ارسالها: 140
#212
Posted: 1 May 2013 12:50
8 طلاق معروف سینمای ایران
[font#8A4B08] ابوالفضل پورعرب/ آناهیتا نعمتی
زمانی که ابوالفضل پورعرب با آناهیتا نعمتی ازدواج کرد، بازیگر بسیار معروفی بود. او محبوبیتش را که با بازی در فیلم «عروس»، ساختهی بهروز افخمی، به دست آورده بود؛ تا سالها حفظکرد. از آن طرف، آناهیتا نعمتی تازه با فیلم خوشساخت «هیوا»، ساختهی رسول ملاقلیپور، وارد سینما شده بود و به عنوان یک چهره جوان و بااستعداد، اول راه بود. از این ماجرا حدود 8 سال میگذرد. ابوالفضل پورعرب از آن زمان، سیر نزولی را در کارش تجربه کرد و آناهیتا نعمتی هم در حاشیهی سینمای ایران به کار خود ادامه داد. حالا این روزها پس از سالها جدایی این زوج هنرمند، هم آناهیتا نعمتی دوباره به سینمای جدی بازگشته و هم ابوالفضل پورعرب در تلویزیون پرکارتر شده است.
بابک ریاحی پور/مهتاب کرامتی
بابک ریاحی پور یکی از معروفترین نوازندههای ایرانی با ساز تخصصی گیتار باس است و در زمینه موسیقی راک فعالیت میکند. او در آلمان موسیقی را آموخته، آن را در ایران ادامه داده و با خوانندههایی مثل محمد نوری و گروههایی مثل اوهام و آویژه که نوعی موسیقی تلفیقی را دنبال میکردهاند، همکاری داشته است. مهتاب کرامتی از سال 1377 با بازی در فیلم «مردی از جنس بلور» پایش به سینمای ایران باز شد. جالب این که ریاحی پور زودتر از کرامتی به سینما آمده بود. او در سال 1374 برای موسیقی فیلم «فاتح» نوازندگی کرده بود؛ کاری که بعدها ریاحی پور کمتر سراغ آن رفت. ولی مهتاب کرامتی با جدیت، حضور در سینما و تلویزیون را ادامه داد و رشد کرد و خیلی زود به ستاره سینمای ایران تبدیل شد. حالا مهتاب کرامتی تنها زندگی میکند و علاوه بر بازیگری و فعالیت در یونیسف، در یک موسسه طراحی و تولید لباس هم حسابی مشغول است
یوسف مرادیان / سارا خویینیها
از سارا خویینیها فیلم پر حرف و حدیث «نقاب» اکران شد که داستانش درباره سوء استفادههای متقلبانه از موضوع ازدواج بود. چندی پیش از تلویزیون هم سریالی پخش میشد که داستانش درباره سیاوش و رستم شاهنامه بود و نقش سیاوش را مرادیان بازی میکرد. خویینیها در «معصومیت از دست رفته» هم بازی خوبی داشت اما نقشی که مرادیان در «سربازهای جمعه» بازی کرد، به هر دلیل، آن قدر کوتاه شد که اصلا به چشم نیامد. این دو بازیگر که زمانی با یکدیگر زیر یک سقف زندگی میکردند، سرانجام از هم جدا شدند و امروزه به فعالیت قبلیشان که همان بازیگری در سینما و تلویزیون است ادامه میدهند؛ از جمله خویینیها که چهرهاش را در نقش اصلی «بیصدا فریاد کن» حتما دیدهاید.
فریبرز عرب نیا/آتنه فقیه نصیری/ عسل بدیعی
این 3 بازیگر، معروفتر از آن هستند که بخواهیم معرفیشان کنیم. فریبرز عربنیا به ترتیب با آتنه فقیهنصیری و عسل بدیعی ازدواج کرد و از آنها جدا شد.عربنیا که اغلب، او را با بازیهای چشمگیرش در فیلمهای مسعود کیمیایی، مانند«سلطان» و «ضیافت»، به خاطر میآورند، در فیلمی با موضوع طلاق نیز ایفای نقش کرده است. او در این فیلم (هزاران زن مثل من)، از همسرش (نیکی کریمی) جدا شده و مانع احقاق حق او برای تصاحب بچه میشود. آتنه فقیهنصیری نیز که در فیلمها و سریالهای متعددی ایفای نقش کرده است، با بازی خوبش در نقش «خاله سارا» در یک سریال تلویزیونی، نگاهها را به خود متوجه کرد. درخشش عسل بدیعی نیز از بازی در فیلم «بودن یا نبودن»، ساختهی کیانوش عیاری، شروع شد.
نیما بانکی/ لیلی رشیدی
خانم رشیدی سوای این که دختر احترامالسادات برومند و داود رشیدی است و از بچگی در محافل هنری بزرگ شده، بازیگر خوبی هم هست. بیشتر ما او را با «مادرخانمی زیزیگولو» میشناسیم. اما بعضیها شاید بولتن جشنواره فیلم کودک را به یاد بیاورند که عکسهای کودکی او را در کنار لیلا حاتمی به چاپ رسانده بود. این دو لیلی و لیلای محبوب، از کودکی همبازی بودهاند؛ هرچند بعدها، لیلی یک چهره تلویزیونی شد اما لیلا یک ستاره سینما. لیلی رشیدی همسر پیشین نیما بانکی است که به اندازه رشیدی مشهور نیست اما در عکاسی استعداد داشت و رفتهرفته در کارش به موفقیت دست پیدا کرد تا اینکه امروزه به چهرهای مطرح در عالم تبلیغات تبدیل شده است. نیما بانکی را اگر از «پراید تهران یازده» به یاد نداشته باشید، در آگهیهای سامسونگ با لباس برزیل، یا با کت و شلوار در حالی که پایش را از قاب السیدی بیرون گذاشته، دیدهاید. حاصل زندگی مشترک این دو، پسری است که با مادرش پیش خانواده رشیدی زندگی میکند.
سوسن تسلیمی/داریوش فرهنگ
سی و پنج سال پیش، داریوش فرهنگ آدم خیلی معروفی بود و سوسن تسلیمی را کسی نمیشناخت، اما پس از ازدواج و در سالهای دهه شصت، ماجرا برعکس شد و تسلیمی شهرتی فراوان پیدا کرد. در این سالها اگرچه داریوش فرهنگ فیلمساز بود و بعضی کارهایش خیلی مطرح شد، اما حضور ثابت تسلیمی در فیلمهای بهرام بیضایی، این بازیگر هنرمند را به اوج رساند. این دو که از طریق گروه تئاتر پیاده با همدیگر آشنا شده بودند، پس از مدتها زندگی مشترک سرانجام فرصت پیدا کردند تا در فیلم «شاید وقتی دیگر» ساخته بهرام بیضایی، نقش زن و شوهر را بازی کنند. تسلیمی، پس از این فیلم، به همراه فرزندش عازم سوئدشد و امروز یکی از چهرههای سرشناس تئاتر سوئد است. اما داریوش فرهنگ مانده و فیلمسازی و بازیگری را تا امروز ادامه داده است.
خسرو شکیبایی/تانیا جوهری
شاید خیلیها ندانند که شکیبایی در دهه 40 کار خودش را با دوبلوری شروع کرد و پس از ناکامی در این رشته به تئاتر رفت و سالها گذشت تا دوباره با فیلم «خط قرمز» مسعود کیمیایی به سینما بازگشت. تانیا جوهری هم در همان سالهای دهه 50 بازیگر تئاتر بود. این رابطه که منجر به ازدواج شد، چندان خبرساز نبود؛ چون هیچ یک از این دو، آدمهای معروفی نبودند و در سالهای بعد در حرفهشان سرشناس شدند. شکیبایی کماکان یکی از بازیگران محبوب و سرشناس سینمای ایران است اما تانیا جوهری در سالهای اخیر بسیار کمکار شده است. جالب است که مشهورترین فیلم شکیبایی یعنی«هامون»، داستان مرد روشنفکری است که تمایلی برای جدایی از همسرش ندارد اما زن و خانوادهاش اصرار دارند که این جدایی هر چه زودتر اتفاق بیفتد.
آیدین آغداشلو/شهره آغداشلو
آیدین آغداشلو که نقاش، طراح، گرافیست و نویسندهای تواناست، سالها قبل، پس از یک ازدواج ناموفق و در حالی که دختری به نام تارا داشت، با شهره آغداشلو ازدواج کرد. شهره در فیلمهای علی حاتمی (سوتهدلان) و عباس کیارستمی (گزارش) بازی کرده بود و با تحسین مواجه شده بود و کمکم داشت به بازیگری توانا تبدیل میشد. شهره آغداشلو که با بازی در فیلم «خانهای از شن و مه» و نامزدی اسکار، امروزه یک بازیگر معتبر در عرصه جهانی است، از آیدین جدا شد و مجددا ازدواج کرد و خدا دختری به او داده که ظاهرا آن هم اسمش تارا است. شهره آغداشلو در تمام گفت وگوهایش همواره از آیدین آغداشلو به عنوان کسی یاد کرده است که دوران سعادتمندی را با هم سپری کردند؛ بر خلاف عادت بسیار زشتی که خیلیها دارند و پس از جدایی، با لحنی زننده درباره همسر سابقشان صحبت میکنند. ظاهرا نه ازدواج و نه جدایی این دو، در مسیر پیشرفت حرفهایشان هیچ تاثیری نگذاشته و هر دو همچنان از چهرههای فعال در حیطه کاری خود هستند.
[/font]
تـ کـیـه بـر دوسـتــــ مـکـن مـحـ ـرم اسـرار کـسے نـیـسـت ... مـا تـجـ ـربـه کـردیـم کـسے یـار کـسے نـیـسـت
ویرایش شده توسط: Alijo0on
ارسالها: 1131
#213
Posted: 16 May 2013 14:22
گلشیفته فراهانی، گلشیفته فراهانی و گلشیفته فراهانی!!!
آری، گلشیفته فراهانی تبدیل به یک واژه محبوب و اصطلاحا برند برای کاربران ایرانی در اینترنت شده است که انگار قرار است هرکجا با این واژه روبرو شدند کلیک کرده و به قول معروف ببینند دنیا دست کیست؟ آیا گلشیفته عکس جدیدی انداخته است یا فیلم جدیدی بازی کرده یا... اما به راستی هر کجا نامی از گلشیفته فراهانی بود باید آن را بخوانیم و هر خبر کوچکی را به این فرد ربط داده تا بازدید بالا داشته باشیم؟
البته سر صحبت تنها با مخاطبان و خوانندگان محترم نیست، بلکه حرف اصلی پوچی و بیاخلاقیهایی است که دامنگیر همه شده است. از تولیدکنندگان محتوا تا مصرفکنندگان و مخاطبان آن.
این روزها اگر به بسیاری از سایتهای اینترنتی ایرانی که وظیفه خبر رسانی و تولید محتوا در فضای مجازی را بر عهده دارند و به عنوان یک سایت خبری فعالیت میکنند سری بزنیم، این احساس به انسان دست میدهد که آن طرف کسانی که پشت میز تولید و خبررسانی نشستهاند، کودکان کم سن و سالی هستند که از روی غریزه و هوس هر مطلبی را که به دستشان برسد (و شاید گاهی به ذهنشان) منتشر میکنند.
این قبیل افراد هیچ ابایی از توهین و افترا ندارند و به راحتی در هر مورد و مسئلهای اظهار نظر میکنند و از آنجا که توان رقابت سالم با افراد آگاه و باسواد را ندارند، دست به دامن هر چیزی میشوند تا دیده شوند و همچنین بازدید بالا داشته باشند.
آخرین شاهکار از چنین ماجراهایی را چند روز پیش با انتشار اخباری مبنی بر قتل گلشیفته فراهانی شاهد بودیم، خبری که منتشر کننده آنها حتا به ایجاد شایعه قتل او رضایت نداده بود و با انتشار یک عکس عجیب تلویزیونی از یک مراسم ختم در کلیسا، گلشیفته فراهانی را در تابوت هم کرده و مراسمی درخور برایش فراهم آورده بود. دست آخر با ادبیاتی سخیف متعلق به برخی روزنامهها نتیجه گیری اخلاقی هم نموده بودند که این عاقبت کسی است که آبروی زن ایرانی را در دنیا برد
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 12930
#214
Posted: 19 May 2013 18:07
نامه دختر علیرضا افتخاری به عزتالله انتظامی: حرفهای گلایهآمیز شما، حرفهای پدرم است
در پی انتشار نامه افشاگرانه عزتالله انتظامی درخصوص استفاده سیاسی «اسفندیار رحیممشایی» از وی برای حضور در ستاد انتخابات کشور، فرزند علیرضا افتخاری نامهای به این بازیگر پیشکسوت نوشت.
به گزارش فارس، در پی انتشار نامه افشاگرانه استاد عزتالله انتظامی درخصوص استفاده سیاسی «اسفندیار رحیممشایی» از وی برای حضور در ستاد انتخابات کشور، «آوا افتخاری» - دختر علیرضا افتخاری - با انتشار نامهای خطاب به این بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون، از نحوه بهرهبرداری سیاسی از هنرمندان گلایه کرد.
متن کامل این نامه بدین شرح است:
استاد عزتالله انتظامی
سلام و عرض ادب به پیشگاه حضرتعالی
نامه گلایهآمیزتان را نسبت به بیتوجهی به شخصیت تاریخی حضرتعالی خواندم و متوجه شدم سیاسیون چطور شما را به بیراهه کشاندند و میخواستند از شخصیت شما در وزارت کشور بهره دیگری ببرند؛ آن هم در مقابل مردمی بیدار و ارزشمند.
استاد؛ پدر من – علیرضا افتخاری – هم فریب این بازیها را خورد و ندانسته در مراسمی شرکت کرد که از پیش طراحی شده بود. زمانی پدرم متوجه شد که دیگر دیر شده بود و زندگی ما متزلزل؛ نه بهتر است بگویم مضمحل. مادرم از یک طرف، من و خواهرانم از یک طرف و پدرم که چه عذابی که نکشید. بگذریم که چه شد، همه خانواده من مورد جفا قرار گرفتند؛ به جرمی که خودمان هم هنوز نمیدانیم.
پدر من از سر سادگی نتوانست دفاعیهای بنویسید. اصلا مگر میشد که از خود دفاع کند؛ وقتی که همه شروع به هجمه کرده بودند و ما تنها بودیم. مردم عزیر ما حالا بهتر میدانند چهار سال پیش شرکت پدرم در مراسم شهدای خبرنگار و رویارویی با آن مرد سیاسی، از قبل طراحی شده بود.
استاد عزتالله انتظامی عزیز...
خوشحالم از اینکه ابرمرد هنرمندی چون شما گلایهای مرقوم فرموده که گویی از زبان شاگردش علیرضا افتخاری قلمی شده است. بدانید حرفهای گلایهآمیز شما، حرفهای پدر من و همه کسانی است که از هنرشان بهرهبرداری شده است.
استاد عزیز...
نباید هنر را با سیاست گره زد. آنجا که سیاست کم میآورد به پیشگاه هنر زانو میزند. این زانو زدن از سر احترام نیست که از سر گدایی است. شما استاد بزرگ، خوب که نه، عالی جوابشان را دادید و باز هم به همه گوشزد کردید که راه هنر با راه سیاست جداست و نباید با ترفندهای گوناگون هنرمندان را سیاسی کرد؛ بی آنکه خودشان باخبر باشند.
استاد عزیز دست شما را میبوسم و به وجودتان افتخار میکنم.
آوا افتخاری
فرزند علیرضا افتخاری
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#215
Posted: 19 May 2013 18:12
منتقدان سینمایی درباره فیلم تازه فرهادی چه میگویند؟
بی بی سی : فیلم گذشته تازهترین ساخته اصغر فرهادی در جشنواره کن امسال به نمایش در آمده و نامزد جایزه نخل طلاست. مطلب زیر گزیده ای است از نظر منتقدان ایرانی که نقد خود را به سفارش بی بی سی فارسی نوشته اند و منتقدان غیرایرانی که نقد خود را در نشریه های مختلف منتشر کرده اند.
این فیلم همزمان در فرانسه اکران شده و به زودی در کشورهای دیگر از جمله ایران نیز به نمایش درخواهد آمد.
محمد حقیقت
این منتقد سینما نوشته است: در "گذشته" همچون فیلم "جدائی نادر از سیمین" رابطه خانوادگی چند نفر از طبقه متوسط و درگیری های عاطفی - خانوادگی آنها مطرح می شود که مردی ایرانی (احمد، با بازی خوب علی مصفا، شوهر سابق یک زن فرانسوی به نام ماری) باید بعد از چهار سال جدایی و ترک فرانسه، از تهران به پاریس باز گردد تا مراحل اداری و کاغذ بازی های طلاق خودشان را به اتمام برساند و ماری بتواند با شخص دیگری ازدواج کند. در این فاصله که احمد غایب است، ماری که در داروخانه کار می کند با مرد دیگر فرانسوی (سمیر، با بازی طاهر رحیم، که در مغازه خشکشویی کار می کند) آشنا شده که وی دارای زن و یک پسر کوچک هم هست. این دو سخت به هم علاقمند شده اند. از سوی دیگر، ماری (با بازی خوب برنیس بژو) نیز دو دختر دارد. احمد در رابطه با این دو خانواده، تلاش دارد به نوعی به آنها یاری رساند. کنکاش در گذشته اینها، مسائلی را رو می کند که در زندگی روزمره آدمهای اطرافمان هم می توان سراغ گرفت. هیچ قهرمان پروری یا مسائل حاد و شگفت انگیز غیر مترقبه ای، جدا از درام های خانوادگی روزمره، درفیلم رخ نمی دهد، اما پیچیدگی آدم ها در شرایط خاص، عواطف و احساسات شخصیت ها را دگرگون می کند. سوء ظن های کوچک، دردسرآفرین می شوند... اگر چه این فیلم هیچ ربطی به فیلمهای وسترن ندارد، اما آمدن احمد، تنها، به شهر (پاریس، که شهر او نیست) و باعث به هم ریختن مسائلی از گذشته دو خانواده، و سپس ترک شهر، تنها، می شود، یادآور خط ستون فقرات سناریوهای وسترنی است!
داستان فیلم به تمامی در پاریس و حومه آن اتفاق می افتد، اما کارگردان افسون این شهر و زیبائی های توریستی آن نشده است و دوربین کارگردان بسیاری از صحنه ها در داخل مکان ها، مثل مغازه خشکشوئی – داروخانه و منزل ها می گذرد متمرکز شده است.
فیلم دو ساعت ده دقیقه است که همچون فیلم قبلی فرهادی، تعلیق در آن به خوبی عمل می کند و هر لحظه که می گذرد، تماشاگر اطلاعات جدیدتری به دست می آورد. البته از آنجا که کارگردان احتمالا نگرانی این را داشته که ممکن است تماشاگر نکته ای را نفهمیده باشد، گاه اطلاعات داده شده را به شکل دیگری تکرار می کند یا صحنه ای را کش می دهد. (که البته خیلی جزئی است.)
سناریو "گذشته" کمی حالت عروسک های روسی را دارند که وقتی آن را باز می کنی باز هم عروسک کوچکتری درون آن هست و درون این یکی باز عروسک کوچک دیگری می توان یافت.
میزانسن ها، بازی گیری از هنرپیشگان و به ویژه از کودکان و نوجوانان فیلم، فرهادی را به عنوان فیلمسازی مسلط مطرح می کند که توانسته ترکیب خوب و هوشمندانه ای از یک فیلم منتقدپسند و در عین حال تماشاگرعام پسند را به وجود آورد.
پیتر بردشاو
پیتر بردشاو، منتقد سینمایی روزنامه گاردین، از ۵ ستاره، ۴ ستاره داده است و نوشته: "اصغر فرهادی با فیلمی پرجاذبه، میخکوب کننده و البته کمی تصنعی، به کن آمده است. فرهادی استیصال و خشمی را که در مبارزه با گذشته و خنثی کردن تصمیم های غلط زندگی وجود دارد به نمایش می گذارد."
آقای بردشاو فیلم را "درامی ظریف و در بیشتر لحظات استادانه و با بازی های کنترل شده و هوشمندانه" توصیف کرده و شکل ظریف موزاییک گونه از جزئیات، تغییرهای غیرمنتظره طرح داستان، پیچش های تعلیق آمیز و رازگشایی ها را ستوده است. به نوشته او "ساختار روایی شاید بیش از حد قاطعانه است"، و "غیبت مستمر یک شخصیت مهم از صحنه ها شاید حدس زدن صحنه آخر را کمی ساده کرده باشد.
او بیشتر لحظه های این فیلم را به گونه ای جالب و تازه، به "تئاتر صحنه ای" شبیه دانسته است. او انرژی و هوش مستمر در فیلمسازی اصغر فرهادی را "سخت تاثیرگذار" دانسته است.
او این سوال را مطرح می کند که آیا اصغر فرهادی از جزئیات و غافلگیری های داستانی به صورتی بیش از اندازه استفاده کرده؛ آن گونه آن را در مرز باورپذیری و باورناپذیری قرار داده باشد.
پرویز جاهد
نوشتن و قضاوت درباره فیلم فرهادی بعد از یک بار دیدن فیلم آن هم در فضای شلوغ و سرسام آور کن، کار ساده ای نیست، آن هم در مورد فیلمسازی که یکی از تم های اصلی فیلم هایش این است که درباره آدم ها نباید به سادگی قضاوت کرد.
"گذشته"، همانند "جدایی نادر ازسیمین" و "درباره الی"، فیلم چندلایه ای است با شخصیت هایی چند بعدی و پیچیده که به تدریج خود را در دل روایت اصلی و درامی پرتنش با محور خانواده و زندگی زناشویی، افشا می کنند. این جا هم، همان تم های همیشگی فرهادی مثل حقیقت و دروغ، به بن بست رسیدن رابطه زناشویی، اعتماد و قضاوت درباره آدم ها را داریم.
"گذشته" مثل فیلم های دیگر فرهادی، آرام شروع می شود اما به تدریج به طوفانی سهمگین تبدیل شده و شخصیت ها را در برابر هم قرار می دهد. علی مصفا و برنیس بژو در نقش زن و شوهری که بعد از چند سال جدایی، هنوز عواملی آنها را به هم وابسته می کند و اجازه نمی دهد که به سادگی از هم جدا شوند، به شدت باورپذیر و متقاعد کننده اند. طاهر رحیم نیز بار دیگر، قدرت بازیگری اش را در نقشی متفاوت به ما نشان می دهد.
فرهادی در کنفرانس مطبوعاتی فیلمش در کن گفت که با تغییر جغرافیای فیلمش، سبک سینمایی اش تغییر نمی کند. حرفش کاملا درست است. «گذشته»، همه عناصر سبکی و تماتیک فیلم های فرهادی را در خود دارد اما تفاوت این فیلم با فیلم های قبلی او در این است که او در این فیلم، بیش از حد، به فیلمنامه متکی است و کمتر به کارگردانی توجه کرده است. به نظرم آن قدر که دیالوگ ها و داستان و گره های داستانی برای فرهادی مهم بوده، ریتم فیلم، پیشرفت روایت و تدوین برایش اهمیت نداشته است.
فرهادی تا یک ساعت و نیم اول، عالی کار کرده اما در چهل دقیقه آخر، که ماجرای خودکشی سلین (همسر طاهر رحیم) به مسئله اصلی فیلم تبدیل می شود و همه مسائل دیگر فیلم را تحت الشعاع قرار می دهد، از مسیر منطقی و طبیعی اش دور می شود. در این بخش، فرهادی ما را بمباران اطلاعاتی می کند و می خواهد ما را با تکنیک های فیلمنامه نویسی اش و گره هایی که در لحظه بسته شده و فورا باز می شوند، مرعوب کند. در نتیجه، برخلاف بخش های اول فیلم که با دقت و مهارت کارگردانی شده، در این بخش با فیلمنامه ای مواجه ایم که انگار به سرعت دارد ورق می خورد. اما فیلم از دست نمی رود و فرهادی در پایان موفق می شود، دوباره کنترل خود را بر درام و شخصیت هایش به دست آورده و ما را با یک پایان بندی زیبا و تکان دهنده، غافلگیر کند.
فرهادی فیلم را در فرانسه و به زبان فرانسوی ساخته است اما فیلم فرهادی، هیچ شباهتی با سینمای فرانسوی ندارد. آدم های اصلی فیلم فرهادی، به ویژه دو مرد اصلی فیلم یعنی احمد(علی مصفا) و سمیر(طاهر رحیم)، هر دو پس زمینه خارجی دارند. موضوعی که می توانست به رویکرد اصلی یک فیلمساز فرانسوی، یعنی بحران هویت، ترومای مهاجرت و مسائل پسا استعماری تبدیل شود و یا رابطه سه گانه بین مصفا، برنیس بژو و طاهر رحیم شکل مثلث عاشقانه را پیدا کند اما فرهادی، عمدا وارد این فضاها و روایت ها نمی شود و درام پرتنش اگزیستانسیالیستی اش را حول محور تم اصلی اش، یعنی کشف حقیقت بنا می کند.
کیت میوئر
این منتقد سینمایی تایمز، از ۵ ستاره به این فیلم ۵ ستاره داده و نوشته که اصغر فرهادی در این "درام فوق العاده"، درکی عمیق از ذات آشفته وضعیت انسانی را به نمایش می گذارد. به نوشته او این فیلم نامزدی جدی برای نخل طلا به نظر می رسد.
او این فیلم را نمونه ای از علاقه اصغر فرهادی به ابهام و رازآلودگی دانسته که در فیلم "جدایی نادر از سیمین" هم نشان داده بود.
خانم میوئر بازی سه شخصیت اصلی فیلم را "فوق العاده" توصیف کرده و نوشته که آنها "خیزاب های احساسی ای ایجاد می کنند که مخاطب را به شکلی غیرمنتظره در خود غرق می کنند." به نوشته او هر یک از شخصیت های فیلم، همدردی مخاطب را بر می انگیزد و در عین حال، این همدردی را پس می زند.
به نوشته او، هیچ قهرمان یا برنده ای در این داستان نیست- داستانی که بر دوش مخاطب، بار رازی را می گذارد که هیچ یک از شخصت های داستان، هرگز آن را نخواهند دانست.
محمد عبدی
تجربه دیدنی دیگری از اصغر فرهادی که جهان تلخ و تیره ای بنا می کند که در آن انسان ها اسیر جبر و تقدیری به نظر می رسند که گریز و گزیری از آن نیست و فیلمساز ابایی ندارد که شخصیت هایش را- که هیچ کدام قهرمان نیستند؛ حتی شخصیت احمد که در ابتدا قهرمان به نظر می رسد، اما در نهایت نیست- تا سرحد سیاهی مطلق و تنهایی درونی عمیق- که ویژگی همه انسان هاست؛ گیرم که پنهانش کنند- پیش می برد و با دوربینی سیال و پر تحرک به مانند دو فیلم قبلی موفق می شود تماشاگر را در احوال درونی متلاطم آدم هایش شریک کند و او را از یک آرامش ظاهری به درون یک جهنم واقعی هدایت کند و با جزئیاتی به غایت حساب شده - که در نهایت این میزان «حساب شدگی» و بستن راه بر روی هر نوع غریزه و ناخودآگاه به فیلم لطمه می زند؛ از جمله دیالوگ های نمادین مثل اشاره به بند نیامدن باران که جایی در ساختار فیلم پیدا نمی کنند و به یکدستی اثر خدشه وارد می کنند - و نوعی تعلیق جذاب و گره گشایی لحظه به لحظه- که پیشتر در سینمای فرهادی وجود نداشت، اما در سه فیلم اخیر که می توان آنها را سه گانه فرهادی درباره مفهوم حقیقت و اشکال گونه گون آن دانست- تماشاگر را در تنشی مداوم- اما به شکلی خفیف تر از جدایی نادر از سیمین- قرار می دهد و به رغم کند شدن و تکرار برخی از لحظات، کماکان از فیلمساز و فیلمنامه نویس طراز اولی حکایت دارد که سینما را به شدت می شناسد.
جاستین چانگ
جاستین چانگ، منتقد نشریه ورایتی، نوشته که اصغر فرهادی با اینکه وطن خود ایران را ترک کرده تا فیلمی در پاریس با بازی برنیس بژو بسازد، فیلم "گذشته" نمی توانسته حسی بیش از این، به "خانه" داشته باشد.
به نوشته او، این فیلم هم مثل "جدایی نادر از سیمین" ملودرامی خانوادگی است که به شکلی بدیع، پیکرتراشی شده است. او فیلم را "فرشی تافته از رازگشایی ها"یی توصیف کرده که "به دقت طراحی شده است."
به نوشته جاستین چانگ، با وجود اینکه "حس ساختار روایی فرهادی در لحظاتی تقریبا بیش از حد قاطعانه است،" ولی او روی شخصیت ها، بازی ها و تم فیلم، توجهی "ریزبینانه" داشته است.
آقای چانگ بازی های فیلم را "قدرتمندانه" توصیف کرده است
جف اندرو
این منتقد سایت اند ساوند، درباره فیلم نوشته است: مثل دو اثر قبلی اصغر فرهادی، "گذشته" فیلمی است که به شدت بر ریزه کاری های روانشناختی و اخلاقی در فیلمنامه متکی است؛ در واقع اگر به خاطر توجهی که فرهادی به جزئیات مشخصی از میزانسن می کند نبود، این فیلم ممکن بود که در برخی لحظات، "خیلی تئاتری" حس شود.
به نوشته او، گرفتارشدن شخصیت های جدایی نادر از سیمین در رازها و دروغ هایی مدام، به آن فیلم حسی کاملا ارگانیک و باورپذیر می داد، ولی در فیلم تازه فرهادی، برخی از از رازگشایی ها "ثقیل و حتی با حسی از تصنع به نظر می رسد."
او همچنین به برخی "شلختگی ها" در روایت اشاره کرده است و نمونه آن را فراموش شدن یکی از شخصیت های اصلی در طول چند صحنه ذکر می کند.
او نوشته است که به نظر او فیلم طولانی است و سخت است که در پایان بگوییم که دقیقا قرار است فیلم درباره چه کسی یا چه چیزی باشد.
این منتقد بازی ها را محکم و میزانسن ها را استوار دانسته است و با این حال، "گذشته" را "حتی در مقایسه با "چهارشنبه سوری"و "درباره الی"، "کمی مایوس کننده" دانسته است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 642
#216
Posted: 21 May 2013 04:25
دورخیز «گذشته» برای مراسم اسکار2014
کمپانی سونی پیکچرز کلاسیکز حق پخش فیلم جدید اصغر فرهادی را خرید
کافه سینما _ کمپانی سونی پیکچرز کلاسیکز (پخش کننده جدایی نادر از سیمین) حق پخش گذشته را در آمریکا خریداری کرد. به گزارش کافه سینما و به نقل از سایت ددلاین فیلم جاه طلبانه ی «گذشته» یکی از مدعیان نخست نخل طلای جشنواره کن امسال است.
خط داستانی پرگره این محصول کمپانی ممنتو فیلمز رازها،دروغها،فریبکاری،جدایی،روابط،اغما،بارداری و موقعیت های بغرنج دیگری را مطرح می کند.مدیران کمپانی سونی پیکچرز مایکل بیکر و تام برنارد پخش جدایی نادر از سیمین را هم برعهده داشتند که فروش جهانی 19.9 میلیون دلاری داشت.
هدایت مناسب جدایی از سوی کمپانی سونی، باعث حضور موفق فیلم در مراسمی چون اسکار و گلدن گلاب شد. و اصغر فرهادی بارها از مایکل بارکر، رییس کمپانی سونی، در این رابطه تشکر کرد.
******************
عکسهای سیاه و سفید جدیدی از پشت صحنه فیلم سینمایی «گذشته» اصغر فرهادی توسط عباس عطار، عکاس صاحبنام این فیلم منتشر و بر روی سایت آژانس عکس «مگنوم» گذاشته شده است.
سایت «مگنوم»
بر اساس توضیحاتی که عباس عطار بر روی عکسها گذاشته، این تصاویر در لوکیشنهای مختلف از جمله حومه پاریس، بیمارستان، یک خشکشویی و داخل استودیو گرفته شده است و در آن اصغر فرهادی، محمود کلاری (مدیر فیلمبرداری)، علی مصفا، برنیس بژو، پائولین برولت و طاها رحیم (بازیگران) دیده میشوند.
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نه نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود
حکیم عمر خیام
*******
مردم فقط "یک بار" بايد بمونن تا موفق بشن،
ولى جمهوری اسلامی "هر بار" باید موفق بشه تا بمونه . . .
ارسالها: 1131
#217
Posted: 23 May 2013 15:57
فیلم تازهء گلشیفته فراهانی!
در این فیلم که نامش the sweet pepperland است، او با کورکماز ارسلان همبازیست و نقش یک معلم کرد را بر عهده دارد!!!
منبع: جوان امروز
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#218
Posted: 23 May 2013 16:26
پوستر فیلمهای کن 2013
زیبای بزرگ
سیزده می شوم
تنها خدا ببخشد
مایکل کوهلاس
مثل پدر مثل پسر
گذشته، اصغر فرهادی
جیمی پی
افشاء لوئن دیویس
هلی
بورگ من
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ویرایش شده توسط: ellipseses
ارسالها: 1131
#219
Posted: 23 May 2013 16:47
پشت کندلابرا
نشانی از گناه
سپر پوشالی
قهرمانان
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...