ارسالها: 2517
#21
Posted: 17 Mar 2013 15:42
بررسی مولفه های معنایی موسیقی سنتی و نقد آن شماره 3:
***********************************************
بداههنوازی، ویژگی دیگری است که به موسیقی سنتی نسبت داده میشود و مصاحبه شوندگان با عباراتی نظیر اینها آن را بیان میکنند: "در موسیقی ایرانی، بداههنوازی جزء اصول است" (میرمنتهایی،1381:17، علیزاده)، "وقتی ما به آثار اساتید گذشته مینگریم، این را متوجه میشویم که هر استاد هر بار میخواهد بنوازد یک چیز را میزند و آن چیز هم تازگی دارد. برای همین میگویند حبیب سماعی، اگر صد تا شور میزد یکی شبیه دیگری نبود." (شهزنازدار، 1383: 103، کیانی) بداههنوازی در موسیقی ایران به معنای خلق و اجرای موسیقی در لحظه است. این ویژگی بر پایه بینش نوازنده استوار است که حاصل آموختن ردیف موسیقی ایرانی است. با این حال حجم قابل توجهی از موسیقیهایی که امروز با عنوان سنتی در قالب کنسرتها و نوارها ارائه میشوند را تصانیف و قطعاتی تشکیل میدهند که موسیقیهایی از پیش ساخته شده هستند.
تکنوازی، ویژگی دیگری است که بعضا به آن اشاره میکنند. "موسیقی ایرانی، موسیقیای مبتنی بر تکنوازی است ولی وقتی ما میگوییم موسیقی ایرانی، باز از موسیقی دستگاهی صحبت میکنیم." (شهزنازدار، 1383: 82، علیزاده) تکنوازی در مقابل گروهنوازی یا همنوازی قرار میگیرد. هرچند که در موسیقی ایران، همنوازی نیز معمول بوده اما "در آن همنوازی، هیچ اتفاق هنری تازهای نمیافتد جز اینکه ظرایفی که در تکنوازی هست حذف میشود و تنها ظاهر ملودی به صورت جمعی اجرا میشود. " (شهزنازدار، 1383: 82، علیزاده) این عبارتها به ویژگی تکصدایی بودن موسیقی ایرانی اشاره دارند. موسیقی ایرانی در حالت پیشین خود، چه در تکنوازی و چه در گروه نوازی تنها یک خط ملودیک را ارائه میدهد و تمامی سازها همان ملودی را توامان اجرا میکنند.
همانطور که در نمونههای ارائه شده مشخص است، تمامی مصاحبه شوندگان زمانی که به موسیقی سنتی میپردازند به دو مفهوم "دستگاه" و "ردیف" نیز اشاره دارند. به عبارت دیگر، موسیقی سنتی را با این دو مفهوم در ارتباط میدانند. رابطه میان موسیقی سنتی و دستگاه و ردیف کاملا مشخص نیست اما در مواردی این مفاهیم به جای یکدیگر به کار برده میشوند و در مواردی یکی عام تر از دیگری جلوه میکند.
ویژگی دیگر موسیقی سنتی با عناوین متناقضی طرح میشود: عدهای آن را "ابتدایی و عقب مانده" میخوانند و عدهای ساده و راحت، و استدلال می کنند "... قدما به ساده خواندن توجه میکردند، که در تفکر حِکمی آنها ریشه دارد."(میرمنتهایی،1381:35، کیانی) این صفات احتمالا در ابتدا به دلیل مقایسه موسیقی ایران و موسیقی کلاسیک غرب بیان شدهاند. "چندصدایی" و "ارکستراسیون" دو ویژگی عمده موسیقی کلاسیک غرب است که در موسیقی ایرانی وجود ندارند. چندصدایی یعنی اجرای همزمان چند خط موسیقایی که هر چند هر یک مستقل از دیگری است اما ترکیب آنها موسیقی نهایی مورد نظر آهنگساز را به وجود میآورد. ارکستراسیون هم به تنظیم یک موسیقی برای اجرا توسط گروه ارکستر اشاره دارد. در مجموع هیچ یک از مصاحبه شوندگان، منظور خود را از ابتدایی و عقب مانده و یا ساده و راحت مشخص نمیکنند. همانطور که از منظر زبانشناسی صحبت کردن از سادگی یا پیچیدگی یک زبان مورد قبول نیست؛ از منظر اتنوموزیکولوژی نیز اصولا چنین قضاوتهایی در مورد موسیقی نارواست و تنها میتوان از ویژگیهای یک موسیقی در مقابل موسیقی دیگر نام برد.
از دیگر ویژگیهایی که برای موسیقی سنتی به طرح شده میتوان به تاکید بر ویژگیهای خود موسیقیدان اشاره کرد. برای نمونه، فخرالدینی در جایی که به ترکیب موسیقی ایران و موسیقی اروپا توسط درویشخان می پردازد میگوید: "... امروز به ساختههای درویشخان استناد میکنیم، که بسیار اصیل است، ... چرا؟ به این دلیل که او آدم اصیلی بوده است و موسیقیدان خوبی هم بوده یعنی گفتار و کردارسنت ..." (میرمنتهایی،1381:14، فخرالدینی) و یا " استادان و موسیقیدانان بزرگ روز، آنهایی که سمبل موسیقی و بزرگان موسیقی هستند و گفتار و کردارشان سنت موسیقی ماست." (شهرنازدار، 1383: 16، کیانی) اما این ویژگی نیز گویا نیست، چرا که ویژگیهای موسیقیدان نمیتواند به عنوان ملاک سنتی بودن یا نبودن یک موسیقی مورد استناد قرار گیرد. امروز ما موسیقیدانانی داریم که در بیش از یک نوع موسیقی آثارشان را تولید میکنند.
افزون بر آن چه از مصاحبهها برمیآید، به نظر می رسد موسیقی سنتی، به بعضی از موسیقی ها اطلاق نمی شود برای مثال به موسیقی کردی، لری و سایر اقوام ایران موسیقی سنتی ایران اطلاق نمی شود. یا به موسیقی های مردم کوچه و بازار و نوازنده های دوره گرد موسیقی سنتی اطلاق نمی شود. همینطور موسیقیهای مذهبی نیز به عنوان موسیقی سنتی شناخته نمی شوند. مسئله، نفی ارتباط میان این انواع موسیقی با موسیقی سنتی نیست بلکه در اینجا با بیان آنکه چه چیز موسیقی سنتی نیست سعی داریم به موسیقی سنتی برسیم. به نظر می رسد آنچه به عنوان موسیقی سنتی از آن یاد می شود نوعی موسیقی فاخر است که در جوامع متمدن غیراروپایی وجود داشته است. این موسیقی، موسیقیای شهری است که نوازندگان حرفه ای داشته و غالبا در دربار و مجالس رسمی به کار میرفته است.
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#22
Posted: 17 Mar 2013 19:05
بررسی مولفه های معنایی موسیقی سنتی و نقد آن شماره 4:
***********************************************
ویژگیهای مدرنیسم در موسیقی ایران
همانطور که گفته شد نمیتوانیم از موسیقی مدرن در مقابل موسیقی سنتی صحبت کنیم. مدرنیسم در موسیقی ایران جلوههای گوناگونی دارد و تمامی اجزا و زوایای موسیقی ایران را در نوردیده است. مدرنیسم را میتوانیم در سازبندی گروههای موسیقی، ریتم، مدها، ملودیها، تئوریسازی، آموزش و ... یافت. در مجموعه گفتگوهای مورد بررسی، برخی از ویژگیهای مورد توجه موسیقیدانان درباره مدرنیسم و رابطه آن با سنت بیان شده است. در برخی موارد سنت، پدیدهای در مقابل مدرنیسم یا جریان روز جامعه توصیف میشود و علمی بودن و کاربردی بودن آن مورد سئوال قرار میگیرد. برای نمونه میگویند که نباید موسیقی علمی و موسیقی آکادمیک فدای سنت شود و یا کاربرد علمی داشتن سنت، جای بحث دارد. برخی دیگر، سنت را مبنای درست تحول جامعه میدانند و معتقدند نوآوریای که مبتنی بر سنت نباشد مبتذل است.
آزادی هنرمند را میتوان یکی از ویژگیهایی دانست که برای مدرنیسم در موسیقی ایران بیان شده است، یعنی هنرمند اجازه دارد قواعد حاکم بر موسیقی ایران را به نفع خلاقیت زیر پابگذارد و یا از تکنیکها و ویژگیهای سایر موسیقیهای جهان بهرهبرداری کند. به زبانی دیگر معتقدند در دنیای امروز به شیوههای دیگری هم میتوان سخن گفت و احساسات خود را بیان کرد. "بحث تکنیک و ضوابط هنری چیزی است که از همه جای دنیا میتوان گرفت، همانطور که موسیقیدان غربی نیز از محتوای موسیقی شرقی استفاده میکند." (میرمنتهایی،1381:23، علیزاده) سئوالی که مطرح میشود آن است که میزان این آزادی چقدر است؟ چرا که در بداههنوازی مبتنی بر ردیف نیز حدی از آزادی و خلاقیت حاکم است. در مجموع چنین استنباط میشود که قواعد حاکم بر سنت آزادی هنرمند را محدود میکند و این موضوع به نوبه خود باعث محدود شدن خلاقیت او است.
از وجه تمایزهای مهم میان سنت و مدرنیسم را شیوه انتقال مطالب میدانند. اکثر مصاحبه شوندگان شیوه انتقال در سنت را شفاهی و در مدرنیسم را نوشتاری توصیف میکنند. در اولین برخوردهای موسیقیدانان ایرانی و موسیقی اروپایی، نت یا نظام نوشتاری موسیقی اروپا یکی از جلوههای مدرن و مترقی بودن آن شمرده شده است و طبیعتا تلاش برای نوشتاری کردن موسیقی ایران نیز یکی از اولویتهای موسیقیدانان ایرانی به منظور ترقی و پیشرفت موسیقی ایران بوده است. اما در مورد عملکرد فرهنگ نوشتاری موسیقی اروپا در مورد موسیقی ایران نظرات مختلفی وجود دارد. علیزاده در برخی موارد آن را با ویژگیهای موسیقی ایرانی از جمله بداههنوازی در تعارض می بیند. برای نمونه در مورد بسط یکی از گوشههای موجود در ردیف به نام "کرشمه" میگوید: "با بداههنوازی، همین کرشمه را میتوان گسترش داد؛ در آن صورت ریتم بسیار پیچیدهای ایجاد میشود. این به آن معنی نیست که کرشمه را با نوتاسیون غربی بنویسیم و بجای اینکه گسترش دهیم، آن را محدود کنیم به همان میزانبندی ساده اولیه." (میرمنتهایی،1381:17، علیزاده)
موضوع دیگری که در مورد مدرنیسم مطرح میشود نظریهپردازی است. برخی از موسیقیدانان علت رکود موسیقی ایران را مسائل اجتماعی میدانند و به عنوان شاهد نیز بر افول نظریهپردازی پس از صفویه اشاره میکنند. در نتیجه یکی از راههای برونرفت از این وضعیت را توجه به نظریهپردازی در حوزه موسیقی میدانند که از ویژگیهای دوران مدرن محسوب میشود. "در مقابل شیوههای سنتی، خواه آواز باشد یا مثلا قالیبافی، تئوری آوردن و نظریهپردازی کار دوره جدید است." (میرمنتهایی،1381:34، طلایی) از سوی دیگر اتنوموزیکولوژی در تقسیم بندی انواع موسیقی، موسیقی ایران را موسیقی کلاسیک معرفی میکند و وجود بحثهای نظری را در میان موسیقیدانان یک فرهنگ موسیقایی از ویژگیهای موسیقیهای کلاسیک میداند. به نظر میرسد اینجا نیز بحث بر سر میزان پرداختن به مباحث نظری است که در مقایسه با اروپا مطرح میشود.
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#23
Posted: 17 Mar 2013 19:08
بررسی مولفه های معنایی موسیقی سنتی و نقد آن شماره 5(بخش آخر):
***********************************************
مشخصهها و مولفههای معنایی موسیقی سنتی و مدرنیسم در
موسیقی ایران
به منظور دستیابی به مولفههای معنایی موسیقی سنتی ابتدا به ارائه تعریفی از موسیقی و تعیین مولفههای معنایی آن میپردازیم و سپس با توجه به آنچه پیشتر آمد مولفههای معنایی "موسیقی سنتی" را مشخص خواهیم کرد. محسن حجاریان موسیقی را تداوم تن در زمان میداند که مهر فرهنگی خاص را با خود به همراه دارد. به این ترتیب میتوان گفت صدا، انسان ساخت بودن، خوشایند بودن و تعلق به یک فرهنگ خاص، مشخصههای موسیقی هستند. به این ترتیب برای موسیقی ایرانی خواهیم داشت:
+ صدا
+ انسان ساخت
+ خوشایند
+ ایرانی
بنابر آنچه در ویژگیهای سنت برشمردیم، موسیقی سنتی ایران، موسیقی تک صدایی است که آموزش آن به شیوه سینه به سینه است و بداههنوازی در آن جایگاه ویژهای دارد. این موسیقی با موسیقی دستگاهی ایران و ردیف در ارتباط است و در نهایت به بخشی از فرهنگ شهری ایران محسوب میشود. از آنجایی که ردیف خود بخشی از موسیقی دستگاهی ایران است خواهیم داشت:
+ تکصدایی
+ آموزش شفاهی
+ دستگاهی
+ شهری
+ بداهه
از مدرنیسم در موسیقی نیز به شیوه سلبی میتوان نتیجه گرفت که موسیقی سنتی فاقد آزادی، خلاقیت و نظریهپردازی است:
- آزادی
- خلاقیت
- نظریهپردازی
در مورد مولفههای معنایی به دست آمده چند نکته قابل توجه است. موضوع اول نقدی است که اصولا بر این شیوه و بر مولفههای معنایی در زبانشناسی نیز وارد است؛ و آن اینکه خود مولفههای معنایی استخراج شده نیز نیاز به تعریف و تعیین مولفههای معنایشان دارند. اما بجز این موضوع سه موضوع دیگر نیز قابل طرحند: عدم سنخیت مشخصههای استخراج شده، تناقض میان مشخصهها و در نهایت همپوشانی مشخصهها با مفهوم موسیقی دستگاهی.
منظور از عدم سنخیت، نبود تناسب میان مشخصههاست. برای مثال مشخصههایی چون تکصدایی بودن و مبتنی بودن بر بداههنوازی، ویژگیهایی موسیقایی هستند در حالی که آموزش شفاهی، شهری بودن، ، عدم آزادی، عدم خلاقیت و نیز نبود نظریهپردازی، مشخصههایی غیر موسیقایی هستند. از سوی دیگر مشخصههایی چون عدم خلاقیت و نبود نظریهپردازی بنظر می رسد بیش از اینکه با موسیقی در ارتباط باشد با موسیقیدانان در ارتباط است.
تناقض میان مشخصهها نیز قابل توجه است. برای مثال بداههنوازی در تناقض با عدم خلاقیت و عدم آزادی قرار میگیرد. این موضوع زمانی اهمیت بیشتری مییابد که به وجود تناقضهای ارائه شده در متن پیرامون هر یک از آنها نیز توجه کنیم؛ یعنی وجود مصدایقی که میتوانند ناقض هر یک از مشخصههای ارائه شده باشند. مواردی مانند وجود آموزش مکتوب در آنچه موسیقی سنتی خوانده میشود؛ تلاش برای ایجاد چندصدایی در موسیقی سنتی، نظریهپردازی پیرامون موسیقی سنتی و از این دست.
همپوشانی میان مشخصههای موسیقی سنتی و موسیقی دستگاهی به عنوان یکی از مشخصههای ارائه شده برای موسیقی سنتی، مهمترین مسئلهای است که میتوان به آن توجه کرد. در حقیقت موسیقی دستگاهی ایران نیز موسیقی شهری است که تکصدایی و بداههنوازی از ویژگیهای آن است و سنت آموزش آن شفاهی است. در ادامه بیشتر به این مسئله خواهیم پرداخت.
جمعبندی و نتیجهگیری
موسیقی سنتی، واژهای است که در ادبیات کهن موسیقی نمیتوان نشانی از آن واژه تازهای است و من درموسیقی سنتی یافت. فخرالدینی میگوید: "این ایام جوانی ندیدهام که از واژهای به نام موسیقی سنتی یاد شود." (میرمنتهایی،1381:17، فخرالدینی). به نظر میرسد این واژه طی فرآیند ترجمه به ادبیات موسیقی ایران وارد شده باشد و احتمالا ترجمهای از واژه Traditionnelles فرانسه است. احتمال دیگری که میتوان متصور شد آن است که پس از تقابل موسیقی قدیم ایران با موسیقیهای جدیدتر، صفت سنتی در کنار واژه موسیقی قرارگرفته است؛ یعنی فرآیندی که در مورد غذای سنتی، لباس سنتی و ... نیز اتفاق افتاده است. در این گفتگوها نیز بسیاری از مصاحبه شوندگان ترجیح میدهند بجای موسیقی سنتی از سنت در موسیقی استفاده کنند. در اینباره درویشی میگوید "سنت به مفهوم عام آن، در تمام موضوعات مرتبط با موسیقی حضور دارد. این موضوعات، طیف وسیعی از مقولاتی مانند نغمه، فاصله، ریتم، صدادهندگی سازها، تحریرها و تزئینها در موسیقی سازی و آوازی، ساختمان ظاهری سازها، تکنیکهای اجرایی آنان، اصطلاحات موسیقی، نوع و شرایط اجرا، نحوه ارتباط اجراکننده و شنونده و بسیاری از موضوعات دیگر را میتواند در برگیرد." (شهرنازدار، 1383: 21، درویشی) آشفتگیها و تناقضهای مولفههای معنایی و تمایل مصاحبه شوندگان به استفاده از سنت در موسیقی بجای موسیقی سنتی معنیدار هستند. به نظر می رسد موسیقی سنتی واژهای است که جایگزین واژهای دیگر شده و در گذر زمان ناکارآمدی خود را نمایان کرده است.
هویت موسیقی ایران را میتوان در دو مفهوم موسیقی دستگاهی و نیز ردیف به عنوان بخشی از موسیقی دستگاهی ایران یافت. موسیقی سنتی نیز در تمامی موارد استفاده خود، به این دو مفهوم اشاره دارد. اما موسیقی دستگاهی ایران مانند هر پدیده فرهنگی دیگر عنصری پویاست. همگام با تجربه مدرنیته در ایران، موسیقی دستگاهی نیز در سازها، فرمها، شیوههای اجرا، سازبندی، آموزش و ... نمونههای جدیدی را ابداع کرده یا وامگرفته است. این تغییرات به حدی است که کیانی آن را "موسیقی دستگاهی نوین" (شهرنازدار، 1383: 117، کیانی) ایران مینامد. موسیقی سنتی، نامی است که با رویکردی اتیک بر موسیقی دستگاهی ایران گذاشته شده. اما این نام جدید ما را با دو مشکل روبرو کرده است: اول آنکه نام موسیقی سنتی، موسیقی دستگاهی را به کالایی موزهای بدل کرده که نباید آن را به هیچ عنوان تغییر داد و دوم آنکه این نام نمیتواند پذیرای تغییراتی باشد که در موسیقی دستگاهی ایران رخ داده است. این جدای آن است که این نام در خود نوعی جهت گیری دارد که موسیقی دستگاهی را ارزشی یا ضدارزش میکند. اصطلاح موسیقی دستگاهی از هر جهت نسبت به موسیقی سنتی برای نامیدن این مصداقِ بیرونی مناسبتر است چرا که موسیقی دستگاهی نسبت به گذشته و آینده "بینشان" است و سوگیریی ندارد. به این علت میتواند هر دو مفهوم سنت و مدرنیسم را درون خود بپذیرد. به عبارت دیگر موسیقی دستگاهی ایران، سنتی دارد که نماینده آن را میتوانیم ردیف موسیقی ایران بدانیم و البته در کنار این سنت، رویکردهای مدرنی نیز در موسیقی دستگاهی ایران وجود دارد. از این رو موسیقی دستگاهی ایران به واسطه ارتباطش با سنت، هویت مشخصی دارد و تغییرات آن هم نشان از پویایی و زنده بودن این عنصر فرهنگی دارند.
در نهایت باید اضافه کرد که ما نسبت به اصطلاح موسیقی سنتی دو رویکرد میتوانیم اتخاذ کنیم: رویکرد اول آن است که این اصطلاح را اصطلاحی تاریخی بدانیم که در دورهای مشخص ابتدا توسط دیگران در مورد موسیقی دستگاهی ایران به کار رفته است و به علت استفاده ما از آن تا امروز تداوم یافته است. اما در رویکرد دوم، موسیقی سنتی ایران را باید نوع خاصی از موسیقی دستگاهی ایران بدانیم که سعی در احیا و حفظ سنتها در موسیقی دستگاهی ایران دارد. بنابراین به نظر میرسد موسیقی دستگاهی، اصطلاح مناسبتر و گویاتری است برای آنچه در برخی منابع، موسیقی سنتی نامیده میشود.
منابع و ماخذ
· حجاریان، محسن، جزوه کلاسی دوره اتنوموزیکولوژی، بهار 1386، موسسه آموزشی سوره مهر
· صفوی، کورش، 1386، آشنایی با معنیشناسی، نشر پژواک کیوان، تهران
· صفوی، کورش، 1383، درآمدی بر معنیشناسی، چاپ دوم، سوره مهر و پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، تهران
· میرمنتهایی، مجید، 1381، سنت و مدرنیسم در موسیقی ایران-گفتگویی با موسیقیدانان معاصر، پژوهش فرزان، تهران
· شهرنازدار، محسن، 1383، گفت وگو با داریوش طلایی درباره موسیقی ایران، نشر نی، تهران
· شهرنازدار، محسن، 1383، گفت وگو با مجید کیانی درباره موسیقی ایران، نشر نی، تهران
· شهرنازدار، محسن، 1383، گفت وگو با محمدرضا درویشی درباره موسیقی ایران، نشر نی، تهران
· شهرنازدار، محسن، 1383، گفت وگو با حسین علیزاده درباره موسیقی ایران، نشر نی، تهران
این مقاله برای درس زبان شناسی دکتر یحیی مدرسی نوشته شده است.
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#24
Posted: 17 Mar 2013 19:10
خسرو آواز ایران و خانوادش
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#25
Posted: 17 Mar 2013 19:24
سرگذشت موسیقی ایرانی شماره 1:
***************************
تاریخ موسیقی ایرانی را بطور کلی می توان به سه بخش تقسیم کرد:دوران باستان،دوران اسلامی و دوره معاصر که هریک از این سه دوره تقسیم بندی های فرعی دارند.
برای ما که دوست داریم از منابع دست اول استفاده کنیم هیچ راهی وجود ندارد جز آن که به منابع پر ارزشی چون شاهنامه حکیم فردوسی بزرگ استناد کنیم.فردوسی در شاهنامه شهریاران باستانی را سازندگان سازهایی می داند که تمام بخش نخست شاهنامه را به خود اختصاص داده اند.
برای نمونه ساخت طبل بزرگ را به هوشنگ نسبت می دهد و جمشید را علاقه مند سرنا یا سورنا معرفی می کند.کشف و ساخت نای سپید را نیز به منوچهر و افراسیاب نسبت می دهد.
علاوه بر شواهد و مستنداتی که به صورت مکتوب در ادبیات ما نگهداری می شوند،نقش و نگاره هایی که بر سنگ ها حک شده اند به ما نشان می دهند که موسیقی در ایران باستان جایگاه ویژه ای داشته است.یکی از نمونه های معروف این نگاره ها همان مهر استوانه ای چغامیش دزفول و مربوط به چهار هزار سال قبل از میلاد است.
این مُهر را دو باستان شناس به نام های پروفوسر دلوگاز و هلن،جی کانتور در سال های 1340 تا 1345 در چغامیش خوزستان کشف کردند.اگر چه سکونت آریایی ها هشتصد سال قبل از میلاد در ایران کنونی انجام گرفته،اما قدمت و اصالت این هنر در جغرافیای کنونی ایران به چند هزار سال پیش می انجامد.
یکی دیگر از کهن ترین اسناد نگاره سنگی مرد تنبور نواز است که نزدیک به شش هزار سال سن دارد و در نینوا پایتخت باستانی آشور کشف شده است.جالب است که شکل ساز ،تعداد سیمها و همچنین فیزیک نوازندگی آن منطبق با دوتار است.
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#26
Posted: 17 Mar 2013 19:26
سرگذشت موسیقی ایرانی شماره2:
***************************
کورش بزرگ موسیقی را به سپاهیان و جنگاوران پیشکش کرد او فرمان داد تا سرداران سپاه پیشاپیش صف های جنگاوران بایستند و با همرزمانشان یا هنگام حمله به دشمن سرود بخوانند.یکی از آثار بجامانده از دوره هخامنشی که خوشبختانه در کشور خودمان و در موزه تخت جمشید نگهداری می شود کرنای فلزی بلندی ست که یکی از سازهای جنگی آن دوران بوده است.کرنای سازی فلزی ست با لوله ای که سری شبیه به سر شیپور دارد نام این ساز بارها و بارها در شاهنامه فردوسی تکرار شده است:
برامد خروشیدن کرنای
دم نای سرغین و هندی درای
از سازهای رایج این دوره می توان به تبیره یا تبیر که نوعی ساز ضربی بوده اشاره کرد:
خروش تبیره برآمد ز شهر
ز شادی ز هرکس رسانید بهر
پارتها(اشکانیان) هم در شعر نو آوری کردند و ترانه هایی سرودند که دارای سه پاره(مصراع) با هشت یا ده هجا بودند این ترانه ها هم وزن و آهنگ داشتند و هم مضمونهایی ساده و زیبا.
در میان اهالی لرستان و برخی استانهای دیگر که مردمش به زبان لکی سخن می گویند نوعی موسیقی بنام((هوره)) وجود دارد که مویه هایی غریب است.هریک از هوره ها که به آهنگی اندوهناک خوانده می شود دارای شعرهایی بسیار کوتاه است که در عین کوتاهی لطافت و زیبایی و سادگی خاص دارد.این نوع موسیقی در استانهای جنوبی از جمله بوشهر هم با کمی تفاوت معروف به شروه خوانی ست.
قدیمی ترهای قوچان هم ترانه ای هشت هجایی زمزمه می کنند.کردها هم آوازهایی دارند که گاه در لالایی مادران و نوای چوپان خلاصه می شود.در منطقه اورامانات که منطقه ای باستانی در کردستان است ترانه هایی وجود دارد بنام اورامن.اشعار این ترانه ها معمولا ده هجا دارند،سه پاره اند و به آنها سه خشتی می گویند.
همه اینها را گفتیم تا ثابت کنیم کشف و اختراع پارتی ها گونه ای از شعر بود که به فهلویات مشهور است.این واژه هفت حرفی جمع فهلویه است و فهلویه عربی شده پهلوی است.پهلوی آن طور که در کتیبه های داریوش آمده و طبق نظر دکتر معین در حواشی برهان قاطع به معنای پارت بوده است.
روی جام شاخی شکل مزینی که در سرزمین خراسان بزرگ(شامل درگز،بجنورد،قوچان و...) یافت شده تصویر سه پارتی دیده می شود که یکی در حال بردن گوسفندی ظاهرا برای قربانی ست و دو نفر دیگر نوازندگان سازهای دونای و لیره اند.دونای سازی باستانی ست که شکل تکمیل شده آن امروزه در بلوچستان به نام دونلی معروف است.
ساز دوم که در هنر بیزانس(روم باستان) زیاد به چشم می خورد سازی زهی ست که امروزه تکمیل شده و هنوز با همین نام با آرشه نواخته می شود.
اردشیر نخستین شهریار ساسانی وقتی بر تخت نشست همچنان عاشق نواختن تنبور بود و موسیقی را عزیز می شمرد.به همین دلیل رامشگران و خنیاگران را در طبقه ای ویژه از حکومت قرار داد تا منزلت اجتماعی ویژه ای پیدا کنند.جز او شاهان دیگری هم بودند که خنیاگران را عزیز می شمردند.شاپور اول که پس از اردشیر بر تخت نشست و 31 سال فرمانروایی کرد دستور داد تا سازی بسازند که مانند پرنده ای بود با سینه ای گشاده شبیه مرغابی(بت) و از این دیدگاه بربت نامش نهادند.تا از نمونه قبلی خوش صداتر و زیباتر باشد.
بهرام گور که دلبسته موسیقی بود همچون نیای بزرگ خود اردشیر موسیقی دانان را گرامی می داشت و مقام اجتماعی شان را بالاتر برد.او پیکی به دربار شنگل فرمانروای هند فرستاد و از پادشاه هند خواست تا عده ای خنیاگر را به دربار او بفرستد.شنگل خیلی زود(به روایت فردوسی) تعداد زیادی خنیاگر را به ایران فرستاد.
حالا دربار ساسانیان از موسیقی بعنوان ابزاری برای شادی و ایجاد لذت بهره می بردند و موسیقی رزمی دوران کوروش تبدیل به موسیقی بزمی دربار ساسانی شد و این نقطه عطفی در تاریخ موسیقی ایران زمین است.
((برگرفته از کتاب سرگذشت موسیقی در ایران نوشته عزت الله الوندی))
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#28
Posted: 17 Mar 2013 19:29
ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺷﻔﻴﻌﻲ ﮐﺪﮐﻨﻲ
(تقدیم به همه درگذشتگان هنروپرویزمشکاتیان)
""'"""""""''''"''"'"'"""''""""'"""""'"""''''""""""""
ﺍﻱ ﺩﻭﺳﺖ ﻭﻗﺖً ﺧﻔﺘﻦ ﻭ ﺧﺎﻣﻮﺷﻲ ﺍﺕ ﻧﺒﻮﺩ
ﻭﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻳﺎﺭ ﺩﻭﺭً ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻲ ﺍﺕ ﻧﺒﻮﺩ
ﺗﻮ ﺭﻭﺷﻨﺎ ﺳﺮﻭﺩ ﻭﻃﻦ ﺑﻮﺩﻱ ﻭ ﭼﻮ ﺁﺏ
ﺑﺎ ﺧﺎﮎً ﺗﻴﺮﻩ ﺭﻭﺯً ﻫﻤﺎﻏﻮﺷﻲ ﺍﺕ ﻧﺒﻮﺩ
ﻣﻴﺨﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺯ ﻧﻌﺮﻩ ﺗﻮ ﻣﺴﺖ ﻣﻲ ﺷﺪﻧﺪ
ﺭﻧﺪﻱ ﺣﺮﻳﻒً ﻣﺴﺘﻲ ﻭ ﻣﻲ ﻧﻮﺷﻲ ﺍﺕ ﻧﺒﻮﺩ
ﺩﻭﺩً ﭼﺮﺍﻍ ﻣﻮﺷﻲً ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺗﺮﺍ ﭼﻨﻴﻦ
ﻣﺪﻫﻮﺵ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﻮﺳﻢً ﺧﺎﻣﻮﺷﻲ ﺍﺕ ﻧﺒﻮﺩ
ﺳﻬﺮﺍﺏ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﻭﻃﻦ ﺑﻮﺩﻱ ﻭ ﮐﺴﻲ
ﺯﻳﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﻓﮑﺮً ﺩﺍﺭﻭﻱ ﺑﻴﻬﻮﺷﻲ ﺍﺕ ﻧﺒﻮﺩ
ﺩﺭ ﭘﺮﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪ ﻧﻐﻤﻪ ﺁﺯﺍﺩﻱً ﻭﻃﻦ
ﮐﺎﻧﺪﻳﺸﻪ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﭼﺎﻭﺷﻲ ﺍﺕ ﻧﺒﻮﺩ
ﺩﺭ ﭼﻨﮓ ﺗﻮ ﺳﺮﻭﺩ ﺭﻫﺎﻳﻲ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﻣﺎﻧﺪ
ﺯﻳﻦ ﻧﻐﻤﻪ ﻫﻴﭻ ﮔﺎﻩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻲ ﺍﺕ ﻧﺒﻮﺩ
ﺍﻱ ﺳﻮﮔﻮﺍﺭ ﺻﺒﺢ ﻧﺸﺎﺑﻮﺭً ﺳﺮﻣﻪ ﮔﻮﻥ
ﻋﺼﺮﻱ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺰﺍﻱ ﺳﻴﻪ ﭘﻮﺷﻲ ﺍﺕ ﻧﺒﻮﺩ
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#29
Posted: 17 Mar 2013 19:55
shakaat: چه خانواده ای ماشالا
خدا حفظشوون کنه
shakaat: از همایون که همه میشناسنش بگیر تا مژگان خانوم بزرگوار با اون صدای دلنشینش
اصولا همه چی تمومن
خدایا چجوری که همه چیز رو به یکی میدی
یکی از یکی بهترر
یه کلیپی از هماییوون دیدم وقتی بچه بود رفته بودن ورزشگاه ازش پرسیدن میخای خواننده بشی یا فوتبالیست گفت فوتبالیست
شجریاان جوری نگاااش کرددد
گرخیید
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7