ارسالها: 24568
#653
Posted: 30 Jul 2018 21:27
آخرین امپراتور (به انگلیسی: The Last Emperor) نام فیلمی است که زندگی پویی، آخرین امپراتور چین را به تصویر درآورده است. این فیلم، جایزهٔ اسکار بهترین فیلم را در سال ۱۹۸۷ بدست آورد. آخرین امپراتور بر اساس کتابی به همین نام ساخته شده است.
دیالوگهای ماندگار فیلم
پویی(خطاب به رجینالد جانستون مدتی بعد از اخراج از شهر ممنوعه): تو فکر میکنی یه مرد دوباره میتونه امپراتور بشه؟
جانستون(بسیار محکم و با اطمینان): بله!
پویی(در حال بدرقه جانستون،خطاب به وی): چطوری میتونیم خداحافظی کنیم؟
جانستون: همونطور که سلام کردیم!
پسر نگهبان تالار هارمونی شهر ممنوعه(که حال تبدیل به موزه شده است خطاب به پوئی): من اینجا زندگی میکنم،من پسر نگهبانم
پوئی: آه،خوبه! منم قبلاً اینجا زندگی میکردم
پسر نگهبان: تو کی هستی؟
پوئی: من امپراتور چین بودم!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 374
#654
Posted: 30 Jul 2018 23:54
دشنه،
بهروز وثوقی.میخادمخ زن بازیگر وبزنه،باهمون لکنت میگه:حالت بیا بریم زیرپتواینقده خوبه
قیصر
بهروزوثوقی،جمشیدمشایخی
بهروز وثوقی،اره دایی این افتاب که سه روز غروب کنه مردم یادشون میره که کی بودی چیکارکردی فقط سه تاغروب افتاب که بمیری(دیالگوش ویادم رفت عین اون بنویسم اما مفهومش همین بود)
تمام دیالوگ های سوته دلان زنده یاد علی حاتمی کیا
دیالوگ فیلم تنگسیر وقتی میگن بسپارش به حضرت عباس قشنگ بوداین دیالوگ بهروزمیگه پس خودم چی که بسپارمش به یکی دیگه
اما اخریش یکی ازبهترین سکانس های فیلم همسفربود
بهروز وگوگوش تواتاق متل که گوگوش ازعشقش میگه،بهروزمیگه،دلامذهب اینقده نداشتهامنوبه رخومون نکش،ایام بکام
حقیقت ،خدا هست...واقعیت،خدای نبوده ونیست ونخواهد بود
ارسالها: 12859
#655
Posted: 17 Aug 2018 20:28
دیالوگ تاریخی عزت الله انتظامی در فیلم حاجی واشنگتن (اثر علی حاتمی):
فکر و ذکرمان شد کسب آبرو، چه آبرویی؟
مملکت رو تعطیل کنید، دارالایتام دایر کنید درست تره.
مردم نان شب ندارند، شراب از فرانسه می آید.
قحطی است، دوا نیست، مرض بیداد می کند، نفوس حق النفس می دهند.
باران رحمت از دولتی سر قبله عالم است و سیل و زلزله از معصیت مردم.
میر غضب بیشتر داریم تا سلمانی.
ریخت مردم از آدمیزاد برگشته.
سالک بر پیشانی همه مهر نکبت زده.
چشم ها خمار از تراخم است.
چهره ها تکیده از تریاک.
ملیجک در گلدان نقره می شاشد.
چه انتظاری از این دودمان با آن سرسلسله اخته؟
خلق خدا به چه روز افتادند از تدبیر ما.
دلال، فاحشه، لوطی، لـله، قاپ باز، کف زن، رمال، معرکه گیر، ...
گدایی که خودش شغلی است.
مملکت عنقریب تکه تکه می شود...
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 1183
#656
Posted: 10 Oct 2018 14:47
اون قدیما، اگه مردم رازی داشتن و دوست نداشتن به کسی بگن، میدونی چیکار می کردن؟
از کوه بالا میرفتن و یه درخت پیدا می کردن،
یه سوراخ توی اون درخت میکندن و رازو توی اون سوراخ زمزمه می کردن.
بعد سوراخو با گِل می پوشوندن.
و راز رو برای همیشه همونجا میزاشتن.
In the Mood for Love |در حال و هوای عشق ۲۰۰۰| وونگ کار وای
بـرخـیـز و مـخـور غـم جـهـان گــــذرا...
خــوش بـاش و بــه شـادمـانـی گـــــذرا...