ارسالها: 23330
#41
Posted: 16 Mar 2016 00:18
مولود عاطفی
- زادروز ۱۳۰۷
- پرچم شاهنشاهی ایران (پیش از انقلاب ۱۳۵۷ خورشیدی) همدان
- درگذشت جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۸۱ (۷۵ سالگی)
- ایالات متحده آمریکا بیمارستانی در ویرجینیا
- سرطان و آلزایمر
- ملیت ایرانی / آمریکایی
- نقشهای برجسته قصه گوی برنامههای کودکان
- رادیوصدای آمریکا
- لقب بانوی قصههای رادیویی ایران
- آثار مجری برنامه آفتاب مهتاب
- همسر محمدرضا عاطفی
- فرزندان بهمن
مولود عاطفی (۱۳۰۷-۱۳۸۱) گوینده برنامههای رادیو ایران بود.
مولود عاطفی (ایزدی) در سال ۱۳۰۷ در همدان به دنیا آمد و خیلی زود همراه خانواده راهی تهران شد. علاقه و توانایی او در اجرای کوتاه و بلند برای جمع، از همان کودکی آشکار بود و در نهایت نیز او را راهی مدرسهٔ تربیت معلم تهران ساخت.
مولود درست در آخرین روزهای آخرین سال تحصیلات عالی خود در این مرکز، به دنبال فراخوانی مبنی بر اعلام نیاز رادیو ایران به گویندهٔ دائمی زن، در آزمون سراسری این سازمان شرکت کرد و با کسب نتیجهای درخشان به احراز این سمت نائل شد.
مولود عاطفی طی سالیان متمادی گویندهٔ اصلی برنامههای رادیو ایران بود و شامگاه هر یکشنبه برنامهٔ ویژهای را تحت عنوان «با آثار جاویدان ادبیات جهان آشنا شوید»، در نهایت تسلط و زیبایی اجرا میکرد. او از معدود گویندگانی بود که خیلی زود توانست به بخش خبر رادیو راه یابد و به خواندن خبر بپردازد.
شاهکار اصلی این بانوی فرهیخته و خوشآوا اما، قصه گفتن برای بچهها بود که تنها اندکی پس از پیوستنش به رادیو آغاز شد و به سرعت پا گرفت، رشد کرد و طرفداران بسیار یافت. به دنبال این موفقیت، در سال ۱۳۳۹ دعوت رسمی یک سازمان فرهنگی آمریکایی او را برای مدت سه ماه به خاک آمریکا کشانید و زمینهٔ مطالعه و تحقیق در زمینهٔ داستانهای کودکان و نوجوانان را در سطحی جهانی پیش رویش باز کرد.
او که رفته رفته به شیوههای مختلف قصه نویسی برای کودکان و نوجوانان تسلط بیشتری مییافت، به نقاط مختلف ایران سفر میکرد و بخشهای مخصوص کتابخوانی کودکان و نوجوانان را در کتابخانهٔ اصلی هر شهر دائر مینمود.
به دنبال تلاش پیگیر او در این راستا بود که تلویزیون ملی ایران مسئولیت اجرای برنامهٔ روزانهای در همین زمینه را به دستهای توانای او سپرد و اینچنین شد که مولود عاطفی، با شخصیت جذاب، صدای دلنشین، وقار و متانت کمنظیرش قلب همهٔ اعضای خانوادههای ایرانی را تسخیر کرد. او نخستین بانوی قصهگوی کودکان و نوجوانان ایران بود.
مولود عاطفی در سال ۱۳۵۷ ایران را ترک کرد و به تنها فرزندش – بهمن - در آمریکا پیوست. فعالیتهای گستردهٔ فرهنگی او در خارج از کشور نیز همچنان ادامه یافت و در واشنگتن نیز با رادیو صدای آمریکا به همکاری پرداخت.
مولود عاطفی در تابستان سال ۱۳۸۱ به دلیل ابتلا به سرطان و به دنبال آن آلزایمر در یک فراموشی چشمگیر، بی آنکه خاطرهای از آن همه زیبایی آفرینی به یاد داشته باشد، پس از ۱۰ روز بیهوشی، باهمهٔ کودکان و نوجوانان ایران زمین وداع گفت و به دامان خاک غربت سپرده شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#42
Posted: 16 Mar 2016 00:21
فیروزه امیرمعز
امیرمعّز، فیروزه (در حدود ۱۳۲۰ش) وی فرزند علیرضا امیر مّعز، محقق و روزنامهنگار و بنیانگذار اولین مجلۀ سینمایی ایران به نام هالیوود است. او گویندۀ رادیو در سالهای ۱۳۴۳-۱۳۵۷ش بود. صدای فیروزه امیرمعز در تمام برنامۀ گلها، از زمان داوود پیرنیا تا دورۀ ابتهاج، با طنین رسا و شیوۀ اجرای صحیح شعر كلاسیك فارسی، بركناری از اغراق و سانتیمانتالیسم بیجا و متانت در لحن و گفتار، مورد توجه بسیاری از دوستداران برنامههای گلها بود. صدای او در صفحۀ گرام «زندگی و آثار استاد ابوالحسن صبا» (چاپ تهران، كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان، ۱۳۵۳ش) نیز ضبط شده و در دسترس است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#43
Posted: 16 Mar 2016 00:27
ایراندخت پرتوی
ایراندخت پرتوی یکی از گویندگان برنامه گلها بود.او خبرهای ساعت ۶ صبح را میخواند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#44
Posted: 16 Mar 2016 00:29
فروزنده اربابی
- زادروز سوم دی ماه ۱۳۱۳(شناسنامه سوم فروردین ۱۳۱۴)
- زادگاه:قم (از پدر کاشانی و مادر اصفهانی)
- ملیت ایرانی
- تحصیلات لیسانس مترجمی زبان انگلیسی
- پیشه گوینده رادیو ایران و شاعر
- نماینده نماینده ایرانی بنیاد مولانا
- خویشاوندان مهندس غلامرضا اربابی
فروزنده اربابی از گویندگان رادیو ایران در دوره پیش از انقلاب و تنها نماینده ایرانی در بنیاد مولانا است.
زویا پیرزاد در صفحات ۵۸ و ۵۹ رمان چراغها را من خاموش میکنم که در دهه ۱۳۴۰ در آبادان روی میدهد، از فروزنده اربابی به عنوان گوینده رادیو نام برده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#45
Posted: 16 Mar 2016 00:32
سرور پاکنشان
سرور پاکنشان متولد 1323 در شاهرود است و از سال 1342 در رادیو گرگان به عنوان گوینده مشغول به کار شده و در همان سالهای اولیه کار در رادیو به تهران آمده و تا به امروز گویندگی برنامههای مختلفی چون فرهنگ و مردم، خانواده، علم و زندگی، بسیاری دیگر را به عهده داشته است. او همیشه از رادیو به عنوان زندگی یاد میکند و اجرای همه برنامهها را جالب و دلنشین میداند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#46
Posted: 16 Mar 2016 00:38
تقی روحانی
- زادروز ۴ مرداد ۱۲۹۹
- تهران
- درگذشت ۵ تیر ۱۳۹۲ (۹۲ سال)
- محله نارمک، تهران
- ملیت ایرانی
- پیشه گوینده رادیو ایران
- کارفرما سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران
- شناختهشده برای مسابقه بیستسوالی و «صبح جمعه با شما»
تقی روحانی با نام اصلی محمدتقی روحانی مقدم (زاده ۴ مرداد ۱۲۹۹ در تهران - درگذشته ۵ تیر ۱۳۹۲ در تهران) گوینده رادیو ایران تا هنگام انقلاب اسلامی وی از مشهورترین گویندگان بخش خبر رادیو و مجری برنامههای مختلفی از جمله مسابقه ی (بیستسوالی) و «صبح جمعه با شما» بود.
تقی روحانی پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ به علت سیاسی محکومیت جزایی پیدا کرد.
ادعا شده است که یکی از شعارهای تظاهرکنندگان در ماههای آخر انقلاب درخواست اعدام او بوده است.
در دادگاه انقلاب به جرم تبلیغ به نفع رژیم پهلوی با استفاده از دستگاه رادیو و تلویزیون و اهانت به انقلاب اسلامی ایران از طریق ادای کلمات فریبنده و مزورانه برای ایجاد مانع و سد در مسیر انقلاب به ۵ سال حبس محکوم شد که باید ۲ سال اول محکومیت خود را در زندان ایرانشهر و سه سال باقیمانده را در زندانهای تهران بگذراند. همچنین متهم به علت اعتراف به شرب خمر از طرف حاکم شرع به حد (کیفر) شرعی در این مورد، یعنی ۸۰ ضربه شلاق محکوم گردید.»
وی در روز ۱۱ مهرماه ۱۳۵۸ در حالی که برای طی دوران محکومیتش به ایرانشهر برده میشد، از سوی گروه مسلح توحیدی مستضعف ربوده شد و در بیابانهای اطراف جاده آرامگاه بهشدت مضروب شد. در نتیجه پیکرش فلج شد و قدرت تکلم خود را از دست داد،چون ربایندگان زبان ایشان را بریده بودند.
وی پس از اینکه دو ماه را در بیمارستان سرخه حصار بستری گردید در روز چهارشنبه ۵ تیر ۱۳۹۲ در سن ۹۳ سالگی در خانهاش در محله نارمک تهران درگذشت. تقی روحانی پیش از گویندگی رادیو معلم آموزش و پرورش بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#47
Posted: 16 Mar 2016 00:41
نورالدین ثابت ایمانی
- زادروز ۱۳۱۹
- درگذشت ۱۴ شهریور ۱۳۹۱ (۷۱ سالگی)
- لوس آنجلس
- علت مرگ تومور مغزی
- ملیت ایرانی ایران
- سالهای فعالیت ۱۳۹۱-۱۳۳۸
- نقشهای برجسته گوینده رادیو و تلویزیون ملی ایران
- فرزندان دو فرزند
نورالدین ثابت ایمانی (زاده ۱۳۱۹ - درگذشته ۱۴ شهریور ۱۳۹۱) گوینده خبر در رادیو تلویزیون ملی ایران بود.
وی از سال ۱۳۳۸ خورشیدی، با تاسیس تلویزیون در ایران، فعالیتهای خود را به عنوان گوینده اخبار و گزارشگر در آن موسسه آغاز کرد و یک سال بعد به استخدام رادیو ایران در آمد.
پس از آغاز به کار سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران، در شبکه دوم تلویزیون ایران به کار پرداخت، و بسیاری از بهترین گزارشهای خبری تاریخ رادیو تلویزیون در ایران به وسیله او تهیه شده و با صدای او پخش شدهاست.
او بعد از تاسیس شبکه دو در رادیو تلویزیون ملی ایران، در این شبکه به فعالیت پرداخت.
ثابت ایمانی، که همچنین از گویندگان «برنامه گلها» در حوزه موسیقی بود، پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد و در سال ۱۳۶۰ «رادیو ایران» را در لسآنجلس تاسیس نمود. او در بیش از سه دهه اقامت در آمریکا، در چندین شبکهٔ رادیویی و تلویزیونی فارسی زبان فعالیت خود را در بخش خبر و گویندگی ادامه داد.
نورالدین ثابت ایمانی، در سالهای اخیر مدیریت و سرپرستی بخش خبر شبکه تلویزیونی پارس را بر عهده داشت تا اینکه دچار عارضه مغزی شد و با پیشرفت بیماری از ادامه کار بازماند.
وی نیز در سالهای پس از انقلاب رادیوی ایران را بنیان نهاد که بعد به همراه ایرج گرگین رادیوی امید ایران را تاسیس کرد.
نورالدین ثابت ایمانی گوینده پر سابقه و خوش صدا که به صداقت و وسواس در خبر معروف بود به طوری که هیچگاه پیش نیامده بود که خبری را اعلان کرده و مجبور به تکذیبش گردد.
به گفتهٔ همکارش مژده حبیبی وی بسیار به راستگویی در اخبار دقت میکرد و مسایل ایران را از نزدیک دنبال میکرده است همچنین تواضع خوش خلقی و جدیت نیز از ویژگیهای وی به شمار میرفت.
وی در ۱۴ شهریور سال ۱۳۹۱ و در سن ۷۱ سالگی بر اثر تومور مغزی درگذشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#48
Posted: 16 Mar 2016 00:49
«بنیان گذار برنامه گلها»
داوود پیرنیا
- نام اصلی داوود پیرنیا
- تولد ۱۲۷۹
- ملیت ایرانی
- مرگ ۱۱ آبان ۱۳۵۰ تهران
داوود پیرنیا (۱۲۷۹ - ۱۱ آبان ۱۳۵۰ ش) بنیان گذار برنامه رادیویی «گل ها» بود.
او در سال ۱۲۷۹ ش در تهران متولد شد. پدرش حسن پیرنیا بود. مادرش دختر علاءالدوله از رجال قاجار بود و به دلیل گرایشها و اعتقادات مذهبی اجازه حضور در عرصه موسیقی را به او نداد، اما تعلیمات پدرش که از روشنفکران آن دوران بود بر او بسیار مؤثر بود. تحصیلات ابتدایی را در منزل فراگرفت. سپس برای ادامه تحصیل و فراگیری زبان فرانسه وارد مدرسه سنلویی تهران شد. بعدها برای ادامه تحصیلات در رشته حقوق به سوئیس رفت.
پس از فراغت از تحصیل در رشته حقوق، به وطن مراجعت کرد و وارد کارهای دولتی شد. او مؤسس کانون وکلا در ایران بود. پس از انتقال از وزارت دادگستری به وزارت دارایی، اقدام به تأسیس اداره آمار در ایران کرد. در سال ۱۳۲۵ ش هنگامی که احمد قوام نخستوزیر شد او را مدیر کل بازرسی نخستوزیر کرد و پس از چند ماه معاون نخستوزیر شد.
سید علیرضا میرعلی نقی محقق و مورخ موسیقی درباره پیرنیا میگوید: «پیرنیا به اعتبار نام پدرش که مرد خوش نامی بود، در محافل و مجامع سیاسی و ادبی رفت و آمد داشت و با اکثر شخصیتهای نامدار و نویسندگان و موسیقی دانان دوره خود دوست بود.»
حقوقدان و موسس کانون وکلا در ایران، پایهگذار و مدیر برنامه رادیویی گلها در رادیو تهران (بعدها رادیو ایران) در سال ۱۳۳۵ و در پی آن برنامه گلهای رنگارنگ، برگ سبز، یک شاخه گل و گلهای صحرایی (بر مبنای ترانههای محلی) و مبدع گروه موسیقی رادیو بودهاست. او از بانیان کانون وکلای دادگستری است.
نخستین برنامههای کودکان رادیو هم از کارهای او به شمار میآید؛ حتی نخستین بار پسر خردسال خود را به گویندگی این برنامه گماشت. گاهی هم پیرنیا دستی به قلم میبرد و مقالاتی مینوشت. آثار او در برخی نشریات سالهای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ منتشر شدهاند.
پس از سقوط دولت قوام مشاغل دولتی را کنار گذاشت و با میراثی که از پدر به او رسیده بود، به مطالعه در زمینه موسیقی ایران پرداخت و به جمع آوری آهنگهای اصیل ایرانی مشغول شد.
پیرنیا توانست نظر مقامات سازمان برنامه و بودجه را به اهمیت ترویج موسیقی اصیل ایرانی جلب کند و پس از اختصاص اعتبار، اقدام به تشکیل ارکستری با شرکت نوازندگان، خوانندگان و آهنگسازان صاحب نام آن دوره کرد. و اینگونه نطفه ی گل ها در آشفته بازار موسیقی ایران بسته شد.
آغاز پخش برنامه گلهای رنگارنگ در سال ۱۳۳۴ از رادیو تهران حاصل این کوشش وی بود. او را باید موسس برنامههای موسیقی «گلهای رنگارنگ»، «گلهای جاویدان»، «یک شاخه گل»، «گلهای صحرایی» و «برگ سبز» دانست. برنامههای او تحولی در موسیقی رادیو به وجود آورد.
اوایل برنامه گل های رنگارنگ که با صدای خانم مرضیه آغاز شد بیشتر خواندن شعر و همراهی یک ساز بود که بعدها رفته رفته به آواز و موسیقی تبدیل شد. همکاری استادان موسیقی ایرانی مانند ابوالحسن صبا، غلامحسین بنان، بانو مرضیه و مرتضی محجوبی شناخت پیرنیا از شعر و ادب و موسیقی ایران و وسواس و سلیقه او در انتخاب اشعار و قطعات موسیقی باعث استقبال مردم از برنامه گلها شد.
در آبان ۱۳۴۵ که او پس از مدتی بیماری به رادیو بازگشت به درخواست چند تن قرار شد از کارهای وی بازرسی شود. پیرنیا پس از این ماجرا بلافاصله استعفا داد و برنامه گلهای ۴۰۵ آخرین برنامهای است که زیر نظر وی ضبط شد.
داوود پیرنیا در یازده آبان ۱۳۵۰ در سن ۷۱ سالگی در تهران درگذشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#49
Posted: 16 Mar 2016 00:53
هوشنگ ابتهاج
- نام اصلی امیرهوشنگ ابتهاج
- زادروز ۶ اسفند ۱۳۰۶
- رشت
- ملیت ایرانی
- لقب سایه
- پیشه شاعر
- کتابها نخستین نغمهها، سیاهمشق ۱ و ۲ و ۳، شبگیر، چند برگ از یلدا، تا صبح شب یلدا، یادگار خون سرو
- تخلص سایه
- همسر(ها) آلما مایکیال
- فرزندان یلدا، کیوان، آسیا و کاوه
امیر هوشنگ ابتهاج (زادهٔ ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت)، متخلص به «ه. ا. سایه»، شاعرایرانی است.
او در ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود. برادران ابتهاج عموهای او بودند. هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمهها منتشر کرد. ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام [گالیا] شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، ابتهاج شعری به نام کاروان (دیرست گالیا...) با اشاره به همان روابط عاشقانهاش در گیرودار مسائل سیاسی سرود. ابتهاج مدتی به عنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران به کار اشتغال داشت.
منزل شخصی سایه که از منازل سازمانی شرکت سیمان است در سال ۱۳۸۷ با نام خانه ارغوان به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیدهاست. دلیل این نام گذاری وجود درخت ارغوان معروفی در حیاط این خانه است که سایه شعر معروف ارغوان خود را برای آن درخت گفتهاست.
سایه در سال ۱۳۴۶ به اجرای شعرخوانی بر مزار حافظ در جشن هنر شیراز میپردازد که دکتر باستانی پاریزی در سفرنامه معروف خود (از پاریز تا پاریس) استقبال شرکت کنندگان و هیجان آنها پس از شنیدن اشعار سایه را شرح میدهد و مینویسد که تا قبل از آن هرگز باور نمیکردهاست که مردم از شنیدن یک شعر نو تا این حد هیجان زده شوند.
ابتهاج از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گلها در رادیوی ایران (پس از کناره گیری داوود پیرنیا) و پایهگذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزلها، تصنیفها و اشعار نیمایی او توسط موسیقیدانان ایرانی نظیر شجریان، ناظری و حسین قوامی اجرا شدهاست. تصنیف خاطره انگیز تو ای پری کجایی و تصنیف سپیده (ایران ای سرای امید) از اشعار سایه است. سایه بعداز حادثه میدان ژاله (۱۷ شهریور ۱۳۵۷) به همراه محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و حسین علیزاده، به نشانه اعتراض از رادیو استعفاء داد.
از مهمترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح او از غزلهای حافظ است که با عنوان حافظ به سعی سایه نخستین بار در ۱۳۷۲ توسط نشر کارنامه به چاپ رسید و بار دیگر با تجدیدنظر و تصحیحات تازه منتشر شد. سایه سالهای زیادی را صرف پژوهش و حافظ شناسی کرده که این کتاب حاصل تمام آن زحمت هاست که سایه در مقدمه آن را به همسرش پیشکش کردهاست.
سایه هم در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزلسرا بود؛ همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد.
سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعهٔ «نخستین نغمهها» را، که شامل اشعاری به شیوهٔ کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود. «سراب» نخستین مجموعهٔ او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپارهاست با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی. مجموعهٔ «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربرمیگیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزلهای خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که میتوان گفت تعدادی از غزلهای او از بهترین غزلهای این دوران به شمار میرود.
سایه در مجموعههای بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب شبگیر خود که حاصل سالهای پر تب و تاب پیش از سال ۱۳۳۲ است به شعر اجتماعی روی آورد. مجموعهٔ «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازهای در شعر معاصر گشود.
سایه پس از درگذشت احسان طبری در بهار ۱۳۶۸، مثنوی «قصه خون دل» را به یاد و در رثای او سرود. بسیاری از کارشناسان برآنند که بخش عمده ای از معروفیت ابتهاج، مدیون وابستگی او به حزب توده ایران بوده است.
هوشنگ ابتهاج سال ۱۳۹۱ در ۸۵ سالگی خاطرات خود را در گفتگو با میلاد عظیمی در کتاب پیر پرنیان اندیش عنوان کرد. در این کتاب هوشنگ ابتهاج به بیان عقاید و نظرات خود دربارهٔ بسیاری از چهرههای به نام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود میپردازد. او در این کتاب تأیید میکند که آزادیاش از زندان در سال ۱۳۶۳ بعد از نامه محمدحسین شهریار به سید علی خامنهای و بیان این نکته که «وقتی سایه را زندانی کردند، فرشتهها بر عرش الهی گریه میکنند» صورت گرفتهاست. ابتهاج یک سال بعد از زندان آزاد میشود.
ابتهاج مهر ۱۳۹۲ در گفتگویی با محمد قوچانی، مهدی یزدانیخرم و علیرضا غلامی که در مجله مهرنامه منتشر شد گفته بود: «من به سلامت تئوریک سوسیالیسم باور دارم. هنوز باور دارم که هیچ راهی جز سوسیالیسم پیش پای بشر نیست. کمونیسم هم یک آرمان دور است. تا به قول معروف یک انسان طراز نوین ساخته نشود که هر کس به اندازه کارش بخواهد و بهرهمند شود، کمونیسم قابل تحقق نیست.»
مهرنامه گفته است این گفتگو اولین گفتگوی مطبوعاتی هوشنگ ابتهاج با یک نشریه است.
او در این گفتگو دربارهٔ احمد شاملو گفته است: «وقتی شاملو مُرد من در مراسمش گریه کردم. یکی از دوستان به من گفت سایه گریه میکنی؟ فکر میکرد من نباید برای شاملو گریه کنم! گفتم این چه حرفی است؟ من برای کدام یک از رفقایم مرثیه ساختهام؟ اخوان، شاملو، کسرایی، شهریار؟ درد نبودن اینها چنان برای من عظیم است که اصلاً کلمه پیدا نمیکنم.»
ابتهاج در گفتگو با مجله مهرنامه در مهر ماه ۱۳۹۲، در بارهٔ روابطش با حزب توده گفته است: «عضو حزب توده نبودم، اما همیشه سوسیالیست بودم و به تودهایها احترام میگذاشتم و رفیق آنها بودم و با آنها همعقیده بودم.»
در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی تصمیم به اخراج هوشنگ ابتهاج، بهآذین، سیاوش کسرائی، فریدون تنکابنی و برومند گرفتند. این تصمیم نهایتاً به تأیید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران رسید و منجر به اخراج کل عناصر تودهای، به همراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایران شد.
سایه در ۷ اسفند ۱۳۹۴ و در ساعات پایانی رای گیری در انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری و انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی شرکت کرده و به فهرست ائتلاف فراگیر اصلاحطلبان: گام دوم یا لیست امید بطور کامل رای داد. این اولین شرکت او در انتخابات پس از سالها قهر وی با صندوق آرا بود.
غلامحسین یوسفی دربارهٔ شعر سایه میگوید: «در غزل فارسی معاصر، شعرهای سایه در شمار آثار خوب و خواندنی است. مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع، زبان روان و موزون و خوشترکیب و هماهنگ با غزل، از ویژگیهای شعر اوست و نیز رنگ اجتماعی ظریف آن یادآور شیوهٔ دلپذیر حافظ است. از جمله غزلهای برجستهٔ اوست: دوزخ روح، شبیخون، خونبها، گریهٔ لیلی، چشمی کنار پنجرهٔ انتظار و نقش دیگر.»
اشعار نو او نیز دارای درونمایهای تازه و ابتکاری است؛ و چون فصاحت زبان و قوت بیان سایه با این درونمایهٔ ابتکاری همگام شده، نتیجهٔ مطلوبی به بار آوردهاست.
در شعر پس از نیما در حوزهٔ غزل تقسیماتی را با توجه به شاعرانی که در آن زمان حضور داشتهاند انجام دادهاند که در این بین نامهایی چون هوشنگ ابتهاج، منوچهر نیستانی، حسین منزوی، محمدعلی بهمنی و سیمین بهبهانی به چشم میخورد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#50
Posted: 16 Mar 2016 00:58
داستانِ دیجیتالی کردنِ برنامۀ گل_ها
برنامهٔ راديو گلها به مدت ۲۳ سال از ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷ از راديو ملی ايران پخش میشد. اين مجموعه برنامهها جمعاً شامل ۸۵۰ ساعت مقدمه و شعرخوانی به همراه آواز بود، كه در اين ميان تك نوازی هايی نيز گنجانده شده بود. طرح اصلی اين برنامه از داوود پيرنيا، معاون نخست وزير در یک دوره، بود كه علاوه بر داشتنِ شهرتی به سزا در امر قضا و سياست، دانشمندی وطنپرست و فرهيخته به شمار می آمد كه عشق به سرزمين مادری و زبان پارسی و فرهنگ غنی ايران زمين و شعر و ادب آن دیار در وجودش ريشه دوانده بود. وی پس از بازنشستگی و ترکِ زندگیِ سیاسی، به سال ۱۳۳۵ به مدت يازده سال خود را تمام و كمال وقف توليد برنامهی گلها كرد.
پيرنيا بسياری از بزرگان علم و ادب پارسی را به همكاری با خويشتن فراخواند تا آنجا كه موفق به جلب حمايت گروهِ بسیاری از دانشمندان، هنرمندان و موسيقیدانانِ بنامِ آن عصر شد. از جملهٔ اين افراد میتوان به استادانِ معارف اسلامی، همچون جلال الدين همايی، سعيد نفيسی، و بديعالزمان فروزانفر؛ سناتور، نويسنده و دانشمند، علی دشتی؛ ملكالشعراء عصر، لطفعلی صورتگر؛ تاريخدان بنام، رضازاده شفق؛ و همچنين شاعران و ترانهسرايان مشهوری چون معينی كرمانشاهی، عماد خراسانی، رهی معيری، تورج نگهبان، شهريار، سيمين بهبهانی، هوشنگ ابتهاج (سايه) و بيژن ترقی اشاره كرد.
علاوه بر اين، بسياری از منتقدانِ ادبیِ بنام، مجريان مشهور راديو، خوانندگان، آهنگسازان و موسيقیدانان پر آوازهی ايران نيز در كنار وی بودند. از جملهی اين موسيقیدانان و آهنگسازان می توان ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، روحالله خالقی، حبيبالله بديعی، لطفالله مجد، مرتضی نیداوود، حسن كسايی، جليل شهناز، رضا ورزنده، احمد عبادی، فرهنگ شريف، و حسين تهرانی را نام برد. از خوانندگان نامدار قرن بيستم ايران كه در برنامهی گلها حضور داشتند نيز می توان به بزرگانی چون بنان، مرضيه، حميرا، قوامی، گلپايگانگی، ايرج، عبدالوهاب شهيدی، سيما بينا، و پوران اشاره كرد. حتی استاد محمدرضا شجريان، خوانندهی مشهور موسیقی سنتی ايران نيز حرفهٔ هنری خويش را از اين مجموعه برنامهها آغاز كرد.
علاوه بر در اختيار داشتنِ اين گنجينهی عظيم از هنرمندان، بخت و اقبال نيز به ياری پيرنيا شتافت و وی را مشمول لطف و حمايت همهٔ جانبهٔ نصرتالله معينيان، مديركل راديوِ ملی ايران، نمود. معينيان در سالهای ۱۳۲۹-۱۳۴۹ انقلابیدر برنامههای راديو ايجاد و آنها را از جنبهٔ تبليغات صرف شركتها و رجال سياسی خارج كرد و تبديل به وسيلهایبرای نشر و اشاعهی فرهنگ و زبان و ادب پارسی نمود. برنامههای توليدی پيرنيا به سرعت در كانونهای شعر و ادب مظهر فرهيختگی و غنا شناخته شدند، زیرا در ساخت آنها از ذخيرهٔ ارزشمند ديوان بيش از ۵۶۰ شاعر كهن و معاصر زبان فارسی بهره گرفته شده بود. حتی تا به امروز نيز معيارهای فاخر ارائه شده در اين مجموعه برنامه همچنان سنگ محكی برای ارزش گذاری كارهای بعدی است و از آن با نام دايرةالمعارف موسيقی ايران ياد میشود. به راستی چنين است زیرا بسياری از معروفترين اشعار و ترانههای معاصر نيز مخصوص همين مجموعه برنامه تقرير و تاليف شد.
در طول يازدهسال رياست و نظارت پيرنيا بر توليد مجموعهٔ گلها ۵ دسته برنامه در اين مجموعه تهيه شد: گلهای جاويدان (۱۵۷ عدد)؛ گلهای رنگارنگ (۴۸۱ عدد)؛ برگ سبز (۴۸۱ عدد)؛ يك شاخه گل (۴۶۵ عدد)؛ و گلهای صحرايی (۶۴ عدد). هر يك از اين مجموعهها شامل آثار برگزيدهٔ شاعران كهن و معاصر زبان پارسی، و دكلمهٔ شعر در آنها با موسيقی و اجرای آهنگ و تفسیر جامع و كامل استادانِ فن همراه بود و دكلمه کنندگانِ بنام و وارد به فن دكلمهٔ اشعار در آن حضور داشتند. همچنين موسيقی كهن و بومی ایرانی نيز اين مجموعه را آراسته بود.
برنامهٔ گلها نقطهٔ عطفی در تاريخ فرهنگ و ادب پارسی به شمار میرود كه شعر و شاعران و موسيقی و موسيقیدانان را ارزشی والا بخشید. تا آن زمان به دليل حساسيتهای دينی- اجتماعی حاكم بر جامعه در مقابل شعر و آهنگ و موسيقی، اين هنر در خفا و پشت درهای بسته تمرين میشد. حتی هنگامی هم كه موسيقی در مناسبتهای خاص در ملا عام نواخته و اجرا ميشد، موسيقیدانان را هم شان و هم مرتبۀ مطربان میدانستند و كسی به ارزش و جايگاه هنری آنان واقف نبود.
تا پيش از اجرای راديويی گلها، خوانندگان زن از شأن و منزلت اجتماعی والايی برخوردار نبودند و به آنها به چشم هنرمند نگریسته نمیشد. به دليل كيفيت و كميت بالای اين مجموعه برنامه، ديدگاهِ طبقاتِ جامعه نسبت به موسيقی و موسيقیدانان و خوانندگان تغييری كلی يافت و برای نخستين بار پس از قرنها متصديان اين پيشه نابغه و پیشروِ هنر والا به شمار میآمدند و ديگر از تحقير آنان و هم مرتبه دانستن ايشان با مطربانِ خيابانی، كه شأن اجتماعی پايينی داشتند، خبرینبود.
برنامهٔ گلها چنان اشتياق و تغييری در زندگی جامعهٔ آن روز ايران ايجاد كرد كه بسياری برنامهٔ روزانهٔ خود را به گونهٔ تنظيم میكردند كه با برنامهٔ مورد نظر آن ها در راديو همخوانی داشته باشد تا آهنگهای مورد علاقهٔ خود را از دست ندهند، بتوانند آنها را ضبط كرده، با دوستان و آشنايان گوش دهند و مبادله كنند. در ميان موسيقیدانان نيز برنامهٔ گلها باعث ظهور انقلابی نو-كلاسيك گشت كه در طی آن بسياری از شعرهای مشهور شاعرانِ عهد قاجار، همچون عارف قزوينی، شيدا و درويشخوان، بازبينی و توسط هنرمندانِ تازه دوباره اجرا شد. اين برنامهها همچنين منجر به كشف دوبارۀ ژانرهای اصيل موسيقی ایرانی شد. اين ژانرها به دقت مورد تحقيق و بررسی قرار گرفت و ضبط و پخش گردید. بنابراين، برنامهٔ گلها در حفظ و دميدن حياتی نو در كالبد موسيقی و شعر بومی و كلاسيك ایرانی نقشی اساسی داشت. اين سبك شعر و موسيقی از سوی بيگانگان داخلی و خارجی در معرض تهديدی جدی بود، زیرا آنان برای مدرنيزه كردن، و گاه نابودی كامل فرهنگ و سنتهای ایرانی و راه و رسم کهنِ عاشقی کمر بسته بودند..
به احتمال قوی يكی ازمهم_ترین پیامدهای برنامهی گلها در جامعهٔ ايران که در دهه_های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ درصد بیسوادی در آن به ۸۵ در صد می_رسید، تلفيق شعر و موسيقی و عادت دادن مردم به شنيدن شعر و موسيقی خوب بود. اين برنامه با يادآوری و معرفی دوبارهٔ بيش از ۵۶۰ شعر فارسی (از قديم تا جديد) باعث شد مردم به گونهٔ گسترده به عمق و غنای ميراث ادبی خود پی ببرند. بر اثر پخش اين اشعار از راديو علاقه به ادبيات كلاسيك فارسی جانیتازه يافت و تقاضا برای انتشارِ ديوان_های شاعران كه سالها مهجور مانده بودند و ديگر چاپ نمیشدند، يا كيفيت چاپ و نشر آنها پايين بود ناگهان بالا رفت و كتاب فروشیها و مراكز توزيع و چاپ و نشر از ميزان اقبال عمومی برای خواندن اين كتابها در شگفت ماندند.
پس از بازنشستگی پيرنيا به سال ۱۳۴۶ تنی چند از موسيقیدانان و انديشه_مندان و شاعران جايگزين وی شدند كه، به رغم نيت پاك و قصد خير، هرگز نتوانستند به معيارهای والای قبلی برسند. در سال ۱۳۵۱ هوشنگ ابتهاج (سايه) شاعر بنامِ معاصر، مسئوليت توليد برنامهها را عهده دار شد و با تغيير نام برنامهها همه را در غالب برنامهای واحد به نام گلهای تازه (۲۰۱ بر نامه) ارائه نمود. ابتهاج درمسندِ مديريتِ برنامهی گلها علاقه به اشعار دورهٔ قاجار (۱۱۷۳-۱۳۰۴) را نيز در سراسر دههٔ ۵۰ دوباره زنده كرد. به رغمِ محدوديتهايی كه پس از انقلاب اسلامی ور در سال ۱۳۵۷ در بارۀ موسيقی ایرانی اعمال شد، تا حدودی بر اثر نگرش ابتهاج به اين برنامه، حركتی برای حفظ و غنای رسوم موسيقی محلی كلاسيك ایران آغاز گشت كه همچنان تا به امروز پويا و زنده است.
* * *
به دليل ارزش و اهميت تاريخی اين برنامهها در پی آن بودم تا ببينم آيا امكان جمعآوری مجدد تمام اين برنامهها وجود دارد يا نه، كه بر اين اساس «پروژهٔ گلها» در سال ۱۳۸۶ به گونۀ آزمایشی و با همكاری و حمايت بنیاد میراث ایران (Iran Heritage Foundation) و پژوهشگاهِ مطالعات ایرانی بريتانيا (British Institute of Persian Studies) و بخشِ موسيقی دانشگاهِ سوآس (SOAS) و با استفاده از كمك هزينهٔ كتابخانهٔ بريتانيا برای برنامههای بایگانی شدۀ در معرض خطر (Endangered Archives Programme) سرانجام توانستم به این آرزو جامۀ عمل بپوشم. در دو سال پس از آن (۱۳۸۷ و ۱۳۸۸) مسافرتهای بسياری به ايران، فرانسه، آلمان، كانادا و آمريكا داشتم و در طی اين سفرها به جمعآوری برنامههای گلها پرداختم و البته از كمكهای بیشائبه و بیدريغ بسياری از مجموعه_دارانِ دولتی و غیر دولتی نيز بهره بردم. سرانجام در ۱۳۸۸ نسخهٔ ديجيتالی كامل مجموعهٔ گلها را از بایگانیِ صداهای جهانِ كتابخانهٔ بريتانيا (British Library's World Sound Archive) سپردم.
در سال ۱۳۸۹ فاز دوم پروژهٔ گلها كه اكنون نيز مشغول آن هستم با حمايت بنیاد میراث ایران (Iran Heritage Foundation)، فرهنگستان بريتانيا، بنیادِ پارسا و بخشِ موسيقی دانشگاهِ سوآس (School of Oriental and African Studies) آغاز شد. اين فاز دوم در صدد آن است كه يك پایگاهِ داده_ها (database) به گونه_ای ارتباطی و با قابليت جستجو برای برنامهٔ گلها تهيه كند و زندگینامۀ نويسندگان و اجرا كنندگان (در صورت امكان به همراه تصوير)، یادداشت_های موسيقاییِ آهنگها (نُت_ها) ، متن نوشته شدهی شعرها، با شرح و توضیح در آن آورده شود تا قابليت جستجوی آنها را درشبکۀ اينترنت ايجاد كند.
اين پایگاهِ داده_ها از طريق تارنمايی هوشمند در اينترنت قابل جستجو خواهد بود. اين تارنما و پایگاه به افراد امكان میدهد برنامهها را بر اساس نام، شماره، خوانندهٔ ترانه و آواز، ترانهسرا، سرايندهٔ شعرها، اولين خط شعر يا ترانه، آلت موسيقی، نوازنده، آهنگساز، نام شاعر، نوع شعر، دستگاه، يا آواز و گوشهٔ موسيقی و ... جستجو كنند.
همچنين در اين تارنما امكاناتی فراهم شده تا اشعار خوانده شده به صورت نوشته هم در دسترس مراجعه كنندگان قرار بگيرد تا در حين اجرا بتوانند اشعار و ترانهها را خوانده، نُتهای موسيقی آنها را ملاحظه كنند. برایمثال اگر كسی مايل باشد تصوير شعر يك شاعر را ببيند يا بداند كدام ملودیها برای همراهی با آن شعرِ به خصوص انتخاب شدهاند با فشردن چند دكمه چنين امكانیبرای وی فراهم خواهد آمد. علاوه بر اين، زندگینامۀ تمام ۵۶۰ شاعر پارسی زبانی كه اشعارشان در اين مجموعه به كار رفته است نيز به همراه زندگینامۀ حدود ۲۵۰ نوازنده و اجرا كننده و تصويرشان (در صورت امكان) در دسترس عموم قرار گرفته است.
اين بایگانی، منبع فرهنگی بی همتایی برای دانشجويان و دوستداران فرهنگ پارسی خواهد بود و ميتوان از آن به عنوان وسيلهای برای تدريس ادبيات و موسيقی ایرانی بهره جست. اگر همه چيز طبق برنامه پيش برود در اواخر سال ۱۳۹۰ میتوان با مراجعه به تارنمای www.golha.co.uk به اين مجموعه برنامه دسترسی يافت.
از سال ۱۳۸۶ بسياری ازبایگانی_ها و مجموعههای پر اهميت به پروژهیگلها اضافه يا تقديم شده است، از جمله موسيقی و ترانههای محلی و سنتی، ضبطهای شخصی و بایگانی_های ديگر برنامههای راديويی، كه همه ساعتها موسيقی قرن بيستم ايران را فراهم آوردهاند. برخیاز اين منابع ديجيتالی شدهاند اما همچنان بيش از هزار نواركاست و صفحهٔ گرامافون نيازمند اين تبديلاند. تمام اين منابع جنبی می_بايد ديجيتالی شده، فهرست برداری شوند تا سرانجام به خواست خدا در برنامهٔ گلها گنجانده شده، در دسترس انديشه_مندان، دانشآموزان و دانشجويان، هنرمندان و دوستداران موسيقیایرانی قرار گيرند. اميدواريم در آينده پروژۀ گلها بتواند حمايت مورد نياز خود را از سوی سازمان های مربوط به دست آورد و اين گنجينهٔ ارزشمند را در دسترس مخاطبانِ علاقه_مند قرار دهد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.