ارسالها: 1131
#51
Posted: 26 Mar 2013 00:59
نقد دوم: نیره رحمانی
سوپرپروداکشن سینمای امسال ایران که یکباره میآید و در ده رشته جشنواره (تقریبا همهی رشته های مهم) کاندیدا میشود و تعجب همه را هم بر می انگیزد، بیش از هر چیز، چوب انتخاب های غلط خود را خورده است. فیلمی عظیم که گویی اغلب چیزها سر جای خود نیستند و تنها محمود کلاریست که به لطف تجربه و توانایی های خود تصاویری زیبا را ثبت کرده تا استرداد تنها و به حق مستحق صفت خوش عکس بودن باشد... فیلم شروعی مقبول دارد اما این مقبولیت تا انتها ادامه پیدا نمی کندو رفته رفته ضعف های فیلم از پشت ظاهر پر طمطراق آن خودنمایی می کنند. متاسفانه پروژه های فاخر سینمای ما اغلب دچار همین مشکل هستند، مخصوصا چون پشتوانه دولتی دارند خیال سازندگان زیادی راحت می شود، سینمای دولتی هم که با زمین خوردن این پروژه های مثلا فاخر که زمین نمی خورد...
فیلمنامه استرداد براساس ایدهی غافلگیری بنا شده است، ایدهای که شاید بار اول آن جالب به نظر برسد اما آنقدر تکرار می شود که نه تنها لطف خود را از دست می دهد که حتی منطق فیلم را نیز از بین می برد. متاسفانه باید گفت سوپرداکشنهایی که با بودجههای دولتی ساختهمی شوند، حتی اگر تمام جوایز جشنوارهای داخلی را هم به آنها اهدا بکنی تا خودشان حرفی برای گفتن نداشته باشند به اثری قابل دفاع بدل نمیشوند. به هرحال تماشاگر این فیلمها را می بیند و کافیست آنهارا با دیگر فیلمها، حتی آثاری که با هزینههای یک بیستم آن ساخته شده اند قیاس کند تا معلوم شود جریان از چه قرار است. (مد و مه)
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#52
Posted: 26 Mar 2013 01:30
نقد سوم: علیرضا حسن خانی
استرداد نمونهی یک فرصت ازدسترفته است که میتوانست به یک فیلم جاسوسی و جنایی قابلتوجه تبدیل شود. فیلم با ایدهی خوبی شروع میشود و مثل یک فیلم معمایی خوب با تعلیق و جذاب پیش میرود اما هرچه زمان میگذرد ایدههای فیلمساز هم کمکم ته میکشد و برای گرهافکنی و گرهگشایی دست به کارهایی ابتدایی و خامدستانه میزند. هرچه ایدههای اولیه مثل خود مأموریت، نحوهی حمل طلاها و... برای شکلدهی به داستان جذاب و بکر هستند نحوهی گرهگشایی پایانی با آن فلاشبکها به یک سرهمبندی فوریوفوتی برای جمع کردن داستان میماند. اشکال عمدهی دیگر استرداد انتخاب بازیگران آن است. بازیگران زحمت خودشان را کشیدهاند اما انتخابها دمدستی و اشتباهاند. (وبسایت مجله فیلم)
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ویرایش شده توسط: ellipseses
ارسالها: 1131
#53
Posted: 29 Apr 2013 00:13
رسوایی ( یک ما قبل فیلم مقوا ساز)
عوامل فیلم:
نام فیلم : رسوایی
کارگردان : مسعود ده نمکی
نویسنده : مسعود ده نمکی
تهیه کننده: مسعود ده نمکی
بازیگران :
اکبر عبدی
الناز شاکردوست
محمدرضا شریفینیا
کامران تفتی
مریم کاویانی
امیر دژاکام
و...
داستان فیلم:
افسانه ( الناز شاکردوست ) دختری نه چندان خوشنام است که اهل جنوب شهر تهران می باشد و به واسطه بدهکاری های پدرش ، به شدت تحت فشار طلبکارانی قرار دارد که به هر روشی برای تسویه حساب متوسل می شوند. یکی از این طلبکاران حاجی ( محمدرضا شریفی نیا) می باشد که حاضر است در ازای تحویل دادن سفته هایی که از پدرِ افسانه دارد، او را به عقد موقت خود در آورد. اما افسانه زیر بار این مسئله نمی رود و پس از دزدین سفته ها ، از مهلکه فرار می کند و در ادامه با یک روحانی شریف ( اکبر عبدی ) آشنا می شود و...
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ویرایش شده توسط: ellipseses
ارسالها: 1131
#54
Posted: 29 Apr 2013 00:17
نقد و بررسی فیلم:
فیلمنامه « رسوایی » دقیقاً همانی است که از مسعود ده نمکی انتظار داشتم؛ بی رمق، بی پایه و کاملاً شلخته ! اما با اینحال شخصاً ده نمکی را فرد بسیار باهوشی می دانم. کسی که در دنیای مطبوعات قلم بسیار خوبی داشت ( فارغ از جهت گیری ها و اتفاقات پیرامونش ) و به راحتی می توانست آنچه را که فکر میکند به بهترین شکل ممکن به روی کاغذ بیاورد. اما در عالم سینما، ده نمکی تجربه لازم را ندارد و به همین دلیل ، آثارش نه شبیه به فیلمهای سینمایی است و نه مستند! این نوع روایت را باید به نظرم " ده نمکیسم" نامگذاری کنیم!
ده نمکی به خوبی می دانسته که قرار هست در « رسوایی » چه داستانی راروایت کند. وی ابتدا ، میانه و انتهای داستان را به خوبی می داند اما متاسفانه نمی داند که این سه ضلع مهم، چطور باید به یکدیگر پیوند زده شوند و همین موضوع هم کار را خراب کرده و « رسوایی » را تبدیل به اثری ناخوشایند کرده است.
ده نمکی متاسفانه با پیش کشیدن بحث های سیاسی و اجتماعی بی وقفه، ضربه اساسی به پیکره فیلم وارد کرده است. اینکه شخصیت اصلی داستان یک خانم بد نام باشد و هر لحظه در حین فرار و ایستادن، یک جمله انتقادی با بدترین فرم گفتاری به نسبت شرایط مانند : « مگه دزد 3000 میلیارد تومانی گرفته اید ؟ » را بر زبان بیاورد، اصلاً باعث تاثیرگذاری بر مخاطب نمی شود. مونولوگ های گاه و بی گاه افسانه هم در مدت زمان بسیار کوتاهی سوهان اعصاب می شود!
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#55
Posted: 29 Apr 2013 00:19
همچنین در « رسوایی » شخصیت ها ، شناسنامه ندارند. ما اصلاً اطلاعی هم در مورد شیوه زندگی و یا طرز فکر آنها هم نداریم به همین جهت باید در همین مدت کوتاه حضورشان در فیلم آنها را آنالیز کنیم اما « رسوایی » این اجازه را هم به ما نمی دهد چراکه این شخصیت ها دائم متحول می شوند و تماشاگر هم دلیلش را نمی داند! اینکه درفیلمی، شخصیت هایی خلق شوند که فاقد ثبات رفتاری باشند، یکی از بدترین اتفاقات ممکن محسوب می شودچراکه به راحت ترین شکل ممکن، فیلم را در سراشیبی سقوط قرار می دهد. در مجموع باید گفت که « رسوایی» فاقد فاکتور پرداخت شخصیت می باشد و همگی شخصیت ها تنها عاملی بوده اند تا دیالوگ ها از کاغذ به تصویر کشیده شود و بازگو گردد.
دیگر مشخصه اصلی فیلمهای ده نمکی یعنی شوخی های کوچه و بازاری ، در « رسوایی » نیز به چشم می خورد. همواره بر ده نمکی این انتقاد وارد بوده که بستر روایت فیلمهایش بر مبنای شوخی های رایج اینترنتی یا پیامکی بوده که متاسفانه باید گفت که « رسوایی » نیز مملوء از شوخی های بی وقت است که هرگز متوقف نمی شوند و بسیاری از آنها هم نمی توانند به اندازه سری « اخراجی ها » تماشاگر رابخنداند. اوج ضعف این شوخی ها مربوط به صحنه ای است که روحانی با خانمهای جوان ، سر شوخی را باز می کند و کلی دیالوگ بی ارتباط با شرایط و تعریف شخصیتش ، به زبان می آورد. همانطور که گفتم شخصیت ها در اینجا پرداخت خاصی ندارند و فقط بستری برای زنده کردن دیالوگ ها هستند.
سکانس بازار و راه رفتن افسانه و آهنگ عجیب و غریب « نون و دلقک » که در آنجا همانند ویدئو کلیپ شکل میگیرد، یکی از بی ربط ترین سکانس های فیلم است که اگر به هر نحوی ( کنایه ای ، استعاره ای و.. ) به آن نگاه کنیم، ربطش را به فیلم متوجه نمی شویم!
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#56
Posted: 29 Apr 2013 00:24
سکانس " مالنا وار " هجوم اهالی محل به خانه ای که گفته می شود در آن فساد وجود دارد هم یکی دیگر از لحظات بی منطق و عجیب و غریب فیلم است. آیا شهر قانون ندارد؟ فکر میکنم در این مورد باید به مثال « هفت تیرکش شدن قورباغه » استناد کرد!
برادر افسانه ، یکی از مضحک ترین شخصیت های فیلم است! برای درک این مسئله لازم هست به پارادوکس وضعیت ظاهری و شرایط موجود این فرد دقت کنید.
الناز شاکردوست در « رسوایی » واقعاً بد است. به حدی بد که به راحتی می توان او را یکی از نا امید کننده ترین نقش آفرینی های دوران بازیگری اش به حساب آورد. ایفا کردن نقش یک لات ، چیزی است که در حال حاضر در سینمای ایران ، هیچ بازیگر قادر به ایفای درست آن نیست و الناز شاکردوست نیز به خوبی این را ثابت می کند. شاکردوست در « رسوایی » صدایش را بَم تر کرده، نگاهش را خشن تر و لوس بودنش را هم مخفی کرده. اما در نهایت در نقطه ای که به روحانی می رسد ، همه اینها رنگ می بازد و ما با یک بازی کاملاً آشنا از شاکردوست مواجه می شویم که ارتباطش با بخش لاتی شخصیتش، مشخص نیست.
محمدرضا شریفی و اکبر عبدی وضعیت بسیار بهتری دارند. شریفی نیا که سالهاست عادت کرده ایم او را در چنین نقش هایی ببینیم، یکی از خوب های فیلم است و اکبر عبدی هم اگرچه نقش آفرینی ویژه ای نداشته ، اما کار خود را به خوبی انجام داده است. نکته مثبت بازی او این است که می توانیم او را در نقش یک روحانی خو ش نام باور کنیم، هرچند که شوخی های وقت و بی وقتش ، گاهی تماشاگر را دچار تردید میکند.
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#57
Posted: 29 Apr 2013 00:26
شخصیتی هم در فیلم با بازی کامران تفتی داریم که واقعاً یک شخصیت زائد است. اگر کل فیلم را دوباره نگاه کنید و این شخصیت را هم از فیلم بگیرید، هیچ اتفاقی رخ نمی دهد.
متاسفانه این روایت عجیب و غریب " ده نمکیسم " ، در پایان با یک پایان بندی بسیار کلیشه ای و احمقانه به پایان می رسد. پایانی که در آن همه رستگار شده و یکدفعه ای متحول می شوند. مردمی که گویا بادی به هر سمت هستند و گاهی بی آنکه از ماجرا اطلاعی داشته باشند، به سمت بدنامی سنگ پرتاب می کنند، در نهایت بر پشت حاجی یوسف ، نماز جماعت می خوانند! افسانه نیز که در طول داستان چندین بار بطور رسمی اعلام می کند که خدا را فراموش کرده و با دین قهر است، ناگهان دینی می شود و همین هم کافی هست تا یک شبه همه زندگی اش زیر و رو شود . دعای حاجی و زنده ماندن برادر افسانه هم شاهکار اختتامیه این فیلم است که ارزش آن را در حد یک اثر سطح پایین فیلم فارسی به زمین می کشاند.
در مجموع باید بگویم که « رسوایی »اثری ارزشمند محسوب نمی شود. متاسفانه ده نمکی عادت کرده به هر نحوی تماشاگر را بخنداند، حتی اگر روایت داستان و افسار از دستش برود. درساخت یک اثر کمدی ، معمولاً شوخی در خدمت داستان اصلی است، اما در سینمای ده نمکی این شوخی است که روایت را می سازد و هرجایی که بستر روایت این شوخی محیا باشد، ده نمکی آن را به تصویر می کشد و به اصطلاح، ما با شوخی های تصویری مواجه می شویم!
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 348
#58
Posted: 29 Apr 2013 00:45
با عرض سلام دلتنگی ( )
بنده حتما باید با شخص شخیص جنابعالی به سینما بیام تا از فیلم لذت کافی رو ببرم
ویرایش شده توسط: ebraaaaahim
ارسالها: 1131
#59
Posted: 29 Apr 2013 00:55
ebraaaaahim: با عرض سلام دلتنگی ( (
بنده حتما باید با شخص شخیص جنابعالی به سینما بیام تا از فیلملذت کافی رو ببرم
داداش نظم تاپیک به هم میخوره، بیا بریم بیرون با هم صحبت کنیم:ذوق مرگ:
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#60
Posted: 29 Apr 2013 13:26
کیمیا و خاک
داستان فیلم:
فیلم ماجرای پیچیدهء چند گروه است که به هم مرتبط هستند و در فضای اعتراضات سال پنجاه و هفت صورت می گیرد. فیلمنامه کاملا" شخصیت محور و فیلمنامه ای پر از دیالوگ است.
یک زندانی سیاسی به آغوش خانواده باز میگردد، سه نفر در قالب یک گروهک قصد ربودن یک سند را دارند، قسمنامه ای از یک عشایر باید به نوفل لوشاتو و نزد رهبر نهضت برسد، در جایی هم پسر یک صراف که نماینده قشر متمول است، باید برای عقد نزد. امام خمینی در پاریس برود.
عوامل:
تهیه کننده و کارگردان: عباس رافعی
نویسنده:
بهرام صحیحی و عباس رافعی
بازیگران:
حسین یاری، امیر آقایی، آزیتا حاجیان، پریوش نظریه، سیاوش طهمورث، محسن افشانی، حامد بهداد و...
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...