ارسالها: 7673
#351
Posted: 19 Apr 2012 06:02
عجب رسمیه رسم زمونه خونه مون عیدا پر مهمونه
می رن مهمونا از اونا فقط
آشغالِ میوه به جا می مونه !
کجاست اون کیوی ؟ چی شد نارنگی ؟
کجا رفت اون موز ؟! خدا می دونه !
جعبه خالی ِ شیرینی هنوز
گوشه ی طاقچه پیش گلدونه
عطرش پیچیده تا آشپزخونهشیرینیش کجاست ؟ خدا می دونه
می رن مهمونا از اونا فقط
جعبه ی خالی به جا می مونه !
از بس خونه رو به هم می ریزن
آدم مثل اسب(!) تو گِل می مونه
یکی نیست بگه خداوکیلی
جای پوست پسته توی قندونه ؟!
قند نصفه ی عموجون هنوز
خیس و لهیده ته فنجونه
حالا خداییش قندش مهم نیست
کنار اون قند نصف دندونه !
می رن مهمونا از اونا فقط
نصفه ی دندون به جا می مونه !!
پسته ی خندون ، بادوم شیرین
فندق در باز ، مال مهمونه
« پرسید زیر لب یکی با حسرت » :
که از این آجیل، به غیر از تخمه،
واسه ما بعدها چی چی می مونه ؟
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#352
Posted: 19 Apr 2012 06:07
وصيت نامه
بعد مرگم نه به خود زحــمت بسیار دهید
نه به من بر سـر گور و کفن آزار دهید
نه پی گورکن و قاری و غسال رویـــد
نه پی سنگ لحد پــول به حجار دهید
به که هر عضو مرا از پس مرگــم به کسی
که بدان عضو بود حاجت بسیار دهید
این دو چشمان قوی را به فلان چشــمچران
که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهیدوین زبان را که خداوند زبانبـازی بود
به فلان هوچی رند از پی گفتـار دهید
کلهام را که همه عمـــر پر از گچ بودهاست
پاک تحویل علی اصغر گچکار دهیــد
وین دل سنگ مرا هم که بود سنگ سیـــاه
به فـــلان سنگتراش سر بازار دهید
چانهام را به فلان زن که پی وراجی است
معدهام را به فلان مرد شکمخوار دهید
در سر سفره خورَد فاطمـه، بیدندان، غم
به که دندان مرا نیز بــدان یار دهید
ابوالقاسم حالت
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#353
Posted: 19 Apr 2012 06:07
زندگی کارمندی
خسته ام از آرزوها،آرزوهاي شعاري
شوق پرواز مجازي بالهاي استعاري
لحظه هاي کاغذي را،روز و شب تکرار کردن
خاطرات بايگاني،زندگي هاي اداري
آفتاب زرد و غمگين،پله هاي رو به پايين
سقفهاي سرد و سنگين،آسمانهاي اجاري
رونوشت روزها را، روي هم سنجاق کردم:
شنبه هاي بي پناهي،جمعه هاي بي قراري.گفتمش دل ميخري پرسيد چند ؟
گفتمش دل مال تو تنها بخند
خنده كردو دل زدستانم ربود
تا به خود باز آمدم او رفته بود
دل زدستش روي خاك افتاده بود
جاي پايش روي دل جا مانده بود
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#354
Posted: 19 Apr 2012 06:08
اول نامهام به نام خدا* خالق نصف ما و كل شما
بعد هم يك سلام طولانی* اول قصهای كه می خوانی
يك سلام دراز مثل خودت* دلبر و دلنواز مثل خودت
پيش كش بر قطار كارآمد* يك سلام بلندازمشهد
نه كه من زاده خراسانم* ادبيات خوب ميدانم
زين سبب نامهاي كنم منظوم* درد دلهاي مترويي مظلوم
هيچ از حال من خبر داري؟* تو كه در زندگي اثرداری
از قطاري غريب و بي چاره* خانه داري كه هست آواره
ديدي از بس كه قلبم آشوب است* يادمان رفت؛حالتان خوب است؟
بخورم خاك زير ريل تو را* دل من كرده بازمیل تورا
اي وجودت پر از منافع و سود* از قطاري كه نیست برتو دورود
من فداي در كشويي تو* واگن آخر و جلويي تو
جان فدايت كنيم سر تا پا* سر كه هيچ است امرفرماتا
چون بلا استفادهام نقدا* بخورد غصههات بر سر من
وضع ما در چه حال و حال شما* درد دل ميكند به شاه وگدا
شهردار عزيز پشت شماست* زير تهران درون مشت شماست
ميزني بر محلهها لبخند* ميخوري ميروي جلو يك بند
زير تهران اگر كه خالي هست* مشكلي نيست چون كه قالي هست
باف آن آمده است در اينجا* من و همشهري و ازين حرفا
دكتر و كارمند و گشنه و سير* زن و مرد و جوان و كودك و پير
همگي پاي در ركاب تواند* در حقيقت همه خراب تواند
اولت در حرم تهت داماد* آي…خوشبختيات مبارك باد
چه سري، چه دمي، عجب كمري* ناقلا مترويي تو يا كه پري؟
ريل پاتيم تا قطار تويي* عاشق خطتيم يارتویی
تو كه كلي برو بيا داري* در دل پايتخت جاداری
رويتان را به ما كني، بد نيست* ذرهاي اعتنا كني، بد نيست
حال ما عالي است مترو جان* مثل كار تنور با تن نان
اي برادر كلاه رفت به سرم* مستمرا در آمده پدرم
چه كلاهي؟گشاد تا بيني* تحت عنوان واگن چيني
كار ما گير چند واگن بود* بحث اطريش و چين و ژاپن بود
سفت وشل،خير و آره ميكردند* سر من استخاره می کردند
خسته از فرصتي كه رفت شديم* بي اثر مثل پول نفت شديم
بچه اين حرفها خطر دارد* نفت اصلا مگر اثر دارد؟
هفت روزي كه هست در هفته* اسم من بر سر زبان رفته
بر من انگار كن زمان مرده است* ولي افسوس بر زبان مرده است
سوژه خنده بشر شدهايم* درسر شهر درد سر شدهايم
هركه اوضاع بنده را ديده* باصداي بلند خنديده
خارج از خانه فاش خنديده* توي خانه يواش خنديده
باز و باريك ميكنند مرا* تنگ و تاريك ميكنند مرا
هر كسي خواست ضدحال زند*حال مارا مثال زنند
از هزاران شعار سير شديم* عاقبت توي نطفه پير شديم
از همان ابتداش موزه شدن* پايه اول و رفوزه شدن
درد دلها زياد و دل تنگ است* حرف ما ميخ و گوششان سنگ است
چشم اميد بستم از همه كس* يا امام رضا(ع) به دادم رس
متروي اصفهان، كرج، تبريز* همه دارند صاحب و من نيز
گرچه از بعد من كلنگ زدند* منتها ضربه را قشنگ زدند
قصه من به افتضاح كشيد* كار آنها به افتتاح كشيد
نفس روزگار يعني تو* باعث افتخار يعني تو
كانال فاضلاب يعني من* خورد و خاك و خراب يعني من
برقهايت همه فشار قوي* به ضعيفان نگاه كن اخوي
البته بر تو هم نظر دارم* مشكلات تو را خبر دارم
حالت بي قرار آدمها* مثلا از فشار آدمها
دوستان عزيز هل ندهيد!* هل اگر ميدهيد شل ندهيد
تا همه در قطار جا بشويم* بكنيد آن فشار را تنظيم
اولين كار منطقي زور است* در فضايي كه تنگ چون گور است
پاي از كفش و روسري از سر* همه از جاي خود شدند به در
در چنان ازدحام و در گيري* واي از فايلهاي تصويري
ميرسد توي قبر هم بلوتوث* نه فقط در قطار يا اتوبوس
مرگ بر دستهاي استكبار* آخرين فيلمهاي مساله دار
خواهر و مادر و الي آخر* ميشود زير دست و پا پر پر
يره ايولا ر ِ بلند بِگين* آنتناتان ميِه تا زيره زِمين
لهجهام رفت تا خود مشهد* نمره جومان رسيد به صد
رسم مردي كه شب ندارد و روز* مانده در گوشه و كنارهنوز
در نشستن اگرچه آزاد است* جاي خود را به پيرها داده است
دست خود را بگير از ميله* رسم مردي اگر كه تعطيله
صندلي گر نيست ميله كم نيست* بچهاش هست جا اگر تر نيست
لحظه اي در سكوت افتادم* آخ! ياد هووت(!) افتادم
راه افتاد خط بي آر تي* brt با هزاران اميد و با پارتي
نتواند گرفت جاي شما* خار شد گرچه توي پاي شما
وقتتان را گرفت اين بنده* عذر تقصير،بنده شرمنده
موتورت گرم باد و سرد مباد* پيچهاي تو هرزه گرد مباد
آخر مقصدت كرج نشود* ريلهايت عزيز كج نشود
بروي سمت غرب تا تبريز* پس از آن آنكارا، پاريس، ونيز
طرف شرق هم، چنين بروي* به هواي پكن به چين بروي
چرخهايت روان و درها چفت* سينهات صاف و استخوانت سفت
راستی خط يك كه خير نداشت* خط دوم به صحنه پاي گذاشت
آخر و عاقبت چه خواهد شد؟* قصه اين دو خط چه خواهد شد؟
زير اين سقف آسمان ابري* با همين اضطرار و بيصبري
ميروم تا حرم به خانه دل* پيش آقاست حل هر مشكل
مگر از حضرتش بر آيد كار* ورنه از خلق نيست جز آزار
به فداي گل ضريح شما* همه ريلهاي من آقا
سرتان را به درد آوردم* مثل پاييز زرد آوردم
عين يك رودخانه در جريان* تا ابد باش متروي تهران
ريل خالی متروی مشهد* و السلام ای مرام صد در صد
منبع پایگاه اطلاع رسانی مشهد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#355
Posted: 19 Apr 2012 06:08
هفت سین خانمها (شعر طنز)
خانمــی با همســــــرش گفــت اینچنیـــــن :
کای وجــــــودت مــــایه ی فخـــــر زمیــــــن !
ای که هستـــی همســـری بس ایــــده آل !
خواهشــــی دارم .. مکُــــن قال و مقـــــال !
هفــــت سیـــــن تازه ای خواهــــــم ز تـــــو
غیـــــــر خرج عیـــــد و ... غیــــر از رختِ نو
"سین" یک ، سیّاره ای ، نامــــش پـــــراید
تا برانـــــــــم مثـــــــل بـــــرق و مثــــــل باد
"سین" دوم ، سینــــه ریـــــزی پُر نگیـــــــنتا پَــــرَد هــــوش از سر عمّـــــه شهیــــن !
"سین" سوم ، یک سفـــــر سوی فـــــرنگ
دیـــــــــدن نادیــــــــده هـــــــای رنـگ رنـگ
"سین" چارم ، ساعتی شیـــــک و قشنگ
تا که گویـــــم هست سوغـــات فرنــــــگ !
"سین" پنجـم ، سمــــع دستـــورات مــن !
تا ببالــــــم مـــــن به خــود ، در انجمــــن !
....
آنگه ، آن بانـــــو ، کمـــــــی اندیشــــه کرد
رندی و دوز و کلَـــــــــک را پیشــــــــه کرد !
گفــــــت با ناز و کرشمـــــه ، آن عیـــــال !!
من دو "سین" کم دارم ، ای نیکـو خصال !
....
گفت شویش : من کنــــــــــون یاری کنم
با عیال خویـــــــــش ، همکـــــاری کنم !!
"سین" ششم ، سنگ قبـــری بهر من !
تا ز من عبـــــــرت بگیرد مـــــــــرد و زن !
"سین" هفتم ، سوره ی الحمد خوان ...
بعد مرگــــــم ، بَهر شــــوی بی زبان !!!
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#356
Posted: 19 Apr 2012 06:09
مش حسن با دو عدد گاو ز صحرا آمد
با زنش گفت به شادی که اوباما آمد!
پلوئی دم بکن و پوست بکن بادمجان
که به جانم هوس مرغ و مسما آمد
همسرش گفت که این سمت نیامد، دیدم!
به گمانم که در اطراف یو.اس.آ. آمد
تازه با رأی من و تو که نیامد سر کار
روی آرای همان مردم آنجا آمد
چه کند فرق برای من و تو، بیچاره؟درد ما را مگر او بهر مداوا آمد
گاومان شیر فزونتر بدهد از فردا؟
بابت ذوق زیادی که اوباما آمد
یا که گاو نرمان هم پس از این شیر دهد؟
روی شوقی که طرف با هی و هورا آمد؟
کو برنجت که پلو خواستی از بهر ناهار؟
مرغ بریان مگر از عالم رؤیا آمد
آنچنان ذوقزده ای آمده ای، پنداری
که پسرخاله ات از قریۀ بالا آمد
رفع تبعیض نژادی خبری شیرین بود
که به صبحانۀ ما مثل مربا آمد
لیکن این مرد سیاهی که دلت را برده
نه سیاهی است که در قصه و انشا آمد
این سیاهیست که با پول سفیدان جهان
پی افزایش سرمایه به سودا آمد
«آن سیه چُرده که شیرینی عالم با اوست»*
فرصتش ده که ببینی پی یغما آمد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#357
Posted: 19 Apr 2012 06:09
بعد سیگار و پیپ و اکس، چپق کشیدن بهتره
ماهواره ها برن کنار، ستاره چیدن بهتره
بسکه فراوونه کلاغ، قناری قارقار می کنه
از هرچی آوازه خوشه، آدمو بیزار می کنه
سینما و تاتر چیه، سیا بازی قشنگ تره
رو حس و حال آدما، لی لی کنون نمی پره
اصغر آقا اَسی شده، موهاشو های لایت می کنه
زیر ابرو شو بر می داره، تیپ شو ری رایت می کنه
تو این قاراشمیش شدید، صغرا خانم ولنسیاسعجب زمونه ای شده، دنیا رو باش دس کیاس
پیتزا و استیک ولش، سیخ جیگر نصیب ماس
آبگوش خوراک اعیوناس، اشکنه راس جیب ماس
از رپ و راک و پاپ نگو، ابرام غزل خونو می خوام
شبای صاف و ماه نو، صفای ایوونو می خوام
پپسی کولا ارزونی تون، قرتی بازی دیگه بسه
کاهو سکنجبین می خوام، آب قناتم هوسه
قدیم ندیما یادته؟ تهرون هوای خوبی داشت
شیرونیای حلبی، سقفای تیر چوبی داشت
آپارتمانای عجیب، با برج و بارو مد شده
مدرنه آب حوض کشی، باز دَسه جارو مد شده
عطرای پاریسی چیه، گلاب قمصر بیارین
تو جیبای بی برکت، یه مُش گل یاس بذارین
اینترنت و فکس و موبایل، تلویزیون و رادیو...
رد پای تمدنو، همینجوری بگیر برو...
شلوغ پلوغه سرمون، جا واسه دل نمی مونه
قدر من و تو رو حاجی، هیشکی دیگه نمی دونه
به جای ایمیل جون من، نامه ی دَسی بنویس
شیک بازی رو کنار بذار، اونی که هَسی بنویس
دنیا مثه راز بقاس، از صلح و آشتی بنویس
از روزگار خوبی که، اونوقتا داشتی بنویس
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#358
Posted: 19 Apr 2012 06:10
من زن گرفتم ، تو نگیر !!!! ...
زن گرفتم شدم اي دوست به دام زن اسير
من گرفتم تو نگير
چه اسيري كه ز دنيا شده ام يكسره سير
من گرفتم تو نگير
بود يك وقت مرا با رفقا گردش و سير
ياد آن روز بخير
زن مرا كرده ميان قفس خانه اسير
من گرفتم تو نگيرياد آن روز كه آزاد ز غمها بودم
تك و تنها بودم
زن و فرزند ببستند مرا با زنجير
من گرفتم تو نگير
بودم آن روز من از طايفه دّرد كشان
بودم از جمع خوشان
خوشي از دست برون رفت و شدم لات و فقير
من گرفتم تو نگير
اي مجرد كه بود خوابگهت بستر گرم
بستر راحت و نرم
زن مگير ؛ ار نه شود خوابگهت لاي حصير
من گرفتم تو نگير
بنده زن دارم و محكوم به حبس ابدم
مستحق لگدم
چون در اين مسئله بود از خود مخلص تقصير
من گرفتم تو نگير
من از آن روز كه شوهر شده ام خر شده ام
خر همسر شده ام
مي دهد يونجه به من جاي پنير
من گرفتم تو نگير
شاعر : ایرج میرزا
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#359
Posted: 19 Apr 2012 06:17
رسیدی و پر از شادی و شوری آهای چارشنبه سوری!
شنیدم با جوانان جفت و جوری آهای چارشنبه سوری!
بساط «سرخی تــو، زردی من» سر هر کوی وبرزن
تو هم چون مردمــان غرق سروری آهای چارشنبه سوری
مش اصغر توی چادر دیدنی شد پی قاشق زنی شد
که باشد استتار اینجا ضروری! آهای چارشنبه سوری!
یکی از جیغ و داد اهل کوچه کند دندان قروچه
بگوید: داد از این حد بی شعوری! آهای چارشنبه سوری!
بر اعصــــــابش زند یکریز تقّه هیاهــــــــوی ترقّهندارد بیش از این تاب صبــوری آهای چارشنبه سوری!
مقصــر من نمی گویم تـو هستی ولی از بمب دستی
چه چشمانی که شد محکوم کوری آهای چارشنبه سوری!
امید است اینکه با شادی معقول همه خوشحال و شنگول
کنیم از شیوهی این عده دوری آهای چارشنبه سوری
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#360
Posted: 19 Apr 2012 06:19
دو دانشجو
« توی یک دیوار سنگی دوتا پنجره اسیرن
دوتا عاشق، دو تا تنها یکی شون تو یکی شون من »
از «دو پنجره»
تو یه دانشگاه گنده
دوتا دانشجو اسیرن
دوتا بدبخت ، دوتا مشروط
یکی شون تو یکی شون من!
درسا سنگینه و سختهدرسایِ کشکی ناجور
شده برج زهر ماری
واسه دانشجوی مجبور!
همیشه مشروطی بوده
بـین ترمای من و تو
باهمین خیطی گذشته
« شب و روزایِ من و تو »
ما باید یه جوری درریم
جایی لیسانس ُو بگیریم
واسه ما مشروطی مرگه
ما تِلِپ بشیم می میریم!
...کاشکی دانشگاه خراب شه
« من وتو باهم بمیریم»
تو یه دانشگاه دیگه
درسای خوبی بگیریم!
شاید اونجا دیگه استاد
با دانشجو بد نباشه
واسۀ درس خوندنامون
مشروطی یه سد نباشه
ماباید یه جوری در ریم
جایی لیسانس ُبگیریم
واسه ما مشروطی مرگه
ما تِلِپ بشیم می میریم !
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن