ارسالها: 316
#43
Posted: 11 Dec 2012 17:32
سکانس آخر فیلم ایرانی و قدیمی ، مصطفی لره که آخرای فیلم مصطفی لره میره تو یه خرابه که انتقام دوستشو از قاتل هاش بگیره یهو ۱۰ . ۱۵ نفر میریزن دورش با بدبختی و کلی کتک خوردن همشون میزنه و بعضیا رو هم میکشه آخرشم خودش دقیقا مثل دوستش ، همون کسی که بهش چاقو زده بود میاد و مثل حرکت قبلی دوباره به مصطفی هم چاقو میزنه وقتی میوفه روی زمین دستشو میذاره روی پهلوش و اسم دوستشو داد میزنه سکانس آخر فیلم خیلی خیلی هنرمندانه و دراماتیک تموم میشه
برین به فلسفه هنر به هرچه بود و هست و نیست . برین به دین برین بدین نگو نپرس چند http://postimg.org/image/prdpo8iul/
ارسالها: 198
#44
Posted: 21 Dec 2012 20:43
"پاپیون" به معنای پروانه از سری فیلم های زندان و ی فیلم قدیمی هست ک حتما خیلی ها دیدن. پاپیون(استیو مک کویین) و دگا(داستین هافمن)محکوم به زندان ابد در جزیره ای دور افتاده هستن چندین بار اقدام به فرار میکنن اما دستگیر میشن و پاپیون 9 سال ب انفرادی می افته .پس از طی یک دوره مشقت پاپیون که دیگه 70 سال سن داره و موهای سرش سفید شده به جزیره ای بدون بازگشت تبعید میشه اما هنوز عشق به ازادی توی چشماش موج میزنه.سکانس پایانی با اون موسیقی تاثیر گذار و نگاه های خیره و اشک دگا به رفتن دوستش که موفق به فرار میشه و در میان امواج فریاد میزنه((حروم زنده ها من هنوز زنده ام)) بدون شک در خاطره ها به یادگارخواهد ماند.و سرگذشت انسانهایی هست که به امید ازادی تسلیم مخوفترین زندانها هم نمی شوند. VIDEO
ویرایش شده توسط: moosam692
ارسالها: 198
#45
Posted: 23 Dec 2012 00:39
جاده (La strada ) اثر فدریکو فلینی و سکانس پایانی همیشه در ذهنم هست.زامپانو با بازی "انتونی کویین" که شخصیت بی احساس, خشن و تنفر انگیزی داره بعد از اطلاع پیدا کردن از مرگ جلسومینا با بازی "جولیتا ماسینا"در کنار دریا به شکل ترحم انگیزی گریه میکنه. زامپانو که حس تنهایی و عذاب وجدان داره سعی میکنه با میخوارگی و کتک کاری احساس خودش رو پنهان کنه اما در اخر با احساس خودش روبرو میشه و چهره معصوم جلسومینا در ذهنش هست کاملا در هم میشکنه و با تمام وجود گریه میکنه. به نظر میرسه در اخر فیلم به ی ارامش درونی رسیده VIDEO
ویرایش شده توسط: moosam692
ارسالها: 80
#46
Posted: 23 Dec 2012 01:12
سكانس پاياني فيلم مادوگيلياني هم عاليه اشك ادم در مياد
هرچه ميروم نميرسم، گاهي با خود فكر ميكنم شايد من باشم كلاغ اخر قصه ها
ارسالها: 198
#47
Posted: 25 Dec 2012 00:41
فیلم" دزد دوچرخه" محصول1948 (ایتالیا) به کارگردانی "ویتوریو دسیکا" "دزد دوچرخه" داستان زندگی مردی هست که دوچرخه اش ، آخرین امید زندگانیاش را میدزدند، این دزدی برای او یعنی تراژدی، یعنی پایان کار! قسمت پایانی فیلم بسیار اندوهگین و تکان دهنده هست مرد که در چهرهاش شرم و شرف را میتوان دید، تصمیم به دزدیدن دوچرخه می گیرد به همین دلیل با بهانه ای پسرش را از خودش دور میکند. پدر در حین دزدی دوچرخه توسط مردم دستگیر میشود پسرک به مرد نزدیک میشود، حالا دیگر همه چیز را فهمیده. پدرش، اسطورۀ زندگیاش، جلوی چشمانش افتاد و شکست .سکانس سیلی خوردن و تحقیر شدن پدر در مقابل چشمان پسرش . . . پسر حامیانه دستان پدر را میگیرد. گریه یک مرد در مقابل پسرش خلاصه فیلم VIDEO
سکانس پایانی VIDEO
ویرایش شده توسط: moosam692
ارسالها: 1131
#48
Posted: 15 Apr 2013 16:56
آخرین سکانس و در واقع آخرین دیالوگ فیلم خوابم می آد؛ رضا در صندوق عقب ماشین به ته دره میرود و با خود فکر میکند:اصلا" استرس ندارم. . . یه کمی هم خوابم میاد. . . جالبه تا همین چند لحظه پیش داشتن میبردن پدرمو در بیارن، ولی الآن ورق برگشته. . . وقتی میگم همیشه تو سخت ترین شرایط شانس میارم، منظورم همینه. . . فکر کنم اینا پاداش کارای خوبیه که کردم. . . عجیبه! واقعا" داره خوابم میاد. . . نمیدونم ولی یه حسی بهم میگه:همه چیز درست میشه! ! !
حتی اگر نباشی، می آفرینمت! چونان که التهاب بیابان،سراب را...
ارسالها: 1131
#49
Posted: 18 Apr 2013 04:09
یه سکانس تو فیلم اینجا بدون من هست که خیلی خوبه؛ چند روزه که نگار جواهریان غذا نخورده بعد نصفه شب بیدار میشه و به مادرش و برادرش میگه که رضا بهش زنگ زده و گفته میاد خواستگاریش...بعد با بغض میگه گرسنمه، مادر و برادرش هم فکر میکنن کلا" عقلشو از دست داده!!!
حتی اگر نباشی، می آفرینمت! چونان که التهاب بیابان،سراب را...
ارسالها: 1131
#50
Posted: 22 May 2013 22:08
فیلم بیخود و بی جهت کل فیلم رو دوست نداشتم ولی آخرین سکانس فیلم باحال و غافلگیر کننده بود. مادره داره توضیح میده که فقط میخواسته ثابت کنه دخترش نمیتونه روی پای خودش بایسته و ماجرای دعوت و عروسی دروغ بوده و نگار جواهریان ( الهه) همونطور به بدن مادرش خیره ست و اشک تو چشماش جمع شده! من کلی یکه خوردم از مادره!!!
حتی اگر نباشی، می آفرینمت! چونان که التهاب بیابان،سراب را...