انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
تالار تخصصی سینما و موسیقی
  
صفحه  صفحه 14 از 78:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  77  78  پسین »

Hollywood | هالیوود


مرد

 
بیمار انگلیسی- The English Patient




  • کارگردان آنتونی مینگلا
  • تهیه‌کننده سال زینتز
  • نویسنده مایکل اونداتج (داستان)، آنتونی مینگلا
  • بازیگران رالف فاینس، ژولیت بینوش، ویلم دافو، کریستین اسکات توماس، نوین اندروز
  • موسیقی گابریل یارد
  • فیلم‌برداری جان سیل
  • توزیع‌کننده میراماکس فیلم (Miramax Films)
  • تاریخ انتشار ۶ نوامبر، ۱۹۹۶
  • مدت زمان ۱۶۰ دقیقه
  • زبان انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی، عربی
  • بودجه ۲۷ میلیون دلار (تخمینی)

بیمار انگلیسی (The English Patient) نام فیلمی به کارگردانی آنتونی مینگلا و برنده جایزه اسکار بهترین فیلم است.


  • خلاصه:

در خلال جنگ جهانی دوم خلبانی گمنام (ریف فاینز) دچار حادثه می‌شود و در شمال آفریقا سقوط می‌کند.

او که به سبب زخم‌های هولناک و شوک روانی نام خود و گذشته‌اش را به یاد نمی‌آورد، با نام بیمار انگلیسی به نیروهای متفقین در ایتالیا تحویل داده می‌شود. در آنجا پرستاری به نام هانا (ژولیت بینوش) با اجازه سرپرست بیمارستان او را در صومعه ای در ایالت توسکانی بستری و از او مراقبت می‌کند.

با پیدا شدن سر و کله کاراواجیو که خود را وابسته متفقین با نهضت مقاومت ایتالیا معرفی می‌کند و یک ستوان سیک هندی تباری و مین یاب به نام کیپ سینگ در صومعه زندگی هانا و بیمار انگلیسی دگرگون می‌شود. روزی که کاراواجیو و هانا در باره نوشته‌های هرودت بحث می‌کنند، خلبان انگلیسی گذشته‌اش را به یاد می‌آورد. او کنت لاسزلو آلماسی خلبان اکتشافی آثار باستانی است که در صحرای لیبی به اکتشاف می پرداخته‌است...


این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
۱۹۹۷-تایتانیک - Titanic




  • کارگردان جیمز کامرون
  • تهیه‌کننده جان لاندو
  • جیمز کامرون
  • نویسنده جیمز کامرون
  • بازیگران لئوناردو دی‌کاپریو
  • کیت وینسلت
  • بیلی زین
  • فرانسیس فیشر
  • ویکتور گاربر
  • کتی بیتس
  • گلوریا استوارت
  • بیل پاکستون
  • دنی ناچی
  • موسیقی جیمز هورنر
  • فیلم‌برداری راسل کارپنتر
  • تدوین کنراد بوف چهارم
  • جیمز کامرون
  • ریچارد ای. هریس
  • توزیع‌کننده فاکس قرن بیستم (جهانی)
  • پارامونت پیکچرز
  • (ایالات متحده و کانادا)
  • مدت زمان ۱۹۴ دقیقه
  • کشور آمریکا
  • زبان انگلیسی
  • بودجه ۲۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار
  • فروش ۲٬۱۸۵٬۳۴۷٬۶۰۷ دلار (جهانی)

تایتانیک (به انگلیسی: Titanic) فیلمی حماسی-عاشقانه به نویسندگی و کارگردانی جیمز کامرون محصول سال ۱۹۹۷ کمپانی‌های پارامونت پیکچرز و فاکس قرن بیستم است. ماجرای فیلم داستان غرق شدن تایتانیک، بزرگ‌ترین کشتی زمان خود در سال ۱۹۱۲ است. فیلم نامه تایتانیک آمیزه‌ای از واقعیت و افسانه است. برخی شخصیت‌های این فیلم در کشتی تایتانیک حضور نداشته‌اند. همچنین برخی صحنه‌های به تصویر کشیده شده در فیلم نیز وجود خارجی ندارند.
بسیاری از منتقدان این فیلم را ستوده‌اند و آن را در زمره برترین فیلم های تاریخ سینمای جهان قرار داده‌اند.[نیازمند منبع] این فیلم به همراه بن هور و ارباب حلقه‌ها: بازگشت شاه برنده ۱۱ جایزه اسکار است. از لحاظ فروش نیز این فیلم یک پدیده بود و در سال ۱۹۹۷ با ۱٫۸ میلیارد دلار فروش پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای جهان در زمان خود شد. در حال حاضر این فیلم بعد از فیلم آواتار (فیلمی دیگر از همین کارگردان) دومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای جهان است.
در سال ۲۰۱۲ نیز به مناسبت صدسالگی غرق شدن تایتانیک، کامرون نسخه سه بعدی این فیلم را روانه گیشه‌ها کرد. اکران دوباره این فیلم نیز با فروش نزدیک به ۴۵۰ میلیون دلاری همراه بود، که سرانجام این فیلم توانست به فروش ۲٫۱۸۵ میلیارد دلاری برسد و به دومین فیلمی تبدیل شود که بیش از دو میلیارد دلار فروش داشته است.
چند فیلم دیگر به همین نام و داستانی کم و بیش همانند ساخته شده‌است. یکی از آنها شب به یاد ماندنی است که در سال ۱۹۵۸ و با کارگردانی روی وارد بیکر ساخته شد.

فیلم تایتانیک یکی از پرهزینه‌ترین فیلم‌های تاریخ سینماست که برای تهیه آن ۲۰۰ میلیون دلار هزینه شد.

کامرون مجذوب نحوه و حالت غرق شدن کشتی شد، و از دیدگاه او آر ام اس تایتانیک قله اورست غرق شدن‌ها بود. او تقریباً این نکته را زمانی در زندگی واقعی اش متوجه شده بود که احساس کرد می‌تواند یک سفر زیرآبی داشته باشد. اما او همچنان می‌گوید یک بی قراری ذهنی را در زمان حضورش در کالج و زمانی که قصد داشته از علم به هنر مهاجرت کند، را تجربه کرده‌است. و زمانی کهآی‌مکس شات‌هایی را از کشتی غرق شده درست کرد، او تصمیم اولیه اش را گرفت و به دنبال سرمایه‌گذار هالیوودی را گشت تا هزینه سفردریایی او را بپردازد. کامرون می‌گوید:"این برای این نبود که من می‌خواستم یک فیلم بسازم، بلکه می‌خواستم تا کنار کشتی غرق شده بروم."
کامرون یک فیلنامه اولیه برای فیلم تایتانیک نوشت و به دیدار مدیران کمپانی فاکس قرن بیستم رفت. کامرون در این مورد می‌گوید:"آنها خوششان آمد و گفتند:باشه، یه فیلم حماسی عاشقانه سه ساعته؟ مطمئنی فقط همینه؟ شباهتی به فیلم نابودگر نداره؟ صحنه‌های هیجان آور، شلیک گلوله و یا تصادف ماشین؟ من گفتم: نه، نه. این هیچ شباهتی به اون نداره." مدیران کمپانی فاکس در مورد ایده این فیلم و موفقیت تجاری اش شک داشتند، و تنها به خاطر رابطه طولانی و اعتمادشان به کامرون، به وی چراغ سبز نشان دادند.
کامرون کمپانی فاکس را متقاعد کرد تا به وی اجازه دهند، تا فیلم را بر اساس تجربیات واقعی، مشاهده کشتی غرق شده و با استفاده از چندین غواص انجام دهد، کاری که دو سال به طول انجامید. کامرون می‌گوید:"با این کار زمینه فکری ام جزئیات بیشتری را شامل می‌شد، پس گفتم: ببنید، ما تمام این کار رو برای جستجو و پیدا کردن الماس انجام میدیم. پس بریم تصویر از کشتی بگیریم. و ما میتونیم این تصویربرداری رو با استفاده از مدلهای حرفه‌ای، عکس کنترل حرکت، و CG و یا روش‌های دیگه بگیریم.

هارلند اند ولف که سازندگان کشتی تایتانیک بودند آرشیوهای محرمانه خود را گشودند، و نقشه‌های کشتی اصلی را که از بین رفته تلقی می‌شد، عرضه کردند. برای طراحی فضای داخل کشتی، طراح صحنه مشهور، پیتر لامونت و تیمی برای طراحی آثار آن دوران را انتخاب کردند تا با دقت تمام کشتی را باز از ابتدا بسازند. کمپانی فاکس نیز چهل هکتار از سواحل در جنوب مکزیک را خرید و درآنجا یک استودیوی اختصاصی برای این فیلم ساخت که کار آن در تاریخ ۳۱ می ۱۹۹۶ تمام شد. یک مخزن افقی که نزدیک به هفده میلیون گالن آب در آن جای می‌گرفت برای داشتن نمای ۲۷۰ درجه‌ای اقیانوس برای ساخت دوباره کشتی و فیلمبرداری فیلم نیز ساخته شد. یک مدل کامل از کشتی ساخته شد، اما لامونت قسمتهایی از عرشه و چندجای دیگر کشتی را برای جایگیری بهتر در مخزن حذف نمود. این نقاط قرار شد با مدل دیجیتالی جایگزین شوند. قایق‌های نجات و دودکش‌ها به اندازه ده درصد کوچکتر شدند. برروی عرشه اصلی و عرشه A با دقت کار شده بود، اما سایرقسمت‌های کشتی تنها ورق‌های فولادی بودند. قطعاتی نیز برای زمانی که سکانس‌هایی که کشتی در آنها غرق می‌شود و تکان‌های بزرگی می‌خورد تعبیه شده بود. برجی به ارتفاع ۱۶۲ فوت (۴۹ متر) وجرتقیل برجی بلندی به ارتفاع ۶۰۰ فوت (۱۸۰ متر)، ریلهایی برای جابه جایی دوربین، چراغ‌ها و ابزار حرفه‌ای تصویربرداری نیز تعبیه شده بودند.

اتاقهای داخل کشتی نیز، تماماً براساس کشتی اصلی و تصاویرونقشه‌های باقی‌مانده ساخته شدند. راه پله اصلی کشتی که بنایی بسیار زیبا و لوکس بود و با استفاده از چوب طبیعی و بهترین مواد ساخته شده بود، در سکانس‌های پایانی غرق شد. سایروسیله‌ها نیز شامل اتاق‌ها، فرشها، طراحی‌ها، دکورها، صندلی‌ها، رنگها و حتی لباس کارکنان کشتی نیز، کاملاً مطابق با طراحی‌های اصلی کمپانی وایت استار بود. کامرون حتی دو تاریخ‌دان تایتانیک را نیز استخدام کرد تا از جزئیات کامل کشتی برای استفاده در فیلم بهره ببرد.





  • خلاصه:

یک جوینده گنج به نام «بروک سوت» که به دنبال الماس مشهوری در بقایای کشتی غرق شده تایتانیک است، صندوقچه‌ای در کشتی پیدا می‌کند که در آن نقاشی از چهره زنی جوان با الماسی بر گردن به چشم می‌خورد. پس از نمایش نقاشی در یک برنامه تلویزیونی، خانم پیری به اسم «رز داوسن» ادعا می‌کند که همان زن نقاشی است. او را به محل غرق کشتی می‌برند تا به جستجوگران کمک کند جای الماس را پیدا کنند، اما بجای این کار او داستان غرق شدن کشتی تایتانیک را برای همه آنگونه که خود از نزدیک دیده‌است، بازگو می‌کند. رز داوسن ۱۷ ساله و ثروتمند تصمیم می‌گیرد با کشتی به آمریکا برود و در آنجا با «کال هاکلی» ازدواج کند. مادرش او را مجبور کرده تا به این ازدواج تن در دهد. آنها سوار کشتی تایتانیک می‌شوند و کشتی حرکت می‌کند. یک شب رز تصمیم می‌گیرد تا از بالای کشتی خودش را در آب بیندازد. اما مسافر فقیر و جوانی به اسم «جک داوسون» که کارش نقاشی است، او را نجات می‌دهد. «جک داوسون» همراه با دوستش بلیط تایتانیک را در بازی پوکر برده‌اند. آنها بتدریج بیشتر با هم آشنا می‌شوند و این آشنایی منجر به عشقی عمیق بین آندو می‌شود. هاکلی و مادر رز می‌کوشند تا آنها را از هم جدا نگه دارند. خدمتکار هاکلی به دستور او گردنبند الماسی را که هاکلی به رز هدیه داده را در جیب جک می‌گذارند و افسران کشتی به جرم دزدی به او در طبقه پایین کشتی به لوله دستبند می‌زنند. کشتی به یک کوه یخ شناور برخورد کرده و شروع به غرق شدن می‌کند و همه خدمه و مسافرین کشتی در تلاشند تا راه نجاتی برای خود بیابند. ابتدا زن‌ها و بچه‌ها را در قایق‌ها می‌گذارند و نجات می‌دهند. در این بین در طبقهٔ زیرین که جک در آنجا زندانی است رز تبر بزرگی برمی دارد و دستبند جک را می‌شکند و با هم به سمت بالا می‌روند. توماس اندروز به رز جلیقه نجات می‌دهد و افسران رز را به قایق می‌برند اما او پیش جک برمی‌گردد. مادر رز با قایق نجات پیدا می‌کند و هاکلی هم کودکی را بغل می‌گیرد و به قایق می‌رود و نجات می‌یابد. کشتی غرق می‌شود و تعداد زیادی از مسافران روی آب می‌مانند و یخ می‌زنند جک رز را روی قطعه چوبی می‌گذارد و از رز قول می‌گیرد زنده بماند. قایق‌ها دوباره برمی گردند تا زنده مانده‌ها را نجات دهند ولی فقط رز زنده بود و نجات یافت به این ترتیب جک برای زنده ماندن رز یخ می‌زند و می‌میرد. پس از ۸۴ سال الماس دست رز است و آن را در دریا می‌اندازد. همان شب رز در خواب از دنیا می‌رود و این بار تایتانیک میزبان جشن پیوند این دو دلداده‌است. آن هم با شکوه تمام و در میان کف زدن حضاری که هیچ رشک و کینه و ترسی از زمان حیات شان در تایتانیک با خود ندارند؛ گویی در آخر عشق پیروز است و قسمت همین بود که سرانجام این دو عاشق پس از مرگ به هم برسند و جاودانه شوند.

این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
۱۹۹۸-شکسپیر عاشق - Shakespeare in Love




  • کارگردان جان مادن
  • تهیه‌کننده دیوید پارفیت
  • دونا گیگلیوتی
  • هاروی وینشتاین
  • ادوارد زوئیک
  • مارک نورمن
  • نویسنده مارک نورمن
  • تام استاپارد
  • بازیگران گوئینت پالترو
  • جوزف فینز
  • جفری راش
  • کالین فرت
  • بن افلک
  • جودی دنچ
  • تام ویلکینسون
  • موسیقی استیفن واربک
  • تدوین دیوید گمبل
  • توزیع‌کننده میراماکس فیلمز (ایالات متحده)
  • آلیانز آتلانتیس (کانادا)
  • یونیورسال پیکچرز (غیر از
  • ایالات متحده و کانادا)
  • مدت زمان ۱۳۷ دقیقه
  • کشور ایالات متحده آمریکا
  • زبان انگلیسی
  • بودجه ۲۵٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار
  • فروش ۲۸۹٬۳۱۷٬۷۴۹ دلار (جهانی)

شکسپیر عاشق (به انگلیسی: Shakespeare in Love)، نام فیلمی است در ژانر درام و رومانس که جایزهٔ اسکار بهترین فیلم را در سال ۱۹۹۸ بدست آورد.


  • خلاصه:

بخش عمدهٔ داستان این فیلم، تخیلی است ولی بخش‌های کوچکی از آن با حقایق زندگی شکسپیر منطبق است.

این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
۱۹۹۹-زیبایی آمریکایی - American Beauty




  • کارگردان سام مندس
  • تهیه‌کننده بروس کوهن
  • دان جیکز
  • نویسنده آلن بال
  • بازیگران کوین اسپیسی
  • آنت بنینگ
  • تورا بیرچ
  • وز بنتلی
  • منا سواری
  • موسیقی توماس نیومن
  • فیلم‌برداری کنراد ال. هال
  • تدوین طریق انوار
  • کریستوفر گرینبری
  • درجه فیلم R
  • توزیع‌کننده دریم ورکز
  • تاریخ انتشار ۱ اکتبر ۱۹۹۹
  • (اکران گسترده در ایالات متحده)
  • مدت زمان ۱۲۲ دقیقه
  • کشور ایالات متحده آمریکا
  • زبان انگلیسی
  • بودجه ۱۵٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار (تخمینی)
  • فروش ۳۵۶٬۲۹۶٬۶۰۱ دلار

زیبایی آمریکایی (به انگلیسی: American Beauty) فیلمی درام محصول سال ۱۹۹۹ است که به مسائلی همچون عشق، خوشبختی، کمبود شخصیتی، کمبود عاطفی و همجنسگرایی می‌پردازد و جامعه مدرن و ساختار خانواده در آمریکا را به باد انتقاد شدید می‌گیرد. این فیلم ساخته سام مندس کارگردان آمریکایی و با بازی کوین اسپیسی و آنت بنینگ و نوشته آلن بال است. فیلم زیبایی آمریکایی در سال ۱۹۹۹ موفق به دریافت پنج جایزه اسکار از جمله جایزه اسکار بهترین فیلم٬ بهترین بازیگر نقش اول مرد٬ بهترین فیلمبرداری٬ بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی و اسکار بهترین کارگردانی شد. این فیلم برای کمپانی دریم ورکز کمتر از ۱۵ میلیون دلار خرج برداشت ولی در گیشه فروش به رقم خیره کننده ۳۵۶ میلیون دلار رسید. این فیلم با شعار تبلیغاتی نزدیکتر نگاه کن اکران شد(look closer).

دهه هفتاد، زمانی بود که سینمای آمریکا راه ورود مضامین و داستان‌های تازه را در اشارات انتقادی صریح به جامعه، فرهنگ، سیاست خارجی و امنیت داخلی ایالات متحده یافت. پیشروی همگانی فیلمسازان جریان عمده سینمای آمریکا و فیلمسازان مستقل و سایرین در این مسیر، چنان بود که از بعدازظهر سگی تا راننده تاکسی، از پدرخوانده ۲ تا فیلم‌های وودی آلن و رابرت آلتمن و جان شلزینگر و میلوش فورمن، جای‌جای فیلم‌های آمریکایی سرشار از نگاه تند و ناقدانه فیلمسازان و فیلمنامه‌نویسان به جامعه و تاریخ کشورشان می‌شد. اما دو دهه بعد و در میانه دهه نود میلادی، جریان انتقادی به مسیر تازه‌ای افتاد که به لحاظ معیارهای زیبایی شناختی، ارج و اعتبار آن را از برخی آثار کم‌وبیش شعارزده دهه هفتاد که همچون بیانیه‌های سیاسی ضد نظام اجتماعی آمریکا بودند، فراتر می‌برد. حالا فیلم‌ها به جای آن‌که بر نقاط مشخصی از تشکیلات، سیستم، ادارات، مراکز و سازمان‌های حکومتی، بانک‌ها و به طور کلی نهادهای سیاسی اجتماعی متمرکز شوند و انتقادها را به طور مستقیم در دل جامعه نشان دهند، هدف بزرگ‌تری را نشانه آن‌هاگرفتند و معضلات و دشواری‌ها را به کلیت«زندگی آمریکایی» نسبت می‌دادند. بسیاری از فیلم‌های این‌چنینی دهه نود و انتهای آن را کسانی ساختند که در سال‌های دهه هفتاد، انتقادات صریح خود را نثار جامعه آمریکا کرده بودند:استنلی کوبریک با چشمان کاملاً بسته و رابرت آلتمن با برش‌های کوتاه و البته جوان‌ها هم در این جریان نقش بزرگی داشتند :دیوید فینچر با هفت، برادران کوئن با بارتون فینک و لبوسکی بزرگ، کوئنتین تارانتینو با سگدانی وداستان عامه پسند و سرانجام، سام مندس با زیبایی آمریکایی. فیلم اثرگذار مندز که پنج جایزه اسکار را از آن خود کرد، واقعاً درباره تمام بحران‌های زندگی انسان معاصر آمریکایی و حتی به شیوه‌ای جهان شمول‌تر، انسان معاصر سال‌های آغازین سده بیست و یکم است. قهرمان فیلم یعنی لستر برنهام (کوین اسپیسی)در برقراری ارتباط با همسر خود چنان دچار مشکل است که می‌کوشد رؤیاهای کودکانه‌اش را از مراوده با یکی از همکلاسی‌های فرزندش خود جین به نام آنجلا تحقق ببخشد. همسر او(آنت بنینگ)هنگامی که با مرد غریبه‌ای در اتومبیل نشسته، نزد لستر لو می‌رود و با نیش و کنایه‌های توأم با بی‌تفاوتی لستر، به شدت تحقیر می‌شود. پسر جوانی که در همسایگی آن‌ها زندگی می‌کند، از سویی نزدیک می‌شود و چنان ارتباط صمیمانه‌ای برقرار می‌کند که دختر، در حالی که هنوز او را به درستی نمی‌شناسد، تصمیم می‌گیرد با او از خانه بگریزد. آنجلا به لستر می‌گوید که برخلاف ظاهر خود و تصور لستر تاکنون تجربهء آشنایی با مردی را نداشته است. پدر پسری که با دختر لستر آشنا شده، با عقده‌های فروخفته از دوران جنگ و تمایل فراوانش به نظامی‌گری فاشیستی، به لستر پیشنهاد همراهی با تمایلات همجنس‌گرایانه می‌دهد و. . . سیر این سقوطهای درونی و بیرونی، در تمام طول فیلم به شیوه‌های پیدا و پنهان، ادامه دارد. تلخی واقعیت درونی یکایک شخصیت‌های زیبایی آمریکایی وقتی هولناک‌تر می‌شود که سام مندز بر هیچ‌یک از آن‌ها با ابزاری همچون موسیقی سوزناک یا واکنش‌های احساسی، تأکید نمی‌کند. گویی همه این فجایع همچون بخش‌های عادی زندگی جاری و روزمره مردم معمولی، طبیعی و ناگزیرند و نیازی نیست که فیلم آن‌ها را در جایگاه رویدادها یا شرایطی سخت، مخوف، دردناک وخاص به نمایش بگذارد. این حالت طبیعی و گریز ناپذیر و نابسامانی‌ها و ناهنجاری‌های جامعه روز آمریکا-وحتی جهان-را پیش‌تر در برش‌های کوتاه/راه‌های میان‌بر آلتمن هم دیده بودیم. انگار هیچ فاجعه‌ای آن‌قدرها تکان‌دهنده تلقی نمی‌شد که آلتمن بر آن مکث کند. از هر کدامشان به سادگی می‌گذشت و از فرط تکرار، آن‌ها را عادی و رایج قلمداد می‌کرد. نام ترانه‌ای که زن خواننده در فیلم آلتمن می‌خواند، «زندانیان زندگی»بود. عنوانی که برای توصیف دنیای آدم‌های فیلم مندس هم مناسب به نظر می‌رسد:دنیایی همانند دنیای امروز.



  • خلاصه:

فیلم در مورد مردی میانسالی به نام لستر برنهام (کوین اسپیسی) است که در یک مجله تبلیغاتی مطلب می‌نویسد. همسر وی کارولین(آنت بنینگ)نام دارد. آن‌ها به هیچ وجه زندگی خوبی ندارند و روابطشان مدت هاست رو به سردی نهاده و تنها عامل حفظ خانواده آن‌ها دخترشان جینی است. لستر علاوه بر این مشکلات دچار افسردگی نیز شده‌است و مدت هاست که زندگی خود را پوچ می‌داند به طوری که در ابتدای فیلم می‌گوید من الان یه مرده متحرکم. روابط جینی با پدرش لستر نیز زیاد خوب نیست چون او را عامل دعوا و سردی در خانه میداند.

لستر یک شب به اصرار همسرش برای بهبود روابط خود با دخترش به دبیرستان دخترش می‌رود تا نمایش رقص وی را تماشا کند اما در دبیرستان وقتی دوست جینی یعنی آنجلا را می‌بیند احساس می‌کند بعد از مدت‌ها عشقی در دل او به وجود آمده و عاشق آنجلا می‌شود. لستر حالا دیگر زندگی خود را پوچ نمی‌داند بلکه هدف خود را از زندگی فقط رسیدن به آنجلا و داشتن روابط عاشقانه با آنجلا می‌داند. لستر از روز بعد تصمیم به تغییر می‌گیرد تا به آنجلا دست یابد ابتدا رئیسش را تهدید می‌کند و از وی حقوق یک سالش را می‌گیرد سپس از کار استعفا داده و سعی می‌کند با حرکاتش زنش را که عامل بدبختی خود می‌داند تا مرز جنون آزار دهد و همچنین تصمیم به لاغر کردن می‌گیرد و تمام وقتش را به بدن سازی اختصاص می‌دهد.

در همین احوال خانواده جدیدی به همسایگی لستر می‌آیند. پدر خانواده سرهنگ بازنشسته نیروی دریایی کلنل فیتز است و زنی با افسردگی شدید دارد و پسرشان ریکی نام دارد که چون در ۱۵ سالگی به دام اعتیاد افتاده بود کلنل به وی همیشه مشکوک است و از ۱۵ سالگی تا حال که ۱۹ سالش است هر سال دو بار از وی تست ادرار اعتیاد می‌گیرد اما ریکی هنوز معتاد است و علاوه بر آن مواد فروش نیز شده‌است و پدرش را نیز فریب می‌دهد به طوری که هر گاه از وی آزمایش ادرار می‌خواهد ادرار بچه به پدرش می‌دهد(این ادرار را از یکی از مشتریانش که پرستار یک پزشک اطفال است می‌گیرد). ریکی در دبیرستان جینی دختر لستر را ملاقات می‌کند و هر دو عاشق هم می‌شوند. همچنین لستر به دلیل بدن سازی اقدام به مصرف مواد نیرو زا می‌کند و موادش را از ریکی می‌خرد. لستر در اواخر فیلم متوجه خیانت همسرش کارولین شده و این انگیزه‌اش را برای همبستری با آنجلا بسیار بالاتر برده. خودخواهی‌های لستر و چشم چرانی‌هایش به آنجلا باعث می‌شود نفرت جینی نسبت به پدر افزون شود تا آن جا که تصمیم به قتل لستر می‌گیرد (البته این کار را نمی‌کند). رفت‌وآمدهای زیاد ریکی به خانه لستر و همچنین بروز یک اتفاق باعث ایجاد یک سو تفاهم برای کلنل می‌شود به طوری که فکر می‌کند پسرش و لستر روابط همجنس گرایانه دارند(این سو تفاهم بود زیرا ریکی برای فروش مواد به خانه لستر می‌رفت). این سو تفاهم باعث می‌شود کلنل با کتک و خشونت ریکی را از خانه بیرون بیندازد ریکی که حالا دیگر هیچ امیدی به زندگی با پدر و مادر خود ندارد تصمیم به فرار به نیویورک به همراه جینی می‌گیرد و جینی که دیگر حالش از پدر و مادرش بهم می‌خورد و متوجه می‌شود آن‌ها چقدر خود خواهند از تصمیم ریکی استقبال کرده و حاضر می‌شود با وی به نیویورک برود (آنها هیچ وقت موفق به انجام این کار نمی‌شوند). در همان هنگام ما متوجه می‌شویم کلنل همجنس گرا بوده و چون فکر می‌کرده لستر نیز همجنس‌گراست به وی پیشنهاد رابطه می‌دهد اما لستر به وی می‌گوید اشتباه گرفته‌است و وی همجنس‌گرا نیست. کلنل متوجه می‌شود به ریکی تهمت الکی زده‌است و برای هیچ و پوچ او را از خانه بیرون انداخته‌است. در نهایت لستر به آنجلا می‌رسد و آنجلا می‌پذیرد با لستر رابطه داشته باشد اما ناگهان اظهار می‌دارد که هر چه دربارهٔ روابط جنسی گذشته‌اش گفته‌است دروغ بوده و تا حالا با کسی رابطه نداشته است(اسم فیلم مربوط به همین است آنجلا و زیبایی ظاهری اش نماد جامعه آمریکا است که بسیار زیبا بنظر می‌رسد ولی در میدان عمل خالی و پوچ است و این زیبایی ظاهری به قدری قوی بود که باعث شد لستر با تمام قوا خود را به آن برساند ولی در نهایت با یک شوک بزرگ مواجه شود) لستر که متوجه می‌شود آنجلا باکره‌است حاضر نمی‌شود با آنجلا رابطه جنسی برقرار کند و به خاطر لذت خویش زندگی آنجلا را بر باد دهد. در آخرین صحنه فیلم کلنل فیتز که دچار عذاب وجدان است و از طرفی نگران این است که لستر افشا کند وی همجنس گرا است به خانه لستر رفته و لستر را به قتل می‌رساند. دیالوگ‌های روح لستر برنهام پس از به قتل رسیدنش بسیار زیبا و تاثیر گذار هستند.


این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
۲۰۰۰-گلادیاتور - Gladiator




  • کارگردان ریدلی اسکات
  • تهیه‌کننده داگلاس ویک
  • دیوید فرانزونی
  • فرانکو لاستیگ
  • نویسنده دیوید فرانزونی
  • جان لوگان
  • ویلیام نیکلسون
  • بازیگران راسل کرو
  • یواکین فینیکس
  • کانی نیلسن
  • الیور رید
  • ریچارد هریس
  • درک جاکوبی
  • موسیقی هانس زیمر
  • لیزا جرارد
  • فیلم‌برداری جان متیسون
  • تدوین پیترا اسکالیا
  • توزیع‌کننده دریم ورکز (ایالات متحده)
  • یونیورسال استودیوز (بقیه کشورها)
  • مدت زمان ۱54 دقیقه
  • نسخه کامل 171 دقیقه
  • کشور ایالات متحده آمریکا-بریتانیا
  • زبان انگلیسی
  • بودجه ۱۰۳٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار
  • فروش ۴۵۷٬۶۴۰٬۴۲۷ دلار

گلادیاتور (به انگلیسی: Gladiator) فیلمی به کارگردانی ریدلی اسکات عرضه شده در سال ۲۰۰۰ و به بازیگری راسل کرو و یواکین فینیکس است.این فیلم از بهترین فیلم های تاریخی سینما محسوب میشود.موسیقی این فیلم توسط آهنگساز بزرگ سینما هانس زیمر ساخته شده است و از بهترین موسیقی های متن ساخته شده در تاریخ سینما محسوب میشود.بازی زیبای راسل کرو در نقش گلادیاتوری زخم خورده که همسر و بچه اش به دست پسر پادشاه کشته شدند بسیار تاثیر گزار بود و جایزه اسکار را برای او به ارمغان آورد. این فیلم برنده پنج جایزه اسکار شد.


  • خلاصه:

ارتش روم به رهبری ژنرال ماکسیموس بر آخرین گروه بربرها غلبه می‌کند و روم را نجات می‌دهد. امپراتور مارکوس اورلیوس در بستر مرگ بدون توجه به پسر مکارش کومودوس از ماکسیموس می‌خواهد تا زمام امور را بدست گیرد و یک جمهوری مستقل پدید آورد کومودوس پدر را به قتل می‌رساند و دستور اعدام ماکسیموس و خانواده او را در اسپانیا صادر می‌کند. ماکسیموس از مرگ می‌گریزد اما قادر به نجات خانواده اش نمی‌شود. یک تاجر برده او را اسیر می‌کند و به پراکسیمو می‌فروشد که کارش تعلیم گلادیاتور است بدین ترتیب ماکسیموس راز و رمز گلادیاتوری را می‌آموزد و لیاقت خود را ثابت می‌کند.

از طرفی کومودوس پس از چند سال نبردهای گلادیاتوری را احیا می‌کند تا شاید محبوبیتی میان مردم کسب کند بی توجهی کومودوس به امور مملکتی خشم سناتور گراکوس را بر می‌انگیزد و طبیعت خون خواه امپراتور خواهرش لوسیلا را نیز سخت آشفته می‌کند زیرا قرار است لوسیوس پسر لوسیلا پس از کومودوس به امپراتوری برسد.

ماکسیموس و سایر گلادیاتورها نبردهای موفقی را در روم انجام می‌دهند کومودوس از اینکه او را زنده میابد بسیار خشمگین می‌شود اما هراس از برانگیختن نفرت مردم او را از صدور فرمان قتل ماکسیموس باز می‌دارد لوسیلا و گراکوس پنهانی با ماکسیموس قرارهایی برای رهبری ارتش و برپایی جمهوری می‌گذارند، اما کومودوس به نقشه پی می‌برد در نتیجه تنی چند از سناتورها را به قتل می‌رساند و گراکوس را بازداشت می‌کند. کومودوس تصمیم می‌گیرد تا در ملا عام با ماکسیموس بجنگد در انتها ماکسیموس او را به قتل میرساند و انتقام خانواده اش را از او می‌گیرد. ماکسیموس زخمی، پیش از مرگ قدرت را به گراکوس تفویض و چند گلادیاتور باقی‌مانده را آزاد می‌کند و پس از مرگ به اجداد و خانواده اش ملحق می‌شود.


این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
۲۰۰۱-یک ذهن زیبا- A Beautiful Mind




  • کارگردان ران هوارد
  • تهیه‌کننده برایان گریزر
  • ران هوارد
  • نویسنده سیلویا ناسار
  • آکیوا گلدزمن
  • بازیگران راسل کرو
  • جنیفر کانلی
  • موسیقی جیمز هورنر
  • تدوین دانیل هانلی
  • مایک هیل
  • توزیع‌کننده یونیور سال پیکچرز
  • دریم ورکز
  • تاریخ انتشار ۲۱ دسامبر، ۲۰۰۱
  • مدت زمان ۱۳۵ دقیقه
  • زبان انگلیسی
  • بودجه ۶۰ میلیون دلار
  • فروش ۳۳۵ میلیون دلار

یک ذهن زیبا، (به انگلیسی: A Beautiful Mind) نام فیلمی آمریکایی است.این فیلم در سال ۲۰۰۱ بر اساس کتابی به همین نام و نوشتهٔ سیلویا ناسار و به کارگردانی ران هوارد ساخته شده است. بازیگران اصلی آن راسل کرو در نقش جان نش و جنیفر کانلی در نقش همسر وی هستند.

روایت فیلم به صورت قابل توجهی با رویدادهای واقعی زندگی نش تفاوت دارد. این فیلم نیز به این خاطر مورد نقد قرار گرفته است، اما سازندگان آن می‌گویند که نمی‌خواستند فیلم را به صورت یک ارائه ادبی بسازند.
اولین تفاوت در توصیف استرس و بیماری ذهنی است. فیلم، بیماری او را دیداری و شنیداری توصیف می‌کند، درحالی که در واقع آن‌ها تنها شنیداری بوده‌اند.
درخصوص فداکاری بسیار آلیشیا - همسر جان نش - نیز در این فیلم اغراق شده است؛ چرا که آلیشیا در سال ۱۹۶۳ از جان نش جدا شد و هفت سال بعد در ۱۹۷۰ تنها به جان اجازه داد تا در خانه وی زندگی کند. بعد از دریافت جایزه نوبل توسط جان آن‌ها رابطه‌ جدیدی شروع کردند. در سال ۲۰۰۱ ، جان نش برای بار دوم با آلیشیا ازدواج کرد.
مراسم خودکار در پرینستون - که در فیلم می‌بینیم - ساختگی است.
در فیلم، جان نش در سال ۱۹۹۴ قبل از برگزاری مراسم نوبل، می‌گوید که از داروهای جدیدی استفاده می‌کند، اما در واقع نش از سال ۱۹۷۰ هیچ دارویی استفاده نکرده‌ است. کارگردان فیلم در این باره این‌چنین توضیح می‌دهد که به این دلیل، جمله مورد اشاره به سخنان جان اضافه شده ‌است که در غیر این صورت، از فیلم این‌طور برداشت می‌شد که همه‌ انواع بیماران روان‌گسیختگی بدون دارو می‌توانند از پس بیماری خود برآیند.
هم‌چنین نش هیچ‌گاه سخنرانی قابل قبولی برای جایزه نوبل خود ارائه نداد، چرا که برگزارکنندگان آنطور که در فیلم گفته شده است این کار را انجام ندادند. لازم به ذکر است با اینکه برگزارکنندگان جایزه نوبل عموما سخنرانی در دانشگاه سوئدی دارند، این نیز در مورد جان نش اتفاق نیفتاد؛ برگزار کنندگان درباره‌ی علت این کار به عدم ثبات ذهنی او اشاره داشتند.



  • خلاصه:

داستان فیلم دربارهٔ زندگی جان نَش ریاضیدان برندهٔ جایزهٔ نوبل اقتصاد و مسائلی که به دلیل بیماری روان‌گسیختگی با آنها مواجه می‌شود، ساخته شده است.

این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
۲۰۰۲-شیکاگو-Chicago




  • کارگردان راب مارشال
  • بازیگران رنه زلوگر
  • ریچارد گی‌یر
  • کاترین زتا جونز
  • جان سی ریلی
  • کویین لطیفه
  • کریستینه بارانسکی
  • تای دیگس
  • تاریخ انتشار ۲۰۰۲
  • کشور ایالات متحده آمریکا
  • زبان انگلیسی

شیکاگو نام یک فیلم موزیکال آمریکایی ساخته ۲۰۰۲ به کارگردانی راب مارشال و با بازی رنه زلوگر ، ریچارد گی‌یر و کاترین زتا جونز است.

شیکاگو نامزد دریافت ۱۳ جایزه اسکار شد و در مجموع توانست ۶ جایزه اسکار را به خود تعلق دهد.



  • خلاصه:

این فیلم بر اساس یک تئاتر موزیکال به نام شیکاگو ساخته شده که ترانه‌های آن (ساخته جان کندر (John Kander)) در این فیلم استفاده شد.

این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
۲۰۰۳-ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه - The Lord of the Rings: The Return of the King




  • کارگردان پیتر جکسون
  • تهیه‌کننده پیتر جکسون
  • بری ام آزبورن
  • فرن والش
  • نویسنده
  • کتاب
  • جی. آر. آر. تالکین
  • فیلمنامه
  • فرن والش
  • فیلیپا بوینز
  • پیتر جکسون
  • بازیگران الیجاه وود
  • ایان مک‌کلن
  • ویگو مورتنسن
  • لیو تایلر
  • شون آستین
  • کیت بلانشت
  • اورلاندو بلوم
  • جان ریز-دیویس
  • برنارد هیل
  • شون بین
  • هوگو ویوینگ
  • کریستوفر لی
  • دومینیک موناگان
  • موسیقی هاوارد شور
  • فیلم‌برداری اندرو لزنی
  • تدوین جمی سلکرک
  • انی کالینز
  • توزیع‌کننده نیو لاین سینما
  • تاریخ انتشار بریتانیا ۱۶ دسامبر ۲۰۰۳
  • آمریکا ۱۷ دسامبر ۲۰۰۳
  • زلاند نو ۱۸ دسامبر ۲۰۰۳
  • مدت زمان نسخهٔ سینمایی ۲۰۰ دقیقه
  • نسخهٔ طولانی‌تر ۲۵۰ دقیقه
  • کشور نیوزیلند - ایالات متحده آمریکا
  • زبان انگلیسی
  • بودجه ۹۶ میلیون دلار
  • فروش ۱٫۱۱۹٫۱۱۰٫۹۴۱ دلار
  • پس از ارباب حلقه‌ها: دو برج

ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه (به انگلیسی: The Lord of the Rings: The Return of the King)نام فیلم سینمایی در ژانر فانتزی به کارگردانی پیتر جکسون است. این فیلم بر اساس جلد سوم رمانی با همین نام نوشته جی. آر. آر تالکین در سال ۲۰۰۳ ساخته شده‌است. این فیلم پس از دو سری اول این سه گانه با نامهای ارباب حلقه‌ها:یاران حلقه و ارباب حلقه‌ها: دو برج است. این فیلم در مجموع توانست ۱۱ جایزه اسکار را از آن خود کند و با فروش ۱٫۱ میلیارد دلاری خود ششمین فیلم پر فروش تاریخ سینمای جهان تا سال ۲۰۰۳ شود.

پیتر جکسون در هنگام دریافت جایزهٔ بهترین فیلم سال مراسم اسکار، نویسندهٔ سری کتابهای ارباب حلقه‌ها، تالکین، را ستود و از آن به عنوان یکی از محبوب‌ترین کتب دنیا نام برد.



  • خلاصه:

داستان قسمت سوم درست از جایی شروع می‌شود که قسمت دوم(ارباب حلقه‌ها: دو برج) تمام شده بود.

اِنتها(به انگلیسی: Ent) از برج آیزنگارد محافظت می‌کنند و فرودو و سم که توسط گالوم هدایت می‌شوند در بیابان داگورلد(میدان نبرد) هستند، و این در حالی است که حلقه از گردن فرودو آویزان است. او با سم راه کوه هلاکت را در پیش گرفته و سنگینی حاصل از مسئولیتی را که حلقه روی دوشش گذاشته‌است را احساس می‌کند. آنها باید به کوه هلاکت بروند چرا که حلقه در آنجا به وجود آمده ودر آنجا هم باید از بین برود. که ناگهان با تاریکی هوا مواجه می‌شوند و باید از گالوم که یکی ار حمل کننده‌های سابق حلقه بوده‌است و اکنون چهره‌اش تغییر یافته کمک بگیرند.


این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
۲۰۰۴-دختر میلیون دلاری - Million Dollar Baby




  • کارگردان کلینت ایستوود
  • تهیه‌کننده کلینت ایستوود
  • تام روزنبرگ
  • آلبرت اس رودی
  • نویسنده اف. ایکس. توله (داستان)
  • پل هگیس(فیلم‌نامه)
  • بازیگران هیلاری سوانک
  • کلینت ایستوود
  • مورگان فریمن
  • جی باروچل
  • مایک کالتر
  • برایان او. بیرن
  • مارگو مارتیندال
  • ریکی لیندهوم
  • موسیقی کلینت ایستوود
  • فیلم‌برداری تام استرن
  • تدوین جوئل کاکس
  • توزیع‌کننده برادران وارنر(ایالات متحده)
  • لیک‌شور اینترتینمنت(خارج از ایالات متحده)
  • مدت زمان ۱۳۲ دقیقه
  • زبان انگلیسی
  • بودجه ۳۰٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار
  • فروش ۲۱۶٬۷۶۳٬۶۴۶ دلار

دختر میلیون دلاری (به انگلیسی: Million Dollar Baby) به کارگردانی کلینت ایستوود، فیلمی داستانی ورزشی محصول سال ۲۰۰۴ کمپانی آمریکایی برادران وارنر است. پایان این فیلم مورد انتقاد طرفداران حقوق ناتوانان و معلولان قرار گرفت زیرا آنان معتقد بودند که فیلم مشوق عمل اوتانازی ناتوانان می‌باشد.


  • خلاصه:

مگی فیتزجرالد (با بازی هیلاری سوانک) با اصرار فراوان فرانکی دان (با بازی کلینت ایستوود) مربی‌ای که بوکسرهای موفقی را معرفی کرده است متقاعد می‌کند تا به او شیوهٔ مسابقه را بیاموزد و او را نیز تبدیل به یک قهرمان کند. مگی آنقدر سخت تمرین می‌کند که راهی مسابقه قهرمانی جهان می‌شود. رقیب او یک بوکسور است که مقام کثیف‌ترین بوکسور را دارد هم از نظر ورزشی و هم از نظر اخلاقی. مگی در مسابقه با او برنده می‌شود. اما رقیب او عصبانی شده و...

این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
۲۰۰۵-تصادف-Crash




  • کارگردان پال هگیس
  • تهیه‌کننده باب یاری (کمپانی دژ)
  • نویسنده Paul Haggis
  • Bobby Moresco
  • بازیگران برندن فریزر
  • ساندرا بولاک
  • دان چیدل
  • لوداکریس
  • لارنز تایت
  • جنیفر اسپوزیتو
  • مت دیلون
  • کیت دیوید
  • ترنس هاوارد
  • تانیدا نیوتون
  • مایکل پنیا
  • شان طوب
  • بهار سومخ
  • ویلیام فیچنر
  • لرتا دوین
  • موسیقی مارک ایشام
  • فیلم‌برداری J. Michael Muro
  • تدوین Hughes Winborne
  • توزیع‌کننده لاینس‌گیت
  • بودجه $۶٬۵۰۰٬۰۰۰
  • فروش $۹۸٬۴۱۰٬۰۶۱

تصادف یا برخورد (به انگلیسی: Crash) فیلمی ساختهٔ سال ۲۰۰۴ به کارگردانی پال هگیس است که برندهٔ ۳ جایزه اسکار از جمله، جایزه اسکار بهترین فیلم سال ۲۰۰۵ شد. فیلم در اصل به بررسی موضوع نژادپرستی در بین نژادهای گوناگون (همانند سیاه‌پوست، ایرانی، عرب، آمریکایی و...) می‌پردازد.

کارگردان این فیلم، نویسندهٔ فیلمنامه دختر میلیون دلاری (که در سال ۲۰۰۴ برنده جایزه اسکار بهترین فیلم شد) بوده است، و در فیلم از بازیگران سرشناسی مانند ساندرا بولاک، دان چیدل، رایان فیلیپ و برندن فریزر استفاده کرده است.



  • خلاصه:

یک خانم خانه‌دار اهل برنتوود و همسرش که دادستان منطقه است، یک مالک فروشگاه که ایرانی‌ست، دو کارآگاه پلیس که عاشق و معشوق هم هستند، یک کارگردان تلویزیونی سیاه‌پوست آمریکایی و زنش، یک کلید ساز مکزیکی، دو رباینده ماشین، یک پلیس تازه کار و زوج میانسال کره‌ای، همه در لوس آنجلس زندگی می‌کنند و ظرف ۳۶ ساعت آینده همگی تصادف خواهند کرد.

این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
صفحه  صفحه 14 از 78:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  77  78  پسین » 
تالار تخصصی سینما و موسیقی

Hollywood | هالیوود

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA