ارسالها: 23330
#41
Posted: 16 Sep 2014 21:20
زمینه پیدایش و گسترش
در دوران حکومت فاشیست ها در ایتالیا، نوعی سینمااز طرف حکومت ترویج شد که ارتباطش رااز واقعیت بریده بود و تمام هم وغم آن، ترویج تصویری خوب از ایتالیا بود. بنا به دستور حکومت، نمایش مضامینی چون " جنایت " و سایر موضوعاتی که از دید فاشیست ها غیراخلاقی بود ممنوع شده بود. به همین دلیل ، در واپسین سال های حکومت فاشیستی در ادبیات و سینمای ایتالیا تمایلی رئالیستی پیدا شد . چهار قدم در ابرها، بچه ها مراقب ما هستند، وسوسه و فیلم های دیگر برخی از فیلمسازان ایتالیایی، تلاشی بود برای مقابله با این موج تحمیل شده از طرف دستگاه حکومتی . جیوسپه دسانتیس و ماریا آلیکاتا در سال 1941 چنین نوشتند : " بر این باوریم که روزی با دنبال کردن گام های آرام و خسته کارگری که از سر کار به خانه بازمی گردد ، زیباترین فیلم خود را خواهیم ساخت ". بر پایه چنین تعریفی ، بسیاری فیلم " وسوسه " ساخته ویسکونتی را اولین تلاش جدی برای نزدیک شدن به " واقعیت " در قالب فرم و محتوا می دانند. ویسکونتی که در دهه سی ، توانسته بود در کنار فیلمساز بزرگ فرانسوی ژان رنوار دستیاری کند ، تحت تاثیر روش او قرار داشت و از این جهت می توان بر تاثیر " ژان رنوار " و سبک رئالیسم شاعرانه فرانسه و فیلم تونی که آن را سلف فیلم های این جنبش سینمایی می دانند بر این جنبش سینمایی تاکید کرد. در نهایت بعد از پایان جنگ جهانی دوم ، روبرتو روسلینی با ساختن فیلم رم ، شهر بی دفاع بر پایه همین نگاه ، اولین دستاورد " سینمای نئورئالیستی " را عرضه کرد و به این ترتیب " رم ، شهر بی دفاع " اولین فیلم نمونه ای این جنبش سینمایی شد.
در دوران حکومت موسیلینی ، سیطره فاشیسم بر صنعت فیلم سازی، باعث شکل گیری استودیوهای فیلم سازی معروف چینه چیتا ( معادل ایتالیایی هالیوود) و همچنین مدرسه فیلم ایتالیا شد. در طول جنگ ، این استودیوهای مجلل فیلمسازی که در سراسر اروپا معروف بودند به شدت آسیب دیدند و ساخت فیلم های مجلل در آن ها، دیگر امکان پذیر نبود.این خود باعث شد تا فیلمسازان به سمت لوکیشن های واقعی در خیابان ها و مناطق روستایی بروند. از طرفی، فقر و بیکاری فزاینده ای که در طی حکومت فاشیست ها و سپس جنگ، ایتالیا را درگیر خود کرده بود، پس از سرنگونی فاشیست ها و رسیدن دورانی که به بهار ایتالیا معروف بود، امکان بازگویی پیدا می کرد. بعد از روی کار آمدن ائتلافی از احزاب " چپ " و " لیبرال "، فیلمسازانی که دغدغه بازگویی مشکلات جاری جامعه ایتالیا را داشتند، بیش از پیش امکان رشد پیدا کردند و روایت های خود را بر بستر بحران های جامعه جنگ زده ایتالیا متکی کردند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#42
Posted: 16 Sep 2014 21:22
مولفه های سبکی
در فیلم های " نئورئالیستی "، تاکید بر استفاده از " لوکیشن های طبیعی " و واقعی است. برای دوری کردن از تصنع و نزدیک کردن روایت به واقعیت بیرونی معمولاً سعی می شود تا در نماهای داخلی هم از میزانسن بندی و چینش صحنه مرسوم در استودیو ها پرهیز شود.
معروف است که فیلم های " نئورئالیستی " معمولاً قاب های ناآراسته و فی البداهه دارند. روسلینی در مصاحبه ای در این باره می گوید " اگر به اشتباه نمای زیبایی بگیرم ، حتماً هنگام تدوین آن را بیرون خواهم کشید ". معمولاً تصویربرداری به سبک فیلم های مستند انجام میگیرد و دوربین سعی در نشان دادن واقعیت بدون دست کاری دارد. از این رو گاهی از دوربین روی دست استفاده می شود و تصویر مانند فیلم های خبری، دانه دانه است و ظاهراً از نور طبیعی در آن استفاده می شود. در این سبک فیلم سازی ، استفاده از عمق میدان به شدت رایج است و یکی از ویژگی های سبکی برجسته این جنبش سینمایی است.البته برخلاف تصور رایج ، تمامی فیلمسازان این جنبش ، پایبند این شیوه تصویربرداری و قاب بندی نبوده اند و نمونه آن ، قاب های چشم نواز و آراسته " ویسکونتی " در فیلم زمین می لرزد است . در واقع حتی وقتی فیلم برداری در لوکیشن واقعی صورت می گیرد ، صحنه ها دارای حرکات نرم دوربین ، فوکوس دقیق و صحنه پردازی حساب شده در چند سطح هستند.
معروف است که در فیلم های این جنبش سینمایی، برای ایجاد حس واقعی بودن روایت، از نابازیگران استفاده می شود. اما درواقع در اغلب وارد از شیوه " معجون " یعنی تلفیقی از " بازیگران حرفه ای " و نابازیگران استفاده میشود.اما در تدوین ، این فیلم ها کاملاً منطبق با هنجارهای سینمای کلاسیک هالیوودی قرار دارند و همه چیز متعارف به نظر می رسد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#43
Posted: 16 Sep 2014 21:24
مولفه های روایی
اساس جنبش نئورئالیستی ، بر دیدگاهی اخلاقی بنا شده است. مرام اصلی این جنبش این بود که سینما باید هم و غم خود را بر طبیعت خود و بر نقشی که در جامعه دارد متمرکز کند و باید مخاطبان خود را با " واقعیت " بیرونی خود آن ها آشنا کند.در نتیجه، سینما می بایست برشی از زندگی روزمره به نظر می رسید. در واقع به این صورت که زندگی وارد زیست روزمره طبقات محروم جامعه می شود و سپس از آن خارج می شود. براساس همین دیدگاه اخلاقی و ایدئولوژیک بود که این سینما بیش از هر چیز دغدغه فقر و محرومیت گستردهای را داشت که در ایتالیای بعد از جنگ غوغا می کرد. اولین فیلم های این جنبش سینمایی به روایت زندگی قهرمانانه و فداکاری های " پارتیزان " هایی می پردازد که با حکومت فاشیستی و اشغال گران نازی در نبرد هستند. در فیلم هایی مثل رم ، شهر بی دفاع و پاییزا تم اصلی ، فداکاری و شجاعت مبارزان در کنار نشان دادن پاره ای اختلافات فرهنگی و زبانی و سو تفاهم های آمیخته شده در چنین مبارزه ای است. اما به مرور زمان ، کارگردانان این جنبش سینمایی، به سراغ معضلات اجتماعی بعد از جنگ نیز رفتند . مشکلاتی چون فرقه گرایی ، بیکاری گسترده و تورم و فقر . دزد دوچرخه اثر دسیکا یکی از فیلمهایی است که به بهترین شکلی فروپاشی اجتماعی و اخلاقی را در ایتالیای پس از جنگ به تصویر می کشد .
فیلم های سینمای نئورئالیستی بر پایه جزییات و تاثیرگرفته از اتفاقات روزمره زندگی روایت می شوند. تاکید بر عنصر " تصادف " به جای روابط " علت و معلولی "، یکی از اصلی ترین ویژگی های این نوع سینما است و به این صورت قصد دارد خود را بیشتر به زندگی واقعی نزدیک کند. دوری از روایتی خطی و منسجم ، بیشتر از هر چیز در " پایان باز " فیلم ها خود را می نمایاند. فیلم به برهه ای خاص از زندگی قهرمانانش می پردازد و به قبل و بعد آن ها کاری ندارد. توجه به جزییات، یکی دیگر از ویژگی های روایی این سبک سینمایی است. جزییات روزمره ای مانند تاکید بر شیوه راه رفتن، شیوه غذا خوردن، حرف زدن و یا فرازهایی از زندگی روزمره و تاکید بر زمان های مرده برای نزدیک شدن بیشتر به شخصیت ها ، همگی از ویژگی های رایج روایی در این جنبش سینمایی است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#44
Posted: 16 Sep 2014 21:25
پایان جنبش نئورئالیستی
جنبش نئورئالیستی ایتالیا، در اوایل دهه پنجاه و بعد از اومبرتو د ساخته " دسیکا "، کم کم تحت تاثیر جریاناتی برخاسته از خود این جنبش قرار گرفت که توامان تاثیر گرفته از سنت قدرتمند کمدی ایتالیا نیز بودند. از طرفی پیدا شدن بازارهای خارجی برای سینمای ایتالیا هم بیش از قبل، این تولیدات را تحت تاثیر قرار می داد و سرمایه گذارهای آمریکایی که برای تولیدات کمدی و ژانرهای سنتی سینمای ایتالیا پیدا شدند ، آن تولیدات را قالب کردند. علاوه بر این ها ، میتوان علاقه فیلم سازان ایتالیایی به پرداختن به احوالات روانی و درون انسان ها را در سال های پس از جنگ، به عنوان یکی دیگر از دلایل افول این نئورئالیسم برشمرد.همچنین ، در اوایل دهه پنجاه ، دولت جدید ایتالیا که بعد از دوران " بهار ایتالیا " بر سر کار آمده بود ، نسبت به تولیدات این جنبش سینمایی بدبین شد و با گماردن جولیو آندره اوتی به ریاست اداره هنرهای نمایشی و تفویض اختیارات ویژه به او، موجبات افول این فیلم ها را فراهم آورد. بدین ترتیب هر فیلمی که تصویر بدی از ایتالیا به نمایش می گذاشت از منابع مالی محروم می شد و در مقابل وام های کلان به فیلم هایی اختصاص می یافت که از محتوای مورد تایید این اداره برخوردار بودند. اوج گرفتن جنگ سرد و ادعای مخالفان این فیلم ها مبنی بر وجود انگیزه های ایدئولوژیک و چپ در این فیلم ها، این محدودیت ها را به اوج خود رساند و به این ترتیب ، دوران افول این جنبش از راه رسید.
ملاحظاتی درباره ماهیت جنبش
در گردهمایی سال 1953 پارم که درباره نئورئالیسم و با حضور روزنامه نگاران و فیلمسازان برگزار شد تا ماهیت و جوهر این جنبش سینمایی بررسی شود ، مشخص شد هیچ اتفاق نظری پیرامون مانیفست نئورئالیسم در کار نیست. نئورئالیسم تنها دعوتی بود به رئالیسم بیشتر و تاکیدی بر موضوعات معاصر و زندگی طبقات زحمتکش . اما چیزی نگذشت که دیدگاه های انتقادی به این جنبش پیدا شدند . یکی از این دیدگاه ها نئورئالیسم را صرفاً نوعی گزارشگری متعهدانه می دانست که به نام اتحاد سیاسی کوتاه مدتی که در سال های نهضت مقاومت و " بهار ایتالیا " پدید آمده بود ، خواهان اصلاحات بود. دیدگاه دیگری بر " بعد اخلاقی " تاکید می نهاد و بر این باور بود که اهمیت جنبش نئورئالیست در این بود که می توانست به مسایل شخصی آدم های فیلم ، اهمیتی عمومی ببخشد . مهم ترین و جدی ترین مدافع این جریان فیلم سازی آندره بازن فرانسوی بود که بر دراماتیزه شدن روزمره زندگی در این فیلم ها تاکید می کرد که در واقع پیش قراول نوعی سینمای " درام زدایی شده " در دهه های آینده شد. بیشتر تاریخ نگاران سینما ، نئورئالیسم را نه به خاطر گرایش های سیاسی و جهان بینی آن ، بلکه به سبب نوآوری هایش در زمینه فرم فیلم موثر می دانند. نوآوری هایی که بی سابقه نبودند، اما اعتبار بینالمللی جنبش نئورئالیستی آنها را برجسته تر از همیشه در معرض توجه قرار داد.
تاثیر بر تاریخ سینما
نئورئالیزم هر چند افول کرد اما تاثیر عظیمی بر رویه های فیلمسازی آینده در اروپا ، ایالات متحده و هند بر جای گذاشت . موج نوی فرانسه همواره بر دینی که به این جنبش دارد اذعان کرده است و جلوه هایی از سبک نئورئالیست آشکارا در موج نوی بریتانیا حضور داشته است . نسل جوان تر فیلمسازان ایتالیایی مانند آنتونیونی ، اولمی و فلینی نیز بخشی از میراث نئورئالیستی را در آثار خود حفظ کردند.
پایان نئورئالیسم (سینما)
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#45
Posted: 16 Sep 2014 21:30
جشنواره بیوگرافیلم
جایزه لانچا
وبگاه رسمی
- مجری انجمن طرفدران جشنوارهها
- کشور ایتالیا
- مکان بولونیا
- اولین جایزه ۲۰۰۵
جشنواره بیوگرافیلم(جشنواره فیلم زندگینامهای) - زندگانی افراد مشهور بینالمللی ، اولین رخداد بینالمللی است که به فیلمهای زندگینامهای اختصاص یافته است. هدف این جشنواره پیدا کردن و نشان دادن تجربیات و طریقتهای دوران زندگی است.داستانهای کوچک و بزرگی که دنیا را تحت تاثیر قراردادهاند. این جشنواره با زمان بندی کاملی دنبال میشود ، ویژگی فیلمهای گونه زندگی نامهای و تماشاگرانش ،به خاطر برخی دلایل قبلاً در ایتالیا شناخته و بررسی نشده بود. کیفیت فرهنگی این گونه فیلمها به عنوان یک ارزش خیلی مثبت از یک چشم انداز ارتباطی شناخته شده است. وقتی که به ارزشهایی مثل گسترش ، تعهد و درخواست افزایش کیفیت محصولات فرهنگی به طور کلی برمی گردد. این جشنواره در ژوئن ۲۰۰۵ در بولونیای ایتالیا شروع به کار کرد. این جشنواره توسط انجمن طرفدران جشنوارهها اشاعه شده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#46
Posted: 16 Sep 2014 21:33
جشنواره فیلم تورین
لوگوی جشنواره
وبگاه رسمی
- کشور ایتالیا
- مکان تورین
- اولین جایزه ۱۹۸۲
جشنواره فیلم تورین (به طور مختصر TFF) یک جشنواره فیلم بینالمللی سالانه در تورین ایتالیا است که هر ساله در نوامبر برگزار می شود و دوین جشنواره بزرگ فیلم بعد از جشنواره فیلم ونیز است. این جشنواره در سال ۱۹۸۲ توسط منتقد و استاد فیلمسازی جیانی روندولینو به عنوان جشنواره بینالمللی سینمای جیووانی یا جشنواره سینمای جوان شروع به کار کرد. مدیران جشنواره شامل آلبرتو باربرا،استفانو دلا کازا، جولیا دانگولو ، روبرتو توریلیاتو ، نانی مورتی و جانی آملیو می باشد.
جانی روندولینو، جشنواره بینالمللی سینمای جوان را در سال ۱۹۸۲ در تورین شهری که از لحاظ اقتصادی سقوط کرده بود بنیاد نهاد. جشنواره نام های بزرگی در ایتالیا و سینمای بینالمللی را جذب می کردو از این طریق کمک می کرد تا به شهر جانی دوباره از لحاظ اقتصادی و فرهنگی ببخشد. اولین مدیران روندولینو و آنسانو جانارلی بودند. در سال ۱۹۹۸، نام جشنواره به جشنواره فیلم تورین تغییر کرد. در سال ۲۰۰۷، کارگردان فیلم نانی مورتی به عنوان مدیر جشنواره انتخاب شدتا آن را در سطح بینالمللی برجسته تر کند. مورتی در سال ۲۰۰۷جایگاه خود را بعد از ۲ جشنواره ترک کرد تا تمرکز خود را روی فیلمسازی بگذارد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#47
Posted: 16 Sep 2014 21:36
جشنواره فیلم جیفونی
جشنواره فیلم جیفونی (به ایتالیایی: Giffoni Film Festival) بزرگترین و معتبرترین جشنواره فیلم و رویداد سینمایی کودکان و نوجوانان در جهان است. این جشنواره هرساله در دهکده کوچکی به نام جیفونی واله پیانا در نزدیکی سالرنو در جنوب ایتالیا برگزار میشود. جشنواره جیفونی از سال ۱۹۷۱ آغاز بهکار کرد.
این جشنواره ویژه آثار مربوط به کودکان و نوجوانان است و برندگان خود را با نظر داورانی از کودکان و نوجونان در پنج گروه سنی، انتخاب میکند. سالانه بیش از ۲۰۰۰ کودک و نوجوان در گروههای سنی بین ۳ تا ۲۱ سال، به داوری آثار بخشهای گوناگون این جشنواره میپردازند.هرساله داورانی از کشور ایران نیز توسط بنیاد سینمایی فارابی پس از گذراندن آزمونهایی به این جشنواره اعزام میشوند. سی و ششمین دوره جشنواره، هفتمین دورهای بود که داوران کودک و نوجوان ایرانی به جشنواره جیفونی فرستاده شدند.
سی و نهمین دوره جشنواره فیلم جیفونی در ژوئیه ۲۰۰۹ و با حضور حدود ۳۰۰۰ کودک و نوجوان (داور) از کشورهای گوناگون جهان و شهرهای ایتالیا، بیش از ۱۲۰ هزار نفر تماشاگر و نیز برخی از ستارگان هالیوود و سینمای ایتالیا برگزار شد. در این دوره بیش از ۱۶۰ فیلم از ۲۹ کشور به نمایش درآمد که از این میان ۷۰ فیلم در بخشهای رقابتی شرکت داشتند.
- جایزههای سینمای ایران:
- ۲۰۰۹: جایزه بهترین فیلم بلند و نیز جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در بخش بالای ۱۰ سال، به فیلم زمانی برای دوستداشتن (ابراهیم فروزش)[۵]
- ۲۰۰۲: جایزه فرانسوا تروفو به محسن مخملباف به خاطر مجموعه آثار
- ۲۰۰۰: جایزه پلاک نقره برای فیلم رنگ خدا (مجید مجیدی)
- ۲۰۰۰: جایزه فرانسوا تروفو برای فیلم تخته سیاه (سمیرا مخملباف)
- ۱۹۹۲: جایزه فرانسوا تروفو به عباس کیارستمی به خاطر مجموعه آثار
- ۱۹۹۰: جایزه برای فیلم آب، باد، خاک (امیر نادری)
- دیپلم افتخار برای فیلم رابطه (پوران درخشنده)
- ۱۹۷۴: جایزه اول بخش روایی چهارمین دوره جشنواره، برای فیلم تجربه (عباس کیارستمی)
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#48
Posted: 16 Sep 2014 21:40
جشنواره فیلم ونیز
نامواره جشنواره فیلم ونیز
وبگاه رسمی
- کشور ایتالیا
- مکان ونیز
- اولین جایزه ۱۹۳۲
جشنواره فیلم ونیز (به ایتالیایی: Mostra Internazionale d'Arte Cinematografica di Venezia) قدیمیترین جشنواره سینمایی دنیا و یکی از بزرگترین جشنوارههای سینمایی جهان بشمار میآید.
جشنواره فیلم ونیز نخستین بار در سال ۱۹۳۲ میلادی برگزار شد و در کنار جشنوارههایی چون کن و برلین از مهمترین رخدادهای سینمایی اروپا و جهان به شمار میآید. جشتواره فیلم ونیز در طول سالهای جنگ دوم جهانی برگزار نمیشد و در برخی سالها، بخش مسابقه آن فعال نبوده است.
جایزهٔ اصلی جشنواره ونیز، شیر طلایی نام دارد. همچنین در این جشنواره، جایزهای به نام جایزهٔ انسانیت وجود دارد. این جایزه که مبلغ آن ۵۰ هزار دلار است، به سینماگران و بازیگرانی اهدا میشود که خود را وقف فعالیتهای انساندوستانه میکنند.
- جوایز:
- جایزه شیر طلایی بالاترین جایزه جشنواره برای بهترین فیلم در بخش مسابقه ونیز است.
- جایزه ویژه داوران به یک یا دو فیلم در اکثر سالها اهدا میشود.
- شیر نقرهای به بهترین کارگردان در بخش مسابقه ونیز اهدا میشود.
- جامهای ولپی به بهترین بازیگران اهدا میشوند. جوایز رسمی برای بهترین بازیگر زن و مرد از سال ۱۹۳۴ اهدا میشود. همچنین در میانه دهه ۱۹۹۰ به بازیگران زن و مرد نقش مکمل نیز این جوایز اهدا شد.
- دو جایزه اوسلای طلایی وجود دارد: یکی برای بهترین مشارکت فنی (برای فیلمبرداران، آهنگسازان و..) و دیگری برای بهترین فیلمنامه.
- جام موسولینی بالاترین جایزه از سال ۱۹۳۴ تا ۱۹۴۲ بود. نامگذاری شده به نام نخست وزیر دیکتاتور ایتالیا، بنیتو موسولینی، آنها پس از سقوط او در سال ۱۹۴۴ آن را رها کردند و سرانجام در سال ۱۹۴۷ با نام جایزه بزرگ بینالمللی ونیز آن را از سر گرفتند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#49
Posted: 16 Sep 2014 21:47
شیر طلایی
شیر طلایی، بزرگترین جایزهای است که در جشنواره فیلم ونیز به یک فیلم داده میشود. شیر طلایی در سال ۱۹۴۹ توسط کمیته سازماندهی معرفی شد و اکنون به عنوان یکی از برجسته ترین جوایز صنعت فیلم شناخته میشود. در سال ۱۹۷۰، شیر طلایی دوم معرفی شد؛ این جایزه افتخاری برای افرادی که سهم مهمی برای مشارکت در سینما دارند است. شیر طلایی در سال ۱۹۴۹ به عنوان شیر طلایی سنت مارک معرفی شد (شیربالداری که روی پرچم جمهوری نیز نمایان است). سابقاً، نام جایزه معادل جایزه بینالمللی بزرگ ونیز بود، اهدا شده در سال ۱۹۴۷ و ۱۹۴۸. قبل از آن، از سال ۱۹۳۴ تا ۱۹۴۲ بزرگترین جایزه برای بهترین فیلم ایتالیایی و فیلم خارجی جام موسولینی بود. بین سالهای ۱۹۶۹ و ۱۹۷۹ هیچ شیر طلایی اهدا نشد.
به چهارده فیلم فرانسوی شیر طلایی اهدا شده است که بیشتر از هر ملیتی دیگر است. قابل توجه است که جوایز شیر طلایی گرایش به مردان اروپایی دارد: ۳۳ تا از ۵۴ جایزه متعلق به مردان اروپایی بود (شامل روسیه و اتحاد جماهیر شوروی). این گرایش به قبل از سال ۱۹۸۰ برمیگردد، قبل از این سال ۳ تا از ۲۱ جایزه متعلق به غیر اروپاییها بود. از سال ۱۹۴۹ تنها چند زن موفق به دریافت شیر طلایی برای کارگردانی شدند مانند میرا نیر کارگردان هندیتبار، سوفیا کوپولا، مارگرته فون تروتا آلمانی و آنیس واردا بلژیکی که هر دو بیشتر از دو دهه پیش برنده این جایزه شدند. آمریکاییهای بیشماری برنده جایزه افتخاری در جشنواره شدند، آنها تنها ۴ بار موفق به دریافت شیر طلایی شدند با جوایزی برای جان کاساوت و رابرت آلتمن (در هر دو بار جوایز با برندگان دیگر به طور مشترک بود)، به علاوه دارن آرونوفسکی (اولین آمریکایی که به تنهایی جایزه را برد) و سوفیا کوپولا (اولین زن آمریکایی برنده جایزه) و در سال ۲۰۰۰ جعفر پناهی از ایران به خاطر فیلم دایره برنده این جایزه شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#50
Posted: 16 Sep 2014 21:57
نئورئالیسم سینمای ایتالیا چگونه شکل گرفت؟
در ایامی كه سالروز تولد ویتوریو دسیكای فقید، یكی از پایهگذاران نئورئالیسم ایتالیا است، انگیزه اصلی در ارتكاب و انجام این نوشتار، بحثی است كه حداقل 2 یا 3 سال است كه در وبلاگها و در نوشتههای منتقدان اینترنتی سراسر جهان میبینیم و حتی «راجر ایبرت» نیز از دست اینها به خدا پناه برده است.
داستان این نوجوانان و به عبارتی منتقدان اینترنتی سینما این است كه اعتقاد دارند كه نئورئالیسم سینمای ایتالیا از آنجا شروع شد كه یك بابایی كه فیلمساز بود، در شهر رم، یكروز حوصلهاش سر میرود؛ آنهم زیر توپ و تانك و در بحبوحه جنگ جهانی دوم؛ و دوربیناش را میاندازد روی كولش و برای اولینبار به خودش جرأت میدهد از استودیو برود بیرون و یكی دو شاتی بگیرد. دست بر قضا این شاتها گرفته میشود و خیلی هم عالی از كار درمیآید و بقیه هم خوششان میآید و اینگونه «واقعگرایی نو» شكل میگیرد و نئورئالیسم ایتالیا چهره میگشاید.
قدیمیها دیگر آردها را بیخته و الكها را آویختهاند، جدیدیها هم سر در قسمت چهارم ترمیناتور دارند. یكی باید پیشقدم شود و بگوید آهای خلقالله «این چیزهایی كه این جماعت تینایجر درباره سینما میگویند توهم بعد از خوردن یك مكدونالد گنده است.» (راجر ایبرت)
این داستان نئورئالیسم سینمای ایتالیا هم دارد تمام میشود؛ از این منظر كه منتقدان نازنین وبلاگی وقت و بیوقت، در سالگرد تولد یا مرگ یكی از سران این جنبش سینمایی یا بیدلیل مثلاً در 100سالگی راهبه اكوادوری، درباره این موضوع نئورئالیسم سینما و پیشگامان ایتالیاییاش مینویسند؛ یعنی اینكه مردی دوربین روی كولش انداخته و رفته خارج شهر چند تا شات گرفته و نتیجهاش شده یك فیلم به سبك نئورئالیسم. قدیمیترها هم مثل خود نئورئالیسم ایتالیا دیگر یا پوست انداختهاند و یا اینكه اینقدر دربارهاش- و بهدرستی- نوشتهاند كه حال دوباره نوشتن ندارند.
نئورئالیسم سینمای ایتالیا صدالبته اینطوری كه وبلاگگردانان جوان به كرات مینویسند خلق نشد كه اگر اینگونه بود تمام ثروتمندان تاریخ طی سالهای 1912 تا 1945 دوربین سفارشی داشتند كه بروند ییلاق و از سگ و گربهشان فیلم بگیرند و با قیمت گزاف ظاهر كنند بعد بگذارند در آبدارخانه مباركه... این واقعاً توهین است به تاریخ سینما. نئورئالیسم سینمای ایتالیا حاصل كشتهشدن میلیونها انسان بود آنهم درگذر زمان و بهویژه درطول جنگ جهانی دوم. آنهم در منطقهای كه ابتدا بیشترین فشارها را در این جنگ به دیگر كشورها وارد كرد و پس از آن خودش كلهپا شد.
روشنفكران موجود در قبیله سینمایی آن روزهای ایتالیا، نئورئالیسم ایتالیا را پا گذاشتند به هزار و یك دلیل كه فقط یك دلیلش بیان آزاد و آزادیخواهی بود وگرنه چندین سبك فیلمسازی دیگر هم وجود نمیداشت مگر اكسپرسیونیسم و رسیدن به رئالیسم نوین آنهم در یك پروسه 20ساله (تازه خود همین رئالیسم نوین هم به معنای واقعی كلمه در 1925 نیامده از بین رفت). رسید به نئورئالیسم ایتالیا، نه نئورئالیسم سینمای جهان! تفاوت حتی در عبارتهاست؛ یعنی این سبك سینما در جایی خاص متولد شده و قابل تعمیم نیست. حالا هی دوستان باحال وبلاگی با جمعیتی حدود هزارنفر مینویسند فلان فیلم برگرفته از نئورئالیسم سینما است.
تازه قیاسشان هم مثلاً درباره فیلم ارباب حلقهها است. ارباب حلقهها و نئورئالیسم سینما؟! البته میشد اول به دلیل این فكرها و تراوشات وبلاگی سرمان را به دیوار بكوبیم اما این كار اگرچه شدنی است اما ناكاریاش برای خودمان میماند. راه دیگر نوشتن دوباره است. اگرچه 10بار هركس به فراخور سن و سال درباره نئورئالیسم ایتالیا نوشته. ذكر 5- 4 تا فیلم هم بد نیست اما اینكه اصلا چطور شد كه این سبك سینمایی پدید آمد، پرداخت به جنبههای جامعهشناختی و معناشناختیاش بسیار راهگشاست.
داستان اینجاست كه بسیاری فكر میكنند اصلا این نئورئالیسم یك جریان همواره ملی بوده؛ در حالی كه اصلا اینگونه نیست. نئورئالیسم (واقعگرایی نو) وقتی در ایتالیا پس از 20 سال ریشه داشتن سر از خاك بیرون آورد، خیلیها میخواستند این نهال نورسته را از بیخ بكنند.
بسیاری از وطنپرستان ایتالیایی افراطی نظر داشتند كه این موج نوی جدید، تصویر بدی از ایتالیا به جهان بیرون ارائه میدهد و مكانهای خراب و كثیف كه از ایتالیا نشان داده میشود جهانیان را بدبین میكند- مثل روزگار اواخر دهه60 و اوایل 70 كه هر فیلمی به هر ضرب و زوری بود 4 تا كاسه و كوزه و بچه تراخمی نشان میداد تا بتواند از جشنواره آنور آب حتی اگر شده یك دایناسور پلاستیكی به دست آورد- آن روشنفكران به تنها چیزی كه فكر نمیكردند قصههای این نوع سینما بود و تصویر آن. نئورئالیسم ایتالیا بر پایه شعر بنا شد و تاثیر پذیرفته حتی از رئالیسم دراماتیك فرانسوی و پیش از آن از رئالیسم نوین. همه اینها بیست و چند سالی طول كشید تا پس از جنگ، نئورئالیسم ایتالیا چهره به جهان سینما بنمایاند و به هنر هفتم جلوهگری ببخشد، نه اینكه از او جلوهگری بگیرد.
ویسكونتی نفر اول این داستان بود. به خاطر مكنتی كه داشت و خانواده مرفه و با نفوذش او تا 1948 آمد. اما دیگر او هم كلاهش پشم نداشت و در سال 1949 قانونی وضع شد كه در فیلمهای نئورئالیسمی ایتالیایی كه حرف اصلیشان ظهور بیعدالتی، فساد و فقر و نكبت بود، اگر سكانسی، دیالوگی، چیزی بر ضد ایتالیایی جماعت باشد، فیلم میرود توی قیف! اینگونه شد كه یك موج نوی سینمایی پس از 20سال گذران طفولیت(! )فقط 5سال توانست جوانی كند.
ویسكونتی كه رفت اما «دسیكا» حتی شده با بازیگری در فیلمها حضور یافت. روبرتو روسلینی در میدان ماند و به اصالت نئورئالیسم پایدار ماند. داستان نئورئالیسم از نگاه روسلینی همان دیدگاههای ویسكونتی بود؛ تعریف سینما با ارائه قصهای عادی و مردمی و البته با نگاه خلاقانه و مثبت آن توسط دوربینهایی كه از كنج استودیوها رها شده بودند. روسلینی البته هرگز سراغ فیلمهایی با داستان «وسوسه»- آنچه كه ویسكونتی به عنوان اولین كارگردان این موج نو ساخت و فیلمش اولین ساخته از این نوع نام گرفت- نرفت. او «ویتوریو دسیكا» را محترم میدانست و حتی «دوچرخه» دسیكا را كاملترین اثر در نئورئالیسم ایتالیا میدانست.
اما این سینمای تازه پدیدآمده چند سال میتوانست با وسوسههای «ویسكونتی» یا «دزد دوچرخه» دسیكا سر كند؟ فیلمهایی كه وقتی ساخته شدند هنوز جنگ جهانی دوم نشده بود كه هیچ، اصلا در آن زمان- نوامبر 1942- كسی باور نمیكرد كه آلمانها ببازند. اینگونه بود كه 3سال بعدش «روسلینی»، «رمشهر بیدفاع» را ساخت و نئورئالیسم ایتالیا در 3سالگیاش شكوفا شد. چرا؟ چون جهانیان «رم شهر بیدفاع» را دیدند و تقدیساش كردند و اینگونه نئورئالیسم ایتالیا جایگاهی جهانی پیدا كرد. و همین موج نو و جنبش سینمایی اما در 7 سالگیاش مرد. در آگوست 1949! و چرا؟ چون طبق قانون موظف به نادیده گرفتن آیتمهایی شد كه اصلا برای نشاندادن همین الفتها به وجود آمده بود.
نشان دادن فقر و نكبت و بیعدالتی و فساد و فحشا در ذات نئورئالیسم ایتالیا بود. پس اینگونه نبود كه یك نفر از سر سیری یك روز صبح حوصلهاش سر برود آن هم درگیر و دار جنگ جهانی دوم و برود تپههای اطراف رم و دوربین به كول فیلمی بسازد. نه سالها طول كشید تا با داشتههای سبكبار گذشته نطفه چیزی به نام نئورئالیسم سینمای ایتالیا بسته شود؛ جنگی خانمانسوز در بگیرد و پس از 2دهه در 1942 بالاخره این جنبش سینمایی از فیلمی رونمایی كند. این طفل، 2ساله و 3 ساله شود و سرانجام 7سالگیاش را جشن بگیرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.