ارسالها: 7673
#211
Posted: 18 Apr 2012 18:38
یه بندۀ خدا تو روز برفی.....داشت می زد با آخدا یه حرفی:
اوسا کریم نوکرتیم شدیداً....اگرچه کم لطفی به ما جدیداً
چرا که هرچی می کنم تقاضا...که برف نباره بیش از این در اینجا
گوش نمی دی با بنده لج می کنی... تمام کارا را فلج می کنی
برف که زیادتر از سه سانت بباره.... برام عذاب و دردسر می آره
راه ها همه بسّه می شن یک به یک... مدیرامون خسّه می شن یک به یک
ترکمنا تاقچه بالا می ذارن... ..گازشونو از لوله ور می دارن
کم میشه در ادامۀ داستان... فشار گازمون تو چن تا استان
تو سوز سرمای پدر درآری.... نفت نداریم بدیم واسه بخاری
مدرسه واداره ها ول می شن.... پرواز طیاره ها کنسل می شن
نونوایی ها تخته می شه دراشون... در می آد عاقبت همه صداشون
مردم بیچاره واسه دوتا نون.... صف می کشن از توپخونه تا شمرون
جالبه وقتی سدامون پر می شه.... در عوضش نونمون آجر می شه
جواب بده ولی به من آخدا.... با برف یک متری تو ینگه دنیا
چرا همه مشغول کسب و کارند؟.... همه به کار و بار خود سوارند
حرفشو « جاوید» شنید و خندید....گفت گمون کنم بدون تردید
برفای ینگه دنیا پوشالیه.... عینهو مغزشون پراز خالیه
برف ما اما پر ملاته و سخته.... واسه همین درها رو کرده تخته
بنابراین فقط دعا باید کرد.... دستا بالا خدا خدا باید کرد
برف اگه می خواد بیاد، ولی کم.... بارون بباره اما قـّـد شبنم
که گاز خونه ها دیگه ول نشه.... پرواز طیاره ها کنسل نشه
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#212
Posted: 18 Apr 2012 18:38
تعجب می کند یارم ز رفتاری که من دارم
تصور می کند دیوانه ام یاری که من دارم
نه او، هر کس دگر باشد تعجب می کند طبعاً
ز رفتار عجیب و نابهنجاری که من دارم
همه گویند رفتارم عجیب و نابهنجار است
و گاهی مایه شرم است اطواری که من دارم
خودم یکبار رفتار خودم را بررسی کردم
ولی دیدم که معقول است رفتاری که من دارم
و دیشب دست آخر گفتمش با صد زبان بازی:
خودت -یارا!- مرض داری و پنداری که من دارم
همیشه فکر می کردی که من از خویش شک دارم
کنون دیدی بی علت نیست اصراری که من دارم؟
چه خواهی گفت اگر روزی درآری سر ز افکارم؟
که رفتارم شده مشتق ز افکاری که من دارم
کسی دیگر مرا کی می تواند کنترل کردن؟
نباشد دست کس -غیر تو- افساری که من دارم
برایم آبرو نگذاشتی، بی آبرو! شرمی
کنون نقل محافلهاست آماری که من دارم
نه پولم می دهد، نه احترامم پاس می دارد
طلبکار است خود گویی بدهکاری که من دارم
تمام سالمندان از پرستار جوان گویند
ولی صد سال سن دارد پرستاری که من دارم
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#213
Posted: 18 Apr 2012 18:39
داد مجنون بهر ليلي يك ايميل
گفت ای از هجر تو اشكم چو سيل
ای به قربان قد و بالای تو
من فدای قامت رعنای تو
ناز كم كن ای نگار نازدار
قهر با من نيست انصاف ای نگار
خواستهای ميرزا قلمدونت شوم
واله و شيدا و حيرونت شوم
گفتهای نامه ز ايميل بهتر است
دستخط يار ديدن خوشتر است
ليك دور نامه لیلی جان گذشت
دورهی ايميل يا ايكارد گشت
نامه جانم مال عهد بوق بود
رازدار عاشق و معشوق بود
مال عهد چادر و چاقچور بود
خيس از اشك عاشق مهجور بود
چون كه میپوشی مینی ژوپ اين زمان
چون كه تیشرتت گرفته در ميان
ناخن تو چون كه گشته مانيكو
خط چشمت چشمها را كرده كور
چون به لب ماتيك داری ای عزيز
کی تو میباشی فناتيك ای عزيز؟
نامه بهر تست ديگر امّلی
ای نگار دلربای سوگلی
گشته چت ديگر به جايش جانشين
دورهی ايميل گشت ای نازنين
فيبر نوری گشته ديگر اين زمان
جانشين كفتر نامه رسان
بهر تو ايميل خیلی بهتر است
لايق عاشقكشان دلبر است
اسب همت را تو اينك هی بكن
بهر مجنون يك ايميل ریپلی بكن
جوف آن بفرست اتچهای قشنگ
فايلهای جور واجور و رنگ وارنگ
عشق من آنلاين تست ای مهربان
صبح و ظهر و عصر و شب در هر زمان
آف مسيجت میفرستم دمبدم
تا كه مهر افزون کنی و ناز كم
اين ايميل را کپی پيست در هارد كن
از برای عاشقان فوروارد كن
با خيال راحت ای يار ملوس
چون كه دارد اين ايميل آنتی ويروس
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#214
Posted: 18 Apr 2012 18:39
سرانجام قصه چت!
شدم با چت اسیر و مبتلایش شبا پیغام می دادم از برایش
به من می گفت هیجده ساله هستم تو اسمت را بگو، من هاله هستم
بگفتم اسم من هم هست فرهاد ز دست عاشقی صد داد و بیداد
بگفت هاله ز موهای کمندش کمان ِابرو و قد بلندش
بگفت چشمان من خیلی فریباست ز صورت هم نگو البته زیباست
ندیده عاشق زارش شدم من اسیرش گشته بیمارش شدم من
ز بس هرشب به او چت می نمودم به او من کم کم عادت می نمودم
در او دیدم تمام آرزوهام که باشد همسر و امید فردام
برای دیدنش بی تاب بودم زفکرش بی خور و بی خواب بودم
به خود گفتم که وقت آن رسیده که بینم چهره ی آن نور دیده
به او گفتم که قصدم دیدن توست زمان دیدن و بوییدن توست
ز رویارویی ام او طفره می رفت هراسان بود او از دیدنم سخت
خلاصه راضی اش کردم به اجبار گرفتم روز بعدش وقت دیدار
رسید از راه، وقت و روز موعود زدم از خانه بیرون اندکی زود
چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت توگویی اژدهایی بر من آویخت
به جای هاله ی ناز و فریبا بدیدم زشت رویی بود آنجا
ندیدم من اثر از قد رعنا کمان ِابرو و چشم فریبا
مسن تر بود او از مادر من بشد صد خاک عالم بر سر من
ز ترس و وحشتم از هوش رفتم از آن ماتم کده مدهوش رفتم
به خود چون آمدم، دیدم که او نیست دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست
به خود لعنت فرستادم که دیگر نیابم با چت از بهر خود همسر
بگفتم سرگذشتم را به «جاوید» به شعر آورد او هم آنچه بشنید
که تا گیرند از آن درس عبرت سرانجامی ندارد قصّه ی چت
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#215
Posted: 18 Apr 2012 18:40
نوشتم عشق برایم قباله بفرستد
قباله گر که ندارد، حواله بفرستد
حواله را ندهد دست هر کس و ناکس
حواله را بدهد دست ژاله بفرستد
که عشق چک بکشد، ضامنم شود در بانک
سه چار میلیون وام جعاله بفرستد
برای رفع و رجوع کثیف کاری هام
عنایتی بکند، باز ماله بفرستد
برای آنکه نیفتم به چاه خودخواهی
نوشتم عشق سر راه چاله بفرستد
برای امنیتم یک محافظ گنده
برای دور سرم نیز هاله بفرستد
اگرچه امر مهم پاستوریزه بودنش است
پگاه نفرستد، دوغ کاله بفرستد
نوشتم عمه کتک می زند، جنون دارد
بجای عمه مرا نزد خاله بفرستد
دو ماه بعد فراخوان کنگره ست، لذا
نوشتم عشق برایم مقاله بفرستد.
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#216
Posted: 18 Apr 2012 18:40
شاهد آفلاین
شاهدon نیست!....کــــــــه مویی و میانی دارد؟؟
بنــــــــــــده ی طلعت آن باش کـــــــــه on ی دارد!
شاهد on نیست!.... کــــــــــــه pm بفرستد مارا؟
یــــــــــــا کـــــــــــــه از ID بنده نشــــــانی دارد؟
شاهد off است و ز مــــــــو یا ز میانش چه ثمـــر
چون که بی webcam خــــــــــــود روی نهانی دارد!
اي خوش آن دوست که با ميل و مسنجـر همه شب
خوشتر از باد صبـــــــــــــا ، نامــــــــــــه رساني دارد
خرّم آنکس کــــه بــــــــــــــه دور از نظـــــــــر کاربران
بهــــر چت کردن خـــــــــــود دنج مکـــــــــــانی دارد!
یا کــــــه بـــــــــــــــا دلبـــــــر دلخواسته ای دورا دور
خلوتی خواسته در نیمــــــــــه شبــــــــــــانی دارد!
یا کــــــه از صورتک بوســـــــــــه به هنگامه ی چت
گــــــــــــاه و بیگــــــــاه لب بوســـــــــه ستانی دارد
انفعــــــــالاتي اگــــــــــــــر گشت پديــــد از چت او
بــــــــــــا نگــــــــــــاري فعـــــــلاتن فعــــــلاني دارد!
**
دوش دیدم کــــــه به جنّت بنشسته است عبوس
"خواجه" در زیـــــــــــــــر لبش آه وفغــــــــــانی دارد
گفتمش خواجه بگـــو اینهمـــــــــه اندوه ز چیست
ای کــــــــــــه اشعـــــــار تــــــو از غیب لسانی دارد
بکشید آهی و فرمـــــــــود کــــــــــــه : خیل شعــرا
بوالفضــــــــــول الشعــــــرا نــــــــــام جوانی دارد!
قصد دیــــــــــوان مـــــــــــرا کـــرده و پنداشته است
این روانی بــــــــــه عبث ، طبـــــــــــع روانی دارد
چــون خــــــــــدا روز قیامت به حســــــــابش برسد
بنگر او را کــه چــــــــــــــه جزغــــــــــاله زباني دارد!
بوالفضـــــــــولي گــــر از اين است کــه ايشان دارد
با غ طنـــــــــــز از دم او طرفـــــــــــــــه خزاني دارد!
گفتـــــــــم : اي طوطي حـــق! نادره ي دورانهـــــا!
اي کـــــــــه هــر بيت تــــــو در خويش جهاني دارد
صاحب سفــــــره تــــو هستي و از اين بيش مرنج
سائلي گرسنه گــــــــر ديده بـــــــــه خـــواني دارد
بوالفضولانه پي شـــــــادي خلـــــــق است و به کف
بهـــــــــر تاراندن غـــــــــم تيـــــــر و کمـــــــــاني دارد
بي امــــان هر کـــــــه امــــــــان غــم مــــردم ببُرد
از غــــــــــــــم و دلهـــــــــــــره ی حشـــر امانی دارد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#217
Posted: 18 Apr 2012 18:43
باید برادران زنم را عوض کنم
باید که شیوهی سخنم را عوض کنم
شد، شد، اگر نشد، دهنم را عوض کنم
گاهی برای خواندن یک شعر لازم است
روزی سه بار انجمنم را عوض کنم
از هر سه انجمن که در آن شعر خواندهام
آنگه مسیر آمدنم را عوض کنم
در راه اگر به خانهی یک دوست سر زدم
اینبار شکل در زدنم را عوض کنم
وقتی چمن رسیده به اینجای شعر من
وقت است قیچی چمنم را عوض کنم
باید پس از شکستن یک شاخ دیگرش
جای دو شاخ کرگدنم را عوض کنم
وقتی چراغ مه ***م را شکستهاند
باید چراغ مه***م را عوض کنم
عمری به راه نوبت ماشین نشستهام
امروز میروم لگنم را عوض کنم
با من برادران زنم خو ب نیستند
باید برادران زنم را عوض کنم
دارد قطار عمر کجا میبرد مرا؟
یارب! عنایتی! ترنم را عوض کنم
ور نه ز هول مرگ زمانی هزار بار
مجبور میشوم کفنم را عوض کنم
دستی به جام باده و دستی به زلف یار
پس من چگونه پیرهنم را عوض کنم؟
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#218
Posted: 18 Apr 2012 18:44
رزم رستم و ویروس
به نام خداوند ويروس گارد
كنون رزم Virus و رستم شنو / دگرها شنيدستي اين هم شنو
كه اسفنديارش يكي Disk داد / بگفتا به رستم كه اي نيكزاد
در اين Disk باشد يكي File ناب / كه بگرفتم از Site افراسياب
چنين گفت رستم به اسفنديار / كه من گشنمه نون سنگگ بيار
جوابش چنين داد خندان طرف / كه من نون سنگگ ندارم به كف
برو حال ميكن بدين Disk، هان! / كه هم نون و هم آب باشد در آن
تهمتن روان شد سوي خانهاش / شتابان به ديدار رايانهاش
چو آمد به نزد Mini Tower اش / بزد ضربه بر دكمه Power اش
دگر صبر و آرام و طاقت نداشت / مر آن Disk را در Drive اش گذاشت
نكرد هيچ صبر و نداد هيچ لفت / يكي List از Root ديسكت گرفت
در آن Disk ديدش يكي File بود / بزد Enter آنجا و اجرا نمود
كز آن يك Demo شد پس از آن عيان / با فيلم و موزيك و شرح و بيان
به ناگه چنان سيستمش كرد Hang / كه رستم در آن ماند مبهوت و منگ
چو رستم دگرباره Reset نمود / همي كرد Hang و همان شد كه بود
تهمتن كلافه شد و داد زد / ز بخت بد خويش فرياد زد
چو تهمينه فرياد رستم شنود / بيامد كه ليسانس رايانه بود
بدو گفت رستم همه مشكلش / وز آن Disk و برنامه خوشگلش
چو رستم بدو داد قيچي و ريش / يكي ديسك Bootable آورد پيش
يكي Toolkit، Hard اندرش / چو كودك كه گردد پي مادرش
به ناگه يكي رمز Virus يافت / پي حذف امضاي ايشان شتافت
چو Virus را نيك بشناختش / مر از Boot Sector برانداختش
يكي ضربه زد بر سرش Toolkit / كه هر Byte آن گشت هشتاد Bit
به خاك اندر افكند Virus را / تهمتن به رايانه زد بوس را
چنين گفت تهمينه با شوهرش / كه اين بار بگذشت از پل خرش
دگر باره اما خريت مكن / ز رايانه اصلا تو صحبت مكن
قسم خورد رستم به پروردگار / نگيرد دگر Disk از اسفندیار
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#219
Posted: 18 Apr 2012 18:44
شعر طنز انتخاباتی
گربه شورا راه یابد پای من
هرچه ویرانی است عمران می کنم
می روم هر شب به میدان های شهر
هر چه ساعت بود میزان می کنم
مشکلات شهرتان را رتق و فتق
پشت میز و پشت فرمان می کنم
کوچه های تنگ را هر شب فراخ
هرچه بن بست است دالان می کنم
چاله های شهر را چاه عمیق
هرچه دالان را خیابان می کنم
هرکه شورا شد فقط این کرد و رفت
من اگر شورا شوم آن می کنم
مردها را اهل تجدید فراش
لطف ها در حق نسوان می کنم
تا کش آید پوز اعضای اوپک
نفت را فالفور ارزان می کنم
مرده ها را می کنم ساماندهی
شهرتان را باغ رضوان می کنم
شاعران شهر را در خانه ام
هفته ای یک بار مهمان می کنم
کارگردان های با احساس را
می برم مهمان مامان می کنم
تا که پررو نق شود گردشگری
اصفهان را ارمنستان می کنم
شهردار از شهرضا می آورم
الغرض این می کنم آن می کنم
می شوم هر شب سوار بلدوزر
هر چه ناصافی است ویران می کنم
شهر تا راحت شود از چشم هیز
دیدنی ها را فراوان می کنم
می نویسم طنز بر دیوار و در
شهرتان را من نمکدان می کنم
تا که کار خلق فورا حل شود
کارمندان را دو چندان می کنم
هی تراکم می فروش را به را
یاری انبوه سازان می کنم
شهرداری را همه رایانه ای
کارها را سهل و اسان می کنم
گر رقیبانم به من فرصت دهند
چاره ی کمبود سیمان می کنم
می کنم هی کارهای خوب خوب
دشمنانم را پشیمان می کنم
هفته ای یک شب کلیسا می روم
ارمنی ها را مسلمان می کنم
می فروشم کل اسراییل را
پول آن را خرج لبنان می کنم
یک سخنرانی به نفع مسلمین
در بلندی های جولان می کنم
مثل اقشار ضعیف اجتماع
نوش جان سویای سبحان می کنم
هم صدایی هم دلی هم زیستی
با سرای سا لمندان می کنم ...
باباجون خسته شدم ..قافیه ها ته کشید ....به من رای بدین دیگه ...
دم همتون گرم....!
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#220
Posted: 18 Apr 2012 18:45
خسرو و فرهاد!
با اجازه استاد نظامی گنجوی
نخستین بار گفتش کز کجایی؟
مبادا هم محل، هم خاک مایی؟
چرا این دختر همسایه مان را
تو کردی خواستگاری بی خبر،ها؟!
چرا اورا تو کردی انتخابش؟
بگفتا: مطمئنم از جوابش!
بگفتا: نرخ مهرش با تو گفته؟
بگفت: آن را که داده، کی گرفته؟!
بگفتا: بیشتر من دارمش دوست
بگفت: اما مهمتر، پاسخ اوست!
بگفتا: دوستش داری چنان من؟
بگفت: عشقت نه نان است و نه مسکن!
بگفتا: ازچه رو دارد قبولت؟
بگفت: او گفته با من بهر پولت!
بخندید: این دلیلش نیست کافی!
بگفت: آیا تو از خدمت معافی؟!
به ضرب پول، بنده روسفیدم
و سربازی خود را هم خریدم!
تو حتی یک موتور گازی نداری
خریدم من دو ماشین شکاری!
تو یک آلونک کوچک نداری
تو چون من خانه در پونک نداری!
به دانشگاه بودم سخت ساعی
ولی البته غیر انتفاعی!
بنابراین دلیلش هست کافی
نباید بیش از این مهمل ببافی
بگفت: اما منم فرهاد عاشق
بگفت: ازغصه اش باید کنی دق!
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن