انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 7 از 76:  « پیشین  1  ...  6  7  8  ...  75  76  پسین »

طنز ادبی


مرد

 
دانــی کـمـــــیـتـه‌ی امــــــداد چــــه هــــا می‌کــــنــــد

پول‌های صندوق را در حساب بانکی خود رها می‌کند

گــویـنـد دفــع هــفـتاد بـــــلا می‌کـنــد این صــنـــدوق

مشـکل خـداست که بی‌هــنگـام وحی بــلا می‌کـنـــد

در مــــیــــــان راه، ســـــــردر هــــــــــــر عـــــــوارضـی

این گـــله‌ی آبی‌ســـت کــه از دور هــویدا می‌کـــنـــــد

جــز ضــرر هــیــچ نکــرد نــصیــب این بنــده‌ي حــقیــر

گـــویی هـــرچه می‌خـــورد پــول، حــاشــا می‌کــنــد

رد می‌شــویم و روانه می‌کــنیم سـکه‌ای به حــلق او

ســحــرش چه آسـان جـیـب را پـــر ز هــوا می‌کــنـــد

گــرچــه هــیـــچ نمی‌تـــوان خــرید با خــرج ســکـه‌ای

گــویــنــد ســکه به ســکه ز غــوره حــلــوا می‌کــنـــد

سال‌هاست مـلتی چـشم دوخته‌اند به دفـع بـلای او

امــا نصــیـب مـلــت از کمک، جور و جــفــا می‌کــنـــد

فــی‌الجمله اعــتماد نکن بر حــدیــث این مــجســمـه

کـاین گـداخانه‌ای‌ست که تبلیغ در بوق و کرنا می‌کند

حـال کـن در ایــن دو روز کـــه غــصــه یعــنـی مـــرگ

واین مـیـخ دربـه‌در هـر خـبط و غـلطی رسوا می‌کند
     
  
مرد

 
ای بــه بــازوی تــوانــــا بــرده ای از دل قـــــــرار


وی که از گـــردن کنـــی غرق خجالت صد چنار
چیــــز تـو خـواهم که هـمـواره بود در چیـــز مـــن


«چیز» یعنی «دست» از آن رو گـــمان بد مدار!
در فراق ســـینه‌ی پــهن تو هر شب می شــــود


از دو چشم من روان، جانِ تو سیــــــل و آبشار
از بناگــــوش تو در رفته سبیــلی بس کلفـــــــت


من نـدانـم عـــقرب جــــراره بـــــاشد یا که مار
روز وصلت پیش من خوش تر بــــــود از «روژ لب»


شام هجرت بدتر است از سن و سال بیشمار!
اخم و تخمت تلخ‌تر از «دیدن موش» است و لیک


خنده هایـــت خوبتر از گـــــردش اندر لالــــه‌زار!
زار گــــــــردد کـــــار مـــن گر بشنوم از راه جـــــور


لحظه‌ای با دیگری گردیده‌ ای ســرگــرم کــــــار
حرفهایت خوشتر است از کُــرست و کیف و کلاه


بوسه هایت بهتر از انگور و سیب و پرتقــــــــال
هست در هر حلقه ای زآن زلف فِردارت اسیــــــر


قلب صدها دختر بیچــــــــاره و مسکــــین و زار
گر که می خواهی ترا از جان و دل خواهان شوم


ای به قربان هــــمـه جای تو، کیـفـــــت را بیار!


(شاعر: اسدالله شهریاری)
     
  
میهمان
 
آهای آهای تویی که به پول نیاز نداری
هر جا میری میریزن به پات هزار هزاری
گفتی: هنرمندامون نباس بشن سیاسی
کسی نداشته باشه از اونا انتظاری
یادت میاد که پارسال، زمون انتخابات
پیش کیا می رفتی؟ جناب افتخاری!
یادت میاد اون زمون طرفدار کی بودی؟
تو به کدوم کاندیدا گفتی هواشو داری؟
حالا که از حامیات حمایتی ندیدی،
حالا که تنها موندی، حالا که تو فشاری
می گی بغل کردن و بوسیدنت عادی بود؟
مرد حسابی! آخه تا کی سیاسی کاری؟
آره دیدیم چه جوری مصافحه می کردی
چه گرم بوسه دادی ، درس مثه بخاری
همش می شه دولا شد برای این آقایون
نمیشه دولا دولا ولی شتر سواری
اینو بدون؛ هنرمند رو راس اگه نباشه
دیگه برای مردم نداره اعتباری
اون که هنرمنده و نباشه واسه مردم
یا تو خونه می پوسه یا که میشه فراری
     
  
مرد

 
دل من اگر خرابه

افتاده تو طرح ِ چشمات

کی می شه که چشمای من

پر شه از تراکم ِ پات !

بین چشمای من و تو
یه اتوبان ِمحبت

گرچه تو آخر ِ صدری

می رسم بهت با همت
قدر این دل ِ خرابو

کاش یه ذره می شناختی

وقتی شد کلنگی ِ تو

کوبیدیش ولی نساختی
توی قلب من به جز تو

هیچ کسی نمی شه وارد

تو کلانشهر ِ دل من

تو شدی شرکتِ واحد
تیر برق ِچشمای تو

توی سینه ی شبامه

سرخ ِ چشمک زن ِ لبهات

هرجا می رم سر رامه
تو فضای سبز ِ سینَه م

گل ِ سرخ ِ خاطراته

تو ترانه های طنزم

طرح تعریض ِ لباته
اما قلب سنگی ِ تو

از ترافیک شده اِشغال

منو هی می ذاری بیرون

ساعت 9 مثه آشغال !
هر کسی که رشوه می ده

تو بهش اجازه می دی

تو برای فتح ِ قلبت

هی جواز ِ تازه می دی !

مهدی استاد احمد
     
  
مرد

 
این روزا عمر عاشقی دوروزه

ایشالا پیر عاشقی بسوزه

بلا به دور از این دلای عاشق

كه جمعه عاشقند و شنبه فارغ!

گذاشته روی میز من ، یه پوشه

كه اسم عشق‌های بنده توشه

زری، پری،‌سكینه، زهره، سارا

وجیهه و ملیحه و ثریا

نگین و نازی و شهین و نسرین

مهین و مهری و پرند و پروین

چهارده فرشته و سه اختر

دولیلی و سه اشرف و دو آذر

سفید و سبزه ، گندمی و زاغی

بلوند و قهوه‌ای و پركلاغی ...

هزار خانمند توی این لیست

با عده‌ای كه اسم‌شون یادم نیست!

گذشت دوره‌ای كه ما یكی بود

خدا و عشق آدما یكی بود

نامه مجنون به حضور لیلی

می‌رسه اینترنتی و ایمیلی!

شیرین می‌ره می‌شینه پیش فرهاد

روی چمن تو پارك بهجت ‌آباد

زلفای رودابه دیگه بلند نیست

پله كه هس ، نیازی به كمند نیست

تو كوچه ، ‌غوغا می‌كنند و دعوا

چهار تا یوسف سر یك زلیخا!

نگاه عاشقانه بی‌فروغه

اگر می‌گن: «عاشقتم» دروغه

تو كوچه‌های غربی صناعت

عشقو گرفتن از شما جماعت

كجا شد اون ظرافت و كرشمه

نگاه دزدكی كنار چشمه؟

كجا شد اون به شونه تكیه كردن

كنار جوب آب ، گریه كردن

دلای بی‌افاده یادش به خیر

دختركای ساده یادش به خیر

من از ركود عشق در خروشم

اگر دروغ می‌گم ، بزن تو گوشم

تو قلب هیشكی عشق بی‌ریا نیست

حجب و حیا تو چشم آدما نیست

كشته دلبرند و ارتباطش

فقط برای برخی از نكاتش!

پرنده پر ، كلاغه پر ، صفا پر

صداقت از وجود آدما ، پر

دلا! قسم بخور ، اگر كه مردی

كه دیگه گرد عاشقی نگردی

ما توی صحبت رک و راستیم داداش

عشق اگه اینه ، ما نخواستیم داداش
     
  
مرد

 
کی در مسجد سنجار، به تطوع بانگ گفتی به ادایی که مستمعان را از او نفرت بودی و صاحب مسجد، امیری بود عادل و نیک سیرت. نمی خواستش که دل آزرده گردد. گفت: ای جوانمرد، این مسجد را مؤذنانند قدیم. هر یکی را پنج دینار مرتب داشته ام. تو را ده دینار می دهم تا جایی دیگر روی. بر این قول اتفاق کردند و برفت…

پس از مدتی، در گذری پیش امیر بازآمد و گفت: ای خداوند، بر من حیف کردی که به ده دینار از آن بقعه بدر کردی که انجا که رفته ام بیست دینارم همی دهند تا جای دیگر روم و قبول نمی کنم! امیر از خنده بیخود گشت وگفت: زنهار تا نستانی که به پنجاه راضی گردند!

به تیشه کس نخراشد ز روی خارا گل چنانکه بانگ درشت تو می خراشد دل!
     
  
مرد

 
ه خدا كه منم هنرمندم!

من نه حرف جفنگ می گویم

شعرهای قشنگ می گویم

چه قوافی،چه وزن زیبایی

«چه سری، چه دمی، عجب پایی!»

نشود هیچ كس در آینده

مثل سعدی و حافظ و بنده!

از لب و چشم یار می گویم

گاهی از یك شیار می گویم!

لنگه كفشی اگر نشد

مثلاٴ پای من جای دیگری؟!ابداٴ!

می كنم دعوی حقوق زنان

دارم امشب دوباره چون غم نان

غصه عدل و داد هم دارم

پشت گوشم مداد هم دارم

پیپ و سیگار و دود نه هرگز

شاعر بی وجود نه هرگز!

به تمام اصول پابندم

به خدا كه منم هنرمندم

نسیم عرب امیری
     
  
مرد

 
پاسبان مردی به راهی دید و گفتا کیستی ؟
گفت : فردی بی خیال و فارغ و آزاده ام
گفت : از بهر چه می رقصی و بشکن می زنی ؟
گفت : چون دارای شور و شوق فوق العاده ام
گفت : اهل خاک پاک اصفهانی یا اراک ؟
گفت : اهل شهر آباد و خوش آباده ام
گفت : خیلی شاد هستی ، باده لابد خورده ای
گفت : هم از باده خور بیزارم ، هم از باده ام
گفت : از جام وصال نازنینی سرخوشی ؟
گفت : از شهوت پرستی هم دگر افتاده ام
گفت : پس شاید قماری کرده ای ، پولی برده ای
گفت : من در راه برد و باخت پا ننهاده ام
گفت : پولی از دکان یا خانه ای کش رفته ای ؟
گفت : دزدی هم نمی چسبد به وضع ساده ام
گفت : آخر هیچ سرگرمی نداری روز و شب ؟
گفت : سرگرم نمازو سجده و سجاده ام
گفت : لابد ثروتی داری و دلشادی به پول ؟
گفت : من مستضعف و مسکین مادر زاده ام
گفت : آیا راستی آهی نداری در بساط ؟
گفت : خود پیداست این از وصله ی لباده ام
گفت : گویا کارمند ساد ه ای یا کارگر ؟
گفت : بیکارم ولی از بهر کار آماده ام
گفت : بیکاری و بی پولی ؟ پس این شادی ز چیست ؟!
.
.
.
.
.
گفت : یک زن داشتم ، اینک طلاقش داده ام
وقتی میتوانی با سکوت حرف بزنی ، بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن.
پس
سکوت میکنم.
     
  
مرد

 
دگر از عمر و زندگی سیرم
زده بیرون سر بواسیرم
این چه بیماری گهی است کزان
نه رها می شوم نه میمیرم
بس که هر ناکس و کسم پرسید
شرح درد از پیاز تا سیرم
ترسم ار بار دگرم پرسند
بکشد شرم و شرح و تفسیرم
هر کسی نسخه ای بدستم داد
هیچ از آنها نکرد تأثیرم
نه اثر کرد سدر و کافورم
نه دوا کرد آب انجیرم
بس دعا دور مقعدم بستند
ترسم آخر کنند تکفیریم
تو بفرما که من چه کار کنم
که فرومانده رای و تدبیرم
با خودم سالها می نالم
یا که مشغول مشق وتحریرم
کاشکی کسر میشد از کونم
کاشکی می شد اضافه بر کیرم
     
  
مرد

 
آن شنیدستی که زنبوری پلید
آلت یک بینوائی را گزید
مردک از درد و تعب فریاد کرد
زان گزیدن آلت وی باد کرد
همسرش چون آلت وی را بدید
از مسرت خشتک خود را درید
پس نوازش کرد آن چیز کلفت
رو به درگاه خدا نالید و گفت
بار الها از در لطف و کرم
رحمتی کن تا بماند این ورم
     
  
صفحه  صفحه 7 از 76:  « پیشین  1  ...  6  7  8  ...  75  76  پسین » 
شعر و ادبیات

طنز ادبی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA