ارسالها: 23330
#21
Posted: 15 Mar 2016 22:18
پرویز یاحقی
- نام اصلی پرویز صدیقی پارسی
- تولد ۳۱ شهریور ۱۳۱۵
- تهران
- ملیت ایران ایران
- مرگ ۱۳ بهمن ۱۳۸۵
- تهران
- ساز(ها) ویولن
پرویز صدیقی پارسی (۳۱ شهریور ۱۳۱۵–۱۳ بهمن ۱۳۸۵)، موسیقیدان، آهنگساز،نوازنده ویلون اهل ایران بود. وی با نام هنری پرویز یاحقی شناخته میشود.
پرویز از کودکی نزد دایی خود حسین یاحقی زندگی میکرد و موسیقی را نزد او آموخت. او از کودکی با هنرمندان نامداری نظیر ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، و علیاکبر شهنازی آشنا شد و مدتی نزد ابوالحسن صبا موسیقی آموخت. او در ۹ سالگی در رادیو نوازندگی کرد. نخستین آهنگ او برای غلامحسین بنان در برنامه گلهای رنگارنگ بود به نام «ای امید دل من کجائی»، که هم اکنون نوار آن موجود است. در سال ۱۳۴۲ دختر نوجوانی را به جامعه موسیقی معرفی نمود که مهستی نام گرفت. او در ضمن چند سال زندگی مشترک با حمیرا برای وی آهنگهایی نیز ساخت. از او تکنوازیهای بسیاری در برنامههای گلها باقیمانده که نوار آن موجود است. سبک نوازندگی او بر بسیاری از نوازندگان ویلن تأثیر گذاشت که از آن جمله میتوان به سیاوش زندگانی، مجتبی میرزاده و بیژن مرتضوی اشاره کرد. باید او را از بی نظیر ترین نوازندههای ویولون تاریخ ایران دانست.
یاحقی در طول سالهای فعالیت هنری خود هیچگاه در راه آموزش هنرجویان موسیقی گام ننهاد و معتقد بود آموزش کار وی نیست؛ اما بودند عاشقان و شیفتگان صدای ساز وی که با صبر و حوصله و پشتکار سالها در پی یادگیری رازهای نوازندگی این ساز رام نشدنی در خدمت استاد بوده، تا شاید ذرهای از دریای مهارت وی را بچشند؛ نوازندگانی همچون دکتر جهانشاه برومند و شهرام خسروی و مهراب الهیاری ، که اینک در غیاب استاد خویش نه همانند او ولی بسیار نزدیک به سبک او مینوازند تاشاید یاد وی را اینگونه زنده نگاه دارند.
آثار پرویز یاحقی دربرگیرنده مجموعههای تکنوازی ویلن، همنوازی و ترانههایی است که با صدای خوانندگان ایرانی در سالهای پیش از انقلاب اسلامی در ایران به ویژه با صدای مرضیه، دلکش، الهه و حمیرا (بیشتر در برنامه گلهای رادیو ایران) خوانده شده است.
وی در ۳۵ سالگی با پروانه امیرافشاری «حمیرا» (خواننده) ازدواج کرد. ۸ سال بعد حمیرا به دلیل نامشخصی که تاکنون بیان نکرده است، از او طلاق گرفت. پرویز یاحقی برای همسرش تعداد زیادی آهنگ ساخت که اکثر انها در لیست آهنگهای جاودانه حمیرا قرار گرفتند؛ همانند ترانه «پنجرهای به باغ گل» و ترانه «می عاشقانه» و ... . بعد از طلاق ارتباط هنری حمیرا با پرویز یاحقی به طور کامل قطع میشود.
یاحقی در چند سال آخر عمر خود به علت مصدومیت قادر به نوازندگی نبود و این قضیه لطمه روحی شدیدی به او وارد کرد. او در سن ۷۰ سالگی به علت ایست قلبی در خانهٔ خود در تهران درگذشت. او را در بهشت زهرا قطعه هنرمندان به خاک سپردند.
کنسرتی که اجرا نشد فیلمی اثر بهمن فرمانآرا دربارهٔ زندگی پرویز یاحقی. این فیلم بر اساس ویدئوهایی است که یاحقی در سالهای پس از انقلاب از زندگی روزمرهاش در خانهٔ خود در تهران ضبط کردهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#22
Posted: 15 Mar 2016 22:23
حسن کسائی
- تولد ۳ مهر ۱۳۰۷
- محلهٔ بیدآباد، اصفهان
- ملیت ایرانی
- مرگ ۲۵ خرداد ۱۳۹۱ (۸۳ سال)
- اصفهان
- ساز(ها) نِی
حسن کسائی (۳ مهر ۱۳۰۷، اصفهان - ۲۵ خرداد ۱۳۹۱، اصفهان) از استادان برجستهٔ موسیقی ایرانی و نوازندهٔ سرشناس نِی بود.
او به گفته خود در تاریخ ۳ مهر ۱۳۰۷ در خانوادهای تاجرپیشه به دنیا آمد. پدرش، «حاج سید جواد کسائی» از تاجران به نام آن زمان اصفهان بود که دلیل علاقه و انسی که با موسیقی داشت، با اساتید و بزرگان آن زمان مانند سید حسین طاهرزاده، جلالالدین تاج اصفهانی، اکبر خان نوروزی، خاندان شهناز (شعبانخان، حسین آقا، علی آقا و جلیل شهناز)، غلامحسین سارنج و ادیب خوانساری رفتوآمد مینمود. به طوری که منزل آقا سید جواد، محفلی بود برای تجدید دیدار و نیز ساز و آواز اساتید به نام موسیقی اصفهان. این آمد و شدها موجب شد حسن کسائی از کودکی با موسیقی آشنا شود و به مرور زمان، علاقه زیادی خصوصاً به ساز نِی پیدا کرد (بعد از دیدن یک نوازنده دورهگرد) و بر آن شد تا پدر، وی را نزد مهدی نوایی ببرد
وی مدتی آواز و گوشههای موسیقی ایران را نزد استاد تاج اصفهانی و ادیب خوانساری آموخته و نِی را از مهدی نوایی فرا گرفت. وی هر زمان که به تهران میرفت از محضر استاد ابوالحسن صبا استفاده مینمود.
پس از فوت مهدی نوایی، کسایی همچنان از همنشینی با نوازندگان اصفهانی در جهت تسلط بر نوازندگی نِی استفاده کرد. مخصوصاً از همنوازی با جلیل شهناز که به نوعی حق استادی بر گردن او دارد، بهره برد. همنوازی با سازهای پردهداری مثل تار و سهتار او را بیش از پیش با گامهای مختلف موسیقی ایرانی آشنا کرد، به صورتی که برای اولین بار دستگاههای چهارگاه، اصفهان، نوا و راست پنجگاه را با کوک دقیق و به صورت کامل اجرا کرد. کسایی همچنین از محضر ابوالحسن صبا بهرههای فراوان برد که میتوان گفت هنر نوازندگی سهتار کسائی، یادگار انس با این هنرمند یگانهاست. سهتار نوازی کسائی تلفیقی زیبا از ترکیب نوازندگی تار جلیل شهناز و سهتار ابوالحسن صبا است.
وی در محضر استاد صبا به نواختن ردیفها پرداخت و با هنرمندانی چون خالقی، مشیر همایون و حسین محجوبی نیز مینواختهاست.
کسائی به طور مستقیم نتوانست از محضر نایباسدالله استفاده کند، ولی در دورهای بسیار کوتاه نزد یکی از شاگردان وی مهدی نوایی، تمام اندوختههای او را فراگرفت. این موضوع از جهتی دلیل بر استعداد فراوان کسائی و از جهتی دیگر، نشان از محدودیت و سادگی تکنیک نوازندگی نی در آن زمان میباشد.
وی که از کودکی علاقهٔ زیادی به موسیقی داشت، از سن دوازده سالگی شروع به نواختن نِی کرد و در سن سیزده سالگی به مکتب استاد نوایی رفت (نوایی از شاگردان نایب اسدالله است و دیگر شاگرد نوایی، یاوری میباشد که او هم اصفهانی است). کسایی در محضر استاد صبا به نواختن ردیفها پرداخت و با هنرمندانی چون خالقی، مشیر همایون و حسین محجوبی نیز مینواختهاست. وی کنسرتهایی نیز با ادیب خوانساری و اجراهایی با تاج اصفهانی داشتهاست.
کسائی، در سن ۲۰ سالگی نخستین اجرای تکنوازی نی خود را در دستگاه همایون در تئاتر اصفهان به صحنه برد و یک سال بعد قطعه معروف سلام را در دستگاه چهارگاه ساخت که از معروفترین قطعات موسیقی ایرانی به شمار میرود.این قطعه بعدها توسط حسین علیزاده در آلبوم صبحگاهی با سازبندی و ارکستراسیونی حجیم بازسازی شد.
کسائی، در سال ۱۳۲۹ برای اولینبار نی را به ارکستر برد و با ارکستر رادیو ارتش اصفهان همکاری خود را شروع کرد. در سالهای بعد با ارکسترهای متعدد رادیو به سرپرستی هنرمندانی چون ابوالحسن صبا، حسین یاحقی، حبیبالله بدیعی، محمد میرنقیبی، همایون خرم و دیگران به فعالیت خود در این زمینه ادامه داد. در سال ۱۳۳۵ به دعوت داوود پیرنیا به برنامه گلها راه یافت و تا سال ۱۳۵۷ که در گلچین هفته شرکت نمود، با این سلسله برنامه، همکاری داشت.
از سال ۱۳۴۶، فضای کاری کسائی ابعادی جهانی هم پیدا میکند و یک صفحهٔ دورو در مایههای شور و ماهور از نوازندگی نی او به همراه تنبک جهانگیر بهشتی توسط کمپانی C.B.S فرانسه ضبط شده و در سال ۱۳۵۴ در نقاط مختلف جهان پخش شد. همچنین، کسائی تا سال ۱۳۵۶، برنامههای متعددی در جشن هنر شیراز برگزار کرد و با نوازندگان بزرگ جهان از جمله راوی شانکار، شاران رانی و بسم الله خان، دیدار کرد.
بعد از انقلاب، به دلیل فضای نه چندان مناسبی که برای موسیقی ایجاد شد، وی آخرین برنامه رسمی خود را در رادیو ایران با همکاری جلیل شهناز، محمدرضا شجریان و جهانگیر ملک اجرا کرد. در این سال و تا قبل از سال ۱۳۶۱، آرشیو موسیقی رادیو اصفهان از بین رفت و کسائی هم از صدا و سیما برکنار و حقوقش قطع شد.
کسائی در دههٔ ۱۳۶۰، به کشورهای آلمان، انگلستان، فرانسه و هلند سفر کرد و در چند برنامه رادیویی، به اجرای برنامه پرداخت. در سال ۱۳۶۹، تندیس وی در گالری مفاخر هنری جهان در لندن نصب شد.
پس از آنکه کسائی در سال ۱۳۷۰، در جشنواره نینوازان در تالار اندیشه شرکت کرد، فعالیت او دوباره رونق گرفت و در سال ۱۳۷۴، صدا و سیما مستمری وی را برقرار کرد.
در سال ۱۳۷۵ به آمریکا و کانادا سفر کرده و در محافل شعر و موسیقی شرکت کرد. در سال ۱۳۷۶ هم با تلاش محمدرضا لطفی، انجمن دوستداران موسیقی ایرانی واشنگتن، مجلس گرامیداشتی برای کسائی بر پا داشت.
در سال ۱۳۷۸ موفق به دریافت نشان درجه یک فرهنگ و هنر شد. همچنین در سال ۱۳۸۱، به عنوان چهرهٔ ماندگار موسیقی انتخاب و تقدیر شد.
در سال ۱۳۸۱ محمد جوادکسایی (فرزند حسن کسائی) کتاب «از موسیقی تا سکوت» را که حاصل نیم قرن تلاش موسیقایی حسن کسائی است، با مقدمه بیژن ترقی به بازار کتاب عرضه کرد.
حسن کسایی مانند تهرانی در تنبک، احمد عبادی در سهتار، علیاصغر بهاری در کمانچه و فرامرز پایور در سنتور به نوعی از ابتدا شروع به ابداع تکنیک و پیاده کردن تمام دستگاهها در ساز نِی نمود.
در گذشته صدای نِی، همراه با ناخالصی زیاد بود؛ یعنی نواختن آن به صورتی بود که تفاوت محسوسی بین صداهای اوج، بم و بم نرم نبود، ولی استاد کسایی توانست با تغییر حالت در زبان، در محل استقرار زبان، حالت لب و فرم سر نی، صدایی بسیار شفاف و بدون ناخالصی از نی تولید کند. همین پیشرفت باعث شد تا نوازندگی نی او، به رادیو راه پیدا کند. تکنوازیها و همکاری با نوازندگان و خوانندگان مشهور آن زمان چون جلیل شهناز، علی تجویدی، احمد عبادی، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری و... باعث شد تا نی همردیف سازهای دیگر قرار بگیرد.
بعد از این دوره اغلب ارکسترهای ایرانی شروع به استفاده از این ساز کردند و این احساس نیاز باعث رشد روزافزون نوازندگان نی شد که حتی امروزه به عنوان یک رشته تخصصی در دانشگاه تدریس میگردد.
به گفتهٔ محمدرضا لطفی، نوازندهٔ تار و منتقد موسیقی، حسن کسایی با مجموعهٔ "ردیف نی" - که در هشتاد سالگی ضبط کرده بود- نخستین اثر آموزشی برای علاقهمندان به نی نوازی را مدون کرده بودو
نِی از جمله سازهایی است که در تاریخ موسیقی ایران جایگاه پرفراز و فرودی از دربار پادشاهان ساسانی تا همدم بودن با شبانان داشته؛ ولی هیچگاه نتوانست قابلیت اصلی خود را نشان دهد که بتواند مانند سازهایی از قبیل عود، تار، سنتور و انواع مختلف سازهای آرشهای و مضرابی جایگاه نسبتاً ثابتی در بین موسیقیدانان و مردم پیدا کند.
احتمالاً سادگی ساخت (که خود موجب پیدایش الگوهای غیراستاندارد و در نهایت باعث محدود شدن سطح تکنیکی نی شده بود) را بتوان عامل اصلی عدم ثبات در جایگاه اصلی نی دانست. توضیح آنکه، برای توسعه و رشد امکانات فنی و تکنیکی یک ساز، لازم است ابتدا ساختار آن، طبق الگویی دقیق و کارشناسی شده، طراحی و ساخته شود تا نواختن آن با حداکثر قابلیت اجرایی، میسر گردد. بر اساس اطلاعاتی که از ضبط اولین صفحههای موسیقی ایرانی در دست است، تکنیک نوازندگی سازهایی همچون تار، ویلن و کمانچه به نسبت نی در سطح بالاتری قرار دارد. تنها ضبطی که در گذشته از نی انجام شده تکنوازی و جواب آواز نایب اسدالله اصفهانی است که بنا به روایتی اولین کسی است که نی را به سبک «دندانی» مینواخته (هر چند خلاف این موضوع انکار ناپذیر نیست). در هر صورت میتوان با بررسی این چند صفحه ضبط شده، سطح نوازندگی نی را در آن زمان شناخت.
حسن کسائی در اصفهان سالها مکتبدار موسیقی اصفهان در رشتههای نی، سهتار و آواز بودهاست. اگرچه بیشتر آثار حسن کسایی بداههنوازی است تا موسیقی پیش ساخته، ولی امروز بخش زیادی از ضربیها و حتی آوازیهای نوازندگان نی، بهره گرفته از نوازندگیهای اوست. کسائی در نواختن نِی ایرانی همانند نداشت و در اوقات فراغت به تکمیل سهتار میپرداخت. وی در زندگی هیچ دلبستگیای به جز موسیقی نداشت. وی در شهر زادگاه خود، اصفهان در کوی عباسآباد زندگی میکرد. دیده شده بود که او حتی با لوله کردن کاغذی ساده و سوراخ کردن آن اقدام به نواختن نی میکرد که این در یکی از نوارهای صوتی آموزشی وی نیز بیان گردیدهاست.
حسن کسائی که از پیشکسوتان موسیقی سنتی به شمار میآمد، بر خلاف بسیاری از آنان ذهن و اندیشهای نوگرایانه دارد. ردیف موسیقی سنتی را " وحی منزل" تلقی نمیکرد.
کسائی از زمره موسیقیدانانی بود که کمتر حرف میزدند و بیشتر عمل میکردند. خود او میگفت آنها که نمیتوانند حرفشان را با ساز بیان کنند و " چیزی برای ارائه موسیقی ندارند، با صحبتهای عجیب و غریب میخواهند خودشان را مطرح کنند.
به باور کسائی، "تقلید، هرگز کسی را به بلندای هنر نمیرساند. تقلید و تکرار مثل " زیراکس" است! شما خط " میرعماد" را که مثلاً " پنج میلیون تومان" میارزد، اگر " زیراکس" کنید، سیصد تومان هم ارزش پیدا نمیکند!" جوانانی که به فراگیری موسیقی میپردازند نیز نباید بعد از گذراندن دوره آموزشی (باز هم) صد در صد از استاد خود تقلید کنند. بلکه باید بکوشند با نو آوری، شخصیت و ذوق خود را نشان دهند." به باور او موسیقی پیوندی است میان خلاقیت و تکنیک، ولی تکنیک باید ابزاری باشد در خدمت خلاقیت. "در روزگار ما قضیه بر عکس شدهاست و در نتیجه، جای موسیقی حال را موسیقی قال گرفتهاست."
استاد حسن کسایی در ۲۵ خرداد ۱۳۹۱، پس از سپریکردن ۲ ماه در حالت کما، درگذشت. مراسم خاکسپاری وی در سکوت خبری و به صورت شبانگاهی با حضور جمعی از اعضای خانواده و شاگردان استاد برگزار شد و طبق وصیت زندهیاد کسایی مبنی بر خاکسپاری در کنار مقبره استاد تاج اصفهانی، پیکر ایشان در تخت فولاد اصفهان و در فاصله کمی از مقبره این استاد موسیقی به خاک سپرده شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#23
Posted: 15 Mar 2016 22:27
جواد معروفی
- تولد ۱۲۹۱
- تهران
- ملیت ایرانی
- مرگ ۱۶ آذر ۱۳۷۲ (۸۱ سال)
- تهران
- ساز(ها) پیانو
جواد معروفی (زادهٔ ۱۲۹۱ در تهران - درگذشتهٔ ۱۶ آذر ۱۳۷۲ در تهران)، آهنگساز و نوازنده پیانو اهل ایران است. او فرزند استاد موسی معروفی نوازنده تار بود.
وی در سال ۱۲۹۱ در تهران به دنیا آمد. مادرش عذرا و پدرش موسی معروفی، از شاگردان برگزیده درویش خان و از موسیقیدانان بزرگ دوره خود بود. پنج سال داشت که خواهرش، نرگس به دنیا آمد. چند سال بعد در همان دوره کودکی مادرش را از دست داد و در خانواده پدری بزرگ شد. در ۱۸ سالگی با شمس الزمان ازدواج کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند بود: منوچهر، شکوه الزمان (گیتی)، ژیلا و فرهاد. او در طول عمر خود سعی در آشتی دادن موسیقی سنتی و غربی داشت. وی در بامداد روز سه شنبه، ۱۶ آذر ۱۳۷۲ در تهران درگذشت و پیکر او در قطعه هنرمندان بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شده است.
آموزش موسیقی را نزد پدر آغاز کرد؛ تار مینواخت و با نواختن ویولن نیز آشنا شد. بعد از دوره ابتدایی، در ۱۴ سالگی و در دورهای که کلنل وزیری مدیر هنرستان ملی موسیقی بود، به تحصیل در آن جا مشغول شد. به پیانو روی آورد و نزد خانم تاتیانا خاراتیان به یادگیری تکنیک نوازندگی پیانو کلاسیک مشغول شد. اتودها و پرلودهای فردریک شوپن، سوناتهای ولفگانگ آمادئوس موتسارت، لودویگ ون بتهوون، فرانتس شوبرت و فوگهای باخ را با مهارت مینواخت. در کنار موسیقی کلاسیک، موسیقی ایرانی را هم ادامه داد و تحصیلات موسیقی را نزد علینقی وزیری کامل کرد.
در ۲۱ سالگی، در ۱۳۱۲، به دلیل استعداد شگرفش در موسیقی به استخدام وزارت فرهنگ و هنر وقت در آمد و معلم موسیقی مدارس تهران شد و به آموزش سلفژ و دیکته موسیقی در هنرستان پرداخت. از ۱۳۱۹، همزمان با افتتاح رادیو به این مؤسسه پیوست و سالها تک نواز پیانو بود. از ۱۳۳۲ به سرپرستی موسیقی رادیو منصوب شد و همزمان با آن به عضویت شورای عالی موسیقی در آمد. معروفی همچنین رهبر ارکستر شماره یک و رهبر ارکستر گلها بود. او تنظیم کننده آهنگهای علی اکبر شیدا، عارف قزوینی، رکنالدین مختاری و درویش خان و بسیاری دیگر از آهنگسازان معروف ایرانی بوده است.
او در نواختن پیانو برای موسیقی ایرانی، از روش مشیر همایون شهردار بیشتر از مرتضی محجوبی اقتباس میکرد؛ اما شیوهای ویژه و یکتا داشت که تکنیک در آن آشکار بود. معروفی بیش از چهل سال در زمینه آهنگسازی فعالیت کرد. معروفی و پدرش، از نخستین کسانی محسوب میشوند که قطعاتی در دامنه موسیقی ایرانی برای پیانو ساخته و تنظیم کردهاند. اولین قطعه جواد معروفی، ترانههای خیام، بر اساس رباعیات خیام بود که در ۱۳۱۵ اجرا شد.
از جمله خدمات فرهنگی و آموزشی جواد معروفی، میتوان به سالهای تدریس در دانشگاه تهران اشاره کرد. در آن زمان روش ساخت آهنگ و فرمهای اصیل موسیقی را تدریس میکرد. استاد در سالهای عمرش در دانشگاه تهران و هنرستان عالی موسیقی شاگردان بسیاری تربیت کرد که از هنرمندان بنام کشور هستند. اردشیر روحانی، افلیا پرتو، انوشیروان روحانی، پرویز اتابیگ (اتابکی)، مهین زرین پنجه و ساسان محبی.
به مناسبت بزرگداشت ۱۰۰ امین سال تولد جواد معروفی پویان آزاده یکی از جوانترین نوازندگان از نسل سوم شاگردان او در هامبورگ آلمان برنامهای را در بزرگداشت استاد خود به اجرا درآورد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#24
Posted: 15 Mar 2016 22:31
جلیل شهناز
- تولد ۱ خرداد ۱۳۰۰
- اصفهان، ایران
- ۲۲ می ۱۹۲۱
- ملیت ایرانی
- مرگ ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ (۹۲ سال)
- تهران، ایران
- سبک(ها) موسیقی سنتی ایرانی
- ساز(ها) تار
جلیل شهناز (۱ خرداد ۱۳۰۰ اصفهان - ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ تهران) یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سه تار سدهٔ اخیر در ایران بود.
جلیل شهناز، در سال ۱۳۰۰ در اصفهان به دنیا آمد. تقریباً همه اعضای خانواده وی با موسیقی آشنایی داشتند و در رشتههای مختلف هنر از جمله تار، سهتار، سنتور و کمانچه به مقام استادی رسیدند. پدرش «شعبانخان» علاقه وافری به موسیقی اصیل ایرانی داشت و علاوه بر تار که ساز اختصاصی او بود، سهتار و سنتور هم مینواخت. عموی او غلامرضا سارنگ (سارنج) هم از نوازندگان کمانچه بود.
جلیل شهناز، از کودکی به موسیقی علاقهمند شد و نواختن تار را در نزد عبدالحسین شهنازی و برادر بزرگ خود حسین شهناز که به خوبی ساز مینواخت، آغاز کرد. پشتکار زیاد و استعداد شگرف جلیل به حدی بود که در سنین جوانی از نوازندگان خوب اصفهان شد.
در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» نوشته پژمان اکبرزاده آمده است: «شهناز نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
این نوازنده تار در طول زندگی هنری خود با هنرمندان والای کشور از جمله فرامرز پایور، حبیبالله بدیعی، پرویز یاحقی، همایون خرم، علی تجویدی، منصور صارمی، رضا ورزنده، امیر ناصر افتتاح، جهانگیر ملک، اسدالله ملک، حسن کسائی، محمد موسوی، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری، محمودی خوانساری، عبدالوهاب شهیدی، اکبر گلپایگانی، حسین خواجه امیری، محمد رضا شجریان، حسن زیرک(خواننده بزرگ کرد)، علیاصغر شاهزیدی، طباطبائی و محمد اصفهانی همکاری داشتهاست.
وی در دههٔ ۱۳۶۰ همراه با فرامرز پایور (سنتور)، علی اصغر بهاری (کمانچه)، محمد اسماعیلی (تنبک) و محمد موسوی (نی) «گروه اساتید موسیقی ایران» را تشکیل داد و با این گروه، مسافرتهای متعددی به کشورهای اروپایی، آسیایی و آمریکا داشت.
وی در سال ۱۳۸۳ به عنوان چهره ماندگار هنر و موسیقی برگزیده شد. همچنین در ۲۷ تیر سال ۱۳۸۳، مدرک درجه یک هنری (معادل دکترا) برای تجلیل از یک عمر فعالیت هنری به جلیل شهناز اهدا شد.
در سال ۱۳۸۷، محمدرضا شجریان، گروهی که با آن کار میکرد را به افتخار جلیل شهناز، گروه شهناز نام گذاشت.
جلیل شهناز، علاوه برنواختن تار، که ساز اختصاصی اوست، با نواختن ویولون، سنتور و تمبک و آواز -سه تار نیز آشنایی کامل دارد؛ که تمام فایلهای صوتی استاد موجود است و در درجه استادانی چون یاحقی -پایور مینوازد. معروف است که او در شیوه نوازندگی میتواند با ساز خود علاوه برنواختن، آواز هم بخواند.
کیومرث، علیرضا، فرشته، فریبا، فروزنده و نوشین از فرزندان استاد شهنار هستند که در کشورهای آمریکا، فرانسه و ایران اقامت دارند.
جلیل شهناز پس از یک دوره بیماری صبح روز دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ در بیمارستان آراد درگذشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#25
Posted: 15 Mar 2016 22:34
علیاصغر بهاری
- تولد ۱۲۸۴ شمسی
- تهران
- ملیت ایرانی
- مرگ ۲۰ خرداد ۱۳۷۴ شمسی
- سبک(ها) موسیقی سنتی ایرانی
- ساز(ها) کمانچه
علیاصغر بهاری (۱۲۸۴ شمسی - ۱۳۷۴ شمسی) از استادان موسیقی ایرانی و نوازنده برجسته ساز کمانچه بود. وی در دههٔ ۶۰، با فرامرز پایور، جلیل شهناز، محمد اسماعیلی و محمد موسوی، در «گروه اساتید موسیقی ایران»، همکاری داشت.
علیاصغر بهاری، به سال ۱۲۸۴ در ناحیه بازار عباسآباد تهران متولد شد. وی اصالتاً اهل شهر بهار بوده است. پدرش «نایب محمدتقیخان» تا سن ۱۳ سالگی تربیت او را بر عهده داشت. پس از آنکه پدرش ورشکسته شد، مادرش گوهر خانم فرزند میرزا علی خان نوازنده ماهر کمانچه، ناگزیر به همراه خانواده به خانه پدری پناه برد. در این زمان بود که با موسیقی انس گرفت و به کمانچهنوازی پدربزرگش علاقهمند شد. به درخواست مادرش از میرزا علی خان به مدت ۲ سال نواختن کمانچه را آموخت و سپس به مدت ۴ سال در مکتب سه دایی خود به نامهای رضاخان، اکبرخان و حسنخان که در یک قرن پیش جزو هنرمندان نامی ایران به حساب میآمدند، دست به تکمیل تجربیات خود در کمانچه نوازی زد.
علیاصغر بهاری، از داییهای خود چیزهایی را که باید بیاموزد آموخت تا اینکه در هجده سالگی، همراه با ارکستر ابراهیمخان منصوری در کنسرتی که در یک سالن بر پا شده بود شرکت میکند و از همینجا آوازه شهرت بهاری به گوش موسیقیدانان میرسد و او را به نام نوازنده خوب و آگاه به نواختن گوشههایی ایرانی میپذیرند. در این زمان بود که با مرگ پدرش، اداره امور خانواده به او، که پسر بزرگ خانواده بود، سپرده شد. پس از چند سال که پیانو به جای سنتور و ویولن به جای کمانچه رواج پیدا کرده بود، وی نیز کمانچه را زمین گذاشت و نواختن ویولن را آغاز کرد و نزد رضا محجوبی به تکمیل آموختههای خود در موسیقی ایرانی پرداخت. چنانچه پس از اتمام تحصیل، استادش چنان از حاصل کار خشنود بود که تمام شهریهای که تا آن زمان به وی پرداخته بود یکجا به او برگرداند.
بهاری پس از چندی در مشهد کلاس موسیقی جهت تعلیم میگشاید و یک سال هم با حبیب سماعی استاد سنتور کار میکند و شاگرد تعلیم میدهند و بعداً به تهران میآید و توسط استاد روحالله خالقی به مدرسه موسیقی جهت تعلیم دعوت میشود و در هنرستان شروع به همکاری مینماید. این ایام مصادف بود با گشایش رادیو که او را نیز به همکاری فرا میخواند. در سال ۳۲ بود که پس از سالها دوری از کمانچه، با علاقه فراوان دوباره این ساز را دست گرفت. در روزگاری که این ساز در حال فراموشی بود و اغلب به دیده تحقیر به آن نگریسته میشد و این ساز مخصوص مطربهای دورهگرد تلقی میشد. پس از اجراهای اصفر بهاری در رادیو، دانشگاه تهران از وی دعوت کرد تا به تعلیم هنرجویان این دانشگاه بپردازد. در سال ۱۳۴۶ با دعوت رادیو فرانسه در سالن دلاویل در میان سه هزار بیننده به اجرا پرداخت.
وی با همکاری با مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران، شاگردان خوبی را تربیت کرد که هر کدام هم اکنون یکی از بهترین کمانچهنوازهای کشور میباشند. او علاوه بر ساختن قطعههای ضربی از قبیل پیش درآمد و رِنگ، بر ردیف موسیقی ایرانی و ضربیهای روایت شده از متقدمین تسلط کامل داشت. اصغر بهاری نقش مهمی را در روایت تصانیف و نغمههای فراموش شده و مهجور موسیقی ایرانی دارد. چنانچه بسیاری از تصانیف و نغمههایی که اکنون موجود است، مدیون حافظه اوست.
بهاری ، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۷۴ شمسی در ۹۰ سالگی درگذشت. وی در دههٔ ۶۰، با فرامرز پایور، جلیل شهناز، محمد اسماعیلی و محمد موسوی، در گروه اساتید موسیقی ایران همکاری داشت که در این دوران آلبومهای انتظار دل و خلوت گزیده (با صدای استاد محمدرضا شجریان) و لیلی و مجنون، دل شیدا و کنسرت اساتید موسیقی ایران (باصدای شهرام ناظری) اجرا شدند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#26
Posted: 15 Mar 2016 22:37
فرهنگ شریف
- نام مستعار آقای ساز
- تولد ۱۳۱۰، آمل
- ملیت ایرانی ایران
- سبک(ها) موسیقی سنتی ایرانی
- ساز(ها) تار
فرهنگ شریف، (زادهٔ ۱۳۱۰ خورشیدی در آمل)، نوازنده صاحب سبک تار اهل ایران است. وی از چهار سالگی تحت تأثیر آموزش موسیقی به وسیلهٔ پدرش و نیز رفتوآمد بزرگان موسیقی به منزل آنها خصوصاً عبدالحسین خان شهنازی برادرحاج علی اکبرخان شهنازی، موسیقی را فرا گرفت. پدر فرهنگ شریف دکتر داروساز بود و با اهل هنر نیز معاشرت میکرد.
وی تار را نزد استادان عبدالحسین شهنازی و مرتضی نیداوود، تارنوازان بزرگ اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی آموخت، اما شیوهٔ نوازندگی وی به اساتیدش شباهتی ندارد و مخصوص خود اوست. وی از تکنوازان و بداههنوازان سرشناس موسیقی ایرانی شناخته میشود.
در سن دوازده سالگی نخستین تک نوازی خود را که به صورت زنده از رادیو پخش میشد با موفقیت اجرا کرد و به دنبال آن در اغلب برنامههای گلها به عنوان تک نواز آواز، خوانندگان برنامه را همراهی میکرد.
یکی از مهمترین و دلنشینترین سبکهای نوازندگی تار متعلق به اوست. وی با ابداعاتی که در نحوهٔ انگشتگذاری و مضراب زنی در نقاط مختلف سیمهای تار انجام داده، از تار صدایی کاملاً متفاوت به وجود آورده که بسیاری معتقدند زیباترین صدای تولید شده از ساز تار است. وی با قریحهٔ بی مانندش، ملودیهایی بسیار لطیف و زیبا ساختهاست. استفاده از ظرفیتهای تار در صدادهیهای متنوع، سکوتهای سنجیده، آفرینش جملاتی فارغ از قالبهای ردیف، جوابهای کوتاه و مؤثر، اجرای ماهرانه انواع کششها و مالشهای طولی و عرضی که ریشه در روشهای ویولننوازی ایرانی دارد، تکیه بر خیال آزاد و قدرت ایجاد موقعیتهای خلسهآور در هنگام تکنوازی و آفرینش کوکهای گوناگون اختصاصی از ویژگیهای برجسته هنر نوازندگی فرهنگ شریف بهشمار میرود به گونهای که سبک و اسلوب نوازندگی اش منحصر به خود او بوده و از ساز هیچ نوازندهای به غیر از ساز خودش شنیده نشده است. او چند سال به آمریکا سفر کرد و در دانشگاههای معتبر آنجا نیز کرسی استادی داشت.
استاد فرهنگ شریف دارای گواهینامه درجه یک هنری معادل دکترا است که در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی به وی اهدا شدهاست.
او از سوی مرکز حفظ میراث فرهنگی شرق در دانشگاه موزه هنر لندن برای برگزاری کنسرت پژوهشی و همچنین تشکیل کارگاه تخصصی ساز تار دعوت شد. در این سفرعلاوه بر اجرای کنسرت پژوهشی ویژگیهای ساز تار را در ۵ جلسه تشریح کرد. این کنسرت از سوی دانشجویان و علاقهمندان با استقبال فراوانی مواجه شد. فرهنگ شریف کنسرتهای پژوهشی در کشورهای آلمان و انگلستان برگزار نمود. فرهنگ شریف در ایران نیز کنسرتهای معتددی در تالارهای متعدد و فستیوالها و جشنوارهها برگزار کرد و همچنین همراه با محمد رضا شجریان کنسرتهای متعددی در کشور ایران و کشورهای مختلف اجرا نمود.
فرهنگ شریف در کارنامه هنری خود با خوانندگانی چون گلپا، ایرج، تاج اصفهانی، دلکش، غلامحسین بنان، محمدرضا شجریان، علیرضا افتخاری، محمود محمودی خوانساری، حسام الدین سراج، مرضیه، حمیرا، هایده و روحانگیز همنوازی داشته و در چند فستیوال بینالمللی از جمله فستیوال موسیقی برلین توانستهاست ساز تار را به خوبی به جهانیان بشناساند.فرهنگ شریف چند سالی را در دانشگاههای مطرح آمریکا به امر آموزش موسیقی مشغول بودهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#27
Posted: 15 Mar 2016 22:39
منصور صارمی
- تولد ۱۳۱۳ خورشیدی
- رشت
- ملیت ایرانی
- مرگ ۴ آبان ۱۳۷۸
- تهران
- ساز(ها) سنتور
منصور صارمی (زاده ۱۳۱۳ خورشیدی در رشت - درگذشته ۴ آبان ۱۳۷۸ در تهران)، موسیقیدان، نوازنده چیرهدست سنتور ایرانی است.
عمدهٔ شهرت او، به واسطهٔ اجراهایی است که به عنوان تکنواز سنتور در رادیو ایران داشتهاست و از شاخص ترین اثر او بعد از انقلاب ۱۳۵۷ میتوان به کار همایون مثنوی که با آواز محمدرضا شجریان منتشر شده است نام برد.
منصور صارمی به سال ۱۳۱۳ در شهر زیبا و سرسبز رشت متولد شد و هنوز دو سال از بهار زندگی او نگذشته بود که پدرش را از دست داد و تحت توجهات و سرپرستی برادرش روزگار را سپری کرد. پس از چندی، وی همراه مادر و برادر و خواهر به تهران آمد. و از همین تاریخ، برادر او برای سرگرمی خود یک سنتور میخرد و روزها شروع به نواختن میکند، ولی همین که او از خانه بیرون میرفت، منصور خان ساز او را برداشته و پیش خود تمرین و به ساز زدن میپرداخت، همین علاقه و پشتکار و تمرینهای مکرر موجب شد که او پیشرفتی قابل تحسین در نواختن این ساز بنماید به طوری که برادرش در نواختن از او عقب میماند. ابوالقاسم صارمی برادر منصور صارمی نزد شخصی بنام "مش سیف الله" که در همدان، هم ساز میساخت و هم سنتور را به طور سینه به سینه آموخته بود تعلیم میگرفت وقتی استعداد شگرف و علاقه برادرش را در نواختن این ساز مشاهده کرد، سنتور خود را به او میبخشد و وی را جهت شاگردی و تعلیم نزد شخص مذکور میبرد، منصور صارمی مدت چهار سال نزد این شخص به فراگرفتن و نواختن سنتور ادامه میدهد، ولی چندی بعد با احمد ابراهیمی که شاگرد استاد "غلامحسین بنان" بود و در فرهنگ و هنر به هنر آموزان تعلیم آواز میی داد آشنا گردید و نواختن ردیفهای آواز موسیقی ایرانی را نزد وی آموخت و دیری نگذشت که آقای احمد ابراهیمی، صارمی را به استاد مرتضی خان محجوبی معرفی و او چند سال زیر نظر استاد کار کرد و با صلاحدید و نظر استاد محجوبی، سنتور را طوری کوک میکرد که با پیانو پس از این کوک روی سنتور پیاده میشد، و در این مورد بخصوص میتوان از چهار مضرابها و ضربیها نام برد.
چندی بعد منصور صارمی با استاد " نورعلی خان برومند " آشنا شد و مدت چهار سال نیز از محضر استاد " برومند بهرهمند گردید و در منزل استاد " برومند " چهار مضرابهای سماعی را بخوبی آموخت ولی دنبال "نت" نرفت مگر چند صباحی که در ارکستر ابراهیم خان منصوری همکاری داشت. منصور صارمی مدتی نیز سلیست برنامههای کارگران بود و پس از مدتی توسط رهی معیری برای شرکت در برنامه "گلهای جاویدان " و سایر برنامههای مشابه، دعوت شد و شروع به همکاری نمود و اولین برنامه یی که در "گلهای جاویدان" اجرا کرد با استاد گرامی حبیبالله بدیعی بود و مدت ۱۰ سال در برنامه " گلها " متوالیاً با سایر هنرمندان این برنامه همکاری داشت. منصور صارمی جهت اعتلاء و شناساندن سنتور، این ساز کهن ایرانی به کشورهای: پاکستان، افغانستان، ترکیه، دوبی، کویت و اردن مسافرت و برنامههایی در رادیوهای این ممالک اجرا کرد و در حد و توان خود در بدیهه نوازی خدمت شایانی به موسیقی اصیل و سنتی نمود. وی مردی است متواضع و فروتن و دور از ادعا و تکبر و با وجود این که ستاره درخشانی است در هنر موسیقی اصیل ایرانی، ولی خودش صریحاً میگوید که من در مقابل اساتید موسیقی اصیل ایرانی، مانند قطره یی در مقابل اقیانوس میباشم.
استاد منصور صارمی به گفته خودشان بسیار تحت تاثیر ساز استاد مرتضی محجوبی بودند و نواختههای ایشان نیز رنگ و بویی از پیانو مرتضی محجوبی را داراست.
منصور صارمی در ۴ آبانماه ۱۳۷۸، بر اثر بیماری سرطان در تهران درگذشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#28
Posted: 15 Mar 2016 22:46
«آهنگسازان برنامه گلها»
علینقی وزیری
- نام مستعار «کلنل»
- تولد ۱۲۶۵ یا ۱۸ مهر ۱۲۶۶
- ۱۸۸۷
- تهران
- ملیت ایران
- مرگ ۱۸ شهریور ۱۳۵۸
- ۹ سپتامبر۱۹۷۹ (۹۱-۹۲ ساله)
- تهران
- استاد(ها) ریاست مدرسه موسیقی ایران-ابوالحسن صبا، روح اله خالقی، موسی معروفی جواد معروفی، حشمت سنجری، عبدالعلی وزیری، خادم میثاق، حسینعلی ملاح و فروتن راد
- ساز(ها) تار - ویولن
- دانشگاه آموزشگاه عالی موسیقی در فرانسه هنرستان موسیقی برلن (هوخشوله) آلمان
- علت معروفشدن ابداع علامات عرضی سُری و کُرُن جهت ربع پرده ای موسیقی ایرانی
- بنیانگذار کلوپ موزیکال-مدرسه موسیقی
- آلبوم معروف سمفونی نفت و قطعات:دخترک ژولیده-بند باز-حاضر باش-ژیمناستیک موزیکال (تکنوازیهای تار)-شکایت نی مشتاق وپریشان-دوست-ای وطن و بستهٔ دام
کلنل علینقی وزیری (زاده ۱۲۶۵ یا ۱۲۶۶ - درگذشته ۱۸ شهریور ۱۳۵۸) موسیقیدان و آموزگار موسیقی و از پیشگامان آهنگسازی برای اجرای ارکستری موسیقی ایرانی بود.
علینقی وزیری یکی از فرزندان بیبیخانم استرآبادی، نویسنده، بنیانگذار اولین دبستان دخترانه و یکی از نخستین پیشگامان حقوق زنان ایران بود. از دیگر خواهر و برادران علینقی میتوان حسنعلی وزیری، مولود وزیری، خدیجه افضل وزیری، علیرضا وزیری را نام برد. پدرش موسی وزیری افسر قزاقخانه بود. از ۱۴ سالگی با موسیقی آشنا شد. نزد دایی دکترش حسینعلی خان مقدمات نواختن تار را آموخت. برادر کوچکتر او حسنعلی خان در جایی گفته بود که برادرم هر جا که ساز میدید نمونهای از آن را برای خود تهیه میکرد و به تدریج اتاقش پر از ساز شده بود اما او به ویولن و تار علاقهٔ بیشتری داشت. در میان افسران دسته موزیک از سلیمان خان ارمنی موزیک نظام درس گرفت و با مطیع الدوله حجازی دوستش -که مشق ویولن میکرد- شاگرد کشیشی شدند که معلم مدرسه سن لویی بود و به آنان موسیقی علمی مغرب زمین و ارگ میآموخت. وی در تمرین تار آنقدر افراط میکرد که به قول همسر اولش شام و ناهار نداشت. خود را در صندوقخانه منزل حبس میکرد و در تاریکی ساز میزد تا انگشتانش به جای پردهها عادت کنند.
وزیری قبل از آن که به اروپا مسافرت کند بعضی سازها را مینواخت و از مقدمات موسیقی نظری و خط موسیقی هم اطلاع داشت. سپس به وسیله صمصام الملک بیات که تمام هزینهٔ اقامت چند ساله اش در اروپا را تقبل نمود، به فرانسه مسافرت کرد و مدت سه سال در آموزشگاه عالی موسیقی به تحصیل علم هماهنگی و آواز مشغول گردید و در خارج از مدرسه هم در رشتههای مختلف موسیقی مطالعاتی کرد و سپس به آلمان رفت و بیش از یک سال در هنرستان عالی موسیقی برلن (موزیک هوخشوله) در کلاسهای مختلف حاضر شد. چون منظور وزیری این بود که به محض بازگشت به ایران آموزشگاهی تأسیس کند و در ایران هم متخصصی وجود نداشت، مجبور شد شخصاً در رشتههای مختلفی بررسی کند تا در ایران در تدریس قسمتهای مختلف دچار مشکل نشود.
پس از ورود به ایران مدرسه موسیقی را در اسفند ۱۳۰۲ تأسیس کرد (در واقع این عنوان یک آموزشگاه موسیقی بود و با هنرستان موسیقی یا مدرسه موسیقی دولتی که در سال ۱۲۹۷ تأسیس و علینقی وزیری دو بار مدیر آن شد اشتباه نشود) او در سال ۱۳۰۳ کلوپ موزیکال را تأسیس کرد که در این کلوپ هفتهای یکبار با شاگردان خود کنسرت میداد. وی در سال ۱۳۰۴ اقدام به برگزاری سلسله کنسرتها و سخنرانیهایی در زمینه هنر و زیباشناسی موسیقی کرد. مجموعهٔ این سخنرانیها توسط سعید نفیسی جمعآوری و چاپ شد. همچنین بخشی از نامه نگاریهای کلنل با شاگردانش توسط جواد مهدویان پژوهشگر جوان در کتاب نخستین فرهنگستان ایران به چاپ رسید.
وزیری پیشنهاد گنجاندن آموزش سرود در برنامههای درسی آموزشگاهها را ارئه نمود که این پیشنهاد در آموزشگاههای نظامی عملی شد و قریب دو سال هنرآموزانی از طرف آموزشگاه وزیری سرودهای ملی و نظامی را در مدارس مذکور تدریس میکردند.
ریاست مدرسه موزیک در سال ۱۳۰۷ به او محول شد. عنوان این مدرسه به مدرسه موسیقی دولتی تبدیل شد و دوره آن ۵ سال بود. در سال ۱۳۱۲، ۵ نفر از این آموزشگاه فارغالتحصیل شدند. در سال مدرسه موسیقی دولتی وسعت یافت و نام آن به مدرسه عالی موسیقی و سپس هنرستان موسیقی تبدیل گردید و شامل دو دوره متوسطه و عالی شد. از ابتدای مهر ۱۳۱۳ در اثر جدیت در امر آموزش موسیقی توانست تدریس سرود را در برنامه درسی آموزش و پرورش دوره دبستان بگنجاند.
وزیری دو بار به وسیله کمپانیهای پولیفون و بدافون مقداری صفحه ضبط کرد. این صفحات شامل یک مقدار رنگ و تصنیف به سبک معمول است به اضافه چند سرود و مارش. تار تنهای او در این صفحات معرف پنجه توانای اوست
او تا آغاز جنگ جهانی دوم در مقام ریاست مدرسه موسیقی انجام وظیفه کرد و سپس از کار کنار گذاشته شد. وی در این دوران به تألیف کتابهایی در زمینههای مختلف موسیقی پرداخت و مدتی نیز به عنوان استاد ممتاز، در دانشگاه تهران زیباشناسی هنر را تدریس کرد. او یکی از اساتید روحالله خالقی (پدید آورنده سرود ای ایران) بود.
وزیری سمفونی نفت را به مناسبت ملی شدن صنعت نفت ایران ساخت که یک بار نیز از رادیو ایران در همان زمان پخش شد. او در این خصوص در نامه به اداره کل انتشارات و تبلیغات چنین نوشت: «در این دو سالی که مبارزات استقلال طلبانه ایران شروع گشته و مستمسک آن نفت بودهاست، فرزندان این آب و خاک با دلاوریها و جانبازیهای خود موفقیتهایی به دست آوردهاند که موضوع نفت در درجه دوم و سوم واقع گشته و امید میرود که طی این مبارزه استقلال واقعی، نفت و بسیاری از مشکلات دیگر ما به نفع خود ما حل و فصل گردد. بدیهی است که هرچه صمیمیت و اتحاد ملت بیشتر گردد، زودتر و بهتر به نتیجه قطعی خواهیم رسید. سرافرازی و افتخار در این موارد، نصیب کسانی است که برای تعمیم حق و عدالت استوار و پابرجا تا به آخر از این اصل کلی عدول ننمایند و همواره بتوانند در مقابل وسوسهها و غرایز حیوانی خود مقاومت نموده، دیو نفس را در زنجیر بدارند. من نیز که ۶۶ سال پرورده دامان این مام گرامی هستم و عمری در راه هنر نهاده و اندوختههای خویش را دادهام، خوشبختم که در این مبارزه آشکار روان من نیز شرکت جسته، لحظه به لحظه و قدم به قدم در هر کجا با مبارزان بوده، به شور آمده، پیش رفته، ضربهها زده، زخمها خورده، فریادها کشیده، اشکها ریخته، غم و ترس و حرمانها داشته، ولی هیچگاه مأیوس نبوده و پای از جای پس نکشیدهام. این شور ملی مرا تحریک کرد، قدرت از دست رفته من بازآمد. اکنون خاطرات این مبارزه را با قلم اصوات به هم میپیوندم. تاریخچه شقاوتها و فداکاریها برجسته و صدادار میگردند. دلم میخواهد احساسات ذهنی من عینی گشته و در تمام خانواده هم وطنان عزیز توزیع گردد. گرچه به زبان سادهای نیست و با نظرهای خاص هنری توأم است، ولی امید است مقبول طبع صاحب نظران افتد. این قطعات را اگر توفیق افتد و عمر باشد خیال دارم خود اجرا نمایم در تحت عنوان کلی «رشد ملی ایران» و نامهای خصوصی، که هر یک تمثالی از واقعات و حادثات ملی است و به وسیله آن اداره تقدیم مبارزان رشید خلق ایران مینمایم.»
آخرین مقام دولتی وزیری ریاست شورای عالی موسیقی رادیو در سال ۱۳۴۲ بود و در سال ۱۳۴۴ از خدمات دانشگاهی نیز بازنشسته شد.
علینقی وزیری سرانجام در بامداد روز یکشنبه هجدهم شهریورماه ۱۳۵۸ در سنین بین ۹۱–۹۲ سالگی در بیمارستان جم تهران درگذشت و در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#29
Posted: 15 Mar 2016 22:50
جواد بدیعزاده
- نام اصلی سید جواد بدیعزاده
- تولد ۱۲۸۱
- تهران
- ملیت ایرانی
- مرگ ۱۰ دی ۱۳۵۸
- تهران
- سبک(ها) موسیقی سنتی ایرانی
جواد بدیعزاده(۱۲۸۱ تهران - ۱۰ دی ۱۳۵۸ تهران) خواننده، موسیقیدان و نواساز ایرانی بود.
بدیعزاده در سال ۱۲۸۱ شمسی در محله پاچنار تهران به دنیا آمد. پدرش آقا سید رضا بدیع کاشانی، ملقب به بدیعالمتکلمین، روحانی مشروطهخواهی بود که به سید اناری شهرت داشت. وی فرزندش را غالباً به مجالس وعظ و روضهخوانی خود میبرد تا با شیوه آوازخوانی مذهبی آشنا شود. بدیعالمتکلمین با تسلط کافی بر ردیف موسیقی ایرانی، پسر خود را نیز به فن آواز مؤذنی و روضهخوانی و تعزیه آشنا ساخت و او از تجربیات پدر استفاده کرد و به فراگیری گوشهها و ردیفهای موسیقی دستگاهی ایران پرداخت. جواد موسیقی ردیف سنتی و گوشههای بیشمار آن را از پدر و نیز از دایی خود میرزا یحیی سعید واعظین که او نیز از واعظان مشهور زمان خود بود، فراگرفت.
او تحصیلات ابتدایی را در مدرسه تدین و دوره متوسطه را در مدرسه آلیانس فرانسویها و سپس دارالفنون به پایان رساند و از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۳۱ در مجلس شورای ملی استخدام شد و بهعنوان نماینده خدمت کرد.
بدیعزاده علاوه بر خوانندگی در امر آهنگسازی نیز شهرت دارد. در سال ۱۳۰۴ که کمپانی انگلیسی صفحهپُرکنی هیزمَستِرزوُیس بهقصد تهیه و ضبط صفحه از نواختهها و خواندههای هنرمندان ایرانی نماینده خود را به ایران اعزام کرد و شعبهٔ خود را در تهران گشود، بدیعزاده بهعنوان نخستین خواننده مرد، با معرفی و توصیه عبدالحسینخان شهنازی، انتخاب شد و اولین صفحه او با عنوان «جلوه گل» روانه بازار شد که شامل دو قطعه آواز و سه تصنیف از ساختههای خودش بود. از آن پس تا سال ۱۳۱۴ بدیعزاده ۲۴ تصنیف ساخت که همه روی صفحه ضبط شدهاست. او در سالهای بعد در سفرهایی به حلب و بیروت و برلین و شبهقاره هند، بر شمار ضبط آهنگهای خود افزودهاست.
از میان آفریدههای معروف او میتوان از سرود «ایران، کشور داریوش» و ترانههای جلوه گل، داد دل، دل افسرده، هدیهٔ خاک، گل پرپر و خزان عشق یاد کرد. «خزان عشق» که تا زمان ما جاذبهٔ خود را حفظ کرده در سال ۱۳۱۳ در پیوند با متنی عاشقانه از رهی معیری ساخته شدهاست.
بدیعزاده با افتتاح رادیو به جمع هیئت ارکستر آن زمان رادیو پیوست و درکنار هنرمندانی چون حسین تهرانی، مرتضی نیداوود، حبیب سماعی و استاد ابوالحسن صبا آثار مشهوری در حوزهٔ موسیقی ایرانی پدید آورد. بدیعزاده سالها عضو شعر و موسیقی رادیو تهران بود.
جواد بدیعزاده سرانجام در دیماه سال ۱۳۵۸ در هفتاد و هشت سالگی، براثر دومین سکته مغزی، در تهران چشم از جهان فروبست و در بهشت زهرا (قطعه: ۸ ردیف: ۲ شماره: ۲۶) به خاک سپرده شد. از او صفحات و نوارهای بسیاری بر جای ماندهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#30
Posted: 15 Mar 2016 22:51
حسین یاحقی
- نام اصلی حسین یاحقی
- تولد ۱۲۸۲ خورشیدی
- ملیت ایران پرچم ایران
- مرگ ۶ آبان ۱۳۴۷ خورشیدی
- سبک(ها) موسیقی کلاسیک ایرانی
- سالهای فعالیت نوازنده ویلن
حسین یاحقی (۱۲۸۲-۱۳۴۷) آهنگساز، نوازنده ویولن و کمانچه و رهبر ارکستر بود.
استاد حسین یاحقی- آهنگساز و نوازنده کمانچه و رهبر ارکستربود.وی در سال ۱۲۸۲خورشیدی در تهران زاده شد.او از کودکی آوایی خوش داشت. پیش از رسیدن به سن بلوغ-آهنگهای شبیه خوانی را نزد <میرزا حسین تعزیه گردان> فرا گرفت و چون با موسیقی آشنا شده بود نقش خود را بسیار خوب ایفا میکرد.پس از چندی نزد استاد اسماعیل زاده که استاد کمانچه خواهرش(کشور خانم)معروف به <فرخ لقا>نیز بود به فراگیری موسیقی پرداخت.
پس از دو سال ایرج میرزا به منزل اسماعیل زاده آمد و استاد- شاگرد کوچکش را به وی معرفی کرد.ایرج میرزا که مردی با ذوق بود استعداد او را دریافت و وی را تشویق کرد. حسین یاحقی-شانزده سال بیش نداشت که نوای کمانچه اش شنیدنی بود و کلاس مشق برپا میکرد!! افزون بر این ساز به آموختن سازهای سه تار و ویلن پرداخت به گونه ای که ویلن ساز تخصصی وی شد.او در این ساز سبکی تازه برای موسیقی ایران به ارمغان آورد. او در هنرستان< هنرهای زیبا >نیز به آموزش ویلن پرداخت اما هرگز کمانچه را کنار نگذاشت.
در این هنگام با استاد صبا دوستی پیدا کردو صبا اورا تشویق کرد که نت بیاموزدو خود آموزش وی را بر دوش گرفت.این کار در پیشرفت یاحقی تاثیر فراوان داشت.
استاد حسین یاحقی بیش از پانصد آهنگ و پیش درآمد و رنگ و ترانه ساخته که از بهترین آثار هنر موسیقی کلاسیک ایران بشمار میرود.(برق غم)-(جوانی)-(بی خبر)و (گل مستان) برخی از ساخته های ایشان است.
یاحقی همه ی زندگی اش را با موسیقی گذراند.وی مردی فروتن و خوشرو و به دور از خودپسندی بود.او چون پدری مهربان زندگی اش را صرف تربیت شاگردانش نمود تا فرهنگ صوتی ایران زمین آسیب پذیر نواهای بیگانه نشود.
از شاگردان ممتاز وی «پرویز یاحقی» بود که خواهرزاده اش بود و در موسیقی ذوقی سرشار داشت.او ویلن را به سبک دایی اش شیرین و ممتاز می نواخت.
استاد حسین یاحقی- پس از عمری تلاش و خدمت به موسیقی-در ششم آبان ماه ۱۳۴۷چشم از جهان فرو بست.اما طنین روح نواز و نواهای ماندگارش هیچگاه از صفحه روزگار پاک نخواهد شد.پرویز یاحقی (صدیقی پارسی) خواهرزاده او بود که به احترام او با نام یاحقی به فعالیت هنری میپرداخت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7