ارسالها: 23330
#41
Posted: 13 Apr 2014 14:26
ورود بالیوود به تلویزیون آلمان
شبکه تلویزیونى آرتىال دو (II RTL) در آلمان از اولین شبکههای خصوصیای بود که به جذابیت فیلمهاى هندى پى برد و از اواسط دهه پیش دست به پخش فیلمهای بالیوودی زد. شروع این حرکت با فیلم معروف "چه در خوشى و چه در غم" Kabhi Khusi Kabhie Gham بود که در اواسط دهه گذشته در سینماهاى آلمان روى پرده رفت، اما آنطور که باید و شاید مورد استقبال قرار نگرفت.
یکى از دلایل اصلى استقبال نکردن آلمانیها از فیلم "چه در خوشى چه در غم" در آن زمان این بود که این فیلم سه ساعت و نیمه، با زیرنویس نمایش داده شد. در آلمان هم فیلمهایى که با زیرنویس روى پرده مىروند، غالبا فیلمهایى هنرى هستند که بطور معمول نیز در سالنهایى کوچک و با گنجایش کم اکران مىشوند. معمولا کمتر کسى حاضر است بیش از سه ساعت روى صندلى سینما بنشیند و فیلمى را با زیرنویس تماشا کند.
کانال آر تى ال دو، اما در آن زمان حسابشده عمل کرد و این فیلم محبوب و پرخرج تاریخ سینماى هند را در نسخهاى دوبله شده پخش کرد. البته کار دوبله این فیلم به آلمانى چندان ساده هم نبود و سه ماه و نیم به طول کشید، چون در بسیارى از صحنهها، داستان از یک گفتوگوى ساده به یک ترانه بدل مىشود و باید ظرافت خاصى به خرج داده میشد تا این انتقالها به خوبى صورت بگیرد.
نکته درخور توجه دیگر براى روى آوردن شبکههاى تلویزیونى آلمان به فیلمهاى هندى، ارزان بودن حق پخش محصولات سینمایى هند است که معمولا بر رقمى بین ۱۰ تا ۱۲ میلیون دلار بالغ مىشود و این مبلغ به مراتب کمتر از آن چیزیست که کانالهاى تلویزیونى براى ساختههاى هالیوودى باید بپردازند.
علاقمندان سینمای هند و فیلمهای بالیوودی امروزه به راحتی میتوانند محصولات مورد نظر خود در این عرصه را از طریق اینترنت و فروشگاههای هندی تهیه کنند. حتی اکثر ویدئوکلوبها و کتابخانهها هم بخشی از قفسههای خود را به فیلمهای بالیوودی اختصاص دادهاند.
صحنهای از فیلم چه در خوشی چه در غم
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#42
Posted: 13 Apr 2014 14:33
شاهرخ خان، کارت ویزیت سینمای بالیوود
شاهرخ خان چهرهای است که در هند او را خداگونه میپرستند. کارشناسان و منتقدان او را سفیر و نماینده سینمای بالیوود در جهان میدانند. به نوشته مجله تایم شاهرخ خان سه میلیارد طرفدار دارد، یعنی نصف جمعیت کره زمین.
از دید رسانههای هند شاهرخ خان سلطان بالیوود است. او چهرهای است که به عنوان بازیگر، تهیهکننده، ستاره تبلیغات و همچنین مجری شوهای تلویزیونی فعالیت دارد، تا کنون جوایز بیشماری را به خود اختصاص داده و چندی است که به جمع میلیاردهای جهان پیوسته است.
البته این موفقیت چشمگیر گاهی تعجب این بازیگر ۴۷ ساله را نیز برمیانگیزد. در فوریه سال ۲۰۰۸ بود که شاهرخ خان به مناسبت نمایش فیلمش در جشنوارهی برلیناله راهی پایتخت آلمان شد.
انتظار چندین ساعته صدها تن از طرفدارانش که در سرمای زیر صفر برلین به استقبال او آمده بودند، شاهرخ خان را سخت شگفتزده کرد. وی در آن زمان در گفتوگویی با دویچه وله اظهار داشت: «در پی استقبال بسیار گرمی که از من در آلمان شد، یک لحظه از خودم پرسیدم که آیا من آلمانی هستم یا آلمانی هندی؟»
طبیعی است که میزان تقاضا برای خرید بلیت فیلم او بیش از میزان عرضه بود. او در ضمن ابراز تعجب از این استقبال همچنین گفته بود: «وقتى به من گفتند که ظرف بیست دقیقه تمام بلیتهای فیلم من به فروش رفته، فکر کردم نکند اسم فیلم را اشتباهى گرفتهاند! اما وقتی میبینم که آلمانىها تا این اندازه به فیلمهاى من علاقه دارند، واقعا تحت تاثیر قرار میگیرم.»
خانم شوبرا گوپتا، از منتقدان سینمایی هند، شاهرخ خان را جذابترین و فرهیختهترین بازیگر سینمای این کشور میداند که قادر است انسانها را در سراسر جهان مجذوب کند و در عین حال در دسترس آنان باشد.
او میافزاید: «شاهرخ خان امروزه وجههای مثبت دارد و او را به عنوان انسانی خانوادهدوست میشناسند. او پدر است و شوهر. شاهرخ خان بارها تاکید کرده که میخواهد فقط در فیلمهایی حضور یابد که فرزندانش نیز از آنها خوششان میآید.»
ظهور در نقش قهرمانی شکستخورده، مردی عاشق یا پدر خانواده؛ این نقشها با زندگی واقعی شاهرخ خان پیونده خوردهاند و به همین خاطر است که مورد باور طرفدارانش قرار دارد. او تا کنون در نزدیک به یکصد فیلم نقشآفرینی کرده است.
شاهرخ خان نخست به تحصیل در رشته علوم اقتصادی پرداخت، اما پس از مدتی به صحنه تئاتر و بازیگری در فیلمهای تلویزیونی روی آورد. او حول و حوش ۲۷ سالگی در نخستین فیلم رمانتیکش ایفای نقش کرد؛ فیلم به نامه "دیوانه".
او سپس نقشهایی متفاوت و گاه منفی در فیلمهایی مانند "دار"، "بازیگر" و "انجام" تجربه کرد تا اینکه دوباره به فلیمهای عشقی و رمانتیک روی آورد. فیلمهای "چه در خوشی چه در غم"، "شاید فردایی نباشد" و "ام شانتی ام" از جمله فیلمهای بسیار محبوب شاهرخ خان در آلمان هستند.
در سالهای گذشته کتابهای متعددی درباره بالیوود و به ویژه شاهرخ خان زینتبخش پیشخوان کتابفروشیها در آلمان شده، از جمله کتابی با نام "شاهرخ خان، سلطان بالیوود" که در واقع بیوگرافى این هنرپیشه هندى است.
البته این تنها فیلمها و زندگى شاهرخ خان نیست که مورد توجه است، بلکه دانستن اینکه او به چه غذاهایى بیشتر علاقه دارد هم باعث شده که کتاب آشپزى، حاوى دستور غذاهاى مورد علاقه شاهرخ خان، براى فروش در بازار عرضه شود.
بنا بر آمار مجله تایم شاهرخ خان در آسیا سه میلیارد طرفدار دارد که برابر نصف جمعیت کره زمین است! بنابراین چنانچه زمانى گذارتان به بمبئی افتاد، متعجب نشوید اگر یک آلمانى را دیدید که براى دیدن سلطان بالیوود جور سفر به هندوستان را کشیده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#43
Posted: 13 Apr 2014 14:37
فیلمهای هندی چقدر به حقیقت نزدیکاند؟
وقتی به تماشای فیلمهای هندی مینشینید، همیشه از یک چیز مطمئن هستید: دو دلداده هرقدر هم که در فراق و جدایی سختی بکشند، دست آخر طعم شیرین خوشبختی را خواهند چشید. سینمای هند تا چه اندازه روایتگر زندگی واقعی هندیهاست؟
عشق بیپایان، شادی رؤیاگونه، طعم تلخ غم، رؤیارویی با آزمونهای سخت و دو دلداده که عشقشان به بوتهی آزمایش گذاشته میشود. اینها ترکیبات همیشگی فیلمهای هندی هستند که به رغم نخنما شدن، هنوز هم میلیونها نفر را شیفته و شیدای خود میکنند و به سالنهای سینما میکشانند.
این فیلمها در اصل افسانههایی هستند که همگی به پایانی خوش ختم میشوند و هر قدر هم که تلخی سرنوشت قهرمانان داستان اشک به چشم آورد، اما در نهایت خوشبختی آنان تردیدناپذیر است.
هرچند که نظام طبقاتی در هند رسما از قانون اساسی این کشور مصوب سال ۱۹۵۰ حذف شد، اما همچنان در متن جامعه به ویژه در مناطق روستایی زندگی مردم را تحت تأثیر خود دارد. برای همین دلدادگی غنی به فقیر، یا هندو به مسلمان داستانی است که تنها میتوان بر پرده سینما به تماشای آن نشست، زیرا واقعیت رنگ دیگری دارد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#44
Posted: 13 Apr 2014 14:40
"داستانهای غیرواقعی"
کلانشهرهایی نظیر دهلی، بمبئی یا کلکته تنها بخش کوچکی از جمعیت ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون نفری هند را در خود جای دادهاند. بر اساس آخرین سرشماری انجام شده در این کشور در سال ۲۰۱۱ دو سوم هندیها همچنان در مناطق روستایی ساکن هستند و مخارج زندگی خود را به طور مستقیم یا غیرمستقیم از راه کشاورزی تأمین میکنند.
بر اساس آمار یونیسف که در سال ۲۰۱۲ تهیه شده، در هند ۹۰ درصد ازدواجها همچنان بر اساس تصمیم والدین و از پیش تعیین شده هستند. هر چند در سالهای اخیر در مناطق شهری دختران و پسرانی که با یکدیگر آشنا شده و ازدواجشان بر پایه عشق شکل گرفته در حال افزایش است.
پدیده ازدواج میان هندوها که ۸۰ درصد و مسلمانان که ۱۶ درصد جامعه را شامل میشوند، بسیار نادر است. اما با این حال این موضوع که در جامعه هند تابو به شمار میرود، تا کنون دستمایه ۴ فیلم بالیوودی شده است. شاهرخ خان و سیف علی خان، دو ستارهی بالیوود از معدود نمونههایی هستند که خود علیرغم مسلمان بودن، با زنانی هندو ازدواج کردهاند.
کونال کوهلی، کارگردانی که با فیلمهای "تو و من" و "فنا" نامش بر سر زبانها افتاد، در خصوص اینکه فیلمهای بالیوودی تا چه اندازه توانایی تغییر جامعه هند را دارند، با بدبینی میگوید: «اگر فیلمها واقعا میتوانستند روی مردم تأثیر بگذارند، همگی ما میبایست بیشتر خنده را به روی لبهای همدیگر میآوردیم یا جسارت بیشتری در عاشق شدن میداشتیم. اما این اتفاقها رخ نمیدهند.»
جاوید اختر، نویسنده سرشناس هندی هم معتقد است: «این فیلمها مطمئنا رخدادهای جامعه را منعکس میکنند، اما بیش از همه بازتاب آرزوها، امیدها، ارزشها و سنتها هستند. آنها در اصل آینهی تمامنمای جامعه شمرده نمیشوند، بلکه رؤیایی هستند که جامعه خوابش را میبیند.»
فیلم "تصویر کثیف" محصول ۲۰۱۱ با شرکت ویدیا بالان در نقش اصلی، نمونه خوبی برای درک استقبال مخاطبان هندی از فیلمهایی با مضامینی متفاوت است
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#45
Posted: 13 Apr 2014 14:41
استقبال سرد مخاطبان از مضامین متفاوت
فیلم "تصویر کثیف" محصول ۲۰۱۱ با شرکت ویدیا بالان در نقش اصلی، نمونه خوبی برای درک استقبال مخاطبان هندی از فیلمهایی با مضامینی متفاوت است.
این فیلم روایتگر زندگی زنی با اعتماد به نفس به نام "سیلک" است که در فیلمهای اروتیک ایفای نقش میکند. هر چند او موفق به کسب شهرت میشود اما دست آخر به دلیل طرد شدن از سوی جامعه، تنها راه چاره را در پایان دادن به زندگیاش میبیند. سیلک در جایی از فیلم میگوید: «برای اینکه بتوانی فیلمهای موفق بسازی، سه چیز ضروری است: سرگرمی، سرگرمی، سرگرمی.»
هر چند این فیلم با استقبال گرم منتقدان روبرو شد و در جشنوارههای خارجی به نمایش درآمد و جوایزی را نیز از آن خود کرد، اما در سینماهای هند موفق نبود.
رنجینی ماجومدر، استاد دانشگاه جواهر لعل نهرو، نیز بر این باور است که سرگرم کردن مخاطب، مهمترین ویژگی یک فیلم موفق به شمار میرود. او به دویچهوله میگوید: «سینما یعنی سرگرمی. ما نمیتوانیم از کارگردانها انتظار داشته باشیم که واقعیتهای تلخ جامعه را به تصویر بکشند. در سینمای تجاری این وظیفه کارگران محسوب نمیشود.»
با این همه فیلم "تصویر کثیف" گرایش تازهای را در سینمای بالیوود به وجود آورد؛ زنان در سینمای هند سالها تنها به عنوان بخشی زینتی دیده میشدند اما پس از ساخت این فیلم، موج جدیدی از فیلمهایی به راه افتاد که داستان زنان قدرتمند و اغلب موفق را روایت میکنند.
در سالهای اخیر تنها شمار اندکی از فیلمهای بالیوودی واقعیتهای جامعه هند را به تصویر کشیدهاند. فیلمهای "مقبول" و "جمعه سیاه" دو نمونه از این گونه فیلمها هستند. "مقبول" محصول ۲۰۰۳ به فعالیت باندهای مافیایی در هند میپردازد و "جمعه سیاه" محصول ۲۰۰۴ روایتگر ناآرامیها میان هندوها و مسلمانان بر پایه رخدادهای واقعی بود.
هر چند بسیاری از منتقدان از این دو فیلم ستایش کردند اما آنها تنها در شمار اندکی از سینماهای داخلی و عموما در جشنوارههای خارجی به نمایش درآمدند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#46
Posted: 13 Apr 2014 15:53
«یک ببر» پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای هند شد
«یک ببر» فیلم جدید سلمان خان - بازیگر مسلمان سینمای هند - در پایان چهارمین هفته نمایش عمومی خود، تبدیل به پرفروشترین فیلم کل تاریخ سینمای هند شد
این اکشن ماجراجویانه و خانوادگی با یک فروش 203 کروری توانست این لقب را از آن خود کند و فیلم «3 احمق» را به ردیف دوم براند.
تا قبل از این «3 احمق» با بازی عامرخان لقب پرفروشترین فیلم کل تاریخ سینمای این کشور آسیایی را در اختیار خود داشت.
این کمدی انتقادی خانوادگی و اجتماعی، در طول مدت زمان کلی اکران عمومی خود در هند (حدود دو ماه و نیم)، موفق به فروش کلی 202 کروری شد.
اما «یک ببر» سلمان خان توانست در مدت زمان کمتری (حدود یک ماه) این رقم فروش را کسب کرده و مقام اول جدول کل گیشه نمایش سینمای هند را از آن خود کند.
فروش هفتگی این فیلم در حال حاضر به حدود 8 کرور رسیده و تحلیلگران اقتصادی سینما پیشبینی میکنند فروش کلی آن به حدود 250 تا 270 کرور برسد.
به همین دلیل است که آنها بسیار بعید میدانند در آینده دور یا نزدیک، فیلم سینمایی دیگری بتواند به رقابت با این فیلم برخیزد و لقب پرفروشترین فیلم کل تاریخ سینمای هند را بگیرد.
رسانههای گروهی هند و منتقدان و تحلیلگران سینمایی این کشور آسیایی، موفقیت کلان «یک ببر» را پیروزی بزرگ هنرمندان مسلمان هند در جامعه سینمایی این کشور میدانند.تاران آدارش تحلیلگر معروف سینمای هند در این رابطه میگوید: «این یک افتخار برای مسلمانان هند است که فیلمی از یک بازیگر مسلمان، چنین لقبی را از آن خود میکند.
هنرمندان مسلمان بخش مهمی از سینمای هند و بالیوود را تشکیل میدهند و همه میدانند که بخش بسیار مهمی از موفقیت سینمای کشور، مرهون فعالیتها و تلاشهای آنان است.»
سلمان خان هم با انتشار بیانیهای از هواداران خود و مسلمانان هند که حامی او و فیلمهایش بودهاند، تشکر ویژهای کرد.
«یک ببر» همزمان با تعطیلات عید فطر - که امسال با روز جشن استقلال هند هم همراه شد - به روی پرده سینماهای هند رفت و با یک افتتاحیه رکوردشکن و کلان 100 کروری، اکران عمومی خود را آغاز کرد.
در قصه فیلم، سلمانخان نقش یک مامور با تجربه و وظیفهشناس را بازی میکند که باید تحقیقاتی پیرامون دانشمندی انجام دهد که گفته میشود اطلاعات محرمانه را در اختیار کشورهای خارجی قرار میدهد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#47
Posted: 13 Apr 2014 15:57
سینمای هند و مردم افغانستان
مردی به نام "دادا صاحب فالکی" اولین کارگردانی بود که فلم بلند داستانی هندی را به نام "راجا هاریش چندرا" ساخت. او در سال 1913 آن فلم را قریه به قریه به نمایش برد و از موفقیت چشمگیری برخوردار گردید. پس از آن دادا صاحب نامش زبانزد همه شد و لقب پدر سینمای هند را گرفت. در سال 1920 که هنوز سینما به عنوان هنری تازه، پایش به بسیاری از کشورهای جهان نرسیده بود، کشور هند سالانه بیشتر از سی فلم تولید می کرد و روانه بازار می ساخت. در سال های 1930 با ظهور سینمای ناطق تولیدات سالانه سینمای هند از دو صد فلم نیز فراتر رفت.
اولین فیلم ناطق سینمای هند "عالم آرا" به زبان اردو درسال 1931 ساخته شد و آهنگ و موسیقی را به صورت دوامداری وارد سینمای هند کرد. آن فلم با گفتگوهایی به زبان هندی و هفت آهنگش، نمونه و الگویی برای آینده سینمای هند شد و اکثریت فلم های سینمایی آن کشور آن را سرمشق خود قرار دادند.
رواج سریع سینمای صوتی در زمانی که بعضی سینماگران مشهور بر ضد آن تحول جدید مقاومت می کردند، در تمام شبه قاره هند به تمام زبان های متعدد آن کشور، مایه تعجب است. در حال حاضر کشور هند دارای بیشتر از 13 هزار تالار سینما می باشد و با وجود پیشرفت تلویزیون، هر روزه در حدود سی میلیون تماشاچی به دیدن فلم های هندی می روند. هنوز هم سالون های قدیمی سینمای سال های 1930 در آن کشور پا بر جاست.
جشنواره بین المللی فلم "کن" در سال 1947 برای اولین بار یکی از ساخته های "ستیا جیت رای" کارگردان بنگالی را انتخاب کرد.
در دهه پنجاه، فلم دیگری از او در همین فستیوال جایزه هیات داوری را نصیب گردید. با به روی پرده رفتن "پتر پنچالی" اثر معروف او، سینمای هند به یک موفقیت نسبی بین المللی دست یافت. انقلاب بزرگ سینمای هند با ظهور "راچ کپور" در همان سال ها آغاز گردید. فلم "آواره" که به تقلید از فلم خانه به دوش چارلی چاپلین ساخته شده بود، شهرت سینمای هند را از فراتر از مرزهای آن کشور برد.
هند در حال حاضر با تهیه بیش از 1200 فلم در سال، در شمار بزرگترین تولید کنندگان فلم در جهان می باشد. فلم های هندی به نوع قابل توجهی از هر نوع فلم تولیدی کشورهای دیگر متمایز است. بسیاری از فلمها به نوع "ملودراماتیک" ساخته شده و طولشان در حدود سه ساعت است.
این سبک هنری که از تیاتر قرن نوزده برای سینما به ارث رسیده است، با تشدید احساسات، گفتگوهای پر تمطراق، و فراز و نشیب های داستانی زیاد، ماجراهای باور نکردنی را بر روی صحنه می آورد. بین لحظات خوشی و اظطراب تفاوت های زیادی را به نمایش می گذارد.
گاهی باور نکردنی ترین راه های حل، منجر به پیروزی قهرمانان فلم می گردند. ملودرام که بر محور افراط بصری می چرخد، عموماً اختلافات و درگیریها بین آدم هایی متعلق به طبقه های مختلف جامعه را بر روی صحنه می آورد. پارچه های متعدد موسیقی حالت روحی شخصیت های فلم را عموماً به صورت مبالغه آمیزی ترسیم می کند.
گرچه طول فلم های هندی دراز است، اما باز هم سینمای آن کشور به عنوان رقیب سرسختی برای سینمای هالیوود عرض اندام کرده است. در سال های اخیر با موجودیت بیشتر از 3.6 میلیارد تماشاچی، گوی سبقت را از رقیبش برده است. سینمای امریکا در حدود یک میلیارد کمتر مشتری دارد.
حضور هنرپیشه های مرد و زن (اکتورها و اکتریس) نیک صورت و خوش اندام، موجودیت صحنه های نسبتا آزاد، پرداخت به موضوعات عشقی، مشکلات طبقاتی و دردسرهای اجتماعی به صورت شتابزده و بدون دردسر، تا اندازه ای در افسون بینندگان نقش مهمی بازی می کند.
موسیقی نقش مهمی را در سینمای هند به عهده گرفته و به عنوان یک پشتوانه روایتی با فلمنامه مزج شده و اشتراک بینندگان را در سینمایی که مانند جشن بزرگی برای چشمان و احساسات و تاثرات است ساده می سازد.
شهرت سینمای هند با وجود بزرگترین صنعت سینمایی در دنیا شهرتی است قابل بحث. بینندگان پر شور تالارهای سینما را اشغال می کنند تا با تماشای فلم های خیلی دور از واقعیت های دردناک اجتماعی، مشکلات و مصایب زندگی روزمره شان را از یاد ببرند. به این صورت سینما در تقویه قوای حاکم سهم بزرگی می گیرد.
در بین تعداد کثیر فلم های تولیدی به ندرت می توان شهکاری را سراغ کرد. بعضی ها معتقدند که در طول ده سال اخیر، فقط در حدود ده فلم هندی را می شود به شمار فلم های واقعآ خوب حساب کرد. بقیه همه معجونی از صحنه های تفریحی منفردی اند که بدون یک بافت داستانی عمیق قانع کننده، پهلوی هم چیده شده اند.
کارشناسان انحطاط سینمای هند را مربوط به مسایلی می دانند که قابل فهم اند: سینمای هند در کل توسط چند خانواده بزرگی چون فامیل اختر اعظمی، فامیل آنند، فامیل بابر، فامیل بچچن، فامیل برجاتیا، فامیل چوپره جوهر، فامیل دت، فامیل کهنا، فامیل موکیش، فامیل خان روشان، فامیل کپور، فامیل آنند و... کنترل می شود که بیشتر فرزندان آنها با خود پسندی زیاد، آرزومند آن نیستند تا خود و خانواده خود را مورد سؤال قرار دهند.
نقش های مهم و خوب در همه امور فلم سازی بین اهل خانواده تقسیم می گردد، و چوکی های مهم و حساس به وارث های آنان تعلق می گیرد. هیچ کسی مایل نیست تا نسخه های کار آزموده و تکراری سینمایی را که در جلب مشتری امتحانشان را داده اند، عوض کرده در پی نو آوری گردد.
به این ترتیب، حکومت مشتی از ثروتمندان و وزن زیادشان در تعیین سرنوشت سینمای هند، مانع تحول این هنر می گردد.
به عنوان مثال ابهیشک باچچن، پسر امیتا باچچن، که گروهی او را بازیگر متوسطی تلقی می کنند، نمونه ای از این تأثیر منفی در سینمای هند است. بعضی ها ادعا دارند که مافیای هند نقش مهمی در تمویل فلم های بالیوود داشته و با تهیه فلم، می کوشند تا نمای خارجی قابل احترامی از خود ارایه بدهند. بعضی از هنرپیشه ها با وضاحت تمام با داشتن روابط نزدیک با مافیا بر خود می بالند و در گرفتن نقش های خوب از آن گروه کمک می خواهند.
در پهلوی این مسایل، عدم موجودیت آزادی بیان و مردمی که بیشتر از قانون محافظه کارترند، سینماگران را بسیار محتاط به بار آورده است. همه فکر می کنند که طرح مسایل داغ روز و سوژه های اجتماعی خالی از خطر نیست. فلم "جمعه سیاه" که در مورد سو قصدهایی در بمبئی ساخته شده بود، سال ها در بند سانسور و قیود دولتی از پخش باز ماند.
در زمانی که همه از درگیری با قانون میگریزند، طغیان و تمرد از پردهها گم شدهاند.
نمایش رنگ و نور که کارگردانان هندی توسط آن کشور شان را به کشور رنگ ها شهرت داده اند، با هرج و مرج و زنندگی واقعیت های هند در تضاد است.
از نگاه بعضی از بینندگان، کشور هند مشهور به ساختن فلم هایی است که از بعضی جهات نابالغ و کم اهمیت هستند؛ سینمایی کاملا تفریحی و تفننی. سینمایی که توسط نقادان غربی مورد تمسخر قرار می گرفت و مبتذل شمرده می شد. حتی هندوستانی های غربزده نیز در این تمسخر سهم می گیرند، اما گاهی برای دیدن تازه ترین فلم ها از بازار سیاه تکت ها را شش الی هفت چند گرانتر از قیمت رسمی می خرند. تنها نامی که موجب افتخارشان است نام "ستیا جیت رای" است و بس. اما ظاهرا این وضع در حال تحول است.
سینمای هند با حفظ خصیصه های ملی اش با معیارهای سینمای جهانی نزدیکتر شده و طرفداران روز افزونی در تمام کشورهای دنیا پیدا کرده است. از طریق سینما، موسیقی هند راهش را به سوی جهان غرب باز کرده است. آوازخوانان مشهور غربی، گاهی در ساختن کلیپ هایشان از فلم ها و رقص های هندی الهام می گیرند. حتی در موسیقی بعضی از گروپ ها، تاثیر میلودی های هندی گونه با همراهی آلات موسیقی هندی به چشم می خورد.
در کشور ما، در سال های قبل از جنگ، طنین آهنگ های هندی با آوازهای گیرای رفیع و لتا منگیشکرو کیشور و موکیش، فضای مرکز شهر کابل را لبریز می ساخت. از مهمانخانه ها صدای موسیقی هندی می آمد. بایسکل سواران آهنگ های هندی را با اندکی تغییر زیر لب زمزمه می کردند.
در بس های شهری، آهنگ های هندی فاصله های دور را کوتاه می ساخت. آوازخوانان ما از کمپوز آهنگ های فلمی هندی استفاده می کردند. ریکاردهای فروخته شده با یک فیصدی زیاد هندی بودند. بر در و دیوار پوسترهای هندی نصب می شد.
تصویرهایی از ستارگان زیبای هندی در قاب هایی بر دیوار رستوران ها آویزان می گردید. جوانان عکس های ستارگان را از مجلات قیچی کرده، قاب می گرفتند. در پر ازدحام ترین رستوران ها آوازهای جدید و قدیمی هندی بلند می بود. کسانی که حتی به اردو آشنایی نداشتند، مجله های سینمای هند را می خریدند و فقط با نگاه کردن عکس های هنرپیشگان دل خوش می کردند.
اگر ستاره ای به کابل می آمد، خرد و بزرگ به دیدنش سر می شکست. رادیوها آهنگ هندی می گذاشتند. بچه های کوچک به تقلید از زد و خوردهای افراط آمیز صحنه های جنگی، به روی همدیگر شمشیرساختگی و پنجه بوکس می کشیدند و به هم دیگر نام مسخره های فلم های هندی و یا بدمعاش های آن را می دادند.
دلدادگان جوان شباهت هایی بین شخص مورد علاقه خود و ستارگان هندی می جستند. آخرهای هفته، سینماها پر ازدحام می شد. جوانان سرو وضع خویش را با دقت می آراستند و عشق های بی درمان شان را با شنیدن خواندن های رومانتیک تسلی می بخشیدند.
دیدن دوامدار جنس مخالف در زیر یک سقف تنها در تالار سینماها میسر بود. گاهی پسری دوست دختر تازه آشنایش را فقط می توانست در تاریکخانه سینمایی ملاقات کند و کامگاری ستاره های فلم بذر امید را به دل های محرومیت کشیده شان می افگند.
بی سوادترین آدم ها نام ستارگان و فلم ها را می شناختند و با زبان اردو آشنا بودند. موفقیت بعضی از فلم ها چنان چشمگیر بود که در بازار سیاه تکت ها دو چند و سه چند قیمت اصلی به فروش می رسید. در کشوری که فرصت گلگشت و سیر و صفا کم بود، سینما به عنوان عمده ترین سرگرمی تفریحی به حساب می رفت. صرف یک خوراک کباب لذیذ با رفقا و عازم سینما شدن از جمله عیاشی های کمیاب می رفت.
در کابل اکثر سینماها شان و شوکت گذشته شان را از یاد برده اند. سینما رفتن دبدبه قدیمی اش را از دست داده است. مشتریان سینماها را اکثرا گروه جوانان بیکار و بی روزگار تشکیل می دهد. گاهگاه در جریان فلم، تبصره های دور از اخلاق رایج قدیمی به آواز بلند مد روز شده است.
فامیل ها دیگر دسته جمعی به سینما نمی روند. در خیل سینماروها به مشکل می توان زن و یا دختری را دید. اما هنوز هم بالیوود مد روز تمام کشور است و خرد و بزرگ را وسوسه می کند.
گفته می شود که تعداد قابل توجهی از هنرپیشه ها و تولید کنندگان، و حتی فلمنامه نویس های مشهور سینمای هند، افغانی الاصل بوده اند. کسانی همچون اکبر خان، فیروز خان، عامرخان، فردین خان، عمران خان، سنجی خان، فیروز خان، شاهرخ خان، زید خان، دلیپ کمار، سلمان خان، ارباز خان، سهیل خان و حشمت خان.
عکس های شاهرخ خان و آیشواریا رای و دیگر ستارگان مشهور هندی بر دیوار رستوران ها، سلمانی ها، اطاق های انتظار، دکان ها و منازل مردم آویزان است؛ و آهنگ های هندی از هر سویی به گوش می رسد. رادیوها به کثرت چنین آهنگ ها را پخش می کنند.
از روزی که پخش دیودی و سی دی عام شده است، تمام آهنگ های تازه و قدیمی هندی با بهای نسبتا کم در دسترس همگان قرار گرفته است. غریب و گدا تا توانمند و دانشمند، مانند افسون زدگانی از زیبایی بی مثال آیشورایا رای و از هنرنمایی های استادانه شاهرخ خان حرف می زنند.
این تهاجم فرهنگی با ملایمت خاصی دل ها را تسخیر کرده است. ذوق مردم را به نوعی شکل داده است که در نزد بعضی ها این علاقه مندی به شکل اعتیاد تبدیل گردیده است. همه آرزوی دیدن بازیگران فلم را چون خیال عزیزی در سر می پرورند.
بعضی ها در جستجوی عوالم سینمایی شوق سفر به هند را دارند. در ذهن ها فاصله بین واقعیت های اجتماعی و دنیای سراسر خواب سینمایی گسسته است. بعضی از خبرنگاران هندی از این که حتی بعضی از سیاستمداران افغان چند آهنگ هندی را از یاد دارند و به یاری فلم های هندی به اردو صحبت کرده می توانند، دچار تعجب می شوند.
نمی شود قیاس کرد که این تاثیر عمیق فرهنگی تا چه حدی در تصمیم های سیاسی کمک خواهد کرد. حتی گروهی از جنگسالاران به این اعتراف دارند که دیدن یک فلم هندی بعد از یک درگیری سخت جنگی باعث استراحت و راحتی خاطر شان می شد!
نبود یک سینمای مستقل و برابر با معیارهای جهانی، عدم موجودیت ستاره های زن و مرد در افغانستان علاقمندی شهروندان افغان را به سینمای هند زیادتر کرده است. فلم های هندی مثل سیاحت دلگشایی تماشاچیانش را از مشکلات روزمره شان برای لحظات پایداری دور می سازد.
یک فلم هندی علاوه بر بازگویی یک قصه، هم صحنه کنسرتی است با آوازهای رنگین، صحنه رقصی است با پارچه های دلکش، و یا نمایشنامه ای پر از جهش های غیر مترقبه. مجموع این نمایش ها با رنگین ترین صحنه ها و مناظر بیننده معمولی را در عوالمی دور از دسترس می برد که در آنجا هیچ نوع خواب و خیالی ممنوع نیست.
او رنج های روزمره اش را از یاد می برد. بیرون از ساحه تنگ زندگی خود افق های روشن تری را می بیند. گاهی هم به فردایی هر چند قلابی اما بهتری، امیدوار می گردد. راز اصلی بدبختی هایش را نمی داند و در این دنیای دور از واقعیت ها، تنفسگاهی برای خود می سازد. دستگاه های تازه بنیاد تلویزیون های افغانستان، با آگاهی ازین مسایل، با نشر و پخش سریال های کم مایه هندی، توانسته اند که تعداد عظیمی از تماشاچیان را به خود جلب کنند.
دیپلماتهای آمریکایی میگویند: "ما متوجهایم که فیلمهای بالیوودی در افغانستان طرفداران بسیاری دارد، لذا میتوان از هنرپیشگان نامی و مشتاق هند درخواست کرد تا به افغانستان سفر کرده و در سوق دادن توجهات به سمت مسایل اجتماعیِ آنجا کمک کنند".
سینمای تفریحی هند در افغانستان با ضدیت گروه های محافظه کار بر خورده است که در صدد آن هستند تا سانسور وطنی را بر بعضی از صحنه های فلم های سینمایی و تلویزیونی هندی تحمیل کرده، با مستطیلی مغشوش، عورت نیمه عریان زیبا رویان هندی را از صدمه نگاه برهنه و پر تمنای جوانان و مردان در امان سازند. اما معلوم نیست که تا چه اندازه ای می توان با ممنوعیت ها جلو وسوسه های طبیعی را گرفت و مانع علاقمندی روز افزون بینندگان شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#48
Posted: 13 Apr 2014 16:06
ثروتمند ترین بازیگران هندی
اميرخان
وقتي پنج ساله بود وارد باليوود شد. در آن زمان كوچك ترين عضو باليوود به حساب مي آمد. مدرسه را كه ادامه داد به تنيس علاقه مند شد و بعدها نفر اول تنيس «ماهاراشترا» شد. مثل خيلي از هندي ها زود عاشق شد، عاشق دختري كه در همسايگي شان زندگي مي كرد. پيشنهاد ازدواج او از طرف دختر پذيرفته شد، اما مثل همه داستان هاي رمانتيك دنيا خانواده*هاي طرفين، مخالف اين ازدواج بودند. به همين دليل، آنها با هم فرار كردند و زندگي مشترك خود را تشكيل دادند.
زندگي هنري اميرخان بعد از ازدواج جدي تر شد. او به واسطه روابطي كه در سينما با دوستانش داشت، هميشه سفارش كار زيادي در دسترسش بود. استعداد او در همه ژانرهاي بازيگري مثل طنز، اكشن و... باعث شد به يكي از بازيگران پولساز باليوود تبديل شود. او از آن دسته بازيگراني است كه برخلاف خيلي از بازيگران هندي، سفارش دو فيلم را به طور همزمان نمي پذيرد و اين مشخصه اي است كه او را از ديگر پولسازهاي باليوود جدا مي كند.
از آنجا كه به وسواس در پذيرفتن پيشنهادها مشهور است، تهيه كننده ها از پرداخت هيچ مبلغي براي نگهداشتن وي فروگذار نيستند، حتي اگر اين مبلغ 14ـ13 كرور (چيزي حدود دو ميليون دلار) باشد!
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#49
Posted: 13 Apr 2014 16:25
آميتا باچان
شايد زماني كه بعد از تحصيل به بمبئي آمد، نمي دانست آشنايي او با راجيو گاندي اينچنين زندگي او را تغيير مي دهد و باعث ورودش به باليوود مي شود. بازيگر مشهور هندي كه در ايران نيز طرفداران بسياري دارد، در اولين كار باليوودي اش اصلا ديده نشد و فقط صدايي به عنوان دوبلور از او پخش شد. او پسر شاعر بزرگ هندي «هريوانش راي*باچان» بود، اما خيلي زود سعي كرد از خانواده جدا شود و ازدواج كند. ثمره ازدواج او دو فرزند بود؛ شوتا و آبيشك. استعداد هنري باچان ها راه آبيشك را هم تغيير داد و او را هم وارد باليوود كرد.
آبيشك با آيشواريا راي، ديگر بازيگر فوق مشهور باليوودي ازدواج كرد و زايمان جنجالي آيشواريا و چاقي او باعث شد عكس اين بازيگر سرشناس دست به دست شود و باز هم خانواده باچان در صدر خانواده هاي جنجالي باليوود قرار بگيرد. آميتا باچان در حال حاضر بعد از گذشت 70 سال از زندگي اش، يكي از پرمشغله ترين بازيگران و خواننده هاي مرد باليوود به حساب مي آيد. كسي كه روزنامه ساندي تايمز او را تلفيقي از شون كانري، تام كروز و كلينت ايستوود مي داند. هر چند مردم هند او را تلفيقي از كرورهاي هند و دلارهاي آمريكا مي دانند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#50
Posted: 13 Apr 2014 16:28
سلمان خان
اغلب به عنوان بدمن باليوود شناخته شده است، درك بالايي از بازيگري دارد و نقش هاي منفي را خيلي خوب بازي مي كند. خيلي ها مي گويند او قلبي ساخته شده از طلاست. او مي تواند نقش هاي مخرب، احساسي و طنز را به شكلي هوشمندانه ايفا كند. سلمان خان كه پسر سليم خان، نويسنده معروف رمان است به شكار علاقه مند بود. در سال 1998، پليس محلي در پشت صحنه فيلم «ما متحد مي مانيم» او را به جرم شكار حيوانات محافظت شده دستگير كرد. سلمان به مدت يك هفته در زندان ماند.
او را پولساز بدشانس سينماي هند لقب داده اند، چرا كه در سال 2002 با لندكروزش تصادف كرد و اين تصادف به مرگ يك مرد و صدمه ديدن چند نفر منجر شد. سلمان را معجزه فيلم ها هم نام مي نهند، چرا كه با ورودش به يك صحنه آن را زير و رو مي كند. او جزو قهرمان هايي است كه گروه پرشماري از زنان هندي طرفدارش هستند. درآمد 10- 8 كروري اين بازيگر براي هر فيلم باعث نشده است دست از كارهاي خيريه بردارد. سلمان خان در حال حاضر در يك NGO براي بيماران ايدزي كارهاي خيريه مي كند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7