ارسالها: 1131
#121
Posted: 8 May 2012 13:59
حرفهای هنرمندان بعد از «کوچ مرد»
حامد بهداد
*حامد بهداد در صفحه فیس بوکش نوشت: ایرج قادری عازم سفر است من بسان یک چشم انتظار دلشکسته مانند یک یاس واقعی از همه سفرهای طولانی و بی بازگشت غمگینم من گمان می کنم مدتی است کمتر یکدیگر را دوست می داریم من گمان می کنم شاید چیزهایی باعث شده که مثلا شما از من دلخور باشید یا هرچیز دیگر. خب عذر خواهی می کنم . آیا این باعث نمی شود کمی دلتان به رحم آید؟ یادتان نیست؟ تاراج را دیده بودید؟ دادا را چطور ؟ پشت و خنجر را کجا دیدید در سینما یا در ویدئو یا برادرکشی ، کوسه جنوب ،کوچه مردها را یادتان هست ، ایرج قادری چطور؟ فردین مرد آخر این چه برزخی است می خواهم زنده بمانم. یه کاری کنید خاطره هامان به تاراج رفت عجب حکایتی است.
من همین دیروز بود که در ساحت یک کودک به تماشای اینها می نشستم من همین دیروز... درست یادم نمی آیداز خدا چه خواستم حیف. حیف. حیف. حالا در امتداد این واقعیت تلخ چه می توان کرد دو دست ناچیز کشیده به آسمان به امید دعایی نامستجاب. کوششی مذبوحانه در برابر مسافری که قطعا عازم روز واقعه است من می خواهم دل شکستگی خود را صمیمانه و بی ادعا ابراز کنم من می خواهم همه با هم برای هم دعا کنیم حتی اگر یکدیگر را گاهی دوست نداشته ایم . کوچه مردها را دعا کنید شاید دیگر روزی از این کوچه صدایی نیاید اه خدایا... ای کاش هنوز می توانستیم گرمای دستان ایرج قادری را احساس کنیم ...روحش شاد، یادش گرامی.
فاطمه گودرزی
* مرحوم ایرج قادری شایستگی داشت در یک مراسم ویژه به خاک سپرده شود. مسلم است شنیدن خبر مرگ هر انسان ناراحت کننده است. بعد از شنیدن فوت آقای قادری خیلی ناراحت شدم. ما چند ماه با هم همکاری داشتیم و ماحصل این همکاری فیلم ماندگار و خوبی شد که مردم آن را پسندیدند. در دو، سه روز اخیر شنیدم ایشان در کماست و اتفاقا میخواستم بروم بیمارستان تا او را از نزدیک ببینم که خبر فوتشان را شنیدم. بعید میدانم این (مراسم خاكسپاري) خواست آقای قادری باشد. بالاخره هر هنرمندی که مردم به او علاقه دارند، دوست دارد همان مردم در خاکسپاریاش حضور داشته باشند. من واقعا از دفن آقای قادری به این صورت متاسف و متعجب هستم.
مسعود ده نمکی
*اولین بار آقای ایرج قادری را در دفتر نشریه دیدم. قرار بود فیلمی بسازد و یکی از بازیگران ممنوع الکار پیش از انقلاب را برای بازی در فیلمش انتخاب کرده بود. گمان می کرد این بازیگر پتانسیل پر مخاطب کردن کارش را دارد. وقتی وارد دفتر شد او را نشناختم. خودش را معرفی کرد و گفت می خواهم با شما صحبت کنم. سفره درد و دلش بازشد و از مشکلات کاری اش گفت و اینکه اگر ما مطلبی انتقادی در مورد به کار گیری این بازیگر در فیلمش بنویسیم تمام سرمایه زندگی اش برباد می رود. دلش شکست. بازی نمی کرد .اشکهایش که جاری شد برمحاسن سفیدش دلم فرو ریخت با خودم گفتم میان رسالت مطبوعاتی و آرمان و احساسم و یا اخلاق مرام و معرفتی کدام را باید انتخاب کنم. اگر یک وزیر و وکیل بود دستم نمی لرزید چون بارها شده بود که سیاستمداران از در رفاقت و تطمیع و یا تهدید واردشودند اما عقب ننشستم اما این بار حکایت دیگری بود لحنش و ادبیاتش دست و دلم را لرزاند و گفتم خیالت راحت من این شماره نشریه صفحه سینمائی نخواهم داشت تا مجبور نشوم خبر سینمائی بنویسم و شما دلگیر شوید. خوشحال از پیشم رفت...گذشت تا ده سال بعد که «اخراجی ها» را ساختم و چرخ گردون ما را وارد سینما کرد. بعد از اولین اکران فیلم درجشنواره و استقبال و ازدحام عجیب و غریب مردم در مقابل سینماها و مداخله پلیس و حواشی پیش آمده اولین کارگردانی که با من تماس گرفت وورودم را به سینما تبریک گفت آقای قادری بود. او گفت گمان می کنم ما اگر مخالفمان هم کار درستی انجام داد باید تحمل پذیرشش را داشته باشم ومن برای همین زنگ زدم که بگویم خوش آمدی.
عزت الله انتظامی
*ايرج قادري از جمله كارگردانان قديمي است كه از گذشته دور در سينماي ايران فعاليت داشته و نوع كارها و آثار به نمايش درآمده او داراي سوژه هاي خاص و به دور از مسائل سياسي و همچنين بيشتر به دنبال مسائل درام خانوادگي - اجتماعي و عاشقانه بود. تا به حال افتخار همكاري با ايشان را نداشتهام و فقط در حد پيشنهادي از طرف وي بود كه سناريوي اين اثر مورد استقبال من قرار نگرفت در صورتي كه بسيار مشتاق بوديم تا در اثري سينمايي با يكديگر همكاري داشته باشيم. مرگ ايرج قادري را به تمامي هنرمندان عرصه سينماي ايران و همچنين خانواده مرحوم ايرج قادري تسليت گفته و آرزودارم كه همه هنرمندان با حيثيت و آبرو از اين دنيا بروند.
سعید راد
من با آقای قادری تجربه دو همکاری را داشتم؛ یکی«هدف» که در اواسط دهه پنجاه تولید شد آن هم با سناریویی از علیرضا داوودنژاد و دیگری «برزخیها» که در ابتدای انقلاب ساخته شد. در هر دوی این همکاریها قادری را کارگردانی کاربلد دیدم که نبض تماشاگر دستش است و خوب می تواند او را به هیجان وادارد. قادری جزو سینماگران مهم بدنه سینمای ایران بود و به نوعی درسینمای ایران تاثیرگذار بوده اند. فیلم های ایشان نه تنها مخاطبان بسیاری را به سینمای ایران آورد بلکه بودند تعدادی بازیگر که به واسطه حضور در کارهای ایشان، مطرح شدند. به هر حال ایشان تاثیرگذاری خاص خود را در سینمای ایران داشته اند.
بهزاد فراهانی؛قادری یک آرتیست به تمام معنا بود.
خبر ناراحت کننده ای بود. از دید من شخصیت فردی و هنری قادری با همتفاوت داشت. من با شخصیت فردی او موافق نبودم . قادری در اولین فیلمی که به نام چشمه آب حیات بازی کرد نشان داد بازیگر با استعدادی است. شور، نگاه و فیزیک او در دیگران دیده نمی شد. در عرصه کارگردانی هم موفق بود و ادامه راه کوشان و روش سنتی او را ادامه داد. قادری در سینمای کوچه هم موفق بود و با همکاری مطلبی و گله آثار خوبی را از خود بر جای گذاشت. بهتر است از لحاظ شخصیتی بحث را باز نکنم. اینها مسائلی است که سینه به سینه مانده و از یاد ما نمی رود. سال 50 بود که در یزد مشغول فیلمبرداری فیلم نقره داغ بودیم.زمان تصویربرداری یک نوجوان تیغ کش و زنجیر به دست به سر صحنه آمد و گفت که یا مرا بازی بدهید و یا اجازه فیلمبرداری به شما نمی دهم.در این لحظه قادری به صورت خصوصی با فردین صحبت کرد. پس از چند دقیقه به من گفت بهزاد آن جوان در صحنه پیش تو می آید و باید او را بزنی تا فرار کند. این نقش او در کار من است. جوان نمی دانست که فیلمبرداری صورت نمی گیرد و فقط پز این کار را گرفته ایم. تا توانستیم او را زدیم. سه ماه که از اکران فیلم گذشت جوان به تهران آمد و گفت می خواهم قادری را بکشم و چرا آن صحنه در فیلم نیست. به او گفتیم که فیلم را سانسور کرده اند. من درگذشت قادری را تسلیت می گویم.او یک آرتیست به تمام معنا بود.
رضا یزدانی
اولين چيزي كه با آمدن نام آقاي قادري به ذهن من مي رسد فيلم هاي پرتعدادي است كه ايشان بازي كرده اند. نقش آفريني هاي متعددي كه هميشه جريان ساز بوده اند و در مورد شان بارها شنيده ايم. آقاي قادري در معرفي بسياري از ستاره هاي نسل جديد سينمای ايران پس از انقلاب هم بسيار پر كار بوده اند و سهم بزرگي را در اعتلاي نام سينماي ايران داشته و دارند. آخرين تصويري كه از ايشان در ذهن من مانده بازي جالب توجه شان در فيلم«آكواريوم» بود. همان فيلمي كه با نقش آفريني امين حيايي در تركيه فیلمبرداری شده بود و خيلي هم مورد توجه قرار گرفت. به هر حال خبر ناراحت كننده اي بود و بسيار بابت اين خبر غمگين شدم. خدا این هنرمند را بيامرزد.
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#122
Posted: 8 May 2012 14:29
افسانه پاکرو
به شدت مايل بودم صدايشان را يك بار ديگر بشنوم. با دفتر ايشان تماش گرفتم. چون مي دانستم صداي خودشان روي پیغام گیر تلفن دفتر است و قطعا آن ساعت شب، آن هم در چنين شبي كسي جواب نخواهد داد و روي پيغام گير مي رود. اما متاسفانه صداي ايشان را از روي پيغام گير برداشته بودند. بعد شروع كردم عكس ها و فيلم هايي كه از ايشان روي گوشي تلفن همراه قديمي ام داشتم، ديدم. فيلم هايي كه در آنها با ايشان شوخي و صحبت كرده بوديم. همه را دوباره ديدم. از يك چيزي خيلي متاسف هستم. اين آخري ها خيلي با هم در تماس بوديم ولي متاسفانه نتوانستم ایشان را ببينم. شايد باورم نمي شد يك روز او ديگر بين ما نباشد. وقتي به بيمارستان رفتم ديگر از بخش خارج شده بودند و در اتاق مراقبت هاي ويژه قرار داشتند. نه كسي مي توانست از نزديك او را ببيند و نه ايشان كسي را مي شناختند. ممنوع الملاقات بودند. خيلي از اين موضوع متاسف و ناراحتم.
روزبه نعمت اللهی
متاسفانه رويه جديدي اين اواخر در مورد هنرمندان باب شده كه پس از فوت آنهاست كه مسئولين به يادشان مي افتند. اين خيلي ناراحت كننده است. هيچكس در زمان حيات ايشان نپرسيد كه چرا اين اواخر ايشان كم كار شده اند؟ هنرمندان معمولا بايد پس از مرگ شان اسطوره شوند. در كل از طرف خودم به همه تسليت عرض مي كنم. من با فيلم « ميخواهم زنده بمانم» ايشان خاطرات فراواني دارم. خدایش بيامرزد.
داوود رشیدی
خبر ناراحت کننده ای بود و از اینکه دیگر کنار ما نیست ناراحت و غمگینم. در حال حاضر از وضعیت روحی مناسبی برخوردار نیستم و به همین دلیل نمی توانم صحبت بیشتری در اینباره انجام بدهم.
ماه چهره خلیلی
بازيگري راهي بود كه مادربزرگم خيلي دوست داشت من در آن فعال بشوم. بالاخره هم توسط مادربزرگم و آقاي قادري، دو تا قهرمان زندگي ام، وارد سينما شدم. افسوس كه ديگر هيچ كدام از آنها کنارم نيستند. قادري من را به سينما آورد و تمام زندگي حرفه ايم را مديونش هستم وهرگز حتي براي يك لحظه فراموش نمي كنم كه هر چه در اين كار دارم از اوست
نیما شاهرخ شاهی؛آقای قادری خیلی مرد بود.
30 كار در سينمابازي كرده بودم و همكاري با اين استاد سينما، سي و يكمين كارم بود. افتخار داشتم نقش اول آخرين فيلمسينمايي ايشان باشم. با قادري ابهت يك كارگردان را در پشت دوربيناحساس كردم. نكاتي از ايرج قادري آموختم كه در 30 كار قبلي ام كارگردانهاي ديگر به من نياموخته بودند. در آموختن دست و دلباز بود و من از او آموختم.
سیروس گرجستانی
عشق قادري به حرفه اش او را ماندگار كرد و باعث شد سال هاي سال در اين حرفه ماندگار و موفق باشد. من واقعا دوست شداشتم. خودش را دوست داشتم. با او حال مي كردم. حداقل هفته اي يك بار به او زنگ مي زدم و حال و احوال مي كردم و گپي مي زديم. هر از گاهي هم درمجالسي همديگر را مي ديدیم. خدا او را بيامرزد. بعد از تمام تماس هایی که داشتم بالاخره یک بار زنگ زدم اما ديگر خودش گوشي اش را جواب نداد. گفتند بد حال شده. گفتند بستري است. دلم گرفت. به هر حال وقتي ما جوان بوديم و هيچ كسي نبوديم، او كارگردان و بازيگر بود.
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#123
Posted: 16 May 2012 14:31
اكران فيلم سينمايي«شبكه»، به عنوان آخرين اثر زندهياد ايرج قادري از امروزـ 27 ارديبهشتماه ـ با 20 سينما در سراسر كشور آغاز شد.
«شبكه» آخرين فيلمي است كه زندهياد ايرج قادري كارگرداني آن رابرعهده داشته و به عنوان بازيگر هم در آن حضور داشته است.
پرديسهاي آزادي، ملت، زندگي، اريكه ايرانيان و سينماهاي قدس، پارس، مركزي، كارون و ... از جمله سينماهاي نمايش دهنده آخرين فيلم ايرج قادري هستند و به گفته پخشكننده فيلم، تعداد سينماها به مرور افزايش پيدا ميكند.
همچنين پاكستاني از دفتر پخش«هدايت فيلم»، درباره تبليغات«شبكه» به خبرنگار ايسنا گفت: ما اكنون در مرحله آماده سازي تبليغات شهري و تيزرهاي تلويزيوني اين فيلم سينمايي هستيم. اكنون تيزر براي اخذ مجوزهاي لازم پخش از تلويزيون به سازمان صدا و سيما ارائه شده و بلافاصله پس از دريافتآن تبليغات تلويزيوني فيلم آغاز خواهد شد.
ساخت اين فيلم سينمايي با نامهاي ابتدايي «فلش» و«مصادره» در سال 1389 و با فيلمنامه اي از عبدالرضا منجزي آغاز شد.
داستان اين فيلم درباره انتشار فیلمهای خصوصی افراد است و اتفاقاتی پیرامون این موضوع را به تصویر میکشد.
در «شبكه»، نیما شاهرخشاهی، ماهچهره خلیلی، امیرعلی رنجبر، افسانه پاکرو، اکبر عبدی، ایرج قادری، سیروس گرجستانی، مجید مشیری، الیزابت امینی، میرطاهر مظلومی، مریم امیرجلالی و عباس امیری به ايفاي نقش پرداختهاند.
عوامل ساخت فيلم سينمايي«شبكه» عبارتند از: كارگردان: ایرج قادری، دستیار کارگردان و برنامهریز: سوسن دینمحمد، مجري طرح: حبیب اسماعیلی، فيلمنامه: عبدالرضا منجزی، موسیقی: ستار اورکی، فیلمبرداری: فرج حیدری، تدوین: کاوه ایمانی، صدابردار: بابک اخوان، طراح صحنه و لباس: نوید فرحمرزی، طراح چهرهپردازی: مهین نویدی، پخشكننده: هدایت فیلم.
«شبكه» در سال 1389 ساخته شد که پس از حدود 1 سال و نیم بلاتکلیفی ودر روزهای آخر زندگی ایرج قادری پیشنهاد اکرانش مطرح شد و فردا در شرایطی که حدود 10 روز از مرگ کارگردانش می گذرد اکران خواهد شد.
پوستر این فیلم بسیار ساده طراحی شده و زنده یاد ایرج قادری در مرکزیت آن قرار دارد.
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 187
#124
Posted: 27 May 2012 10:50
مافیای سینمای ایران
مافیای سینمای ایران که توسط یکی از بازیگران مشهور سینما اداره می شود، شرط آغاز به کار یک بازیگر را صرف مبالغ کلان و تن دادن به مسائل غیراخلاقی قرار داده است.
به گزارش رجانیوز، “محمدرضا.شریفی نیا” که در بسیاری از فیلم ها علاوه بر بازیگری در قالب دستیار کارگردان و انتخاب بازیگر، ایفای نقش می کند، با تشکیل یک مافیای انحصاری، ورود بازیگران جدید را در کنترل خود گرفته و به سوء استفاده های مالی و اخلاقی می پردازد.
بنابراین گزارش، بازیگر مذکور که به فساد اخلاقی مشهور بوده و از توابین گروه مجاهدین خلق (منافقین) نیز می باشد، معرفی بازیگران مرد برای ایفای نقش در سینما را مشروط به پیش پرداخت اولیه ۸-۷ میلیون تومانی کرده است. همچنین بازیگران زن، علاوه بر این پیش پرداخت با صراحت شگفت انگیزی به تن دادن به مسائل غیراخلاقی برای پیشرفت سریع تر دعوت می شوند
این شبکه مافیایی به دلیل ارتباط گیری با اغلب کارگردانان، بر سینمای کشور مسلط شده است. ادامه حیات این شبکه در حالی صورت می پذیرد که تاکنون خبری از برنامه احتمالی مسئولین سینمایی برای شکستن این حلقه فاسد و برخورد با این بازیگر منتشر نشده است.
گفتنی است که شریفی نیا در تازه ترین اقدام بی شرمانه، بر سر انتخاب بازیگر برای یکی از فیلم هایی که سمت همیشگی انتخاب بازیگر بر عهده وی بوده به زنانی که برای بازیگری ثبت نام کرده بودند می گوید که باید لخت مادر زاد شده و در جلوی چشمان وی راه رفته و حرکات مختلفی انجام دهند که این سخن با اعتراض بعضی از حضار مواجه شده ولی برخی دیگر نیز تن به خواسته های کثیف وی داده اند
در حالی که از چندی پیش برخی از سایت های خبری و رسانه های متعهد از مافیای حاکم بر سینمای کشور که زیر نظر یکی از بازیگران مطرح سینمای ایران جان گرفته و به فعالیت خود ادامه می دهد، خبرنگار بولتن نیوز به اطلاعات تکان دهنده دیگری در این رابطه دست پیدا کرده است
به گزارش مردمیار به نقل از بولتن نیوز؛ در همین زمینه؛ م – ش(محمدرضا –شریفی نیا) که از سال های ابتدایی دهه هفتاد وارد سینما و تلویزیون شده و به مدد فیلم ها و سریال هایی چون امام علی (ع) پله های ترقی را یک شبه طی کرده است، با زیرکی و نفوذ خود توانسته است مافیای بزرگ و سهمناکی را در سینمای کشور ایجاد کند، با در دست گرفتن مسئولیت هایی چون انتخاب بازیگران و بازیگردانی وی در اکثر فیلم های سال های اخیر این موقعیت تقویت بیشتری یافته و لابی م – ش قدرت بیشتری یافته است.
بنا براین گزارش وی که شغل اصلی اش عکاسی می باشد همان طور که در اغلب فیلم های مشهورش نیز به چشم می خورد در فضای واقعیت نیز انسانی به شدت سست تنبان! و هرزه می باشد که علی رغم متارکه با همسر بازیگر خود هم چنان با وی همکاری داشته و از این راه سوء استفاده های بسیاری از علاقه مندان به بازیگری نموده است، که همین امر اعتراض و برخورد شدید بازیگران مطرح و متعهد سینمای ایران هم چون پ – پ را به همراه داشته است.
شایان ذکر است که این بازیگر سابقه حضور در گروهک های وابسته به حزب توده و حتی حضور در خانه ها تیمی وابسته به منافقین را در اوایل انقلاب در کارنامه درخشان خود دارد.
هر چند رجا نیوز مطلب را از روی سایتش برداشته است ولی تصویر زیر روزنامه صبح صادق است که اشاره به همین موضوع دارد و خوشبختانه در آرشیو صبح صادق نیز موجود است
دلگیر نشو از آدم ها
نیش زدن طبیعتشان هست !!
سال هاست به هوای بارانی می گویند :
" خراب "
جدیداً هم میگن بارون اسیدی
باران را دوست دارم فقط بخاطر اینکه با همه یک جور برخورد میکند
ارسالها: 484
#125
Posted: 6 Jun 2012 06:55
شاپور قریب، کارگردان سینمای ایران درگذشت
شاپور قریب، کارگردان سینمای ایران امروز ۱۶ خرداد ماه به علت بیماری آلزایمر، درگذشت.
آقای قریب در سال ۱۳۱۱ در سمنان به دنیا آمد. او فعالیت هنری خود را با تئاتر آغاز کرد و بعد از حدود دو دهه فعالیت در عرصه تئاتر و سینما اولین فیلم سینمایی خودر ا ساخت. ملاقات، عنوان آخرین اثری است که از آقای قریب به جا مانده است. این فیلم در سه اپیزود تهیه شده که یکی از اپیزودهایش به نام ایستگاه آخر متعلق به شاپور قریب است. ایستگاه آخر قصه زنی است که قبل از مرگ شوهرش در تدارک مراسم کفن و دفن اوست.
فیلم سه اپیزودی "ملاقات" شامل اپیزود "چسب زخم" به نویسندگی و کارگردانی هادی مقدم دوست، اپیزود "ملاقات" نوشته محمود خداکریم و کارگردانی عباس رافعی و اپیزود "ایستگاه آخر" نوشته عباس رافعی است که شاپور قریب آن را کارگردانی کرده است.
شاپور قریب در فیلم "سه دیوانه" دستیار جلال مقدم بود. جلال مقدم، سینماگر ایرانی هم در سال ۱۳۷۵ درگذشت.
آقای قریب ساخت فیلم هایی چون "ممل آمریکایی" با بازی بهروز وثوقی،"کاکو"، "رقاصه شهر"، "اشک و لبخند"، "هفت تیرهای چوبی" که کانون پرورش فکری کودک و نوجوان تهیه کننده آن بود و اسفندیار منفردزاده، آهنگسازش را، در کارنامه خود دارد. "بگذار زندگی کنم" با بازی افسانه بایگان و مهدی هاشمی و "سایه های غم" با حضور جمشید مشایخی و شهلا ریاحی از جمله آثار پر فروش آقای قریب در بعد از انقلاب بود.
"سریال روزگار جوانی" که با فیلمنامه اصغر فرهادی از سریال های پر بیننده تلویزیون ایران محسوب می شد را نیز شاپور قریب
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنس و پرنسس)
ارسالها: 1131
#126
Posted: 26 Jun 2012 15:07
اکبر عبدی در لباس روحانی
اکبر عبدی» بازیگر توانمند سینمای ایران بهتازگی به جمع بازیگران فیلم سینمایی«رسوایی» به کارگردانی «مسعود دهنمکی» پیوست.
این بازیگر قرار است از فردا جلوی دوربین فیلم دهنمکی برود.
شنیدههای خبرنگار فارس حاکی از آن است نقش «اکبر عبدی» در این فیلم به خلاف اکثر بازیهای طنز،نقشی کاملا جدی و عرفانی است.
برای انتخاب بازیگر نقش روحانی در مدت زمان سه ماه، روی صورت بیش از 10 بازیگر مطرح سینما تست گریمهای متعدد صورت گرفت که در نهایت «اکبر عبدی» برای این نقش انتخاب شد.
اکبر عبدی برای بازی در این نقش باید دوره سختی را پشت سر بگذارد؛ چراکه باید فضای طنز و شوخی همیشگی فیلمهایش را فراموش کند و در فضایی کاملا جدی وعرفانی ایفای نقش کند. البته از این بازیگر توانمند چنین انتظاری بیجانیست و همانطور که عبدالله اسکندری اشاره کرده، اکبر عبدی در فیلم «مادر» علی حاتمی هم علیرغم انتظارات توانست نقشی متفاوت را ایفا کند.
مسعود دهنمکی با انتخاب این بازیگر طنز برای ایفای نقش یک روحانی عارف، ریسک بزرگی کرده که باید منتظر ماند و دید آیا انتخاب او درست بوده یا خیر.
شنیدههای خبرنگار سینمایی فارس حاکی از آن است که مضمون فیلم جدید دهنمکی، اجتماعی اخلاقی با دغدغههای آرمانگرایانه و عدالتطلبانه است و در لایههای زیرین، عرفانهای کاذب را نفی میکند.
شاید ارتباط بین شخصیت روحانی (با بازی اکبر عبدی) و شخصیت مقابل او (با بازی اسماعیل خلج) تداعیکننده داستان شمس و مولانا باشد ولی این طور که معلوم است دهنمکی در فیلم جدیدش به سراغ شخصیتهای تاریخی شناخته شده نرفته است.
منبع:فارس
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#127
Posted: 26 Jun 2012 15:26
رادان: بازیگر دستگیر شده ادعایی داردشکایت کند.
جانشین فرمانده نیروی انتظامی گفت: بازیگر زن دستگیر شده در برج میلاددر صورتی که ادعایی علیه نیروی انتظامی دارد میتواند شکایت کند.
سردار احمدرضا رادان در گفتگو با مهر اظهار داشت : ماموران در جریان برگزاری یک کنسرت در برج میلاد به افراد بد پوشش تذکر دادند. حال این بازیگر اگر ادعایی درباره رفتار نامناسب ماموران دارد می تواند شکایت کند.
وی افزود: ماموران نیروی انتظامی از وی شکایت داشتند که از آنها خواستیم فعلا صبر کنند.
جانشین فرمانده نیروی انتظامی خاطرنشان کرد، نیروی انتظامی با وجود همه ناملایماتی که در اجرای این طرح با آن مواجه شد به هیچ عنوان کوتاه نمیآید و به طور جدی با بدپوششی، مزاحمین نوامیس، اراذل و اوباش، مواد فروشان خرد و نصب دیشهای ماهواره برخورد میکند. ماموران به افراد بدپوشش تذکر میدهند و اگر اصلاحی در محل صورت نگیرد این افراد به پلیس امنیت معرفی و برای آنها سابقه انتظامی در نظر گرفته میشود.
منبع:جوان امروز
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#128
Posted: 26 Jun 2012 15:43
پدر دوبله ایران،درگذشت.
به گزارش جهان به نقل از ايسنا، علي كسمايي كه از هفتهي پيش شرايط جسمياش بهدليل كهولت سن وخيم شده بود، ساعتي پيش در خانهاش دار فاني را وداع گفت.مراسم تشييع اين هنرمند پنجشنبه (هشتم تيرماه) ساعت 9:30 از مقابل تالار وحدت برگزار ميشود.به گزارش ايسنا، علي كسمايي كه در بيستوهشتمين جشنوارهي فيلم فجر مورد تقدير قرار گرفت، متولد 1294 و فارغالتحصيل رشتهي اقتصاد از دانشگاه تهران است. او از سال 1329 فعاليتش را در زمينهي دوبله آغاز كرد و براي نخستينبار درسال 1333 بهعنوان سرپرست گويندگان فيلم «شاهزادهي روباهان»را دوبله كرد.او كه بهعنوان «پدر دوبله ايران» معروف است، سرپرستي دوبلاژ «شازده احتجاب»، «شطرنج باد»، «ملكوت»،«هجرت»، «پرواز در شب»،«هزاردستان»، «سربداران»، «آخرين پرواز»، «اين خانه دور است»،«سالهاي جواني»، «اتاق يك»،«حكايت آن مرد خوشبخت»،«كميتهي مجازات» و «هور در آتش» وفيلمهاي خارجي «دكتر ژيواگو»،«بانوي زيباي من»، «آواي موسيقي»و «هملت» را در كارنامهي هنرياشثبت كرده است.به شواهد و تاريخ، بسياري از مديران دوبلاژ و گويندگان مطرح كه هماكنون مشغول كار هستند، از شاگردان اين هنرمند پيشكسوت محسوب ميشوند، چنانكه ابوالحسن تهامينژاد ـ از دوبلوران پيشكسوت ـ دربارهي كسمايي به ايسنا گفته بود: «كسمايي استاد همهي ماست و ما دوبله را با ايشان شروع كرديم. آقاي كسمايي در همهي ما تأثير داشته و فيلمهاي خيلي خوبي را دوبله كرده است، كه بهخوبي آنها را ميفهميده و ميدانسته چه كاري بايد انجام دهد.»
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ویرایش شده توسط: ellipseses
ارسالها: 1131
#129
Posted: 28 Jun 2012 20:43
روزنامه جمهوری اسلامی از انتخاب اکبر عبدی برای بازی در نقش یک روحانی در فیلم «رسوائی» به کارگردانی مسعود ده نمکی انتقاد کرد.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
یک بازیگر کمدی سینما که نقش زنانرا در بعضی فیلمهای هنجارشکن بازی میکند قرار است به دعوت مسعود دهنمکی در فیلم «رسوائی»در نقش یک روحانی بازی کند. این برای چندمین بار است که با این قبیل اقدامات، به جایگاه معنوی روحانیت در جامعه ضربه وارد میشود. قبلاً در فیلم «مارمولک» چنین اقدامی علیه روحانیت صورت گرفته بود.
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#130
Posted: 4 Jul 2012 07:33
گلشیفته فراهانی : من از حجاب متنفرم!!
بتازگی گلشیفته فرهانی طی مصاحبه ای با مجله مد های مستهجن فرانسوی«ووگ» که عکس با کت و شلوار وی نیز در آن مجله درج شده اظهار داشته که :من از حجاب متنفرم!!!
وی درخصوص سینمای ایران می گوید “اگر کارگردانان نام آشنایی چون عباس کیارستمی ، اصغر فرهادی یا جعفر پناهی را می شناسیم”، ولی هیچ کس نام یک بازیگر ایرانی را نمی داند.
او می گوید: “اولین دلیل آن مشکل زبان است و دومین دلیل محدودیت های حکومت. به عنوان مثال، بازی یک بازیگر الزاماً در خاک ایران نمود پیدا می کند. چه کسی حاضر است در کشوری که احمدی نژاد رییس جمهورش است فیلم بسازد؟”
او در مورد تجربه سینمایی خود در فیلم “مجموعه دروغ ها” ساخته ریدلی اسکات می گوید: “ریدلی اسکات مرا انتخاب کرد، ولی تمامی اطرافیانش با این تصمیم مخالف بودند. برادران وارنر سه ماه صبر کرد تا موافقت خود را اعلام کند. پس از آن، همان روز امضای قرارداد، ایالات متحده تحریمیعلیه ایران به تصویب رساند. من از اینشرایط خیلی رنج بردم. در ایران نام منوارد لیست سیاه شد، زیرا جزو مخالفان بودم. در ایالات متحده هم به دلیل ملیتی که داشتم نمی توانستم کار کنم. احساس غریبی داشتم، احساس تبعیض، احساس عدم هویت.”
این بازیگر امروز به همراه شوهر بهایی اش امین مهدوی در پاریس زندگی می کند.
وی در مجله ووگ نیز به خروج خود از ایران اشاره می کند: “پس از فیلمبرداری مجموعه دروغ ها گذرنامه مرا توقیف کردند. به مدت ۷ ماه از سوی دو نهاد مورد بازجویی قرار گرفتم: وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب که برای مسایل سیاسی است. تقصیر من چه بوده؟ اقدام علیه امنیت ملی. دولت مرا متهم به این کرد که یکی از عوامل سازمان سیا هستم. در نهایت، گذرنامه ام را با مبلغ هنگفتی پس دادند. من همتصمیم گرفتم از ایران خارج شوم. هنوز همخاطرم هست، مأمور فرودگاه همان کسی بود که یک سال قبل از آن مرادستگیر کرده بود.”
وی در سئوالی در مورد حجاب می گوید: “من از حجاب متنفرم. در اسلام حجاب بر سر می کنند تا میل جنسی مردان را مهار کنند. چرا من باید به تحریک جنسی مردان متکی باشم؟”
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...