ارسالها: 7673
#191
Posted: 18 Apr 2012 18:17
قربون دوره ای که خوش بینی بود تار سیبیلا چک تضمینی بود
بازم همون دوره بی سواتی
قوبون اون حرفای عشق لاتی
قربون اون مخلصتم، فداتم
قربون اون من خاک زیر پاتم
قربون اون حافظ روی تاقچه
قربون حسن یوسف تو باغچه
قربون مردمی که مردم بودن
اهل صفا، اهل تبسم بودن
قربون اون دورۀ تر دماغی
قربون اون تصنیف کوچه باغی
قربون دوره ای که خوش بینی بود
تار سیبیلا چک تضمینی بود
مَردای ناب و اهل دل نداره
شهری که بُوی گاه گِل نداره
بوی خوش کباب و نون سنگک
عطر اقاقیا و یاس و پیچک
بوی خیار تازه توی ايوون
تو سفره ای پر از پنیرو ریحون
بوی سلام گرم مرد خونه
تو حوض خونه رقص هندونه
بوی خوش کتاب های کاهی
تو امتحان کتبی و شفاهی
قدم زدن تو مرز خواب و رویا
خدا خدا ، خدا خدا ، خدایا
حرفای گریه دار نمی پسندین
می خوای یک جوک بگم کمی بخندین
خوشا به حال اون که تو محلش
هوای عاشقی زده به کَلَش
کسی که قلبش اتصالی دراه
می دونه عاشقی چه حالی داره
با این که سخته باز دل نشینه
تپش تپش وای از تپش همینه
عاشق شدن شیدایی داره والا
خاطر خواهی رسوایی داره والا
وقتی طرف تو کوچه پیداش می شه
توی دلت یباره غوغا میشه
صدای قلبت اُونقده بلندِ
که دلبرت می شنوه و می خنده
دین و مرام و اعتقادت میره
اون که می خواستی بگی یادت میره
میخوای بگی: فدات بشم الاهی
میگی که خیلی مونده تا سه راهی ؟
میخوای بگی: عاشقتم عزیزم
میگی که من آ آ...آ آ... چی چیزم
میخوای بگی: بیام به خواستگاری
میگی هوای خوبی داره ساری
کوزه ضربه دیده بی ترک نیست
حال طرف هم از تو بهترک نیست
میخواد بگه برات می میرم اصغر
میگه تمنا می کنم برادر
میخواد بگه بیا به خواستگاریم
میگه که ما پلاک شصدو چاریم
اول عشق و عاشقی نگاه
نگاه مثل آب زیر گاهِ
عشق اَخَوی آتیش زیر دیک
نگاه آدم که دروغ نمی گه
نگاه میگه عاشقتم به مولا
به قلب من خوش اومدی بفرما
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#192
Posted: 18 Apr 2012 18:18
حرفاي گريه دار نمي پسندين
مي خوايد يه جک بگم کمي بخندين
خوشا به حال اون که تو محلش
هواي عاشقي زده به کلش
کسي که قلبش اتصالي داره
مي دونه عاشقي چه حالي داره
با اينکه سخته باز دلنشينه
طپش طپش واي از طپش همينه
عاشق شدن شيدايي داره والا
خاطر خواهي رسوايي داره والا
وقتي طرف تو کوچه پيدا مي شد
توي دلت يه باره غوغا مي شه
صداي قلبت اونقدر بلنده
که دلبرت مي شنوه و مي خنده
دين و مرام و اعتقادت مي ره
اوني که مي خواسته بگي يادت مي ره
مي خواي بگي فدات بشم الهي
مي گي که خيلي مونده تا سه راهي
ميخواي بگي عاشقتم عزيزم
مي گي که من عاعا،عاعا چي چي زم
مي خواي بگي بيام به خواستگاريت
مي گي هواي خوبي داره ساري
کوزه ي ضربه ديده بي ترک نيست
حال طرف هم از تو بهترک نيست
مي خواد بگه برات مي ميرم اصغر
مي گه تمنا مي کنم برادر
مي خواد بگه بيا به خواستگاريم
ميگه که ما پلا ک شصت و چهاريم
اول عشق و عاشقي نگاهه
نگاه مثل آب زير کاهه
بين شماها عشق و ميشه فهميد
از توي نگاها عشقو مي شه فهميد
عشق اخوي آتيش زير ديگه
نگاه آدم که دروغ نمي گه
نگاه مي گه عاشقتم به مولا
به قلب من خوش امدي بفرما
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#193
Posted: 18 Apr 2012 18:18
زن نبايد به فكر مش باشد
مش همين پنج ماه و شش باشد
هي نگردد پي تل و گلسر
بهر مويش به فكر كش باشد
خواستگاران خوب رد نكند
كم پي فال و شيش و بش باشد
مرد خوبي به تور خود بزند
حرفهاي ، تيز ، با برش باشد
همسر مرد سالمي بشود
نه عجوزي كه مرتعش باشد
مردي آنسان كه در كشاكش دهر
سنگ باشد نه اينكه كش باشد!
ورنه در كار وي گره افتد
مشكلش حركت و جهش باشد
با جوانان پير ، كم بپرد
گر چه آمادهي پرش باشد!
عشق وقتي كه اتفاق افتاد
متمايل به واكنش باشد!
چشم دلدار خويش را هرشب
سير سازد به هر روش باشد
قلب او را چنان كند تسخير
تا شب و روز در تپش باشد
ندهد گير هي به شوهر خويش
هي نخواهد پي تنش باشد
نكند با كسي مقايسهاش
كم بدنبال سرزنش باشد
دست در جيب شوهرش نكند
بلكه در جيب وي شپش باشد
احتمالا بگيرد او را برق
شوهرش گر كه سيمكش باشد
زن ز مردش مراقبت نكند
مرد امـــــــا مراقبش باشد
فيض اگر خواست رندي از دهنش
فكر گازيدن لبش باشد!
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#194
Posted: 18 Apr 2012 18:19
حرفاي گريه دار نمي پسندين
مي خوايد يه جک بگم کمي بخندين
خوشا به حال اون که تو محلش
هواي عاشقي زده به کلش
کسي که قلبش اتصالي داره
مي دونه عاشقي چه حالي داره
با اينکه سخته باز دلنشينه
طپش طپش واي از طپش همينه
عاشق شدن شيدايي داره والا
خاطر خواهي رسوايي داره والا
وقتي طرف تو کوچه پيدا مي شد
توي دلت يه باره غوغا مي شه
صداي قلبت اونقدر بلنده
که دلبرت مي شنوه و مي خنده
دين و مرام و اعتقادت مي ره
اوني که مي خواسته بگي يادت مي ره
مي خواي بگي فدات بشم الهي
مي گي که خيلي مونده تا سه راهي
ميخواي بگي عاشقتم عزيزم
مي گي که من عاعا،عاعا چي چي زم
مي خواي بگي بيام به خواستگاريت
مي گي هواي خوبي داره ساري
کوزه ي ضربه ديده بي ترک نيست
حال طرف هم از تو بهترک نيست
مي خواد بگه برات مي ميرم اصغر
مي گه تمنا مي کنم برادر
مي خواد بگه بيا به خواستگاريم
ميگه که ما پلا ک شصت و چهاريم
اول عشق و عاشقي نگاهه
نگاه مثل آب زير کاهه
بين شماها عشق و ميشه فهميد
از توي نگاها عشقو مي شه فهميد
عشق اخوي آتيش زير ديگه
نگاه آدم که دروغ نمي گه
نگاه مي گه عاشقتم به مولا
به قلب من خوش امدي بفرما
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#195
Posted: 18 Apr 2012 18:20
دو تا نومزد دارم يکيش گدای
نيگام كن
(- گُنايه)
سفيدي صورتُم چون قرص مايِه
دو زلفونُم مثال شب سيايه
دو دندونم طِلايه
دو تا عاشق دارُم يكّيش تو رايه
شليتَم كه كوتايه
دو تا ياري دارُم يكيش سيايه
خونَم ميدون شايه
(- دو چشم نرگست كار كجايه؟
- يا شيراز، يا كرمون
- يا تبريز، يا زنجون
- يا خلخال، يا تهرون
- گمونم كار خراطاي رشته
- گمانم كار مرتاضاي هنده
- گمونم كار نقاشاي چينه
- ببينم، كار ملاهاي قم نيست؟
- يا شايد كار عطاراي كاشون
- يا كار باغبونهاي فسايه
- نه جونم، اين دو تا چشمي كه اينجاست
يا كار لالهكارونِ بيابون، يا آه مستاي ميخونههايه)
نه جونم، نه عمرم،
دو چشم نرگسم كار خدايه
دو تا نومزد دارم يكّيش گدايه
سه چار تا خواستگار دارم ... (- ماشالّا)
يكيش خيلي بلايه
الان در شهر زيبا كدخدايه
(- سر درويش عاشق بيكلايه)
يكيش رفته زيارت
حالا در كربلايه
يكيش يك شاعر چاق و شهيره
(- زن شاعر نشو، شاعر فقيره)
يكيش نقاش مشهور و هنرمند
(- خوراك نقّاشا نون و پنيره)
يكيش ملاي بي لا
(- كه خيلي با خدايه
- از اون مرده خورايه)
يكيش رمال بيمال
كه خيلي بيحيايه
(- خداوندا، خدايا، چقد اين خالَه سوسكَه بيوفايَه)
يكيش جنگيرِ بيجن
(- زن جنگير نشو، بياحتياطيست
هميشه چنتا از جنّاش تو رايه)
يكيش يك آدم رند و زرنگه
كه از بس ناقلايه،
هم الان حاكم شهر فرنگه
(- همون حاكم كه داراي تفنگه؟
تفنگاش پر فشنگه؟
فشنگاي ديويس تُن، فشنگاي دويس ميليون مگاتن
- فشنگاي عموسام، براي پاپتيهاي ويتنام؟
- همون حاكم كه اخلاقَش سليمَه؟
- همون حاكم كه حالاتِش حليمَه؟
- كه از اقوام شيطان رجيمَه؟
- زن حاكم نشو، حاكم حكيمِه،
ز بس كه مهربونه، در اموال همه عالم سهيمه)
يكيش چنگيز خانه
(- كه از آدم خورايه، همش در فكر جنگه)
يكيش تيمور لنگه
(- جفنگه)
يكيش خاقان چينه، كه مردي نازنينه
حسابش با همه دنيا سوايه
فرستاده پِيام با ساز و آواز
(- لابد همراه ده مليارد سرباز)
يكيش آقا محمد خان قاجار
(- كند همجنس با همجنس پرواز)
***
مادرم زينب خاتون
گيس داره قدّ كمون
از كمون بلندتره
از شبق مشكيتره
پسّوناش انار و به
خيمه زده كنار ده
به كس كسانم نميده
به همه كسانم نميده
به راه دورم نميده
به مرد كورم نميده
(- به كي ميده؟)
به كسي ميده كه كس باشه
قباي تنش اطلس باشه
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#196
Posted: 18 Apr 2012 18:24
وقتی که یه ( عشق گیم ) عاشق یه دختر میشه . . .
وقتی که یه ( عشق گیم ) عاشق یه دختر میشه . . .
تِر ِیـنِـر ِ دل ِ تو رو از اینترنت می گیرم
سِـیو نکنی عشق منو بدون که من میمیرم
نیترو نزن وقتی که چند دقیقه با من راه میای
گاد موودِتو کلوز کن و به من بگو چی می خوای
لـَست و ِرژ ِن ِ نگاه تو عجیب دلم رو برده
انگاری آلوده شدم آنتی ویروسم مرده
فایر والم هر جا بری مواظبت می مونه
پسورد ِ عشوه هات رو از توی نگات می خونه
هر وقت میگم ریجـِستـِرم بکن می گی نمیشه
چطور کسی بی اَکسپ و اینقدر بی جنبه میشه
اِرور نده نگو رَمـِت خیلی پایینه انگار
دیلیت نکن شورت کاتم و نگو خدا نگهدار
فولدر ِ نامه هامو تو نریز تو سطل آشغال
دابل کلیک نکن روی ِ دکمه ی ِ آن اینستال
باشه کوییتم کن و هی بهم بگو دیوونه
فکر کن که گیم اوور شدم کار دلم تمومه
یه روز میاد دوباره تو اِگزمو استارت کنی
ولی دیگه دیره که داش ..... و پـیدات کنی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#197
Posted: 18 Apr 2012 18:25
ایمیل عاشقانه از مجنون به لیلی
ایمیل عاشقانه از مجنون به لیلی
داد مجنون بهر ليلي يك ايميل
گفت ای از هجر تو اشكم چو سيل
ای به قربان قد و بالای تو
من فدای قامت رعنای تو
ناز كم كن ای نگار ناز دار
قهر با من نيست انصاف ای نگار
خواسته ای ميرزا قلمدونت شوم
واله و شيدا و حيرونت شوم
گفته ای نامه ز ايميل بهتر است
دستخط يار ديدن خوشتر است
ليك دور نامه لیلی جان گذشت
دوره ی ايميل يا ايكارد گشت
نامه جانم مال عهد بوق بود
راز دار عاشق و معشوق بود
مال عهد چادر و چاقچور بود
خيس از اشك عاشق مهجور بود
چون كه می پوشی مینی ژوپ اين زمان
چون كه تی شرتت گرفته در ميان
ناخن تو چون كه گشته مانيكور
خط چشمت چشم ها را كرده كور
چون به لب ماتيك داری ای عزيز
کی تو می باشی فناتيك ای عزيز؟
نامه بهر تست ديگر املی
ای نگار دلربای سوگلی
گشته چت ديگر به جايش جانشين
دوره ی ايميل گشت ای نازنين
فيبر نوری گشته ديگر اين زمان
جانشين كفتر نامه رسان
بهر تو ايميل خيلي بهتر است
لايق عاشق كشان دلبر است
اسب همت را تو اينك هی بكن
بهر مجنون يك ايميل ریپلی بكن
جوف آن بفرست اتچ های قشنگ
فايل های جور واجور و رنگ وارنگ
عشق من آنلاين تست ای مهربان
صبح و ظهر و عصر و شب در هر زمان
آف مسيجت می فرستم دمبدم
تا كه مهر افزون کنی و ناز كم
اين ايميل را کپی پيست در هارد كن
از برای عاشقان فوروارد كن
با خيال راحت ای يار ملوس
چون كه دارد اين ايميل آنتی ويروس
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#198
Posted: 18 Apr 2012 18:26
اهل عرفانم من
اهل عرفانم من
اهل عرفانم من ، کاروبارم بد نیست
برجکی ساخته ام در دل شهر
طبقاتش هفده
همه را پیش فروش بنمودم
پولهایم همه در بانک سوئیس
به امانت باقی است
اهل عرفانم من
سفره نان و پنیری پهن است
مُتلی ساخته ام در نوشهر
باغهایم پر گل
از صدور پسته
جیبهایم سرشار
اهل عرفانم من
دامهایم همه پروارو قشنگ
گاوها رنگ به رنگ
کشت و صنعت دارم
چند هکتار زمین
همه شالیزار است
دختران ِ زیبا
صبح تا شام در آن دشت وسیع
بوته های شالی، درزمین میکارند
اهل عرفانم من
همه در سیر و سفر
از ژاپن تا اتریش
تا فراسوی پکن
خانه کوچک خوبی دارم
دردل شهر پاریس
جایتان بس خالی است
اهل عرفانم من ، کاروبارم بد نیست
طبع شعری دارم
شعرها گفته ام از عرفانم
همه زیبا و قشنگ
همچو آن ویلایم
که بنا ساخته ام در چالوس
یاکه مانند سگم پشمالو
که بود فِرز و زرنگ
الغرض لقمه نانی باقی است
مردی هستم قانع
اهل عرفانم من ،کارو بارم بد نیست
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#199
Posted: 18 Apr 2012 18:28
يادواره مهندسي
يادواره مهندسي
بسي رنج بردم در اين سال سي / كه مدرك بگيرم زبد شانسي
نشد، دادم از كف همه زندگي / نهادم به سر افسر بندگي
نبودم اوائل چنين ناتوان / ببودم به سر موي و بودم جوان
نه تن خسته و ناتوان بودمي / نه اينگونه نامهربان بودمي
نه اهريمني طينتي داشتم / نه بر خوي بد عادتي داشتم
كنون بشنويد اينكه بيچاره من / چنان گشتهام اينچنين اهرمن
بود شرح احوال من بس دراز / ولي قطره آن گويم از بحر، باز
به هوش و خرد شهره بودم به شهر / نبودي چو من درسخواني به دهر
به كنكور در رزم كنكوريان / زدم تستها را يكي در ميان
به كف آمدم رتبهاي زير صد / نيارد چو من رتبه كس تا ابد
خيالم كه ديگر مهندس شدم / نبودم خبر زينكه مفلس شدم
به خود وعدهاي نيك دادم همي / كه چون در خط درس افتادمي
بيابم اگر صد هزاران كتاب / زنم از خوراك و ميرم ز خواب
چنانش بخوانم به روزانه شب / كه خود گردم از كار خود در عجب
وليكن چو پايم بدينجا رسيد / نبيند دو چشمت كه چشمم چه ديد
به هنگامه ثبت نامم دمار / برآمد به يك روزه هفتاد بار
به «آموزش»اش چون گذارم فتاد / رخ سرخ من رو به زردي نهاد
چو دادندمي صد هزاران ورق / به رخساره زردم آمد عرق
چنان بي كس و خسته ماندم به صف / كه رست از كف كفش مخلص علف
پس از آن چو ديگر به صف ماندگان / به يك نمره گشتم من از بنديان
بماند، پس نمرهاي گم شدم / جدا از خود و شهر و مردم شدم
به خود گفتم اين زندگي بهتر است / ره دانشم راه پر گوهر است
گذشتم از آن فكر پيشينهام / كه من ديگر آن شخص پيشين نه ام
به من چه كه ديگر كسان چون كنند / به من چه، چه در كار گردون كنند
به من چه فلاني دل آزرده است / به من چه خر مش رجب مرده است
گذشتم از آن فكر پيشينهام / كه من ديگر آن شخص پيشين نه ام
كه دانش چراغ ره آدم است / كليد در گنج اين عالم است
چو فرصت غنيمت شمارم كنون / مرا علم و دانش شود رهنمون
پس از آن به مكتب نهادم چو پا / ز يك درب چوبي بسي بي صدا
به رزم اندر آمد يكي اوستاد / بگفتا شكاري به دام اوفتاد
بچرخيد و گرديد و غريد و گفت / در اين پهنه يكدم نشايد كه خفت
كه من دكترا از فلان كشورم / يل سر سپاه فلان كشورم
كنون گفته باشم به آغاز درس / ز كس گر نترسي، ز مخلص بترس
بگفتم كه درست بسي ساده است / كدامين خر ز درست افتاده است؟
بگفتا كه درسم بسي مشكل است / خيالات تو اي جوان باطل است
چنانت بكوبم به گرز گران / كه پولاد كوبند آهنگران
پس از آن سخنها و آن سرگذشت / دوماهي چو از آن سخنها گذشت
رياضي يكم نمره بر شيشه زد / هزاران غمم تيشه بر ريشه زد
علومي چو بر بنده لشكر كشيد / سپاه معارف به دادم رسيد
يكي بيست بگرفتم از ريشهها / نشد كارگر زخم آن تيشهها
پس از آن معارف ز من قهر كرد / دهانم ز تلخي چنان زهر كرد
به تالار و در گرمي ماه تير / بيامد ز در اوستادي چو شير
بگفتا كه در رزم نام آوران / بدان، خوان اول بود امتحان
فراهم شد از جمع ما لشگري / يكي پهلوانتر از آن ديگري
اتودها كشيده همه از نيام / كه بايد نمودن به دشمن قيام
چو آمد فرود آن يل از پشت زين / ببست افسار رخش خود بر زمين
كشيد از نيامش سوالات را / بگفتا كه حل كن محالات را
سپه را به يك غرش آرام كرد / يلان را چنان اسب خود رام كرد
بگفتا كه درسم بسي ساده است؟! / كدامين كس از درسم افتاده است؟!
كنون گر تواني برو بچهجان / به فني زبندم تو خود را رهان
نشستم چنان سنگ بر صندلي / به خود گفتمي اينكه ول معطلي
برو فكر ديگر بكن اين جوان / مگر ترم ديگر شوي پهلوان
شدم بر خر نحس شيطان سوار / دو صد حيله را چون نمودم قطار
به يك روزه صدها گواهي بكف / به ظاهر پريشان و در دل شعف
بگفتم كه من موقع امتحان / ببودم به بستر بسي ناتوان
كه رحمي كن اي پهلوان رهنما / بيا بر من اكنون تو راهي نما
كنون تا نيفتم به حال نزار / برونم كش از پهنه كارزار
دو ترمي در اين نابرابر نبرد / دگر از چه آرم سرت را به درد
هزاران كلك را زدم بيش و كم / كه شايد برون آيم از پنچ و خم
رهي پرفراز و خم اندر خم است / در اين ره هزاران چو من رستم است
يكيشان به رخش و يكي مرده رخش / يكي با درفش و يكي بي درفش
هر اينك در انديشه كارزار / مگر آخر آيد غم روزگار
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#200
Posted: 18 Apr 2012 18:29
بخت من خواب است بیدارش کنید** گر که بیمار است تیمارش کنید
مانده ام این بخت است یا بَختَک است** چون مُدام از بهر من در جُفتک است
موقعی که بخت را قسمت نمودند بر بشر** رانده گشتم از درش با تیپا و توپ وتشر
مرغ بخت از بام من تا بی نهایت پر کشید** بر در بختم زمانه با ملات آستر کشید
آب دریاها ز بختم خشک گرددچون کویر** گر که صد تا نان خَرم هر صد عدد باشد خمیر
گر کلنگی آید از سوی سماوات خدا** می خورد بر فرق من ،فرق سرم گردد دوتا
گر ببارد سیل رحمت از فراز آسمان** قطره ای از آن نبارد برزمین خُشکمان
گر نظر بر زر کنم مس میشود از بخت من** دُر و گوهر می شود خر مُهره ای در دست من
چون به باغ اندر شوم گلهای آن پژمرده اند** بلبلان برتارک سبز درختان مرده اند
گر بکارم دانه های گندم و جو همچنین** می زند از بخت من خرزهره سر از این زمین
گر زند همسایه ام میخی به دیوار اتاق** می شود آوار برفرق سرم الوار تاق
الغرض« جاوید»، بختش آرمیده تا ابد** در نیاید قرعه شانسی بنامش از سبد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن