ارسالها: 1131
#31
Posted: 11 Mar 2012 08:09
فیلمنامه:
فیلمنامه فیلم هر چند غیر اورژینال و اقتباسی است،اما در نوشتن دیالوگ ها حساسیت بسیار زیادی به خرج رفته و کم نظیر است.(شاید فقط در چه کسی امیر را کشت،بتوان از اینها خرده گرفت)
شخصیتها به خوبی پرداخت شده اند،به طوری که می توان ادعا کرد که درباره ی کدام آنها می توان یک کتاب نوشت...
از دیگر نقاط مثبت فیلمنامه می توان به طنزهای ریز آن در عین ژانر ملودرام آن اشاره داشت،که حتی از حالت عادی خارج شده اند ولی به کلیت فیلم آسیبی نمی زنند.
طراحی صحنه و نور پردازی:
تنها فیلمی است که می خواهم درباره ی نور و صحنه اش نظر بدهم.
در نورپردازی این فیلم تعادل به خوبی رعایت شده و از اغراق برخی صحنه ها می توان گذشت کرد.(مثلا" جایی که نور فیلمبرداری در قطع برق را روی میز شام،چراغ نفت سوز کوچکی تاءمین می کند.)
در طراحی صحنه می توان کمی نقص دید،که آن هم طبیعی و برآمده از فیلمنامه است.منظورم این است که دکوراسیون خانه به سبک اروپایی نزدیک است و تغییری نکرده است.(مثلا" قضیه میز نهارخوری گوشهء سالن و کاناپه روبروی تلویزیون)
همچنین تلفیق سبک های ایرانی و اروپایی در فیلم یک نقص در طراحی صحنه است.(کاناپه و میز را تجسم کنید،حال یک کتری همیشه روی بخاری را به آنها اضافه کنید.)
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#32
Posted: 26 Mar 2012 18:31
نام فیلم:قلاده های طلا
سال تولید:90
نویسنده و کارگردان:ابوالقاسم طالبی
تهیه کننده:محمد خزاعی
بازیگران:امین حیایی-علی رام نورایی-حمیدرضا پگاه-محمد رضا شریفی نیا-نیلوفر خوش خلق-دکتر محمود عزیزی-مهدی صبایی-داریوش اسد زاده-پوراندخت مهیمن و...
خلاصه فیلم:
فیلمنامه از نوع فیلمنامه های جاده ای نبوده،و صرفا" یک فیلم با زاویه دید جدید به ماجراهای بعد از انتخابات دو سال پیش است.
نقد فیلم:
کارگردان و نویسنده یکی است،من معتقدم این یکی از معضلات این روزهای سینمای ماست.اما کار منتقد را راحت تر می کند،تا در یک متن هر دو را نقد کند.اصلا" با موضوع فیلم کاری ندارم،چون میخواهم فیلم را از جهت فنی و ساختاری آن نقد کنم.
اول از همه اتفاقات فیلمنامه،آن قدر سریع است که مجبوریم به جای حدس زدن در میان فیلم به اتفاق جدید مشغول باشیم.در ضمن یک معمای کمی هوشمندانه،در فیلم هست،که البته جواب آن در فیلم هست.منظورم جاسوس بودن پگاه است.
ابتدا محمود عزیزی محکوم می شود،اما در فیلم اکران شده،مگر می توان مولای جاسوس یافت؟پس تنها یک شوخی است.
سپس شریفی نیا محکوم شد،که البته با ماجرای پیامک مترو،کمی واقعی تر به نظر می رسد.اما با بی توجهی به جا ماندن از عوامل فتنه،او هم تبرءه می شود.
تنها پگاه ماند،که از ابتدا با حیایی مخالفت کرد و در جایی یک دیالوگ مشکوک با این متن را می گوید: این تو جمعیته،من گفتم مردم خودشون تظاهرات نمی کنن.(نزدیک به این)
در جایی دیگر:این سرو صداها خودش میخوابه.(نزدیک به این)
و نگران نبودن او نسبت به مسایل اطرافش.
از معما که خارج شویم،حداقل تا نیم ساعت ابتدایی فیلم،طالبی دچار مشکل ده نمکی،در اخراجی ها3 است.(مستند گرایی یا میل به سینمای مستند)
در برخی از صحنه ها،سینمای دفاع مقدس طالبی بر سینمای سیاسی اش پیشی میگیرد،که برای طالبی اطلا" خوب نیست.(مثلا" در دیالوگهایی که در پایگاه بسیج رد و بدل می شود.)
نمیخواهم بیش از این وراجی کنم و در پایان تنها می نویسم:
سینمای سفارشی را کارگردان نمیتواند،دلنشین کند!
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ویرایش شده توسط: ellipseses
ارسالها: 648
#33
Posted: 28 Mar 2012 00:15
قلاده های طلا
ممنون ازت به خاطر مطرح کردنش.
دیدمش
اولین فیلمیه که سعی کرده خودش رو خیلی خیلی محافظه کارانه به سیستم اطلاعات ایران نزدیک کنه (تازه اون هم به درخواست خود سیستم)، که البته واضحه که به خاطر حجم سنگین سانسور روی همین فیلمی که بسیار محطاطانه ساخته شده، کار خراب شده.
این مثلا فیلم، سعی کرده از پیچیدگی های فیلم های هالیوودی، که در موفق ترین هاشون، مثل هویت بورن، یا سالت و از این قبیل که وجود یک خائن یا شبه خائن در رده های سازمانی، مولد هیجان برای داستان می کنه استفاده کنه؛ اما نه تنها موفق نیست، بلکه خیلی هم گیج میزنه. مثل یه بچه که از لبخند مونالیزا خوشش اومده و داره تو دفتر نقاشیش یه کپی از اون رو می کشه! واقعیت اینه که، برخلاف ادعای علمای بلاد، نمی شه یک شبه ره صد ساله رو طی کرد. اصلا این طرز فکر از بیخ و بن ابلهانه ست. باید زحمت بکشی، مثل همون آمریکای به قول برادرا جنایتکار. الکی که نیس!
یه مورد شبیه سازی شده از فیلم های هالیوودی در این مثلا فیلم هم اینه که خیلی رمانتیک، با یه قهرمان، یه ملت رو نجات می ده، ابله بی مغز. شاید آمریکاییایی که سوپرمن رو می بینن با شخصیتش و فداکاری هاش حال کنن، اما این طرز فکر تو ایران، توهین به شعور بیننده محسوب می شه. تو ایران سوپرمن یا امثال اون رو فقط به خاطر جلوه های ویژه شه که افتخار می دن و نیگا می کنن، همین.
یه پاشته آشیل فیلم هم اینه که از کمی پیش از ماجرا شروع می شه و تا زمان تمام شدن وقایع پیش میره، اینه که می خواد مثلا همه چیز رو گفته باشه که واسه بقیه موردی نمونه، اینطوری بهونه ای هست که اجازه ی وارد شدن به این موضوع رو به کسای دیگه ندن و یه جورایی پرونده ای رو که خودشون باز کردن خودشون مختومه اعلام می کنن. همینه که می خوان همه چیز رو یه جا بگن که باعث شده به کیفیت پرداخته نشه، که البته اگر هم می شد، اصلا آبی در کوزه نیست که بالام جان، چه انتظاراتی داریا!
جای جای فیلم هم که دارن داد میزنن که آی ما نبودیم و کار من نبود و اون بود و تقصیر اون یکی بود و از این حرفا...این طور فیلم ساختن می شه همون سینمای سفارشی، لااقل نکردن یه کم تجاریش کنن. اونور آبیا، جفنگیاتشون رو تجاری می سازن، کلی هم دیدنش حال می ده، اما اینوریا ول معطل اند. هفت شهر عشق را عطار گشت، اینا هنوز اندر خم یک کوچه اند... اَی وای که ما چقد باید از دست کارای اینا حرص بخوریم. اَه عجب گیری کردیما... آقا اصلا نخواستیم، شما راست می گی، تقصیر تو نبوده، فقط لطفا دیگه از این افاضات رو پرده سینما نکنین. بذا ورود ممنوعمون رو بیبینیم باو.
ویرایش شده توسط: christopher
ارسالها: 1131
#34
Posted: 28 Mar 2012 05:54
کریستوفر با نظرت مبنی بر کپی بودن فیلم موافقم،حتی در این که یک دوجنسهء زن گرا رو گذاشتن به عنوان هکر و یک ماءمور اطلاعات که عاشقش میشه...کاملا" غرب گرایانه است.
اما دوست عزیز با نظرت در مورد این که دیگه همچین فیلمایی ساخته نشه،مخالفم.درسته که فیلم قلاده های طلا فیلم صرفا" سیاسی هست و اصلا" معترض نیست(یعنی دغدعه عوامل و کارگردان،چیزی جز مشکلات روزمره و مربوط به یک برهه زمانی خاصه)،اما یادت باشه حتی اگه ما نپسندیم،سینمای ما برای پیشرفت نیاز به ژانرهای مختلف داره.(در این مورد میشه ژانر سکژوال رو قلم گرفت.)
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ویرایش شده توسط: ellipseses
ارسالها: 1131
#35
Posted: 31 Mar 2012 06:12
نوشته شهاب ناصری دربارهء قلاده های طلا
چند روز پیش پس از مدتی دودلی و شک و تردید عازم سینما فرهنگ شدم برای دیدن فیلم « قلاده های طلا »
به محض اینکه پا به سینما گذاشتم با خودم شرط کردم فیلم را عاری از انگیزه های سیاسی و اعتقادی ببینم.
با توجه به تعاریف افرادی مثل مسعودفراستی ، فریدون جیرانی ، امیر قادری و خود کارگردان انتظار نسبتا زیادی از فیلم داشتم.
برای طالبی احترام ویژه ای قائل بودم به خاطر فیلم دوست داشتنی نغمه
اما متاسفانه قلاده های طلا حتی انتظارات من از شخص طالبی را هم برآورده نکرد.
فیلم چنان از مشکلات ساختاری و فنیرنج می برد که برای من بسی عجیب جلوه کرد که این ایرادات واضح چگونه از چشم منتقدی مثل فراستی پنهان مانده است.
فضای امنیتی فیلم به هیچ وجه برایبیننده باورپذیر نبود.
فیلم را مقایسه کنید با به رنگ ارغوان حاتمی کیا که آنجا فضای امنیتی و اطلاعاتی کاملا قابل باور از آب درآمدهبود
گویی کل اتفاقات یک مملکت را در یک سالن با مانتیور های متعدد که هرکدام یکی از شبکه های خارجی را نشان می دهد عده ای آدم رصد می کنند و برای خودشان تصمیم می گیرند.
تدوین فیلم چنان دچار ایراد بود که این را یک بیننده ی عادی مثل من هم تشخیص می داد. صدا گذاری چنان فجیع بود که در بعضی از صحنه ها کاملا لب های بازیگر ( مثلا داریوش اسدزاده ) کلماتی را ادا می کرد و صدای او کلماتی دیگر!
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#37
Posted: 15 Apr 2012 17:29
شرایط
فیلم سینمایی شرایط (Circumstance) به کارگردانی و نویسندگی مریم کشاورز و با بازیگری هنرپیشههایی چون نیکول بوشهری، سارا کاظمی، رضا سیخو صافی،سهیل پارسا،نسرین پاک خو،سینا آمدسان و کئون مهاجری محصول سال ۲۰۱۱ از کشور سوئد است طول این فیلم ۱۰۵ دقیقه و در لبنان، آمریکا و ایران فیلمبرداری شده است.این فیلم با موضوعی چالشی و با غلو در محتویات جامعه ایران سعی در نشان دادن فساد پنهان در کنار تهاجم فرهنگی در خانوادههای ایرانی دارد.
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#38
Posted: 15 Apr 2012 17:34
نقد فیلم:
خلاصه داستان:« شرایط » درباره دختری به نام عاطفه ( نیکول بوشهری ) و دوست صمیمی اش شیرین ( سارا کاظمی ) است. این ۲ با یکدیگر بسیار صمیمی و راحت هستند؛ آنها مدامسربه سر همدیگر می گذارند و گهگاهی هم شوخی های ناجور انجام می دهند!. عاطفه و شیرین عاشق این هستند که بهجشن های شبانه بروند و در آنجا یک دلسیر برقصند و مشروب مصرف کنند و …
این خلاصش بود اینم بقیش:
بارها پیش آمده فیلمی را مشاهده کرده ایم که در آن به فرهنگ و زندگی مردم دیگر نقاط دنیا پرداخته می شد یا به زبان ساده تر، از آن انتقاد می کرد. به عنوان مثال چند سال پیش فیلمی کمدی با عنوان « بورات » ساخته شد که در آن مردی به نام بورات از کشور قزاقستان به آمریکا می آمد و عاشق پاملا اندرسون می شد!. اگرچه « بورات » فیلمی کمدیبود اما دقایق ابتدایی فیلم که جامعه عقب افتاده و مهمتر از همه، فرهنگ ضعیف مردم قزاقستان را به تصویر می کشید ، توهین آشکاری بود به مردم قزاقستان ( هرچند آنها چندان واکنشی به این فیلم نشان ندادند! ). به خاطر دارم در آن زمان هرکسی که « بورات » را تماشا می کرد، مردم قزاقستان را به تمسخر می گرفت و حتی کار به جایی کشیده شده بود که برای مثال یک ملت عقب افتاده، همیشه از مردم قراقستان نام برده میشد! ( جای شکرش باقی است که این اتفاق موقتی بود ). حالا فیلمی با نام « شرایط » اکران شده که اگرچهجدی و مصمم است، اما تصویری خلاف واقع از آنچه که در کشورمان وجود دارد ارائه کرده است. شاید خیلی از شماها به من ایراد بگیرید که به دلائل مختلف در حال انتقاد از این فیلم هستم و آن را کوچک می دانم ، اما بایدخدمتتان عرض کنم که « شرایط » در بهترین حالت ممکن یک فیلم به شدت متوسط است که فقط به درد جناح های چپ سیاسی و یا کلا کسانی که همیشه با همه چیز مخالف هستند می خورد!.فیلم مغلطه ایی استاز انواع و اقسام مشکلات که همه آنها در یکجا جمع شده اند. دین و مذهب ، همجنسگرایی، سرکوب ، آزادی و موضوعاتی از این دست، در فیلم « شرایط » به شکل کاملاً مضحک و ناشیانه ایی مورد بررسی قرار گرفته است.
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#39
Posted: 15 Apr 2012 17:39
« شرایط » درباره دختری به نام عاطفه( نیکول بوشهری ) و دوست صمیمیاش شیرین ( سارا کاظمی ) است. این ۲ با یکدیگر بسیار صمیمی و راحت هستند؛ آنها مدام سربه سر همدیگرمی گذارند و گهگاهی هم شوخی های ناجور انجام می دهند!. عاطفه و شیرین عاشق این هستند که به جشن های شبانه بروند و در آنجا یک دل سیر برقصند و مشروب مصرف کنند و … بعد از مدتی این ۲ در می یابند که احساساتشان کمی فراتر از ۲ دوست معمولی است و به همین جهت یک شبه رابطه فیزیکی را هم به دوستیشاناضافه می کنند!. پدر عاطفه فردی ثرتمند و روشنفکر به نام فیروز ( سهیل پارسا ) و مادرش هم یک جراح به نام آذر ( نسرین پاک خو ) است. مادر عاطفه علی رغم اینکه می داند دخترش تشنه آزادی است اما به او می فهماند که باید خودش را با شرایط وفق دهد و به عبارت ساده تر به او می گوید که ” بشین سر جات!”.عاطفه برادری هم به نام مهران (رضا سیکسو صفائی ) دارد که به تازگیبه کمک موسسه توانبخشی موفق به ترک اعتیاد شده و حالا بصورت کاملاً سالم به نزد خانواده اش بازگشته است. مهران در گذشته یک نوازنده موسیقی بوده اما اکنون بجای ادامه دادن رشته تخصصی اش، تصمیم میگیرد تا یک آدم مذهبی خشک باشد و به نیروی امنیت اخلاقی بپیوندد تا با زنان و مردان هنجار شکن جامعه مبارزه کند!. مهران که از رفتارهای آزادی خواهانه! خواهرش آگاه است، او را آزار می دهد و مدام به او اعلام می کند که وی یک هرزه است!. اما اوضاع زمانی بدتر می شود که مهران عاشق دوست عاطفه یعنی شیرین می شود و این در حالی است که عاطفه و شیرین همجسگرا هستند و…
مریم کشاورز، کارگردان این فیلم فارغالتحصیل دانشکده فیلم نیویورک بوده و بیشتر عمر خود را هم در خارج از ایران زندگی کرده است. اصلی ترین ضعف فیلم هم به این موضوع بر می گردد کهکارگردان هیچ تصویر واضحی از جامعه کنونی ایران نداشته است و تمام موضوعاتی هم که در فیلم به آن پرداخته می شود ، رنگ و بویی کاملا کهنه و غیرواقعی دارد!. تصویر جامعه کنونی ایران در « شرایط » هیچ ارتباطی با جامعه امروز ایران ندارد.
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#40
Posted: 15 Apr 2012 17:43
در فیلم دختران سوار بر ماشین خود در حال تردد در خیابان هستند که ناگهان ماشینی به آنها نزدیک می شود و آنها فریاد میزنند : کمیته!!. در عجبم که چطور خانم کشاورز که مدعی هستند در ایران هم زندگی کرده اند، به این نکته توجه نکرده اند که مسائلی نظیر کمیته مدتهاست که دیگر وجود خارجی ندارد. یا در صحنه ایی ما شاهد این هستیم که در رادیو این خبر به این شکل خوانده می شود : برادران سپاه یک گروه ضد انقلاب را دستگیر کردند!. به نظرم اطلاعاتی که سرکار خانم کشاورز از ایران داشته اند ، همگی مربوط به پدر و مادر محترمشان بوده که در اوایط دورانتشکیل جمهوری اسلامی در ایران زندگیمی کردند، زیرا تقریباً تمام دیالوگ های فیلم رنگ و بویی متعلق به دههی ۶۰ دارد. « شرایط » حتی در بحث تعریف شخصیت ها هم دچار تناقضات فراوانی است. به عنوان مثال رئیس بسیج که مهران برای آنها کار می کند، فردی مذهبی و خشک است اما در لحظاتی از فیلم، مهران وی را به یکپارتی که مملوء از مشروبات الکلی و خانمهای بی حجاب است، دعوت می کند و حیرت ما تماشاگران ایرانی را بر می انگیزد!. در کل باید عرض کنم که از این نوع گاف ها به شکل کاملاًآزاردهنده ایی در فیلم خواهید یافت.
مشکل دیگر « شرایط » این است که خودش هم تعریف درستی از جامعه آزاد ندارد. تمام حرف خانم کشاورز در این فیلم این بوده که اگر به پارتی بروید و توی سر و کله همدیگر بزنید، آزادید!. این نوع نگرش خام به مشکلات جامعه ایران باعث شده تا «شرایط » در لحظاتی حتی برای تماشاگر خنده دار به نظر برسد. اینکه در یک پارتی ملت از سر و کول هم بالا بروند، به سمت همدیگر مشروب پرتاب کنند و… موقعیتی نیست که در ایران مقبولیت چندانی داشته باشد. از طرفی دیگر تصویری که خانم کشاورز در این فیلم به تماشاگر خارجی ارائه داده این است که عموم مردم ایران انسانهای خشن و بی روحی هستند که فقط قصد آزار و اذیت دیگران را دارند!. یکی از مهمترین مسائلی که در نقد یک اجتماع صورت می گیرد این است که افکار مردم را به شکل واحد دسته بندی نمی کنند و در اصل از نفوذ عقاید وباورهای مردم درصد می گیرند و…
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...