انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
تالار تخصصی سینما و موسیقی
  
صفحه  صفحه 1 از 38:  1  2  3  4  5  ...  35  36  37  38  پسین »

Cinema of the world | سینمای کشور های جهان


مرد

 
درود

درخواست ایجاد تاپیک در تالار تخصصی سینما و موسیقی را دارم

نام تاپیک: سینمای کشور های جهان | Cinema of the world



تعداد صفحات:بیش از ۶ صفحه

توضیح: بررسی سینمای کشور های مختلف جهان از ابتدا تاکنون

کلمات کلیدی:تاریخ سینمای جهان + سینمای اروپا + سینمای آسیا + سینمای آمریکا + سینمای آفریقا + سینما
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
سینمای فرانسه
سینمای فرانسه


کاخ گومون ، حدود ۱۹۱۴

سینمای فرانسه شامل هنر فیلم‌سازی در داخل و خارج از فرانسه می‌شود. فرانسه زادگاه سینما است و سهم قابل توجهی در سینمای جهان دارد و به توسعه این صنعت کمک کرده است.جدا از صنعت بومی فیلم‌سازی در فرانسه این کشور هنرمندان بسیاری را از سرتاسر جهان در فرانسه گرد هم آورده است. به همین دلیل، سینمای فرانسه است گاهی اوقات با سینمای کشورهای خارجی در هم تنیده شده است .رومن پولانسکی، کریستوف کیشلوفسکی، آندره ژولاوسکی از لهستان، (گاسپر نوئه، ادگاردو گوزارینسکی از آرژانتین، آناتول لیتواک و الکساندر الکسیف از روسیه، مایکل هانکه از اتریش جز برجسته‌ترین هنرمندان سینمای فرانسه به شمار می‌آیند.

یکی دیگر از عناصر حمایت از این صنعت این است که پاریس دارای بالاترین تراکم سینما در جهان می‌باشد. با ۲۰۶،۵ میلیون بلیط فروخته شده در سال ۲۰۱۰ و ۲۱۵،۶ میلیون نفر در سال ۲۰۱۱ فرانسه در جایگاه سوم بزرگترین بازارهای فیلم پس از پس از ایالات متحده و هند در جهان است. و همچنین از نظر درآمد پس از ایالات متحده و ژاپن قرار می‌گیرد. و در اروپا با رکورد ۲۶۱ فیلم تولید شده در سال ۲۰۱۰ موفق‌ترین صنعت سینما متعلق به فرانسه می‌باشد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
موج نوی سینمای فرانسه
موج نوی سینمای فرانسه جنبشی در سینمای فرانسه است که در دهه ۱۹۵۰ به رهبری منتقدان جوان تحریریه مجله سینمایی کایه دو سینما در فرانسه شکل گرفت و به سایر نقاط دنیا سرایت یافت.

موج نو در فرانسه در دو دوره اتفاق افتاد. دورهٔ اول از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲ طول کشید و از مشخصه‌های آن تاکید بر مولف و میزانسن بود. فیلم‌سازان این دوره از قواعد فیلم‌سازی دههٔ ۵۰ میلادی، هم به لحاظ روایی و هم تصویری، روی‌گردان شدند. روایت و داستان و یا آغاز و پایانی برای فیلم‌ها وجود نداشت. تنها برشی از زندگی در فیلم نشان داده می‌شد و به این ترتیب اقتباس ادبی در این سینما از بین رفت. ادبیات جای خود را به قصه‌های عامه‌پسند داد و زمان در فیلم‌ها همان دههٔ حاضر بود و حرف‌هایی که در فیلم‌ها زده می‌شد، درباره جوانان بود. صحبت از تمایلات جنسی که نشان از پدیدهٔ «عشق آزاد» داشت، در سینمای موج نو رواج یافت و هویت آدم‌ها در فیلم‌ها مطرح شد. نقش زنان هم در روایت محوری تر شد و مثبت تر شد. استفاده از نماهای معمول که زمان و مکان را توصیف می‌کرد منسوخ شد و جامپ کات و نماهای نامنطبق در تدوین جای خود را باز کرد. دوربین‌های سبک برای فیلمبرداری در خیابان‌ها به کار می‌رفت و دیگر فیلمها در استودیو ساخته نمی‌شد. البته تنها نمادی که در سینمای موج نو تغییر نیافت همان شهر پاریس بود. دورهٔ دوم موج نو بین سال‌های ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۸ اتفاق افتاد. دراین دورهگفتمان ها سیاسی‌تر شد و ایده‌یولوژی کم رنگ تر. فیلم‌های گدار مانند دو سه چیزی که از آن زن می‌دانم(۱۹۶۶) و زن چینی و آخر هفته، هر دو محصول سال ۱۹۶۷، از این دسته هستند. در این دوره اسطوره‌های بورژوازی از بین رفت و مسایلی مانند ازدواج و خانواده در فیلم‌ها مطرح نمی‌شد. به جای آن‌ها موضوعاتی مانند سیاست‌ورزی دانشجویان، بلوغ، مصرف‌گرایی و ویتنام در فیلم‌ها رواج یافت. رویهٔ فیلم‌سازی در این دوره یعنی تکنولوژی آن، رویهٔ اجتماعی یعنی مصرف را برملا می‌کرد. به این معنی که دیگر فیلم‌های هالیوودی با تولیدات عظیم، سرمشق نبودند و دوربین روی دست، حذف ستاره‌ها و استودیو به عنوان ضد سینما در برابر تکنولوژی فیلم سازی در آمریکا، به روی کار آمد. تنش‌های شخصی و بعد از آن تنش‌های سیاسی که نسل‌های جوان تر با آن‌ها روبرو بودند، درون مایهٔ فیلم‌ها را تشکیل می‌داد.

موج نو تلاش می‌کرد از سوژه‌های متفاوت و سبک روایت متفاوت در ساخت و تهیه فیلم استفاده کند و برخلاف سینمای کلاسیک آمریکا، از ستاره‌های سینمایی استفاده نمی‌کرد (به همین دلیل استفاده از نابازیگر زیاد دیده می‌شود). در این فیلم‌ها تماشاگر در قضاوت و خوانش فیلم آزادی دارد.

در اواخر ۱۹۵۰ چند تن از این منتقدان اولین فیلم‌هایشان را کارگردانی کردند که منعکس کننده این نظریهٔ آنان بود که به عنوان موج نوی فرانسه از آن یاد می‌شود. از پیشروان این نظریه می‌توان از فرانسوا تروفو با فیلم چهارصد ضربه، و ژان لوک گدار با اولین فیلم بلندش از نفس افتاده نام برد که این فیلم توانست قواعد عصیان‌گرانه موج نو را به بهترین شکل ممکن مجسم کند.

از دیگر منتقدین فرانسوی که بر اساس همین نظریه پا به عرصهٔ کارگردانی نهادند، می‌توان از ژاک ریوتی، اریک رومر، کلود شابرول، و همچنین فیلمسازانی چون آلن رنه، ژاک دمی، گی دوبور و اگنس واردا نام برد.

منتقدان از آنچه که به عنوان فیلم‌های ادبی در فرانسه ساخته می‌شد، ناراضی بودند و به نظر آنان در این‌گونه فیلم‌ها، نقش فیلمنامه‌نویس بیشتر از کارگردان مشهود بود. آنان معتقد بودند که تنها کارگردانان هالیودی مانند آلفرد هیچکاک به معنی واقعی سازندهٔ فیلم هستند، زیرا از آنجایی که آنها خود نویسندهٔ فیلم‌هایشان هستند، توانایی کاملی در به تصویر کشیدن آنها دارند.[نیازمند منبع] آنها عقیده داشتند صرف نظر از این که چه کسانی این فیلم‌ها را تولید، فیلمبرداری یا بازی کرده‌اند یا نوشته‌اند، و فارغ از نوع استودیو و مقدار پولی که فیلم با آن ساخته می‌شود، باید تداوم را در مجموعه فیلم‌هایی یافت که تحت یک عنوان به یکدیگر پیوسته‌اند: کارگردان.

موج نوی فرانسه باعث حیات دوبارهٔ سینمای این کشور شد و بار دیگر سینمای فرانسه را در رأس سینمای فرهنگی جهان قرارداد[نیازمند منبع]. موج نو تمام فیلمسازان جوان سرکش را تحت تأثیر قرار داد و دنباله‌های آن به سایر کشورها از جمله چکسلواکی، ژاپن و برزیل نیز سرایت کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
سینما نگاه
سینما-نگاه (به فرانسوی: Cinéma du look) جنبشی در سینمای فرانسه بود که در دهه هشتاد آغاز شد. این جنبش برای نخستین بار توسط رافائل باسان به این نام خوانده شد. فیلمسازان اصلی این جنبش شامل لوک بسون، لئو کاراکس و ژاکوس بینکس می‌شوند. کارگردانانی که گفته می‌شود که سبک را بر محتوا و منظره یا فضای بصری فیلم را بر داستان ترجیح می‌دهند. خصوصیت کار فیلمسازان این جنبش سبک بصری دقیق و تأکید بر روی جوانان بیگانه شده و به حاشیه رانده شده در دوره فرانسوا میتران است. تم‌هایی چون سرنوشت عشقی تلخ، افراد جوان دور از خانواده و دیدگاه تلخی نسبت به پلیس در آثار این افراد دیده می‌شود. در آثار این افراد از مترو به عنوان استعاره‌ای بر جهانی زیرزمینی بسیار استفاده شده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
رئالیسم شاعرانه


ژان گابن بازیگر فرانسوی که ایفاگر بسیاری از نقش های اصلی در فیلم های جنبش رئالیسم شاعرانه بود.

رئالیسم شاعرانه (به فرانسه: Réalisme poétique) جنبشی در سینمای فرانسه بود که از اوایل دهة ۱۹۳۰ آغاز شد. ژان رنوار، مارسل کارنه، ژولین دوویویه و ژان گرمیون فیلم‌سازانی بودند که در این دهه در قالب گروه نه چندان منسجمی به فیلم سازی پرداختند و جنبش رئالیسم شاعرانه را به وجود آوردند. گرچه این جنبش همچون جنبش مونتاژ شوروی یا امپرسیونیسم فرانسه، حرکتی منسجم و متحد نبود. فیلم های رئالیسم شاعرانه دارای لحنی توام با حسرت و ناامیدی است. این فیلم ها معمولاً درباره حاشیه نشینانی است که در ناامیدی و یاس زندگی می کنند. قهرمانان برآمده از چنین قشری در میانه فیلم معمولاً با رویدادی دچار عشقی آرمانی شده و امید در کالبدشان دمیده می شود. اما پایان فیلم های جنبش رئالیسم شاعرانه معمولاً توامان با یاس و ناامیدی ست؛ این قهرمانان دوباره ناامید می شوند و فیلم با توهم زدایی و مرگ قهرمان فیلم به پایان می رسد. این سینما به شدت تقدیرگرا است و تقدیر را حاکم بر زندگی قهرمانان می‌داند.

فروپاشی دو کمپانی بزرگ فیلم‌سازی فرانسه، پاته و گومون، در دهه 1930 بازار تولید فیلم فرانسه را در اختیار کمپانی های کوچک فیلم‌سازی قرار داد، به گونه ای که بیش از 90 درصد تولیدات سینمایی نیمه دوم دهه 1930 فرانسه توسط این کمپانی های کوچک ساخته شد. این شرایط همچنین دسترسی فیلم‌سازان مستقل و هنری فرانسوی را به استودیو ها و امکانات و تجهیزات فیلم‌سازی تسهیل کرد. شرکت های فیلم‌سازی فرانسوی بر خلاف کمپانی های بزرگ آمریکایی که با یکدیگر برای تشکیل یک تراست به توافق رسیده بودند، به رقابت با یکدیگر پرداخته و سعی در حذف رقبا از بازار داشتند که موجب تضعیف این شرکت ها شد. اما همین تضعیف نظام استودیویی انعطاف و آزادی بیشتری برای فیلم‌سازان فرانسوی مهیا کرد. دو عامل به فیلم‌سازان فرانسوی و به خصوص فیلم‌سازان جنبش رئالیسم شاعرانه فرصت ابراز و ظهور داد؛ یکی مقررات دولتی که از تولید داخلی حمایت می کرد و دیگری پیدایش صدا در سینما که مخاطبان فرانسوی را به شنیدن دیالوگ‌ها به زبان فرانسوی مشتاق می کرد.

جنبش رئالیسم شاعرانه را می توان سایه ای از عروج و افول ائتلاف احزاب چپ فرانسه تحت عنوان جبهه مردمی قلمداد کرد. این حزب که در سال 1936 به قدرت رسید با شعارهایی امیدوار کننده وعده تغییرات زیادی در اوضاع مردم را داده بود. اما تنها 6 ماه حکومت این ائتلاف کافی بود که امیدها به یاس تبدیل شوند و ائتلاف حاکم سقوط کند. فیلم های یاس آوری همچون بندرگاه مه آلود و روز برمی آید از مارسل کارنه و قاعده بازی از ژان رنوار که در زمره آثار رئالیست شاعرانه قرار می گیرند، افول اقبال جبهه مردمی را نشان داده و با تصویری ناامید کننده در پایان فیلم، خبر از جنگ محتوم می دهند. دیوید بوردول با اشاره به فیلم هایی از دو ویویه و رنوار تصریح می کند که "فیلم های مهمی که جبهه خلق (جبهه مردمی) الهام بخش آن ها بود تفاوت چندانی با فیلم های رئالیسم شاعرانه نداشتند." او همچنین معتقد است که در دیگر فیلم های جریان رئالیسم شاعرانه که با نگاهی تلخ با قهرمانانی از طبقه کارگر همدردی می کنند، تاثیرپذیری از جبهه مردمی دیده می شود.

رئالیسم در رئالیسم شاعرانه با رئالیسم اجتماعی فیلم مستند تفاوت های بارزی دارد؛ رئالیسم شاعرانه به شدت سبک پردازی شده است و به میزانسن توجه ویژه ای می شود. بدین گونه که در طراحی دکور، صحنه آرایی و نورپردازی وسواس بسیاری صرف می شود. این جنبش از این جهت بسیار از اکسپرسیونیسم آلمان تاثیر پذیرفته است. واقع گرایی رئالیسم شاعرانه متکی بر استودیو و معمولاً دارای میزانسن های بازسازی شده و استیلیزه است و از این رو رئالیسمی کم و بیش "غیر اصیل" دارد. رئالیسم انتزاعی رئالیسم شاعرانه با نمادگرایی شاعرانه روایت جفت و جور است. روایت به شدت تقدیرگرایی دارد و بسط روایت به گونه ای است که سرنوشت شوم شخصیت اصلی و یاس و ناامیدی او را به خوبی به نمایش بگذارد. مجموعه ی مولفه های سبکی و تماتیک، صحنه آرایی، نورپردازی، دیالوگ ها، ایما و اشارات و حرکات، همه در جهت نشان دادن تباهی شخصیت های این فیلم ها کارکرد دارند. مثلاً در نورپردازی چهره شخصیت اصلی فیلم از پهلو نور می خورد و یا به بخشی از مکانی کلیدی که این شخصیت خود را در آن یافته است نور تابانده می شود و یا شی و جسمی در صحنه با نورپردازی به شی ای نمادین تبدیل شده و به انتزاع می رسند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
جشنواره فیلم کن
وب‌گاه رسمی

  • کشور فرانسه
  • مکان کن
  • اولین جایزه ۱۹۳۹ / دهه ۱۹۵۰

جشنواره بین‌المللی فیلم کن (به فرانسوی: Le Festival International du Film de Cannes) جشنواره‌ای سالانه است که در کن فرانسه برگزار می‌شود. این جشنواره یکی از بزرگترین و باشکوهترین رویدادهای سینمایی جهان و محلی برای پیش‌نمایش فیلم‌های جدید از تمامی ژانرها از جمله مستند به‌شمار می‌آید.

جشنواره فیلم کن ۲۰۱۳ به‌عنوان شصت و ششمین دوره آن در فرانسه به پایان رسید. ریاست هیات داوران جشنواره امسال را که از ۱۵ تا ۲۶ ماه مه برگزار شد، استیون اسپیلبرگ کارگردان آمریکایی برعهده داشت. در این دوره، عبداللطیف کشیش کارگردان عرب فرانسوی - تونسی‌تبار برنده جایزه نخل طلایی در شصت و ششمین دوره جشنواره سینمایی کن شد.

جشنواره فیلم کن برای اولین بار در شهر کن در جنوب فرانسه در سپتامبر ۱۹۳۹ برگزار شد، اما پس از آن تا پایان جنگ جهانی دوم برگزاری مجدد این جشنواره متوقف ماند. در دهه ۱۹۵۰ میلادی زمان برگزاری جشنواره، از ماه سپتامبر به آوریل تغییر یافت و از سال ۱۹۵۵ میلادی، نخل طلا به عنوان جایزه اصلی جشنواره کن معرفی شد. برنامه‌های این جشنواره از هفت بخش اصلی تشکیل شده‌است که شامل بخش‌های مسابقه، خارج از مسابقه، نوعی نگاه، سینه فونداسیون (مسابقه فیلمهای کوتاه)، هفته منتقدان، دو هفته کارگردانان و بازار فیلم می‌شود.

در جشنواره بین‌المللی فیلم کن، فیلم‌ها در دو بخش اصلی و فرعی از اقصا نقاط جهان با یکدیگر رقابت می‌کنند. مهم‌ترین و پر افتخارترین جایزه در جشنواره بین‌المللی فیلم کن جایزه نخل طلایی (Palme d'Or) است. عباس کیارستمی فیلمساز مطرح ایرانی در سال ۱۹۹۷ برای فیلم طعم گیلاس برنده نخل طلائی جشنواره کن و تاکنون ۳ بار نامزد دریافت نخل طلائی جشنواره بین‌المللی فیلم کن شده‌است.

از دیگر ویژگی‌های جشنواره فیلم کن خصوصی بودن آن است که در آن بزرگ‌ترین ستارگان سینما و مطرح‌ترین تهیه کنندگان عرصه سینما حضور به هم می‌رسانند. قابل ذکر است که فقط اهالی سینما حق شرکت در جشنواره را آنهم با کارت دعوت ویژه دارند.

جشنواره بین‌المللی فیلم کن محل بسیار مناسبی برای تهیه کنندگان سینما از تمام نقاط جهان است که در آن فرصت می‌یابند تا فیلم‌های خود را به شرکت‌های عظیم فیلمسازی عرضه کنند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
جایزه سزار
وب‌گاه رسمی

  • جوایز برای بهترین فیلم‌های سینمایی
  • مجری آکادمی هنرها و فنون سینمایی فرانسه
  • کشور فرانسه
  • اولین جایزه ۱۹۷۵

جایزه سزار (به فرانسوی: César du cinéma) جایزه سینمایی ملی فرانسه است که نخستین بار در سال ۱۹۷۵ بر‌گزار شد. نامزدهای این جایزه توسط اعضای آکادمی هنرها و فنون سینمایی فرانسه (به فرانسوی: Académie des Arts et Techniques du Cinéma) برگزیده می‌شوند که مراسم آن در Théâtre du Châtelet پاریس معمولاً در فوریه بر‌گزار می شود . این جایزه که نام خود را از سزار بالداچینی، مجسمه‌ساز فرانسوی گرفته‌است به اسکار فرانسوی معروف است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
نخل طلایی


  • مکان کن
  • کشور فرانسه
  • برگزار کننده جشنواره بین المللی فیلم کن
  • اولین مراسم ۱۹۵۵

نخل طلا (به فرانسوی: Palme d'Or)، مهم‌ترین و با ارزشترین جایزه در جشنواره فیلم کن می‌باشد. این جایزه سال ۱۹۵۵ توسط هیأت برگزار کنندهٔ جشنواره معرفی شد و از آن زمان تا کنون هر سال به بهترین فیلم منتخب هیأت داوران تعلق می‌گیرد. (قبل از آن تا سال ۱۹۵۴، این جایزه جایزهٔ بزرگ جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم نامیده می‌شد.) نخل طلایی یکی از معتبرترین جوایز سینمایی به شمار می‌آید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
اروپاکورپ
وب‌گاه ها:

www.europacorp.com

www.europacorp-corporate.com

  • نوع شرکت استودیوی فیلم‌سازی
  • بنیانگذاری ۲۰۰۰
  • بنیانگذار(ها) لوک بسون
  • پیر-آنژ لو پوگام
  • دفتر مرکزی پاریس، فرانسه
  • محصولات آثار سینمایی و تلویزیونی

اروپاکورپ یک استودیوی فیلم‌سازی فرانسوی است که مقر آن در پاریس قرار دارد. این شرکت با همکاری لوک بسون و پیر-آنژ لو پوگام در سال ۲۰۰۰ تاسیس شده است. این شرکت در طیف گسترده‌ای از فعالیت‌های سینمایی و تلویزیونی مانند توزیع فیلم در فرانسه، توزیع دی وی دی، فروش حقوق پخش تلویزیونی در فرانسه، و تولید تبلیغات به کار مشغول است.

اروپاکورپ در ابتدا با سرمایه‌گذاری بر روی فیلم‌های سینمایی کم‌هزینه که پتانسیل فروش بالای جهانی داشتند به موفقیت‌های اقتصادی رسید. این شرکت از سال ۲۰۱۱ وارد چرخه ساخت مجموعه‌های تلویزیونی هم شده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
گومون


وب گاه

گومون Gaumont: شرکت فرانسوی تولید و پخش فیلم سینمایی و همچنین دارای سالنهای نمایش فیلم است. این شرکت قدیمی ترین شرکت سینمایی جهان است و در سال ۱۸۹۵ تاسیس شده و عمری برابر عمر سینما دارد.

شرکت در سال ۱۸۹۵ توسط لئون گومون Léon Gaumont تاسیس شد و در ابتدا فعالیت به تولید دوربین ووسائل جانبی عکاسی می پرداخت. لئون گومون که شیفته کارهای ادیسون و برادران لومیر شده بود ( برادران لومیر اولین نمایش عمومی فیلم را در ۲۸ دسامبر ۱۸۹۵آغاز کردند)از سال ۱۹۰۰ به طور جدی وارد کار سینما شد و به تولید دستگاههای نمایش فیلم پرداخت. منشی او آلیس گی Alice Guy به او پیشنهاد کردکه برای افزایش فروش و معرفی محصولات تولیدی شرکت از این محصولات فیلم تهیه شود و به نمایش عمومی درآید. آلیس گی همچنین اولین زن کارگردان جهان است و تولید ۳۰۰ فیلم را در کارنامه خود دارد.

در سال ۱۹۱۰ لئون گومون میدان اسبدوانی پلاس کلیشی place Clichy پاریس را می خرد و آن را تبدیل به بزرگترین سالن سینمای دنیا به گنجایش ۳۴۰۰ می کند.

در سال ۱۹۲۵ با شرکت مترو گلدوین مایر قرار داد توزیع فیلم را امضا می کند که به تاسیس شرکت جدیدی بنام گومون- مترو گلدوین می انجامد ولی این قرارداد تنها ۳ سال دوام می یابد.

در سال ۱۹۳۰ با ورود صدا به سینمای اروپا لئون بازنشسته میشود و شرکت به گومون فرانکو فیلم اوبر Gaumont Franco Film Aubert تغییر نام میدهد.

از سال ۱۹۷۵ شرکت توسط نیکلاس سیدوکس Nicolas Seydoux اداره میشود و گومون یکی از مهمترین شرکتهای تولید و توزیع فیلم فرانسه می شود.

از سال ۱۹۹۵ فعالیت تولید فیلمهای پویانمایی Animition، بازیهای ویدئویی و کامپیوتری به تولیدات این شرکت اضافه شده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
صفحه  صفحه 1 از 38:  1  2  3  4  5  ...  35  36  37  38  پسین » 
تالار تخصصی سینما و موسیقی

Cinema of the world | سینمای کشور های جهان

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA