ارسالها: 7673
#391
Posted: 19 Apr 2012 07:33
مزاحم/ غلامرضا روحانی
از بسکه به هر گوشة دنیاست مزاحم
هرجا که نهى پاى، همانجاست مزاحم
در قلة قاف ار بکنى جاى چو عنقا
دور از سر خر نیست که عنقاست مزاحم
گر موسم گرما بزنى چرت پس از ظهر
چرت تو شود پاره چو صدهاست مزاحم
گه کاسه و بشقابى و گاه آى کت و شلوار
گاهى نمکى، گه گل مولاست مزاحمشب از پشه در زحمت و از دست مگس روز
این هردو بلا موسم گرماست مزاحم
زنگ تلفن نیمهشب از خواب پراند
اینجاست که هر بىسر و بىپاست مزاحم
هر بىپدرى از پى آزار زند در
هر دربدرى پشت در ماست مزاحم
دوز و کلک نوکر و کلفت همه آزار
فحش و کتک خانم و آقاست مزاحم
آن خانه که همسایه بنا مىکند، اکنون
بیغولة غول است و سراپاست مزاحم
چون ریختن آجر او در وسط روز
تیرآهن او در دل شبهاست مزاحم
یا تقتق بىموقع آهنگر و نجار
یا چهچه پىدرپى بناست مزاحم
جا دارد اگر دوست مزاحم شود، اما
دشمن دهدم زحمت و بیجاست مزاحم
امروز به موجر چه دهى وعدة فردا؟
کامروز مزاحم شد و فرداست مزاحم
بسیار مزاحم نه به دنیاست که زینپیش
آماده براى تو به عقباست مزاحم
در قبر تو آیند نکیرین و ببینى
بالاى سرت آمده یکراست مزاحم
روزى ببرى گر ز ثرى ره به ثریا
بینى ز ثرى تا به ثریاست مزاحم
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#394
Posted: 19 Apr 2012 07:35
شنیدم در زمان خسرو پرویز
گرفتند آدمی را توی تبریز
به جرم نقض قانون اساسی
و بعض گفتمان های سیاسی
ولی آن مرد دور اندیش، از پیش
قراری را نهاده با زن خویش
که از زندان اگر آمد زمانی
به نام من پیامی یا نشانی
اگر خودکار آبی بود متنشبدان باشد درست و بی غل و غش
اگر با رنگ قرمز بود خودکار
بدان باشد تمام از روی اجبار
تمامش از فشار بازجویی ست
سراپایش دروغ و یاوه گویی ست
گذشت و روزی آمد نامه از مرد
گرفت آن نامه را بانوی پر درد
گشود و دید با هالو مآبی
نوشته شوهرش با خط آبی:
عزیزم، عشق من ، حالت چطور است؟
بگو بی بنده احوالت چطور است؟
اگر از ما بپرسی، خوب بشنو
ملالی نیست غیر از دوری تو
من این جا راحتم، کیفور کیفور
بساط عیش و عشرت جور وا جور
در این جا سینما و باشگاه است
غذا، آجیل، میوه رو به راه است
کتک با چوب یا شلاق و باطوم
تماما شایعاتی هست موهوم
هر آن کس گوید این جا چوب دار است
بدان این هم دروغی شاخدار است
در این جا استرس جایی ندارد
درفش و داغ معنایی ندارد
کجا تفتیش های اعتقادی ست؟
کجا سلول های انفرادی ست؟
همه این جا رفیق و دوست هستیم
چو گردو داخل یک پوست هستیم
در این جا بازجو اصلا نداریم
شکنجه ، اعتراف، عمرا نداریم
به جای آن اتاق فکر داریم
روش های بدیع و بکر داریم
عزیزم، حال من خوب است این جا
گذشت عمر، مطلوب است این جا
کسی را هیچ کاری با کسی نیست
نشانی از غم و دلواپسی نیست
همه چیزش تمامن بیست این جا
فقط خود کار قرمز نیست این جا
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#395
Posted: 19 Apr 2012 07:36
مگه من ازت چی خواستم؟؟
مگه من ازت چی خواستم
جز یه ویلا تو لواسون
یه بی ام و سیاه رنگ
یه آپارتمان تو شمرون
بیست و هفت هزارتا سکه
یه زمین اول جردن
که تو در نهایت عشق
بزنی قباله ی من
مگه من ازت چی خواستماین که مادرت نباشه
نمی خوام که با حضورش
زندگیم از هم بپاشه
ولی خوب مصلحت اینه
مادرم پیشم بمونه
هرچی باشه نازنینم
مامانم از خودمونه
این توقعی زیاده
که تو ظرفارو بشوری؟
واسه رفع خستگیمون
چایی دم کنی تو قوری؟
هرچی من می گم بگی چشم
مثل یک آدم عاقل
تو خودت گفتی که هستی
یه شریک خوب و همدل
پس چرا جا زدی می ری
چرا از من دیگه سیری
نمی دونی که با رفتن
من و از خودم می گیری
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#396
Posted: 19 Apr 2012 07:36
شکر ایزد فن آوری داریم
صنعت ذره پروری داریم
از کرامات تیم ملی مان
افتخارات کشوری داریم
با " نود" حال می کنیم فقط
بس که ایراد داوری داریم
وزنه برداری است ورزش ما
چون فقط نان بربری داریم
می توانیم صادرات کنیم
بس که جوک های آذری داریم
برف و باران نیامده به درک
ما که باران کوثری داریم !
گشت ارشاد اگر افاقه نکرد
صد و ده تا کلانتری داریم
خواهران از چه زود می رنجید
ما که قصد برادری داریم
ما برای ثبات اصل حجاب
خط تولید روسری داریم
چاقی اصلا اهمیت دارد
ما که ژل های لاغری داریم؟
ما در ایام سال هفده بار
آزمون سراسری داریم
این طرف روزنامه های زیاد
آن طرف دادگستری داریم
جای شعر درست و درمان هم
تا بخواهی دری وری داریم !
چند تا شعبه بانک و دانشگاه
بین مریخ و مشتری داریم
به حقوق بشر نیازی هست
ما که اصل برابری داریم ؟
حرف هامان طلاست سی سال است
قصد احداث زرگری داریم
اجنبی هیچکاک اگر دارد
ما جواد شمقدری داریم
خنده اصلا به ما نیامده است
بس که مداح و منبری داریم
تا بدانند به بهانه ی طنز
از همه قصد دلبری داریم
هم کمال تشکر از دولت
هم وزیر ترابری داریم
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#397
Posted: 19 Apr 2012 07:37
دانه فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه
هر دو جانسوزند، اما این کجا و آن کجا
تیغ جلادان کجست و ابروی دلدار کج
هر دو خون ریزند، اما این کجا و آن کجا
دختری در زیر یار و پیرمردی زیر بار
هر دو نا لانند، اما این کجا و آن کجا
مرده ای در حال غسل و دلبری در توی حوض
هر دو عریانند، اما این کجا و آن کجا
چکمه پای مهین و چکمه شمر لعینهر دو پاپوشند، اما این کجا و آن کجا
شکر مازندران و شکر هندوستان
هر دو شیرینند، اما این کجا و آن کجا
شعر حافظ شعر و شعر ماست شعر
هر دو تا شعرند، اما این کجا و آن کجا
مردم دریا کنار و مردم دروازه غار
هردو عریانند اما این کجا و آن کجا
پیش چشم مردم مستضعف ما بنز و ژیان
هر دو ماشینند، اما این کجا و آن کجا
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#399
Posted: 19 Apr 2012 07:40
دماغ!
این عضو حیاتی
اگه مثل کلنگه
مثل لوله تفنگه
با خوشگلیت میجنگه
طبیعیه، قشنگه
نگو که این یه درده
دماغ عمل نکرده
اگر که مثل فیلهو یا از این قبیله
روی نوکش زیگیله
غصه نخور، اصیله
هی نرو پشت پرده
دماغ عمل نکرده
یکی میگه درازه
خیلی ولنگ و وازه
یکی میگه ترازه
غصه نخور که نازه
ببین خدا چه کرده
دماغ عمل نکرده
دماغ نگو جواهر
سوژهی شعر شاعر
طویل فیالمظاهر
پدیدهی معاصر
آهای تخم دو زرده
دماغ عمل نکرده
با اون دماغ همیشه
عکس تو پشت شیشه
تو سینما چی میشه
شکستن کلیشه
کاشکی بری رو پرده
دماغ عمل نکرده
کم باباتو کچل کن
یا خودتو مچل کن
کی بت میگه عمل کن
قصیده رو غزل کن
میشی له و لورده
دماغ عمل نکرده
چهقد دماغ دماغ شد
قافیهمون چلاق شد
هی، یکی- چل کلاغ شد
تصنیف کوچه باغ شد
بره که برنگرده
دماغ عمل نکرده!
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#400
Posted: 19 Apr 2012 07:41
روزی به رهی دخترکی بود ***
چون کبک ِ خرامان قدمی روی چمن
صد جور مکمل به رخش مالیده
از عزت ِ نفس ، سر به سما ساییده
یک مانتو به تن داشت چه گویم از آن
از چهار طرف کوته و تنگ و چسبان
بر روی سرش روسری ای بود ، عجب
طولش به گمانم نرسد نیم وجب !
شلوارک برمودایی هم بر پا داشتآنجا که نباید بشود ، پیدا داشت
آهسته به او گفتمش ای یار عزیز
ای دختر ِ خوب و پاک و محجوب و تمیز
این چیست به تن کرده ای و نیست لباس
آراستگی یه چیز و مد چیز ِ جداس
با عشوه بگفت پاسخم اوبا این حرف
"اصلاح نموده ام ز الگو ، مصرف"
گر نیت صرفه جویی داری ای زن
اصلا نکن این لباس را هم بر تن
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن