ارسالها: 178
#1
Posted: 28 Nov 2010 09:58
نمی دانم آیا سینمای ایران شخصی را بمانند علی حاتمی دوباره خواهد دید یا نه
همه ی ما حداقل شاید یکی از فیلم های این بزرگ مرد تاریخ سینمای ایران را دیده باشیم
این تاپیک را به احترام علی حاتمی درست کردم
و درباره آن و فیلم هایش توضیحاتی را خواهم داد.
آن چه باعث غرق شدن می شود فرو رفتن در آب نیست؛ ماندن در زیر آب است.
ارسالها: 178
#2
Posted: 28 Nov 2010 09:59
علی حاتمی در ۲۳ امرداد ماه سال ۱۳۲۳ در تهران متولد شد و تا کنون حد اقل ۱۵ فیلم بلند سینمایی و سریال تلویزیونی ساخته است. اولین اثر سینمایی این هنرمند بزرگ در سال ۱۳۴۸ با عنوان « حسن کچل » ساخته شد و آخرین فیلم نیمه تمامش با نام « جهان پهلوان تختی » که یکی از بزرگترین پروژه های سینمایی او بعد از سریال « هزار دستان » بود، نا فرجام ماند.
او کار هنری خود را با تئاتر در زمینه ی نویسندگی آغاز کرد و نمایشنامه های « ساتن »، « قصه ی حریر »، « ماهیگیر »، « حسن کچل »، « چهل گیس » و شهر آفتاب و مهتاب » را برای تئاتر نوشت.
در زمینه ی فیلم نامه نویسی و کارگردانی حاتمی، حسن کچل را در سال ۱۳۴۸، طوقی ۱۳۴۹، باباشمل ۱۳۵۰، قلندر ۱۳۵۱، خواستگار ۱۳۵۲، ستارخان ۱۳۵۳، مجموعه ی تلویزیونی مثنوی مولوی ۱۳۵۴، سلطان صاحبقران ۱۳۵۵، سوته دلان ۱۳۵۶، هزاردستان ۱۳۵۸، حاجی واشنگتن ۱۳۶۱، کمال الملک ۱۳۶۳، مادر ۱۳۶۸، دلشدگان ۱۳۷۱ و جهان پهلوان تختی را از سال ۱۳۷۳ به جلوی دوربین برد و تا سال ۱۳۷۵ به نیمه رسانید ولی عمرش کفاف نداد و کارش نیمه تمام ماند.
علی حاتمی در طول فعالیت های هنری اش همیشه نگران ارزش هایی بود که اکنون تجدد و مدرنیسم لایه ی ضخیم و پرده ی زمختی بر روی آن کشیده و آن ها را محو و کمرنگ ساخته است. حاتمی آن چنان تاریخ را صمیمانه و ملموس روایت می کرد که دلنشین و دوست داشتنی بود. او راوی لحظه های تلخ و شیرین زندگی ایرانیان در خلال روزگاران بود. دوربین سینما بسان ابزاری در دستان توانمند حاتمی بود تا به واسطه ی آن غبار و پیرایه ها را از چهره ی تاریخ معاصر بزداید و جامعه ی ایرانی را از طریق فولکورها و سایر مظاهر فرهنگ و بومی با هویت واقعی اش آشنا سازد.
حاتمی همواره دغدغه ی روزگارانی را داشت که زندگی ایرانی آلوده ی مناسبات و معادلات پیچیده ی مدرنیسم نگشته و زندگی این گونه سرد، بی روح، خشن و فاقد معنی نگردیده بود.
افسوس، آینه ای شکست و فرو ریخت که رنگ نمی پذیرد و دلی از تپیدن باز ایستاد که تیرگی راهی به آن نمی یافت.
سوخته دلی از جمع سوته دلان رفت که سهم بسزایی در حفظ و گرامیداشت سنت های اصیل داشته و یادآور یادمان های گذشته بود.
میراث گران بهایی که حاتمی برای سینمای ایران باقی نهاد به عنوان باقیات صالحات او نام بانی شان را تا ابد در جریده ی هنر ایران بادوام خواهد ساخت. یادگارهای ارزنده ی حاتمی همواره زینت بخش فرهنگ و هنر این مرز و بوم بوده و دلدادگان هنر پیوسته قدردان خدمات جاودان این دلشده از تبار دلشدگان خواهند بود.
علی حاتمی بعد از ماه ها مداوا با بیماری مهلک و صعب العلاجی که او را سخت نحیف و رنجور ساخته بود در تاریخ ۱۵ آذر ماه ۱۳۷۵ دار فانی را وداع نموده، به سرای باقی شتافت. پیکر وی را در بهشت زهرا در قطعه ی ۸۸ ( قطعه ی هنرمندان و نویسندگان ) به خاک سپردند.
پیماد این واقعه محروم گشتن سینمای ایران از وجود انسانی لایق، هنرمندی درد آشنا، ادیبی سخندان، مورخی تیزهوش و سخن پروری نغزگو و شیرین گفتار بوده است.
در وصف سجایا و فضایل این هنرمند مردمی همین بس که در اوج بیماری حتی طی آخرین روزهای زندگی حضور در عرصه ی هنر را به خزیدن در کنج انزوا ترجیح داد.
بی تردید نور صحنه ی فیلم جهان پهلوان تختی از شمع وجود حاتمی تامین می گشت که ذره ذره سوخت تا چراغ سینما در این ملک روشن بماند. یادش گرامی باد.
آن چه باعث غرق شدن می شود فرو رفتن در آب نیست؛ ماندن در زیر آب است.
ارسالها: 178
#3
Posted: 28 Nov 2010 10:01
درباره بعضی از فیلم های حاتمی:
حسن كچل
نويسنده و كارگردان: علي حاتمي
مدير فيلمبرداري: نصرت الله كني
موسيقي: بابك بيات، اسفنديار منفردزاده
چهره پردازي: ايرج صفدري
عكاس: امير نادري
شعر: علي حاتمي
آواز: عهديه، كورس سرهنگ زاده، مهتاب، سوسن، افشين
بازيگران: پرويز صياد، كتايون، صادق بهرامي، حسن خياط باشي، حميده خيرآبادي، يدالله شيراندامي، سيروس ابراهيم زاده، حسن رضايي، ثريا بهشتي،منوچهر احمدي،
سال ساخت: 1349
خلاصه داستان:
چل گيس، دختر حاكم، در طلسم ديو گرفتار مي شود و حسن كچل توسط مادرش براي كسب تجربه از خانه رانده مي شود. حسن در باغ مرموز با چل گيس آشنا مي شود و به او دل مي بندد. همزاد حسن به او مي گويد كه با فدا كردن جانش قادر خواهد بود طلسم ديو را بشكند. حسن ابتدا آرزو مي كند شاعر بشود. اما وقتي به شاعري برمي خورد كه براي كالاهاي تجاري شعر مي گويد از شعر گفتن منصرف مي شود. او سپس آرزو مي كند دوستي داشته باشد تا با او درددل كند. اما دوست يك رنگي پيدا نمي كند و پس از آن تصميم مي گيرد پهلوان شود. اما پهلواني را مي بيند كه فقط در فكر شكست دادن رقباي خويش است. چل گيس به حسن مي گويد كه براي نجات دادن او بايستي شيشه عمر ديو را بشكند. حسن از سر خلوص و عشق مي پذيرد عمرش را بدهد تا چل گيس آزاد شود. ديو كه فداكاري حسن را مي بيند از گرفتن جان او صرف نظر مي كند. همزاد حسن با گفتن بسم الله غيب مي شود و حسن و چل گيس به وصال هم مي رسند.
آن چه باعث غرق شدن می شود فرو رفتن در آب نیست؛ ماندن در زیر آب است.
ارسالها: 178
#4
Posted: 28 Nov 2010 10:02
باباشمل
نويسنده و كارگردان: علي حاتمي
مدير فيلمبرداري: مازيار پرتو
تدوين: حسن مصيبي
موسيقي: مرتضي حنانه
طراح لباس: نصرت كريمي
عكاس: رضا بانكي
بازيگران: محمدعلي فردين، فروزان، ناصر ملك مطيعي، همايون، بهمن مفيد، ثريا بهشتي، غلامرضا سركوب، حميده خيرآبادي، مرتضي احمدي، رضا بانكي
سال ساخت: 1350
خلاصه داستان:
لوطي حيدر و باباشمل طي برخوردي تصادفي با هم دوست مي شوند. باباشمل به ديدن دختري به نام شوكت الملوك به او دل مي بندد. لوطي حيدر نيز كه از سالها پيش شيفته شوكت الملوك بوده است براي آن كه مانعي در راه ازدواج آن دو نباشد تصميم به ترك محله مي گيرد. باباشمل نيز تصميم مي گيرد به دنبال لوطي محله را ترك كند. شوكت نيز به ديدار لوطي مي رود و از او مي خواهدكه از اين سفر خودداري كند تا باباشمل هم در محله بماند و ازدواج آن دو سر بگيرد.
آن چه باعث غرق شدن می شود فرو رفتن در آب نیست؛ ماندن در زیر آب است.
ارسالها: 178
#5
Posted: 28 Nov 2010 10:03
جعفر خان از فرنگ برگشته
كارگردان: كار گروهي
فيلم نامه نويس: علي حاتمي، بر اساس نمايشنامه جعفر خان از فرنگ آمده نوشته حسن مقدم
مدير فيلم برداري: مهرداد فخيمي
طراح صحنه: علي حاتمي، رشيد لطفي
عكس: عزيز ساعتي، رضا رستمي
تدوين گر: عباس گنجوي
موسيقي: مرتضي حنانه
طراح گريم: عبدالله اسكندري
بازيگران: عزت الله انتظامي، محمد علي كشاورز، حسين سرشار، ارحام صدر، كلارا دخاني، جهانگير فروهر، ايرج راد، سرور نجات الهي
تهيه كننده: علي عباسي، علي اكبر عرفاني
محصول: آرمان فيلم و سازمان سينمايي پيام
سال ساخت: 1366
زمان: 88 دقيقه
خلاصه داستان:
جعفر خان، فرزند حاج اكبر، از فرنگ باز مي گردد و پدر با ديدن سر و وضع غير متعارف او در مي يابد كه بايد خود را به آب و آتش بزند تا بتواند از جعفر هماني بسازد كه مي خواهد. كوشش هاي پدر ناموفق مي ماند، زيرا دولت نيز به جعفر ميدان مي دهد تا در جهت عملي كردن افكارش بتازد. جعفر مامور مي شود تا در جعفر آباد، كه به نيوجف تغيير نام داده، شهري صنعتي و فضايي بسازد. اهل روستا به عنوان عمله برنامه هاي جعفر به كار گماشته مي شوند تا جامعه آرماني او را بسازند. حاجي كه نمي تواند جعفر را به راه بياورد، پس از آن كه مي شنود او با يك دختر فرنگي ازدواج كرده سكته مي كند و با مشورت داماد حاجي به جاي بيمارستان روانه تيمارستان مي شود. اما روانپزشك او را به خانه مي برد و مراقبت مي كند.
جعفر خان در غيبت پدر برنامه هايش را عملي مي كند. با مساعدت روانپزشك و دكتر بيمارستان حاج اكبر سلامت خود را باز مي يابد و همچنان بناي مخالفت با جعفر را مي گذارد. جعفر پس از آن كه مردم روستا را به جان هم مي اندازد كشور را به مقصد فرنگ ترك مي كند.
آن چه باعث غرق شدن می شود فرو رفتن در آب نیست؛ ماندن در زیر آب است.
ارسالها: 178
#6
Posted: 28 Nov 2010 10:04
سریال هزاردستان
از علی حاتمی (۱۳۲۳-۱۳۷۵) است که به صورت سریال برای تلویزیون ایران ساخته شد. این سریال به داستان زندگی رضا خوشنویس در جوانی و پیری میپردازد و در پس پرده نقش پنهان یک شاهزاده قاجار در امور مملکت را بررسی میکند. در این مجموعه جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، داوود رشیدی، علی نصیریان، محمد علی کشاورز و تعداد زیادی از بازیگران توانای ایرانی نقش آفرینی کردند.
محیط بازیگری این سریال در محیطی بازسازیشده از تهران قدیم است.
مادر
نويسنده و كارگردان: علي حاتمي
مدير فيلمبرداري: محمود كلاري
تدوين: حسن حسندوست
موسيقي: ارسلان كامكار
طراح صحنه: علي حاتمي
چهره پرداز: عبدالله اسكندري
بازيگران:مرحومه رقيه چهره آزاد، محمدعلي كشاورز، فريماه فرجامي، امين تارخ، اكبر عبدي، جمشيد هاشم پور، حميد جبلي، حسين كسبيان، حميده خيرآبادي، محبوبه بيات، اكرم محمدي، محمد ابهري، محمود بصيري، مرحوم محمود لطفي
سال نمايش: 1369
خلاصه داستان
پيرزني كه در آسايشگاه سالمندان به سر مي برد به شش فرزند خود اطلاع مي دهد كه مي خواهد در لحظات واپسين اعضاي متفرق خانواده را در خانه قديمي پدري ببيند. فرزندان كه هر كدام با ديگري، به دليلي، اختلاف دارند به يكديگر گوشه و كنايه مي زنند، اما نصايح و مرگ مادر موجب مي شود كه به هم نزديك شوند.
آن چه باعث غرق شدن می شود فرو رفتن در آب نیست؛ ماندن در زیر آب است.
ارسالها: 178
#7
Posted: 28 Nov 2010 10:05
سوته دلان
نويسنده و كارگردان: علي حاتمي
مدير فيلمبرداري: هوشنگ بهارلو
تدوين: موسي افشار
چهره پرداز: اتللو فاوا
طراح صحنه و لباس: علي حاتمي
عكاس: جعفر اكبري
بازيگران: بهروز وثوقي، شهره آغداشلو، فخري خوروش، جمشيد مشايخي، جهانگير فروهر، آتش خير، مينو ابريشمي، سعيد نيكپور، سعيد اميرسليماني، اكبر مشكين، رقيه چهره آزاد، محمود بصيري
سال ساخت: 1356
خلاصه داستان:
حبيب آقا ظروفچي، كاسب خوش نامي است كه در پيرانه سر ازدواج نكرده و زندگي اش را وقف مادر و برادر ناتني اش مجيد دوكله كرده است. برادر ديگرش كريم، كه پرنده باز است با همسرش زينت سادات و فروغ الزمان كه سالهاست به پاي حبيب آقا نشسته با آن ها زندگي مي كنند. مجيد كه به دليل جمجمه بزرگش عقل سالمي ندارد و در مغازه حبيب آقا كار مي كند و ظروف كرايه را به مجلس عزا و شادماني مي برد دل باخته دختري است كه عكس اش را در ويترين يك عكاس خانه ديده است. به تدريج حال روحي مجيد وخيم مي شود و حبيب آقا به اميد شفا يافتن او را به امام زاده داود مي برد. چندي بعد مجيد از نو به يك بليط فروش سينما دل مي بندد و از خانه گريزان مي شود. حبيب آقا او را مي يابد و تصميم مي گيرد زني را به عقدش در بياورد تا شايد در بهبود وضع روحي مجيد موثر واقع شود. حبيب آقا به واسطه دوست دوافروشش و باج خوري موسوم به دكتر زن معروفه اي به نام اقدس را در ظاهر زني نجيب به خانه مي آورد و مجيد و اقدس مهر يكديگر را به دل مي گيرند و به رغم مخالفت حبيب آقا ازدواج و در خانه اي پرت افتاده زندگي مي كنند. مجيد از زبان حبيب آقا از گذشته اقدس مطلع مي شود و حالش رو به وخامت مي گذارد و از حبيب آقا مي خواهد كه او را به امام زاده برساند. مجيد در ميانه راه از اسب مي افتد و مي ميرد.
آن چه باعث غرق شدن می شود فرو رفتن در آب نیست؛ ماندن در زیر آب است.
ارسالها: 178
#8
Posted: 28 Nov 2010 10:05
حاجي واشنگتن
نويسنده و كارگردان: علي حاتمي
مدير فيلمبرداري: مهداد فخيمي
تدوين: موسي افشار
موسيقي: محمدرضا شريف لطفي
بازيگران: عزت الله انتظامي، ريچارد هريسون، لودويكو دللويويو، دينو ماريو، اسماعيل محمدي، ماريا دوناتون، ماسيمو ژيگانتي
تاريخ اكران: 1377
خلاصه داستان:
حاجي حسين قلي خان به عنوان نخستين سفير دربار ناصري به همراه ديلماج خود، ميرزا محمود راهي ممالك اتازوني مي شود و پس از دوماه به واشنگتن مي رسد. او براي نمايش شوكت ميهن باستاني خانه اي مجلل اجاره و عده اي خدمه (باغبان، آشپز، خدمتكار و دربان) نيز استخدام مي كند. با وزير امور خارجه و رئيس جمهور ينگه دنيا ملاقات مي كند و پيمان دوستي مي بندد. پس از مدتي ميرزا محمود كه با آرزوي تحصيل رشته پزشكي با حاجي همراه شده است، با رضايت او پي كار خود مي رود. حاجي به دليل مشكلات مالي خدمه خانه را جواب ميكند. مشكلات و غربت ينگه دنيا حاجي را به مرز جنون مي كشاند تا اينكه شبي سرخ پوستي كه تحت تعقيب پليس است به خانه او پناه مي آورد. حاجي مرد سرخ پوست را همدمي براي خود مي يابد و از تحويل دادن او به پليس خودداري مي كند. پادرمياني ها كارگر نمي افتد و در پي منازعه با ميرزامحمود كه براي نصيحت حاجي آمده است، حاجي دچار حمله صرع مي شود. مرد سرخ پوست براي آوردن پزشك به خيابان مي رود. اما با گلوله ماموران پليس از پا در مي آيد. چند روز بعد ميرزا محمود حاجي را كه خسته و درمانده است با كشتي راهي وطن مي كند.
آن چه باعث غرق شدن می شود فرو رفتن در آب نیست؛ ماندن در زیر آب است.
ارسالها: 178
#9
Posted: 28 Nov 2010 10:06
طوقي
نويسنده و كارگردان: علي حاتمي
مدير فيلمبرداري: مازيار پرتو
تدوين: مازيار پرتو
موسيقي: اسفنديار منفردزاده
طراح صحنه و لباس: علي حاتمي
عكاس: اصغر بيچاره
بازيگران: بهروز وثوقي، آفرين، ناصر ملك مطيعي، ژاله علو، حميده خيرآبادي، محسن آراسته، بهمن مفيد، غلامرضا سركوب، حسين گيل، شهرزاد، جلال پيشوائيان
سال ساخت: 1349
خلاصه داستان:
آسيد مرتضي كبوترباز كه با مادر نابينايش زندگي مي كند. يك كبوتر طوقي دارد كه چشم همه كبوتربازهاي محل دنبال اوست. دايي مرتضي آسيدمصطفي براي خواستگاري نامزدش طوبي مرتضي را به شيراز مي فرستد. اما مرتضي خودش عاشق طوبي مي شود و پس از مراسم عقد طوبي را به كاشان مي برد بي آنكه مادر و دايي اش را از اين موضوع باخبر سازد. مادر مرتضي متوجه رابطه آن دو مي شود و موقعي كه پسرش را سرزنش مي كند مصطفي سر مي رسد و از ماجرا باخبر مي شود. مصطفي كه نمي داند طوبي به عقد مرتضي درآمده است عباس گاريچي و جواد خال دار را كه با مرتضي خصومت دارند مامور كشتن مرتضي مي كند. وقتي طوبي حقيقت را به مصطفي مي گويد مصطفي از كشتن خواهرزاده اش صرف نظر مي كند. عباس كه چشمش دنبال كبوتر طوقي است ناخواسته مرتكب قتل طوبي مي شود و مرتضي پس از كشتن عباس هدف گلوله امنيه اي قرار مي گيرد و از پا در مي آيد.
آن چه باعث غرق شدن می شود فرو رفتن در آب نیست؛ ماندن در زیر آب است.
ارسالها: 178
#10
Posted: 28 Nov 2010 10:07
دلشدگان
نويسنده و كارگردان: علي حاتمي
مدير فيلمبرداري: محمود كلاري
تدوين: روح الله امامي
موسيقي: حسين عليزاده
چهره پرداز: عبدالله اسكندري
بازيگران: فرامرز صديقي،امين تارخ، اكبرعبدي، سعيد پورصميمي، حميد جبلي، محمدعلي كشاورز، جلال مقدم، جمشيد هاشمپور، رقيه چهره آزاد، شهلا رياحي، ليلا حاتمي، توران مهرزاد، علي اصغر گرمسيري، منصور والامقام، فتحعلي اويسي
سال نمايش: 1371
خلاصه داستان:
در زمان سلطنت احمد شاه قاجار، تاجري فرهنگي به بهانه رونق فرهنگ و هنر قصد دارد با پر كردن صفحه از چند موسيقيدان ايراني، رديف هاي اصيل موسيقي ايراني را كه در شرف فراموشي است، از گزند گذر زمان محفوظ دارد. به همين منظور از آقا حسين دلنواز خواسته مي شود كه جمعي از بهترين نوازندگان را برگزيند. اين قصد و برنامه سفير به فرنگ در عمل با مشكلاتي مواجه مي شود. اما استاد دلنواز خود تصميم مي گيرد و اين برنامه را عملي مي كند. در فرنگ صداي دلنشين طاهرخان، خواننده گروه به هنگام تمرين موجب شفاي ليلا برادرزاده سفير عثماني مي شود كه در مجاورت باغ پانسيون گروه زندگي مي كند. هواي سرد و موذي فرنگ طاهرخان را كه جسما آدم ضعيفي است دچارذات الريه مي كند. آنها پس از اتمام كار ضبط صفحه، دچار مشكلات مالي شده و مجبور مي شوند براي جبران، كنسرتي برپا كنند. طاهر بيمار تمام جانش را در آوايش مي نهد. در راه بازگشت، به زمان آغاز جنگ اول جهاني، كشتي مسافربري حامل آنها اشتباها مورد اصابت گلوله هاي توپ قرار مي گيرد و اثاثيه مسافران به آب ريخته مي شود. صندوق صفحات ضبط شده برامواج آب شناور مي گردد.
آن چه باعث غرق شدن می شود فرو رفتن در آب نیست؛ ماندن در زیر آب است.