انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
تالار تخصصی سینما و موسیقی
  
صفحه  صفحه 20 از 30:  « پیشین  1  ...  19  20  21  ...  29  30  پسین »

اخبار هالیوود و سینمای جهان


مرد

 
کاهش وزن شدید بازیگر مشهور برای فیلم جدیدش

http://postimage.org/
"مارک والبرگ" بازیگر 43 ساله فیلم «ترنسفورمرز» این روزها بازی در فیلم اقتباسی «قمارباز» را آغاز کرده است.
«قمارباز» فیلمی برگرفته از نسخه سال 1974 با بازی «جیمز کان» است و روپرت ویات کارگردانی آن را بر عهده دارد."والبرگ" در این فیلم نقش اصلی را ایفا می کند استاد ادبیاتی که اعتیاد شدیدی به قمار پیدا می کند.
"والبرگ" برای بازی در این نقش نزدیک به 30 کیلو گرم از وزن خود را کاهش داده است. این در حالی است که او در سال 2012 برای بازی در فیلم گنج و رنج مجبور به افزایش وزن خود تحت نظارت یک مربی شده بود. او درباره این مقدار جابجایی وزن گفته که من خیلی بدبختم که برای بازی در یک نقش مجبور به افزایش و کاهش وزن هستم.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
فیلم جدید گلشیفته فراهانی و آنتونیو باندراس به زودی اکران میشود

گلشیفته فراهانی در جدیدترین نقش آفرینی اش، در مقابل آنتونیو باندراس در آترامیرا بازی می کند . "آلتامیرا"درامی واقعی و تاریخی است که در آن گلشیفته فراهانی نقش همسر آنتونیو باندراس را ایفا می کند.


http://postimage.org/

http://postimage.org/
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
نقش اول گلشیفته فراهانی در یک فیلم هندی

گلشیفته فراهانی در فیلم جدید آنوپ سینگ کارگردان هندی ظاهر خواهد شد.
به گزارش مهر به نقل از هندوستان تایمز، آنوپ سینگ کارگردان اهل هندوستان که یکی از اعضای هیات داوران فستیوال فیلم ابوظبی است، اعلام کرد قصد ساخت فیلمی جدید با عنوان «مانترا – داستان عقرب‌ها» را دارد.
گلشیفته فراهانی در این فیلم نقش نغمه‌سرای عقرب اصلی داستان را ایفا خواهد کرد.
فیلم سینگ سال آینده در صحراهای وسیع راجستان فیلمبرداری خواهد شد و مانند فیلم قبلی‌اش «قصه» که سال گذشته در فستیوال فیلم ابوظبی به نمایش درآمد، بر پایه یک داستان فولکلور ساخته می‌شود.
سینگ درباره فیلمش گفت: «مانترا» درباره مردمی ساده حرف می‌زند که در میان صحرایی سخت زندگی می‌کنند و خانه‌هایشان را روی بخش صاف زمینی می‌سازند که توسط تپه‌های بزرگ شنی احاطه شده است. این مردان و زنان در میان یکی از سمی‌ترین گونه‌های عقرب‌ها زندگی می‌کنند که نیششان در کمتر از 24 ساعت باعث مرگ می‌شود و سم‌شان از محل نیش به سمت قلب حرکت می‌کند.
آن طور که این افراد باور دارند، تنها درمان برای نیش عقرب پیدا کردن کسی است که آن‌ها نغمه‌سرای عقرب می‌نامند. این فرد که اغلب یک زن است، می‌تواند حرکت سم در بدن را حس کند و قبل از اینکه به قلب برسد آن را متوقف کند.
فیلم قبلی سینگ یعنی «قصه» طی دوران بخش‌بندی شوک‌آور هندوستان اتفاق می‌افتد و شخصیت اصلی داستان یعنی اومبر سینگ با بازی عرفان خان یکی از هزاران نفری است که احساس می‌کند به هیچ سمت مرز تعلق ندارد و همه چیزش را از دست می‌دهد.
او که مجبور می‌شود به همراه زن جوان و سه دختر کوچکش از دهکده فرار کند، تصمیم می‌گیرد که در هندوستان زندگی کند و یک پسر نیز داشته باشد اما وقتی که فرزند چهارمش نیز دختر است، او تصمیم می‌گیرد که کودک را مانند یک پسر بزرگ کند و به او یاد می‌دهد که چطور مثل یک مرد زندگی کند.
سینگ اعلام کرده که برای فیلم «مانترا» هنوز بازیگر نقش اول مرد خود را انتخاب نکرده است، اما طی فستیوال ابوظبی او بسیار در کنار عرفان خان دیده شد و با توجه به اینکه این دو در فیلمبرداری «قصه» رابطه کاری خوبی را به وجود آوردند و به کار هم احترام می‌گذارند، این امکان وجود دارد که او در فیلم ظاهر شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
'رابین ویلیامز هنگام خودکشی از الکل و مواد مخدر استفاده نکرده بود'

مقام‌های ایالت کالیفرنیا می‌گویند در آزمایش هایی که در پی خودکشی رابین ویلیامز از جسد او به عمل آمد، نشانی از الکل یا مواد مخدر دیده نشده است.
جسد رابین ویلیامز در ماه اوت در خانه‌اش پیدا شد و پزشک قانونی ایالت کالیفرنیا گفت که او خود را حلق‌آویز کرده است.
رابین ویلیامز که از محبوب‌ترین و سرشناس‌ترین بازیگران هالیوود بود، هنگام مرگ ۶۳ سال داشت.
همسر رابین ویلیامز در آن زمان گفت که او مبتلا به بیماری پارکینسون بود و مراحل اولیه بیماری را می‌گذراند.
رابین ویلیامز پیشتر به مواد مخدر و الکل اعتیاد داشت.
وی همچنین برای افسردگی تحت درمان قرار گرفته بود.
رابین ویلیامیز را یک همه فن حریف واقعی در بازیگری می‌خواندند که در کمدی های خنده دار، درام های تلخ، فیلم های احساسی، و فیلم هایی برای کودکان بازی کرده بود. صداپیشگی در انیمیشن‌ها هم از جمله فعالیت های او بود.
مورک و میندی (۱۹۸۲-۱۹۷۸)، صبح بخیر ویتنام (۱۹۸۷)، انجمن شاعران مرده (۱۹۸۹)، خانم داتفایر (۱۹۹۳)، و ویل هانتینگ نابغه (۱۹۹۷) از جمله بهترین‌های رابین ویلیامز هستند.
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا در ادای احترام به رابین ویلیامز گفت: "او ما را می‌خنداند و می‌گریاند."
باراک اوباما گفت: "او استعداد بیکران خود را با دست و دل‌بازی و سخاوتمندانه در اختیار کسانی گذاشت که به آن نیاز داشتند، از نیروهای ما که در خارج مستقر هستند گرفته تا افراد به حاشیه رانده شده در خیابان‌های اینجا."
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
رشید بوشارب؛ از گلشیفته فراهانی تا فارست ویتاکر

http://postimage.org/
رشید بوشارب فیلمساز فرانسوی الجزایری تبار جایزه افتخاری یک عمر فعالیت سینمایی جشنواره فیلم ابوظبی امسال را دریافت کرد.
بوشارپ که فیلم هایی چون "روزهای افتخار"، "رود لندن"، "درست مثل یک زن" ( با بازی گلشیفته فراهانی) و "دو مرد در شهر" را در کارنامه دارد، نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی شده و در جشنواره های مختلف از جمله کن جایزه برده است.
تازه ترین فیلم او، "دو مرد در شهر"، داستان مرد سیاهپوستی به نام ویلیام گارنت را با بازی فارست ویتاکر روایت می کند که از زندان آزاد شده، در حالی که مسلمان شده و حالا با کلانتری با بازی هاروی کایتل که معاونش را هجده سال پیش کشته، درگیر است.
فیلم قبلی او "درست مثل یک زن" با بازی گلشیفته فراهانی و سینا میلر نیز داستان دو زن- یکی آمریکایی و دیگری یک مهاجر مصری- را روایت می کند که با مشکلات خانوادگی درگیرند و این میان دوستی ای میانشان شکل می گیرد.
گفت و گوی اختصاصی زیر در حاشیه جشنواره ابوظبی انجام شده است.

شما در واقع یک فیلمساز فرانسوی هستید با تبار الجزایری. این نکته را چطور می بینید و چقدر روی کار شما تاثیر گذاشته؟

بله من در فرانسه به دنیا آمده ام و در آنجا بزرگ شده ام. وقتی کوچک بودم زیاد به الجزایر می رفتم تا با خانواده ام ملاقات کنم. زندگی روزانه الجزایر روی من تاثیر می گذاشت. والدین من در جنگ الجزایر و مساله استعمار فعال بودند. زندگی من در فرانسه همیشه توام بوده با حرف زدن درباره الجزایر. همه اینها طبیعتاً روی من تاثیر گذاشت.

فکر می کنم قبلاً در فیلم های مستقل، بیشتر درباره اقلیت ها در جامعه حرف می زدید، اما در فیلم های اخیر بیشتر تمایل پیدا کرده اید به کار کردن به سوپر استارها و هالیوود...

هنوز سوژه هایم همان هستند و تغییری نکرده اند. در فیلم آخرم، "دو مرد در شهر" هم درباره یک مهاجر مکزیکی در آمریکا حرف می زنم. لوکیشن و انتخاب بازیگران تغییر کرده اما هنوز دارم درباره مهاجرت حرف می زنم و سوژه ام همان است.

دو فیلم آخر شما "درست مثل یک زن" و "دو مرد در شهر" هر دو درباره آمریکا هستند. حالا ترجیح می دهید که در آمریکا کار کنید؟

نه، من سه فیلم در الجزایر ساخته ام، در فرانسه هم چند فیلم ساخته ام، در کشورهای دیگر آفریقا و همین طور در بریتانیا. واقعاً بستگی دارد به سوژه. فکر می کنم سوژه هایم یکی هستند و تنها در جاهای مختلفی اتفاق می افتند. از شمال فرانسه تا جنوب الجزایر تا آمریکا برای من فرقی ندارند. لوکیشن برای من مشکل‌زا نیست.

"درست مثل یک زن" درباره دو زن است؛ یکی از شمال آفریقا و دیگری از آمریکا. نوعی فمینسیم به شیوه "تلما و لوئیز" در این فیلم مدنظر شما بود یا بیشتر می خواستید درباره تفاوت فرهنگی حرف بزنید؟

من فیلم های جاده ای را خیلی دوست دارم و در فیلم اولم هم فیلم جاده ای را تجربه کرده بودم. فیلم از فرانسه شروع و در آمریکا ختم می شود. درباره دختر آفریقایی مهاجری است که در جامعه فرانسه مشکل دارد و با یک دختر آمریکایی برخورد می کند. این سوژه خوبی بود برای حرف زدن درباره مهاجرت. فیلم اول من هم در حومه شهر آغاز می شد و بعد به آمریکا می رسید و در نهایت شخصیت اصلی در آمریکا با شکست روبرو می شد و برمی گشت به همان جای اول. درباره چیزی بود که آمریکا در آن موقع خودش را به جهان با آن معرفی می کرد؛ جنگ ویتنام، موسیقی و هپی ها. آمریکا سرزمین مهاجرت است و سرزمین امکان ها. این چیزی است که فیلم درباره آن حرف می زند.

در این فیلم با گلشیفته فراهانی بازیگر ایرانی کار کردید. چظور انتخابش کردید و کار با گلشیفته چطور بود؟

در پاریس ملاقاتش کردم. او بازیگر شگفت انگیزی است. من با او کار کردم نه به خاطر اینکه ایرانی است، بلکه کار کردم چون بازیگر شگفت انگیزی است. ممکن بود ایرانی باشد یا غیرایرانی، اما خیلی خوب می توانست نقش دختری الجزایری را بازی کند، چون بازیگر خلاقی است.

در فیلم آخر شما، "دو مرد در شهر"، دو شخصیت سیاه پوست و سفید پوست دارید با بازی هاروی کایتل و فارست ویتاکر؛ دو شخصیت از دو دنیای کاملاً متفاوت. ایده اصلی شما حرف زدن درباره نژادپرستی بود؟

البته... من درباره چیزی که الان هم رخ می دهد حرف می زنم. هنوز آدم هایی با ریشه آفریقایی در آمریکا با مشکل روبرو هستند. چیزی تغیبر نکرده و این واقعیت آمریکاست. با آن که خود اوباما رئیس جمهوری با ریشه آفریقایی است، اما فکر می کنم هنوز همان مشکلات سابق وجود دارد. هنوز نژادپرستی ریشه داری در آنجا جریان دارد. هنوز سیاهان برای حقوق خود می جنگند و این برای من جالب است. فارست ویتاکر با این لباس ها و عینک شبیه مالکوم ایکس است؛ حتی آرایش مویش شبیه است. می خواستم او را یادآوری کنم.

برای همین شخصیت شما به اسلام تغییر دین داده؟

برای این که اسلام جزئی از آمریکاست و حتی اوباما بر آن صحه گذاشت. این چیزی است که وجود دارد و من می خواستم درباره آن حرف بزنم. بخشی از واقعیت است.

به نظرم رسید که "دو مرد در شهر" درباره سینماست. تاثیر زیادی از فیلمسازان بزرگ سینما در فضا و نماها دیده می شود. بیشتر از چه فیلمسازانی تاثیر گرفتید؟

فیلمی که بسیار تحت تاثیر آن بودم و بارها دیده ام، "گرمای شب" است ساخته نورمن جویسون. سیدنی پوآتیه یک پلیس سیاهپوست است که به یک شهر کوچک می رود که در آن کلانتر کشته شده. همه فکر می کنند که او قاتل است و می خواهند دستگیرش کنند، اما او کسی است که مشکل را حل می کند. فیلم در این باره است که چطور جامعه سفید به سختی یک سیاهپوست را که بهترین پلیس شیکاگوست می پذیرد. درباره هاروی کایتل و فارست ویتاکر در فیلم من، می توانم به این فیلم رجوع بدهم. همیشه فیلم های نورمن جویسون و سیدنی لومت را دوست داشته ام. آنها سیاسی‌اند و من این را دوست دارم.

نوع سکوت جاری در صحنه ها، کادربندی و حتی خود شخصیت ها من را یاد ژان پیر ملویل هم انداخت. ملویل را دوست دارید؟

حالا که اشاره می کنید می بینم که ریتم فیلمم خیلی شبیه است. من فیلم های ملویل را دوست دارم. اما ریتم فیلم من فکر می کنم از ریتم فارست ویتاکر می آید. ریتم این بازیگر و حرکات واقعی او ریتم فیلم را رقم زده است. او بازیگر خیلی کندی است. زمانی که فیلمبرداری می کردم بنا به ریتم ویتاکر نماهای طولانی می گرفتم و کات نمی دادم. اگر یک تکه از وسط می خواستم نما را زودتر شروع می کردم و دیرتر کات می دادم تا با ریتم ویتاکر هماهنگ باشد. فیلم جاده ای معمولا ریتم تندی دارد، اما ویتاکر گفت سینمای هالیوود را فراموش کن! ویتاکر در فیلم من حکم کسی را دارد که در اسطوره های آفریقایی همه چیز را می داند و داستان را پیش می برد.

به عنوان سوال آخر، درباره سینمای ایران چه فکر می کنید؟

سینمای ایران شگفت انگیز است. "خانه دوست کجاست" عالی بود. یک فیلم دیگر هم تاثیر زیادی روی من گذاشت: "بایسیکل ران" ساخته محسن مخملباف. یکی از بزرگ ترین فیلم هایی است که تا به حال دیده ام. سینمای ایران درخشان است. سینمایی است که از هیچ همه چیز می سازد. قصه از هیچ آغاز می شود و به همه چیز می رسد. خیلی دوست دارم به این توانایی برسم؛ این که بتوانم از هیچ فیلم بسازم.


فیلم‌شناسی رشید بوشارب

بتون روژ (۱۹۸۵)
چب (۱۹۹۱)
غبار زندگی (۱۹۹۵)
سنگال کوچک (۲۰۰۰)
روزهای افتخار (۲۰۰۶)
نیلوفر (۲۰۰۸)
رود لندن (۲۰۰۹)
فراتر از قانون (۲۰۱۰)
درست مثل یک زن(۲۰۱۲)
دو مرد در شهر (۲۰۱۴)
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
جایزه بزرگ جشنواره سینمایی قاهره برای فیلم ایرانی ملبورن

فیلم سینمایی "ملبورن" نخستین ساخته بلند نیما جاویدی٬ فیلمساز ایرانی، جایزه اصلی سی و ششمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم قاهره را به دست آورد. کارگردان در محل جشنواره حاضر نبود و جایزه به ایران فرستاده شد.
یسرا، هنرپیشه نامدار سینمای مصر که رئیس هیئت داوران این دوره از فستیوال قاهره بود، شامگاه سه‌شنبه (۱۸ نوامبر، ۲۷ آبان) روی سن مراسم پایانی جشنواره، فیلم ایرانی ملبورن نیما جاویدی را برنده جایزه اول جشنواره سینمایی قاهره اعلام کرد. در بخش رقابتی جشنواره ۱۶ فیلم سینمایی شرکت داشتند.
به گزارش کانال عربی "الجزیره" از سازندگان فیلم ایرانی "ملبورن" کسی در محل جشنواره حضور نداشت و جایزه "هرم طلایی" برای کارگردان فیلم به ایران فرستاده شد.
نیما جاویدی و جواد نوروزبیگی، تهیه‌کننده فیلم، به علت عدم دریافت ویزا از سوی دفتر حافظ منافع مصر در تهران، نتوانستند به قاهره سفر کنند و در مراسم اهدای جوایز حضور یابند.


هنر بالاتر از سیاست
جابر عصفور٬ وزیر فرهنگ مصر، هنگام اهدای جایزه از این که "مشکلات سیاسی" مانع از حضور کارگردان فیلم در جشنواره و دریافت جایزه‌اش شد، اظهار تاسف کرد.
وزیر فرهنگ مصر در مراسم اعطای جوایز گفت: «خوشحال هستم که فیلم ایرانی جایزه اصلی جشنواره ما را برنده شد... بین ما و ایران مشکلات سیاسی زیادی وجود دارد اما ما در دنیای هنر این مشکلات را نمی‌شناسیم... از برنده شدن فیلم ایرانی عمیقا خوشحال هستم زیرا این نشانه پیروزی هنر است... به کارگردان فیلم که به دلیل مشکلات سیاسی موجود، نتوانست در جمع ما حاضر شود، صمیمانه درود می‌فرستم.»
داستان فیلم "ملبورن" درباره زوج جوانی است که قصد دارند برای ادامه تحصیل به ملبورن در استرالیا بروند، اما چند ساعت قبل از پرواز درگیر یک ماجرای تراژیک می‌شوند.
نیما جاویدی، کارگردان "ملبورن" گفته است که ایده فیلمنامه خود را از یک تجربه شخصی گرفته است و به خاطر کمبود بودجه تمام ماجراهای فیلم را در یک آپارتمان طبقه متوسط شهری فیلمبرداری کرده است.
فیلم ملبورن، پیش از این در چند جشنواره سینمایی، از جمله در جشنواره بین‌المللی ونیز، به نمایش در آمده بود. نگار جواهریان و پیمان معادی بازیگران اصلی این فیلم هستند.
جشنواره فیلم قاهره قدیمی‌ترین و معتبرترین جشنواره سینمایی در جهان عرب است که در سال ۱۹۷۶ آغاز به‌کار کرد.
در این دوره در کنار دهها فیلم مستند و کوتاه، بیش از ۶۰ فیلم سینمایی از ۳۰ کشور جهان در جشنواره قاهره به نمایش درآمد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
فیلم کوتاه فیلمساز جوان ایرانی نامزد اولیه جایزه اسکار شد

فیلم کوتاه «پروانه» ساخته تلخون حمزوی،‌ در میان ده فیلم منتخب فهرست اولیه جایزه اسکار ۲۰۱۵ قرار گرفت.
تلخون حمزوی فیلمساز ایرانی مقیم سوئیس است که فیلم کوتاهش را به زبان آلمانی تهیه کرده و از طرف کشور محل اقامتش به اسکار فرستاده است.
خانم حمزوی در سال ۱۹۷۹ در تهران متولد شده و در ۷ سالگی به سوئیس مهاجرت کرده است. او که دارای مدرک فوق لیسانس فیلم‌سازی از دانشگاه هنر زوریخ است، با فیلم کوتاه «پروانه» پیش از این در چند جشنواره خارجی دیگر نیز شرکت کرده است.
کسب جایزه اسکار دانشجویی بهترین فیلم کوتاه خارجی در سال ۲۰۱۳ در شهر لس‌آنجلس،‌ از جمله موفقیت‌های این کارگردان به‌شمار می‌رود.
فیلم کوتاه ۲۵ دقیقه‌ای «پروانه» درباره دختری افغان است که به اردوگاه پناهندگان سوئیس وارد شده، اما زمانی که از وضع بد سلامت پدرش آگاه می‌شود تصمیم می‌گیرد تمام پولش را که به شکل غیرقانونی به دست آورده، برای خانواده‌اش ارسال کند؛ او برای این کار مجبور است به شهر زوریخ برود و از آنجا که گذرنامه معتبر ندارد، قادر نیست پول را ارسال کند و در همین زمان با دختری به نام «امیلی» آشنا می‌شود و ماجراهایی برای این دو در ادامه فیلم رخ می‌دهد.
«آیا» به کارگردانی اودد بینن و میهال برزیس، «مسی بغداد» ساخته سهیم عمرخلیفه، «بوگالو و گراهام» به کارگردانی مایکل لناکس، «کامیون پدر من» ساخته موریسیو اوساکی، «SLR» ساخته استفن فینگلتن و «تعطیلات تابستانی» ساخته حوفش گادول از دیگر فیلم‌های کوتاهی هستند که از میان ۱۴۱ فیلم شرکت‌کننده در این بخش، برای حضور در مراسم اسکار ۲۰۱۵ انتخاب شده‌اند.
از این میان، پنج فیلم برای حضور قطعی در اسکار برگزیده خواهند شد.
اسامی نامزدهای نهایی دریافت جوایز هشتاد و هفتمین مراسم اسکار در تاریخ ۱۵ ژانویه ۲۰۱۵ اعلام می‌شود و مراسم اسکار، شب ۲۲ فوریه ۲۰۱۵ در سالن دالبی هالیوود برگزار خواهد شد.
امسال فیلم سینمایی «امروز» به کارگردانی رضا میرکریمی به عنوان نماینده ایران برای رقابت در بخش بهترین فیلم خارجی زبان،‌ روانه اسکار شده است.
همچنین فیلم ایرانی «چند متر مکعب عشق»، ساخته جمشید محمودی نیز از طرف کشور افغانستان به اسکار معرفی شده است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
دختری یتیم فرزندخواندگی کیم کارداشیان را نپذیرفت

http://postimage.org/app.php
العربیه : «پینک» دختر ۱۳ ساله تایلندی که در یک یتیم خانه زندگی‌ می‌کند، پیشنهاد کیم کارداشیان میلیونر و ستاره تلویزیون را برای مادر خواندگی خود رد کرد.
این دختر یتیم تایلندی ترجیح داد در کنار دیگر دوستان یتیمش بماند و از آن‌ها دور نشود و در آینده به کشورش کمک کند.
به گزارش «میل آنلاین»، کیم کارداشیان از یکی از یتیم‌ خانه‌های تایلند که «بینک» در آن زندگی می‌کند، بازدید کرد. این یتیم خانه در بخش «وانگ ناگا» قرار دارد؛ منطقه‌ای که سونامی سال ۲۰۰۴، حدود ۴ هزار نفر از ساکنانس را به کام مرگ فرو برد.
کیم کارداشیان هنگامی که «پینک»‌ را دید، از او بسیار خوشش آمد و به او احساس علاقه کرد؛ مساله‌ای که باعث شد از مسئولان یتیم‌خانه بخواهد سرپرستی این دختر را به او واگذار کنند تا او را با خود به آمریکا ببرد. کیم کاردشیان حتی تلفنی همسر خود «کنی وست»‌ را در جریان تصمیمش قرار داد. این درخواست اما با مخالفت مودبانه دختر روبرو شد.
اما «پینک» می‌گوید از این که «این خانم ثروتمند مشهور» او را از میان دیگر ساکنان یتیم‌خانه برای بر عهده گرفتن سرپرستی انتخاب کرده، شگفت زده شده است. او همچنین تمایل قلبی خود را به «کارداشیان» ابراز کرده و او را «شخصیتی محبوب» توصیف کرد. اما از سوی دیگر تاکید کرد که پیش از حضور کارداشیان در یتیم خانه، نه او و نه دیگر دوستانش او را نمی‌شناختند.
اما مدیر یتیم خانه در گفت‌وگو با «میل انلاین» اظهار داشته که کارداشیان و خانواده‌اش پس از رد درخواست سرپرستی از سوی «پینک» دیگر با یتیم خانه تماس نگرفتند؛ با وجود این که مدیر به آن‌ها گفته بود که یتیم خانه نیازمند کمک است و پیشنهادهایی برای ارائه کمک به جز به سرپرستی گرفتن یکی از کودکان، ارائه داد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
خون‌آشام ایرانی در 'دختری شب تنها به خانه می‌رود'

http://postimage.org/
درنخستین اکران عمومی فیلم ایرانی "دختری شب تنها خانه می رود" در لس آنجلس، آنا لیلی امیرپور، سینماگر ایرانی ساکن کالیفرنیا، در سالن نیوآرت به پرسش های تماشاگران درباره فیلم خود پاسخ داد.
فیلم ۱۰۵ دقیقه ای "دختری شب تنها خانه می رود" نخستین تجربه بلند این فیلمساز زاده لندن و بزرگ شده میامی است که چند تهیه کننده فیلم های ترسناک هالیوود، از جمله الیجا وود، بازیگر فیلم‌های "ارباب حلقه ها" و دانیل نوا، تهیه کننده ایرانی، در ساخت آن مشارکت داشته اند.
با اعلام نامزدی خانم امیرپور در میان نامزدهای بهترین کارگردان فیلم اول برای جایزه "جان کاساویتیس" ایندیپندنت اسپیریت و توجهی که در چند ماه گذشته در جشنواره هایی چون ساندنس و لندن به این فیلم غیرمتعارف نشان داده شده، سازندگان آن امیدوارند تا با نمایش فیلم در فصل جوایز سینمایی آن را در محور توجه اهدا کنندگان جوایز گلدن گلوب و اسکار هم قرار بدهند.
"خون آشام" و مرگی که با یک نیش دندان یا گازگرفتگی آغاز می شود، یکی از سوژه های مورد علاقه فیلمسازانی است که برای ابراز احساسات و نظراتشان به زبان استعاره روی می آورند.
آنا لیلی امیرپور هم در فیلم خود از طریق شخصیت "دختر" که زنی چادری و خون آشام است، توانسته بیانگر معانی و مفاهیم مورد نظر خود باشد. هرچند فیلمساز در پاسخ به پرسش تماشاگرانی که به جنبه های سیاسی فیلم اشاره کردند گفت که فیلم او "به هیچ وجه سیاسی نیست و تحت تاثیر هیچ نظریه یا ایدئولوژی سیاسی نبوده است."
با این همه، این سینماگر با استفاده از موضوع"خون آشام" یا نوعی هیولا و اشباح ترس انگیز در فیلم خود، نه تنها با مسئله سیاست های جنسیتی ایران امروز بلکه با فرهنگ "پاپ" آمریکایی و اروپایی هم ارتباط ایجاد کرده است. موضوع هایی به شدت متفاوت از هم که کارگردان آنها را در کنار هم به نمایش می گذارد.
او در فیلم با استفاده از ایده های پراکنده تخیلی در زمینه هایی واقعی، یک "بدشهر" یا (شهر بد) ساخته است که فضایی خیالی در ایران را نشان می دهد و مکانی که "خون آشام" ها در آن کمین کرده اند.
در این "بدشهر" خالی از سکنه و متروکه، تلنبه های نفتی جلوی پالایشگاه، به غول های مکانیکی می مانند که حرکات ساعت وار و دائمی شان در زمینه فیلم، ازلی - ابدی می نماید. واقعیت هایی که سایه ای از سوداگری و داد و ستد را در کنار باورهای مذهبی در فضایی معلق درکنار هم قرار داده است. شهری صنعتی، که مردم آن را همان چند شخصیت فیلم تشکیل می دهند و در بستر خشک رودخانه اش اجساد مردگان به شیوه گورهای دسته‌جمعی انباشته شده است.
"من فیلمی ساخته ام و شما هم آن را تماشا کرده اید. هرگونه تعبیر شما از این فیلم چیزی است که در ذهن شما اتفاق افتاده است."
دیالوگ های مختصر فیلم به زبان فارسی با زیر نویس انگلیسی و موسیقی متن فیلم هم از "راک" های به یاد ماندنی ایرانی و تکنو پاپ های انگلیسی دهه ۱۹۸۰ برگرفته شده است.
"خون آشام"، دختری بی نام ونشان است و چادری به سر دارد. یا لااقل پوشش سیاهی که همه سرو اندام او را پوشانده و به صورتی او را از بقیه جهان جدا می سازد.
شیلا وند، (یکی از بازیگران فرعی فیلم "آرگو") در نقش این خون آشام بازی می کند.
تنها با نزدیک ترشدن دوربین به این بازیگر است که تماشاگر متوجه می شود پوشش او بیشتر شبیه به یک شنل دراکولایی است تا یک چادر سیاه که با وزش باد پشت سر او تکان تکان می خورد.
اسکیتی که از پسربچه داستان (با بازی میلاد اقبالی، پسر داریوش اقبالی) قاپ زده شده، وسیله نقلیه خون آشام است که در عین حال فضای خیالی "شهر بد" را هم به جایی در زمان حال حاضر گره می زند.
آنا لیلی امیرپور می گوید انگیزه نوشتن این داستان خون آشامی، وقتی به سراغش آمد که پوشیدن یک چادرمشکی را امتحان می کرده است: "وقتی چادر را سرم گذاشتم یکدفعه به سرم زد که اسکیت سواری کنم و بعد احساس کردم این کاراکتر می تواند خون آشام خوبی بشود."
او می گوید: "نمی خواستم این یک خون آشام معمولی که دست به قتل و خونریزی می زند باشد. می خواستم بی کنش و آرام باشد."
در فیلم، شخصیت "دختر" (خون آشام ) با گوش دادن به ترانه های "رترو" روی صفحه های گرامافون با عشقش "پرشن" (با بازی آرش مرندی) ارتباط برقرار می کند. "پرشن" نسخه ایرانی جیمز دین است که با تی شرتی سفید، شلوار جین و کت چرمی خاطره این ستاره دهه ۱۹۵۰ را در تماشاگر زنده می کند.
در این قصه غیرمتعارف، همه چیز ممکن است. "آرش"، نشئه، سرمست و راه گم کرده، در حال بازگشت از یک ماسک پارتی در لباس دراکولا، با "دختر" رویارو می شود.
در این ملاقات سوررئالیستی، جاذبه جنسی متقابلی بین این دو جرقه می زند. دو غریبه که هریک به نوبه خود با افراد و اشخاص مشابهی در "شهر بد" که مکان کوچکی است و ساکنان آن به هم پیوسته و و ابسته اند برخورد دارند.
پرشن، نزدیک ترین شخصیت به سمبل بی گناهی در فیلم است درحالی که شخصیت های فیلم در رده بندی هایی از انواع بد، بدتر و بدترین هستند و هریک چون لایه تازه ای به فیلمساز کمک می کنند تا در روایتگری داستان به هدفش نزدیک تر شود.
اشخاصی چون شخصیت لحاف کش (با بازی دومینیک رینز) که فحشا و مواد مخدر را تحت کنترل خود دارد. فاحشه پا به سن گذاشته با بازی موژان مارنو، که از طریق تنها شغلی که بلد است برای او کار می کند و حسین، پدر "پرشن" (با بازی مارشال منش، بازیگر ایرانی هالیوود) در نقش معتادی قمار باز، که عشق را در آغوش "فاحشه" جستجو کرده و هروئینش را ازطریق لحاف کش مهیا می کند.
فیلم، تجربه تماشای سینماگری ایرانی را با ارجاعاتی به جنبه های آشنای ژانرهای مختلف از "کله پاک کن" و "جاده مالهالند" دیوید لینچ گرفته ، تا "شهر چینی" رومن پولانسکی و "بلید رانر" ریدلی اسکات تا "تریلر" مایکل جکسون، و آثار اسپاگتی وسترن سرجیو لیونه و حتی قصه "بوف کور" صادق هدایت ، به بیان سینمایی متفاوتی می رساند:
"فضا و کاراکترهای فیلم من ایرانی هستند اما من با فرهنگ پاپ آمریکا بزرگ شده ام و اگر پدر و مادرم به این کشور مهاجرت نکرده بودند من هرگز فیلمساز نمی شدم و هرگز نمیتوانستم چنین فیلمی را در داخل ایران بسازم."
در "شهر بد" این "دختر" است که تصمیم می گیرد چه کسی بماند و چه کسی بمیرد. انگیزه او تنها خون آشامی نیست بلکه عطشی دارد که او را به جستجوی خوبی و راستی درخیابان های تاریک شهر کشانده و این سئوال ذهن تماشاگر را به خود مشغول می کند که آیا عشق می تواند همه چیز را عوض کند؟
در چنین زمینه ای، با فیلمبرداری لایل وینسنت (نامزد جایزه بهترین فیلمبرداری اسپیریت) و طراحی بصری ناتالی اوبراین است که بازیگران، از جمله یک گربه خیابانی، تم بازی را تعیین می کنند و درکنار یکدیگر در حول و حوش مسائل مختلف فیلم به حرکت درمی آیند.
آنا لیلی امیرپور درباره بازی گرفتن از گربه که در سالن سینما حضور دارد با همان بیان طنزگونه دیالوگ فیلمش می گوید: "بازی گرفتن از این گربه آسان بود. او مثل مارلون براندوست. باید آزاد بگذاریدش تا هرکاری که دلش می خواهد بکند."
خانم امیرپور که کار فیلمسازی را با ساختن فیلم های کوتاه آغاز کرده می گوید از همان زمان به قصه های ترسناک علاقمند بوده است: "فیلم کوتاه 'یک خودکشی کوچک' را در برلین ساختم. این ماجرای یک سوسک دچار افسردگی است که چون کسی او را دوست ندارد می خواهد خودکشی کند اما در همان روز خودکشی همه با او مهربان می شوند. نمی دانم چرا؟ اما آلمانی ها دوست دارند برای تهیه فیلم های عجیب و غریب پول خرج کنند. من چندین روز با دوربین و زانو بند کف خیابان های برلین چهاردست و پا یک سوسک کوچک را دنبال می کردم."
پروژه بعدی آنا لیلی امیرپور، فیلمی است درباره عشق و آدم خواری یا کانیبالیسم.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
«جیمزباند ۲۴»؛ از مونیکابلوچی تا آستون مارتین در «اسپکتر»

http://postimage.org/
سام مندز کارگردان قسمت جدید «جیمز باند» روز پنج‌شنبه ۱۳ آذر در یک نشست مطبوعاتی،‌ نام قسمت بیست و چهارم این مجموعه و اسامی تعدادی از بازیگران این فیلم را اعلام کرد.
«اسپکتر/شبح» نام بیست و چهارمین قسمت از سری فیلم‌های «مامور ۰۰۷» خواهد بود که اشاره به اسم یک گروه تروریستی دارد. این فیلم هم مانند فیلم قبلی مجموعه جیمزباند «اسکای فال»، توسط سام مندز کارگردان بریتانیایی‌تبار ساخته خواهد شد و مونیکا بلوچی و کریستوفر والتز از بازیگران اصلی این فیلم هستند.
بازیگر نقش مامور ۰۰۷ در اسپکتر، «دنیل کریگ» خواهد بود که در سه فیلم قبلی این مجموعه،‌ «کازینو رویال»، «ذره‌ای آرامش» و «اسکای فال» هم در نقش جیمزباند ظاهر شده بود.
کریگ پس از شون کانری، جورج لازنبی، راجر مور، تیموتی دالتون و پیرس برازنان، ششمین بازیگر جیمز باند در این سری فیلم‌هاست. این بازیگر ۴۶ ساله بریتانیایی همچنین قرار است در قسمت بیست و پنجم جیمزباند هم ایفای نقش کند.
اگر اتفاق خاصی رخ ندهد، «باند ۲۵» را که هنوز عنوان آن مشخص نشده،‌ سام مندز کارگردانی خواهد کرد و به احتمال فراوان در سال ۲۰۱۹ اکران خواهد شد.
مونیکا بلوچی،‌ بازیگر سرشناس ایتالیایی همراه با لیا سیدو، بازیگر فیلم «آبی گرم‌ترین رنگ است»، قرار است بازیگران زن اصلی فیلم جدید جیمزباند باشند.
رالف فاینس، دیگر بازیگر بریتانیایی تبار این فیلم هم در نقش معروف «M» ظاهر خواهد شد؛ نقشی که پیش از این،‌ جودی دنچ در تعدادی از مجموعه آثار جیمز باند، آن را ایفا کرده بود.
کریستوفر والتز، ‌بازیگر مورد علاقه کوئنتین تارانتینو و برنده دو جایزه اسکار هم در فیلم «جیمز باند ۲۴»، نقش اصلی منفی این فیلم و رهبر گروه «اسپکتر» را بازی خواهد کرد.
اما فیلم‌برداری «اسپکتر» ‌قرار است از روز دوشنبه ۸ دسامبر (۱۷ آذر) آغاز شود و بنا به گفته عوامل سازنده،‌ ساخت این فیلم هفت ماه در لوکیشن‌های مختلفی در بریتانیا، ایتالیا، مکزیک و اتریش به طول خواهد انجامید.
ماشین مامور «جیمز باند» در فیلم «اسپکتر» هم یک «آستون مارتین» مدل DB10 خواهد بود که در نشست مطبوعاتی فیلم،‌ از آن هم رونمایی شد.
آن‌طور که اعلام شده،‌ سکانس‌های اصلی تعقیب و گریز جدیدترین فیلم «جیمز باند»، بهار سال آینده در شهر رم ایتالیا مقابل دوربین خواهد رفت.
طبق برنامه،‌ «اسپکتر» ۲۳ اکتبر سال ۲۰۱۵ ابتدا در بریتانیا و سپس از ششم نوامبر همان سال در آمریکای شمالی روی پرده می‌رود.
فیلم‌نامه «اسپکتر» را جان لوگان - نویسنده فیلم‌نامه‌هایی مانند «گلادیاتور»، «هوانورد» و «آخرین سامورایی»- بر اساس شخصیت‌ ساخته شده توسط یان فلمینگ، خالق مجموعه رمان‌های جیمز باند، نوشته است و نیل پورویس و رابرت وید آن را بازنویسی کرده‌اند.
«اسکای فال»، ‌آخرین قسمت «جیمز باند» که در سال ۲۰۱۲ به نمایش درآمد، با فروش ۱.۱ میلیارد دلار در سطح جهان به پرفروش‌ترین فیلم در این مجموعه بدل شد و همچنین اولین فیلم بریتانیایی بود که در این کشور به فروشی بیش از ۱۰۰ میلیون پوند دست یافت.
سری فیلم‌های «جیمزباند» با فروش جهانی بیش از پنج میلیارد دلار، در جایگاه دوم فروش سری فیلم‌های دنباله‌دار تاریخ سینما، بعد از مجموعه فیلم‌های «هری پاتر» قرار دارد.


استیون هاوکینگ و علاقه به بازی در نقش منفی «جیمز باند»
اما یکی از خبرهای جالبی که در چند روز گذشته در خبرگزاری‌ها و وب‌سایت‌ها منتشر شده،‌ ابراز علاقه « استیون هاوکینگ»، فیزیک‌دان و کیهان‌شناس برجسته بریتانیایی برای بازی در یکی از نقش‌های منفی فیلم «جیمزباند» است.
هاوکینگ چهره‌ مشهوری که با وجود ناتوانی شدید جسمی‌اش یکی از برجسته‌ترین فیزیک‌دانان جهان محسوب می‌شود، در مصاحبه‌ای اعلام کرده که دوست دارد نقشی منفی را در فیلم‌های «جیمز باند» ایفا کند.
او گفته است: «نقش ایده‌آل من یک شخصیت منفی در یکی از فیلم‌های جیمزباند خواهد بود. فکر می‌کنم ویلچر و صدای کامپیوتری من، می‌تواند برای این نقش خوب باشد».
استیون هاوکینگ، چندی پیش سوژه فیلمی‌ زندگینامه‌ای به نام «تئوری همه‌چیز» شده است. این مستند درباره زندگی این فیزیکدان از دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ است و در آن «ادی ردمین» نقش جوانی او را ایفا می‌کند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
صفحه  صفحه 20 از 30:  « پیشین  1  ...  19  20  21  ...  29  30  پسین » 
تالار تخصصی سینما و موسیقی

اخبار هالیوود و سینمای جهان

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA