ارسالها: 1615
#201
Posted: 8 Jul 2011 09:41
ضربالمثلهای بومیان آمریکا
«ای روح بزرگ، مرا از قضاوت در امور دیگران، پیش از آنکه فرسنگی در پایپوش آنها طی طریق نکردهام، بازدار.»
«زمین را از پدران خود به ارث نبردهایم، ما آنرا از فرزاندانمان به امانت گرفتهایم.»
«مردی که برای خانوادهاش تلاش میکند نمیتواند ثروتمند شود.»
«وقتیکه آخرین رودخانه مسموم شد و آخرین ماهی به دام افتاد، و زمانی که آخرین درخت قطع شد، آنگاه خواهیم دانست که پول را نمیتوان خورد.»
توهمانی که می اندیشی
ما یکبار بیشتر حق مردن نداریم
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#202
Posted: 8 Jul 2011 09:42
ضربالمثلهای بومیان آمریکا
«ای روح بزرگ، مرا از قضاوت در امور دیگران، پیش از آنکه فرسنگی در پایپوش آنها طی طریق نکردهام، بازدار.»
«زمین را از پدران خود به ارث نبردهایم، ما آنرا از فرزاندانمان به امانت گرفتهایم.»
«مردی که برای خانوادهاش تلاش میکند نمیتواند ثروتمند شود.»
«وقتیکه آخرین رودخانه مسموم شد و آخرین ماهی به دام افتاد، و زمانی که آخرین درخت قطع شد، آنگاه خواهیم دانست که پول را نمیتوان خورد.»
توهمانی که می اندیشی
ما یکبار بیشتر حق مردن نداریم
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#203
Posted: 8 Jul 2011 09:43
ضربالمثلهای صربستانی
Б
«Бог високо, a Русија далеко.»
ترجمه: «خدا خیلی بالاست و روسیه خیلی دور.»
مترادف فارسی: «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل»
«Бог је прво себи браду створио.»
ترجمه: «خدا اول ریش را برای خودش گذاشت.»
مترادف فارسی: «چاه نکن بهر کسی اول خودت بعدا کسی»
«Боље врабац у руци, него голуб на грани.»
ترجمه: «یک گنجشک توی دست بهتر از یک کبوتر روی شاخه است.»
مترادف فارسی: «سیلی نقد به از حلوای نسیه است»
مترادف فارسی: «سگ در حضور به از برادر دور»
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#204
Posted: 8 Jul 2011 09:44
В
«Врана врани очи не вади.»
ترجمه: «یک کلاغ چشم یک کلاغ دیگر را در نمیآورد.»
مترادف فارسی: «چاقو دسته خودش را نمیبرد»
[ویرایش] Г
«Гвожђе се кује док је вруће.»
ترجمه: «آهن تا وقتی داغ است کارایی دارد.»
مترادف فارسی: «تا تنور داغ است ٬ نان را بچسبان.»
«Где je много бабица, килава cу деца.»
ترجمه: «وقتی تعداد قابلهها زیاد است ٬ بچهها ضعیف میشوند.»
مترادف فارسی: «آشپز که دوتا شد آش یا شور میشود یا بینمک.»
«Где ти много обећавају, малу торбу понеси.»
ترجمه: «وقتی مردم وعده زیادی به تو میدهند٬با یک کیف کوچک میآیند.»
مترادف فارسی: «سلام گدا بیطمع نیست»
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#205
Posted: 8 Jul 2011 09:45
Д
«Да падне на леђа,разбио би нос.»
ترجمه: «اگر عقب عقب هم راه برود ٬ باز دماغش میشکند.»
مترادف فارسی: «اگر یک آجر از آسمان بیافتد بر سر وی میافتد»
«Дала баба динар да се ухвати у коло, а два да се пусти.»
ترجمه: «ننه بزگ یک دینار میگیرد تا برقصد ٬ دو تا میگیرد تمامش کند.»
مترادف فارسی: «دوزار دادیم بخونه ۱ تومن دادیم نخونه»
[ویرایش] И
«Ивер не пада далеко од кладе.»
ترجمه: «یک شاخه دورتر از تنه نمیافتد.»
مترادف فارسی: «یک دانه دورتر از خرمنش نمیافتد»
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#206
Posted: 8 Jul 2011 09:46
К
«Кад мачке нема, мишеви коло воде.»
ترجمه: «وقتی گربه نیست موشها میرقصند.»
مترادف فارسی: «سگ تو خانه صاحبش شیره»
«Ко вино вечера, воду доручкује..»
ترجمه: «کسی که برای شام شراب دارد ٬ برای صبحانه آب دارد..»
مترادف فارسی: «جیک جیک مستونت بود ٬ فکر زمستونت بود؟»
«Ко другоме јаму копа сам у њу пада.»
ترجمه: «کسی که برای کسی دام پهن میکند ٬ خودش در آن گرفتار میشود.»
مترادف فارسی: «از هر دست بدی از همان دست میگیری»
«Ко рано рани, две среће граби.»
ترجمه: «کسی که زود از خواب بلند میشود ٬ دوبرابر خوششانس است.»
مترادف فارسی: «سحرخیز باش تا کامروا شوی»
«Ко с ђаволом тикве сади, о главу му се обију.»
ترجمه: «اگر یک ماسک شیطانی از کدو تنبل بزنی ٬ همه را خوای ترساند.»
مترادف فارسی: «هر چی بکاری درو میکنی»
«Ко сeје ветар, жање олују.»
ترجمه: «کسی که موقع باد بکارد ٬ موقع طوفان درو خواهد کرد.»
مترادف فارسی: «-»
«Ко уме, њему две.»
ترجمه: «یک نفر میتواند دوبرابر دریافت کند.»
مترادف فارسی: «کنایه از اینکه یک فرد زرنگ میتواند دو برابر یک فرد عادی درآمد داشته باشد»
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#207
Posted: 8 Jul 2011 09:47
Л
«Лепа реч и гвоздена врата отвара.»
ترجمه: «یک کلمه محبت آمیز درهای آهنی را نیز باز میکند.»
مترادف فارسی: «از محبت خارها گل میشود»
[ویرایش] Н
«Не можe крушка да роди јабуку.»
ترجمه: «درخت گلابی هیچ وقت سیب نمیدهد.»
مترادف فارسی: «گندم از گندم بروید ٬ جو ز جو»
«Нема ватре без дима.»
ترجمه: «هیچ آتشی بدون دود نیست.»
مترادف فارسی: «شتر سواری دولا دولا نمیشود»
«Нема хлеба без мотике!.»
ترجمه: «هیچ نانی بدون کج بیل نیست.»
مترادف فارسی: «نابرده رنج گنج میسر نمیشود ٬ مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد»
«Није злато све што сија.»
ترجمه: «هر چه درخشید طلا نیست.»
مترادف فارسی: «هر گردی گردو نیست»
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#208
Posted: 8 Jul 2011 09:47
O
«Oбeћaње лудoм рaдoвaње.»
ترجمه: «به یک احمق قول بدهید و او را خوشحال کنید.»
مترادف فارسی: «بزک نمیر بهار میاد»
[ویرایش] П
«Пас који лаје не уједа.»
ترجمه: «سگی که پارس میکند ٬ گاز نمیگیرد.»
مترادف فارسی: «فقط هارت و پورته»
«Правити од комарца магарца.»
ترجمه: «از یک پشه ٬ خر درست میکند.»
مترادف فارسی: «از آب روغن میگیرد»
«Прво скочи па реци хоп.»
ترجمه: «اول بپر ٬ بعد بگو هاپ.»
مترادف فارسی: «اول به آب برس بعد لباسهایت را در بیار»
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#209
Posted: 8 Jul 2011 09:47
Р
«Ругала се шерпа лонцу, широка му уста.»
ترجمه: «ماهی تابه به دیگ میگوید دهانت گشاد است.»
مترادف فارسی: «دیگ به دیگ میگوید روت سیاه»
«Ругала се шерпа лонцу, широка му уста.»
ترجمه: «ماهی تابه به دیگ میگوید دهانت گشاد است.»
مترادف فارسی: «دیگ به دیگ میگوید روت سیاه»
[ویرایش] Т
«Тиха вода брег рони.»
ترجمه: «آب ساکت کوه را از پای درمیآورد.»
مترادف فارسی: «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم»
«Трипут мери, једном сеци.»
ترجمه: «سه بار اندازه بگیر ٬ یک بار ببر.»
مترادف فارسی: «اول فکر کن بعد حرف بزن»
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#210
Posted: 8 Jul 2011 09:48
У
«Трипут мери, једном сеци.»
ترجمه: «سه بار اندازه بگیر ٬ یک بار ببر.»
مترادف فارسی: «اول فکر کن بعد حرف بزن»
«У том грму чучи зец!.»
ترجمه: «بوتهای که خرگوش پنهان شده است.»
مترادف فارسی: «پیدا کنید پرتقال فروش را»
«Уздај се у се и у своје кљусе!!.»
ترجمه: «فقط به خودت اعتماد کن و اسبت.»
مترادف فارسی: «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من»
«Умиљато јагње две овце сиса.»
ترجمه: «بره با نوازش دو میش شیر میخورد.»
مترادف فارسی: «کنایه به چاپلوسی کردن»
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد