ارسالها: 7673
#361
Posted: 19 Apr 2012 06:20
نفس باد صبا آفت جان خواهد شد عید می آید و اجناس گران خواهد شد
قیمت میوه و شیرینی و آجیل و لباس باز سرویس گر فک و دهان خواهد شد
همسرم چند ورق لیست به من خواهد داد و سرا پای وجودم نگران خواهد شد
می زنم ساز مخالف دو سه روزی اما عاقبت هرچه که او گفت همان خواهد شد
می رسد مرحله ی سخت و نفس گیر خرید نوبت گند ترین کارجهان خواهد شد
کل عیدی و حقوقم به شبی خواهد رفت بر سر جیب بغل ،فاتحه خوان باید شد
یک الف آدم و یک عائله آنهم پر خرج وقت فرسودن اعصاب و روان خواهد شد
پول را با علف خرس یکی می دانند فکر کردید که منطق سرشان خواهد شد
هانیه نعره بر آرد که ندارم مانتو کامران از پی او تیز دوان خواهد شد
که پدر کفش و کت و پیرهنی می خواهم بعد از او نسترنم مرثیه خوان خواهد شد
سام هم لنگه ی جوراب به پا می گوید شستم از پنجه اش امسال عیان خواهد شد
قیمت پسته به قلب من ِآسیب پذیر باز هم وای که آسیب رسان خواهد شد
زیر بازارچه با قیمت ماهی یا گوشت آسمان دور سرم پُر دَ وَران خواهد شد
مغز گردو شده مانند طلا مثقا لی مغزم از قیمت آن سوت کشان خواهد شد
کمرم گشت که در خانه تکانی سرویس حالیا نوبت این فک و دهان خواهد شد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#362
Posted: 19 Apr 2012 06:21
در زخم زبان ، فوق تخصص دارد
یکریز ، کنایه بر سرت می بارد
او جز خود احمقش ، کسی دیگر را
یک آدم ساده هم نمی پندارد
***********************************
انگار که از دماغ فیل افتاده است
یا از شکم کروکودیل افتاده است
اما ورم قوزک پایش گوید
از روی درخت نارگیل افتاده است.***********************************
او از همه شکوه و شکایت دارد
از دست خودش فقط رضایت دارد
در گوشه خانه می نشیند تنها
چون جغد به تک نشینی عادت دارد
***********************************
ساعتی از ته دل می نالید
که بسی زنگ زدم در عالم
خواب سنگین چه فراوان دیدم
اهل بیدار شدن اما کم
=============
دیدند که در خلوت خود می خوردیم
شلاق و تشر زدند و ما هی خوردیم
دادیم تعهد که به می لب نزنیم
دیگر پس از آن همیشه با نی خوردیم
مهدی استاد احمد
=========
پیراهن نگاه مرا مکش از پشت ....
که بر می گردم و بیخیال عزیزهای مصر و یعقوب های چشم به راه
چنان به خود میفشارمت !
که هفتادو هفت سال تمام باران ببارد و گندم درو کنیم .........!!!
=====
شعر های زیبا:الا ای دختر شیک/بلند بالا و باریک.......
الا اى دختر شیك/ بلند بالا و باريك/ تو مرغی من خروسم/ تو آردك من سبوسم /تو دینار من فلوسم/ بشو امشب عروسم/ كه لبهاتو ببوسم/ تو بیلی من كلنگم/ تو آهو منپلنگم/ تو مستی من ملنگم/ بیا امشب به جنگم/ كه من تیمور لنگم
==========
در پاسخ نامه ام گل یخ دادی
هربار مرا وعده دوزخ دادی
یک بار برو کلاس خیاطی عشق
شاید که خدا کرد و به ما نخ دادی
==========
چشمات وقتی زیباست كه مال اشك باشه.
اشك وقتی زیباست كه مال عشق باشه.
عشق وقتی زیباست كه مال تو باشه.
تو وقتی زیبایی كه دستت تو دماغت باشه
میگم مرسی، بهش برسی، با کومپرسی،
نگی به کسی، منو میبوسی؟ اگه نبوسی! خیلی لوسی
======
این روزها خیلی نجیب شده ام
می گویند در نجابت به پدرم رفته ام
ناخنم چه زود بلند می شود
كمرم چه تند خمیده می شود
فارسی ِ اول كه یادتان هست
« آن مرد با اسب آمد »
آن اسب ،
من بودم !
==============
چشمان درشت مشکیم ارزانیت
این پیرهن زرشکیم ارزانیت
چون عاشق آش رشته بودم همه عمر
یک کاسه ز عشق کشکیم ارزانیت!!...
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#363
Posted: 19 Apr 2012 06:21
خونه مون عیدا پر مهمونه
می رن مهمونا از اونا فقط
آشغالِ میوه به جا می مونه !
کجاست اون کیوی ؟ چی شد نارنگی ؟
کجا رفت اون موز ؟! خدا می دونه !
جعبه خالی ِ شیرینی هنوز
گوشه ی طاقچه پیش گلدونه
عطرش پیچیده تا آشپزخونه
شیرینیش کجاست ؟ خدا می دونهمی رن مهمونا از اونا فقط
جعبه ی خالی به جا می مونه !
از بس خونه رو به هم می ریزن
آدم مثل خر تو گِل می مونه
یکی نیست بگه خداوکیلی
جای پوست پسته توی قندونه ؟!
قند نصفه ی عموجون هنوز
خیس و لهیده ته فنجونه
حالا خداییش قندش مهم نیست
کنار اون قند نصف دندونه !
می رن مهمونا از اونا فقط
نصفه ی دندون به جا می مونه !!
پسته ی خندون ، بادوم شیرین
فندق در باز ، مال مهمونه
« پرسید زیر لب یکی با حسرت » :
که از این آجیل، به غیر از تخمه،
واسه ما بعدها چی چی می مونه ؟
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#364
Posted: 19 Apr 2012 06:28
خانمی با همسرش گفت این چنین:
کای وجودت مایه ی فخر زمین!
ای که هستی همسری بس ایده آل!
خواهشی دارم ... مکُن قال و مقال!
هفت سین تازه ای خواهم ز تو
غیر خرج عید و غیر از رختِ نو
"سین" یک، سیّاره ای، نامش پراید
تا برانم مثل برق و مثل باد
"سین" دوم، سینه ریزی پُر نگینتا پَرَد هوش از سر عمّه شهین!
"سین" سوم، یک سفر سوی فرنگ
دیدن نادیده های رنگ رنگ
"سین" چارم، ساعتی شیک و قشنگ
تا که گویم هست سوغات فرنگ!
"سین" پنجم، سمع دستورات من!
تا ببالم من به خود، در انجمن!
آنگه، آن بانو، کمی اندیشه کرد
رندی و دوز و کلَک را پیشه کرد!
گفت با ناز و کرشمه، آن عیال!
من دو "سین" کم دارم، ای نیکو خصال!
گفت شویش: من کنون یاری کنم
با عیال خویش، همکاری کنم!
"سین" ششم، سنگ قبری بهر من!
تا ز من عبرت بگیرد مرد و زن!
"سین" هفتم، سوره ی الحمد خوان...
بعد مرگم، بَهر شوی بی زبان!
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#365
Posted: 19 Apr 2012 06:30
زن نبايد به فكر مش باشد
مش همين پنج ماه و شش باشد
هي نگردد پي تل و گلسر
بهر مويش به فكر كش باشد
خواستگاران خوب رد نكند
كم پي فال و شيش و بش باشد
مرد خوبي به تور خود بزند
حرفهاي ، تيز ، با برش باشد
همسر مرد سالمي بشودنه عجوزي كه مرتعش باشد
مردي آنسان كه در كشاكش دهر
سنگ باشد نه اينكه كش باشد!
ورنه در كار وي گره افتد
مشكلش حركت و جهش باشد
با جوانان پير ، كم بپرد
گر چه آمادهي پرش باشد!
عشق وقتي كه اتفاق افتاد
متمايل به واكنش باشد!
چشم دلدار خويش را هرشب
سير سازد به هر روش باشد
قلب او را چنان كند تسخير
تا شب و روز در تپش باشد
ندهد گير هي به شوهر خويش
هي نخواهد پي تنش باشد
نكند با كسي مقايسهاش
كم بدنبال سرزنش باشد
دست در جيب شوهرش نكند
بلكه در جيب وي شپش باشد
احتمالا بگيرد او را برق
شوهرش گر كه سيمكش باشد
زن ز مردش مراقبت نكند
مرد امـــــــا مراقبش باشد
فيض اگر خواست رندي از دهنش
فكر گازيدن لبش باشد!
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#366
Posted: 19 Apr 2012 06:30
مناجات یک کرم خاکی با خدا !!!!
مناجات یک کرم خاکی با خدا !!!!
خدایا توی این دنیای به این بزرگی و این همه موجود حالا چرا كرم؟
این همه موجود عجیب غریب، آخه چرا كرم؟
نمیشد منو زرافه یا الاغ خلق میكردی؟
خداییش این هم ایده بود كه به سرت زد!!!
نه چشم داریم نه دهن داریم نه دماغ داریم فقط یه لوله درازیم.
صبحها كه از خواب پامیشیم باید همینجور الكی تو خاكا لول بخوریییییم تا شب مثل احمقها خسته بیفتیم بخوابیم.
خدایا ناشكری نمیكنم. چون به قول دوستام كه میگن برو خدارو شكر كن باز كرم خاكی شدی،
ولی به قول آدما آدم باید یه نگاهی هم به بالا داشته باشه دیگه!
حالا نمیگم دوست داشتم آدم بودم ولی مار كه میتونستم باشم.
خودم كه چشم ندارم خودمو ببینم ولی بچه ها میگن استعداد پرورش اندام دارم اگه از مكمل استفاده كنم بعد شیش ماه مارمیشم ولی من دوست دارم مار واقعی باشم...هیییی چی بگم كه هرچی بگم كم گفتم،
دیروز یه سری زدم به بیرون خاك دیدم یه مگسه دست دوست دخترشو گرفته بود و بهش میگفت فردا ببرمت یه جایی كه جیگرت حال بیاد،
آقا ما یادمون افتاد كه تك جنسی هستیم همچی سوختیم كه نگو آهان چی بگم خدا، به شتره گفتن گردنت كجه گفت كجام راسته؟
راستی خدا من به شترم راضیم ها.
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#367
Posted: 19 Apr 2012 06:33
حرفاي گريه دار نمي پسندين
مي خوايد يه جک بگم کمي بخندين
خوشا به حال اون که تو محلش
هواي عاشقي زده به کلش
کسي که قلبش اتصالي داره
مي دونه عاشقي چه حالي داره
با اينکه سخته باز دلنشينه
طپش طپش واي از طپش همينه
عاشق شدن شيدايي داره والاخاطر خواهي رسوايي داره والا
وقتي طرف تو کوچه پيدا مي شد
توي دلت يه باره غوغا مي شه
صداي قلبت اونقدر بلنده
که دلبرت مي شنوه و مي خنده
دين و مرام و اعتقادت مي ره
اوني که مي خواسته بگي يادت مي ره
مي خواي بگي فدات بشم الهي
مي گي که خيلي مونده تا سه راهي
ميخواي بگي عاشقتم عزيزم
مي گي که من عاعا،عاعا چي چي زم
مي خواي بگي بيام به خواستگاريت
مي گي هواي خوبي داره ساري
کوزه ي ضربه ديده بي ترک نيست
حال طرف هم از تو بهترک نيست
مي خواد بگه برات مي ميرم اصغر
مي گه تمنا مي کنم برادر
مي خواد بگه بيا به خواستگاريم
ميگه که ما پلا ک شصت و چهاريم
اول عشق و عاشقي نگاهه
نگاه مثل آب زير کاهه
بين شماها عشق و ميشه فهميد
از توي نگاها عشقو مي شه فهميد
عشق اخوي آتيش زير ديگه
نگاه آدم که دروغ نمي گه
نگاه مي گه عاشقتم به مولا
به قلب من خوش امدي بفرما
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#368
Posted: 19 Apr 2012 06:39
شاعر زن میگه :
به نام خدایی که زن آفرید
حکیمانه امثال ِ من آفرید
خدایی که اول تو را از گل
و بعداً مرا از خشت آفرید!
برای من انواع گیسو و موی
برای تو قدری چمن آفرید!مرا شکل طاووس کرد و تو را
شبیه بز و کرگدن آفرید!
به نام خدایی که اعجاز کرد
مرا مثل آهو ختن آفرید
تو را روز اول به همراه من
رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف
مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما
بلندگو به جای دهن آفرید!
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود
مرا خانه داری ***! آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب
شراره، پری، نسترن آفرید
برای من اما فقط یک نفر
براد پیت من را حَسَنْ آفرید!
برایم لباس عروسی کشید
و عمری مرا در کفن آفرید
پاسخ شاعر مرد:
به نام خداوند مردآفرین
که بر حسن صنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد
چنین عاقل و بالغ و نازنین
خدایی که مردی چو من آفرید
و شد نام وی احسنالخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد
مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت
ندارم نیازی به لاک، همچنین
رژ و ریمل و خط چشم و کرم
تو زیباییام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونهام کار اوست
نه کار پزشک و پروتز، همین!
نداده مرا عشوه و مکر و ناز
نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بیریا آفرید
جدا از حسادت و بیخشم و کین
زنی از همین سادگی سود برد
به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک درخت
و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک
من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود
که ای مرد پاکیزه و مهجبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر
و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایشت
نشسته مداوم تو را در کمین!
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#369
Posted: 19 Apr 2012 06:40
کـــره ای گــفــت بـــه بابای خرش // پــــدر از هـــمـــه جــا بـی خبرش
وقـــت آن اســــت بــــرای پســرت // ایـــــن الاغ نـــــــرّه ی کــــره خــرت
مــاده ای خـــوشگـل و زیـبا گیری // تـــو کــه هر روز به صحرا میری
وقـــت آن اســت کـه زن دار شـوم // ورنـــه از بـــی زنـــی بــیمار شوم
پـــدرش گــفــت کــه ای کـره خَرَم // ای عــزیـــز دل بـــابــــا ،پــســرم
تـــو کـــه در چــنــتــه نداری آهی // نـــه طــویـــلــه ، نه جُلی نه کاهی
تـــو کـــه جــز خـوردن مال پدرت // پـــــــدر نـــــــرهّ خـــــر دربــــدرت
هـــیـــچ کـــار دگــری نیست تورا // یک جو از عقل به سر نیست تورا
به چه جرأت تو زمـن زن طـلــبی // بـــاورم نـیــست کـــه ایـنقدر جَلبَی
بـــایـــد اول تـــو بــگـیـری کاری // بــهـــر مــــردم بــبـــری تــو باری
بعـد از آن یک دو تا پالان بخـری // بـهــر آن کُــرّه خـــوشگـــل بـبـری
یک طــویــلـه بکنی رهن و اجار // تــا کــه راضــی شــود از تو آن یار
بـعــد بـایــد بـخری رخت عروس // بـهـر آن مـاده خــر خـوب و ملوس
جُـــلـی از جــنـــس کــتـــان اعلا // روی جُـــل نـقــش و نـگـاری زیـبـا
بــعـــد بـــایـــد بـــکـــنی گلکاری // بــهــر مــاشـیـن عروس یـک گاری
وقــتی ایـــنـهــا بـــشـــود آمــاده // بــعـــد از ایـــن زنـــدگــیـــّت آغـازه
می بــری مـــاده خــرت را **** // بــا تـــأنــی نَـکــه بـــا ایـــن عـجـله
بــشـنــو ایــن پــنــد زبابای خرت // پــــــدر بـــــا ادب و بــــا هــــنـــرت
تــا کـــه اســبــاب مــهــیــا نشود // موسم عــقــد تــو بــر پا نشود
پــس از امــروز بــرو بر سرِ کار // تــا نـــهـــنـــد آدمـــیـــان پــشتت بار
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#370
Posted: 19 Apr 2012 06:40
خدایا پس چرا من زن ندارم؟
زنی زیبا و سیمین تن ندارم؟
دوتا زن دارد این همسایه ما
همان یک دانه را هم من ندارم
آزانس ملکی امشب گفت به من:
مجرد, بهر تو مسکن ندارم
چه خاکی بر سرم باید بریزم؟
من بیچاره آخر زن ندارم
خداوندا تو ستارالعیوبیوبر این نکته سوءظن ندارم
شدم خسته دگر از حرف مردم
تو میدانی دل از آهن ندارم
تجرد ظاهرا"عیب بزرگی است
من عیب دیگری اصلا"ندارم
خودم میدانم این"اصلا" غلط بود
در اینجا قافیه لیکن ندارم
تو عیبم را بپوش و هدیه ای ده
خبر داری نیکول کیدمن ندارم؟
اگر او را فرستی دیگر از تو
گلایه قد یک ارزن ندارم
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن