ارسالها: 24568
#81
Posted: 28 Oct 2013 01:36
نقد و بررسی فیلم «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» / همگام با جشنواره سی و یکم فیلم فجر
بازیگران:
هنگامه قاضیانی، حمید فرخنژاد، نیکی کریمی، مهدی احمدی، بیتا فرهی، فرخ نعمتی، امیر حسین آرمان، خاطره اسدی، ساعد سهیلی، احمد ساعتچیان، شهرزاد کمالزاده، شیما نیکپور، فرهاد بشارتی، ملیسا مهربان، الناز بهمنزاده، معصومه قاسمی
خلاصه داستان :
بر اثر مرگ مشکوک چند دانش آموز در یک دبیرستن دخترانه، مدرسی از حوزه ی علمیه تلاش می کند تا با ورود به دنیای شاگردان، از راز مرگ آن ها خبردار شود و خود درگیر آن می شود.
سومین فیلم بلند سینمایی محمدهادی کریمی نامی طولانی دارد که مستقیما درگیر موضوعی می شویم پیش تر به عنوان خط قرمز محسوب می شد. "بشارت به یک شهروند هزاره سوم" عنوانی است طعنه گونه برای فیلمی که می خواهد روایت گر رسوخ شیطان پرستی در دبیرستانی دخترانه باشد.
ابتدای فیلم مخلوطی از عنوان بندی و نماهای کوتاه است که یکی پس از دیگری در حکم داستان گویی برای آشنایی مخاطب با شخصیت ها به شمار می آید. مینو (با بازی هنگامه قاضیانی) مدرس دروس حوزوی است و همسرش حمید (با بازی مهدی احمدی) که از داشنجویان بورسیه بوده، به عنوان مدیری کاربلد فعالیت می کرده و به دلیل آن که در ترفیعات حقش را نادیه گرفته اند، خود را بازخرید می کند و خانه نشینی را بر می گزیند. مدیر مدرسه (با بازی نیکی کریمی) هم که از خودکشی 3 شاگرد یک کلاس در فاصله ی زمانی کوتاه به تنگ آمده، همه ی تمهیداتش با شکست مواجه شده است و دست به دامن مینو می شود تا به عنوان یک زن روحانی امروزی شاید بتواند گره گشا باشد و پلیس پیگیر پرونده های خودکشی (با بازی حمید فرخ نژاد).
یکی از نقاط قوت فیلم را می توان شخصیت پردازی دانست. مخصوصاً مینو با آن که به عنوان یک مدرس حوزه در ابتدا اندکی غریب به نظر می رسد، اما خیلی زود با ریزه کاری های اجرایش جای خود را در دل مخاطب باز می کند؛ آن هم تا حد قابل قبولی باور پذیر. این روزآمدی هنگامی بیش تر به چشم می آید که می بینیم برای درمان ناباروری اش به شیوه ای نوین دست زده است. حمید، مستاصل و پرخاش جو هم باور پذیر است. مدیر مدرسه هرچند دائم جیغ و داد بی خودی دارد و با صدای زیر و آزار دهنده ی کریمی در این فیلم، بیننده را دچار سردرد می کند، اما تا حدی مقبول است. شخصیت کارآگاه پلیس فتا و معده درد عصبی اش هم تا حدی وظیفه شناس و البته غیر ادا اطواری است که پذیرفتنی به نظر می رسد.
ما در مورد بازی ها با هیچ اتفاق شاخصی مواجه نیستیم غیر از بازی هنگامه قاضیانی! مهدی احمدی، بیتا فرهی، نیکی کریمی و حمید فرخ نژاد، نام های بزرگی هستند که می توانند انتظارات زیادی را ایجاد کنند، اما بازی های کاملاً معمولی آن ها نمی شود گفت ناامید کننده است، اما در حالتی خوش بینانه فقط تکرار پیش تر همه ی بازیگران با لحن، صدا و شیوه ی دیالوگ گویی همیشگی آنان است. هنگامه قاضیانی هم شاید درخشان ترین بازی اش را به نمایش نگذاشته، اما بازی حسی اش در این فیلم قابل قبول است.
قاب بندی ها در بسیاری صحنه ها – مخصوصاً جاهایی که مینو به دنبال کشف راز مرگ دختران در گفت و گو با بازماندگان آن هاست – بیش تر مدیوم شات است. فقط پاسخ گو در گوشه قاب جا دارد و مینو جز صدا اثر دیگری در نما ندارد. با توجه به شخصیت فداکارانه و حس دلسوزانه ی یک معلم نسبت به علت مرگ شاگردان، این قاب بندی خیلی مناسب به نظر نمی رسد؛ زیرا بیش تر حس بازجویی در چنین نماهایی به بیننده القا می شود.
دیگر مشکل عمده ی فیلم را می توان پاخورده و شعاری بودن بیش از حد برخی مفاهیم به کار رفته در فیلم دانست. یعنی جنگی که عملاً بین شیطان پرستی و خدا پرستی در فیلم شکل می گیرد، بستر ارائه ی ارشادهایی را فراهم می کند که با ریتم آرام و روایی فیلم هم سان نیست. هرچند در فرازهای پایانی، محمدهادی کریمی با نشان دادن آن که پسر اغفال کننده ی دختران 3 ماه پیش بازداشت شده و بازهم خودکشی ها ادامه دارد، گام را جلوتر می گذارد و شیطان پرستی را از تسلیم روح به لوسیفر گسترش داده و ناامیدی و کم رنگ شدن روابط انسانی سالم در بستر خانواده را نوعی از شیطان پرستی بر می شمارد. این جاست که سر فصل مشترک همه ی دختران خودکشی کرده که از ابتدای فیلم نشان داده شده بود، معنای تاره ای می گیرد و آن هم بستر خانوادگی از هم گسیخته و روابط خارج از عرف در فضای مجازی و زمانی بیش تر جان می گیرد که به ناامیدی حمید و رفتارهای نگران کننده اش بر می خوریم که هرچند همسرش خود ارشادگری است کاردان، اما می رود که او هم با حربه ی ناامیدی طور دیگری بازی شیطان غیر لوسیفری یعنی ناامیدی (به زعم کارگردان) را بخورد.
اما از نکات مثبت فیلم، ناتوانی و انفعال نظام آموزشی در برابر بحران های هویتی این چنینی است. مدیر مدرسه که اتفاقاً دلسوز هم هست و از همسر و فرزندش می زند تا به امور مدرسه رسیدگی کند، در برخورد با این مشکل به دنبال نصب حفاظ، رنگ کردن شیشه های کلاس ها و نصب دوربین مدار بسته است. مدیر درس دین و زندگی هم با افتخار برای مینو از درصد قبولی های کنکور و توانایی شاگردانش در حل تست سخن می راند. همه ی این ها مصادیقی است نمادین برای آن که محمدهادی کریمی انتقاداتی به جا از نظام آموزشی به عمل آورد.
البته فیلم در بیان شیطان پرستی تلاش داشته تا نشانه ها را به وضوح نشان دهد. مفاهیم و مرام های این حلقه ها را بیان کند و تصویر روشنی از این که شیاطان پرستی چیست، بسازد. گاهی هم علاوه بر این به تصویر کشیدن، آلترناتیو هم معرفی کرده و مقایسه ی بین دختران شیطان پرست و مینو به عنوان نماد خداپرستی را کاملاً عینی می کند؛ مثل جاهایی که موسیقی حلقه های شیطان پرستی به شکلی آزار دهنده شنیده می شد، کات و بلافاصله مینو که دارد گندم می رویاند و موسیقی اصیل ایرانی گوش می کند.
در نهایت این که آخرین ساخته ی محمدهادی کریمی چه قدر شیطان پرستی را آن طور که واقعاً هست نشان داده و توانسته معرفی صحیحی از این پدیده ی زیرزمینی به عمل آورد خود جای واکاوی دارد و این که اصلاً شیطان پرستی چه قدر الان به صورت یک دغدغه ی جدی مطرح است نیز خود مجال بحث دیگری را می طلبد. اما بشارت به یک شهروند هزاره سوم شاید اثری سخیف یا ضعیف نیست، اما به دلیل آن که همه چیز در سطحی کاملاً متوسط قرار دارد، نمی تواند بشارتی هم باشد برای شهروندان سینما رو و به نظر می رسد محمدهادی کریمی پس از ساخت برف روی شیروانی داغ، نتوانست انتظارها را آن طور که بود، برآورده کند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#82
Posted: 1 Nov 2013 21:41
نقد و بررسی فیلم گناهاران
محتوای داستان فیلم درباره دختری است که در زندگی خود با انسان های متفاوتی برخورد می کند و هر یک از این آدم ها برداشت منحصر به فردی نسبت به او دارند...
کارگردان:
فرامرز قریبیان
نویسنده:
سام قریبیان
ستاره ها:
رامبد جوان|فرامرز قریبیان|نسرین مقانلو
خوش ساخت اما غیر منطقی
سینمای ایران هیچوقت در سینمای پلیسی و تریلر موفق نبوده و همیشه در هر فیلمی که در این ژانر در سینمای ما ساخته می شود سعی می کنیم فضا را ایرانیزه کنیم.
فیلم خوش ساخت گناهکاران به این دلیل فیلم تازه ای در سینمای پلیسی ما محسوب می شود که سعی نشده فضا ایرانیزه شود بلکه سعی شده فضای بی زمان و مکانی ایجاد شود.دقیقاً یکی از امتیازات فیلم همین است.این داستان می تواند در هر جای دنیا اتفاق بیفتد.برای همین است که با فیلم های دیگر ساخته شده در این ژانر در سینمای ما فرق دارد.
اما گناهکاران با وجود امتیازات بالای بصری از مشکل فیلمنامه رنج می برد.استفاده از نریشن به روند روایت لطمه زده.قاتل فیلم رامبد جوان است که در پایان فیلم متوجه می شویم.ولی در طی فیلم می بینیم که خود او (رامبد جوان)با بن بست های ذهنی روبروست.و این لحن کمیکی به فیلم داده.فرض کنید من یک چیزی از شما دزدیده ام و شما دنبال آن می گردید بعد صدای ذهن من را می شنوید که یعنی کار کی می تونه باشه.خب خنده دار است دیگر...!!!؟
فیلمنامه اگر با دقت بیشتری نوشته می شد شاید به مراتب به گرد پای فیلمی مثل SE7EN(هفت) می رسید ولی با همه ی این ها فیلمی قابل احترام است.به فرامرز قریببیان خسته نباشید می گویم و امیدوارم راهی را که شروع کرده بتواند ادامه دهد تا شاهد فیلم های قوی تر از گناهکاران در سینمای ایران باشیم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#83
Posted: 17 Nov 2013 20:51
nekisa: از فیلم های مستند هم تحلیل بزارین لطفا
گزارشی از نشست نقد و بررسی فیلم مستند "چند قطره خون" در ایوان شمس / "چند قطره خون" دردی خاموش در قاب تصویر
فیلم مستند چند قطره خون به کارگردانی نوید نامور با حضورهنرمندان، ورزشکاران و اهالی رسانه سه شنبه شب (۹مهر ماه)ساعت ۱۸ در سالن اشراق تالار ایوان شمس به نمایش در آمد و مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
فیلم مستند ۴۰ دقیقه ای"چند قطره خون" که پرونده فروش فاکتورهای خونی آلوده از سوی شرکت فرانسوی «مریو» به ایران را روایت می کند و موجب ابتلای تعدادی از ایرانیها به بیماری ایدز شده است و به امید دست یافتن بیماران به حقوقشان، مجددا این پرونده را پیگیری کرده و تداوم حضور این شرکت در بازار داروی ایران را بررسی میکند.
نشست نقد و بررسی این فیلم با حضور کیوان کثیریان (منتقد)، عابدین مهدوی (مستندساز)، دکتر کامران سرامی پور(کارشناس پزشکی و تهیه کننده فیلم) و نوید نامور کارگردان فیلم بعد از نمایش فیلم برگزار شد.
ابتدا نوید نامور گفت :جای دو نفر در این نشست خالی است و همیشه هر جا این فیلم نمایش پیدا کند جای این دوتن را خالی می کنم یک پدرم و دوم ناصر حجازی که وقتی در مورد این موضوع با او صحبت کردم در کنارم قرار گرفت و کمک کرد که این جریان را پیگیری کنم واقعا دوست داشتم که در ساخت این فیلم و بعد نمایش آن حضور داشته باشد که نشد. این فیلم را به روح بزرگ ناصر حجازی تقدیم می کنم.
من در فیلم قبلی که تقریبا در مورد موضوعی شبیه به این بود دستیار همسرم بودم و بعد از آن کار بررسی این جریان و ساخت مستندی از اتفاقات آن برایم دغدغه شد کار تحقیقات را شروع کردم و اتفاقا به اسناد بسیار جالبی در این مورد دست پیدا کردیم.
در ادامه، عابدین مهدوی (مستندساز) نیز قبل از هر صحبتی جسارت فیلمساز را برای رفتن به سراغ چنین سوژه هایی تحسین کرد و به بحث ساختاری فیلم پرداخت.
این سوژه جای کار بسیارداشت البته کار کوتاه بود، احساس خستگی به وجود نمی آورد و فیلمساز سعی کرده تمامی اطلاعات موجود و اسناد را در زمان کوتاهی به ببیننده انتقال بدهد و برای همین مشتی از خروار برداشته و موضوع این پرونده را با چند نفر و چند خانواده از این بیماری شروع و ادامه داده است. ما در ایران متاسفانه برای بیماری هایی شبیه به ایدز فقط تعدادی فیلم های آموزشی داریم و به همین دلیل مکان تحقیقاتی برای مستندساز یا فیلم ساز فراهم نیست که بتواند در آنجا به تحقیق و پژوهش بیشتر بپردازد و موضوع مورد نظرش را به پختگی کامل برساند این است که مجبور می شود با تحقیقات نچندان کامل میدانی سوژه را پردازش کند.
با این وجود این فیلم در دو بخش مستند اجتماعی و گزارشی به شکل قابل قبولی توانسته است از این مهم برآید و طبق اسناد موجود اطلاعات خوبی منتقل کند.
احساس می کنم چیزی که روی من تاثیر گذاشت خوب به وجود آوردن حس همدردی در این فیلم بود اینکه به طور واقعی آنگونه که هست همه چیز با صداقت نشان داده شده و به راحتی ارتباط برقرار می کند.
البته نقدی که به این فیلم وارد است ضعف در زیبایی شناسی است یعنی کارگردان به گونه ای درگیر داستان و انتقال اطلاعات آماری شده است که کمتر به زیبایی شناسی توجه کرده است.
مثلا در برخی صحنه های این فیلم واقعا جای نشان دادن برخی بی مهری های مردمی و تنهایی های این بیماران یا سکوت ها و نگاه ها خالی است که از این نظر فکر می کنم جای کار بسیای داشته است شاید حتی بعضا نیاز بود مدتی با این خانواده ها زندگی کنند.
دکتر سرامی پور تهیه کننده این فیلم گفت: ما قبول داریم که شاید کم در بین این خانواده ها زندگی کردیم یا به برخی موارد کم پرداختیم اما در واقع تبعات و ومعضلات این بیماری وگستردگی مشکلات این خانواده اینقدر زیاد است که واقعا پرداختن به همه آن ها در فرصت کوتاه بسیار دشوار بود و زمانی بیش از آنچه شود فکرش را کرد نیاز دارد.
البته چون براساس اسناد، گزارش ها و مصاحبه ها پیش رفیتم بیشتر این دغدغه را داشتیم که بشود مشکلی را رفع کرد و این موضوع را به گوش همه برسانیم.
کیوان کثیریان درادامه گفت من فکر می کنم که کارگردان برای خودش هدفی را طراحی کرده که بیشتر سعی شده راهکار هایی را در پیش بگیرد که زودتر به نتیجه برسد و البته کمی از ساختار فاصله گرفته و به مضمون پرداخته است.
نامورتصریح کرد: من می توانستم بیشتر به بعد روانی و تنهایی ها یا بار حسی فیلم بپردازم و یا ساختار را قوی تر کنم اما حجم اطلاعات اینقدر بالا بود که واقعا دوست داشتم بیشتر به آن ها بپردازم تا صرفا زیبایی شناسی چرا این فیلم فقط فاز اول این پرونده است و بخش دوم را در این مستند پردازش نکردیم و گرنه بسیار طولانی می شد.
ضمن اینکه برخی خانواده ها اجازه نمی دادند که وارد مسایل آنها شویم وحق هم داشتند چون اینقدر ابعاد این فاجعه گسترده است که از نظر روانی بر ما هم تاثیر بسزایی گذاشته بود.
نامور در پایان افزود: من واقعا نگرانم که در آینده نیز دوباره چنین بلایی به سر ما بیاید و باز بسیاری از هم وطنانمان را طی این گونه مسائل از دست بدهیم که از دولت خواستاریم هرچه سریع تر رسیدگی کند.
در این نشست چند تن از اعضای خانواده های این پرونده به خصوص خانم سیراوند مادر محمد و حسین سیراوند و خانواده مسعود نعیمی که به بیماری هموفیلی مبتلا هستند ویکی از سوژه های اصلی مستند محسوب می شدند نیز حضور داشتند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#84
Posted: 26 Nov 2013 16:31
نقد فیلم استرداد
کارگردان :علی غفاری
بازیگران : حمید فرخ نژاد، فرهاد قائمیان، علی رامنورایی، صالح میرزاآقایی، سیما تیرانداز، سیامک چراغیپور، الیسا کاچر، الکساندر ناوانف و بهنام تشک
دیگرا عوامل :
تهیه کننده : محسن علی اکبری
نویسنده : علیرضا طالب زاده
دستیار کارگردان : مانفرد اسماعیلی
مشاور کارگردان : ابراهیم حاتمی کیا
فیلم استرداد به موضوع غرامت جنگی می پردازد که قرار بود توسط آمریکا،انگلیس و شوروی برای جنگ جهانی دوم به ایران پرداخت شود و مربوط به سال 1332 است.این فیلم یک درام تاریخی درباره وقایع جنگ جهانی دوم و مسائلی که پای نیروهای متحدین و متفقین را به ایران باز کردو در آن جا ماجرای پرداخت غرامت به ایران توسط شوروی را اشاره می کند.
فیلم استرداد سعی دارد با پرداختن به موضوع و سوژه ای نو در سینما ایران درخصوص جایگاه و اهمیت حفظ منافع ملی نکات مهمی را به ببینیده القا کند که یکی از این مفاهیم این است که خاک ما ،کشور ما و منافع ما به هرچیزی اولویت دارد و به نقل حمید فرخ نژاد بازگیر نقش اول این فیلم شعار اصلی این فیلم وطن پرستی می باشد.
فیلم با هزینه بسیار بالا ساخته شد و با رعایت کردن استاندارهای بین المللی و خرق صحنه ها و تصاویر زیبای بصری مخاطب را شگفت زده کرده است و با بیش از 50 لوکیشن که در قطار ،دریا ،راه آهن و کوهستان جذابیت خاصی را فیلم افروده است وجالب اینجاست که قسمت هایی که در مسکو بوده است در سرمای زیر 50 درجه فیلم برداری شده است.
کاراکتر اصلی فیلم فرامز تکی که یک سرهنگ ارتش هست که نقش قهرمان وطن پرستی که به هیچ گرایشی و دسته ای وابسته نیست و سعی می کند که وظیفه ای که در قبال مردم و میهن خویش را دارد را به به درستی انجام دهد.
حمید فرخ نژاد با بازی درخشان خود در این کاراکتر بار دیگر ثابت کرد که می تواند از عهده نقش های چند وجهی و پیچیده بر آید.
ایده ی اولیه فیلم یعنی بازگردانن طلاها موضوعی خوب و منساب بود اما کارگردان فیلم با اصرار به تکرار این موضوع در سراسر فیلم جایی برای داستانک ها و موضوعات جذاب دیگر از جمله سرویس های اطلاعاتیkgb و... و آن قدر تکرار می شود که نتها جذابیت خود را سوژه از دست می دهد بلکه منطق فیلم را هم زیر سوال می برد
آهنگسازی این فیلم که توسط ستار اورکی صورت پذیرفت قابل ستایش و تحسین است.هم خوانی وهماهنگی بین تصاویر و آهنگ ها وهارمونی لازم بین صدا و تصویر از نقاط مثبت و دلنشین استرداد بوده است.
فیلم شروعی مقبول دارد اما این مقبولیت تا انتها ادامه پیدا نمی کند و رفته رفته ضعف های فیلم از پشت ظاهر پرطمطراق آن خودنمایی می کنند.متاسفانه پروژه های فاخر سینمای ما اغلب دچار همین مشکل هستند، مخصوصا چون پشتوانه دولتی دارند خیال سازندگان زیادی راحت می شود، سینمای دولتی هم که با زمین خوردن این پروژه های مثلا فاخر که زمین نمی خورد...
بازیگران این فیلم به غیر محمود کلاری و حمید فرخ نژاد موفق به ایفای نقش صحیح و منطقی با توجه به کاراکترها نشدند و به فیلم ضربه می زنند.فرهاد قائمیان که مثل همیشه در الگوی کلیشه ای خود ظاهر شده است،بازیگر روس که شاید به خاطر عدم درک متقابل و آشنایی با فرهنگ و ادبیات فارسی ناموفق ظاهر شده است....و.....
تلاش برای ساخت یک فیلم ارزشمند و درام تاریخی توسط علی غفاری قابل تقدیرو تحسین هست ولی متاسفانه با صرف این هزینه سنگین او می تواسنت اثری بهتر و تاریخی و ماندگار را برای خود و سینمای ایران عرضه کند.
در مجموع از نکات مثبت این فیلم می توان به بازی درخشان حمید فرخ نژاد و محمود کلاری و هم چنین استفاده از لوکیشین های زیبا و جذاب در مکان های مختلف از جمله ایران و روسیه و اهنگسازی هنرمندانه ستار اروکی اشاره کرد و از تلاش علی غفاری برای ساخت درامی تاریخی و سوژه ای جذاب تقدیر کرد.
از مهمترین نکات منفی فیلم هم می توان به انتخاب بازیگران فیلم که بازی های کلیشه ای خود به بدنه فیلم ضربه سنگینی زدند و هم چنین فرصت از دست رفته ی کارگردان فیلم برای ایجاد یک فیلم جنایی و جاسوسی قابل تبدیل را داشت،اشاره نمود.
ولی علی غفاری با ساخت این فیلم نشان داد که سینمای ایران توانمندی و پتانسیل رشد و نزدیک شدن به استاندارهای بین المللی فیلم سازی را اندک اندک می تواند بدست بیاورد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#85
Posted: 27 Nov 2013 20:48
نقد و بررسی فیلم عملیات مهد کودک
فرزاد اژدری پس از ساخت فیلم موفق سلام بر فرشتگان(۱۳۸۹) در سیویکمین جشنواره فیلم فجر، عملیات مهدکودک را بار دیگر در حوزه کودکان ارائه داد. فیلم پیشین او که جوایز بسیاری از بیست و پنجمین جشنواره فیلم کودک اصفهان، از جمله پروانه زرین بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه را از آن خود کرده بود، توقعات را از وی بالا برده بود.
در هر دو فیلم اژدری، فضایی ویژه و کارهای عجیب ارائه میشود. در فیلم اول، داستان درباره دختربچهای به نام شادی است که برای زنده نگه داشتن مادربزرگ بیمار خود دست به کارهای عجیبی میزند. در این فیلم هم او به سراغ چند کودک میرود که به بیتوجهی والدین خود اعتراض دارند و تلاش میکنند زمینهای فراهم شود که والدین آنها در خانه بمانند.
زیرساخت فیلم عملیات مهدکودک، بحران کودکان خردسال است و هشدار به بیتوجهی به آنها. با این دیدگاه، به لحاظ داستانی، عملیات مهدکودک به آسیبی اجتماعی و فضای روز میپردازد و دلمشغولی کارگردان و نویسنده، فضای کودکان است.
جامعه مدرن بهویژه در کلانشهرها، زمینهای را فراهم ساخته است که بیشتر زمان خانوادهها در بیرون از خانه میگذرد و همین فاصله گاه، باعث بروز فاصله میان پدر و مادر و حتی فرزندان شده و درنهایت مسائل دیگری را به همراه دارد.
تم اصلی داستان عملیات مهد کودک، مانند بسیاری دیگر از فیلمهای جشنواره سیویکم فجر، تنهایی است. اینبار این تنهایی از زاویه دید کودکان به تصویر کشیده شده است. چند کودک که در مهد کودک با هم آشنا شدهاند، به دلیل فاصله با والدینشان و درگیری خانوادهها با فعالیتهای بیرون از خانه، میپندارند که فراموش شدهاند و والدین علاقه خاصی به آنها ندارند. آنان برای جبران این نقص تلاش می کنند تا والدین خود را به بهانههای مختلف در خانه نگه دارند. البته این بهانهها معمولاً مثبت نیستند و با دروغگویی و نقشههای نامناسب همراه میشوند و همین مسئله میتواند یکی از انتقادهای جدی به فیلم عملیات مهدکودک باشد. پنج کودک این فیلم با بهانهتراشی و دروغ و البته پس از چند نقشه ناموفق، سرانجام به آرزوی خود میرسند و والدین را متوجه اشتباه خود میسازند.
به لحاظ ساختاری، فیلم عملیات مهد کودک، جدا از موسیقی مناسب و بازی قابل قبول ستارههای آن، با خلاقیتهای متعددی همراه است که باید برای خلق آن به کارگردان اثر تبریک گفت. ویژگی بارز دیگر عملیات مهدکودک، بیپروایی در ارائه و روایت داستان است. فرزاد اژدری هر چه را در ذهن داشته و از مخیله او میگذشته را در این فیلم به کار برده است. حاصل کار اگرچه فضایی فانتزی و گاه حتی سطحی و سخیف شده است، اما این جسارت به او کمک خواهد کرد تا در آینده با حذف برخی نقاط ضعف، از تجربیات مفید این بیباکی بهره بیشتری ببرد.
با وجود انتقادهایی که بر فیلم عملیات مهد کودک میشود داشت، باید از فرزاد اژدری بهخاطر تأکید بر ساخت فیلم کودک قدردانی کرد. سینمای کودک در سالهای اخیر با بحرانهای متعددی روبهرو بوده است و کمترین توجهی به آن نمیشود. فیلمسازی برای کودکان بسیاری مهم و البته به دلیل تأثیرپذیری آنها بسیار دشوار است و آگاهی به زبان و فضای کودکان خود معضلی دیگر محسوب میشود. برای تولید آثار فاخر و قابل توجه در این زمینه نیاز به سالهای سال تلاش و مطالعه برای شناخت دنیای کودکان است. به نظر میرسد اژدری میتواند با حذف برخی بیاخلاقیها در فیلم و روایت معقول و منطقیتر دنیای کودکان، گامهای بلندی در این سینما بردارد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#86
Posted: 15 Dec 2013 13:26
نقد و بررسی فیلم سر به مهر
کارگردان:
هادی مقدمدوست
نویسندگان فیلمنامه:
هادی مقدمدوست، حمید نعمتالله
مشاور کارگردان:
حمید نعمتالله
بازیگران:
لیلا حاتمی، آرش مجیدی، خاطره اسدی
خلاصه داستان: این فیلم مضمونی اجتماعی با موضوع نماز دارد: سر به مهر داستان دختر تنها و خستهای است که کمکهای یک دوست باعث بهبود شرایطش میشود، اما دختر داستان سر به مهر برای معرفی این دوست به دیگران شهامت کافی ندارد.
هادي مقدم دوست كارگردان ، به پشتوانه سالها تجربه نويسندگي، پژوهش و كاردر مطبوعات توانست با " سربه مهر" اولين فيلم بلند سينمايي خود ؛ به عنوان اولين فيلم مطرح با موضوع نماز در عرصه سينماي ايران؛ نظر مثبت مخاطبان و منتقدان را جلب كند و به رگه هاي اثرش استحكام بخشد.
جلسه نقد فیلم سربه مهر أثر هادی مقدم دوست به همت مدرسه اسلامی هنر در سالن أصلی پردیس سینمای وتوس برگزار شد.
جلسه نقد و بررسی فیلم سربه مهر أثر هادی مقدم دوست به همت مدرسه اسلامی هنر در سالن أصلی پردیس سینمای وتوس برگزار شد.
مدرسه اسلامی هنر نقد و بررسی فیلمهای جشنواره فیلم فجر را آغاز کرد. اولین جلسه این برنامه با نقد فیلم سر به مهر به کارگردانی هادی مقدم دوست روز جمعه ۲۰ بهمن ماه در سالن اصلی پردیس سینمای وتوس توسط مدرسه اسلامی هنر برگزار شد.
در این جلسه که ساعت ۲۲ پس از اکران این فیلم آغاز گردید جناب آقایان حجت الاسلام و المسلمین سید احمد بطحایی و رضا رحیمی فرد به نقد و بررسی این فیلم پرداختند که اجرای آن را علی فرحناک بر عهده داشت.
در این جلسه سید احمد بطحایی با تقدیر اثر از جهت پرداخت کمنظیر و غیرشعاری به نماز نقد خود را آغار کرد. ایشان سر به مهر را فیلمی شخصیت محور با موضوع خجالت، ترس و تردید دانست که با استفاده از سوژه وبلاگ سعی در جذابیت داستانی و شخصیتپردازی صبا (با بازی لیلا حاتمی) شخصیت اصلی فیلم دارد.
سید احمد بطحایی ریتم کند فیلم و مبهم بودن دلیل ترس این شخصیت را به همراه پرداخت کم و سطحی از سوژه از نکات منفی این فیلم دانست.
آقای رحیمی فرد دیگر منتقد این جلسه ضمن تحسین فیلمساز به دلیل دقت در جزئیات شخصیتپردازی، درگیر نبودن موضوع نماز را در بافت روایی فیلم مورد نقد قرار داده و گفت میتوان محوریتی غیر از نماز را هم برای شخصیت أصلی این فیلم متصور شد. ایشان دلیل نماز شخصیت در فیلم را ناقص دانست و بیان کرد فیلم نتوانست به طور کامل دغدغههای فیلمساز را به نمایش بگذارد.
رحیمی فرد استفاده از وبلاگ در فیلم را پسندید و با اشاره فیلمهای قبلی آقای مقدم دوست استفاده درست از عناصر جدید مانند پیامک، اینترنت و وبلاگ را در ساختار فیمنامه نویسی از کارهای بدیع ایشان دانست.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#87
Posted: 23 Dec 2013 22:18
نقد و بررسی فیلم نازنین
کارخانه تعطیل است !
«نازنین» به کارگردانی مهدی گلستانه
نویسنده :
جواد ستوده نیا
مدیر فیلمبرداری :
احمد احمدی
بازیگران
پژمان بازغی، مجید صالحی، آتیلا پسیانی و امیرحسین آرمان
تهیه کننده
حسین فرحبخش و عبدالله عیخانی محصول شرکت پویا فیلم
اعتیاد بلای خانمانسوز جامعه کنونی ایران است معضلی که از پائین ترین تا بالاترین سطوح جامعه را فرا گرفته است اگر استدلال برخی درست باشدکه رفتن بطرف اعتیاد ریشه در فقر دارد باید پرسید پس اغنیاء و دولتمردان چرا به سمت اعتیاد رفته اند ؟؟!
«نازنین» فیلمی اجتماعی است این فیلم ابتدا قرار بود توسط شبنم عرفی نژاد کارگردانی شود اما پس از مدتی مهدی گلستانه جایگزین او شد.
نازنین فیلم بدی نیست دست کم از این جهت که ازآن دست فیلم های بزک کرده ای که به موضوعات بی ارزشی از زندگی مرفهین و طبقات بالای جامعه می پردازند نیست از این جهت داستان خوبی دارد ولی پرداخت سینمایی آن ما را به یاد همان سینمای نازل و فیلم فارسی های قدیم می اندازد . می شد خیلی بهتر ازاین ها ساخته شود .
- فیلمنامه : فیلمنامه چفت و بست درست و حسابی ندارد چه کسی باور می کند که تاجر مواد مخدری چون حاجی ! به این راحتی گیر بیفتد و نوچه اش او را از ماشین اش پیاده کند و او هم به همین سادگی بگذارد ماشینش را ببرند ؟!
بازی ها : بازی پژمان بازغی خوب است او بخوبی نقشش را ایفا کرده است و نیز آتیلا پسیانی که بازی خوبی ارائه کرده است دراین میان اما بازی مجید صالحی بسیار اغراق آمیز است و او همان نقش همیشگی خود را همچنان تکرار می کند حقیقت این است که چنین بازی با این لودگی ها بیشتر مناسب یک فیلم سردستی کمدی است تا فیلمی که جدی است و بن مایه های تراژدیک دارد ! امیر حسین آرمان ولی خوب بازی کرده است هر چند بازی او هم چون بازی نازنین یکدست نیست و افت و خیر دارد برخی صحنه ها را خوب بازی کرده و برخی را ضعیف .
- فیلم از آنجا شروع می شود که مدیر کارخانه کارکنان را جمع کرده و به آنها می گوید که کارحانه بدلیل واردات چرم چینی در حال ورشکسته شدن است و اینگونه می شود که کارگران اخراج می شوند و یکی از این کارگرهای اخراجی بدنبال کار راهی تهران می شود و داستان از اینجا شروع می شود .
- هر چقدر در مذمت اعتیاد فیلم ساخته شود کم است باید زشتی های این عمل را به مردم و بویژه به جوانان نشان داد تا به عاقبت کار فکر کنند .
- من از صحنه هایی که با خون و اینجور چیزها همراه است متنفرم به کارگردانها توصیه می کنم که در نشان دادن صحنه هایی از این دست تا این حد صراحت به خرج ندهند .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#88
Posted: 6 Jan 2014 20:05
نقد و بررسی فیلم جیب بر خیابان جنوبی
کارگردان
:سیاو ش اسعدی
بازیگران :
مصطفی زمانی، مهدی هاشمی، نورا هاشمی، بهناز جعفری، پیام دهکردی، امیر جعفری، محمود جعفری، هومن برقنورد، افشین سنگچاپ،
یک هفتهای است که از اکران دومین ساخته سیاوش اسعدی میگذرد و این فیلم هفت روز است که مهمان سینماهای تهران است. سیاوش اسعدی در اولین تجربه فیلمسازیاش "حوالی اتوبان" توانست نظر منتقدین سینمای ایران را به خود جلب و شگفتی خلق کند. دومین فیلم او تکرار موفقیت فیلم اولش را برای او نداشت و "جیب بر خیابان جنوبی" نسبت به "حوالی اتوبان" تفاوتهای زیادی در ساختار و مضمون و شیوه روایت داشت.
سیاوش اسعدی طی گفتو گویی در خصوص دومین ساختهاش گفت: به هر حال میان این دو ساختهام شباهتهایی در خصوص فرم، فضاسازی و مضمون وجود دارد. به زعم من "جیب بر خیابان جنوبی" بستری عاشقانه دارد.
فیلم "جیب بر خیابان جنوبی" از لحاظ ساختار فرم شبیه فیلمهای کلاسیک دهه پنجاه اروپا است و تداعیکننده آن سینما برای مخاطبان است. سیاوش اسعدی در پاسخ به سوال هنرآنلاین درباره ادای دین به سینمای کلاسیک و دهه پنجاه گفت: به این سبک سینما علاقهمندم اما این که بگویم ادای دین به این سینما کردم چنین نبوده است. چندین سالی است که این بحث مطرح است که جنس فیلمهایی که من میسازم شبیه فیلمهای کلاسیک است و این شباهت چیز بدی نیست. من در فیلمهایم از این سینما وام گرفتهام اما ادای دین به سینمای کلاسیک نکردم. اگر فیلمهای من شبیه سینمای امیر نادری و مسعود کیمیایی است به خاطر این است که جنس نگارش و ادبیات و زبان فیلمهای من و این بزرگان شبیه یکدیگر است و من در یک جنس و بافت سینمایی که شبیه یکدیگر است باعث این تشابه شده است. زبان گفتار آن منطقه و آدمهایی که در فیلمهایم قصه میشوند چنین است که نمیشود آن را تغییر داد.
اسعدی ادامه داد: فیلمهای مسعود کیمیایی قصههایی مردانه را با زبان و گویش کیمیاییوار روایت میشود اما من در دو فیلمی که ساختم قصههای زنان را روایت کرد و فیلمهای من زنمحور است. اینکه بخواهیم مقایسه کنیم کار اشتباهی است. استاد کیمیایی هستند و فیلم میسازند و قطعا خیلی هم بهتر از من فیلم میسازند. جنس سینمایی که من علاقهمندم به آن سینمای کلاسیک سام پکین پا و سرجیو لئونه است که به لحاظ ساختار و فرم و فضا اون سینما به علاقه و نگاه من نزدیکتر است.
نام فیلم اگر چه یاد آور شاهکار ساموئل فولر (فیلم نوار «جیب بر خیابان جنوبی») اما نسبت مستقیمی با آن فیلم ندارد و به گفته فیلمساز اقتباسیست براساس یک رمان فرانسوی. به هر حال منبع اقتباس هرچه هست، حاصل کار خوب با فضای اجتماعی ایران آداپته شده است. هرچند فیلمنامه از ضعف های کوچکی هم لطمه خورده اما فاقد آن دوپارگی ست که در اثر قبلی اسعدی شاهد آن بودیم. از همین رو فیلم اثری به مراتب منسجم تر از حوالی اتوبان به نظر می رسد، با فیلمبرداری بسیار خوب و قاب هایی چشم نواز که با ضرب آهنگی درست نیز به هم پیوند خورده اند. حکایت آدمهایی شکست خورده، حال و هوای تلخ فیلم با تاکید بر اتمسفری گرفته و بارانی جذابیت خاصی به آن بخشیده تا در نهایت بتوان بر این عقیده بود که جیب بر خیابان جنوبی، به عنوان فیلمی گرم و برخوردار از فضاسازیهای موفق، بازیهای خوب و کارگردانی در حد خود دقیق، از سیاوش اسعدی چهره فیلمسازی جوان و آینده دار را ترسیم کرده که می توان توقع فیلمهای بهتری را از او داشت، اتفاقی که احتمالا در آیندهای نه چندان دور خواهد افتاد. تاثیر سینمای کیمیایی البته نه از نوع مخرب که از نوع سازنده که به گرمای بیشتر فیلم انجامیده است. (ماه و مه)
نگاه مهرزاد دانش به جیب بر خیابان جنوبی
فیلم دوم سیاوش اسعدی نسبت به اثر اولش، پیشرفتی محسوس است چرا که پیکرهی آن بسیار منسجمتر است و از دوپارگی موجود در حوالی اتوبان خبری نیست. امتیاز فیلم هم به همین جمعوجور بودن رابطهای محدود و گذرا بین دو آدمِ خردشدهی این جامعه است که با بازی کنترلشدهی دو بازیگر اصلی، مسیر هموارتری را طی میکند. البته از آن قسمت که دختر در ساختمان متروک دچار گرفتاری میشود و بر رابطهاش با پسر تأثیر میگذارد و پسر هم همزمان با متوجه شدن وضعیت خواهرش در هم میریزد، فیلم افت پیدا میکند و در آستانهی پایانی بیتناسب با شروع و تداوم اثر قرار میگیرد که به نظر میرسد تا حد زیادی – مخصوصاً نمای گنبد امامزاده در عمق صحنهی آخر – ناشی از رعایت قواعد ممیزی باشد.
نگاه رضا حسینی به فیلم تازه سیاوش اسعدی
جیببر خیابان جنوبی یک اثر سینمایی ناب است و باید آن را بر پردهی عریض تماشا کرد؛ چون ترکیببندی قابها و رنگولعاب تصاویرش روی پرده معنای دیگری داردو موسیقی شنیدنیاش آن قدر تأثیرگذار است که بهموقع کوبندگی موقعیتهای فیلم را دوچندان میکند. با اینکه حوالی اتوبان فیلم خوب و قابلتوجهی بود اما بهراحتی میشود پیشرفت چشمگیر سیاوش اسعدی را دید و او را بهخاطر دقتی که صرف تکتک عناصر فیلمش کرده تحسین کرد. شخصیتهای جیببر خیابان جنوبی (درست مثل حوالی اتوبان) در دنیای فیلم به دام افتادهاند و استفادهی فیلمساز از کادر اسکوپ بهخوبی این موضوع را نشان میدهد. کاوه، قهرمان داستان، ظاهراً در ابتدای فیلم از زندان آزاد میشود اما واقعیت این است که پا به زندان بزرگتری میگذارد و به همین دلیل است که دایم پشت شیشهها و میلههای عمودی دیده میشود. او در دنیای این کلانشهر رنگمرده و نمور و اغلب فرورفته در ظلمت شب، راهی برای گریز ندارد و در پایان دوباره باید رعنای جدید زندگیاش را رها کند و نجابت ازدسترفتهی خواهرش را برای او آرزو کند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#89
Posted: 8 Jan 2014 21:06
نقد و بررسی فیلم بوی گندم
نوشته
سینا علمداری
کارگردان
رضا خاکی
تهیه کننده
داریوش بابائیان
بازیگران
رضا یزدانی ، پولاد کیمیایی ،الناز شاکردوست ، علی اوسیوند ،مصطفی زمانی ،رضا توکلی
نویسنده: مهرنوش عبدی منفرد
خلاصه داستان
عرفان و دوستانش تصمیم دارند بر روی سکوی نفتی که پدر عرفان در آنجا شهید شده است، کنسرتی به یاد او و خیلج فارس اجرا کنند...
نکات مثبت فیلم:
یکی از نکات مثبت فیلم وطن پرستی است که اصل موضوع درباره ی این می پردازد.
اصل موضوع درباره ی این است که خلیج فارس برای ایرانیان بوده و عرب ها حق دست بردن در تاریخ ما رو ندارند چون که خلیج فارس مظهر تاریخ طولانی ایران است.
و نکته مثبت دوم فیلم این را گفته که خلیج فارس ، خلیج فارس بوده و هیچ گاه خلیج فارس به نام خلیج عرب شناخته نشده است.
نکته مثبت سوم فیلم این است که در عشق بین گندم (الناز شاکر دوست) و عرفان (مصطفا زمانی) این دو شخصیت نقش های فلسفی دارند.
گندم یک شاعر و نقاش است یعنی فلسفه و از ترکیب عرفان و فلسفه همیشه عشق به وجود می آید.
نکته مثبت چهارم فیلم عشقی ناگسستنی بین عرفان و گندم است. در سکانسی از فیلم شاهد مرگ عرفان پس از تصادف هستیم. اما گندم پس از شنیدن خبر مرگ عرفان در تصادف، خبر رو باور نکرده و در رویای خودش مانند دیوانه ها عرفان را می بیند و می پندارد که او زنده است.
در زندگی واقعی نیز چنین است زیرا مرز بین عشق و دیوانگی به تار مویی بند است.
نکات منفی فیلم:
اولین نکته منفی درباره فیلم بوی گندم این است که ساختار خوبی نداره یعنی فیلمنامه فیلم خوب نوشته نشده و کارگردان فیلم تجربه لازم برای ساخت فیلم را نداشته و در نتیجه این کار تبدیل به یک اثر تقریبا ضعیف شده مثلا در سکانس هایی شاهد این بودیم که سکانس اواسط فیلم رو در اوایل فیلم نشان می داد و سکانس اوایل را در اواخر فیلم نشان می داد و در جمع فیلم در هم ریخته ساخته شده بود و من به طور کل از این سبک متنفرم معتقدم این فیلم سبک خیلی ضعیف و ناپسندی داشته است.
دومین نکته اینه که در سکانس آخر فیلم که شعر خوانده میشه و مهم ترین تکه فیلم هست، شعر به صورت رپ خوانده می شود که اصلا سبک زیبا و دلنوازی نیست در صورتی که می شد این شعر رو به زیبا ترین شکل ممکن ارائه داد.
جمع بندی:
اما به طور کل این فیلم معنا و مفهوم قشنگی رو درباره وطن ارائه داده بود و محکم در دهان عرب ها و سایر کشور هایی که ادعا می کنند ایران تاریخ ندارد کوبیده بود.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#90
Posted: 15 Jan 2014 22:17
نقد و بررسی فیلم ابرهای ارغوانی
خلاصه داستان :پروانه که دوست و همکلاسی احمد هست ، تصمیم میگیرد از خانواده اش در شهرستان جدا شده و به تهران بیاید و احمد هم در تهران به دنبال پیدا کردن پروانه و بازگرداندن او نزد خانواده اش هست اما...
نام فیلم : ابرهای ارغوانی
کارگردان : سیامک شایقی
فیلمنامه : سیامک شایقی
تهیه کننده : محمود فلاح
کشور : ایران
زبان : فارسی
پخش : فیلمسازان مولود
بازیگران: حسین یاری، هانیه توسلی، بهناز جعفری، شبنم مقدمی، شیرین یزدانبخش، امید روحانی و رویا تیموریان
بسته شدن همه روزنههای امید
سیامک شایقی در جدیدترین ساختهاش باز هم به سراغ سینمای اجتماعی رفته و اینبار داستان فرار از خانه و خانواده را دستمایه اثرش قرار داده است. شایقی در این فیلم نیز به سراغ مولفههای همیشگی و آشنای سایر فیلمهایش رفته و متاسفانه خلاقیت آنچنانیای در این اثر از خود بروز نداده است. اگر بخواهیم از انتها و مجموعه فیلم به این اثر نگاه کنیم باید به جد اذعان کنیم که ابرهای ارغوانی یک فیلم متوسط است. فیلمی که هرگونه امید به روند رو به رشد سینمای سیامک شایقی را کاملا از بین میبرد و به تماشاگر میفهماند که این منتقد و روزنامه نگار قدیمی سینمای ایران واقعا نمیتواند و یا نمیخواهد کاری کارستان از خود بر جای بگذارد هر چند که شاید هر چند سال یکبار به سراغ فیلمسازی برود و هر چند سال یکبار هم از بازیگران مطرح و متوسط در کنار همدیگر استفاده کند و مجموعهای از خوبها و متوسطها را در جلو و پشت دوربین کنار هم جمع کند و در نهایت هم اثری متوسط را روانه پرده سازد.
پایانبندی نامفهوم فیلم به اضافه نماهای مکرر و زاید در جای جای داستان و بازی بد و نچسبهانیه توسلی با همان مکث و سکوتهای همیشگی و بازی معمولی حسین یاری با آن نگاههای عاقل اندر سفیه که در همه فیلمها و تله فیلمها و سریالهایش به وفور به چشم میخورد همگی در کنار هم از ابرهای ارغوانی اثری ضعیف ساخته که به احتمال قریب به یقین گیشه چندان مناسبی را نیز نخواهد داشت و از همین الان باید به سه- چهار سال کنار نشستن سیامک شایقی در عرصه کارگردانی در سینمای ایران فکر کنیم. فقط میماند بازی خوب بهناز جعفری که اگر چه لحظات کوتاهی در فیلم حضور داشت اما مثل همیشه اثر گذار و خلاق و پر انرژی نشان داد و البته باید نقشآفرینی مناسب امید روحانی را نیز به این مجموعه اضافه کنم که این روزها ظاهرا دیگر به هیچ پیشنهادی جواب نمیدهد و اکثر قریب به اتفاق نقشهای کوتاه را از آن خود ساخته و البته انصافا و استثنا در این فیلم بازی قابل قبولی را ارائه داده است. در مجموع تصور میکنم سیامک شایقی باید در نحوه نگاه خود به سینما چه به لحاظ داستان و چه به لحاظ ساختار تجدیدنظر اساسی کند. اگر روزی روزگاری جهیزیه برای رباب حداقل دارای پارامترهایی انسانی و عاطفی بود که میتوانست برخی از منتقدان و بخشی از تماشاگران را راضی نگه دارد متاسفانه این پارامترها در روزگار فعلی نمیتواند پاسخگوی همان تعداد اندک نیز باشد و به همین دلیل تصور میکنم سیامک شایقی اگر همچنان اصرار به گام زدن در همین مسیر دارد نمیتواند به ایدهآلهای خود دست یابد. مگر اینکه بپذیریم ایدهآلهای این کارگردان محجوب و متین سینمای کشورمان در همین حد و اندازهای هستند که ابرهای ارغوانی به ما نشانش میدهد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand