ارسالها: 395
#81
Posted: 23 Jun 2011 16:08
دخترانم زودتر شوهر کنید!
زودتر جان پدر شوهر کنید!
سوسن و سارا و الناز و پری
مهوش و یاس و سحر شوهر کنید!
وقت خود را مفت و مجانی چرا
می دهید آخر هدر شوهر کنید!
هر کسی آمد، خوش آمد، بی خیال!
دوره گرد و رهگذر شوهر کنید!
دوره این رفت و آمدها گذشت
بعد از این با یک نظر شوهر کنید!
ول کنید این سبز و زرد و سرخ را
با چراغ بی خطر شوهر کنید!
بگذرید از درس و مشق و مدرسه
رفته دنبال هنر شوهر کنید!
اولین شنبه به هر ماه آمده
در ارسباران مگر شوهر کنید!
راه اگر دادند تو بهتر، نشد
از همان جا پشت در شوهر کنید!
بعد اتمام شکرخند این بغل
راحت وبی دردسر شوهر کنید!
با کسی دیگر اگر ممکن نشد
لااقل با این جیگر شوهر کنید!
الغرض در این کساد شوهری
عرضه می خواهد اگر شوهر کنید!
تازه می گویم اگر شوهر کنید
باز می گویم اگر شوهر کنید!
رحیم رسولی
وقتی میتوانی با سکوت حرف بزنی ، بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن.
پس
سکوت میکنم.
ارسالها: 395
#82
Posted: 23 Jun 2011 16:09
همسرم بد تا نکن با من، به دردت می خورم!
بچه ها خوبند اما من به دردت می خورم!
دیر و زود این بچه ها از پیش ماها می روند
پس مرا دریاب زیرا من به دردت می خورم!
هیچ کس یک قرص یا شربت به دستت داده است؟
وقت تب یا آنفلوآنزا من به دردت می خورم!
کی کسی این روزها خیرش به آدم می رسد؟
مطمئن باش این که تنها من به دردت می خورم!
هی نگو یک شوهر بی پول یعنی دردسر!
با تمام دردسرها من به دردت می خورم!
فکر کردی دائما این جور خوب و سالمی؟
وقت پیری نازنینا من به دردت می خورم!
عاقبت یک روز سست و بی تحرک می شوی
بعد با این وزن بالا من به دردت می خورم!
وقت یک بیماری صعب العلاج، آن وقت که
می روی در حال اغما من به دردت می خورم!
مجلس ختمت نمی خواهد مگر صاحب عزا؟!
پس زبانم لال، آنجا من به دردت می خورم!
دسته گل شب های جمعه برمزارت می برم
همچنین خرما وحلوا، من به دردت می خورم!
پس بیا اهل مدارا باش با وضعم بساز
غر نزن این قدر والا من به دردت می خورم!
تازه چندین کیس قابل هم دراین اطراف هست
دردسر را کم کنم یا من به دردت می خورم؟!
مصطفی مشایخی
وقتی میتوانی با سکوت حرف بزنی ، بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن.
پس
سکوت میکنم.
ارسالها: 395
#83
Posted: 23 Jun 2011 16:10
به خط انتها هم می رسیم آهسته آهسته
همه البته با هم می رسیم آهسته آهسته
علف شد زیر پای ما سه نقطه صبر کن فعلا
به بحث رنگ ها هم می رسیم آهسته آهسته
به جایی می رسیم آخر که شیطان پیش ما شیخ است
به امید خدا هم می رسیم آهسته آهسته
سرت در لاک خود باشد که بعد از حول و الاحوال
به حول حالنا هم می رسیم آهسته آهسته
بهار آمد به هم زد حال ما را«بچه ساکت باش»
به آن حال و هوا هم می رسیم آهسته آهسته
بهار آمد «یکی این بچه را ساکت کند لطفا»
به عمق ماجرا هم می رسیم آهسته آهسته
دوباره سبز شد «ساکت نشد این بچه نه؟ باشد»
حساب بچه را هم می رسیم آهسته آهسته
شما حاجی شما که روز و شب از مرگ می گویی
به سروقت شما هم می رسیم آهسته آهسته
همه روزی از این جا می رویم اما شما اول
بفرمایید ما هم می رسیم آهسته آهسته
شما فعلا از این الا و بالله کن رها ما را
به لاحول و ولا هم می رسیم آهسته آهسته
ببین آغاز قرن و جنگ هفتاد و دو ملت را
به هفتاد و سه تا هم می رسیم آهسته آهسته
مدینه گفتی و کردی کبابم اول روضه است
به شام و کربلا هم می رسیم آهسته آهسته
خدا را شکر فعلا پشت صحنه روبروی ماست
به تصویر و صدا هم می رسیم آهسته آهسته
پریده تازه شیطان روی کول ما تحمل کن
به مار و اژدها هم می رسیم آهسته آهسته
همیشه دور باتوم و چماق و چوب دستی نیست
به دوران عصا هم می رسیم آهسته آهسته
خدایا روی ما را کن زیاد و رنگ ما را کم
به درک سنگ پا هم می رسیم آهسته آهسته
سفید و سبز و قرمز «مثل اینکه بچه هم خوابید»
به پایان دعا هم می رسیم آهسته آهسته!
رحیم رسولی
وقتی میتوانی با سکوت حرف بزنی ، بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن.
پس
سکوت میکنم.
ارسالها: 395
#84
Posted: 23 Jun 2011 16:11
فرشاد! فرید! زن بگیرید!
فرهاد! وحید! زن بگیرید!
ای وای چرا شما جوانان
این قدر یخید؟ زن بگیرید!
از کله صبح توی چت روم
لطفا نلمید! زن بگیرید!
امشب بروید خواستگاری
لفتش ندهید! زن بگیرید!
هرطور شده فقط بجنبید
تا این ور عید زن بگیرید!
عمرا بشود، نمی توانید
در سال جدید زن بگیرید!
بالاست اگر اجاره خانه
چادر بزنید زن بگیرید!
از قیمت سکه هم نترسید
کو قصد خرید؟ زن بگیرید!
کی مهریه داده کی گرفته؟
با وعده وعید زن بگیرید!
کی گفته که لازم است حتما
عاشق بشوید زن بگیرید؟!
تا یک دو پیامک از ملیحه
یا زهره رسید زن بگیرید!
دیدید اگر پدرزنی توپ
فورا بروید زن بگیرید!
یارانه که می دهند فعلا
با آن بروید زن بگیرید!
این شهر شده مجرد آباد
یالا بپرید زن بگیرید!
دپرس شده حال نسترن هم
از غصه تکید، زن بگیرید!
فرزانه و ژاله هم گرفتند
غمباد شدید، زن بگیرید!
مصطفی مشایخی
وقتی میتوانی با سکوت حرف بزنی ، بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن.
پس
سکوت میکنم.
ارسالها: 395
#85
Posted: 23 Jun 2011 17:07
در راستاي تغيير نام بلوار ايرج ميرزای مشهد به جلال آل احمد
تازگي فهميده ام اين نكته را
بوده ايرج ميرزايي بي حيا
مي سروده شعرهايي مبتذل
بوده با اخلاق و ايمان در جدل
ظاهرا در زندگي اين بشر
عارفي بود از خودش مشكوك تر
يك نفر گفت اين جناب مستطاب
بوده دشمن با زنان باحجاب
گفته اشعاري ركيك از آن و اين
توي ديوانش پر است از نقطه چين!
گرچه تا ديوان شعرش باب شد
ظرف شش روز آن اثر ناياب شد
بعد فهميدم كه معروف است او
هست در هرجا ز شعرش گفتگو
بدتر از آن احترامش كرده اند
يك خيابان هم به نامش كرده اند
ناگهان فرياد كردم وا اسف
رفت فرهنگ و ادب ديگر ز كف!
گوش كن راننده اي كزعمق حلق
در خيابانش چه مي گويد به خلق:
" تا ته ايرج نمي آيي پسر؟
از سر ايرج به پايين، يك نفر!"
بي سرو ته بود اگر اشعار او
بنگر اين كوي سر و ته دار او!
روح او در لذت از اين سوژه ها
شاد مي گردد از اين گلواژه ها!
دايما حرف است از سر تا تهش
مرد و زن،خوشحال،راهي در رهش!...
ما از اين اوضاع بنموديم تب
زد برون رگ هاي گردن زين سبب!
در ميان اين همه فرهيخته
كاندر اين ميهن به غايت ريخته
اين يكي بايد شود الگوي ما؟
نام بلوار و نشان كوي ما؟
مي كنيمش ما عوض، زيرا بد است
زين پس اين بلوار،"آل احمد"است!
گرچه چيزي هم نمي دانم از او
اسم و فاميلش كه مي باشد نكو!
ما كه مسووليم، بايد بارها
نام بگذاريم بر بلوارها
غصه ما جز غم فرهنگ نيست
ورنه بين ما و ايرج جنگ نيست!
ما براي كار كردن آمديم
ما پي ايثار كردن آمديم
كار يك مسوول باشد نوكري
نيست جز خدمت، به فكر ديگري
چون كه ما مسوول هستيم و جز اين
كاري از ما برنمي آيد، همين!
ارمغان زمان فشمی
وقتی میتوانی با سکوت حرف بزنی ، بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن.
پس
سکوت میکنم.
ارسالها: 395
#86
Posted: 23 Jun 2011 17:16
کلا چهل و سه بارعاشق شده ام
هربار به لطف یار عاشق شده ام
آن کیست؟ عجب چشم قشنگی دارد
راننده! بزن کنار! عاشق شده ام!
محمدرضا ستوده
وقتی میتوانی با سکوت حرف بزنی ، بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن.
پس
سکوت میکنم.