ارسالها: 12930
#491
Posted: 29 May 2015 14:20
گلشیفته فراهانی در جشنواره کن: 'مدیون بازجویانم هستم'
گلشیفته فراهانی، بازیگر ایرانی، که در جشنواره کن امسال حضور داشت، در جلسه ویژه ای با عنوان "زنان در حرکت" که به همت موسسه کرینگ و مجله هالیوود ریپورتر برگزار شد، درباره حضور خود در سینمای ایران، مهاجرت و کار در سینمای فرانسه و هالیوود سخنرانی کرد.
آخرین فیلم خانم فراهانی "دو دوست" نام دارد که به کارگردانی لویی گارل در بخش هفته منتقدان در جشنواره کن نمایش داده شد. در این فیلم فراهانی نقش دختری به نام مونا را بازی می کند که در زندان است و روزها با گرفتن مرخصی به شهر می آید.
گلشیفته فراهانی در این جلسه ابتدا از تولد و کودکی اش گفت. "تولد در این کشور همه چیز را شکل داد، این که من چه هستم و که هستم از همان جا شکل گرفته. من در یک خانواده هنری به دنیا آمدم. پدرم بازیگر و کارگردان تئاتر است، مادرم نقاش است، خواهرم بازیگر است و برادرم موسیقی کار می کند و نقاشی هم می کند. من موسیقی می خواندم و اصلاً سینما را دوست نداشتم. وقتی که بچه بودم با پدرم به سر صحنه فیلم ها می رفتم و اصلاً خوشم نمی آمد و فکر می کردم اینها چه می کنند؟ وقتی چهارده سالم شد، یک جوری به سمت سینما هل داده شدم. همه زندگی من همین طور بوده. داریوش مهرجویی از من خواست که در فیلمش بازی کنم و از آن پس به سمت سینما هل داده شدم."
خانم فراهانی سال های زیادی در ایران به بازیگری مشغول بود، اما بازی در فیلم هالیوودی "یک مشت دروغ" در کنار لئوناردو دی کاپریو سرنوشت او را تغییر داد: "من داشتم در سینمای ایران کار می کردم که ناگهان به طور تصادفی ریدلی اسکات با بازیگران خاورمیانه تماس گرفت و سرانجام من انتخاب شدم در حالی که آنها به طور قانونی نمی توانستند با یک بازیگر ایرانی قرارداد ببندند چون ایران در تحریم بود. در نهایت یک استثنا قائل شدند و من در آن فیلم بازی کردم. قبل از این که نمایش فیلم آغاز شود، دولت ایران واکنش نشان داد. وقتی برگشتم به ایران گذرنامه ام را گرفتند و دوران سختی را گذراندم. باید به تمام سوال ها در این باره که چرا انتخاب شدم و با چه کسانی کار کردم و کدام "جاسوس" پشت پرده بود، جواب می دادم."
گلشیفته فراهانی می گوید که تصور نمی کرد مجبور شود از ایران خارج شود، اما با ادامه مشکلات، ممنوعیت خروج از کشور و از دست دادن بازی در یک فیلم هالیوودی دیگر و ادامه بازجویی ها مجبور شد از ایران خارج شود: "با داستان های زیادی بالاخره موفق شدم در سال ۲۰۰۸ با گذرنامه از ایران بیایم بیرون. وقتی که می آیی بیرون، یک افتادن بزرگ آغاز می شود و من فکر می کردم سینما برای من تمام می شود. من حتی زبان فرانسه بلد نبودم، اما بعد همه چیز رفته رفته تغییر کرد و حالا می بینید که اینجا هستم. برای این ماجرا مدیون بازجوها و دولت ایران هستم. متشکرم!"
او در جواب سوالی درباره ارجحیت محتوای سیاسی و اجتماعی فیلم یا ارزش هنری آن گفت: "من فقط دوست دارم فیلم های زیبا بازی کنم. اما برخی فیلم ها در جاهایی مثل افغانستان اتفاق می افتند و داستان زنانی را روایت می کنند که با آنها خیلی بد رفتار شده، و نیاز هست که بازی شوند. من دوست ندارم کاری سیاسی انجام دهم اما هر کاری می کنم خودبخود سیاسی می شود. در این باره حرف می زنند که فلان چیز را پوشید یا برهنه شد و همه چیز سیاسی می شود. راه رفتن آدم هم سیاسی می شود."
خانم فراهانی می گوید به سیاست علاقه ای ندارد: "اما وقتی از خاورمیانه می آیی، همه چیزت سیاسی می شود. کسی نمی گوید که مادام بووآری نماینده فرانسه است، چون ما درباره فرانسه می دانیم. اما در مورد کشور من چون اطلاعات زیادی نیست، همه فکر می کنند هر کاری که می کنی نماینده ایران می شوی. اما اصلا این طور نیست. همه فکر می کنند ما که به دنیا آمدیم روسری سرمان بود، اما این طور نیست. رنگ پوست و موی مشکی و لهجه ات هم به همه این تصورها دامن می زند و در گرفتن نقش اهمیت دارد. اما فکر می کنم این مرز فیلم های سیاسی را رد کرده ام. همان طور که در این فیلم آخرم، "دو دوست"، می بینید هیچ چیز سیاسی ای نیست."
گلشیفته فراهانی اشاره کرد که با وجود بازی در فیلم های مختلف در ایران، هیچ گاه با هیچ فیلمساز زنی در ایران کار نکرده و بازی او در فیلم های کارگردانان زن نظیر مرجان ساتراپی به دوره کاری او در سال های بعد از ایران برمی گردد.
او تنها بازیگر شناخته شده سینمای پس از انقلاب است که در جلوی دوربین نیمه برهنه و برهنه شد. اولین بار ویدئویی که مراسم سزار در فرانسه از چهره های با استعداد ساخته بود، او را نیمه برهنه به نمایش گذاشت. این ماجرا جنجال زیادی به پا کرد و موافقان و مخالفان خاص خود را داشت.
مجری جلسه درباره عکس های برهنه فراهانی از او پرسید و او جواب داد: "داستان طولانی ای است... اگر صادق باشم باید بگویم که در آن ویدئوی جایزه سزار چیزی که به من گفتند این است که نما از بالای سینه ام است، اما بعد دیدم که از زیر سینه گرفته اند. این چیزی است که واقعا اتفاق افتاد. همه این اتفاقات بعدا افتاد و من شدم سمبل ژاندارک برای آزادی، چون فقط نمی دانستم. اما زندگی من همیشه این طور بوده؛ پریدن از روی صخره ای که نمی دانی کجا فرود خواهی آمد. خیلی وقت ها حتی نمی دانم که از صخره پریده ام."
فراهانی می گوید: "من در آن زمان دوره خیلی بدی داشتم و شاید یک روز درباره آن چیزی بنویسم. من زخمی بودم. وقتی از ایران بیرونم کردند، من زخمی شدم، چون کار و خانواده ام را از دست دادم. بعد ماجراهای آن ویدئو پیش آمد و من دوباره زخمی شدم. سه ماه بعد پروژه عکاسی پیش آمد و من که زخمی بودم می خواستم بگویم این بدن من است، مشکل شما چیست؟ به من نگاه کنید! چیزی آنجا نیست. چرا از زن ها می ترسید؟ فکر می کنم دلیلش ضعف مردهاست که زن ها را زیر فشار می گذارند. این عکس ها همان زمان چاپ نشدند؛ دو سال بعد به چاپ رسیدند. دیگر آن قضیه برای من تمام شده بود و خشمم تمام شده بود و اگر آن موقع می خواست اتفاق بیفتد می گفتم نه. دیگر لزومی نداشت که خودم را باز آماج دشنام قرار دهم. وقتی که چنین اتفاقی می افتد، من واقعا مریض می شوم و باید روی تختخواب بخوابم. به هر حال نشان دادن بدنم مانیفیستی برای یک حرکت نیست. در این فیلم آخرم، مونا حمام می کند و طبیعتاً کسی با تی شرت حمام نمی کند. اگر کسی از این بدش می آید، مشکل خودش است و نه من. من شغلم را به عنوان بازیگر انجام می دهم. شما بیرونم کردید، حالا چه می خواهید؟"
فراهانی در جواب سوالی در این باره که می تواند به ایران برگردد یا نه، گفت: "فکر می کنم همه می توانند به ایران برگردند حتی همسر شاه، اما این که بعد چه اتفاقی می افتد کسی نمی داند! برای این که روزی من بتوانم به ایران برگردم نیاز به یک اصلاح خیلی بزرگ هست."
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#492
Posted: 29 May 2015 16:00
نخستین عکس از دختر ۴ روزه مهناز افشار
مهناز افشار بازیگر سینمای ایران چند روز پس از تولد دخترش عکسی از او را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده است.
خبرآنلاین: لیا دختر مهناز افشار و محمد یاسین رامین روز 4 خردادماه جاری به دنیا آمد و همین اتفاق باعث شد تا سایر چهرههای سینمایی در شبکههای اجتماعی تولد فرزند این بازیگر را به او تبریک بگویند.
دنبال کنندگان صفحه مهناز افشار هم پس از به دنیا آمدن دخترش، پیامهای تبریک متعددی را برای او نوشتند. حالا این بازیگر سینما در کنار عکسی که از دخترش منتشر کرده نوشته: «از خواندن نوشتههای زیبای شما، مهربانی شما، ادبیات شما و پاسخهای شما هزار بار به تکتک شما بالیدم و بسیار خوشحالم.»
او در مورد دخترش هم نوشته: «لیا (٤/خرداد/)١٣٩٤ دختر ما (به معنی فرخنده) برایش دعا کردیم خداحافظش باشد همیشه ... بهترین دوران زندگی همین کودکی است و کودکی را تا میشود باید مراقبت کرد و زندگی کرد ... همیشه باور دارم، کودکان فرشتگان زمین هستند که باعث میشوند خداوند زمین و هر آنچه در زمین است را ببخشد ...برای همه کودکان دعا کنیم.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#493
Posted: 3 Jun 2015 12:45
دلنوشته اینستاگرامی جوادرضویان درمورد فضایمجازی
سید جواد رضویان بازیگر تلویزیون و سینما در جدیدترین پست اینستاگرامی خود در رابطه با فضای مجازی متنی به خصوص نوشت که بدین شرح است:
دلنوشته اینستاگرامی جوادرضویان درمورد فضایمجازی
به نام حضرت حق؛
روزی روزگاری بود که windows فقط به معنی دریچه تو دیوار بود و application روی کاغذ نوشته می شد.
دورانی که keyboard نوعی پیانو بود و mouse فقط یک حیوان.. سالها پیش به هنگامی که file وسیله مهمی در ادارات بود و hard drive یک سفر غیر راحت جاده ای.
وقتی که cut با چاقو انجام می شد و paste توسط چسب... زمانه ای که web خانه عنکبوت بود،virus فقط سرماخوردگی.. موقعی که apple و blackberry فقط میوه به حساب می آمدند..!! یادش بخیـــر
آن زمانها؛ما وقت بسیار زیادی ... برای بودن با خانواده داشتیم! (( در ضمن این صفحهء موبایل من نیست )) یاحق.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#494
Posted: 3 Jun 2015 15:27
پدرشوهر و مادرشوهر «مهناز افشار»
سینما ژورنال می نویسد : این فرزند دختر که "لیا" نام دارد، پنجم خرداد ماه فرسنگها دورتر از زادگاه مادرش در آلمان به دنیا آمد.
اینکه چرا آلمان زادگاه لیا شده است به خاستگاه خانوادگی همسر مهناز افشار یعنی یاسین رامین بازمی گردد.
یاسین رامین که پدر "لیا" است، فرزند پسر محمدعلی رامین و سوسن صفاوردی است.
محمدعلی رامین که در دولت دهم مدتی را به عنوان معاونت مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت ارشاد فعالیت می کرد و از بانیان نفی ماهیت هولوکاست بود، علیرغم وضعیت اقتصادی نامناسب خانواده اش در کودکی، تحصیلاتش را در آلمان به انجام رسانید و هفده سال در این کشور زندگی کرد.
مادرشوهری که سالها در آلمان زندگی کرده بود و مشاور احمدی نژاد بود
البته که سوسن صفاوردی مادرشوهر مهناز افشار نیز سالها در آلمان زندگی کرده است.
سوسن صفاوردی که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد معاون هماهنگی و همکاری بینالملل مرکز امور زنان و خانواده ریاستجمهوری بود فعالیتهای سیاسی خود را نیز در آلمان آغاز کرد.
او از ماههای اول انقلاب اسلامی از مسئولان انجمن اسلامی شهر کلاوستان در کشور آلمان بوده و مسئولیت فعالیتهای مربوط به زنان، کودکان و خانواده در این انجمن را بر عهده داشت.
ترجمه کتب آلمانی توسط مادربزرگ لیا!
هرچند رامین و صفاوردی حدودا بیست سال قبل و بعد از بیشتر از یک دهه و نیم زندگی در آلمان به ایران بازگشتند اما همچنان میان آلمان و ایران در رفت و آمدند و به تبع آنها فرزندشان یاسین نیز تابعیت آلمانی دارد.
مادرشوهر مهناز افشار به هنگام حضور در ایران حتی ارتباط خود با زبان آلمانی را به عنوان زبان دوم خویش قطع نکرد و کتابهایی از فارسی به آلمانی و از آلمانی به فارسی ترجمه کرد.
آیا اولین فرزند مهناز افشار منطبق بر آموزه های ایرانی رشد خواهد کرد؟
هرچند با این اوصاف باید منتظر آن باشیم که لیا رامین نیز زودتر از حد تصور زبان آلمانی را فراگرفته و جای پای پدربزرگ و مادربزرگ خویش بگذارد اما در این بین از نقش مادر این دختر هم نباید ساده گذشت.
باید منتظر ماند و دید مهناز افشار که از ازدواج قبلی خود با سجاد رفیعی فرزندی نداشت و حالا در ازدواج دومش نخستین فرزند خویش را در آغوش می گیرد چگونه به پرورش فرزند خویش می پردازد.
آیا او فرزندی دوملیتی را رشد خواهد داد یا آن که سعی می کند لیا را منطبق با آموزه های سنتی ایرانیان بزرگ کند. صدالبته که در این بین نظرات یاسین رامین هم که مانند افشار ازدواج دومش را تجربه می کند حائز اهمیت است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#495
Posted: 3 Jun 2015 20:37
وقتی بهرام رادان سه ماه در آسایشگاه اشک ریخت !
روایت رخشان بنی اعتماد از فیلم "گیلانه" وقتی بهرام رادان 3 ماه در آسایشگاه جانبازان تمرین کرد و اشک ریخت.
رخشان بنیاعتماد که میهمان برنامه «هفت» بود در بخشی از صحبتهایش از بازی بهرام رادان در فیلم «گیلانه» دفاع کرد و گفت از توهینهایی که به این بازیگر شده نمیگذرد.
کارگردان فیل «روسری ابی» گفت: «خیلی متاسفم در میان هجمههای مختلف که از هر طرف به من شد (به خصوص در یک سال گذشته)، پای گیلانه وسط کشیده شد.»
او با بیان این مطلب که کاری ندارم فیلم «گیلانه» فیلم قوی یا ضعیفی بوده، افزود: «این فیلم در زمان و دوره خودش تاثیرگذار بود، می شود آن را نقد کرد ولی نباید حرمت فیلمساز و بازیگر را به بازی گرفت.»
بنیاعتماد خاطرنشان ساخت:«بهرام رادان» زمانی در این فیلم بازی کرد که سوپراستار بود. سه ماه تمام در آسایشگاه جانبازان اشک ریخت و تمرین کرد. اصلا کاری به توهینهایی ندارم که به خودم شد، من به توهینهایی کار دارم که به یک جوان این مملکت شد.
جوانی که این طور با صداقت آمد و قراردادهای چند برابرش را نادیده گرفت. من از هر چه بگذرم از این یکی نخواهم گذشت.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#496
Posted: 7 Jun 2015 12:00
سلحشور: آنجلینا جولی صهیونیست است و تمام کره زمین فسادش را دیدهاند
تقاطع: ده روز پس از آنکه جهانگیر الماسی، از بازیگران قدیمی سینما و تلویزیون ایران در اظهاراتی مدعی شد که سخنان چهار سال قبل فرجالله سلحشور دربارهی آنجلینا جولی باعث «تغییر نگاه» این بازیگر سرشناس امریکایی شده است، این کارگردان حامی حکومت ایران با تاکید بر گفتههای پیشینش، خاطرنشان کرد که با آقای الماسی موافق نیست چرا که از نظر او آنجلینا جولی اصولا نمیتواند "آدم" بشود.
آقای سلحشور که از بیماری سرطان ریه رنج میبرد، در گفتگویی با تازهترین شمارهی هفتهنامهی "تماشاگران امروز" گفته: «آنجلینا جولی یک صهیونیست است و تمام کره زمین هم گناهآلود بودن و فساد این زن را، هم میدانند و هم دیدهاند؛ آن وقت به نظر شما این فرد میتواند آدم شود؟»
کارگردان سریال تلویزیونی "یوسف پیامبر" با بیان اینکه حرفهای جهانگیر الماسی نظر شخصیاش است، اضافه کرده: «تفکر من این نیست. شاید برای اینکه ایشان اصلا فکر نمیکنند در سینما فساد وجود دارد.»
او همچنین به این سوال که آیا اصلا حرفهایش به گوش آنجلینا جولی رسیده، نیز اینگونه پاسخ داده است: «نه اصلا! ایشان چطور میتواند حرفهای من را خوانده باشد و برایش مهم بوده باشد یا اصلا حرفهای من چند درصد از شخصیت ایشان را شامل میشود که بخواهند جواب بدهند؟ آن نامهای که به نام ایشان در پاسخ به من منتشر شد، چند نفر از بازیگران سینمای خودمان نوشته بودند و اصلا از طرف ایشان نبود.»
آقای سلحشور از جمله کارگردانان سینمای ایران است که همچون جهانگیر الماسی در دستهی "سینماگران ارزشی" حامی حکومت قرار میگیرد.
او در مهرماه ۱۳۹۰ و به دنبال انتشار اخباری مبنی بر تلاش یک تهیهکنندهی سینما برای دعوت از آنجلینا جولی به ایران گفته بود: «آمدن آنجلینا جولی به ایران اتفاق خوبی برای سینمایی که "فاحشهخانه" است، به حساب میآید. این سینما باید هم برای ادامه فعالیت خود، "فاحشه بینالمللی" بیاورد.»
این اظهارات که در آن زمان، بازتاب گستردهای در فضای رسانهای ایران پیدا کرد، باعث شد تا شماری از بازیگران زن سینما همچون ترانه علیدوستی، پگاه آهنگرانی، نگار جواهریان، هانیه توسلی و باران کوثری شکایتی را در دادگاه علیه سلحشور طرح کنند که به دنبال آن، این کارگردان از سخنان پیشین خود عذرخواهی کرد و در عین حال، مدعی شد که اظهاراتش بد منعکس شده است.
با این وجود، روز پنجم خردادماه امسال، در جریان مراسمی که در تجلیل از سلحشور در خبرگزاری "فارس" برگزار شد، جهانگیر الماسی در مقام یکی از سخنرانان این مراسم، اظهارات جنجالی وی دربارهی جولی را یادآوری کرد و گفت: «معرفتی که در کلام سلحشور در پاسخ به آنجلینا جولی بود، وی را تحت تأثیر قرار داد و باعث شد که او حتی در بازی کردن در فیلمهایش تغییر نگاهی داشته باشد و من از این جهت به سلحشور تبریک میگویم.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#497
Posted: 8 Jun 2015 11:43
از نامه خیالی چارلی چاپلین تا نامه ساختگی آنجلینا جولی
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - سخنان تازه فرج الله سلحشور درباره بازیگر مشهور سینمای هالیوود هر آنچه را که جهانگیر الماسی رشته بود پنبه کرده است!
ریشه ماجرا را باید در سه سال پیش جُست. هنگامی که یک تهیه کننده ایرانی مدعی رایزنی با خانم آنجلینا جولی برای ایفای نقش در یک فیلم سینمایی شد و در پی آن کارگردان سریال «یوسف» در یک گفت و گو با واژه های تندی از این بازیگر یاد کرد و نسبت های مختلفی به او داد.
موضوع به همین جا هم ختم نشد وبه این بهانه بازیگران زن ایرانی را مورد حمله قرار داد و جمعی را رنجاند و کار به تهدید به شکایت هم کشید.
آن ماجرا تمام شده به نظر می رسید و خصوصا با توجه به دست و پنجه نرم کردن فرج الله سلحشور با سرطان ریه رسانه های منتقد، این پرونده را بسته بودند تا این که جهانگیر الماسی در «آیین نکوداشت 33 سال فعالیت هنری سلحشور» در تجلیل از او از «تاثیر سخنان کارگردان ارزشی بر زندگی آنجلینا جولی و تغییر نگاه او در انتخاب فیلم هایی که بازی می کند و پوشش در این فیلم ها» گفت و به همین خاطر سلحشور را ستود.
این سخنان اما مایه شگفتی شد. چون خیلی ها بعید می دانند آنجلینا جولی اساسا سلحشور را بشناسد تا تحت تاثیر سخنان او قرار گرفته باشد یا نه و برخی هم تصور کردند قصد مطایبه داشته تا لبخندی بر چهره کارگردان ایرانی در این روزهای دشوار بنشاند و به همین خاطر سراغ جهانگیر الماسی رفتند تا ببینند جدی می گوید یا نه و در مصاحبه بعدی همان حرف ها را با غلظت بیشتر تکرار کرد.
انتشار تصاویر تازه خانم بازیگر اما نشان می دهد که ذهنیات بازیگر ایرانی درست نبوده و خود سلحشور هم گفت:
«آنجلینا جولی یک صهیونیست است و تمام کره زمین هم گناه آلود بودن و فساد این زن را هم می دانند و هم دیده اند؛ آن وقت به نظر شما این فرد می تواند آدم شود؟ حرف هایی که آقای الماسی گفتند نظر ایشان است؛ شاید برای اینکه اصلا فکر نمی کنند در سینما فساد وجود دارد اما تفکر من این نیست.»
فارغ از الفاظی که سلحشور درباره بازیگر سینمای هالیوود به کار برده واقع بینی او در نفی سخنان الماسی و این که تحول خانم جولی به خاطر سخنان خودش را باور نکرده جالب است تا جایی که می گوید:
«اصلا ایشان چطور می تواند حرف های من را خوانده باشد و برایش مهم بوده باشد؟ یا اصلا حرف های من چنددرصد از شخصیت ایشان را شامل می شود که بخواهند جواب بدهند؟ آن نامهای را که به نام ایشان در پاسخ به من منتشر شد هم چند نفر از بازیگران سینمای خودمان نوشته بودند و اصلا از طرف ایشان نبود.»
واقعا چرا باید آنجلینا جولی مصاحبه آقای سلحشور را خوانده باشد و اگر هم خوانده باشد چرا باید الزاما تحت تاثیر قرار گرفته باشد و نامه ای بنویسد یا به قول آقای الماسی موضوع را به «برد پیت» منتقل کند تا شوهرش غیرت به خرج دهد؟!
بهانه اصلی این نوشتار اما موضوعی دیگر است. 40 سال قبل فرج الله صبا روزنامه نگار ایرانی در مجله روشنفکر متنی را منتشر کرد که به «نامه چارلی چاپلین به دخترش» مشهور شد. با این که این نامه از اساس غیر واقعی است اما هر چه گفته می شود واقعی نیست و خود نویسنده هم بارها تصریح کرده زاده خیال اوست خیلی ها باور نکرده اند و هنوز هم آن را یک نامه واقعی می دانند!
تفاوت نسل کنونی با نسل قبلی و دنیای رسانه های دیجیتالی و مدرن با مطبوعات دهه 50 خورشیدی شاید در همین باشد. تکذیب نامه منسوب به چارلی چاپلین 40 سال به درازا کشیده اما تکذیب ماجرای آنجلینا جولی به 40 روز هم نکشیده است!
خالی از لطف نیست که نوشته فرج الله صبا را که هنوز هم خیلی ها تصور می کنند یا اصرار دارند نامه چارلی چاپلین بدانند دوباره بخوانیم:
«به خاطر هنر می توان عریان روی صحنه رفت و پوشیده تر و باکره تر بازگشت اما هیچ چیز و هیچ کس در جهان نیست که شایسته آن باشد که دختری ناخن پاهایش را هم به خاطر او عریان کند...»
و جالب تر این که این بخش از نامه خیالی هم باور شد: « نیمه شب هنگامی که از سالن پر شکوه تئاتر بیرون می آیی حال آن راننده تاکسی که تو را به منزل می رساند بپرس ، حال زنش را هم بپرس و اگر هم آبستن بود و پولی برای بچه اش نداشت چک بکش و پنهانی توی جیب شوهرش بگذار . به نماینده خودم در بانک پاریس [!] دستور دادم این نوع خرج های تو را بی چون و چرا قبول کند...»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#498
Posted: 8 Jun 2015 23:59
تهیه کننده سابق تلویزیون ایران به ۸ سال زندان محکوم شد
مصطفی عزیزی، نویسنده و تهیه کننده سابق سازمان رادیو و تلویزیون ایران، در دادگاهی به ریاست قاضی ابولقاسم صلواتی به ۸ سال زندان محکوم شد.
آرش عزیزی، فرزند آقای عزیزی در صفحه فیس بوک خود نوشت که پدرش به اتهام "اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، اقدام علیه امنیت ملی و توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی" به زندان محکوم شده است.
گفته میشود نوشته های منتسب به این نویسنده در فیس بوک موجب صدور این حکم شده است.
دادگاه آقای عزیزی ۱۱ خردادماه در دادگاه انقلاب برگزار شد.
وی پس از دریافت حکم به آن اعتراض کرده و خواهان رسیدگی در دادگاه تجدید نظر شده است.
مصطفی عزیزی که مقیم کانادا بود یک ماه پس از بازگشت به ایران برای دیدار با خانوادهاش در ۱۲ بهمن ماه سال گذشته بازداشت شد.
گزارشها حاکی است که او حدود یک ماه در بند دو الف در زندان اوین در حبس انفرادی بوده و از اواسط اسفندماه سال گذشته به بند عمومی منتقل شده است.
وی تهیهکننده سابق تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، عضو آسیفای بینالمللی (انجمن بینالمللی سازندگان و دوستداران فیلمهای انیمیشن) و به مدت چهار سال مدیرعامل آسیفای ایران بوده است.
مصطفی عزیزی از سال ۱۳۶۵، نویسنده و سردبیر برنامههای علمی و آموزشی رادیو ایران بود.
او در سال ۱۳۶۹ به تلویزیون رفت و مدیر واحد انیمیشن کامپیوتری شد. مدیریت گروه مهندسی نرمافزار صدا و سیما هم در آن زمان بر عهده او بود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#499
Posted: 9 Jun 2015 13:52
همسر ۲۶ساله رضا رویگری از مخالفت پدرش با ازدواجش گفت!
رضا رویگری بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون حدودا دو سالی میشود که به علت عوارض ناشی از سکته قلبی تقریبا از سینما و تلویزیون دور است. در این مدت این همسرش تارا کریمی است که تمام وقت کنار او حضور دارد و از وی پرستاری میکند.
کریمی که ۲۶ ساله است و ۴۳ سال از رویگری کوچکتر است در گفتگویی درباره ماجرای آشنایی خود و این هنرپیشه خوش مشرب سخن گفته است.
وقتی برای استقبال رفتم با رضا آشنا شدم
تارا کریمی که در شیراز با رویگری آشنا شده با اشاره به اینکه قبل از آشنایی نمیدانسته وی بازیگر است می گوید: من اصلا ایشان را به عنوان بازیگر نمی شناختم و هیچ کاری از ایشان ندیده بودم. راستش در افتتاحیه برنامه ای در شیراز رضا رویگری به عنوان مهمان دعوت شده بود و دوست من هم وظیفه میزبانی ایشان را برعهده داشت. وقتی برای استقبال از ایشان به فرودگاه رفتیم اولین بار ایشان را دیدم و طی چند روزی که آنجا بودند با هم آشنا شدیم.
وقتی "بوتیک" را دیدم از رضا ترسیدم
وی ادامه می دهد: واقعا تا آن موقع نمی دانستم ایشان بازیگر است و او به من پیشنهاد تماشای فیلم "بوتیک" را داد و زمانی که این فیلم را دیدم یک جورهایی واقعا ترسیدم و فکر کردم نکند شخصیتش مانند شخصیت داخل فیلم باشد و برای همین تا یک مدت به تلفنهایش جواب نمیدادم تا اینکه خودش پیامک داد و من هم پرسیدم شخصیت شما همین طوریست؟ و ایشان هم پاسخ داد آن فقط یک نقش است و سپس پیشنهاد داد "اجاره نشینها" و بعد "مختارنامه" را ببینم.
پدرم مخالف ازدواجمان بود
تارا کریمی که موقع ازدواج با رویگری فقط ۲۳ سال داشت درباره مخالفتهای والدین اش با این ازدواج بیان می کند: پدرم مخالف بود و حتی خواهر بزرگم مدام به من میگفت چه اتفاقی افتاده، تو که برنامه دیگری برای زندگیات داشتی و نمیخواستی ازدواج کنی. اما به هر حال این اتفاق افتاد. خیلیها می گفتند رضا جای پدرت است و از این ازدواج برحذر کن ولی حرف مردم برایم مهم نبود.
رضا یک خانه داشت که آن را هم برای اینکه پسرش به زندان نیفتد فروخت
این زن جوان درباره وضعیت اقتصادی رویگری هنگام ازدواج با وی بیان می گوید: زمانی که من با رضا ازدواج کردم تنها با یک حلقه ازدواج کردیم. رضا یک خانه داشت که آن را هم بابت اینکه پسرش به خاطر عدم پرداخت مهریه به زندان نیفتد فروخت. حتی خانه ای که در آن ساکن هستیم اجاره ای است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#500
Posted: 11 Jun 2015 10:23
زوج ۳۵ ساله معروف سینمای ایران!
محسن قاضی مرادی و مهوش وقاری بعد از گذشت 35 سال از زندگی مشترک، هنوز از عشق حرف می زنند.
به گزارش پارسینه، در کنار زوج های معروف دنیای سینما مثل لیلا حاتمی و علی مصفا، رخشان بنی اعتماد و جهانگیر کوثری، رویا تیموریان و مسعود رایگان، گلاب آدینه و مهدی هاشمی، فرهاد آئیش و مائده طهماسبی، نیما فلاح و سحر ولدبیگی، شقایق دهقان و مهراب قاسم خانی، مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی و... یک اسم دیگر را هم باید ثبت کرد.
محسن قاضی مرادی و مهوش وقاری زوجی هستند که 35 سال است در کنار هم زندگی می کنند. اخیرا گفت و گویی از این زوج بازیگر منتشر شده که در آن قاضی مرادی در جواب این سوال که چرا بچه ندارند، جواب بامزه ای داده. او گفته: «برای بچه دار شدن حالا زود است. باید 40 سال با هم زندگی کنیم ببینیم تفاهم داریم بعد بچه دار شویم!» اینطوری قاضی مرادی ضمن حاضرجوابی آرزو کرده است که باز هم سالیان زیادی کنار همدیگر بمانند.
هر دو اهل و زاده تهران هستند. مهوش وقاری متولد 1333 است و محسن قاضی مرادی متولد 1320. برای همین است که وقتی وقاری در سال 1356 به اداره کل تربیت معلم آموزش و پرورش منتقل می شود، به نظرش قاضی مرادی پیرمرد می رسیده: «ما هر دو کارشناس دفتر کل تربیت معلم بودیم، آنجا با آقای قاضی مرادی آشنا شدم و در دوران کار تبدیل به دو دوست صمیمی شدیم به طوری که من همیشه در کارها با ایشان به عنوان یک پیرمرد مشورت می کردم (خنده). البته محسن همیشه به می گوید شما بزرگ مایی خانم (خنده)».
این آشنایی تا به ازدواج برسد، سه سال زمان می برد.
ظاهرا آن اوایل وقاری از رسیدگی نکردن قاضی مرادی به سر و وضع خودش ناراحت بوده: «یکی از ویژگی های آقای قاضی مرادی در آن دوران این بود که خیلی شلخته بود و حتی گاه پیش آمده بود که با لباس وارونه به سر کار می آمد (خنده) و من چون خودم خیلی مرتب و منظم بودم همیشه از این رفتار او حرص می خوردم.
ولی در کنار این، آدم خیلی خوش برخورد و خوش فکر و اهل مطالعه ای بود. یادم می آید یک بار در جمع همکاران گفتم که گل یخ رو خیلی دوست دارم و از اون روز به بعد هر روز صبح می دیدم که یک شاخه گل یخ روی میزم گذاشته شده و تا مدت ها نمی دانستم که کار چه کسی است تا اینکه بالاخره متوجه شدم کار ایشان بوده و چون همیشه ایشان را آدم شلخته ای می دانستم انتظار همچین کارهایی از ایشان نداشتم.» کم کم ذهنیت وقاری نسبت به قاضی مرادی عوض می شود.
«یک بار به اتفاق خواهر و دخترخاله هایم به سینما رفته بودیم، اکران فیلم چند ساعت به تاخیر افتاد و چون سینما نزدیک منزل ایشان بود از ما دعوت کردند به منزل شان برویم. وقتی کارهای هنری او را از نزدیک دیدم به شدت منقلب شدم و به قدری از قضاوت بی رحمانه خودم ناراحت شدم که آن شب حسابی گریه گردم.»
ازدواج 20 شهریور 1359 سر می گیرد. در آن زمان، قاضی مرادی سابقه بازی در سینما و تئاتر را داشت، اما وقاری از طریق او به این مسیر وارد می شود. اولین فیلم مشترک شان، «نار و نی» در سال 1367 بود و اولین سریال مشترکشان، یک مجموعه خانوادگی با عنوان «شما بگویید چه کار کنم» در سال 1370 که در آن، وقاری و قاضی مرادی نقش خواهر و برادر را داشتند. اولین باری که آنها نقش یک زوج را جلوی دوربین بازی کردند، یکی از قسمت های سریال «همسران» بود که در آن وقاری نقش عمه خانم مهرانه مهین ترابی را داشت.
وقاری می گوید «به نظرم اینکه ما هر دو در این کار هستیم سبب شده که به یک درک متقابل در مورد سختی ها و مشکلات کار برسیم. البته گاهی پیش آمده که به دلیل کار زیاد یا دوربودن از هم، به همدیگر غر زدیم ولی خدا را شکر هیچ وقت این موضوع مشکل اساسی برایمان ایجاد نکرده.»
قاضی مرادی و وقاری حالا هردو بازنشسته آموزش و پرورش هستند. آنها همچنان کنار هم هستند و اتفاقا در این سال ها وقاری بیشتر از قبل به همسرش می رسد، چرا که قاضی مرادی مریض است و نیاز به مراقبت دارد. وقاری می گوید علت دوام ازدواج شان این بوده که: «به نظرم چون ما هر دو به شدت آدم های احساساتی هستیم، شاید این امر به ظاهر ایشان نخورد (خنده)، اما در این سال ها حتی یک بار هم نشده که سر سفره عید اشک از چشمانش جاری نشود.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟