انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
تالار تخصصی سینما و موسیقی
  
صفحه  صفحه 2 از 2:  « پیشین  1  2

ستاره های بياد ماندنی رادیو و سينمای ايران


زن

Princess
 
خوب اینم از خانم هایده



نام : سکینه ده بالا

نام هنری : هایده

تاریخ تولد : 1321

محل تولد : کرمانشاه

تاریخ وفات : 1368

محل وفات : آمریکا

محل دفن : آمریکا



هایده در سال 1321 هجری شمسی در یکی از روستاهای کرمانشاه بدنیا آمد.

وی کارش را در رادیو با برنامه گلهای رنگارنگ آغاز کرد و از همان اوایل نام خود را در شناسنامه موسیقی ایران به ثبت رسانید.

هایده به گفته بسیاری دارای یکی از بهترین صداهای تاریخ موسیقی ایران بود.



زنده یاد هایده در 7 شهریور 1357 مانند بسیاری از هنرمندان دیگر وطن را به قصد لندن ترک کرد و پس از مدتی به آمریکا رفت و کار هنری خویش را در آنجا ادامه داد..............تا اینکه در سی دی سال 1368 با اینکه هنوز بیش از 47 بهار از عمرش نگذشته بود در آمریکا بر اثر سکته قلبی دیده از جهان فرو بست و دوستداران خویش را در غم و اندوه فرو برد.

پیکر هایده در مراسمی باشکوه و با حضور هنرمندان زیادی در آمریکا به خاک سپرده شد.



بانو هایده درمصاحبه ای که حدود سه چهار سال قبل از درگذشتش با او انجام شده بود تلخ ترین خاطره اش را چنین بیان میکند:



از زبان خود هایده:

تلخ ترین خاطره من اینه که آهنگی از جهانبخش پازوکی به من پیشنهاد شده بود بخونم که ترجیع بند آن اینه: من خودم رفتنی ام

من بشدت به پازوکی پافشاری میکردم که من این آهنگ رو نمیخونم

نمیدونم چرا دلشوره عجیبی داشتم چون میخواستم به مسافرت اروپا بیایم و فکر حادثه ای مرا تعقیب میکرد.فکر میکردم شاید بیماری ای تصادفی چیزی باعث شود که من برنگردم به ایران و هیچ وقت فکر نمیکردم همچین حادثه ای اتفاق بیافتد و من تا امروز یعنی 6 سال نتوانم وطنم را ببینم.

به هر صورت با ناراحتی خیلی شدید رفتم روی صحنه و اونو اجرا کردم.

7 شهریور ایران را به قصد لندن ترک کردم و نمیتونم براتون توجیح کنم که حالت من در اون ساعت و اون لحظه چه بود.

ولی امیدی است که مرا نگه میدارد که باز بتوانم ایرانم را ببینم وبه آغوش هموطنانم برگردم.



در سال های پس از انقلاب، میان 1360 و 1368 و شاید به سبب ترانه های غمیادانه (نوستالژیک) وطنی که می خواند، روز به روز بر شمار طرفدارانش در بیرون از ایران افزوده می شد، هر چند که در خود ایران نامش حتی از فهرست کتاب های مرجع زدوده شده بود.
از همین روی برای یافتن زندگینامه دقیق او سر در هر منبع موسیقائی فرو بردیم که در این سال های اخیر تعدادشان نیز زیاد شده است. چیز دندان گیری نصیب مان نشد. مثلا زاد روزش و زندگی پیش از خوانندگی اش را در این منابع نیافتیم، ولی در همه آن ها به "تحقیر" و تکرار آمده که نام اصلی اش "سکینه دده بالا" بوده است. گویی نام می تواند تعیین کننده کیفیت صدای او بشود!

هایده از سال 1345 فراگیری موسیقی و آوازخوانی را نزد موسیقیدان معروف علی تجویدی آغاز کرد. تجویدی در میان آهنگسازان ایرانی، معروف شده است به "کاشف صداهای ناب"! البته صدا ها راکشف کرده، پرورش داده، معرفی کرده، ولی چند صباحی نگذشته که آن ها را از دست داده است. یا خودشان به راه دیگر، غالبا راه کاباره، رفته اند و یا "رنود" آنها را از او به غنیمت گرفته اند. هایده به گمان از آخرین کشفیات درخشان تجویدی باشد. شانسی که هایده آورده، این بوده که تجویدی آهنگ تازه ای را در "مخالف سه گاه" و در پیوند با شعری برانگیزاننده از "رهی معیری" آماده اجرا داشته است. این ترانه با زیر و بالاهایی که دارد، معرف دقیقی برای صدای گسترده و پر توان هایده شده و صدای هایده نیز متقابلا ترانه "تجویدی - معیری" را تاثیر بیشتر بخشیده است.

متن این ترانه که "آزاده" نام دارد، آخرین کار موسیقائی " رهی معیری" است که در تب بیماری آن را سروده و کمتر در یک سال پس از آن، در آبان ماه سال 1347 درگذشت.

ترانه آزاده با صدای هایده، آهنگ از علی تجویدی با شعر رهی معیری

تجویدی خود در یک گفتگوی رادیویی در شرح ساخت و پرداخت "آزاده" گفته است که رهی پس از آن که نیمی از ترانه را ساخنه، بیمار شده و بر اساس حالاتی که به خاطر آن کسالت در وجودش بوده، بقیه را با سوز و حال بیشتری تمام کرده است.

ترانه نشان می دهد که رهی، در بستر مرگ به تنها چیزی که برایش باقی مانده بود، می نازیده است به آزادگی:

- "یارب چو من افتاده ای کو؟ / افتاده آزاده ای کو؟/
تا رفته از جانم برون، سودای هستی/ آزاده ام، آزاده از غوغای هستی/
گلبانگ مستی آفرین/ هم چون رهی سر دادهام من/
مرغ شباهنگم ولی/ در دام غم افتاده ام من/
خندان لب و خونین مگیر/ مانند جام بادهام/ آزاده ام من!..."

تجویدی در گفتگویی که با او داشتم گفت: "آزاده را هیچ خواننده دیگری نمی توانست چون هایده با چنین وسعت صدایی بخواند ... هایده با خواندن این ترانه و چند ترانه دیگر که من به او دادم، توانست تحولی در ترانه خوانی و آواز خوانی ایجاد کند و تاثیرات تازه ای در موسیقی سنتی به وجود بیاورد..."

راه دیگر

هایده، اگرچه در سالهای پیش از انقلاب همچنان روی صحنه ماند ولی بیشترین زمان و توان خود را در خدمت "بازار" قرار داد که بیشتر به سود و زیان می اندیشد تا به ارزشها. تجویدی که زمانی به شکوه گفته بود که هر صدائی را که کشف می کند و می پروراند، بعدها بهره اش را به کاباره می برد. در عین حال گناه این انحراف را پیش از آن که بر گردن خواننده ها بگذارد، از چشم جامعه می بیند:

"جامعه بود که این ها را به سوی کاباره می کشانید... من در شوراهای موسیقی می گفتم که حقوق این ها را زیاد کنید تا احتیاج به رفتن به کاباره نداشته باشند... ولی نکردند این کار را... حقوق بسیار کمی مثلا 500 تومان به خواننده می دادند، در حالی که همین خواننده وقتی به کاباره می رفت شبی ده هزار تومان می گرفت... گناهی نداشتند... زندگی غیر از این را اجازه نمی داد..."


صدای هایده و برخی از ترانه های "غمیادانه" او در سال های غربت، تسکینی در خور برای مهاجران و تبعیدیان دلشکسته بوده است

هایده، پس از آزاده، چند ترانه دیگر نیز از تجویدی خواند و بعد سر و کارش به کاباره افتاد، از او جدا شد و به موسیقی به اصطلاح "مردمی"، نزدیکتر شد. محمد حیدری، جهانبخش پارزکی، صادق نوجوکی و انوشیروان روحانی آهنگسازان دیگری بودند که صدای رسای هایده را در اجرای ترانه های خود به کار گرفتند. همان قدر که این ها در راه "مردمی" شدن به هایده یاری رسانیدند، او نیز با صدای پر جاذبه خود سبب سکه شدن کار آن ها شد!

مهاجرت به "شهر فرشتگان" (لس آنجلس) پس از انقلاب کار را دیگر یکسره کرد. مهاجران مخاطب موسیقی آن قدر خسته و شکسته بودند که دیگر به ارزشها نمی اندیشند و تنها "تفریح و سرگرمی" می خواستند. سرمایه نیز در جایی به کار می افتاد که مخاطب انبوه داشته باشد. بر بستری چنین تنیده از "تفریح و تجارت" موسیقی معروف به "لس آنجلسی" به دنیا آمد و بیشتر خوانندگان مهاجر از جمله هایده را نیز به خدمت خود درآورد.

این حرف، بدان معنا نیست که در ترانه های غربتی هایده هیچ گوشه با ارزش دلنوازی وجود ندارد. در وهله اول باید به جنس صدای ناب و کمیاب او اندیشید که در همه بازمانده هایش یکسان مانده است، در این دنیای "بی صدائی" و "بد صدائی" خود، نفس ارزش است!

هایده در این هشت نه سالی که در مهاجرت به سر برد، دست کم توانست بخواند. اگر در ایران مانده بود سرنوشتی بهتر از "پریسا" و "هنگامه اخوان" پیدا نمی کرد که هنوز که هنوز است نمی توانند، آزادانه - و برای همگان - بخوانند، با آن که به دامنشان، پیرایه ابتذال نبسته اند!

صدای هایده و برخی از ترانه های "غمیادانه" او در سال های غربت، تسکینی در خور برای مهاجران و تبعیدیان دلشکسته بوده است.

هایده، سر انجام، در سال 1368 در شهر سانفرانسیسکو، به سکته قلبی درگذشت و در گورستان "وست وود" لس آنجلس به خاک سپرده شد.

نقل از بی بی سی

مصاحبه با آقای مهدی ذکایی سردبیر مجله جوانان در امریکا در رابطه با هایده

"خانم هایده ابتدا اومده بود لندن. مدتی بعد از انقلاب اونجا زندگی کرد و کار کرد و بعد اومد آمریکا و اینجا فعالیتش رو شروع کرد. هایده شبی که در سانفرانسیسکو روی صحنه بود درگذشت. بعد از کنسرت بلافاصله دچار حمله قلبی شد و فردای آن روز در گذشت. من فکر کنم اون موقعی که این اتفاق براش افتاد هایده در بهترین موقعیت خوانندگی بود و هیچ کس در برابرش نبود."

" و اون موقع یادمه که تمام آلبوم ها وآهنگاش گل کرده بود و روی صحنه هم موفق بود. هایده وقتی فوت کرد که در اوج بود. وقتی که رفت ، مردم خیلی خیلی متاثر شدن. براش با شکوه ترین مراسم خاکسپاری و هفت و یادبود رو برگزار کردن که در تمام سالهای اخیر چنین مراسمی برای کسی انجام نشد و جای هایده همیشه خالیه وصدا وآهنگاش همیشه موندنیه."


"چهل "

"هایده وقتی فوت کرد چهل و هفت سالش بود. ما ملاقاتهایی زیادی باهم داشتیم . روحیه خیلی خیلی خوبی داشت."

"ماجرای عجیب آخرین مصاحبه هایده"

مهدی ذکائی : آخرین مصاحبه هایده درست یک هفته قبل از مرگش بود. یک هفته بعد که مجله در اومد دقیقاٌ یک روز بعد از مرگش بود. یکی ازعجیب ترین اتفاقاتی که قبل از مرگ هایده افتاد این بود که آقای حسام ابریشمی که نقاش معروفی در آمریکا است. یک طراحی برای روی جلد مجله در کنار عکس هایده انجام دادن که چشم هایده کاملاٌ روی این طرح خیره شده بود و درمورد با اون سوال می کرد

"بعداً فهمیدم که این طرح در امریکای جنوبی سمبل مرگه و تقریباً به شکل یک دلقک در حال رقصه. خاطراتی که از آخرین مصاحبه با هایده در ذهن دارم اینه که از کسانی گلایه می کرد که خیلی اذیتش کرده بودن. خیلی از شایعاتی که مطبوعات براش ساخته بودن دل آزرده بود.
ولی گفت که دوباره روی پاهام می ایستم و می خوام از نو شروع کنم و بسیار فعالتر از قبل باشم و کارهام رو گسترش بدم."

؛برگرفته از سایت بی بی سی؛
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
مهستی



مهستی که نام اصلي اش «خديجه (افتخار) دده بالا» است، در ۲۵ آبان ۱۳۲۵ در تهران زاده شد. از خوانندگان موسیقی اصیل و همچنین پاپ ایرانی است.پرویز یاحقی استعداد خوانندگی او را در نوجوانی کشف کرد. خواهر او نیز یکی از بزرگ‌ترین خوانندگان موسیقی پاپ ایران یعنی هایده است. هایده از مهستی بزرگ‌تر بود، اما مهستی زودتر از خواهر خود پا در وادی هنر گذاشت. وی نام خود را از مهستی گنجوی شاعر ایرانی وام گرفته بود.

در سال ۲۰۰۵ میلادی، آکادمی جهانی هنر، ادبیات و رسانه از وی برای بیش از ۴۰ سال فعالیت در زمینه موسیقی سنتی و پاپ ایرانی تقدیر به عمل آورد.

وی در روز دوشنبه چهارم تیرماه سال ۱۳۸۶ خورشیدی، در ساعات اولیه روز (۷:۵۲بامداد) و به علت بیماری سرطان روده بزرگ در کالیفرنیا درگذشت. از وی بیش از ۳۵ آلبوم برجای مانده‌است.

دوره خوانندگی

مهستی در ایران پیش از انقلابشروع کار مهستی در سن ۱۷ سالگی برنامهٔ گلها برنامه شماره ۴۲۰ و با خواندن ترانه‌ای به نام آن که دلم را برده خدایا ساختهٔ بیژن ترقی در سبک موسیقی کلاسیک ایرانی بوده‌است. اما پس از طی زمان و همراه با گرایش عمومی برای موسیقی پاپ بخصوص در دوران پس از انقلاب اسلامی ایران آهنگ‌هایی نیز درین سبک اجرا نمود.

در ابتدا خانواده وی نسبت به آواز خوانی او اظهار بی میلی می‌کردند چراکه در آن دوران خوانندگی برای یک زن مناسب تلقی نمی‌گردید.


روابط خانوادگی
مهستی دوبار ازدواج کرد، ولی هر دوی ازدواج‌ها منتهی به طلاق شده‌است. از ازدواج اول با کورس ناظمیان صاحب دختری به نام سحر است. ازدواج دوم ایشان هم با بهرام سنندجی صاحب کارخانهٔ کفش بوده‌ است. مهستی از تنها دختر خود دو نوه به نام‌های ناتاشا و ناتالی دارد.



دوران بیماری
مهستی تا حدود چهار سال بیماری خود را از اطلاع عامه مردم پنهان نگاه داشته بود. اما تحت شیمی درمانی خفیف قرار گرفته بود. پزشکان به او هشدار داده بودند که در صورت مداوا با دز بالاتر که مورد نیاز، شرایط وی می‌باشد، امکان ایجاد مشکل در صدای او وجود خواهد داشت. با این وجود در نوروز ۱۳۸۶ که قرار بود کنسرتی در دبی انجام دهد. به علت ظهور مجدد علایم بیماری، در بیمارستانی در آن شهر بستری شد و فوراً به لس آنجلس بازگشت و در برنامه تلویزیونی در مصاحبه با نادره سالار پور، دختر برادر خود، به همراه با پزشک خانوادگی، حضور پیدا کردند و اعلام کردند که به بیماری سرطان مبتلاست و باید پرتو درمانی شود. بدین منظور پس از انجام مداوا به همراه دخترش به شمال کالیفرنیا رفت.

درگذشت

بعد از چهار سال بیماری سرطان روده بزرگ در سنتا روزا ی کالیفرنیا ی شمالی در ساعت ۷:۵۲ صبح مورخ ۴/تیر/۱۳۸۶ خورشیدی درگذشت.

مراسم خاکسپاری و جنجال تغییر دین



پیکر وی پس از انتقال از شمال کالیفرنیا، در ساعت ۱۲:۳۰ روز جمعه ۸ تیر در گورستان وست وود مورچری در لس آنجلس با رعایت آداب اسلامی، در کنار مزار خواهر خود هایده و مادرشان، به خاک سپرده شد و هزاران نفر و از جمله هنرمندان برجسته ایرانی مقیم خارج از کشور و جمشید دلشاد نخستین شهردار ایرانی در ایالت کالیفرنیا در مراسم خاکسپاری وی شرکت کردند.

برگزاری مراسم به شیوه اسلامی موجب بروز اعتراض هایی شد. شماری اظهار داشتند مهستی پیش از مرگ به مسیحیت گرویده بود. عکس هایی از او در حین انجام آیین های مسیحی در اینترنت منتشر شده است. پرویز صیاد در برنامه ای مفصل در شبکه تلویزیونی پارس به مسیحی شدن مهستی اشاره کرد و با مسیحیان ایرانی که پشت درب های بسته گورستان وست وود تجمع کرده بوده مصاحبه کرد.

نادره سالارپور در مصاحبه با رادیو زمانه از بی اطلاعی خانواده مهستی از تغییر دین این خواننده گفت.

مراسم تشییع پیکر مهستی به طور زنده، از شبکه جهانی طپش پوشش داده شده بود.

لازم به ذکره که بگم مهستی مسلمان بود و مسلمان از دنیا رفته ومسیحی شدن او شایعه ای بیش نیست . او برای امام علی ترانه ها آهنگهای بسیار زیادی خونده و حتی دخترش مسلمان بودن او را تذکر داده و از اینکه او را مسیحی خطاب کنند به شدت عصبانی می شود .
آلبوم‌شناسی
با گروه کثیری از ترانه‌سازان ایرانی در سبک‌های گوناگون، از پرویز یاحقی و علی تجویدی و اسدالله ملک گرفته تا انوشیروان روحانی، صادق نجوکی، محمد حیدری و منوچهر چشم‌آذرو با ترانه سرایانی چون بیژن ترقی، تورج تگهبان، لیلا کسری(هدیه),هما میرافشار,همایون هشیارنژاد و ژاکلین همکاری داشت. بیشتر کارهای او در حدود ۶۰ اثر ازجهانبخش پازوکی است.

در اواخر و آلبوم آخر (از خدا خواسته) نیز شادمهر عقیلی عهده‌دار موسیقی و تنظیم کار با ترانه‌هایی سروده مریم حیدرزاده بوده‌است.

آلبومهای مهستی

اسیر
آوازک
از خدا خواسته
بزم (آواز دلدادگان)
بزم بهار
بیگانه
دلداده
قسم
گل گندم
گل امید
گل‌های رنگارنگ
حقیقت
همیشه عاشق
همیشه سبز
هوای یار
هوای عاشقی
لبخند
مستی
مهمان
موج
مسافر
نامه
اوج صدا
سراب عشق
سپیده‌دم
تقدیر
ترانه سال
تو بزن تا من برقصم
ضیافت
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  ویرایش شده توسط: Princess   
زن

Princess
 
محمد علی فردين



او مرد عشق بود ووفادار زندگی

آری برين مرد خدا ميتوان گريست


محمد علي فردين فرزندعلي گل فردين در شانزدهم فروردين 1309شمسي در يک خانواده متوسط واهل هنردرحوالي خيابان شهبازبه دنيا آمد ودرشب هيجدهم فروردين1379خورشيدي پس از هفتاد سال زندگي درتهران فوت کرد.فردين داراي دوبردار به نامهاي عباس فردين(تني)وايرج فردين(ناتني)ويک خواهر ناتني است.فردين اهل روستاي خراوات است محمد علي فردين داراي چهار فرزند (دوپسرودو دختر)به نامهاي سعيد(44ساله)سياوش(42ساله)عاطفه(40.ساله)آمنه(27ساله)است واز آنها 4نوه دختري ونيز 2نوه ي پسري بجا مانده است.



در ادامه بايد بگويم که فردين يک ورزشکار بود او نائب قهرمان کشتي جهان در سال 1333 بود .او ابتدا از فوتبال شروع کرد نه به طور حرفه اي وپس از فوتبال شنا ،ژيمناستيک وهالترروي آوردودر پي يک اتفاق به کشتي روي آورد.



او با اخذ مدرک ديپلم به سربازي رفت ودرجه دار نيروي هوايي شد ودر سن 18سالگي ازدواج نمودکه تا پايان عمر ادامه داشت.



بازيگر مورد علاقه والگوي هنري او ناصر ملک مطيعي بود.اوتوسط ناصر ملک مطيعي وبا بازي درفيلم چشمه آب حيات وارد سينما ايران شد.



فردين با بازي درفيلم هاي(فرداروشن است و فرياد نيمه شب)به کارگرداني ساموئل خاکچيان که توانست عنوان بهترين وپرفروشترين فيلم سال را ازان خود کندفردين درسال 1341 اولين فيلمش را تهيه وخود ان را کارگرداني کرده است.
از فيلم هاي مطرح او مي توان به فيلم ساحل انتظار به کارگراني سيامک ياسمي اشاره کرد.
فردين در سال1343 با بازي در فيلم آقاي قرن بيستم تيپ جديدي را وارد سينما ايران کرد. فردين در سال 1343 با بازي در فيلم هاي چون: گنج قارون، انسان ها ومسير رودخانه لقب مرد اول سينماي ايران را بدست آورد.
او در فيلم چرخ وفلک که بازسازي شده ي يک فيلم هندي (هندي آوراره به کارگرداني وبازيگري راج کاپور بود) به کارگرداني صابر رهبر بازي کرد. در سال 1347 فردين با استفاده از يک داستان هندي فيلم معروف ومشهور سلطان قلبها را کارگرداني و بازي کرد. از آن زمان به بعد به فردين لقب سلطان قلبها را دادند اين فيلم در جشنواره سپاس برنده جايزه بهترين فيلم و بهترين بازيگر مرد را به خود اختصاص داد.
در همان سال فردين براي بازي در يک فيلم وسترن به نام و حالا روحت را به خدا بسپار که در ايران بانام مردانه بکش به نمايش درآمد به ايتاليا رفت. نکته قابل توجه آن است که فردين در اين فيلم در کنار ستارگاني مشهوري چون: فابيوتستي و اتوره ماني بازي کرد و در تيتراژ نام او بالا تر از اين ستارگان قراردارد. فردين پس از بازگشت از ايتاليا استوديويي به نام فرودين فيلم را تاسيس کرد. لازم به ذکر است که فردين صاحب استوديو داليا فيلم نيز بود. ولي هميشه فيلم ها را در فرودين فيلم تهيه مي کرد.
فردين قبل از فيلم مردانه بکش در فيلمهاي چون مردي از تهران ، طوفان بر فراز پترا که هر دو در لبنان ساخته شد نقش آفريني کرد.
فردين از سال 48 به تهيه کنندگي نيز پرداخت.در سال 1349به کارگرداني و بازي در 4 فيلم پرفروش سال به نام هاي: قصر زرين-سکه شانس-ياقوت سه چشم-کوچه مردها اشاره کرد.
در سال1350 فردين درفيلم هماي سعادت محصول مشترک ايران وهند بازي کرد که در اين فيلم با بازي در کنار ستارگان هند بر محبوبيت خود افزود. اين فيلم در هندوستان با نام صبح وشام به نمايش درامد. فردين در فيلم هاي چون ميعاد گاه خشم و راز درخت سنجد از جلال مقدم و بابا شمل از حاتمي نيز نقش آفريني کرده است. فيلم بابا شمل برنده جايزه دومين فيلم سال از جشنواره سپاس شد .
بعد از اين فردين فقط در فيلم هايي که خود تهيه کننده وکارگردان آن بود بازي مي کرد. از اين فيلم ها مي توان به فيلم هاي چون: جهنم من و در سال جبار سر جوخه فراري که در نوروز 1352 به فروش سرسام آوري رسيد.
فردين درسال 1353 دوباره پرکار شد و در فيلم هايي چون جوانمرد و ناجورها بازي کرد او در سال 1355 در فيلم غزل با شخصيت متفاوتي ايفا نقش نمود. آخرين فيلم او قبل از انقلاب بر فراز آسمانها بود که خود او کارگرداني وتهيه کنندگي انرا بر عهده داشت.
فردين پس از انقلاب در آخرين فيلم خود ساخته ايرج قادري به نام برزخي ها ايفا نقش نمود ودر همان فيلم وداع تلخ فردين از سينما ايران به چشم مي خورد.
فردين بعداز انقلاب به کار فرش فروشي و سپس به کار قنادي روي آورد. فردين دوست صميمي جهان پهلوان تختي بود و پدري مهربان براي چهار فرزند خود و حامي مستضعفان بود. ما خبر فوت فردين را از يک راديو بيگانه شنيديم.

فردین نیز ما نند تختی کشتی را همراه با اعتقا د عمیق به جوانمردی و پهلوان منشی آغاز کرد و البته این صفت را حتی در دوران با ز ی در فیلم ها ی فا رسی حفظ کرد . او به فقرا کمک می کرد و دست و با ل آنها را می گرفت و از یا ری دادن به دوستا ن خودداری نمی کرد . در همه ی فیلم ها یی که با زی می کرد فقرا و فرزندان فقرا قهرما نا ن اصلی فیلم بودند . با ید قبول کرد که فیلم ها ی فا رسی اصولا ضعیف و سطحی بودند ولی این گنا ه انسا نی ما نند فردین نیست . او سمبل فیلم فا رسی شد و به این گنا ه بعد از انقلاب از با زی گری محروم گردید . او یکی دوسا ل قبل از مرگش در نا مه یی به مقا م رهبری می گوید که همیشه اعتقاد مذهبی داشته و هرگز در فیلم فا رسی فسا دی را به پا نکرده و حتی نا م دخترش را آمنه گذاشته و ...او در آن نا مه می گوید که خیلی ها که بعد از انقلا ب به با زیگری ادامه دادند پرونده یی بهتر از او در قبل از انقلاب نداشتند ولی او با شهرت اش قربا نی شده . بزرگترین آرزوی فردین با زی در فیلم تختی و در نقش تختی بود . آنگونه که از قرائن به نطر می رسد مقا م معظم رهبری در واکنش به نا مه ی فردین توصیه یی برای بررسی درخواست ایشا ن کردند و کا ر ایشا ن نیز در وزارت ارشا د تحت بررسی بود که متا سفا نه اجل مهلت نداد و شب هما ن روزی که قرار بود ایشا ن با وزیر ارشا د ملا قا ت کند برای همیشه چشم از جها ن فروبست.


سعديا مردنکونام نميرد هرگز
مرده ان است که نامش به نکوئي نبرند




تيتر روزنامه ها پس مرگ فردين از زبان بازيگران سينما ايران:

جمشيد مشايخي: ديگر کسي به محبوبيت او نمي رسد.
مجيد مظفري:نمي توانيم نام فردين را از سينما ايران جدا کنيم.
عزت الله انتظامي:فردين محبوب تر از هميشه.
ايرج راد:فردين يک پديده بود.




فیلم شناسی(براساس سال تولید):

(1)چشمه آب حیات:فردین-ایرج قادری-هوشنگ سارنگ(1338)
(2)فردا روشن است:فردین-دلکش-ملکه رنجبر-ویدا قهرمانی(1339)
(3)فریاد نیمه شب:فردین-ویدا قهرمانی-رئوفی-سپهرنیا-آرمان(1340)
(4)بیوه های خندان:فردین-ظهوری-هوشنگ سارنگ-تهمینه(1340)
(5)دختری فریاد می کشد:فردین-همایون-سپهرنیا-(1340)
(6)طلای سفید:فردین-پوران-همایون-رقیه چهره آزاد(1341)
(7)گرگ های گرسنه:فردین-پوران-همایون-جلال-(1341)
(8)زمین تلخ:فردین-بیک ایمانوردی-رئوفی-(1342)
(9)ساحل انتظار:فردین-فروزان-تهمینه-ظهوری(1342)
(10)زنها فرشته اند:فردین-دلیله نمازی-میری(1342)
(11)آقای قرن بیستم:فردین-پوران-داریوش اسد زاده(1342)
(12)مسیر رودخانه:فردین-فریده ناصری(1343)
(13)انسانها:فردین-فروزان-آرمان(1343)
(14)ترانه های روستایی:فردین-شهین- ظهوری-جلال-سپهرنیا-نادره-ایران قادری(1343)
(15)جهنم زیر پای من:فردین-سهیلا-سپهرنیا-(1343)
(16)دهکده طلایی:فردین-ظهوری-(1343)
(17)قهرمان قهرمانان:فردین-آذر شیوا-ظهوری-آرمان-(1344)
(18)ببرکوهستان:فردین-ویکتوریا(1344)
(19)عشقر وانتقام:ویدا قهرمانی-فردین(1344)
(20)خوشگل خوشگلا:فردین-ظهوری-همایون-نادره(1344)
(21)گنج قارون:فردین-فروزان-آرمان-ظهوری-ایران قادری(1344)
(22)حاتم طایی:فردین-پوری بنایی-همایون-هوشنگ سارنگ-ایران قادری-سپهرنیا(1345)
(23)جهان پهلوان:فردین- ظهوری-علی آزاد-(1345)
(24)گدایان تهران:فردین- ظهوری-بیک ایمانوردی-شهلا-تقی ظهوری-گوگوش-همایون-پوران- سپهرنیا-(1345)
(25)طوفان نوح:فردین-ناصر ملک مطیعی-ظهوری-(1346)
(26)چرخ وفلک:فردین-آذر شیوا-لیلا فروهر-(1346)
(27)شکوه جوانمردی:فردین-آرمان-فروزان- ظهوری-(1346)
(28)طوفان برفرازپترا:فردین-پوران(1347)
(29)سلطان قلبها:فردین-آذر شیوا-همایون-لیلا فروهر-(1347)
(30)مردانه بکش:فردین-همایون-(1347)
(31)خشم کولی:فردین-پوری بنایی-همایون-شهلا-(1347)
(32)نعره طوفان:فردین-علی آزاد-(1348)
(33)دنیای پرامید:فردین-ظهوری-شهلا-میری-(1348)
(34)قصر زرین:فردین-ملک مطیعی-آذر شیوا-کتایون-نادره-سپهرنیا(1348)
(35)بهشت دور نیست:فردین-اسدالله یکتا-فروزان-ظهوری-شیر اندامی-شهلا(1348)
(36)سکه ی شانس:فردین-ملک مطیعی-مرجان-ایران دفتری-جهانگیر فروهر-(1349)
(37)یاقوت سه چشم:فردین-اذر شیوا-میری-همایون(1349)
(38)مردی ازجنوب شهر:فردین-ظهوری-میری-جهانگیر فروهر-فروزان(1349)
(39)کوچه مردها:فردین-پوری بنایی-ایرج قادری-ایران قادری-(1349)
(40)همای سعادت:فردین-میری-کهنموئی-(1350)
(41)یک خوشگل وهزارمشکل:فردین-پوری بنایی-آرمان-میری-نادره(1350)
(42)بابا شمل:فردین-فروزان-همایون-بهمن مفید-نادره-ملک کطیعی-مرتضی احمدی(1350)
(43)مردان خشن:فردین-ارحام صدر-مشایخی(1350)
(44)میادگاه خشم:فردین-داوود رشیدی-ایرج قادری-بهزاد فراهانی(1350)
(45)جهنم+من:فردین-پوری بنایی-داوود رشیدی-شیر اندامی-کهنموئی(1351)
(46) جبار سر جوخه فراری:فردین-دلارام-ملوسک-(1352)
(47)قصه شب:فردین-بیک ایمانوردی-میری-ملوسک-کهنموئی-نادره-(1352)
(48)جوانمرد:فردین-مرجان-میری(1353)
(49)شکست ناپذیر:فردین-ویگن-گرجی-هنگامه-گیل(1353)
(50)ناجورها:فردین-بیک ایمانوردی-میری-علی آزاد-(1353)
(51)سلام برعشق:فردین-مرجان-(13539
(52)موظب کلات باش:فردین-شهناز تهرانی-گرجی-(1353)
(53)تعصب:فردین-شیر اندامی-گرجی-نادره-(1354)
(54)قرار بزرگ:فردین-فروزان-بیک ایمانوردی(1355)
(55)غزل:فردین-پوری بنایی-فرامرز قریبیان-(1355)
(56)برفرازآسمانها:فردین-شهناز-گرجی-(1358)
(57)برزخی ها:فردین-ملک مطیعی-ایرج قادری-محمد علی کشاورز(1361)
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

 
اگه چند وقته از ته دل نخنديديد به اينجا بريد

http://www.ikco.com/Fa/Default.aspx

تو ليست قيمت خودروها پژو ۲۰۶ رو زده !ريال۱۹۴۲۴۴۰۰۰!!!!

اون چهارصد تومنه اخرش منو كشته انگوري

يعني مثلا قيمتهامون خيلي دقيقه!!!!

تو نمايشگاههاي تهران كمتر از سي ميليون بدي جواب سلامتو هم نمي دن چه برسه به ۲۰۶!!!!
     
  ویرایش شده توسط: RONIN   
صفحه  صفحه 2 از 2:  « پیشین  1  2 
تالار تخصصی سینما و موسیقی

ستاره های بياد ماندنی رادیو و سينمای ايران

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA