ارسالها: 9253
#551
Posted: 12 Oct 2013 23:48
نـنـه ..! هــر چی بدبختی کشیدیــم گفتی "حکمت خداست" بــیـبــین ننــه ... نیشونـــی این حکمتو بده برم در خــونش بگم دٍ لامصـــب ،،، مشکلت با مـــن چیـــه آخه..!؟
بهروز وثوقی :گوزن ها
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#552
Posted: 14 Oct 2013 19:51
قیصر (بهروز وثوقی):اگه پير شدن به اينه كه دل آدم كوچيك شه خدايا منو پير نكن كه اصلن حوصله شو ندارم!
بهروز وثوقی: فیلم قیصر
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#553
Posted: 14 Oct 2013 20:34
این دیگه چه رنگشه، حیرونم... یه آدم گنده باهاس بشه نوچهی یه وجب دل. آخه چرا باهاس همچی باشه؟ کی گفته؟ مگه من کیم؟ کی گفته یه جوجه دل بشه اختیار دار آدمیزاد؟ دایی! اینو هم بگم، آدم... آدم مثلاً من اینو میخوام اونو میخوام نداره. باهاس دید که... باهاس دید که اون صابمرده چی میخواد.
بهروز وثوقی:فیلم طوقی
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#554
Posted: 17 Oct 2013 21:30
علی(بهروز وثوقی) :ميدونم چه مرگته.خيلي دلت ميخواد يه جوري قالمون بذاريو فلنگو ببندي..دلت ميخواست الان زورت ميرسيدوهمينجا خفم ميكردي نه؟؟دروغ ميگم؟؟جون من بگو آره .اين تن بميره بگو آره...
من ختم روزگاره عالمم,ختم مردريزه هاي روزگارم.شرط ميبندم تا حالا اسم بانك رهني به گوشت نخورده ,اصن تو ميدوني بدهي چيه قرض چيه؟؟تا حالا شده يه نزول خور مادر فلان هر روز بياد پاشنه در خونتو از جا در بياره و آبروتو جلو در همسايه ببره؟؟شده؟دِ نشده! آخه تو غمت چيه؟واسه خاطره دلت رفتي دنبال يه نفر اونم بهت كلك زده...تازه اونقد عزيزهستي كه بابا ننت واسه خاطر پيدا كردنت هفتاد هزار تومن دسخوش ميدن...اونوخت...برو بابا.....اصن همتون برين
همسفر: بهروز وثوقی
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#555
Posted: 17 Oct 2013 21:31
علی بیداری؟
مثه اینکه آره
میخوای بخوابی؟
مارو هوایی نکن مرگ مادرت
یه سوال ازت بپرسم راستشو میگی؟
بپرس بابا بپرس
تو زن داری؟
نه بابا زنمون کجا بود
نامزد داری؟
رفتم سربازی برگشتم حامله بود
پس تو چی داری؟
هیچی جز یه ننه و یه خونه گرویی
یعنی تا حالا عاشق نشدی؟
نه بابا نه قوربونت بیگیر بخواب عشق کودومه انگولکمون نکن نذار یاد چیزایی که نداریم بیفتیم مصبتو شکر هر چی خورده بودیم پرید ما کجاییم تو کجایی
اَی گور پدرت دایی ببین چه آشی برامون پختی
همسفر:بهروز و گوگوش
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#556
Posted: 18 Oct 2013 22:41
یه شب تو لاله زار اولین کتک و خوردم
جون تو هیچ بهونه ای هم نداشتم
تک به تک بودیم
دیدم که زرشک عین کرباس وا رفتم
بهروز وثوقی:: گوزن ها
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#557
Posted: 18 Oct 2013 22:45
فکر کردی چی ننه؟
کسی از مردن ما ناراحت میشه؟
نه ننه سه دفه که آفتاب بیفته لب این دیفال و سه دفه که اذون مغربو بگن، همه یادشون میره ما کی بودیم و واسه چی مردیم، همون جوری که ما یادمون رفته..
این دوره زمونه کسی حوصله قصه شنفتن نداره.............
بهروز وثوقی:: فیلم بی همتای (قیصر)
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#558
Posted: 17 Nov 2013 01:40
"سریال تولدی دیگر"
شوکت (مادر) : تو پیشونی من چی می بینی
جعفر (پسر): آخه من چی بگم
شوکت: بگو چی می بینی
جعفر: وقتی بهشت زیره پاته وای به حال پیشونیت...
به افتخار همه ی مادرا
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم