ارسالها: 7673
#461
Posted: 19 Apr 2012 11:23
ازدحام و فشار از هر سو
زور آرنج و ضربه زانو
بدترین بوی عالم است الحق
بوی سیر و پیاز و عطر و عرق
کارمند و محصل و عملی
کامبیز و غضنفر و مملی
تاجر و دزد و دکتر و بیکار
لاغروچاق و سالم و بیمارحرفهای سیاسی و گلهها
بحث تبعیضها و فاصلهها
گاه دعوای عدهای سالار
فحشهای بهشدت کشدار
یک نفرغرق در سطور کتاب
یک نفر هم کنار او در خواب
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#462
Posted: 19 Apr 2012 11:24
شبی با زنگ بیگاه تیلیفون
پرید از خواب خوش مشتی سلیمون
پس از خمیازه ای برداشت گوشی
صدا آمد الو ,تو داریوشی؟
پریشان و پکر مشتی به او گفت
نه جانم اشتباهه بعد از آن خفت
شب دیگر گرفت آن بد قواره
تلیف خانه ی مشتی دوباره
بگفتا مشتی اشتباههبرادر مردم آزاری گناهه
چو شب شد بار دیگر زنگ تکرار
سلیمان را نمود از خواب بیدار
سلیمون چون که دید او ولکنش نیست
بگفتا داریوشم امرتان چیست
ولیکن آن مزاحم فی البداهه
بگفتا نه داداشم اشتباهه
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#463
Posted: 19 Apr 2012 11:25
اشعارجدید بابا طاهرعریان در مورد اقدام گلشیفته فراهانی
به اینترنت بدیدم یک کلوزآپ / نمی دونم که اصل یا فتوشاپ
بدل یا اصل ، مو کاری ندارم / دلم در سینه افتاده به تاپ تاپ
خدایا دین تو اندر خطر بی/ دلم بازیچه ی اهل هنر بی
پشیمونم بگو تقصیر مو چیست / گناه مو فقط حظٌ بصر بی
به کافی نت روم آنجا ته وینم/ به اینترنت روم درجا ته وینم
به هر وبلاگ و هر سایتی که آیم / نشان از قامت رعنا ته وینم
یکی لختو و یکی عریون پسنده / یکی با چادرو و تومون پسنده
به هرچه آفریدی طالبی هست/ دل مو عنچه ی خندون پسنده
مو گشتم "شیفته" بر اون"گل" ناز/ گریبونش مثال غنچه ها باز
ندونم حکمت این جلوه ها چیست/ خدایا مو برقصم با کدوم ساز
یکی آنسوی دنیا گشته عریون/ یکی اینجا شده غمگین و دلخون
گناه هر کسی بر خود نویسند/ چه باید کرد با مخلوق نادون
خدایا کار تو خوب و *** بی/ ولی این بنده بی چاک و دهن بی
ببخشا گر قصوری رفته از دست/ همش تقصیر این ***** شکن ب
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#464
Posted: 19 Apr 2012 11:40
بشنوید از مقدمه ای جدید و شیرین منتسب به گلستان سعدی درباره ازدواج :
منت خدای را عزوجل که زن را قند و عسل قرار داد
همو که ازدواجش موجب محنت است و به طلاق اندرش مزید رحمت
هر لنگه كفشی كه بر سر ما می خورد مضر حیات است و چون مكرر فرود آید موجب ممات
پس در هر لنگه كفشی دو ضربت موجود و بر هر ضربت آخی واجب
مرد همان به كه به وقت نزاع، عذر به درگاه نساء آورد
ورنه زنش از اثر لنگه كفش، حال دلش خوب به جا آورد ...
شوهر و نوكر و كلفت و فلک دركارند
تا تو پولی به کف آوری و یه ماشین بخری
شوهرت با كت و شلوار پر از وصله بود
شرط انصاف نباشد كه تو مانتو بخری
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#465
Posted: 19 Apr 2012 11:41
کاش دور وبر ما اینهمه دلبند نبود
ودلم پیش کسی غیر خداوند نبود
آتشی بودی وهر وقت تورا میدیدم
مثل اسپند دلم جای خودش بند نبود
شدم از درس گریزانو به عشقت مشغول
بین این دو چه کنم نقطه پیوند نبود
مدرسه جای کسی بود که یک دغدغه داشت
جای آنها که بدنبال تو بودند نبود
بعد از آن هرکه تورا دید رقیبم شدوبعداتفاقی که رقم خورد خوشایند نبود
آه ای تابلوی تازه به سرقت رفته
کاش نقاش تو این قدر هنرمند نبود
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#466
Posted: 19 Apr 2012 11:41
جیب هایم خالی ست
کفش هایم کهنه ، چشمم کور
من عجب دنده نرمی دارم
من پول هایم را وقتی می گیرم ،
که فاتحه اش را خوانده باشد زن من
سر گلدسته برج
جیب من جای گره خوردن هیچ است و شپش
هر کجا هستم باشم ، خانه ای می خواهم
اجاره، رهن ، کرایه همه اش مال من استچه اهمیت دارد که اجاره با لا ست
صاحبان خانه چه خبر از ته جیبم دارند
پول را باید جست ، وام باید که گرفت ،
خانه ای نقلی ساخت
زیر قرض باید رفت
با همه اهل و عیال ،نان خشک باید خورد
مگر این اشکنه ها چه کم از دیزی سنگی دارد !
بهتر آن است که قانع باشیم
و نگوییم که پول و پله لازم داریم !
حرف دیگر،کافیست
خانه در یک قدمی است
و طلبکار آنجاست!
کفش را باید کند
پول را باید جست
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#467
Posted: 19 Apr 2012 11:42
من می زنم فریاد دل،...تو امام جوابی نمی دهی
در پشت دیوار خانه ات ،گویم سلام ،تو اما جوابی نمی دهی
انواع راه ارتباطی امتحان کردم
باگوشی،تلفن عمومی،تلفن خانه ! تو اما جوابی نمی دهی
از تازه های ارتباطات ، از زمین و آسمان
با چت ،ایمیل در گوگل و یاهو ، تو اما جوابی نمی دهی
شعر با خط نستعلیق ،شب ها با پیامک های عاشقانه
خرج پول ماهیانه ،پول شارژ گوشیو ،خانه ، تو اما جوابی نمی دهی
من بچه خوب بابام ،دنبال پاس درس هایم نیستم ، جان شمااستاد !!!! من گویم نمره ای ارفاغ ، تو اما جوابی نمی دهی ...
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#468
Posted: 19 Apr 2012 11:44
یک مسافر کش ز راهی می گذشت
با سمندی زرد رنگ و توپ و مَشت
پیرمردی را کنار جاده دید
زد کنار و پیر هم بالا پرید
پهلوی راننده جا بود و نشست
با تمام قدرتش در را ببست
چتد متری آن طرف تر پیر گفت
صحبتی دارم که می باید شنفت
پر شده پیمانه ات ای نازنینبا تاسف، آخر خطی ، همین
بنده عزراییل هستم با مرام
آمدم جانت بگیرم والسلام
بر لب راننده گلخندی شکُفت
پیر تا آن خنده هارا دید گفت
جُک نگفتم . جدی است این حرف من
بنده عزراییل هستم واقعاً
گفت آن راننده از روی طرب
با سه تا مردی که بودند آن عفب:
طفلکی این پیرمرد از مخ رهاست
حرفهایش خنده دار و نارواست
مردها گفتند کو پیر ای عمو؟
مانمی بینیم پیری روبرو
خسته ای، حتما خیالاتی شدی
یا دچار یک کسالاتی شدی
پیر مردی در سمندتت نیست نیست
این که می گویی چرا نادیدنی است؟
تا که آن راننده این صحبت شنید
شد هراسان ،رنگ از رویش پرید
در گشود و همچو قرقی پر کشید
او فقط تا صبح، یکسر می دوید
چون که از دار و ندارش دور شد
باز حیله بر خِرفتی زور شد
پیرمرد و آن سه مرد ناقلا
در ربودند آن سمند مَشت را
دستشان در دست هم بود ای عزیز
بود باید بیش از این ، با هوش و تیز
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#469
Posted: 19 Apr 2012 11:44
وصلت ما از ازل یك وصلت ناجور بود
من كه خود راضی به این وصلت نبودم زور بود
درس و دانشگاه بالكل بی بخارم كرده بود
بسكه بودم سر بزیر و در غذا كافور بود
رخت دامادی پدر با زور كرد اندر تنم
گفت باید زن بگیری تو وَ این دستور بود
چندباری خواستگاری رفته بودم بد نیود
میوه می خوردیم و كلا سور و ساتم جور بود
این یكی گیسو كمند و وان یكی بینی بلند!این یكی چشم آبی و آن دیگری مو بور بود
سومی هم دو برادر داشت هر جفتش ***
اولی خر فهم بود و دومی خر زور بود
خانواده گرچه یك اصل مهم در زندگی است
انتخاب اولم باباش مرده شور بود
كیس خوبی بود شخصاً، صورتاً، فهماً، فقط
هشتصد تا سكه مهر خانم مزبور بود
با خودم گفتم كه كی داده...گرفته، بی خیال
حیف از شانس بدم دامادشان مأمور بود!
این غزل را توی زندان من سرودم یك نفس
شاهدم ناصر سه كلّه با كَرم وافور بود...
زن اَخ است و مایه درد و بلا با این وجود
می گرفتم یك زن دیگر اگر مقدور بود
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#470
Posted: 19 Apr 2012 11:45
غم مخور دوران بی پولی به پایان می رسد
دارد این یارانه ها استان به استان می رسد
مبلغش هر چند فعلا قابل برداشت نیست
موسم برداشت حتما تا بهار می رسد
در حساب بانکی ات عمری اگر پولی نبود
بعد از این یک پول یا مفتی فراوان می رسد
چند سالی مایه داران حال می کردند و حال
نوبت حالیدن یارانه داران می رسد
شهر ،کلا شور و حال دیگری بگرفته استبانگ بوق و سوت و کف از هر خیابان می رسد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن