ارسالها: 24568
#751
Posted: 4 Dec 2015 12:56
خردجال
- کارگردان : کمال دانش
- تهیهکننده : کمال دانش
- محمدرضا فاضلی
- نویسنده : کمال دانش
- بازیگران : محمدرضا فاضلی
- سهیلا
- لیلی
- حسن رضیانی
- عزت اله مقبلی
- موسیقی : واروژ
- تدوین : حسن مصیبی
- موسی افشار
- رضا مجاوری
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۱
- مدت زمان
- ۹۴دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
خردجال فیلمی به کارگردانی و نویسندگی کمال دانش ساختهٔ سال ۱۳۵۱ است.
جدالي ميان شيطان و انسان برقرار است و شيطان قصد دارد انسان را به انحراف بكشاند. پس از آن انسان هايي كه به تجاوز و قتل و غارت و ميخوارگي كشيده شده اند به تباهي و هلاكت مي رسند. با وقوع زلزله و آتشفشان و نابودي انسان هاي نخستين عصر جديد فرا مي رسد. جاهلي به نام حسين (محمدرضا فاضلي) از خواهر و مادرش نگهداري مي كند و روزي پول داروي مادرش را به خواننده اي به نام سوسن (فرنگيس فروهر) مي بخشد تا خرج فرزند خردسالش كند. شيطان (عزت الله مقبلي) كه كارهاي پسنديده ي حسين را با خشم نظاره مي كند درصدد است تا او را از راه راست منحرف سازد؛ اما حسين با رفتن به زيارت و خواندن نماز در مقابل وسوسه هاي شيطاني مقاومت مي كند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#752
Posted: 4 Dec 2015 12:56
خیلی هم ممنون
- کارگردان : منوچهر نوذری
- تهیهکننده : احمد گنجی زاده
- نویسنده : منوچهر نوذری
- بازیگران : نعمت اله آغاسی آزموده
- سیمین غفاری
- طاووس
- محسن مهدوی
- جهانگیر فروهر
- موسیقی : واروژ
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۱
- مدت زمان
- ۹۹دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
خیلی هم ممنون فیلمی به کارگردانی و نویسندگی منوچهر نوذری ساختهٔ سال ۱۳۵۱ است.
نعمت (نعمت الله آغاسي) خواننده ي كوچه و بازار به نازي (طاووس) علاقمند مي شود و هزينه ي مداواي مادر بيمار او را تأمين مي كند. كامران (محسن مهدوي)، رئيس كاباره اي كه آن دو در آنجا كار مي كنند، به نازي علاقه دارد و به پيشنهاد مباشرش تيمور (جهانگير فروهر) نازي را از سر راه نعمت دور مي كند و به بهانه ي اجراي برنامه به آبادان مي فرستد. او مردي (عشقي) را وادار مي كند كه دخترش ستاره (سيمين غفاري) را به كاباره بياورد و به بهانه ي اين كه دختر چند ماه ديگر، به دليل بيماري، خواهد مرد احساس نعمت را برمي انگيزد، و نعمت ستاره را در اجراي برنامه هايش به كار مي گيرد، و به تدريج براي خشنود كردن ستاره به او قول ازدواج مي دهد. كامران عكس هاي مشترك نعمت و ستاره را در روزنامه چاپ مي كند و اعلام مي كند كه آن دو قرار ازدواج گذاشته اند. نازي از سفر بازمي گردد و با اعتراض به كامران كاباره ي او را ترك مي كند و در محل ديگري مشغول كار مي شود. ستاره نيز از اين كه دست آويز اين ماجرا شده به كامران و پدرش اعتراض مي كند و موضوع را براي نعمت فاش مي كند. آن دو به دنبال نازي مي گردند و او را مي يابند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#753
Posted: 4 Dec 2015 12:57
دشنه
- کارگردان : فریدون گله
- بازیگران : بهروز وثوقی
- فروزان
- حسین گیل
- جلال پیشوائیان
- حسین شهاب
- موسیقی واروژان
- مدت زمان
- ۱۰۵ دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
دشنه نام فیلمی ایرانی به کارگردانی فریدون گله محصول ۱۳۵۱ شمسی است.
عباس معروف به «عباسآقا چاخان» يك شاگرد راننده بيكس و كار است كه لكنت زبان دارد و دائماً چاخان به هم مي بافد. يك شب به طور اتفاقي با بنفشه آشنا مي شود كه در جست و جوي رؤياهايش سر از محله اي بدنام درآورده، اما همچنان در صدد اين است كه خودش را از آنجا خلاص كند و يك چارديواري داشته باشد. عباس به بنفشه قول مي دهد كه كمكاش كند و بنفشه كه گول حرف هاي عباس را خورده، تصور مي كند با يك آدم پولدار و با اصل و نصب آشنا شده. بعد از اينكه بنفشه مي فهمد عباس به خاطر بدهي ناچيزي به زندان افتاده، با قرض گرفتن از باج خوري به نام محمد، معروف به «ممد دشنه»، عباس را آزاد مي كند. در زندان، عباس با فردي همسلول مي شود كه ادعا مي كند به دليل خيانت شريكاش به زندان افتاده، قرار مي شود كه عباس پس از آزادي برود سراغ برادر او و ازش بخواهد كه سهم طلب برادر را از شريك نامردش بگيرد. عباس اين كار را مي كند اما برادر دوستاش روش زندگي خود را تغيير داده و با زن و بچههايش خوش است. عباس پس از درگيري با ممد دشنه و براي تأمين نظر بنفشه به قصد پس گرفتن پول همبند سابق عازم جنوب مي شود. طي يك درگيري خونين و بعد از گرفتن پول مي فهمد كه خائن اصلي، هم سلولي او بوده و نه كسي كه به خاطرش به جنوب آمده است. عباس با پول برمي گردد و بنفشه را به خانه اي كه برايش گرفته مي برد، غافل از اينكه ممد دشنه در كمين آنهاست. سرانجام عباس با ممد درگير مي شود و او را در حوض همان خانه خفه مي كند و خودش با دشنهي ممد زخمي مي شود. عباس به جرم قتل به زندان مي افتد و بنفشه بيرون زندان منتظر اوست. در پايان عباس را مي بينيم كه از زندان آزاد شده ولي همچنان دارد چاخان مي كند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#754
Posted: 4 Dec 2015 12:58
رضا هفت خط
- کارگردان : حسین ترابی
- تهیهکننده : بهروز صیادی
- نویسنده : ابراهیم مکی
- بازیگران : بهمن مفید
- سیمین غفاری
- محمد مطیع
- محسن قبادی
- عصمت صفوی
- موسیقی : آرشام قهرمانیان
- تدوین : سیاوش شاکری
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۱
- مدت زمان
- ۹۲دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
رضا هفت خط فیلمی به کارگردانی حسین ترابی و نویسندگی ابراهیم مکی ساختهٔ سال ۱۳۵۱ است.
رضا هفت خط (بهمن مفيد) و دوستش ممل (محمد مطيع) با قمار و اخاذي روزگار مي گذرانند. رضا وانمود مي كند كه در امور تجاري تبحر دارد و به اين ترتيب با اقدس (سيمين غفاري)، دختر ميرزا (علي اكبر مهدوي فر)، آشنا مي شود و به او قول ازدواج مي دهد. در حادثه اي رضا دستگير و زنداني مي شود و پس از آزادي به دروغ به مادرش (مهري وداديان) مي گويد كه در ايام غيبتش در بندر كار مي كرده است. او اقدس را از خود مي راند و اقدس كه گمان مي كند رضا دل در گرو دختر ديگري بسته است او را تعقيب مي كند تا به خانه ي مادرش مي رسد. اقدس انگشتري خود را به مادر رضا مي دهد تا رضا با فروش آن كاسبي مناسبي راه بيندازد. رضا موقع فروش انگشتر دستگير مي شود، اما قبل از آن كه مجرم شناخته شود با شهادت اقدس آزاد مي شود و با او پيمان زناشوئي مي بندد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#755
Posted: 4 Dec 2015 12:58
رگبار
- کارگردان : بهرام بیضایی
- تهیهکننده : باربد طاهری
- نویسنده : بهرام بیضایی
- بازیگران : پرویز فنیزاده
- پروانه معصومی
- منوچهر فرید
- جمشید لایق
- محمدعلی کشاورز
- رقیه چهرهآزاد
- پروین سلیمانی
- حسین کسبیان
- عباس دسترنج
- موسیقی ک شیدا قرهچهداغی
- فیلمبرداری : باربد طاهری
- تدوین : مهدی رجائیان
- توزیعکننده : سازمان سینمایی پانوراما
- مدت زمان
- ۱۲۰ دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
رگبار اولین فیلم بلند بهرام بیضایی به سال ۱۳۵۱ است.
شرایط ساخت
«رگبار» که ساخته شد بیضایی یادداشتی نوشت و توضیح داد که: «درست روشن نیست که ما چرا رگبار را ساختیم. هیچ نوع حساب و نقشه و نشانهای ساخته شدن این فیلم را تایید نمیکرد. به یک معنی حتا سرمایهای هم برای شروع کار در دست نبود. در حقیقت ما با دست خالی به کاری دست میزدیم که تمام شرایط جاری و تمام سینمای عریض و طویل رسمی از قبل آن را نفی میکرد. ما گفتیم اگر نشد چیزی از دست نخواهیم داد؛ ولی اگر نمیشد چیزی مهم از دست میرفت، و آن امید به این بود که کسی قدمی بردارد... ما از همهٔ دوستیها و آشناییها و امکانات شخصی که داشتیم کمک گرفتیم. از هر کس که قدمی بهخاطر ما برداشت متشکریم، و برای هر کس که سدی پیش پای ما گذاشت، یا پوزخندی از دور به ما زد، آگاهی و فرهنگ بیشتر آرزو میکنیم. ما متاسفیم که بهخاطر ضعف مالی و غیاب امکانات فنی نتوانستیم بعضی صحنهها را آنطور که آرزو داشتیم بسازیم، اما این فقط یک مسالهٔ تکنیکی است و اصل کار را پنهان نمیکند... فیلم رگبار با حداقل سرمایه، با حداقل امکانات، با درگیریهای مختلفی که تهیهکنندهاش بارها معوق کرد، با قلیلترین گروه فنی در طول پنج ماه، و به کمک حافظه ساخته شده، و در بسیاری موارد کاری غیر از اینکه شد، لااقل در این شرایط و برای این گروه، امکانپذیر نبوده است. اما از طرف دیگر رگبار با شوق سرشار بسیاری از کارکنان و بازیگرانش به وجود آمد، و تنها ادعایش این است که نخواسته است دروغ بگوید.»
نگاتیو
تنها نسخه پوزیتیو موجود از این فیلم با کوشش بنیاد سینمای جهان بازسازی شده و با کیفیت خوب از خطر نابودی نجات یافت. رئیس بنیاد مارتین اسکورسیزی گفت: «بسیار مفتخرم که بنیاد سینمای جهان این فیلم خردمندانه و زیبا [را] ترمیم کرده که اولین فیلم بلند بهرام بیضایی است. حال و هوای فیلم من را یاد بهترین چیزهایی انداخت که در فیلمهایِ نئورئالیستیِ ایتالیایی دوست میدارم و داستان، زیباییِ یک قصهٔ باستانی را دارد ــ میتوان پیشینهٔ بیضایی را در ادبیات، تئاتر و شعر فارسی حس کرد. بیضایی هیچگاه چندان که شایستگیش را داشت پشتیبانی نشد. او اکنون در کالیفرنیا زندگی میکند و اندیشیدن در این باره که فیلمی چنین استثنایی که زمانی بسیار در ایران محبوب بود، در آستانهٔ نابودی همیشگی قرار داشت، دردناک است. نگاتیو اصلی فیلم ضبط یا نابود شد و تنها چیزی که در دسترس بود یک نسخهٔ ۳۵ میلیمتری با زیرنویس انگلیسی بود. اکنون تماشاگران در سراسر دنیا میتوانند این فیلم چشمگیر را ببینند.» نسخه ترمیم شده در سان فرانسیسکو و بولونیا به نمایش درآمد
خلاصه داستان
آقای حکمتی (پرویز فنیزاده)، معلم جدید مدرسهای در جنوب شهر، در آغاز ورود به کلاس درس یکی از شاگردانش به نام مصیب (عباس دسترنج) را از کلاس اخراج میکند. آتیه (پروانه معصومی)، خواهر مصیب، به اعتراض نزد آقای حکمتی میرود و حکمتی به او ابراز علاقه میکند. آقارحیم (منوچهر فرید)، قصاب محله، نیز به خواهر مصیب علاقه دارد. از طرف دیگر آقای ناظم (محمدعلی کشاورز) و همسرش (پروین سلیمانی) مایلند دختر خود (فرخنده بارور) را به عقد آقای حکمتی درآورند؛ اما حکمتی اعتنایی به دختر ناظم ندارد. حکمتی برای پر کردن اوقات فراغت خود تصمیم میگیرد به تنهایی تالار نمایش ویران و متروک مدرسه را مرمت کند. چند بار آقارحیم برای این که آقای حکمتی را از میدان عشق به در کند او را تهدید میکند، اما رابطهٔ حکمتی با آتیه عمیقتر میشود. تالار نمایش مدرسه با یک برنامهٔ نمایشی افتتاح میشود، و پس از آن حکم انتقال حکمتی به او ابلاغ میشود، و او به ناچار مدرسه و محله را ترک میکند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#756
Posted: 4 Dec 2015 12:59
زنگ تفریح
- کارگردان : عباس کیارستمی
- تدوین : روح الله امامی
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۱
- مدت زمان
- ۱۱ دقیقه
- زبان فارسی
زنگ تفریح عنوان فیلمی است ساخته عباس کیارستمی در سال ۱۳۵۱ خورشیدی. به خلاف فیلم نخست از این فیلم استقبال چندانی نشد. منتقدان نیز این فیلم را نکوهش کردند. اما کیارستمی خود معتقد است که این فیلم راه جدیدی در سینما میگشاید، گر چه اعتراف میکند که قصه فیلم کمبودهایی دارد. با این همه این فیلم به نوعی آغاز سینمایی است که به آن سینمای کیارستمی میگویند.
دارا در راهروی مدرسه به دیوار تکیه دادهاست. توپی دارد و بادکنکی که در حال باد کردن آن است. او و دوستش اکبر با توپ شیشه پنجره مدرسه را شکستهاند. ناظم مدرسه او را تنبیه میکند. پس از به صدا درآمدن زنگ تعطیلی مدرسه دارا و دیگر دانشآموزان به سوی در مدرسه هجوم میبرند. در کوچه عدهای نوجوان مشغول بازی هستند. دارا ضربهای به توپشان میزند و فرار میکند. یکی از بچهها او را دنبال میکند و دارا وارد خانهای میشود. وقتی مطمئن میشود که پسر رفتهاست از آن خانه خارج میشود و به سوی خارج شهر میرود. در کنار جاده عبور ماشینها را تماشا میکند، سپس بر خلاف جهت حرکت ماشینها به راهش ادامه میدهد. تصویر به مرور سفید میشود.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#757
Posted: 5 Dec 2015 01:33
ساحره
- کارگردان : کامران قدکچیان
- تهیهکننده : احمد قدکچیان
- ایرج پورمروت
- نویسنده : سیروس الوند
- بازیگران : بهمن مفید
- فروزان
- فرنگیس فروهر
- پیمان
- عزت اله رمضانی فر
- موسیقی : حسین واثقی
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۱
- مدت زمان
- ۹۰دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
ساحره (فیلم ۱۳۵۱) فیلمی است با موضوع عشق و عاشقی و خیانت به کارگردانی کامران قدکچیان و نویسندگی سیروس الوند ساختهٔ سال ۱۳۵۱ است.
قدرت (بهمن مفيد)، كه راننده ي كاميون است، و شاگردش عزت (عزت الله رمضاني فر) در جاده با جوان آواره اي به نام هاشم (پيمان) آشنا مي شوند و او را به خانه ي خود مي برند. عزت با اكرم (فرنگيس فروهر) دوست است و قدرت با خواننده اي به نام ساحره (فروزان). قدرت به هاشم كمك مي كند تا در جنب كافه اي كه ساحره در آنجا آواز مي خواند به خرده فروشي مشغول شود، و به تدريج ساحره به هاشم علاقمند مي شود. ساحره مقداري پول به هاشم مي دهد تا به طور پنهاني در اختيار مادر و خواهر محصلش غزال (ليلا بهاران) بگذارد. پس از مدتي هاشم با غزال قرار ازدواج مي گذارد. وقتي ساحره باخبر مي شود كه آن دو قرار ازدواج گذاشته اند خودكشي مي كند و قدرت پس از ازدواج هاشم و غزال با كاميون راه بيابان را در پيش مي گيرد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#758
Posted: 5 Dec 2015 01:33
ساعت فاجعه
- کارگردان : رایموند هواکیمیان
- تهیهکننده : بهروز صیادی
- نویسنده : سیروس الوند
- بازیگران : شهروز رامتین
- حامده حامدی
- ژاله علو
- حسین گیل
- احمد قدکچیان
- موسیقی : حسین واثقی
- تدوین : بهروز صیادی
- رایموند هواکیمیان
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۱
- مدت زمان
- ۱۱۲دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
ساعت فاجعه فیلمی به کارگردانی رایموند هواکیمیان و نویسندگی سیروس الوند ساختهٔ سال ۱۳۵۱ است.
سهراب (شهروز رامتين)، كارگر تراشكار، به طاووس (ارغوان)، كه با مادرش (ژاله علو) زندگي مي كند، علاقه دارد. سهراب قادر به تأمين مخارج ازدواجش با طاووس نيست، و پدرش ولي الله خان (احمد قدكچيان)، كه قمارباز قهاري است، توبه ي خود را مي شكند و براي خاطر پسرش با صادق (محمد اسكندري) قمار مي كند. در ميانه ي بازي خليل (حسين گيل) و برادرش نعمت وارد بازي مي شوند. ولي الله خان كلك مي زند و مي گريزد. خليل و صادق و نعمت با ولي الله درگير مي شوند و خليل او را از پا درمي آورد. سهراب مطلع مي شود كه خليل برادر طاووس است و پدر طاووس مرد متنفذي است كه كارگاهش را به اسم دخترش ثبت كرده است. سهراب در مراسم خواستگاري اش خليل و نعمت را مي شناسد و موضوع را با طاووس در ميان مي گذارد. خليل و نعمت مي گريزند و سهراب از طريق خواننده اي به نام رعنا (فرنگيس فروهر)، كه با خليل دوست است، دو برادر را در روستائي مي يابد. خليل سهراب را با چاقو مضروب مي كند و خودش با گلوله ي پليس از پا درمي آيد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#759
Posted: 5 Dec 2015 01:34
ستارخان
- کارگردان : علی حاتمی
- تهیهکننده : پرویز صیاد
- نویسنده : علی حاتمی
- بازیگران : علی نصیریان
- عنایت بخشی
- عزتالله انتظامی
- پرویز صیاد
- موسیقی : فریدون ناصری
- فیلمبرداری : امیر کراری
- تدوین : هادی صابر
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۱
- کشور ایران ایران
- زبان فارسی
ستار خان به کارگردانی علی حاتمی و بازیگری علی نصیریان، عنایت بخشی، عزتالله انتظامی و پرویز صیاد ساخته شد.
ساخت این فیلم در تابستان ۱۳۵۱ در تهران آغاز گردید. برای ساخت سکانسهای نبرد میان مشروطه خواهان و نیروهای دولتی، بهرهگیری از شگردهای جلوههای ویژه در نظر گرفته شده بود که در آن روزگار کمتر به کار گرفته میشد. از این رو از یکی از کارشناسان اروپایی به نام آنتونیو کوریدوری درخواست یاری شد. پس از پایان تصویربرداری لوکیشنهای تهران، گروه رهسپار تبریز شد. در این میان ارتش نیز در فراهم آوردن نیروها برای سیاهی لشکر و دیگر نیازهای پشتیبانی، کمک چشمگیری را به گروه داشت. برای لوکیشنهای فیلم در تهران، مسجد سپهسالار، کاخ گلستان و اطراف دماوند برگزیده شد. پروژه ساخت این فیلم در بهمن همان سال به پایان رسید.
فیلم ستارخان از ۱۳ اسفندماه ۱۳۵۱ در ده تالار سینمای تهران اکران عمومی شد اما با مخالفت روزنامهها و نمایندگان مجلس شورای ملی روبرو شد. در نشست غیرعلنی مجلس شورای ملی در تاریخ ۱۵ اسفند بیانیهای از سوی شماری از نمایندگان خوانده و امضاء شد. در این بیانیه به تحریف داستان تاریخی این فیلم خرده گرفته شده بود و آن را تحریف علنی تاریخ معاصر خوانده بود. سندیکای هنرمندان نیز علی حاتمی را به دلیل تحریف روایت تاریخی از ستارخان موردنکوهش قرار داد و در پی آن حاتمی از سندیکای هنرمندان بیرون رفت. سرانجام پس از حاشیههای بسیار، کمیته امور سینمایی وزارت فرهنگ وهنر، در روز ۱۷ اسفند پروانه نمایش فیلم را لغو و نمایش فیلم را توقیف کرد.
کربلایی علی در جستجوی پناهگاهی در بازار تبریز به ستارخان میرسد و هر دو با هم میگریزند. اما هنگام فرار به دست نیروهای امنیتی بازداشت و بازجویی میشوند. در این میان حیدرخان عمواوغلی تلاش میکند آنها را آزاد کند و سپس به تهران میروند. در تهران ستارخان به جبهه مشروطهخواهان پیوسته و فرمانده تعداد یک صد سوار مشروطهچی میشود. در آنجا ستارخان و کربلایی علی با باقرخان دیدار کرد و پیماننامهای را امضاء میکنند. همزمان اتابک با شلیک گلوله عباس آقا صراف کشته میشود و حیدرعمواوغلی هم صراف را میکشد. پس از تعطیلی مجلس و به توپ بسته شدن آن به دست نیروهای قزاق به سرکردگی لیاخوف، حیدرعمواوغلو رهسپار تبریز میشود و مردم آن شهر را در هواداری از ستارخان برمیانگیزاند. در همین هنگام قشون دولتی وارد تبریز شده و جنگ آغاز میشود. شماری از مجاهدان کشته و زخمی شده و شهر سقوط میکند. کربلایی علی که دستگیر و شکنجه شده با سرنوشت تلخی روبرو میگردد. همسرش خودکشی کرده و فرزندانش به دار آویخته میشوند .ستارخان و باقرخان دستگیر و به تهران فرستاده میشوند و در پایان در باغ اتابک کشته میشوند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#760
Posted: 5 Dec 2015 01:34
سر گروهبان
- کارگردان : سعید مطلبی
- تهیهکننده : محمدرضا شیبانی
- نویسنده : ایرج جنتی عطایی
- بازیگران : ناصر ملک مطیعی
- منوچهر وثوق
- امین امینی
- لیدا دانشور
- شمسی فضل الهی
- موسیقی : بابک بیات
- تدوین : ایرج صادق پور
- تاریخهای انتشار
- ۱۳۵۱
- مدت زمان
- ۱۰۷دقیقه
- کشور ایران
- زبان فارسی
سر گروهبان فیلمی به کارگردانی سعید مطلبی و نویسندگی ایرج جنتی عطایی ساختهٔ سال ۱۳۵۱ است.
حجت (منوچهر وثوق) فاسق همسرش را به قتل مي رساند و به خرمشهر مي رود و به كمك مردي به نام رحمان (فرهاد حميدي) قصد دارد شبانه با قايقي از مرز آبي بگذرد، اما مأموران او را تعقيب مي كنند. حجت در تاريكي شب مي گريزد. رحمان مرد قايقران را كه توسط سرگروهبان (ميرمحمد تجدد) براي بازجويي به پاسگاه برده مي شود و خود سرگروهبان را به قتل مي رساند. سرگروهبان مختار (ناصر ملك مطيعي)، جانشين سرگروهبان مقتول، حجت را، كه خواهرزاده اش است، از رفتن به آن طرف مرز منصرف مي كند، و حجت با مريم (ليدا دانشور)، دختر سرگروهبان قرار ازدواج مي گذارد. سرگروهبان مختار از طريق زينت (شهرزاد)، دختر مرد فلجي (امين اميني)، كه شاهد قتل ها بوده و خود نيز به قتل مي رسد، رحمان را دستگير و روانه ي زندان مي كند. اصلان، برادر رحمان، در شب عروسي مريم و حجت سرگروهبان مختار را تهديد مي كند كه اگر برادرش را آزاد نكند راز قتل حجت را فاش مي سازد. مختار تصميم مي گيرد حجت را براي محاكمه به مركز بفرستد، اما حجت مي گريزد و با گلوله ي اسلحه ي مختار از پا درمي آيد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند