ارسالها: 1131
#51
Posted: 22 May 2013 22:13
خیلی دور، خیلی نزدیک
سکانس گیر کردن دکتر با ماشینش توی طوفان شن خیلی زیبا، معنی دار و بحث برانگیز بود.
دکتر که نماد انسان سردرگم معاصره، با ماشینش که نماد یک دنیای مدرن و پیشرفت بشره، توی لایه ها شن گیر کرده و اونجاست که یادش میفته به چیز ماورایی باید اعتقاد داشته باشه تا نجات پیدا کنه.
در آخر یک دست از سقف تو میاد که ...
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 24568
#56
Posted: 13 Dec 2014 19:49
سکانس پایانی بیمار انگلیسی برام جالب و بیاد ماندنی بود
کمی درباره داستان:
داستان فیلم در خلال جنگ جهانی دوم می گذرد. پرستاری با خواندن دفترچه خاطرات بیمارش گذشته او را مرور می کند. فیلم با فلش بک هایی به گذشته داستان زندگی این بیمار را که در یک سانحه هوایی به شدت مجروح شده است، پی می گیرد.
در این فلش بک هاست که هویت بیمار و داستان زندگی او برای بیننده فاش می شود. بیمار انگلیسی یک اشراف زاده مجارستانی به نام کنت آلماسی است که در صحرای لیبی به اکتشافات باستان شناسی مشغول است. در همین زمان، زن و شوهری به نام کاترین و کلیفتون نیز به آن صحرا می آیند. آلماسی عاشق کاترین می شود و فیلم در واقع داستان عشق آلماسی به کاترین است. اما یک عشق نامشروع و نافرجام ...
و حالا این کنت آلماسی ست که بعد از مرگ کاترین باید دینش رو بخاطر گناهی که کرده بپردازه .
سکانس پایانی
قهرمان داستان کنت آلماسی که تمام بدنش سوخته و باند پیچی شده بود به مرفین های روی میز اشاره میکنه و از (هانا) پرستار می خواد که اون رو با تزریق همه مرفین هایی که هانا از صلیب سرخ بدست آورده بکشه .
آخر صحنه ما هانا رو می بینیم که از تمام شدن جنگ خوشحاله و با دوچرخه بطرف عشقش که یه سرباز هندیه میره .
و شاید به آخرین وصیت کنت آلماسی عمل کرده .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 1131
#57
Posted: 18 Jan 2015 01:54
زندگی جای دیگریست
سکانس های پایانی فیلم:
اول اینکه دکتر وقتی به مرگ می رسه، به جای ترسیدن ازش خیلی آرمانی به مرگ نگاه می کنه و خودش رو همون مدت باقی مونده تغییر میده. مخصوصا" اینکه ریشش رو می تراشه و سبیل میگذاره...
دوم آخرین سکانس فیلم که از خروج علی از زندان و ورود شخص ناشناس به جای او آغاز میشه و با درک این که اون فرد ناشناخته خود دکتر هست به پایان میرسه.
اینکه دکتر با دیدن عنوان فیلم زیر تخت یک نفر زندانی، به مرگ لبخند می زنه.
زندگی جای دیگریست
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#58
Posted: 18 Jan 2015 01:59
dracula
آخرین نسخه ی این فیلم که مربوط به فردی رزم آموخته ی سلطان محمد اول هست. در انتهای فیلم، به صورت کمی اغراق شده دراکولا ابرها رو کنار میکشه و خودش و هر کس که تبدیل به دراکولا کرده رو میسوزونه!
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#59
Posted: 18 Jan 2015 02:04
پل چوبی
سکانس میانی فیلم جایی که مهناز افشار-اسامی فیلم نامه رو فراموش کردم- رادان رو به قصد دبی ترک کرده و رادان در کافه ی فرودگاه در حالیکه تلویزیون اخبار نتایج انتخابات و اعتراض مردمی رو اعلام میکنه، قند رو توی لیوان چاییش حل می کنه.
چند بار قند های سالم رو می گردونه و هیچ اتفاقی نمی افته و بنابراین مجبور میشه که انسجام قند ها رو با خرد کردنشون به هم بزنه و بعد اونا رو حل می کنه.
سکانس نهایی فیلم هم جالب بود. رادان که نازلی رو به عشق هلندیش واگذار کرده، روی شن های ساحل همسرش رو میبینه اون بغض فروخورده ای که رادان ارائه میده... دیوانه کنندست...
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#60
Posted: 18 Jan 2015 02:22
Elisa Graves
علاوه بر روند زیبای کل فیلم و معماهای متعدد در بین همه ی خطوط فیلم نامه، پایان معنادار و هیجان زای فیلم، مخصوصا جایی که الیزا در بیمارستان اسپانیایی، جوان خوش سیما و خوش قامت فیلم رو دکتر لمب خطاب می کنه، بسیار دلچسب هست.
چه کسی امیر را کشت؟
اگر کسی یک بار دیده باشه میدونه که چه پایان بندی بی نهایت زیبایی در فیلم هست. پایان فیلم چه کسی امیر را کشت شاید تنها پایان فیلمی نباشه که کل فیلم رو تغییر میده، اما تنها پایانیست که روند ماجرای فیلم رو تغییر میده بدون اینکه چیزی رو تغییر داده باشه.
مونولوگ ها و بهتره بگم تک گویی های این فیلم هم که هر کدوم دنیای بی نهایتی هستند. بازیگرانی که این جمله ها رو به زبان می آرند هم فوق العاده اند؛ خسرو شکیبایی، آتیلا پسیانی، نیکی کریمی، مهناز افشار و امین حیایی.
فیلم در حد بیسته.
The Sinisters
پایان هولناک فیلم به علاوه ی تصاویر وحشت آفرین و دلهره آور قتل ها در جای جای فیلم، از این فیلم یک ابر تریلر ساخته. پایانش اگر دختر داشته باشید وحشتناک تر هم خواهد بود.
Quiet Ones
تمام جریان ساختگی فیلم یک طرف، اما پی بردن به مشکوک ترین حقیقت فیلم، یک طرف. این که علم در خطا کار ترین حالت، نمیتونه مسائل رو حل بکنه و علم تنها متفکریست که از یک سوراخ چند بار گزیده میشه!
seperation
نمی دونم بجز جدایی فرهادی چند فیلم با این نام هست اما فیلم فوق الذکر داستانش اینه:
خانواده ی نگرانی از اینکه فزندشان در خیابان های ناامن شهر بازی کند هراس دارند. حتی در خانه سایه هایی مدام زن خانه را می ترسانند.
در پایان وقتی زن و شوهر با این سایه ها درگیر و مواجه می شوند ماجرا به شکل هولناکی برمی گردد. زن و مرد خانواده ی ساکن در خانه را به قتل رسانده اند و فرزند آن ها را گروگان گرفته اند. سایه ها مامورین پلیسند...
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ویرایش شده توسط: ellipseses