ارسالها: 1615
#111
Posted: 6 Jul 2011 03:57
ک
کار ائشیدمز، یاراشدئرارـ کور گؤرمه ز ، قوراشدئرار .
«کر نمی شنود و جفت وجور می کند ، کور نمی بیند و سرهم می کند».
کاسیب(کسبه چی)مرد اولار.
«کاسب جوانمرد میشود».
کاسئبی دَوَه اوستوندَه بووَه سانجار(کاسئبی، دوه اوستونده ایلان وورار).
«آدم بی چیز (آس و پاس) رو (در حالیکه) روی شتر (سوار است)، رتیل می گزد(آدم فقیر(بدبخت) اگر روی شتر هم باشد مار آن را نیش میزند)».
کچی جان هاییندا، قصاب پیی آختارئر.
«بز از جانش می ترسد، قصاب دنبال دنبه می گردد».
کچی نین اجلی گلنده باشین چوبانین چوماغینا سورتر.
«وقتی عمر بز به سر آمد، خودش را به چماق چوپان می مالد».
کچی نین قطوری سر چشمه دن سو ایچر.
«بز گر از سر چشمه آب می خورد».
کدخدانی گور، کندی چاپ .
«اگر در جایی خواستی به هدف و مقصود خود دست یابی دل صاحب ورئیس آنجا را بدست آور و سپس هر کاری خواستی بکن».
کفنین جیبی یوخدور.
«کفن جیب ندارد».
کله سویودور.
«کشکه».
کورا گئجه گوندوز بیردیر(کورا نه گئجه نه گوندوز).
«کور را شب و روز یکسان است(برای کور شب و روز فرقی نداره)».
کورآللاهدان نه ایستر ، ایکی گوز بیری ایری بیری دوز.
«کوراز خدا چی میخواد دوتا چشم یکی کج یک سالم».
کور توتدوغون بوراخماز.
«کور چیزی رو که بگیره ول نمی کنه(آدم کور در کارها لجوج و سختگیر است)».
کور قوشون روزوسون الله وئره ر.
«روزی پرنده ی کور را خدا میدهد».
کور کورا دئیر زیت گوزونه.
«کور به کور میگوید بگوزم به چشت(دیگ به دیگ می گوید روت سیاه)».
کوزَه تزه لئغدا(تزه اولاندا)سویو سوُیوق ساخلار(تزه کوزه سرین سو).
«کوزه فقط وقتی نو است ، آب را خنک نگاه میدارد( کنایه از اینکه : هر چیز ، تازهاش خوب است)».
کوزه چی سئنئق قابدان سوایچر.
«کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد».
کوزَه ، سو یوْلوندا سئنار.
«کوزه ، سرانجام در راهِ آوردن آب ، خواهد شکست».
کیتاب ،بیلیک منبعی دیر.
«کتاب منبع دانش است».
کئچمه نامرد کؤرپوسوندن قوی آپارسئن سل سنی***یاتما تولکو دالداسئندا قوی یسین اصلان سنی.
«از پلی که نامرد درست کرده عبور نکن بزار سیل تو رو با خودش ببره و به روباه تکیه نکن ، همین بهتر که شیر تورو بخوره».
کیچیکدن خطا، بویوکدن عطا.
«کوچکتر خطا می کند و بزرگتر بواسطه بزرگی می بخشد».
کیشی توپوردویون یالاماز(کیشی ده سؤز بیر اولار،کیشی سوزونون اوستونده دورار).
«مرد تفش را لیس نمیزند،قول مردان جان دارد(حرف مرد یکی است،مرد سر حرفی که زده میایستد)».
کیشی قئزی اولمایاسان ،کیشی قادئنی اولاسان.
«دختر جوانمرد بودن مهم نیست،مهم این است که زن جوانمرد باشی».
کیم اوز قاتئغئنا(آیرانئنا)تورش دئیر؟(هئچ کیم اوز خمیرینه تورش دئمز).
«هیچکس به ماست(دوغ)خودش ترش نمیگه».
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#112
Posted: 6 Jul 2011 03:57
گ
گل یاپیشما گؤجؤن چاتمایان داشا* گؤتؤره بیلمزسن زورا دؤشرسن.عاشیق علعسگر
« »
گلین اوینایا بیلمیر ،دئییر اوتاق ایری دیر.
«عروس نمی تواند برقصد ، میگوید زمین کج است(وقتی زمین سفت است ، گاو از چشم گاو می بیند)».
گلین گلیب اوجاغ اوستونه.
« »
گمینین ایشینی گمیچی بیله ر(چوره یی وئر چورکچیه بیر چورک ده اوسته وئر).
«کار را به کاردان بسپار(کار را به کاردان سپردن و چند برابر اجرت دادن بهتر است تا به دست افراد ناشی بدهند)».
گورول آما یاغما.
«رعد و برق بزن ولی نبار».
گولد ه ن تیکان اولار تیکاندان گول.
«از گل خار میشود و از خار گل(گاهی اوقات فرزند خانواده ی خوب ،آدم بدی میشود و فرزند خانواده ی بد آدم خوبی میشود)».
گول،گوللر آچئلسئن.
«بخند،تا گلها باز شوند(بخند تا دنیا به روت بخنده)».
گولمه قونشونا ، گلر باشئنا.
«به همسایه نخند ، سر خودت هم میاد».
گونشی پالچیقلا سووار ماق اولار می؟
«اندود توان چشمه ی خورشید به گل»؟
گئجه اودونا گئدن چوخ اولار.
«قصه شب دراز است(شب دراز است و قلندر بیدار)».
گئجه شهره گئدن چوخ اولار ، قیشدا بوستان اکن.
«شب کسی که میگوید به شهر میروم زیاد است ، زمستان کسی که میگوید جالیز خواهم کاشت».
گئدر بوستان قئراسی ، قالار اوزون قارا سی.
«خربزه نارس و هندوانه بوستان تمام میشود و فقط روسیاهی میماند».
گئدیب حاماما ،اولوب شاماما(گئده جه یم حاماما،چئخام اولام شاماما).
«یعنی نتیجه استحمام و آرایش این است که انسان تمیز و معطّرگردد».
گی یه ن ایله یی یه نین کین الله وئره ر(یئیجین ایله گئیجینینکین آلله یتیره ر).
« »
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#113
Posted: 6 Jul 2011 03:58
ل
لاری خوروز بانلاماز، بانلاسا واخت آنلاماز.
«اشاره به آدم وقت نشناس می باشد».
لالئن دیلین ننه سی بیله ر.
«زبان لال را مادرش میفهمد(آشنا داند صدای آشنا)».
لای لای بیلیرسن نیه یاتمیرسان؟
«لالایی بلدی چرا نمی خوابی»؟
لپه نی دئمه دویونو ده، دونه نی دئمه بویونو ده.
«لپه را نگو برنجو بگو،دیروزو نگو امروزو بگو(داشتم داشتم حساب نیست دارم دارم حساب است)».
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#114
Posted: 6 Jul 2011 03:58
م
مالی قاز(زیندگانلئغئ مالی قاز کئچیر).
«بخور و نمیر(زندگی بخور و نمیری دارد».
ماتئ میخاناسئ دئر(فاطی میخاناسی دیر،حسن سوخدو دییرمانئ دئر).
«میخانه ماتی(فاطی)است(شهر هرت است)».
مال گئدر بیریانا ایمان گئدر مین یانا.
«در مورد افرادی که تحقیق نکرده به دیگران تهمت و افترا می بندند بکار می رود».
محبت قئیچی سی هر شیی کسه ر.
«قیچی محبت همه چیز را میبرد».
مرند اولوسو کیمین اوزانئر(مرند اولوسو دور).
«مانند مرده های مرند دراز میشود».
مغرورلوق ائیله یب اوستادام دئمه***وقت اولار بیریئرده دارا دؤشرسن.عاشیق علعسگر
«احساس غرور نکن و خود را بزرگ مبین زمانی می رسد که کم می آوری».
ملا اولدو مکتب داغیلدی.
«ملا مرد مکتب هم تعطیل شد».
من دئییرم فدم دمه، سن دئییرسن دامدان داما.
«من می گویم آسمان تو می گویی ریسمان».
موسی مئسئب دئر.
«موسی کز کرده(کنایه از کسی که کار اشتباهی کرده و ساکت و خجل گوشه یی نشسته)».
مئخی میسمارا دونده رن الله دئر.
«هر چیزی در ید پروردگار است».
مئردار اسکی اود دوتماز(مال پوخون ائلدئرئم وورماز).
«بادمجان بم آفت ندارد».
میرزا قلمدان دی.
«میرزا قلمدان است».
میوهنین یاخشی سئن مشه ده چاققال یه یر.
«میوه خوب را درجنگل، شغال میخورد(سیب سرخ برای دست چلاق خوبه)».
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#115
Posted: 6 Jul 2011 03:59
ن
ناشی زورنانی یوغون باشئندان چالار.
«آدم ناشی، سرنا را ازسر گشادش میزند».
ناهاردان معلومدور شاما نه وار.
«سالی که نکوست از بهارش پیداست».
نفسی ایستی یئرده ن چئخئر.
«نفسش از جای گرم در میاد».
نوخود فالی آچماق.
«فال نخود باز کردن(چیزی را لفت دادن، در انجام کاری دودل بودن)».
نه فایدا بیز قالمئشئق بویاندا کورپو قالئپ اویاندا.
«چه فایده ما ماندیم این طرف و پل آن طرف( خرما بر نخیل ودست ما کوتاه)».
نیت هارا منزیل اورا.
«نیت به هر کجا باشد ،منزل و مقصد همانجاست».
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#116
Posted: 6 Jul 2011 03:59
و
وارلیقدا دوست اولما یوخلوقدا کنار***ایگیتم دیینده بو عادت اولماز.
« »
واری اولان تاخار یوخو اولان باخار.
«کسی که داره استفاده می کنه کسی که نداره نگاه می کنه (دارندگی و برازندگی)».
وئر ال ساخلار.
«دست بخشنده نگهدار صاحبش و کسانی که مورد دعای آن فرد هستند میباشد».
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#117
Posted: 6 Jul 2011 04:00
ه
هاردا آشدی ، اوردا باشدی.
«هر جا آش هست، آنجا سر است».
هامئسی بیر بئزین قئراغئدئلار.
«سروته یه کرباسن».
هر اوخویان ملانصرالدین اولماز.
«هر گردی گردو نیست».
هر زادئن تزه سی، دوستون کوهنه سی.
«هر چیز تازه اش خوب است دوست کهنه اش».
هر کس ساغ اولسون اوزونه.
«هر کس باید به خود متکی باشد و از دیگران انتظار کمک نداشته باشد».
هر گوزلده بیر عایئب اولار.
«هر گلی عیب و علتی دارد( گل بی خار خداست)».
هر نه اکیرسن، اونودا بیچیر سن.
«هرچه بکاری همان را درو میکنی(هرچه بکاری تو، همان بدروی)».
هرنه سالار سان آشئنا ، اودا چئخار قاشئقئنا.
«هرچه کنی بخود کنی – گر همه نیک و بد یا کنی».
همشه شعبان بیر دفعه ده رمضان.
«همیشه شعبان یکبار هم رمضان».
هئچ ده ن یئی دیر.
«از هیچی بهتره (کاچی به از هیچی)».
هئچ گول تیکان سئز اولماز.
«هیچ گلی بی خار نیست».
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#118
Posted: 6 Jul 2011 04:01
ی
یا حسن کئچل یا کئچل حسن.
«چه علی خواجه چه خواجه علی».
یاخشئ دوست یامان گونده بللنر.
«دوست خوب در زمان سختی معلوم میشود(دوست آنست که گیرد دست دوست***در پریشانحالی و درماندگی)».
ﯾﺎﺧﺸﯽ قئزدان ﯾﺎﺧﺸﯽ ﺩﺍ ﮔﻠﯿﻦ ﺍﻭﻻﺭ.
«دختر خوب عروس خوبی هم میشود».
یاخئنداکی علف ، اوزاغداکی آرپادان یاخشئدئر(اوزاق یئرین آرپاسئندان ، یاخئن یئرین سامانی یاخشئ دئر).
«سیلی نقد به از حلوای نسیه».
یاشدا یانئر قورونون اودونا(قورونون اودونا ،یاش دا یانار).
«تر هم به آتش خشک می سوزد.(تر و خشک با هم می سوزد)».
یاغئشدان قورتولوب دولویا دوشدوک.
«از چاه درآمده توی چاله افتادیم».
یالانچئنئن حافیظه سی اولماز.
«دروغگو حافظه ندارد».
یامان گونون عمرو آز اولار(قارا گونون عمرو آز اولار،قارا گجه نین آغ گونودوزواولار).
«عمر روز سخت کم است،یعنی روزگار پستی و بلندی داشته و تلخی و شادی آن به هم پیوسته اند(پایان شب سیاه سپید است)».
یانسئن چیراغی، گلسین ایشئغی.
«چراغش روشن باشد، نورش بیاید».
یای وار ، قئش وار، چوخ ایش وار.
«تابستان هست ،زمستان هست ، کار زیاد است(این مثل در مورد شخص عجول بکار می رود بدین مضمون که فردا تابستان و زمستان خواهد آمد و کار زیادی در پیش است و تا رسیدن به نتیجه وقت زیادی لازم است)».
یوقورت توکولسه یئری قالار ، آیران توکولسه نه یی قالار؟
«اگر ماست بریزد جایش میماند،اگر دوغ بریزد چه چیزی از آن میماند؟»
یومورتاسی ترسه دوشوب.
«کلافه است».
یهر گاه آتئن بئلینده گزه ر،گاه یییه سی نین(همشه سو بئله گتمز).
«گهی زین به پشت و گهی پشت به زین(همیشه در روی یک پاشنه نمی چرخد)».
یئتیمه وای وای دیه ن چوخ اولار - چوره ک وئره ن اولماز.
«به حال یتیم وای وای گویان زیادند ولی کسی یک لقمه نان نمی دهد(وقتی از یک کاری یا شخصی طرفداری الکی و ظاهری می کنند ولی در موقع نیاز هیچکدام پا پیش نمی گذارند این مثل کاربرد دارد)».
یئدیلر ایچدیلر مطلبه یئتیشدیلر.
«قصه ما به سر رسید کلاغه به خونه اش نرسید».
یئر برک اولاندا،اوکوز اوکوزدن گوره ر.
«وقتی زمین سفت است، گاو فکر میکند تقصیر گاو دیگر است(وقتی زمین سفت است ، گاو از چشم گاو می بیند- عروس نمی توانست برقصد ، میگفت زمین کج است)».
یئرین قولاغی وار.
«دیوار موش دارد ، موش هم گوش دارد».
یئرینه ایشه مک بس ده ییل، شیرین چای دا ایسته ییر.
«».
ییرمی دورد مین پیغمبره یالوارینجا بیر دانا آللاها یالوار.
«به جای اینکه به بیست و چهار هزار پیامبر التماس کنی دست به دامن یه خدا شو».
یئکه باشئن یکه بلاسی اولار(قویونو اولان، قورددان قورخماز).
«هر چه سر بزرگتر ، درد سر بیشتر(هر که بامش بیش برفش بیشتر)».
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#119
Posted: 6 Jul 2011 04:01
آتش هر جا که افتد، خودش جا را باز میکند.
بر سوگند کسی که زیاد سوگند می خورد اعتماد مکن.
نیکی به جای نیکی، کار هر کس است؛ اما نیکی به جای بدی، ویژهی جوانمردان است.
مرد باید یا در هرات [میدان جنگ] باشد، یا زیر خاک.
اگر شوهر خوب بود، خدا هم شوهر داشت!
دین ارمنی خوب دینی است، البته اگر روز رستاخیز گندش در نیاید!
هر کس با آشپز قهر کند، گشنه به خانه میرود!
اگر گدایی بپوشد، همه میگویند: «از کجا آوردهای»!
فرزند بلاست، نباشد واویلاست!
خرِ کارکن از بیک بیکار به!
نام عروسی را جشن گذاشتهاند، مبادا زهرهی آدم چاک شود!
دست را نباید برید باید بوسید.
زرنگی زیاد جوانمرگی می آورد.
تا از پل نگذشته ای خرس را دایی بخوان.
اگر دروغگو نبود،راستگو شناخته نمی شد.
آقا میاره نوله، خانم می ریزد تو گاله.
آخر شوخی به دعوا می کشد.
اگر دیدی یارت یار نیست ترکش عار نیست.
برای عاشق بغداد دور نیست.
بازار نه پدر را می شناسد نه مادر را.
آنقدر به ماه بی اعتنا باش تا زیر پایت بیفتد.
آنچه با های می آید با هوی می رود.
اگر یابو را تیمار کنی جفتک می اندازد.
از حرارتش خیری ندیدیم از دودش کور شدیم.
اگر خوراک آسیا را نرسانی سنگها همدیگر را می سایند.
ادب زیادی بی ادبی است.
این مرغ است که به خروس می گوید بانگ بردار.
اگر از کسی تنفر داری بگذار زنده بماند.
آب صاف و روشن ماهی ندارد.
افرادی که بوی بدی می دهند خود متوجه بوی بد خود نیستند.
اندوه مانند دل پر خارش است که با خاریدن پیشتر می شود.
اگر منبع یک جوی گل آلود باشد تمام جوی گل آلود خواهد بود.
انسان از پیروزی چیزی یاد نمی گیرد ولی از شکست خیلی چیزها یاد می گیرد.
از زنان زیبا همچنان بپر هیزید که از فلفل سرخ هندی.
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#120
Posted: 6 Jul 2011 04:03
ضربالمثلهای فارسی
آ
«آب از دستش نمیچکه.»
«آب از سرچشمه گلآلوده.»
«آب از آب تکان نمیخوره.»
«آب از سرش گذشته.»
«آب از آب تکان نخورد.»
«آب پاکی را روی دستش ریخت.»
«آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم.»
«آب را گلآلود میکنه که ماهی بگیره.»
«آب را باید از سرچشمه بست.»
«آب زیر پوستش افتاده.»
«آب که یه جا بمونه، میگنده.»
«آبکش رو نگاه کن که به کفگیر میگه تو سه سوراخ داری.»
«آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع ـ چه یک نی چه صد نی.»
«آب که از سر گذشت، چه یک وجب چه صد وجب.»
«آب که سر بالا میره، قورباغه ابوعطا میخونه.»
«آب نمیبینه و گرنه شناگر قابلیه.»
«آبی از او گرم نمیشه.»
«آتش که گرفت، خشک و تر میسوزد.»
«آخر شاه منشی، کاهکشی است.»
«آخوندنباتی یعنی کشک»
«آخوند نباشد درد و غم»
«آدم، آ هست و دم.»
«آدم از کوچکی بزرگ میشود.»
«آدم با کسی که علی گفت، عمر نمیگه.»
«آدم بد حساب، دوبار میده.»
«آدم بهکیسهاش نگاه میکند.»
«آدم پول پیدا میکند، پول، آدم را پیدا نمیکند.»
«آدم تنبل، عقل چهل وزیر داره.»
«آدم خودش بمیرد هوادارش نمیرد.»
«آدم خوش معامله، شریک مال مردمه.»
«آدم دانا به نیشتر نزند مشت»
«آدم دست پاچه، کار را دوبار میکنه.»
«آدم دست پاچه دوبار میشاشه.»
«آدم زنده، زندگی میخواد.»
«آدم زنده وکیل وصی نمیخواد.»
«آدم گدا، اینهمه ادا؟»
«آدم گرسنه، خواب نان سنگک میبینه.»
«آدم گرسنه، یاد پلوی عروسیش میافته.»
«آدم ناشی، سرنا را از سر گشادش میزنه.»
«آردها مونو بیختیم، الکها مونو آویختیم.» (آرد خود را بیختیم، آردبیز را آویختیم.)
«آرزو بر جوانان عیب نیست.»
«آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است// با دوستان مروت، با دشمنان مدارا» حافظ
«آستین نو، پلو بخور»
«آسوده کسی که خر نداره// از کاه و جوش خبر نداره.»
«آسیاب به نوبت.»
«آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه.»
«آشپز که دوتا شد، آش یا شوره یا بینمک.» (آشپز که دوتا شد ،آش یا شور میشه یا بینمک )
«آش با جاش.»
«آش نخورده و دهن سوخته.»
«آش اینجا لواش اینجا کجا برم به از اینجا.»
«آش کشک خاله اته؛ بخوری پاته، نخوری پاته.»
«آفتابه خرج لحیمه.»
«آفتابه لگن هفت دست، ولی شام و ناهار هیچی.»
«آفتابه و لولهنگ هر دو یک کار میکنند، اما قیمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم میشه.»
«آمدم ثواب کنم، کباب شدم.»
«آمد زیر ابروشو برداره، چشمش را کور کرد.»
«آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا» شهریار
«آنان که غنیترند، محتاجترند.» ~ سعدی
«آنچه دلم خواست نه آن شد// آنچه خدا خواست همان شد.»
«آنرا که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟»
«آنقدر بارکن که بکِشد، نه آنقدر که بکُشد»
«آنقدر بایست، تا علف زیر پات سبز بشه.»
«آنقدر سمن هست، که یاسمن توش گمه.»
«آنقدر مار خورده که افعی شده.»
«آن ممه را لولو برد.»
«آنوقت که جیکجیک مستانت بود، یاد زمستانت نبود؟»
«آن یکی میگفت اشتر را که هی// از کجا میآیی ای فرخندهپی// گفت: از حمام گرم کوی تو// گفت: خود پیداست از زانوی تو»
«آواز دهل شنیدن از دور خوشه.»
«آه نداشت که با ناله سودا کند.» [۱]
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد