ارسالها: 7673
#481
Posted: 20 Apr 2012 02:16
برد رستم و جومونگ
کنون رزم جومونگ و رستم شنو، دگرها شنیدستی این هم شنو
به رستم چنین گفت اون !
ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم
رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:
منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین
تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت
جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:
تو را هیچ کس بین ایرانیان
نمی داندت چیست نام و نشان
ولی نام جومونگ و سوسانو را
همه میشناسند در هر مکان
تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
بیا من را به پوستر ببین
منم سانگ ایل گوکه نامدار
ز من گنده تر نامده در جهان
تو در پیش من مور هم نیستی
کانال 3 رو دیدی؟ کور که نیستی
در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد:
چنین گفت رستم به این مرد جنگ
جومونگا ! تویی دشمنم بی درنـگ
چنان بر تنت کـــوبم ایـــن نعلبکی
که دیگر نخواهی تو سوپ، آبــکی
مگـــر تو نـــدانی که مـن کیستم؟
من آن (تسو) سوسولت! نیستم
منم رستم، آن شیر ایــران زمین
(بویو) کوچک است در نگاهم همین
بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد:
جومونگ آمد از پشت تل سیاه
کنارش(یوها) مــادر بی گنـاه!
بگفت:هین! منم آن جومونگ رشید
هم اینک صدایت به گوشــم رسید
هماره بود همسرم
دهــم من به فرمان او این سرم
چون او گفته با تو نجنگم رواست
دگر هر چه گویم به او بر هواست!
و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید:
و این شد که رستم سخن تازه کرد
که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!)
بگفت ای جومونگا که حرف دل است
که زن ها گـــرفتند اوضــاع به دست
که ما پهلوانیم و این است حالمان
که دادار باید رسد بر دل این و آن!
و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 1095
#483
Posted: 12 May 2012 12:00
اونی که صورتم رو نوازش میکنه تویی...
اونی که شبها لپم رو قرمز میکنه تویی...
اونی که صداش تا صبح تو گوشمه تویی...
پشه آخر یه روز می کشمت!!!
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
ارسالها: 1095
#484
Posted: 12 May 2012 12:01
دنیا سه رکن دارد:
1_اصلا عاشق نشو.2_اگه عاشق شدی واسه معشوقت بمیر3_اگه مردی خاک برسر بی جنبت
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
ارسالها: 1095
#485
Posted: 12 May 2012 12:02
عشق====>سرکاريه ... محبت====>تظاهره ... مهربوني====>مسخرست ... وفا====>مرده ... عهدوپيمون====>دلخوشيه ... عاطفه====>تموم شده ... مهر====> مدرسه باز ميشه
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
ارسالها: 2642
#486
Posted: 6 Jun 2012 11:19
فدای هیکل زشت و قطورت
جهانی مات آن موهای بورت
شنیدی سوسکی با بچه ش گفت:
فدای دست و پاهای بلورت
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 1131
#487
Posted: 13 Jun 2012 09:19
باز هم امشب دلم دیوانه شد
باز این چشمان من بی خانه شد
باز از روی گلم زودی پرید
باز هم بر روی من پروانه شد
باز هم این لحظه های لعنتی
باز هم در چشم من ترلانه شد
باز هم یک لحظه از خود بیخود و
باز هم یک لحظه او بیگانه شد
باز روی میز من باده و جام
باز هم این قافیه مستانه شد
باز هم یارم گزید از دست من
باز هم این یار ما،جانانه شد
چشم هایش از خماری،مست مست
باز هم شیرین لبم،دردانه شد
شاعر خوبی نبودم راستش
بونه این شعر بد،یارانه شد
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...