ارسالها: 12930
#231
Posted: 23 Feb 2015 13:33
'مرد پرندهای' بهترین فیلم اسکار ۲۰۱۵ شد
الخاندرو گونزالس ایناریتو به خاطر فیلم «بردمن» فاتح اصلی اسکار ۲۰۱۵ بود.
جوایز اصلی اسکار ۲۰۱۵ به فیلم «بِردمن» ساخته الخاندرو گونزالس ایناریتو اهدا شد. «بردمن» اسکار بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمبرداری و فیلمنامه ارژینال را از آن خود کرد.
هشتاد و هفتمین دوره مراسم اهدای جوایز اسکار، یکشنبه شب( ۲۲ فوریه) به وقت آمریکای شمالی(بامداد روز دوشنبه ۴ اسفند به وقت ایران) در سالن دالبی تیاتر هالیوود برگزار شد.
در این مراسم فیلمهای «بردمن» و «هتل بزرگ بوداپست»، هرکدام توانستند ۴ مجسمه اسکار را به خود اختصاص بدهند. فیلم «ویپلش» ۳ جایزه و فیلمهای «پسربچگی»، «تئوری همه چیز»، «بازی تقلید» و «تکتیرانداز آمریکایی» هم هرکدام یک اسکار دریافت کردند.
درحالی که پیش از این تصور میشد جایزه بهترین بازیگر اصلی مرد به خاطر بازی در فیلم «بردمن» به مایکل کیتون اهدا شود، ادی ردمین برای بازی در فیلم «تئوری همه چیز» اسکار را از آن خود کرد.
اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی زن هم به جولیان مور برای فیلم «همچنان آلیس» تعلق گرفت.
همچنین اسکار بهترین بازیگر زن مکمل برای فیلم «پسریچگی» به پاتریشیا آرکت اهدا شد و جایزه بهترین بازیگر مکمل مرد به جیکی سیمونز، بازیگر فیلم «ویپلش» رسید.
اسکار بهترین فیلم خارجی هم به فیلم لهستانی «ایدا» اهدا شد. این درحالی بود که پیش از این اکثر جوایز بهترین فیلم خارجی به فیلم روسی «لویاتان» رسیده بود.
ضمنا جایزه بهترین فیلم مستند بلند هم به فیلم «همشهری چهار» (Citizenfour) که به ماجرای ادوارد اسنودن میپردازد، تعلق گرفت.
جولین مور برای بازی در فیلم «همچنان آلیس» اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی زن را از آن خود کرد
لیست کامل برگزیدگان اسکار هشتاد و هفتم به شرح زیر است:
-اسکار بهترین فیلم به «بردمن» ساخته الخاندرو گونزالس ایناریتو تعلق گرفت.
-اسکار بهترین کارگردانی به الخاندرو گونزالس ایناریتو به خاطر کارگردانی فیلم «بردمن» اهدا شد.
- اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد به ادی ردمین برای بازی در فیلم «تئوری همه چیز» رسید.
- اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی زن به جولیان مور برای فیلم «همچنان آلیس» تعلق گرفت.
- اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی به گراهام مور نویسنده فیلمنامه «بازی تقلید» تعلق گرفت.
- اسکار بهترین فیلمنامه اریژینال به نویسندگان فیلم «بردمن» اهدا شد.
- اسکار بهترین موسیقی متن اریژینال به فیلم «هتل بزرگ بوداپست» رسید.
- اسکار بهترین ترانه اریژینال به جان لجند و کامن برای فیلم «سلما» اهدا شد.
- اسکار بهترین مستند بلند به فیلم «همشهری چهار»(Citizenfour) تعلق گرفت.
- اسکار بهترین تدوین به فیلم «ویپلش» اهدا شد.
- اسکار بهترین فیلمبرداری به امانوئل لوبزکی برای فیلم «بردمن» اهدا شد.
- اسکار بهترین طراحی صحنه بهفیلم «هتل بزرگ بوداپست» رسید.
- اسکار بهترین انیمیشن بلند به فیلم «شش قهرمان بزرگ» اهدا شد.
- اسکار بهترین انیمیشن کوتاه به فیلم «ضیافت» تعلق گرفت.
- اسکار جلوه های ویژه به فیلم «درمیان ستارگان» اهدا شد.
- اسکار بهترین بازیگر زن مکمل برای فیلم «پسربچگی» به پاتریشیا آرکت اهدا شد.
- اسکار بهترین صداگذاری بهفیلم «تک تیرانداز آمریکایی» تعلق گرفت.
- اسکار تدوین صدا به فیلم «ویپلش» اهدا شد.
- اسکار بهترین فیلم کوتاه مستند به فیلم خط تلفن اضطراری اهدا شد.
- اسکار بهترین فیلم کوتاه داستانی به تماس تلفنی تعلق گرفت.(در این بخش فیلم «پروانه» ساخته فیلمساز ایرانی تلخون حمزوی نیز نامزد دریافت اسکار بود.)
- اسکار بهترین فیلم خارجی به فیلم لهستانی «ایدا» اهدا شد.
- اسکار بهترین گریم به فرانسیس هانن و مارک کولیر برای فیلم «هتل بزرگ بوداپست» اهدا شد.
- اسکار بهترین طراحی صحنه و لباس به میلنا کونانرو برای فیلم «هتل بزرگ بوداپست» تعلق گرفت.
- اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد به جیکی سیمونز، بازیگر فیلم «ویپلش» رسید.
اجرای هشتاد و هفتمین مراسم اسکار را نیل پاتریک هریس، بازیگر مجموعههای تلویزیونی برعهده داشت.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#232
Posted: 25 Feb 2015 00:32
سرگذشت تلخ آنه فرانک، این بار از دیدگاه پدرش
کتاب "خاطرات آنه فرانک" که تا کنون به ۷۰ زبان ترجمه و منتشر شده، برای نخستین بار دستمایهی فیلمی آلمانی با عنوان "دخترم، آنه فرانک" قرار گرفته است. این فیلم داستانی ـ مستند، تولید شبکه اول تلویزیون آلمان است.
زندگی و مرگ تکاندهندهی آنه فرانک، بارها الهامبخش سینماگران جهان بوده است. این دختر یهودی تجربیات خود را در طول اشغال هلند از سوی آلمان نازی در جنگ جهانی دوم، در مخفیگاهی در آمستردام در دفتر خاطرات روزانهی خود به رشتهی تحریر درآورده است.
نخستین فیلم بر مبنای خاطرات این دختر آلمانی زادهی فرانکفورت در سال ۱۹۵۹ به کارگردانی سینماگر آمریکایی، جرج استیونس، ساخته شد. این فیلم یک سال بعد، برندهی سه جایزهی اسکار شد. شلی وینترز، هنرپیشهی آمریکایی، از جمله، این جایزه را برای بهترین نقش مکمل بازیگر زن به دست آورد.
بر اساس تجربیات تلخ این دختر ۱۵ ساله در "خانهی پشتی"، حتی اجرایی موزیکال نیز تهیه شده است که هر از گاهی در تئاتر آمستردام بهروی صحنه میرود.
کیرا رزاری، طراح آلمانی بازیهای کامپیوتری نیز، برای جوانانی که میخواهند زندگی روزمرهی این تینایجر بیگناه را در چارچوب "تجربهای اینتراکتیو" زنده کنند، یک بازی رایانهای طرح ریخته که فضای سرشار از ترس و وحشت حاکم بر "خانهی پشتی" محل زندگی آنه را به خوبی به کاربر منتقل میکند.
اکنون شبکه اول تلویزیون آلمان برای نخستین بار فیلم داستانی ـ مستندی با عنوان "دخترم، آنه فرانک" به کارگردانی مستندساز ۵۷ سالهی آلمانی، رایموند لی، تهیه و در اواسط ماه فوریه از این کانال پخش کرده است.
فیلمی متفاوت
ویژگیهای این فیلم داستانی ـ مستند، در پرداخت شخصیتها، زاویهی دید و استفاده از مدارک و اسنادی است که تا کنون در آثار دیگر بهکارگرفته نشده است.
رایموند لی، از جمله شخصیت مامور پلیس مخفی آلمان نازی (گشتاپو) که آنه فرانک را پس از "لو رفتن" دستگیر کرد، به گونهای متفاوت به تصویر کشیده است. این مستندساز برای نشان دادن خصلتهای فردی مامور مربوطه که کارل یوزف سیلبرباور نام داشت، از مصاحبهای که وی در جریان محاکمهی خود در سال ۱۹۶۲ با روزنامهنگاری بنام هوف در وین داشته، سود برده است.
رایموند لی در این رابطه میگوید: «ما بعد از ترجمهی این مصاحبه دریافتیم که نازیها در پایان دورهی ناسیونال سوسیالیسم دربارهی قربانیان خود چگونه فکر میکردند.»
فیلم داستانی ـ مستند "دخترم، آنه فرانک"، برای نخستین بار ماجراهایی که در این دوران بر سر این دختر "دربند" رفته، از زاویهی دید پدر او، اوتو فرانک، بازگو میکند. اوتو فرانک، پس از قدرتگیری نازیها در سال ۱۹۳۳ در آلمان، به پایتخت هلند، آمستردام، گریخت و به یاری دوستان و آشنایان خود کسب و کاری راه انداخت. پس از چندی، افراد دیگر خانواده نیز راهی این شهر شدند.
آنه که با پدربزرگ و مادر بزرگ خود در شهر آخن آلمان زندگی میکرد، آخرین کسی بود که در فوریهی سال ۱۹۳۴ به خانوادهی خود در آمستردام پیوست. ۷ سال بعد، هلند در ماه مه سال ۱۹۴۰ به اشغال نازیها درآمد و به این ترتیب آرامش و رفاه خانوادهی فرانک نیز به پایان رسید.
سرنوشت تلخ یهودیان هلند
اشغالگران ارتش هیتلری و هواداران هلندی آنان، ۲ سال بعد، در ژوئیهی ۱۹۴۲ عملیات جمع آوری یهودیان از سراسر این کشور و اسکاندادن آنان در وستربورک (اردوگاه موقتی در اطراف شهر آسن هلند، نزدیک به مرز آلمان) را آغاز کردند. مقصد نهایی این قربانیان، اردوگاه کار اجباری آشویتس- برکناو و سوبیبور در لهستان تحت اشغال آلمان بود.
رایموند لی در فیلم خود نه تنها از بازیگران حرفهای و فیلمهای مستند تاریخی، بلکه همچنین از بریدههای مصاحبههای گوناگون با بازماندگان هولوکاست و دوستان آنه فرانک نیز استفاده کرده است. بهگفته رایموند لی شکل مستند ـ درام فیلم برای انتقال پرشهای زمانی و زاویههای روایتی مختلف، بهترین شکل درخور است. او در این رابطه میگوید: «فرم مستند ـ درام این امکان را به ما میدهد که در حین بازگویی رویدادهای زمان حال، چند سال به جلو برویم و مثلا چگونگی دستگیری آنه فرانک را نشان بدهیم.»
مخفیگاه خانوادهی فرانک، در اوت ۱۹۴۴ لو رفت و بیشتر افراد خانواده از سوی پلیس مخفی آلمان نازی بازداشت و به اردوگاههای کار اجباری منتقل شدند.
"کیتی" تاریخساز
در فیلم "دخترم، آنه فرانک"، بیشتر رویدادهای زندگی کوتاه او در چهاردیواری "خانهی پشتی"، هنگامی که در حال نوشتن خاطرات خود است، به تصویر کشیده میشود. آنه در سال ۱۹۴۲ به مناسبت سیزدهمین سالروز تولد خود، دفتر خاطراتی هدیه گرفت که بعدها آن را "کیتی" خواند و نوشتن تجربیات روزمرهی خود را در آن آغاز کرد.
"کیتی" به مدت دو سال بهترین دوست آنه بود. در واپسین روزهای پیش از دستگیری، آنه فرانک در این دفتر نوشته بود: «شاید بتوانیم در سپتامبر، وقتی جنگ به پایان رسید، دوباره به مدرسه برویم.»
آنه در این دفتر که جلد شطرنجی سپید و سرخی داشت، نه تنها زندگی روزمره، احساسات، امیدها و آرزوهایش را مینوشت، بلکه از اندیشهها و نظراتش هم سخن میگفت: «کیتی عزیز، من باور نمیکنم که گناه جنگ فقط بر دوش رهبران و حکومتگران و سرمایهداران باشد. نه، این طور نیست. ظاهرا آدمهای معمولی هم در آن سهیم هستند، وگرنه کسی در آن شرکت نمیکرد.»
رایموند لی، در بارهی نمایش فضای امید و وحشت در آمستردام و تاثیر آن بر جو مخفیگاه فرانکها میگوید: «در این مستند ما نمیتوانیم آمستردام سال ۱۹۴۴ را نشان دهیم. ما تنها میتوانیم فشاری که مخفیشدگان تحت آن زندگی میکردند تصور کنیم. ما فقط میتوانیم جو تحت تعقیب قرار داشتن و مورد خیانت واقع شدن را که به بهای زندگی بسیاری از انسانها تمام شده، حدس بزنیم.»
آنه فرانک در مارس ۱۹۴۵، در سن پانزده سالگی در اردوگاه کار اجباری برگن ـ بلزن درگذشت. میگویند دلیل فوت او ابتلا به بیماری حصبه بوده است. این اردوگاه، تنها چند هفته پس از مرگ آنه از سوی متفقین آزاد شد.
اوتو فرانک، یادداشتهای روزانهی دختر خود را ابتدا در سال ۱۹۴۷ منتشر ساخت. او در این باره در فیلم میگوید: «مدتها طول کشید تا بتوانم دفتر خاطرات آنه را بخوانم. ولی بعد از خواندن آن از تفکرات عمیق دخترم تعجب کردم. این آنه با کسی که من به عنوان دخترم میشناختم، کاملا متفاوت بود».
کتاب "خاطرات آنه فرانک" تا کنون به ۷۰ زبان ترجمه شده و بیش از ۳۰ میلیون نسخه از آن به فروش رفته است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#233
Posted: 25 Feb 2015 23:47
کارتون جدید لورل و هاردی در پنجاهمین سالگرد درگذشت استن لورل
پنجاه سال از درگذشت «استن لورل»، کمدین معروف آمریکایی میگذرد و به همین مناسبت «گومانت انیمیشن»، از استودیوی فرانسوی گومانت اعلام کرده که سری جدید کارتونی لورل و هاردی را تولید خواهد کرد.
به نوشته مجله «ورایتی»، استودیوی فیلم ۱۲۰ ساله گومانت تأیید کرده که برای تولید سری جدید انیمیشن دو بعدی لورل و هاردی را بر اساس شخصیتهای زوج «استن لورل» و «اولیور هاردی» سرمایهگذاری کرده و حقوق این مجموعه را از شرکت «لری هرمان» خریداری کرده است.
پنجاه سال پیش نخستین مجموعه کارتونی لورل و هاردی منتشر شده بود.
شخصیتهای لورل و هاردی، که استن لورل و اولیور هاردی نقششان را بازی میکردند، در دهه ۱۹۲۰ به شهرتی جهانی رسیدند. این دو بازیگر سینما با فیلمهای صامت شروع کردند و در نهایت در بیش از ۱۰۰ فیلم سینمایی در کنار یکدیگر ظاهر شدند.
اینک در پنجاهمین سالگرد درگذشت استن لورل «پیر گومانت»، مدیر عامل شرکت «گومانت انیمیشن»، اعلام کرد که این مجموعه تصمیم دارد سریالی کارتونی را با رنگ و رویی جدید بر اساس دو شخصیت محبوب سینما تولید کند: «بدون شک لورل و هاردی از شناخته شدهترین چهرههای دنیا هستند و شخصاً سالهای سال آرزو داشتم که بتوانم به نوعی این اثر به یاد ماندی را دوباره مطرح کنم. سال ۱۹۶۶ هانا باربارا یک سریال کارتونی ۱۵۶ قسمتی لورل و هاردی ساخت و هواداران این دو در سرتاسر دنیا عاشق این مجموعه شدند. ما میخواهیم که آنها را با رنگ و رویی تازه و طراحی و حس و حالی امروزی ارائه کنیم و در عین حال طنز آنها را هم حفظ کنیم، یعنی چیزی که لورل و هاردی را به شهرتی جهانی رساند».
مجموعه جدید لورل و هاردی ۷۸ قسمت هفت دقیقهای خواهد داشت و بچههای ۵ تا ۸ ساله مخاطبین اصلیش خواهند بود؛ گرچه به گفته تولیدکنندگان آن «بچهها از همه گروههای سنی» با این کارتون جدید ارتباط برقرار خواهند کرد.
روزنامه «تلگراف» هم در مطلبی به مناسبت پنجاهمین سالگرد درگذشت استن لورل به آغاز کار او و شروع همکاریش با اولیور هاردی پرداخت. به نوشته این روزنامه، لورل (که به هنگام تولد «آرتور استنلی جفرسون» نام داشت) روز ۲۳ فوریه سال ۱۹۶۵، ۴ اسفند سال ۱۳۴۳، درگذشت، او و «اولیوِر نوروِل هاردی» هر دو در اواخر دهه چهارم زندگی خود بودند که به معنای واقعی کلمه موفقیت بر روی صفحه نقرهای را تجربه کردند. یک بار در سال ۱۹۳۲ برای فیلم کوتاهشان به نام «جعبه موسیقی» برنده جایزه اسکار شدند و یک بار دیگر در سال ۱۹۳۵ برای فیلم «این به آن در» نامزد دریافت یک اسکار دیگر.
«پال مِرتون»، کمدین بریتانیایی، زمانی گفت که بین تمام فیلمهای لورل و هاردی صامتها را ترجیح میدهد و از بین آنها هم فیلم «کسب و کار حسابی» محصول سال ۱۹۲۹ را، فیلمی که در آن دو دوست چاق و لاغر معروف سینما نقش دو فروشنده دورهگرد را بازی میکنند که به در خانهها میروند و تلاش میکنند درخت کریسمس بفروشند.
اما تأثیر لورل و هاردی روی دنیای سینما و کمدی بسیار فراتر از دوران سینمای صامت است، برای نمونه تکه کلام «دوه!...»، که شخصیت «هومر سیمپسون» در کارتون «سیمپسونها» تکرار میکند، از «فینالیسون» گرفته شده، یعنی همان بازیگر سیبیلوی اسکاتلندی که در ۳۳ فیلم لورل هاردی بازی کرد.
«کرت وونگوت»، نویسنده «سلاخخانه شماره پنج»، هم در توصیف میزان تأثیرپذیریش از لورل و هاردی گفته بود: «یادم هست از شدت خنده از کارهای این دو رودهبُر میشدم. اما یک جور تراژدی هم اینجا وجود داشت. این دو مرد برای دنیای واقعی ما بیش از حد شیرین هستند و در چنین فضایی همیشه یک خطر هست که تهدیدشان میکند.»
هاردی در توصیف شخصیت «لورل و هاردی» گفته بود: «این دو تا آدمی که ما نقششان را بازی میکردیم، انسانهای خیلی خیلی خوبی بودند و هیچ وقت به هیچ جا نرسیدند چون به شدت خنگ بودند اما خودشان هیچ وقت نفهمیدند که تا این حد خنگ هستند.» یا آنطور که لورل در اولین گاف به هاردی میگوید: «من اینقدر که ظاهر تو نشان میدهد احمق نیستم!»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#234
Posted: 28 Feb 2015 19:04
آیا رفتار جان تراولتا در مراسم اسکار ناپسند بود؟
به نظر می رسید که جان تراولتا تلاش خواهد کرد تا اشتباه بزرگ خود در مراسم اسکار سال گذشته را به شکلی جبران کند. اما این هنرپیشه ۶۱ ساله در مراسم امسال نیز با رفتاری که برخی آن را ناپسند توصیف کرده اند، همه را به واکنش واداشت.
سال گذشته او هنگام معرفی آدینا منزل، خواننده و ترانه سرای آمریکایی، روی صحنه مراسم اسکار اشتباه کرد و او را آدله دازیم نامید و بعد به خاطر این اشتباه، خود را به طنز گرفت و سرزنش کرد.
در مراسم اسکار امسال، او نام این خواننده را درست بیان کرد اما بعد که روی صحنه در کنار یکدیگر قرار گرفتند جان تراولتا شروع کرد به نوازش کردن صورت آدینا منزل تاجایی که کاملا مشخص بود این خواننده زن از رفتار او کاملا ناراحت است.
قبل از شروع مراسم نیز، هنگام عبور ستاره های سینما از روی فرش قرمز، جان تراولتا بیش از حد به اسکارلت جوهانسون نزدیک شده بود و از روی عکس و فیلم های این لحظات می شود دید که اسکارلت جوهانسون آزردگی خود از این رفتار را به وضوح نشان می دهد.
از قرار معلوم آدینا منزل و اسکارلت جوهانسون تنها کسانی نبودند که از رفتار جان تراولتا آزرده و دلخور شده اند.
روزنامه بوستون گلوب نوشت: "تراولتا نزدیک می شود و دیگران منزجر". روزنامه ایوینینگ استاندارد نیز این رفتار او را "ناشیانه ترین و نامناسب ترین لحظه در مراسم اسکار" توصیف کرد.
رابی کالینگ، منتقد فیلم روزنامه تلگراف، از این هم جلوتر رفت و نوشت: "نحوه برخورد تراولتا با جوهانسون سکسیسم (برخوردهای جنسیتی) در هالیوود را به وضوح نشان داد."
این ماجرای جنجالی بار دیگر این سئوال را مطرح می کند: تفاوت و مرز دقیق بین بغل کردن دوستانه با لمس بیش از حد و نامناسب بدن طرف مقابل در کجاست؟ و آیا در دنیای هالیوود که ظاهرا همه با هم نزدیکند و احساسات خود را با در آغوش گرفتن یکدیگر نشان می دهند، رفتار بیش از حد "خودمانی" جان تراولتا قابل توجیه است؟
به اعتقاد لیز بروئر، کارشناس و آموزگار رفتار و آداب در محیط های جمعی، در هیچ جمع و محیط عمومی این رفتار جان تراولتا جذاب، دوستانه و قابل قبول تلقی نخواهد شد.
او می افزاید:"اسکار یک مراسم موقر و مودبانه است و نحوه رفتار مناسب خود را می طلبد. افرادی که روی صحنه می روند و یا در مراسم حاضر می شوند، جلوی دوربین هستند و صنعت سینما و حرفه بازیگری را نمایندگی می کنند."
"نمی دانم هدف او از این رفتار چه بود، آیا می خواست جلب توجه بکند؟ من نمی دانم که جان تراولتا در زندگی خصوصی چقدر با اسکارلت جوهانسون آشناست ولی چنین رفتاری جلوی دوربین و در یک مراسم عمومی کاملا ناپسند است."
دانیل پست سنینگ از موسسه رفتار و آداب امیلی پست در آمریکا می گوید: "در هر محیط کاری و حرفه ای لمس بدن دیگران به هر شکلی، همیشه مسئله ای بحث برانگیز و مهم است. نکته اصلی در یک رفتار جمعی صحیح این است که فرد و یا افراد مقابل، احساس راحتی بکنند و به همین خاطر باید به همه احترام گذاشت و برخوردی دوستانه داشت."
او می افزاید: "از واکنش آدینا منزل می توان به خوبی دید که او از رفتار جان تراولتا ناراحت است ولی در آن لحظه نمی تواند فریاد بزند که بس کن! چون آنها روی صحنه اند. وقتی که آدینا منزل خود را از او دور می کرد جان تراولتا باید می فهمید که طرف مقابل از رفتار او ناراضی است."
"این داستان من را به یاد یک ماجرای دیگر می اندازد. جورج دبلیو بوش رییس جمهور سابق آمریکا در یکی از جلسات رسمی کشورهای گروه ۸ خواست شانه های آنگلا مرکل را ماساژ بدهد. ولی خانم مرکل با یک واکنش سریع او را پس زد."
آقای سنینگ می گوید در عرف رایج در آمریکا فاصله مناسبی که بین دو فرد باید رعایت شود حدود ۴۰ سانتی متر است. در هر لحظه و شرایطی که کسی بخواهد از این فاصله متعارف عبور کند باید بداند که چه ضوابط و ملاحظاتی در آن رابطه حاکم است.
او می افزاید:"توصیه ما این است که بهترین روش معارفه، دست دادن است ولی اگر در شرایطی کسانی ترجیح می دهند که به شکل دوستانه یکدیگر را بغل کنند بهتر است قبل از این کار با نگاه کردن به چشم طرف مقابل و دادن علامت و نشانه های لازم به آنها بگویند که چنین قصدی دارند."
توصیه دیگر او این است که در تماسهای اجتماعی و یا رفتار با دیگران در محیط های کاری و حرفه ای همیشه باید با هر دو جنس ( زن و یا مرد) رفتار یکسانی داشت. او می افزاید:"به عنوان مثال اگر جان تراولتا همراه با یک بازیگر مرد روی صحنه می رفت آیا تا این حد به بدن او نزدیک می شد؟"
هفته گذشته جو، بایدن معاون رییس جمهور آمریکا، به خاطر انداختن دست های خود دور گردن خانم استفانی کارتر، همسر اشتون کارتر، وزیر دفاع جدید آمریکا، در مراسم معارفه او به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.
دانیل پست سنینگ می گوید:"من بعید می دانم که آقای بایدن به این شکل و تا این حد به بدن یک مقام و یا کارمند مرد نزدیک شود و بخواهد در گوش او چیزی بگوید."
اصل مهم دیگر دقت در هدف شما از چنین رفتارهایی است و اینکه با این رفتار خود می خواهید چه چیزی را به دیگران برسانید.
دانیل پست سنینگ می گوید: "در مورد رفتار جان تراولتا با آدینا منزل به نظر می رسید که هدف اصلی جلب توجه این زن بود و به همین خاطر تلاش می کرد صورت این خواننده را به سمت نگاه خود برگرداند. اما در هر حالت لمس کردن صورت دیگران در یک محیط حرفه ای و کاری عمل بسیار خطایی است."
به گفته این کارشناس در ضرب المثل های محاوره ای در آمریکا برای رفتاری شبیه به جان تراولتا عبارت ویژه ای خلق شده: "کسی که نمی تواند دست هایش را برای خودش نگه دارد."
آقای سنینگ می افزاید که رفتار نامناسب و عدم رعایت عرف مودبانه نه فقط روی فرد مقابل بلکه روی تمام کسانی که شاهد این صحنه هستند تاثیر منفی خواهد گذاشت. و در مورد مراسمی مثل اسکار، که در سراسر جهان میلیونها بیننده دارد، این تاثیر بسیار گسترده و موثر است.
او می گوید که فردای این ماجرا رفتار جان تراولتا روی شبکه های اجتماعی واکنش گسترده ای را برانگیخت.
توصیه کلی او این است: "در مورد نحوه معارفه و سلام و علیک با دیگران در محیط کار باید به شدت دقت و احتیاط کرد؛ در غیر این صورت، فردای آن روز رفتار شما به یک موضوع مورد بحث در شبکه های اجتماعی بدل خواهد شد."
توصیه های دانیل پست سنینگ، کارشناس رفتار و آداب
موارد ممنوع در رفتار متعارف و مودبانه در محیط های کاری
دست ها: بهترین و مناسب ترین روش دست دادن است. گاهی اوقات افراد هر دو دست خود را به کار می برند ولی چندان معمول نیست و بهتر است قبل از چنین کاری عرف و ضوابط این حرکت و آمادگی طرف مقابل را بسنجید.
بازوان: مثل دست ها استفاده از بازوان تا حد نوازشی اندک بر شانه دیگران اشکالی ایجاد نمی کند. ولی در این مورد و یا در مورد بغل کردن، باید با نگاه به چشم طرف مقابل به آنها اطلاع داد که قصد چنین کاری را دارید.
صورت: توصیه ما به همه این است که در محیط های کاری حتی به صورت خودشان هم دست نزنند؛ بنابراین لمس کردن و دست زدن به صورت دیگران هم کاملا خطاست.
رانها: دست زدن و یا لمس کردن ران دیگران نقض حریم شخصی، بی احترامی و کاری به شدت ناپسند است.
شکم: لمس کردن شکم دیگران به هیچ وجه جایز نیست.
باسن: مطلقا نادرست و بی ادبانه است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#235
Posted: 28 Feb 2015 19:08
لباس ۱۵۰هزار دلاری لوپیتا نیونگو پس از مراسم اسکار در هالیوود دزدیده شد
لباس ۱۵۰هزار دلاری لوپیتا نیونگو که در مراسم جوایز اسکار امسال به تن کرده بود، در هالیوود دزدیده شده است.
روی این لباس دست دوز که توسط شرکت کلوین کلاین تهیه شده، ۶ هزار مروارید سفید طبیعی دوخته شده است.
گزارش ها حاکی از آن است که در زمانی که نیونگو از اتاقش در هتل لندن بیرون رفته بود به سرقت رفته است.
نیونگو در سال ۲۰۱۴ برای بازی در فیلم ۱۲ سال بردگی جایزه اسکار بهترین بازیگر زن نقش مکمل را برد و در مراسم اسکار امسال نیز برای اعلام برنده اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل روی سن رفت.
پلیس از بررسی فیلم دوربین های مداربسته خبر داده است.
گزارش های ضد و نقیضی در این زمینه منتشر شده و هنوز مشخص نیست که این لباس سه شنبه شب یا در طول روز چهارشنبه دزدیده شده است.
طراحی این لباس را فرانسیسکو کاستا برای کلوین کلاین بر عهده داشت و ۲۵ نفر به مدت ده هفته این شش هزار مروارید را با دست به آن دوختند.
لوپیتا نیونگو که متولد کنیاست، روی فرش قرمز مراسم اسکار به خبرگزاری اسوشیتدپرس گفت که با مرواریدها و جواهراتش خواسته است که به پرینس، خواننده ادای احترام کند.
این بازیگر ۳۱ ساله درباره لباسش گفته بود ما [با طراح لباس] درباره این حرف زدیم که لباس طرحی سیال و روان داشته باشد. می خواستم یادی باشد از دریا.
هنوز هیچ کس در این خصوص بازداشت نشده و نمایندگان کلوین کلاین نیز حاضر به اظهار نظر نشده اند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#236
Posted: 1 Mar 2015 00:44
بازیگر آقای اسپاک مجموعه پیشتازان فضا درگذشت
لئونارد نیمونی، که نقش آقای اسپاک در مجموعه علمی تخیلی "پیشتازان فضا" را بازی می کرد، در ۸۳ سالگی در لس آنجلس درگذشت.
پسر او، آدام، گفت که او روز جمعه در اثر یک بیماری مزمن ریوی درگذشت.
نیمونی سال ها بازیگری و کارگردانی کرد.
با این حال مشهورترین نقشش بازی در مجموعه فیلم ها و سریال پیشتازان فضا در قالب موجودی نیمه زمینی، نیمه والکانی (اهل سیاره والکان) بود.
اولین قسمت از مجموعه سینمایی با عنوان "پیشتازان فضا: فیلم سینمایی" در سال ۱۹۷۹ و پس از موفقیت سریال تلویزیونی اش ساخته شد.
اوایل هفته جاری گزارش شد که او پس از ابتلا به درد سینه شدید روز ۱۹ فوریه به بیمارستان برده شده بود.
او بعدتر در توییترش نوشت: "زندگی مثل باغ است. لحظه های بی نقص می توان داشت، ولی نمی توان جز در حافظه [در جایی دیگر] نگه داشت."
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#237
Posted: 1 Mar 2015 00:47
دفاع تمامقد اسکارلت جوهانسن از جان تراولتا: بوسه خیلی شیرینی بود
تقاطع: اسکارلت جوهانسِن از بوسهی پر حرف و حدیث جان تراولتا بر صورتش بر روی فرش قرمز مراسم اسکار امسال دفاع کرد.
جوهانسن ۳۰ ساله به خبرگزاری اسوشیتدپرس گفته: «سالها بود که جان را ندیده بودم و برخورد گرم او با من همیشه باعث خوشحالیام است.»
پیشتر در تصاویر منتشرشده از این صحنه، اینطور به نظر میرسید که جوهانسن از اینکه به آن شکل از پشت توسط تراولتا بوسیده میشود، احساس خوبی ندارد.
حال او با رد این برداشت، میگوید: «آن عکس تنها یک فریم از یک برخورد را نشان میدهد و نمیتواند گویای واقعیت قبل و بعد از آن باشد. بوسهی جان خیلی شیرین و کاملا پذیرفته شده بود.»
بازیگر فیلم "ویکی کریستینا بارسلونا" در دفاع از جان تراولتا تاکید کرده: «هیچ چیز عجیب و غریب، ترسناک و یا نامناسبی دربارهی او وجود ندارد.»
با این وجود، این بوسه، تنها حرکت پرحاشیهی این بازیگر ۶۱ ساله در شب اسکار نبود. او روی سن نیز صورت ایدنا مِنزِل، دیگر بازیگر امریکایی را به شکل نامناسبی در دستش گرفت که این حرکت او انتقادهای گستردهای را به همراه داشت.
بازیگر فیلم "تغییر چهره" بعدتر در گفتگویی با شوی تلویزیونی "جیمی کیمل" غیرعادی بودن کار خود را قبول کرد و گفت: «ظاهرا بیش از اندازه با چانهی او بازی کردم.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#238
Posted: 7 Mar 2015 13:25
هریسون فورد با سقوط هواپیمای شخصی مجروح شد
هریسون فورد بازیگر سینما در حادثه سقوط هواپیمای شخصیاش در نزدیکی لسآنجلس مجروح شد.
این بازیگر ۷۲ ساله آمریکایی که ستاره فیلم های ایندیانا جونز و جنگ ستارگان است در حال پرواز با هواپیمای شخصی مدل قدیمی خود بود که موتور هواپیما دچار نقص شد و به زمین برخورد.
در زمان رسیدن ماموران امداد به محل سانحه، وضعیت عمومی آقای فورد نسبتا باثبات گزارش شده است.
این بازیگر سینما به بیمارستان منتقل شده و یک وبسایت محلی گزارش داده که او از ناحیه سر دچار جراحات شده است.
بنا به گزارش ها، آقای فورد اندکی پس از برخاستن از فرودگاه سانتامونیکا متوجه نقص فنی در بخش موتور هواپیما شد و تلاش کرد تا فورا به مبدا پرواز بازگردد.
آقای فورد تنها سرنشین این هواپیمای قدیمی بازمانده از جنگ جهانی دوم بوده است.
مقامهای محلی از آغاز تحقیقات درباره علت سقوط این هواپیما خبر داده اند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#239
Posted: 10 Mar 2015 17:22
ایرانیان و یهودیان به روایت یک عاشقانه حماسی
یکی از واکنشهایی که سخنرانی جنجالی بنیامین نتانیاهو در کنگره آمریکا برانگیخت استفاده او از قصه به جای سند عینی بود. این قصه بر اساس افسانه ای است که از "دشمنی دیرینه ایرانیان و یهودیان" سخن می گوید.
بنیامین نتانیاهو با رجوع به "کتاب استر" از عهد عتیق که به عنوان قصه ای – در مقابل نوشتار مستند و تاریخی – مطرح است، مرز بین فانتزی و واقعیت را برای اثبات دیدگاههای سیاسیاش شکست. به گفته مورخانی مثل مایکل کوگان و آدل برلین این اشتباه همیشه تکرار شده و در طول تاریخ، قصه استر بارها با تاریخنگاری اشتباه گرفته شده است.
نتانیاهو از دسیسهچینی یک وزیر قدرتمند پارسی گفت که قصد داشته تا "ملت یهود را حدود ۲۵۰۰ سال پیش نابود کند. اما یک زن شجاع یهودی، ملکه استر، این دسیسه را فاش کرد و به یهودیان این فرصت را داد تا آنها بتوانند از خودشان در مقابل دشمنانشان دفاع کنند."
هالیوود متهم است که در شماری از فیلم ها، تاریخ ایران را وارونه یا مخدوش به تصویر کشیده، ولی این بار یک سیاستمدار در حالی تاریخ را به شیوه فیلمی تخیلی ترسیم کرده که استثنائاً خود هالیوود همین داستان را ۵۵ سال پیش با انصاف و تخیل بیشتری بازگو کرده است.
هالیوود در سال ۱۹۶۰ به سراغ "کتاب استر" رفت تا این داستان را در قالب اثر حماسی "استر و شاه" بازسازی کند، فیلمی که با استفاده از این افسانه، تصویری متفاوت با نتانیاهو از ایرانیان و رابطه آنها با یهودیان میدهد.
کارگردان فیلم، رائول والش (۱۹۸۰-۱۸۸۷) بود، یکی از مهمترین، پرکارترین و محبوبترین کارگردانان تاریخ سینمای آمریکا که نزدیک به ۱۴۰ فیلم ساخت و کارنامهاش از سینمای صامت شروع شده و تا دهه ۱۹۶۰ امتداد پیدا کرد.
ایرانیان و یهودیان
تمرکز فیلم، برخلاف روایتِ نتانیاهو، نه بر اقدامات یک توطئهگرِ خاص، بلکه بر شرایط عمومی یهودیان در ایران باستان و رابطه شاه با آنهاست. پادشاه ایران در این فیلم شخصیتی عادل، خردمند، دوستدار سادگی، شطرنجباز، اهل موسیقی خوب و بیعلاقه به مطربی نشان داده شده و حتی در جایی از فیلم میگوید "بعضی وقتها دلم میخواد ایکاش شاه نبودم."
(میتوان این تعبیر را حاصل شرایط سیاسی اوایل دهه ۱۹۶۰ و پیوندهای بین شاه وقت ایران و دول غربی هم دانست.)
در فیلم، ازدواج بین شاه و استر به درک تازه او از وضعیت تودههای مردم میانجامد. به همین خاطر شاه مالیاتهای سنگینی را که هامان وضع کرده لغو میکند، تصمیمی که به دشمنی هامان با شاه و یهودیان دامن میزند.
محیط اجتماعی ایران باستان در فیلم محیطی باز و پذیرای فرهنگهای مختلف نشان داده شده است. حتی خوانندهای سیاهپوست در کاخ شوش حضور دارد و از پنجره کاخ میشود کنیسه مجاور کاخ که یهودیان در آن آزادانه به رفت و آمد و عبادت مشغولند را دید.
فیلم، بارِ تاریخی رابطه قوم یهود و قدرت مرکزی را بر دوش مشاور امین و صالح شاه، مردخای یهودی، میگذارد که در واکنش به جاهطلبیهای خطرناک هامان از اصطلاح "هولوکاست" (که در واقعیت تا قرن دوازهم بعد از میلاد وارد ادبیات نشده بود) استفاده میکند تا باری معاصر هم به فیلم بدهد.
چند مقایسه
هم روایت نتانیاهو و هم روایت رائول والش از داستان استر بر اساس یک افسانهاند، اما برای نشان دادن نتایج متفاوت حاصل از دو نوع تفسیر، به مقایسه چند نمونه بین فیلم و داستان کتاب استر توجه کنید:
طبق داستان، این شاه بود که به ملکه فرمان داد تا در حضور مهمانان کاخ زیباییاش را به نمایش بگذارد. اما در فیلم شاه ایران آدمی است شیفته زیبایی درونی و نه زیبایی تن. در عوض ملکه به صورت زنی زناکار تصویر شده که شاه به او بیعلاقه است اما قصد صدمه زدن به او را هم ندارد.
در داستان این شاه است که همه فرمانهای ناپسند را میدهد، اما در فیلم این وزیر تشنه قدرت هامان است که دستور ترور ملکه را میدهد و با رجوع با کتاب قانون، شاه را مجبور میکند تا دوباره ازدواج کند. دوباره اوست که دختران باکره را از سرتاسر ایران جمع میکند و برای انتخاب ملکه آینده به شوش میبرد.
در داستان آمده که نقشه قتلعام یهودیان را هامان به خاطر کینهای که از مردخای به دل گرفته میکشد که به نظر بهانهای کافی برای قتل عام یک قوم نیست.
در فیلم، بعد از ازدواج شاه با استر، شاه دست به اصلاحات گسترده میزند و مالیاتها را کاهش میدهد. وزیر، برای پر کردن شکاف درآمد، نقشه قتل عام یهودیان و مصادره سرمایه آنها را میکشد که طنین معاصر بیشتری دارد و از نظر منطق روایی قابل قبولتر است.
در داستان آمده که یهودیها دست به قتل عام ۷۵۰۰۰ ایرانی میزنند (طبیعی است که نتانیاهو این بخش از داستان را تعریف نکند) که خودش جای پرسش دارد که چطور در پایتخت یک امپراتوری که از حبشه تا هند وسعت دارد یک اقلیت بتوانند دست به کشتاری با چنین مقیاسی بزنند ، اما در فیلم نبرد بین یهودیان و سربازان وزیر مقیاس بسیار کوچکتری دارد و با مداخله مستقیم شاه، در راه برگشت از پرسپولیس، خاتمه مییابد.
فیلم داستان استر را دستخوش چند تغییر سینمایی میکند که از بینشان میتوان اشاره کرد به افزودن شخصیت شمعون و ایجاد یک مثلث عشقی که مثل بیشتر فیلمهای والش بین درام و رمانس موازنه برقرار کند.
چیزی که به کمک فیلم می آید فیلمبرداری ماریو باوا و طراحی صحنه فیلم است که بعضی از نشانههای معماری ایران باستان را وام گرفته که در نوع خودش در سینمای کلاسیک قابل توجه است. به علاوه، فیلم نقاشیهای مذهبی از دورههای مختلف را مبنای طراحی گریم و لباس بازیگران قرار داد.
فیلم عاری از ایراد نیست و نباید فراموش کرد که به هر حال یک فیلم آمریکایی است که در آن ایرانیها و یهودیها همه چشم آبی و بورند.
"استر و شاه" را چه کسی ساخت؟
رائول والش به خاطر تبحرش در فیلمهای ژانری (وسترن، گنگستری، کمدی) شناخته میشود و در سالهای اخیر موج تازهای برای ارزشیابی دوباره و ستایش از سینمایش آغاز شده است.
فیلم در ماههای ژوئیه و اوت سال ۱۹۶۰ و به عنوان محصول مشترک آمریکا و ایتالیا، به تهیهکنندگی شخص والش، در استودیوهای ایتالیایی که در ساخت دکورهای فیلمهای تاریخی/حماسی تخصص داشتند و در لوکیشنهای نزدیک شهر لاتزیو ساخته شد.
بازیگران فیلم جوان کالینز (استر)، ریچارد ایگن (شاه)، دنیس اودی (مردخای)، سرجیو فانتونی (هامان) و ریک باتایلا (شمعون) بودند.
سینمای رائول والش هرگز به سیاست دلبستگی نشان نداد. او در عوض شیفته ماجراجویی، هیجانِ عشق، تحرک سفر و آزادی مناطق طبیعی بود.
والش جز "استر و شاه"، دست کم یک فیلم دیگر در کارنامه دارد که در ایرانی افسانهای میگذرد. این فیلم، دزد بغداد (۱۹۲۴)، که بخشی از ماجراهایش در شیراز میگذرد، یکی از شاهکارهای سینمای صامت قلمداد میشود و قدرت تخیل و صحنهپردازیهای شگفتانگیزش هنوز هم بعد از ۹۱ سال تازگی دارد.
اگر نتانیاهو بخش مهمی از تاریخ را، که خلاف گفته او را ثابت میکند، نادیده گرفته تا افسانه خودش را بسازد، لااقل در فیلم و در صحنهای بین شمعون و استر، که هر دو یهودیاند، گفته میشود: "ما خدای خودمان را میپرستیم، اما [بالاخره] ما همه ایرانی هستیم."
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#240
Posted: 8 Apr 2015 14:39
بازیگر ترک، پدرش را با چاقو کشت
اورهان شمشک بازیگر مشهور سینما و تلویزیون ترکیه، پدر خود را با 32 ضربه چاقو به قتل رساند.
به گزارش مشرق، این جنایت هولناک در منزل پدری اورهان در شهر ادمان ترکیه رخ داد و بازیگر مشهور پس از آن خود را به پلیس تسلیم کرد.
به نوشته روزنامه ترکی ملیت، وی در بازجویی اولیه، بدرفتاری و انتقادهای مستمر پدرش از خود را علت این اقدام ذکر کرده، اما خانواده اش اعلام کرده اند که وی از مدتی پیش به اختلالات روانی دچار بوده و باید تحت درمان قرار می گرفته، اما از این کار سر باز زده است.
شمشک در سریال های متعدد تلویزیونی و فیلم های سینمایی ترکیه ایفای نقش کرده بود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟