انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
تالار تخصصی سینما و موسیقی
  
صفحه  صفحه 2 از 30:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  27  28  29  30  پسین »

اخبار هالیوود و سینمای جهان


میهمان
 
بهنوش بختیاری را با نقش‌آفرینی در سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی طنز می‌شناسیم به‌تازگی کتاب «کلاغ‌های قیطریه» از او منتشر شده است. چاپ کتاب توسط یک بازیگر در این سال‌ها دیگر چیز عجیبی نیست.

سرک کشیدن بازیگران به حوزه‌های دیگر از جمله ادبیات اتفاقی است که دیگر به آن عادت کرده‌ایم. بهنوش بختیاری را می‌توان یکی از بازیگران زن موفق در عرصه طنز دانست، اما در سریال‌ها قضیه فرق می‌کند. تا قبل از مصاحبه فکر می‌کردم که او هم همانند بعضی از بازیگران، ادبیات را تفریحگاهی برای خود می‌داند ....



پیش از شما بازیگران زن دیگری همانند مرجان شیر‌محمدی، افسانه بایگان، نیکی کریمی و بهاره رهنما به حوزه ادبیات و نویسندگی وارد شدند و کتاب‌هایی منتشر کردند که با استقبال نسبی مخاطبان هم مواجه شد. در نوشتن و انتشار «کلاغ‌های قیطریه» چقدر این سابقه در ذهنتان موثر و انگیزاننده بود؟

هرکسی که در ادبیات قدمی بر می‌دارد برای من قابل‌احترام است زیرا من به ادبیات و مطالعه کتاب اهمیت می‌دهم. علت اصلی عقب ماندگی ملل مختلف را عدم مطالعه کافی می‌دانم و همین نبود مطالعه در کشور ما هم احساس می‌شود. این ایراد حتی به خود من هم وارد است. نکته اینجاست که بیشتر ما دغدغه مسائل مالی را داریم تا چیزهای مهم‌تر دیگر. من در فرودگاه کشورهای دیگر می‌دیدم که مردم حتی در صف انتظار هم مطالعه می‌کنند و این بسیار با ارزش است. بله، من کتاب خانم رهنما را خواندم و همیشه به سواد ادبی ایشان احترام گذاشته‌ام. یکی از کتاب‌های خانم شیرمحمدی را هم خواندم که اسمش الان خاطرم نیست و خیلی از آن خوشم آمد. من همیشه دوست داشتم که کاری در زمینه ادبیات بکنم و امروز هم به چند دلیل دوست دارم که بنویسم. البته جدای از این کتاب که اصلا شخصی نیست و به خودم هم نزدیک نیست، من داستان‌های شخصی‌تری دارم که به مراتب جذاب‌ترند اما دوست داشتم برای اولین کار ذائقه مردم دستم بیاید و ببینم که اصلا از این کتاب خوش‌شان می‌آید یا نه؟ اما بحث دلایلی که مطرح کردید را بهتر است اینطور جواب بدهم که اولین دلیلم برای نوشتن، اهمیتی است که به کتاب و مطالعه می‌دهم. احساس کردم که اگر به عنوان یک بازیگر بنویسم، توجه به اهمیت کتاب و ادبیات از طرف مردم بیشتر می‌شود و متوجه جایگاه آن در زندگی خودشان می‌شوند. دلیل بعدی علاقه شخصی خودم بود و اینکه این کار شروعی باشد برای اینکه افکارم را زنده نگه دارم و آنها با من نمیرند. یک دلیل دیگر هم این بود که به عنوان یک بازیگر طنز متهم به ارائه کارهای سخیف و نازل می‌شویم و گاهی می‌شنویم که می‌گویند اینها حتی یک کتاب هم نخوانده‌اند. دلم می‌خواست اینها بدانند که یک بخش ما به ادبیات علاقه‌مند است و لایه‌های درونی روح ما اهل مطالعه و تفکر است.
بهنوش بختیاری و نویسندگی!

و در کل به نظر من هر کسی در هر حوزه‌ای، هر هنری داشته باشد، به شرطی که به مردم آزار نرساند می‌تواند ارائه کند و چه بسا که کار خوبی هم بشود، همینطور که دوستان ما نمایشگاه‌های مختلف برپا می‌کنند. حالا هر دلیلی داشته باشد نشان دهنده پویایی آن شخص است و این قابل احترام است. البته که ممکن است گاهی اوقات جنبه خودنمایی هم داشته باشد و این شاید به‌خاطر این باشد که در کشور ما کمتر از جاهای دیگر به بازیگر بها و امتیاز داده می‌شود. مثلا در مورد خود من بازیگری به‌جز شایعه نفع دیگری برای من نداشته و فقط از لحاظ روحی تخلیه شده‌ام. اینها عواملی بود که باعث شد کتاب بنویسم البته بنده هیچ ادعایی درباره نویسندگی و ادبیات ندارم اما اهل مطالعه کتاب هستم و بعد از این می‌خواهم به کلاس‌های داستان نویسی بروم و قواعد نوشتن را بیشتر یاد بگیرم و این کار را به‌صورت جدی ادامه بدهم.



نوشتن را از چه زمانی شروع کردید؟ چه به‌صورت جدی یا به صورت خاطره نویسی؟

از 15 تا 28 سالگی هر شب در دفتر خاطراتم می‌نوشتم. داخل این دفترچه‌ها داستان هم می‌نوشتم که دو، سه‌تا از آن داستان‌ها بعدها در نشریات چاپ شد. البته کنار دفتر خاطرات اصلی‌ام دو دفتر خاطرات مجازی یا فرعی هم داشتم، که یکی شامل علائق و رویاهای من بود که در آن دفترچه می‌نوشتم و درباره آنها برای دوستی نادیده حرف می‌زدم که مثلا این اتفاق‌ها برای من افتاده است، در حالی که شاید اینطور هم نبود و یک دفتر هم برای مادرم داشتم که هر آنچه او دوست داشت را داخلش می‌نوشتم مثل اینکه درس خواندن خوب است یا چیزهای دیگر.

اما الان به واسطه خستگی کار، شب‌ها برای نوشتن خاطرات روزانه تمرکزی ندارم. الان دوست دارم که در حوزه ادبیات به‌صورت جدی فعالیت کنم، با یادگیری و مطالعه بیشتر کتاب‌ها. چراکه هنوز بسیاری از کتاب‌های مهم قدیمی را که دیگران آنها را برای نوشتن، پیش نیاز می‌دانند نخوانده‌ام و بیشتر کتاب‌های جدید را می‌خوانم. یک کتابخانه بزرگ هم دارم که البته نشان‌دهنده این نیست که همه آنها را خوانده‌ام و یک مشکل هم وجود دارد و آن هم اینست که پراکنده خوان هستم، یعنی از هر حوزه و هر نویسنده‌ای می‌خوانم.



تمرکز و علاقه خودتان روی کدام حوزه یا نویسنده است؟

من علاقه به ویرجینیا وولف و کافکا دارم. ذهن من دو سمت دارد. یکی بیهودگی، کامل و دیگری امید کامل و در نبرد امید با بیهودگی، خودم را پرورش می‌دهم و خط فکری مشخصی ندارم و دوست دارم که کتاب‌های همه نویسندگان را بخوانم. ببینید من یک دوره‌ای همه کتاب‌های اسماعیل فصیح را خواندم و لذت بردم. گاهی آنقدر ساده به نظر می‌رسیدند که شبیه داستان‌های مجلات می‌شد اما عمیق، زیبا و قوی بود و همیشه فکر می‌کردم که اگر نویسنده بشوم کاشکی شبیه اسماعیل فصیح می‌نوشتم. بعد از آن مرشد و مارگریتا را خواندم و خوشم آمد اما در کل از هر کتابی که می‌خواندم خوشم می‌آمد و چیزی یاد می‌گرفتم. در نهایت فکرمی‌کنم که ویرجینیا وولف قلم جذاب و توانایی دارد. کتاب‌های نویسندگان ایرانی جدید را هم می‌خوانم و از نوشته‌های امیرحسین خورشیدفر و سینا دادخواه خوشم آمده. در زمینه کار، اعتقاد به نوآوری و متفاوت بودن اثر دارم.



برسیم به «کلاغ‌های قیطریه». کتاب شما غلط‌های فاحش املایی زیادی دارد. در ضمن اصطلاحا کتاب روانخوانی هم نیست، علت این ضعف‌ها چیست؟ و آیا نظارتی روی این قضایا از جانب شما نبوده است؟

راستش در ابتدا قضیه چاپ کتاب زیاد برای من جدی نبود اما بعد از خواندن متن داستان این غلط‌ها را به ناشر متذکر شدم که طبق صحبت‌های ناشر، قرار شد که رفع شود اما متاسفانه انگار به هیچ کدام از آنها توجهی نشده. البته ممکن است این به ضعف قلم من هم مربوط بشود به هر حال من یک نویسنده تازه‌کار محسوب می‌شوم. نکته بعدی اینکه متاسفانه، این کار ویراستار نداشت. امیدوارم برای چاپ‌های بعدی تمام این موانع حل بشود و بدون این کاستی‌ها دوباره کتاب را عرضه کنیم. در مورد عکس پشت جلد هم قرار شد، شکل بهتری ایجاد شود. البته کتاب دیگری هم در دست چاپ دارم که تفاوت این کتاب با کتاب بعدی‌ام را از لحاظ فرم و محتوا پس از چاپ آن متوجه خواهید شد. واقعاً دوست دارم در مورد این کتاب انتقاد بیشتری بشنوم، چون انتقاد برای من سازنده‌تر است. من یاد گرفته ام که پای کارهایم بایستم و با ناملایمات زندگی مبارزه کنم. البته درگذشته اینطور نبودم اما فعالیت این سال‌ها اینها را به من یاد داد. الان هم ممکن است عکس‌العمل‌های مختلفی را نسبت به این کتاب ببینم و این طبیعی است و سعی می‌کنم که با این عکس‌العمل‌ها منطقی برخورد کنم و برای هر برخوردی آماده‌ام زیرا اهل مبارزه کردن هستم.



در تمام داستان شما چهار شخصیت دیده می‌شوند، راوی، خانم فرامرزی، آقای فرامرز و کلاغ که این آخری تقریبا در هر صفحه دیده می‌شود و شما همه چیز را به کلاغ یا قارقار یا رنگ آن تشبیه کرده‌اید. چقدر این شخصیت‌ها را می‌شناسید و این خستگی و دلزدگی شخصیت راوی داستان از کجا می‌آید؟

چون‌که آدم ملاحظه کاری هستم، امیدوارم که این حرف‌های من، توهین به کسی نباشد. یک دوره در زندگی به این نتیجه رسیدم که همه حرف‌ها و هیاهوهای اطراف ما بیهوده و تکراری شده‌اند. یعنی به یک وراجی خسته‌کننده رسیده بودم. حتی در مورد خودم. یعنی وقتی با خودم هم صحبت می‌کردم قضیه به همین صورت بود و فضا پر از تکرار و روزمرگی شده بود و حتی آدم‌ها شبیه به هم بودند. پرحرفی و وراجی بیشتر از ابراز محبت بود و این مرا کلافه می‌کرد. حتی بعد از تماشای برنامه‌های تلویزیون هم این حس را داشتم. وقتی تلویزیون را خاموش می‌کردم، سکوت و بیهودگی همه‌جا را فرا می‌گرفت. اینجا تاثیر کتاب معلوم می‌شود، زیرا خواندن یک کتاب مثل صد سال تنهایی، تاثیر بیشتر و بهتری روی من می‌گذاشت تا یک فیلم یا تصویر و این بیهودگی شخصیت داستان، یادگار همان دوران من است. این آدم‌ها را در اطراف خودم می‌دیدم و در داستان منعکس شده است. به رغم اینکه دوست دارم آدم با نشاطی باشم و همیشه اینطور به نظر می‌رسم اما خودم از درون آدم غمگینی هستم.



بهاره رهنما در کنار پیمان قاسم‌خانی کتاب منتشر کرد، سروش صحت و فاطمه سالاروند هم به همین شکل، آیا محمدرضا آریان در نوشتن این کتاب به بهنوش بختیاری کمکی کرده؟

نه، اصلا. ما حتی در روز هم خیلی کم با هم حرف می‌زنیم. او بیشتر فیلمنامه می‌نویسد و از آن آدم‌هایی است که اعتقاد دارد تو کار خودت را بکن و کاری به بقیه چیزها نداشته باش. راهنمایی خاصی هم درباره این کتاب نکرد و گفت که هر کاری دوست داری بکن، اما فکر می‌کنم که از کتاب خوشش نیامد که چیزی نگفت با اینکه درباره هیچ چیز نظر نمی‌دهد.



در صحبت‌های‌تان گفتید که کتاب بعدی‌تان بهتر از این کتاب می‌شود، حالا که نویسنده هم شده‌اید آیا حواستان به فیلم‌هایی که بازی می‌کنید هم هست؟ یعنی از اینجا به بعد ما با بهنوش بختیاری نویسنده هم روبه‌رو هستیم که مسئولیت سنگینی دارد.

متاسفانه تصویر غلطی از ما در این فیلم‌ها ارائه شده که واقعی نیست.
حتی گفته می‌شود که ما آدم‌های بی‌سوادی هستیم که به ادعای یکی از بازیگران پیشکسوت حتی یک کتاب هم نخوانده‌ایم اما من در حوزه ادبیات مصمم هستم و آمده‌ام تا بمانم. شما در کتاب بعدی من خواهید دید که به مراتب از «کلاغ‌های قیطریه» فاصله گرفته‌ام. یعنی امیدوارم این اتفاق افتاده باشد. من به دنبال ماندگاری هستم و می‌خواهم کاری انجام دهم و احساس مفید بودن کنم. قطعا در انتخاب کارهای سینمایی هم دقت بیشتری خواهم کرد. می‌خواهم سمت و سوی خاصی به کارهایم بدهم به نظرم دوران دیده شدن من تمام شده و از این به بعد باید به فکر ماندگاری باشم.
     
  
میهمان
 
مقدمه:

چند روزی است که مخاطبان و کاربران اینترنتی با کلیپی روبرو شده اند که سر و صدای فراوانی در مجازی به راه انداخته است. یک کلیپ ده دقیقه ای اولین موج این اتفاقات بود. در شبکه های اجتماعی مانند یوتیوب و متعاقبا فیس بوک و بعدا بلوتوث موبایلها یک کلیپ از مهران مدیری در حال تقلید یكی از برنامه های ماهواره ای منتشر شد كه به سرعت به یكی از پربازدیدترین لینك ها در فضای مجازی و شبكه های اجتماعی تبدیل شد. کلیپ اول حدود 10 دقیقه بود و مهران مدیری درحال بازی در نقش یکی از مجریان شبکه های سیاسی ماهواره ای ضد انقلاب بود. اما موج دوم این سورپرایز با یک کلیپ 50 دقیقه ای همراه بود که دارای چندین بخش بوده و در آن خانواده ای به تصویر کشیده می شد که به تازگی ماهواره خریده و با هم به تماشای آن نشسته اند اما ابتذال و مشکلات فرهنگی این برنامه ها دیدن آنها را در جمع خانواده غیر ممکن می سازد. این واكنش های مختلفی روبرو شد و با سرعت بسیار زیاد در میان مردم دست به دست شد و حتی برخی سایت‌ها با عنوان "هدیه کریسمس مهران مدیری به ایرانیان"، دست به فروش سی‌دی آن زدند؛ موضوعی که نشان از اقبال مردم نسبت به تمسخر این شبکه‌های ماهواره‌ای داشت.

این فیلم از کجا آمد؟

نكته مهم در این میان این بود كه این كلیپ هیچ نشانه ای از فیلم های قبلی مدیری را نداشت و سوال همگان این بود كه این كلیپ مربوط به كدام یك از آثار مهران مدیری است؟خشایار الوند در گفت و گو با كافه سینما درباره این كلیپ گفته است: البته شخص آقای مدیری قرار هست نسبت به این فیلم واكنش نشان بدهند. این كلیپ مربوط به یك مجموعه آیتم هست كه 4 سال پیش ساخته شد و قرار بود وارد شبكه خانگی بشود این آیتم ها شامل شوخی هایی با تلویزیون، برنامه های ماهواره ای و این طور مسایل هست.

اما بعد از ساخته شدن این آیتم ها آن ها را به آرشیو سپردیم و دیگر پیگیر آنها نشدیم حتی سراغ مجوز گرفتن برای آنها هم نرفتیم كه باعث دلخوری هایی نشود اینكه بعد از این همه مدت چرا و از چه طریقی این ویدیو منتشر شده برای ما هم نا معلوم است.

واکنش شهرام همایون از مجریان لس آنجلسی:

اصلی ترین بخش این کلیپ به تلویزیونهای سیاسی لس آنجلسی اشاره دارد و شبکه ضد انقلابی شهرام همایون را دستمایه طنز قرار داده است .

شهرام همایون ضد انقلاب، مهران مدیری- کارگردان سریال‌های طنز -را "مامور و تئوریسین رسمی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران" نامیده است که شماره پرسنلی دارد و از این وزارتخانه به صورت ماهانه حقوق دریافت می‌کند.
شبکه های فارسی زبان غربی

در واکنش "شهرام همایون" گرداننده یکی از این شبکه‌های ماهواره‌ای، مهران مدیری را به تمسخر خود متهم کرد و نسبت به آن واکنش نشان داد.

به گزارش شبکه ایران، همایون با پخش کلیپی که در آن از یک کودک معصوم برای اهداف سیاسی سوءاستفاده شده است، اعلام کرد که مهران مدیری عامل رژیم است و برای ساخت این کلیپ میلیون‌ها تومان از نهادهای وابسته به ایران نظیر سپاه پاسداران، پول گرفته است!

وی همچنین این کارگردان سریال‌های طنز را "مامور و تئوریسین رسمی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران" نامیده است که شماره پرسنلی دارد و از این وزارتخانه به صورت ماهانه حقوق دریافت می‌کند.

شهرام همایون همچنین سریال طنز "شب‌های برره" را یک پروژه امنیتی از سوی جمهوری اسلامی ایران نامیده که 700 میلیون تومان برای آن هزینه شده است!

اما این همه ماجرا نبود، همایون در آخرین برنامه خود اعلام کرد تا اطلاع ثانوی برنامه اجرا نمی‌کند؛ چرا که یک عامل رژیم ایران! به او توهین کرده است!!!

کاربران بالاترین و سرگیجه سیاسی:

سایت بالاترین یکی از سایتهایی است که نمایانگر طیفهای تند ضد انقلاب خارج نشین است.

البته برخی از این سایت‌ها مانند "بالاترین" مجددا دست به اقدامات سابق خود زدند و اعلام کردند که در اعتراض به این اقدام مهران مدیری، سی‌دی‌های سریال قهوه تلخ او را کپی خواهند کرد تا او را تحریم کنند! این موضوع درحالی صورت گرفته که همین سایت تا چندی پیش اعلام می‌کر که این سریال، نماد حمایت از مخالفان ایران و مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران است.

در خاطر ما هنوز باقی است که بسیاری از فعالان این گونه سایتها مهران مدیری را به عنوان قهرمان جنبش مردمی ایران!معرفی می کردند و در حمایت از او کمپینهای مجازی ایجاد می کردند.ما بخشی از این کلیپ جنجالی را جهت آشنایی مخاطبان عزیز قرار داده ایم.

اما چند سوال رسانه ای

نکات مبهمی در این میان وجود دارد که به نظر می رسد محل تامل بیشتری درباره آن وجود دارد که می تواند به روشن شدن بیشتر موضوع کمک کند
مهران مدیری و هجو کانال‌های فارسی‌زبان ماهواره

1-مخاطبانی که نسخه کامل این کلیپ را دیده اند بر این امر اذعان دارند که به خاطر برخی کلمات رکیک در برخی برنامه های سیاسی بازسازی شده،صحنه های بازسازی شده برخی مصاحبه های هنری با خوانندگان،موسیقی های انتخاب شده،صحنه های رقص و ... علی القاعده نمی تواند برای سیما با ضوابط بسیار سخت گیرانه اش ساخته شده باشد. اما این برنامه حتی با ضوابط آسانگیرانه تر وزارت ارشاد و شبکه های خانگی قابل پخش نبوده و نیست. حال سوال اینجاست که گروه مهران مدیری با توجه به هزینه زیاد تولید و با توجه به علم به اینکه امکان پخش این برنامه در مجاری رسمی وجود ندارد چرا به ساخت آن اقدام کرد؟

2-اگر برنامه چهارسال پیش تهیه و تدوین شده است علی القاعده راشهای خام ونسخه تدوین شده آن تا کنون در اختیار تهیه کننده اثر بوده است.سوال اصلی اینجاست که تهیه کننده اثر کیست و این نسخه چرا و چگونه به صورت غیر رسمی از یوتیوب سر درآورده است؟

نتیجه گیری:

یکی از مخاطبان عام شبکه های ماهواره ای لس آنجلسی جمله جالبی درباره این کلیپ بر زبان آورد :مهران مدیری کار سختی نکرد،فقط عین برنامه های مختلف این شبکه هارا بازسازی کرد و کنار هم نشاند!!!

این سخن نشان دهنده این است که حتی مخاطب عام هم متوجه سطحی بودن و بی مایگی محض شبکه های مختلف ماهواره ای فارسی زبان شده است و علت استقبال از این کلیپ هم در همین نکته نهفته است.این کلیپ مدیری اگرچه به خاطر ویژگی هایش قابلیت پخش از شبکه ها و مجاری رسمی را ندارد اما نشانگر ابتذال و انحطاطی است که شبکه های ماهواره ای فارسی زبان وابسته به بیگانه به آن دچارند.
     
  
زن

Princess
 
نشریه بریتانیایی ایندیپندنت فیلم‌های «تلالو»، «جن‌گیر»، «یتیم‌خانه» و ... را به عنوان بهترین فیلم‌های ترسناک تاریخ سینما انتخاب کرد.....



«فعالیت فراهنجار» Paranormal Activity (اورن پولی، 2009)
در این فیلم از جمجمه‌های کرم‌گذاشته و اسباب‌بازی‌های شرارت‌بار خبری نیست. اینجا با یک اکشن تریلر روبرو هستیم که به سبک مستند تصویر شده است.



«مرا به جهنم ببر» Drag Me To Hell (سام ریمی، 2009)
کارگردان «اسپایدرمن» چیزی ارائه می‌دهد که نمونه آن کم پیدا می‌شود: یک فیلم ترسناک که هم شما را به خنده می‌اندازد و هم واقعا می‌ترساند؛ پیرزنانی که نفرین می‌کنند و آدم‌هایی که به سزای اعمال خود می‌رسند.



«الان نگاه نکن» Don't Look Now (نیکلاس روگ، 1974)
«فراموش‌نشدنی» بهترین توصیفی است که درمورد این اجرا از داستان دافنه دو موریه درباره زوجی عزادار در ونیز می‌توان به کار برد. گذشته از این، اگر اتفاقات فیلم شما را نترساند، موهای دانلد ساترلند قطعا ترسناک است.



«حلقه» Ring (هیدئو ناکاتا، 1998)
چه کسی می‌دانست یک نوار وی‌اچ‌اس بتواند این طور تماشاگران را در سراسر دنیا به وحشت بیندازد؟ این فیلم ساده و متکی بر فضاسازی را خیلی‌ها ترسناک‌ترین فیلم ژاپنی تاریخ سینما می‌دانند.



«خانه خاموش» Silent House (گوستاوو هرناندز، 2010)
یک شاهکار اوروگوئه‌ای بدون قطع درباره پدر و دختری که به یک خانه زراعی ترسناک نقل مکان می‌کنند و به شکلی اجتناب‌ناپذیر در اعماق جنون فرو می‌روند.



«حیله‌گر» Insidious (جیمز وان، 2010)
هرچند این فیلم را کارگردان «اره»‌ ساخته، اما در آن از خون و خون‌ریزی خبری نیست. این‌جا تنها تنش داستان است که ترس را به اوج می‌رساند. داستان درباره خانواده‌ای است که نباید اجازه بدهند ارواح شیطانی پسر کوچکشان را که در اغماست، تسخیر کنند.



«تلالو» The Shining (استنلی کوبریک، 1980)
تنها، خوف‌انگیز، هولناک و یکی از معدود فیلم‌های ترسناک که تکیه کلام‌های آن ورد زبان‌ها شد. اجرای کوبریک از داستان ترسناک استفن کینگ یکی از کلاسیک‌های ماندگار ژانر وحشت است.



«یتیم‌خانه» The Orphanage (خوان آنتونیو بایونا، 2007)
گی‌یرمو دل تورو کارگردان اسپانیایی و تهیه‌کننده «یتیم‌خانه» در این فیلم ماهرانه و صاحب سبک خیلی به کشت و کشتار کار ندارد و در عوض توجه خود را بر دنیایی شبح‌وار متمرکز می‌کند که نتیجه آن ده‌ها لحظه بسیار ترسناک است.



«جن‌گیر» The Exorcist (ویلیام فریدکین، 1973)
کشیشانی با قباهای لرزان، دختری که ماده لزج سبز بالا می آورد و مراسم جن‌گیری غیرقابل‌بیان؛ فیلمی که بعد از 37 سال همچنان بسیار ترسناک است.



«آزمون» Audition (تاکشی میکه، 1999)
این فیلم درباره بیوه‌مردی که دنبال همسری جدید است، با یک کلمه قابل توصیف است: «تزلزل‌ناپذیر». سال 2001 در جشنواره فیلم ایرلند خیلی‌ها هنگام دیدن فیلم از حال رفتند.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
مرد

 
در سن 48 سالگی
پسر آنتونی کویین و بازیگر سریال "24" درگذشت




سی نت: فرانچسكو كويين پسر آنتوني كويين، بازيگر برنده‌ي جايزه‌ي اسكار، روز گذشته در سن 48 سالگي درگذشت.

كويين كه با بازي در فيلم "جوخه" ساخته‌ي اليور استون كار حرفه‌اي خود را آغاز كرد، با پسرش در حال دويدن بود كه درگذشت. وي كه در رم به دنيا آمد، فرزند همسر دوم آنتوني كويين، ستاره‌ي "زورباي يوناني" است.

وي در سال 1988 به همراه پدرش در فيلم "استراديواري" به نقش‌آفريني پرداخت.

اين بازيگر همچنين در سريال‌ها‌ي متعدد تلويزيوني همچون «جوان و بي‌قرار»، «24»، «زن»، «CSI»، «ER» و «NCIS» ايفاي نقش كرده بود.

به نوشته‌ي روزنامه‌ي اينديپندنت، كويين علاوه بر بازيگري در حرفه‌ي صداپيشگي نيز فعاليت داشت.

     
  
مرد

 
عاشقان هالیوودی ایران: از آنجلینا جولی و جرج کلونی تا دیوید فینچر و دیوید لینچ



سی نت: هفته گذشته بود که آنجلينا جولي، بازيگر سرشناس آمريکايي در مصاحبه با روزنامه فايننشيال ‌تايمز انگليس گفت که من عاشق سفر كردن به ايرانم.

آنجلینا جولی تنها بازیگر مشهور سینمای هالیوود نیست که نسبت به سفر به ایران اظهار تمایل کرده است. پیش از این تعدادی از سینماگران هالیوودی از علاقه خود به ایران، تماشاگران ایرانی و سفر به ایران خبر داده اند.


ماجرای سفر جرج کلونی به ایران

اواخر سال گذشته بود که نشریه زندگی ایده‌آل از طریق یکی از روزنامه‌نگاران ایرانی مقیم ایتالیا سوالاتی اختصاصی از جرج کلونی درباره ایران پرسیده بود. جرج کلونی در پاسخ به سوالی که گویا قرار بوده به ایران سفر کنید؟ گفته بود: بله 2 بار تصمیم به این سفر گرفته شد و یک بار حتی برای آن برنامه ریزی نیز کردیم. به من در مورد ساختن فیلمهایی که داستان آنها در خاورمیانه اتفاق می افتد شده است تا کنون 2 پیشنهاد شده است. به گفته جرج کلونی در آن زمان: یکی از آنها یک پروژه عظیم است و چون تاریخ آن مربوط به ۳۰سال قبل است احتیاج به وسائل زیادی دارد. فعلا این پروژه ها متوقف شده است اما قطعا در آینده به آنها به صورت جدی فکر خواهم کرد.

کلونی در پاسخ دیگر به سوالی که پس شاهد حضور شما در ایران خواهیم بود؟ گفته بود: امیدوارم.


اظهار نظر جرج کلونی درباره سینمای ایران

اما بد نیست بدانید جرج کلونی چند سال پیش در اظهار نظری درباره سینمای ایران گفته بود به سینمای ایران احترام بسیاری می‌گذارد و ادامه داده بود این بزرگترین هنر ایرانیها است که با رعایت قوانین شرعی و عرفی خود فیلم می‌سازند و ما که در فرهنگی دیگر زندگی می‌کنیم از فیلمهایشان خوشمان می‌آید و برایمان باورپذیر و لذت هم دارد.


استقبال از اظهارات جرج کلونی

این اظهارات جرج کلونی با استقبال رسانه هایی چون رجا نیوز، بولتن نیوز و ... شد آنها در تحلیل این اظهارت نوشتند: در حالی که برخی هنرپیشه های ایرانی برای کشف حجاب در هالیوود با یکدیگر رقابت می کنند، جورج کلونی هنرپیشه مطرح هالیوود طی گفت و گویی از رعایت قوانین شرعی در سینمای ایران استقبال کرده و آن را بزرگترین هنر ایرانیان نامیده است.


جرج کلونی تهیه کننده فیلمی درباره تسخیر لانه جاسوسی

اما چندی پیش بود که خبری منتشر شد که بن افلک ک کارگردانی فیلمی درباره تسخیر لانه جاسوسی در تهران را برعهده گرفته بود، و قرار است در آن فیلم بازی کند.

بنابر گزارش پایگاه اطلاع رسانی ورایتی، بن افلک در این فیلم سینمایی که "سفینه" نام دارد نقش شخصی به نام "تونی مندز" را بازی می کند. تونی مندز نام یک مامور سازمان جاسوسی ایالات متحده آمریکاست که با تشکیل یک تیم فیلمبرداری هالیوودی تقلبی و به بهانه ساخت یک فیلم سینمایی در ایران سعی می کند 6 گروگان آمریکایی که در تهران هستند را آزاد کند.

جورج کلونی به همراه گران هسلوف و دیوید کلاوانز تهیه کننده این درام سیاسی را برعهده دارند.


تسخیر لانه جاسوسی، تحقیر استکبار جهانی

اما خبرگزاری سینمای ایران سایت نزدیک به معاونت سینمایی در تحلیلی درباره این خبر نوشت: دانشجویان پیرو خط امام خمینی (ره) در تاریخ 13 آبان 1358 طی یک حرکت انقلابی و با ورود به لانه جاسوسی (سفارت ایالات متحده آمریکا) توانستند 6 دیپلمات این کشور را گروگان بگیرند تا به جهانیان بفهمانند که می توان با توکل به خدا و تکیه بر قدرت دین و ایمان در برابر هر قدرت زورگویی ایستاد. از آنجایی که تسخیر لانه جاسوسی به دست دانشجویان مسلمان نشانه تحقیر استکبار جهانی از جمله آمریکاست، مسئولان این کشور سعی می کنند با ساخت چنین فیلم هایی واقعیت تاریخ که همیشه حق در آن پیروز است را به نوع دیگری نشان دهند.


چرا دیوید لینچ به ایران نیامد؟

دیوید لینچ کارگردان مطرح سینمای جهان از سینماگرانی است که قرار بوده به ایران سفر کند. خود دیوید لینچ به تازگی در مصاحبه ای با نشریه تجربه گفته: من فیلمهای ایرانی زیادی دیده ام چند سال پیش که قرار بود به ایران بیایم هفت فیلم ایرانی را تماشا کردم. اما به دلایلی که به نظر من مربوط به روابط دو کشور می شود برنامه سفر من به ایران به هم خورد ومن از این بابت متاسف شدم.


فینچر: استقبال تماشاگران ایرانی از فیلمهایم خیلی جالب است

در اوایل سال جاری نیز ديويد فينچر كار گردان مطرح سينماي هاليوود در گفت وگويي با نشريه مهرنامه از اينكه ايرانيان از علاقه مندان سينماي او هستند ابراز خوشحالي كرده بود.

فینچر در پاسخ به سوالي كه "خبر داشتيد كه سينما دوستان ايراني فيلمهاي شما را خيلي دوست دارند؟" گفته است: نه، واقعا؟ چه جالب. فكر نمي كردم كه ايرانيها فيلمهايم را ديده باشند

فينچر در ادامه سوالاتي را درباره اكران عمومي فيلمهايش و ميزان استقبال از آنها كرده و خبرنگار مهرنامه نيز در جواب گفته كه شما از كار گردانهايي هستيد كه هم سينما دوستان ايراني شما را دوستتان دارند و هم منتقدان. فينچر هم در پاسخ گفته: برايم جالب است كه اين چيزهارا مي شنوم. خيلي جالب است.

فينچر در ادامه از خبرنگار مهرنامه پرسيده كه ايرانيها كدام يك از فيلمهايم را بيشتر دوست دارند و اين پاسخ را شنيده كه فكر مي كنم فيلم "هفت" هنوز محبوب ترين فيلمتان در ميان ايرانيها باشد.

اين كار گردان مشهور سينماي دنيا در پايان اين مصاحبه اظهار اميدواري كرده كه ايرانيها فيلم "شبكه اجتماعي" او را هم دوست داشته باشند و در ادامه گفته: حس خوبي است كه آدم بداند آن سوي دنيا هم تماشاگراني دارد كه فيلمهايش را دوست دارند.
     
  
مرد

 
انجمن فيلم آمريكا (AFI) معرفی کرد

قسمت اول "پدرخوانده" ؛ بهترین فیلم گنگستری تاریخ سینما





:: جان کازال، جیمز کان، مارلون براندو و آل پاچینو (بازیگران قسمت اول "پدرخوانده") ::

سی نت: قسمت اول فيلم "پدرخوانده" عنوان بهترين فيلم گنگستري تاريخ سينما را از نگاه انجمن فيلم آمريكا به ‌دست آورد.

انجمن فيلم آمريكا (AFI) فهرستي از بهترين فيلم هاي گنگستري تاريخ سينما را منتشر كرد كه فيلم «پدرخوانده 1» به كارگرداني فرانسيس فورد كاپولا، در رتبه اول قرار دارد.

"پدرخوانده" محصول سال 1972 محصول كمپاني پارامونت است كه داستاني جنايي دارد و براساس رماني از ماريو پوزو ساخته شد. ماجراي فيلم بين سال‌هاي 1945 تا 1955 اتفاق مي‌افتد و داستان فيلم درباره خانواده مافيايي کورلئونه است كه بازيگران سرشناسي چون مارلون براندو، آل پاچينو، روبرت دووال و دايان کيتن در آن نقش‌آفريني داشته‌اند.

اين فيلم نامزد 11 جايزه اسكار بود كه موفق به كسب جايزه بهترين بازيگر مرد (مارلون براندو)، بهترين فيلم و بهترين فيلمنامه شد و در جوايز گلدن گلوب پنج جايزه اصلي را كسب كرد.

فيلم "رفقاي خوب" به كارگرداني مارتين اسكورسيزي محصول 1990 کمپاني برادران وارنر در رتبه دوم قرار دارد.
اين فيلم با نقش‌آفريني رابرت دنيرو براساس کتابي از نيکلاس پيلگي ساخته شده است كه در آن زندگي واقعي هنري هيل، گنگستر سابق و جاسوس اف.بي.آي را نشان مي‌دهد. "رفقاي خوب" نامزد شش جايزه اسكار بود كه جو پچي توانست جايزه بهترين بازيگر مرد را كسب كند. بيشترين درخشش اين فيلم در جوايز بافتا انگليس و گلدن گلوب آمريكا بود كه جمعا 10 جايزه را كسب كرد و در جشنواره ونيز شير نقره‌اي بهترين كارگرداني را گرفت و فيلم منتخب تماشاگران نيز شد.

در رتبه سوم بهترين فيلم‌هاي گنگستري تاريخ سينما از نگاه انجمن فيلم آمريكا، قسمت دوم "پدرخوانده" ساخته فورد كاپولا ديده مي‌شود. اين فيلم با نقش‌آفريني آل پاچينو و رابرت دنيرو موفق به كسب شش جايزه اسكار از جمله بهترين فيلم و كارگرداني شد و در جوايز گلدن كلوب نيز شش جايزه اصلي را به ‌دست آورد.

فيلم "داستان عامه‌پسند" ساخته معروف كوئنتين تارانتينو كه از آن به‌عنوان بهترين فيلم دهه 90 سينماي جهان ياد مي شود، ديگر فيلم مطرح اين فهرست است. اين فيلم با نقش‌آفريني ساموئل ال.جكسون، اوما تورمن و جان تراولتا با بودجه تنها 8 ميليون دلاري ساخته شد و به فروش جهاني 213 ميليون دلار دست يافت. اين فيلم كه در هفت بخش نامزد جايزه اسكار بود، جايزه بهترين فيلم‌نامه را دريافت كرد و در جشنواره كن موفق به كسب نخل طلا شد، جايزه بهترين فيلم پليسي جوايز ادگارآلن پو را گرفت و در جوايز گلدن گلوب و بافتا انگليس چهار جايزه را دريافت كرد.
     
  
مرد

 
برای 112 سالگی آلفرد هیچکاک









سی نت: شنبه 22 مرداد يكصدودوازدهمين سالروز تولد «آلفرد هيچكاك»،‌ كارگردان افسانه‌اي سينماي جهان و خالق آثار برجسته در ژانر روانشناسانه است.

"سر آلفرد جوزف هيچكاك"، فيلم‌ساز صاحب‌نام و تاثير‌گذار انگليسي و پيشگام تكنيك‌هاي بديع در ژانرهاي تريلر رواني و تعليق متولد سيزدهم اوت 1899 در لندن بود كه روز 29 آوريل 1980 در سن 81 سالگي درگذشت.

«هيچكاك» پس از يك دوره‌ موفق فيلم‌سازي در زادگاهش انگلستان كه هم فيلم‌هاي صامت و هم فيلم‌هاي صدادار را شامل مي‌شد، به هاليوود پيوست و در سال 1956 با حفظ مليت انگليسي، شهروندي آمريكا را پذيرفت.

او طي شش دهه فعاليت سينمايي، كه از عصر فيلم‌هاي صامت تا فيلم‌هاي همراه با ديالوگ‌ و فيلم‌هاي رنگي را شامل مي‌شد، بيش از 50 فيلم بلند را كارگرداني كرد. از او هنوز به‌عنوان يكي از برترين كارگردانان تاريخ سينما ياد مي‌شود.

«هيچكاك» شهرت خود را به‌واسطه‌ تبحر مثال‌زدني‌اش در به‌كارگيري عناصر دلهر، ترس و تعليق به‌دست آورد، چنان‌كه از او به‌عنوان «استاد تعليق» نام برده مي‌شود.

اين كارگردان برجسته، اولين فيلم خود را در سال 1922 در انگليس با نام «شماره 13» آغاز كرد كه البته نيمه‌تمام ماند. وي از سال 1939 عمدتا در آمريكا آثار خود را توليد و عرضه مي‌كرد. در سال 1925 «مايكل بالكون» از شركت فيلم‌سازي«گينزبورو پيكچرز» اين فرصت را به «هيچكاك‌» جوان داد تا اولين فيلم بلند خود را باعنوان «باغ تفرجگاه» در آلمان بسازد.

«هيچكاك» اولين تجربه‌ ساخت فيلم‌هاي دلهره‌آور را با فيلم «مستاجر» به‌دست آورد. اكران اين فيلم در انگلستان در سال 1927 با موفقيت چشمگير و استقبال بي‌نظيري از سوي مردم و منتقدين همراه شد. همچون ديگر فيلم‌هاي نخستين «هيچكاك»، اين فيلم نيز از تكنيك‌هاي اكسپرسيونيست تاثير پذيرفته بود كه او آنها را مستقيما در آلمان فراگرفته بود.

در سال 1929 «هيچكاك» تصميم گرفت دهمين فيلم خود را با نام «حق‌السكوت» بسازد و درحالي كه هنوز در مرحله توليد بود، استوديوي سازنده آن تصميم گرفت تا آن را به اولين فيلم همراه با ديالوگ سينماي انگليس بدل سازد.

پس از ساخت فيلم‌هايي چون «مردي كه زياد مي‌دانست» (1934) و «39 پله» (1935)، هيچكاك روند موفقيت‌هاي خود را با ساخت فيلم «خانم ناپديد مي‌شود» ادامه داد. «عقاب كوهستان»(1926)، «حلقه»(1927)، «همسر دهقان» (1928)، «قتل»(1930)، «ماري» (1931)، «غريب و غني» (1931) و «مامور مخفي» (1936) ديگر ساخته‌هاي هيچكاك در اين سال‌ها بودند.

وي در اوج موفقيت و شهرت به هاليوود پيوست و اولين فيلم آمريكايي‌اش را در سال 1940 با نام «ربكا» ساخت؛ هرچند داستان اين فيلم در انگليس و اقتباس از رماني نوشته‌ نويسنده‌ انگليسي «دافنه دو مورير» اتفاق مي‌افتد.

«خبرنگار خارجي» دومين فيلم آمريكايي «هيچكاك» بود كه در قالب ژانر تريلر، داستان آن در اروپا اتفاق مي‌افتاد كه البته توانست در سال 1940 نامزد جايزه اسكار بهترين فيلم شود. اين فيلم در اولين سال وقوع جنگ اول جهاني ساخته شد و الهام گرفته از رويدادهاي در حال تغيير در اروپا بود.

فيلم‌هاي هيچكاك در دهه‌ 40 بسيار متنوع بودند؛ از اثر كمدي رمانتيك «آقا و خانم اسميت»(1941) تا درام دادگاهي «پرونده‌ بهشت» (1947) و اثر تاريك «سايه يك شك» (1943). در سال 1941 «هيچكاك» براي اولين‌بار در سمت تهيه‌كننده و كارگردان فيلم، «سوءظن» را ساخت. اين فيلم جايزه‌ اسكار بهترين بازيگر زن و جايزه‌ انجمن منتقدان فيلم نيويورك را براي «خوان فونتاين»، بازيگر آن به‌همراه آورد.

«هيچكاك» يك سال بعد فيلم «خرابكار» را براي كمپاني «يونيورسال» ساخت و در سال 1944 فيلم «قايق نجات» را براساس رماني از «جان اشتاين بك» براي كمپاني «روباه قرن بيستم» ساخت. اين فيلم از آنجايي‌كه سكانس‌هايش تنها در يك قايق گرفته شده‌اند، محدودترين فيلم اين كارگردان محسوب مي‌شود.

اين كارگردان انگليسي پس از آن براي ديدار از زادگاهش به انگلستان بازگشت و در اين حين دو فيلم كوتاه فرانسوي‌زبان براي وزارت اطلاعات انگليس ساخت. پس از بازگشت به آمريكا، وي دو فيلم «طلسم‌شده» (1945) و «بدنام»(1946) را ساخت كه در اين فيلم «اينگمار برگمن»، فيلم‌ساز افسانه‌اي سينماي جهان نقش‌آفريني داشت. «بدنام» به فروش چشم‌گيري دست يافت و يكي از موفق‌ترين آثار سينمايي «هيچكاك» نام گرفت.

اولين فيلم رنگي «هيچكاك» در سال 1948 بانام «طناب» به‌روي پرده سينماها رفت كه با نقش‌آفريني «جيمز استوارت» همراه بود.

در سال 1950، هيچكاك فيلم «وحشت در صحنه» را براي كمپاني «برادران وارنر» ساخت. پس از آن بود كه فيلم پرفروش «غريبه‌ها در قطار» (1951) را با استفاده از تركيبي از المن‌هاي فيلم‌هايش در آمريكا و انگليس ساخت. سپس در فيلم «ام را نشانه قتل بگير» (1954) از تكنيك فيلم‌برداري سه‌بعدي براي اولين‌بار استفاده كرد.

فيلم‌هاي «پنجره‌ عقبي» (1954) و «براي گرفتن دزد» (1955) از ديگر فيلم‌هاي موفق «هيچكاك» در دهه‌ 50 بودند. «مرد عوضي» (1957) آخرين فيلم «هيچكاك» براي كمپاني «برادران وارنر» بود. اين فيلم سياه و سفيد، تنها نقش‌آفريني «هنري فوندا» را به‌همراه داشت.

فيلم «سرگيجه» محصول سال 1958 با نقش‌آفريني دوباره‌ «جيمز استوارت» اگرچه در گيشه چندان موفقيتي به‌دست نياورد، اما بسياري آن را يكي از شاهكارهاي «هيچكاك» مي‌دانند كه در جشنواره‌ فيلم سن‌سباستين اسپانيا، جايزه‌ صدف نقره‌اي را به‌دست آورد.

پس از «سرگيجه»، هيچكاك سه فيلم موفق ديگر ساخت كه هريك اعتباري كلان به كارنامه‌ سينمايي اين كارگردان صاحب‌سبك افزودند. «شمال از شمال‌غربي» (1959)، «رواني» (1960) و «پرندگان» (1963) سه اثر ماندگار سال‌هاي پاياني فيلم‌سازي او بودند.

با آغاز دوران پيري و نشانه‌هاي بيماري در «هيچكاك»، جديت او در ساخت فيلم كمرنگ شد و در دو دهه‌ پاياني عمر، او تنها چندفيلم تريلر جاسوسي از جمله «پرده‌ پاره» (1966) با نقش‌آفريني «پل نيومن» و فيلم «توپاز» (1969) را ساخت.

پس از بازگشت به انگليس، او آخرين فيلم موفق خود با نام «جنون» را در سال (1972) به نمايش درآورد. «توطئه خانوادگي» نيز آخرين فيلم ساخته‌ «هيچكاك» بود كه در سال (1976) ساخته شد.

«آلفرد هيچكاك» در سال 1980 از سوي ملكه اليزابت دوم به دريافت لقب "سر" نائل آمد؛ هرچند مرگ فرصت آن را به او نداد تا رسما آن را دريافت كند و چهارماه پس از اعلام آن، در روز 29 آوريل 1980 در سن 80 سالگي براثر نارسايي كليوي در لس‌آنجلس درگذشت.

«هيچكاك» طي 60 سال فعاليت سينمايي، به‌واسطه‌ ساخت آثار برجسته موفق به كسب جوايز متعددي شد كه شايد مهم‌ترين آنها جايزه‌ي يادبود آكادمي اسكار در سال 1967 باشد. او پنج‌بار در سال‌هاي 1960 براي فيلم «رواني»، سال 1940 براي «ربكا»، سال 1944 براي «قايق نجات»، سال 1945 براي «طلسم‌شده» و سال 1954 براي «پنجره عقبي» نامزد جايزه‌ اسكار بهترين كارگرداني شد.

وي همچنين نامزد اسكار بهترين تهيه‌كننده براي فيلم «سوء‌ظن» در سال 1941 شده بود. فيلم‌هاي «ربكا»، «خبرنگار خارجي» و «طلسم‌شده» نامزد اسكار بهترين فيلم نيز بودند. شانزده فيلم ساخته‌ او نامزدي اسكار را به‌دست آوردند كه او خودش براي شش فيلم نامزد اسكار شد.

در سال 2008، چهار فيلم «سرگيجه»، «پنجره‌ عقبي»، «شمال از شمال‌غربي» و «ام را نشانه قتل بگير» از سوي انجمن فيلم آمريكا در فهرست 10 اثر برتر سينماي جنايي جهان قرار گرفتند.
     
  
مرد

 
نشرین اسکرین انتخاب کرد:

"خوب بد زشت"، بهترین فیلم وسترن تاریخ سینما + عکس های دیدنی از فیلم



:: لی وان کلیف (بد)، ای لای والاک (زشت) و کلینت ایستوود (خوب) در پشت صحنه فیلم "خوب بد زشت" ساخته سرجیو لئونه ::





سی نت: فيلم "خوب، بد، زشت" ساخته معروف سرجيو لئونه عنوان بهترين فيلم تاريخ سينما را كه غرب وحشي را به‌تصوير كشيده معرفي شد.

نشريه سينمايي اسكرين در گزارشي فهرستي از 10 فيلم برتر تاريخ سينما كه تصويرگرغرب وحشي بوده‌اند منتشر كرد كه در رتبه اول فيلم "خوب، بد، زشت" قرار دارد.

اين فيلم به كارگرداني "سرجيو لئونه" محصول 1966 داستان فردي خوب (کلينت ايست‌وود) و زشت (الي والاک) است كه با هم کار مي‌کنند و با ترفندهاي خاصي به فريب کلانترهاي مناطق مختلف و پول درآوردن مي‌پردازند. اما شخصيت بد داستان (لي وان کليف) آدم‌کشي حرفه‌اي است که به‌خاطر پول حاضر به انجام هر کاري است. اين سه نفر در راه پيدا کردن گنجي 200هزار دلاري مقابل هم قرار مي‌گيرند.

ايده‌هاي فيلم‌نامه، فيلم‌برداري و موسيقي اين فيلم بارها در فيلم‌هاي مختلف مورد استفاده قرار گرفته‌ است. ترکيب قاتل خونسرد، مرد طماع و پليس خوب در چندين فيلم از جمله "جايي براي پيرمردها نيست" برادران کوئن مورد استفاده بوده و موسيقي متن آن نيز در فيلم‌هايي چون "بيل را بکش" تارانتينو استفاده شده ‌است.

پس از فيلم "شين" محصول 1953 ساخته جورج استيونس كه در رتبه دوم قرار دارد، فيلم "هفت دلاور" به كارگرداني جان استورجس ديده مي‌شود. اين فيلم محصول 1960 با نقش‌آفريني استيو مك‌كوئين، چارلز برانسون و يول برينر است. اين فيلم كه نسخه هاليوودي "هفت سامورايي" كوروساوا است، داستان گروهي جوانمرد و هفت‌تيركش است كه مدافع حقوق مردم ستمديده روستايي مي‌شوند تا برابر دزدان باج‌گير از آنها حمايت و محافظت كنند.

فيلم "دليجان" ساخته تحسين برانگيز جان فورد و نقش‌آفريني جان وين محصول 1939 در رتبه چهارم بهترين فيلم‌هاي تاريخ سينما قرار دارد كه غرب وحشي را به‌تصوير كشيده است. اين فيلم برنده جايزه اسكار بهترين موسيقي و بازيگر مرد (توماس ميچل) شد.

فيلم "شهامت" محصول 1969 ساخته هنري هاتاوی و نقش‌آفريني جان وين است كه براي اين فيلم موفق به دريافت جايزه اسكار و گلدن گلوب بهترين بازيگر شد.
     
  
مرد

 
دزدان دريايي كارائيب 4" ششمين فيلم پرفروش تاريخ سينما شد




سی نت: چهارمين قسمت از سري فيلم‌هاي "دزدان دريايي كارائيب" عنوان ششمين فيلم پرفروش تاريخ سينما را به‌دست آورد.

كمپاني والت ديسني روز گذشته رسما اعلام كرد، فيلم "دزدان دريايي كارائيب: بر روي امواج بيگانه" با رسيدن به مجموع فروش جهاني 1.025 ميليارد دلار، رتبه ششم فهرست پرفروش ترين هاي تاريخ سينمار را به خود اختصاص داد.

اين فيلم با نقش‌آفريني پنه‌لوپه كروز و جاني دپ توانست انيميشن سه‌بعدي "آليس در سرزمين عجايب" ساخته تيم برتون را به زير كشيده و خود اين عنوان را كسب كند.

چهارمين بخش از اين سري فيلم‌هاي "دزدان دريايي كارائيب" محصول كمپاني والت ديزني است كه توسط راب مارشال كارگرداني ‌شده است.

سه قسمت اول "دزدان دريايي كارائيب" كه كارگرداني آنها را فربينسكي برعهده داشت، مجموعا فروش دو ميليارد و ‌٦٧ دلاري داشتند و مورد استقبال چشمگير اهالي سينما قرار گرفتند.

به گزارش ورايتي، در فهرست پرفروش‌ترين‌ فيلم‌هاي تاريخ سينماي جهان "آواتار" محصول ‌٢٠٠٩ و تایتانیک محصول 1997 هر دو به كارگرداني جيمز كامرون» به ترتیب در رتبه های اول و دوم ديده مي‌شود.

"آواتار" كه برنده جايزه‌ اسكار بهترين جلوه‌هاي ويژه و بهترين فيلم‌برداري است، با هزينه ساخت ‌‌٥٠٠ ميليون دلار عنوان پرهزينه‌ترين توليد تاريخ سينما را يدك مي‌كشد. فروش جهاني اين فيلم ‌٢ ميليارد و ‌٧٧٨ ميليون دلار بوده است.

فيلم "تايتانيك" محصول ‌١٩٩٧ به كارگرداني جيمز كامرون و با حضور بازيگراني چون كيت وينسلت و لئوناردو دي كاپريو با فروش ‌١ ميليارد و ‌١٢٩ ميليون دلار در رتبه دوم قرار دارد.

فيلم "ارباب حلقه‌ها؛ بازگشت پادشاه" محصول ‌٢٠٠٣ به كارگرداني پيترجكسون با فروش يك ميليارد و ‌١٢٩ ميليون دلار در مكان سوم پرفروش‌ترين‌هاي تاريخ سينما قرار دارد و "دزدان دريايي كارائيب: سينه مرد مرده" با فروش يك ميليارد و ‌٦٠ ميليون دلار در رتبه چهارم قرار گرفته است.

همچنين فيلم "داستان‌ اسباب‌بازي ‌٣" كه سال گذشته عنوان پرفروش‌ترين فيلم سينماي جهان را به‌ دست آورد، با فروش يك ميليارد و ‌٥٦ ميليون دلار در مكان بعدي اين فهرست قرار دارد. اين فيلم سه ‌بعدي كه پرفروش‌ترين انيميشن تاريخ سينماي جهان نام گرفته است، با كسب جايزه اسكار بهترين انيميشن بلند، افتخار بزرگي براي كمپاني والت ديسني به‌همراه آورد. اين انيميشن سه‌بعدي به كارگرداني لي اونكريچ ساخته شد.

به گزارش سی نت، ارقام ذکر شده فقط و فقط مختص فروش فیلم ها در خارج از محدوده آمریکای شمالی است.
     
  
مرد

 
جري لوئيس از بيمارستان مرخص شد




سی نت: جري لوئيس كه روز جمعه براثر ضعف شديد جسمي بستري شده بود، ديروز بعد از ظهر از بيمارستان مرخص شد.

به گزارش خبرگزاري رويترز، "جري‌ لوئيس"، كمدين آمريكايي كه روز جمعه سر صحنه فيلمبرداري براثر ضعف شديد بدني و خستگي زياد در سيدني راهي بيمارستان شد، روز گذشته پس از بهبودي كامل مرخص شد.

اين بازيگر 85 ساله اخيرا براي ساخت يك برنامه تلويزيوني خيرخواهانه كه درآمد حاصل از آن صرف بيماران فلج مي‌شود، به استراليا سفر كرده است.

فيلمبرداري اين برنامه روز جمعه در آخرين دقايق در پي احساس ضعف «لوئيس»، لغو شد كه قرار است با بهبود حال «لوئيس»، در اولين فرصت از سر گرفته شود.

بنا بر اين گزارش، جري لوئيس متولد 21 مارس 1926 بازيگر و كمدين آمريكايي است. او بيشتر به‌ خاطر بازي در فيلم‌هاي كمدي در دهه‌هاي 1950و 1960 ميلادي مشهور است.
     
  
صفحه  صفحه 2 از 30:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  27  28  29  30  پسین » 
تالار تخصصی سینما و موسیقی

اخبار هالیوود و سینمای جهان

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA