ارسالها: 7673
#381
Posted: 19 Apr 2012 07:18
بهزیستی نوشته بود:
شیر مادر،مهر مادر،جانشین ندارد
شیر مادر نخورده،مهر مادر پرداخت شد
پدر یک گاو خرید
و من بزرگ شدم
اما هیچ کس حقیقت مرا،نشناخت
جز معلم ریاضی ام
که همیشه میگفت:
گوساله بتمرگ ! ...
====================
در سردی دی ماه لبو می چسبد
شبها تشک و تخت و پتو می چسبد
از بهر تو ای عیال خوش باور لیک
چون پیر شدی فقط هوو می چسبد
======================
گفتم غم تو دارم ...دادم نشان زبانی
گفتم چرا چنینی؟! گفتا مگر ندانی؟
پرسیدمش مگر چیست؟ گفتا: ز عاشقان نیست!!!
گفتم ولی تو عشقی! گفتا: بده بمن بیست
خندید و رو نهان کرد گفتم مده عذابم
گفتا تو خود عذابی !!!گفتم : بیا بخوابم
گفتا به نیشخندی:بینی مرا بخوابی!!!
گفتم . اسیر عشقم گفتا :پی جوابی؟!
گفتم سزایم این نیست گفتا :جهان چنین استگفتم تو بی وفائی !!گفتا دل تو بشکست؟!
گفتم :نمانده قلبی گفتا: مگر جز این بود؟!!!
گفتم تو دل شکستی گفتا غمت همین بود!!!
ای داد از این جماعت در عاشقی چه رندند!!!
===========
وقتی لبت به حالت یک بوسه می شود
تلفیقی از فلافل و سمبوسه می شود
اما زمان بوسه گرفتن چرا لبت
مانند آرواره ی یک کوسه می شود
===========
وقتی ریاضی دان عاشق میشه
منحنی قامتم، قامت ابروی توست
خط مجانب بر آن، سلسله گیسوی اوست
حد رسیدن به او، مبهم و بی انتهاست
بازه تعریف دل، در حرم کوی دوست
چون به عدد یک تویی من همه صفرها
آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست
پرتوی خورشید شد مشتق از آن روی تو
گرمی جان بخش او جزئی از آن خوی توستبی تو وجودم بود یک سری واگرا
ناحیه همگراش دایره روی توست
================
هرکس که در مسیر قلم تختهگاز رفت
کوتاه گشت عمرش و آخر دراز رفت
لاف و خلاف راه تو را باز میکند
بیچاره رهروی که به راه مُجاز رفت
گفتم: دوپشته رفتنت اینجا صلاح نیست
نشنید و چارچرخ وجودش فراز رفت
=========
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#382
Posted: 19 Apr 2012 07:21
رفته بودم دیدن اهل قبور!
رفته بودم دیدن اهل قبور
عاشقم شد پیرمرد مرده شور!
پای او شل بود و دندانی نداشت
چشمهایش هم کج و هم نیمه کور
روی هر قبری نشستم دیدمش
کم کمک آمد جلو آن لندهور
گفت هفتاد و دو ساله روز و شب
می کنم از توی قبرستان عبور
بوده ام اما مجرد تا به حالشاید از روی غرض یا از غرور
دیدمت من را پسندیدی تو هم
پس در و تخته شود امروز جور
سکه چون ارزش ندارد توی قبر
مهریه ت یک لا کفن، یک دانه گور!
هفت تا میت بشویم رایگان
از فک و فامیلتان، نزدیک و دور
شیربهایت می شود با نرخ روز
سدر و کافور و کفن، حد وفور
چون تفاهم هم مهم است این وسط
گاه گاهی مرده ای را هم بشور!
روزهایی راحتی از پخت و پز
جمعه شب ها می رسد کلی نذور!
در بهش زهرا برایت قبر خوب
نصف قیمت می کنم من جفت و جور!
گر جوابت مثبت است افتاده ای
هفت شب جشن و عروسی و سرور
من بله گفتم به او با یک دلیل
چون که شوهر گیر می آید به زور!
یک عدد خرما دهان من گذاشت
با کفن روی سرم انداخت تور!
اشهدی خواند و همان جا روی قبر
عقد کرد آخر مرا آن مرده شور ! "
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#383
Posted: 19 Apr 2012 07:23
بعضی جملهها خالیتر از وقتی خطور میکنی
با میخی از فصل فصلم عبور میکنی
قد میکشند توی مفاصلم
پزشکم میگوید پوکی استخوان گرفته من را!
بعضی جملهها هر روز صبح چای دم میکنند و
با قاشقی هم میزنند حالم را
استکان به استکان شدنم را
وقتی که خالیتر از کتری اسکان میکنم توی استکان
لای زخمهایم میشوی استخوانوقتی خیال میکنی نمیبینم چطور هورت میکشی
لحظههایی که دوست شاید باید نباید داشتم
تفالهها را تف میکنم تا نقطه بگذارند بین ما
بعضی حرفها
آنقدر کوتاهند که خطور نمیشوم
فقط میگویم از طعم انجیر و انار و انگور و همه سیبها بیزارم
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#384
Posted: 19 Apr 2012 07:24
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادة سهشنبه شب قم شروع شد
آیینه خیره شد به من و من به آیینه
آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد
خورشید ذرهبین به تماشای من گرفت
آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد
وقتی نسیم آه من از شیشهها گذشت
بیتابی مزارع گندم شروع شد
موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یکدریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد
از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد
در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم ... شروع شد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#385
Posted: 19 Apr 2012 07:27
اهل عرفانم من
اهل عرفانم من ، کاروبارم بد نیست
برجکی ساخته ام در دل شهر
طبقاتش هفده
همه را پیش فروش بنمودم
پولهایم همه در بانک سوئیس
به امانت باقی است
اهل عرفانم من
سفره نان و پنیری پهن استمُتلی ساخته ام در نوشهر
باغهایم پر گل
از صدور پسته
جیبهایم سرشار
اهل عرفانم من
دامهایم همه پروارو قشنگ
گاوها رنگ به رنگ
کشت و صنعت دارم
چند هکتار زمین
همه شالیزار است
دختران ِ زیبا
صبح تا شام در آن دشت وسیع
بوته های شالی، درزمین میکارند
اهل عرفانم من
همه در سیر و سفر
از ژاپن تا اتریش
تا فراسوی پکن
خانه کوچک خوبی دارم
دردل شهر پاریس
جایتان بس خالی است
اهل عرفانم من ، کاروبارم بد نیست
طبع شعری دارم
شعرها گفته ام از عرفانم
همه زیبا و قشنگ
همچو آن ویلایم
که بنا ساخته ام در چالوس
یاکه مانند سگم پشمالو
که بود فِرز و زرنگ
الغرض لقمه نانی باقی است
مردی هستم قانع
اهل عرفانم من ،کارو بارم بد نیست:d
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#386
Posted: 19 Apr 2012 07:27
ای چارده ساله پالتوی من
ای رفته سرآستین و دامن
ای آن که به پشت ورو رسیدی
جر خوردی و وصله پینه دیدی
هرچند که رنگ ورو نداری
وارفتهای و اطو نداری
گشته یقه ات چو قاب دسمال
صد رحمت حق به لُنگِ بقّال
پاره پوره چو قلب مجنونچل تکه، چو بقچة گلین جون
ای رفته به ناز و آمده باز
صد بار گرو دکان رزاز
خواهم ز تو از طریق یاری
امساله مرا نگاه داری
این بهمن و دی مرو تو از دست
تـا سال دگر خدا بزرگ است
==================
منحنی قامتم، قامت ابروی توست
خط مجانب بر آن، سلسله گیسوی توست
حد رسیدن به او، مبهم و بی انتهاست
بازه تعریف دل، در حرم کوی دوست
چون به عدد یک تویی من همه صفرها
آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست
پرتوی خورشید شد مشتق از آن روی تو
گرمی جان بخش او جزئی از آن خوی توست
بی تو وجودم بود یک سری واگراناحیه همگراش دایره روی توست
============
چندین چراغ دارد و ممنوعه میرود
اینش سزاست آنکه نفهمید و باز رفت
شک دارم عاقبت سر سالم به گور برد
آنکس که در مسیر قلم تختهگاز رفت
----------------------
با اون دماغ همیشه ، عکس تو پشت شیشه
تو سینما چی میشه ، شکستن کلیشه
کاشکی بری رو پرده ، دماغ عمل نکرده !
کم باباتو کچل کن ، یا خودتو مچل کن
کی بت میگه عمل کن ، قصیده رو غزل کن
میشی له و لورده ، دماغ عمل نکرده !
.
چهقد دماغ دماغ شد ، قافیهمون چلاق شد
هی، یکی- چل کلاغ شد ، تصنیف کوچه باغ شدبره که برنگرده ، دماغ عمل نکرده !
============
مرا ان شب مچل کردی و رفتی
رقیبم را بغل کردی و رفتی
مرا اهل دوا و چای پر رنگ
مرا اهل غزل کردی و رفتی
حضورت اعتبار بازیم بود
چکم را بی محل کردی و رفتی...
حواسم حین بازی مان کجا رفت
اتل کردم متل کردی و رفتی
من عادت کرده بودم به دماغتدماغت را عمل کردی و رفتی
========
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#387
Posted: 19 Apr 2012 07:28
اهل دانشگاهم
روزگارم خوش نيست
ژتوني دارم
خرده عقلی
سر سوزن شوقي
اهل دانشگاهم پيشه ام گپ زدن است
گاه گاهي مي نويسم تكليف
مي سپارم به شما
تا به يك نمره ناقابل بيستكه در آن زندانيست
دلتان زنده شود
چه خيالي چه خيالي ميدانم
گپ زدن بيهوده است
خوب ميدانم دانشم بيهوده است
استاد از من پرسيد
چقدر نمره ز من مي خواهي
من از او پرسيدم دل خوش سيري چند
اهل دانشگاهم
قبله ام آموزش
جانمازم جزوه
مشق از پنجره ها ميگيرم
همه ذرات وجودم متبلور شده است
درسهايم را وقتي مي خوانم
كه خروس مي كشد خميازه
مرغ و ماهي خواب است
خوب يادم هست
مدرسه باغ آزادي بود
درس بي كرنش مي خوانديم
نمره بي خواهش مي آورديم
تا معلم پارازيت مي انداخت
همه غش مي كرديم
كلاس چقدر زيبا بود و معلم چقدر حوصله داشت
درس خواندن آنروز
مثل يك بازي بود
كم كمك دور شدم از آنجا
بار خود را بستم
عاقبت رفتم در دانشگاه
به محيط خشن آموزش
و به دانشكده علوم سرايت كردم
رفتم از پله كامپيوتر بالا
چيزها ديدم در دانشگاه
من گدايي ديدم در آخر ترم
در به در مي گشت
يك نمره قبولي مي خواست
من كسي را ديدم
از ديدن يك نمره ده
دم دانشگاه پشتك مي زد
شاعري ديدم
هنگام خطابه
به خرچنگ مي گفت ستاره
و اسيد نيتريك را جاي مي مي نوشيد
همه جا پيدا بود
همه جا را ديدم
بارش اشك از نمره تك
جنگ آموزش با دانشجو
حذف يك درس به فرماندهي كامپيوتر
فتح يك ترم به دست ترميم
قتل يك لبخند در آخر ترم
همه را من ديدم
من در اين دانشگاه در به در و ويرانم
من به يك نمره نا قابل ده خشنودم
من به ليسانس قناعت دارم
من نمي خندم اگر دوست من مي افتد
من نمي خندم اگر نرخ ژتون را دو برابر بكنند
و نمي خندم اگر موي سرم مي ريزد
من در اين دانشگاه
در سراشيب كسالت هستم
خوب مي دانم استاد
كي كوئيز مي گيرد
برگه حذف كجاست
سايت و رايانه آن مال من است
تريا،نقليه و دانشكده از آن من است
ما بدانيم اگر سلف نباشد
همگي مي ميريم
و اگر حذف نباشد
همگي مشروطيم
نپرسيم كه در قيمه چرا گوشت نبود
كار ما نيست شناسايي مسئول غذا
كار ما نيست شناسايي بي نظمي ها
كار ما شايد اينست كه در مركز پانچ
پي اصلاح خطا ها برويم
امتیاز یادت نره
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#388
Posted: 19 Apr 2012 07:30
******** یا گور/ مهدی اخوانثالث
******= ح ج ل ه
شنیدم در دهی از آنورآباد
جوانی سخت کمرو گشت داماد
چنان کمرو، که اخذ اجرت خود
ز شرمِ «وِرمَنَه» رویش نمیشد
تو گویی جز سکوت و جز شنفتن
ندارد هیچ زادی بهر گفتن
شب عیش و زفاف و وصلت آمدجوان در**** **** با صد خجلت آمد
دو محرم را به خلوت کرده بودند
فِراشِ وصل را گسترده بودند
مهیا مقتضی و منع مفقود
گل و گلچین و رخصت، هرسه موجود
همین مانده برافکندن نقابی
کنار و بوسهای و فتح بابی
ولی کمرو جوان هر رشته میتافت
برای گفتوگو حرفی نمییافت
عروس از انتظارِ خود کلافه
ز بیتابی و خشمش پُر، قیافه
به قول پیرهای استخواندار:
جوان خندان شود با کاهِ دیوار
جوان و اینقدر بیحال و کمرو؟
ندانم کاهِ دیوار است، یا شو؟
سرانجام آن جوان دل را به دریا
زد و پرسید از همسر که: «آیا
تو میدانی اصول دین بُوَد چند؟»
عروسش زد تمسخربار لبخند
که:******** ست این، نه گور، ای خانهآباد!
نکیر و منکری تو، یا که داماد؟
خدایا! ********ام را گور گردان
ز من این کرّهخر را دور گردان»
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#389
Posted: 19 Apr 2012 07:31
باغ و گندمزار را گشتم ولی پیدا نشد
بعد شالیزار را گشتم ولی پیدا نشد
توی گندمزار و شالیزار که چیزی نبود
لاجرم نیزار را گشتم ولی پیدا نشد
چند ماهی هم سفر کردم اروپا در پیَش
ملک استکبار را گشتم ولی پیدا نشد
یک سری هم من به عبد المالِک ریگی زدم
مخزنُ الاشرار را گشتم ولی پیدا نشد
پیش فرماندار رفتم پاسخ خوبی ندادمیز استاندار را گشتم ولی پیدا نشد
دستمالی تحفه بردم بر مدیران خدوم
پاچه حضار را گشتم ولی پیدا نشد
گرچه می دانستم این کاری است خارج از ادب
جامه دلدار را گشتم ولی پیدا نشد
دوری از رویش به من از بس فشار آورده بود
خشتک شلوار را گشتم ولی پیدا نشد!
مدرک خود را درِ کوزه نهادم خیس خورد
حوض و آبشخوار را گشتم ولی پیدا نشد
آدم بی پارتی چون گردکان بر گنبد است
گنبد دوّار را گشتم ولی پیدا نشد
یک رفیق از نوع ناباب آمد و دودی شدم
پاکت سیگار را گشتم ولی پیدا نشد
اِکس تر***** که تا راحت شوم، رفتم فضا
ثابت و سیّار را گشتم ولی پیدا نشد
گوشه عزلت گزیدم، زاهد و عارف شدم
سبحه و زنّار را گشتم ولی پیدا نشد
عهد کردم ریش خود را دور دارم از هرَس
قیصر و ستار را گشتم ولی پیدا نشد
راستی کی گفته که جوینده یابنده بوَد؟
من همه اشعار را گشتم ولی پیدا نشد
تو کجایی تا که من دورت بگردم “کار” خوب
دور کار و بار را گشتم ولی پیدا نشد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#390
Posted: 19 Apr 2012 07:32
داد مجنون بهر ليلي يك ايميل
گفت ای از هجر تو اشكم چو سيل
ای به قربان قد و بالای تو
من فدای قامت رعنای تو
ناز كم كن ای نگار ناز دار
قهر با من نيست انصاف ای نگار
خواسته ای ميرزا قلمدونت شوم
واله و شيدا و حيرونت شوم
گفته ای نامه ز ايميل بهتر استدستخط يار ديدن خوشتر است
ليك دور نامه لیلی جان گذشت
دوره ی ايميل يا ايكارد گشت
نامه جانم مال عهد بوق بود
راز دار عاشق و معشوق بود
مال عهد چادر و چاقچور بود
خيس از اشك عاشق مهجور بود
چون كه می پوشی مینی ژوپ اين زمان
چون كه تی شرتت گرفته در ميان
ناخن تو چون كه گشته مانيكور
خط چشمت چشم ها را كرده كور
چون به لب ماتيك داری ای عزيز
کی تو می باشی فناتيك ای عزيز؟
نامه بهر تست ديگر املی
ای نگار دلربای سوگلی
گشته چت ديگر به جايش جانشين
دوره ی ايميل گشت ای نازنين
فيبر نوری گشته ديگر اين زمان
جانشين كفتر نامه رسان
بهر تو ايميل خيلي بهتر است
لايق عاشق كشان دلبر است
اسب همت را تو اينك هی بكن
بهر مجنون يك ايميل ریپلی بكن
جوف آن بفرست اتچ های قشنگ
فايل های جور واجور و رنگ وارنگ
عشق من آنلاين تست ای مهربان
صبح و ظهر و عصر و شب در هر زمان
آف مسيجت می فرستم دمبدم
تا كه مهر افزون کنی و ناز كم
اين ايميل را کپی پيست در هارد كن
از برای عاشقان فوروارد كن
با خيال راحت ای يار ملوس
چون كه دارد اين ايميل آنتی ويروس
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن