ارسالها: 7673
#412
Posted: 19 Apr 2012 07:44
حرفاي گريه دار نمي پسندين
مي خوايد يه جک بگم کمي بخندين
خوشا به حال اون که تو محلش
هواي عاشقي زده به کلش
کسي که قلبش اتصالي داره
مي دونه عاشقي چه حالي داره
با اينکه سخته باز دلنشينه
طپش طپش واي از طپش همينه
عاشق شدن شيدايي داره والاخاطر خواهي رسوايي داره والا
وقتي طرف تو کوچه پيدا مي شد
توي دلت يه باره غوغا مي شه
صداي قلبت اونقدر بلنده
که دلبرت مي شنوه و مي خنده
دين و مرام و اعتقادت مي ره
اوني که مي خواسته بگي يادت مي ره
مي خواي بگي فدات بشم الهي
مي گي که خيلي مونده تا سه راهي
ميخواي بگي عاشقتم عزيزم
مي گي که من عاعا،عاعا چي چي زم
مي خواي بگي بيام به خواستگاريت
مي گي هواي خوبي داره ساري
کوزه ي ضربه ديده بي ترک نيست
حال طرف هم از تو بهترک نيست
مي خواد بگه برات مي ميرم اصغر
مي گه تمنا مي کنم برادر
مي خواد بگه بيا به خواستگاريم
ميگه که ما پلا ک شصت و چهاريم
اول عشق و عاشقي نگاهه
نگاه مثل آب زير کاهه
بين شماها عشق و ميشه فهميد
از توي نگاها عشقو مي شه فهميد
عشق اخوي آتيش زير ديگه
نگاه آدم که دروغ نمي گه
نگاه مي گه عاشقتم به مولا
به قلب من خوش امدي بفرما
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#414
Posted: 19 Apr 2012 07:44
تراژدی شاعر و اتوبوس
« در سه پرده »
(1)
من اينجا شعر مي گويم
تو آنجا شعر مي گويي
خلايق شعر مي گويند و ما هم شعرمي گوييم و
بعضي معر مي گويند و مي خوانند
عجب رويي !
مرا از روح شبنم تاب آهو رنگ سيمابي ملالي نيست،براي شعر گفتن هم دگر امروزه حالي نيست
من از اعماق گردآلود دودآلود مي آيم !
رئيس محترم،
ز فردا، اگر اتول ياري كند من زود مي آيم !
(2)
كلامم بوي شلغم ناك احساسي است،
- آبي رنگ-
گلابي را چرا خوردند با گردو، بگوييد آي آدمها !
چه تنگ است اين طرف، آقا برو يك ذره آنورتر !
چرا هل مي دهي جانم ؟!
چه شيرين است سوهان قم اي فرياد !
برادر جان !
چراكفش تو پايم را نمي فهمد ؟ !
چرا له مي كني پاي مرا با كفش بي احساس گل مالت !
بزن راننده در را، من رسيدم باز كن در را !
نرو من مانده ام اينجا
الا اي مرد بي انصاف ! وا كن در
به جان مادرت وا كن كه ديرم شد !
چرا رفتي ؟ بمان لختي !...
ولي افسوس...
خدايا ! بار الها ! كردگارا ! خالقا ! ربا !
محيطي وحشت آور ناك و دلگير است و راهي نيست
دگر تا چند فرسخ آنطرفتر ايستگاهي نيست
خداوندا تو مي داني
كه آنجا ايستگاهم بود
راهم بود !...
خدا را شكر در وا شد !
كنون چون برق خارج مي شوم تا باز گردم اين مسافت را
چه خوشحالم ! ولي اي واي در را بست و پايم ماند !
كجا اي لامروت ؟ پاي من مانده است در وا كن
اگر مردي بيا پايين و دعوا كن !
ولي انگار راه افتاد... اي فرياد...
اي بيداد...
(3)
من اينجا شعر مي گويم
دو ماهي رفته از آن روز تاريخي
من اينجا شاد و شنگولم
لبم از خنده لبريز است
هوايي جالب آلود آور انگيز است!
من اينجا خفته ام بر روي تختي نرم و مهتابي
سرم بر بالشي از پشم مرغابي !
عجب خوابي!
كنار تخت من جمعند طفلانم:
ثريا، سوسن و كبري و صغري، مهري و نرگس
حسن، جعفر، علي، محمود و اصغربا زنم ليلا !
چه خوشحالند
كه مي بينند من فهميده ام احساس شرم آگين شبدر را !
و بر تخت مريضستان و با اين پاي مصنوعي
تو پنداري كه من با پاي سالم شعر مي گويم !
عزيزم ! همسرم ليلا !
تو مي داني كه من با پاي چپ هم شعر خواهم گفت !
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#415
Posted: 19 Apr 2012 07:45
«ترم»
اگر پایم به کفشم کرده آماس
ندارم چارهای یا ایها الناس
از این واحد به آن واحد نشینم
که ترم زندگانی را کنم پاس
«درس و مشق»
زدرس و مشق و تمرین رنج داری
معدل زیر چار و پنج داری
ریاضی هفت شیمی دو زبان صفرتو با این نمرههایت گنج داری
===========
وقتی که زور تو به قوافی نمیرسد
تغییر در روال سخن بیجواز کن
خواهی که سوسکت نکنند اهل روزگار
از حشر و نشر با حشرات احتراز کن
هرکس بهجای عقل به احساس تکیه داد
حتماً بر این مصیبت عظما نماز کن
===========
آن کس که بداند و بداند که بداند
باید برود غاز به کنجی بچراند
آن کس که بداند و نداند که بداند
بهتر که رود خویش به گوری بتپاند
آن کس که نداند و بداند که نداند
با پارتی و پولش خرک خویش براند
آن کس که نداند و نداند که نداند
بر پست ریاست ابدالدهر بماند
=========
راحت بخواب ای شهر، آن دیوانه مرده ست / از گشنگی در گوشه پایانه مرده ست
از مرگ او کمتر پلیسی باخبر شد / مرده ست، اما اندکی دزدانه مرده ست
جنب مبال پارک غوغا بود، گفتند: / دیشب زنی در قسمت مردانه مرده ست
معشوق هامان پشت هم ازدست رفتند/فرزانه شوهر کرده وافسانه مرده ست
مجنون! برو دنبال کارت، چون که لیلا / حین نخستین عادت ماهانه مرده ست
گل را بکن از شاخه اش، بلبل سقط شد / آن شمع را خاموش کن، پروانه مرده ست
======
هرگز دل من ز طنز محروم نشد
جز بر رخ سوژه چشم من زوم نشد
از بهر تو یک طنز به ذهنم آمد
گفتم که بگویمت، ولی روم نشد!
----------------
در زخم زبان ، فوق تخصص دارد
یکریز ، کنایه بر سرت می بارد
او جز خود احمقش ، کسی دیگر را
یک آدم ساده هم نمی پندارد
***********************************
انگار که از دماغ فیل افتاده است
یا از شکم کروکودیل افتاده است
اما ورم قوزک پایش گوید
از روی درخت نارگیل افتاده است.***********************************
او از همه شکوه و شکایت دارد
از دست خودش فقط رضایت دارد
در گوشه خانه می نشیند تنها
چون جغد به تک نشینی عادت دارد
----------
راحت بخواب ای شهر، آن دیوانه مرده ست / از گشنگی در گوشه پایانه مرده ست
از مرگ او کمتر پلیسی باخبر شد / مرده ست، اما اندکی دزدانه مرده ست
جنب مبال پارک غوغا بود، گفتند: / دیشب زنی در قسمت مردانه مرده ست
معشوق هامان پشت هم ازدست رفتند/فرزانه شوهر کرده وافسانه مرده ست
مجنون! برو دنبال کارت، چون که لیلا / حین نخستین عادت ماهانه مرده ست
گل را بکن از شاخه اش، بلبل سقط شد / آن شمع را خاموش کن، پروانه مرده ست
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#416
Posted: 19 Apr 2012 07:45
زیذینامه/ سعید سلیمانپور
الهی! به مردانِ در خانهات
به آن زنذلیلان فرزانهات
به آنانکه با امر «روحی فداک»
نشینند و سبزی نمایند پاک
به آنانکه از بیخ و بن زیذیاند
شـب و روز با امر زن میزیند
به آنانکه مرعوب مادرزنند
ز اخلاق نیکوش دم میزنندبه آن شیرمردانِ با پیشبند
که در ظرف شستن به تاب و تبند
به آنانکه در بچهداری تکند
یلانِ عوضکردنِ پوشکند
به آنانکه بی امر و اذن عیال
نیاید در از جیبشان یک ریال
به آنانکه با ذوق و شوق تمام
به مادرزن خود بگویند: مام
به آنانکه دارند با افتخار
نشان ایزو... نه، زیذی نههزار
به آنانکه دامن رفو میکنند
ز بعد رفویش اتو میکنند
به آنانکه درگیر سوزن نخند
گرفتار پخت و پز و مطبخند
به آن قورمهسبزیپزانِ قَدَر
به آن مادرانِ بهظاهر پدر
الهی! به آه دل زنذلیل
به آن اشک چشمان ممد سیبیل
به تنهای مردان که از لنگهکفش
چو جیغ عیالاتشان شد بنفش
که ما را بر این عهد کن استوار
از این زنذلیلی مکن برکنار
به زیذی جماعت نما لطف خاص
نفرما از این یوغ ما را خلاص
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#418
Posted: 19 Apr 2012 07:46
يه روزي آقاي کلاغ ، به قول بعضيا زاغ
رو دوچرخه پا ميزد ، رد شدش از دم باغ
پاي يک درخت رسيد ، صداي خوبي شنيد
نگاهي کرد به بالا ، صاحب صدا رو ديد
يه قناري بود قشنگ ، بال و پر ، پر آب و رنگ
وقتي جيک جيکو ميکرد ، آب ميکردش دل سنگ
قلب زاغ تکوني خورد ، قناري عقلشو برد
توي فکر قناري ، تا دو روز غذا نخورد
روز سوم کلاغه ،رفتش پيش قناريگفتش عزيزم سلام ، اومدم خواستگاري!
نگاهي کرد قناري ، بالا و پايين، راست و چپ
پوزخندي زد به کلاغ ، گفتش که عجب! عجب
منقار من قلمي ، منقار تو بيست وجب
واسه جي زنت بشم؟ مغز من نکرده تب
کلاغه دلش شيکست ، ولي ديد يه راهي هست
براي سفر به شهر ، بار و بنديلش رو بست
يه مدت از کلاغه ، هيچ کجا خبر نبود
وقتي برگشت به خونه ، از نوکش اثر نبود
داده بود عمل کنن ، منقار درازشو
فکر کرد اين بار مرخره ، قناريه نازشو
باز کلاغ دلش شيکست ، نگاه کرد به سر و دست
آره خب، سياه بودش! اينجوري بوده و هست
دوباره يه فکري کرد ، رنگ مو تهيه کرد
خودشو از سر تا پا ، رفت و کردش زرد زرد
رفتش و گفت: قناري! اومدم خواستگاري
شدم عينهو خودت ، بگو که دوسم داري
اخماي قناريه ، دوباره رفتش تو هم!
کلهمو نگاه بکن ، گيسوهام پر پيچ و خم
موهاي روي سرت ، واي که هست خيلي کم
فردا روزي تاس ميشي! زندگيمون ميشه غم
کلاغ رفتش خونه نگاه کرد به آيينه
نکنه خدا جونم ! سرنوشت من اينه؟!
ولي نا اميد نشد ، رفت تو فکر کلاگيس
گذاشت اونو رو سرش ، تفي کرد با دو تا ليس
کلاه گيسه چسبيدش ، خيلي محکم و تميز
روي کلهي کلاغ ، نميخورد حتي ليز
نگاه که خوب ميکنم ، ميبينم گردنتو
يه جورايي درازه ، نميشم من زن تو
کلاغه رفتشو من ، نميدونم چي جوري
وقتي اومدش ولي ، گردنش بود اينجوري
خجالت نميکشي؟ واسه گوشتاي شيکم!؟
دوست دارم شوهر من ، باشه پيمناست دست کم!
ديگه از فردا کلاغ ، حسابي رفت تو رژيم
ميکردش بدنسازي ، بارفيکس و دمبل و سيم
بعدش هم ميرفت تو پارک ، ميدوييد راهاي دور
آره اين کلاغ ما ،خيلي خيلي بود صبور
واسه ريختن عرق ، ميکردش طناببازي
ولي از روند کار ، نبودش خيلي راضي
پا شدي رفتش به شهر ، دنبال دکتر خوب
دو هفته بستري شد ، که بشه يه تيکه چوب
قرصاي جور و واجور ، رژيماي رنگارنگ
تمرينهاي ورزشي ، لباساي کيپ تنگ
آخرش اومد رو فرم ، هيکل و وزن کلاغ
با هزار تا آرزو ، اومدش به سمت باغ
وقتي از دور ميومد ، شنيدش صداي ساز
تنبک و تنبور و دف ، شادي و رقص و آواز
دل زاغه هري ريخت ! نکنه قناريه؟
شايدم عروسي بازاي شکاريه!!
ديدش اي واي قناري ، پوشيده رخت عروس
يعني دامادش کيه؟ طاووسه يا که خروس؟
هي کي هست لابد تو تيپ ، حرف اولو ميزنه!
توي هيکل و صورت ، صد برابر منه
کلاغه رفتشو ديد ، شوهر قناري رو
شوکه شد ، نميدونست، چيز اصل کاري رو!
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#419
Posted: 19 Apr 2012 07:46
غم مخور دوران بی پولی به پایان می رسد
دارد این یارانه ها استان به استان می رسد
مبلغش هر چند فعلا قابل برداشت نیست
موسم برداشت حتما تا زمستان می رسد
در حساب بانکی ات عمری اگر پولی نبود
بعد از این یک پول یا مفتی فراوان می رسد
چند سالی مایه داران حال می کردند و حال
نوبت حالیدن یارانه داران می رسد
شهر ،کلا شور و حال دیگری بگرفته استبانگ بوق و سوت و کف از هر خیابان می رسد
آن یکی با ساز،رنگ گلپری جون می زند
این یکی با دنبکش ،بابا کرم خوان می رسد
عمه صغرا پشت گوشی قهقهه سر داده است
شوهرش هم با کباب و نان و ریحان می رسد
مش رجب ،آن گوشه هی یکریز بشکن می زند
خاله توبا هم کمر جنبان و رقصان می رسد
تا که بابام این خبر را در جراید خواند گفت:
خب خدارا شکر پول کفش و تنبان می رسد
مادرم هم خنده جانانه ای فرمود و گفت
پول شال و عینک و یک جفت دندان می رسد
بی بی ازآن سو کمی تا قسمتی فریاد زد:
خرج استخر و سونا م ای جانمی جان می رسد
خانعمو با کیسه و زنبیل و ساکش رفته بانک
تا بگیرد آنچه را فعلا به ایشان می رسد
اصغری در پای منقل ،بود سرگرم حساب
تا ببیند پول چندین لول، الان می رسد
خاله آزیتا که یادش رفته فرمی پر کند
طفکی از دور با چشمان گریان می رسد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن