ارسالها: 1615
#211
Posted: 8 Jul 2011 09:48
Ш
«Што можеш данас, не остављај за сутра.»
ترجمه: «کاری را که امروز میتوانی انجام دهی به فردا موکول نکن.»
مترادف فارسی: «کاره امروز را به فردا نیانداز»
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#212
Posted: 8 Jul 2011 09:49
ضربالمثل
لف
«اغراق نخواهد بود اگر ادعا کنم که در هر شهر و حومهای بهطور متوسط هنوز یک ضربالمثل ضبطنشده وجود دارد.»
کارل فریدریش ویلهلم واندر
«امثال جملههای قصیری هستند که از تجربههای طویل حاصل آمدهاند.»
سروانتس
«امثال در زنده نگاهداشتن زبان فارسی عامل قوی و مؤثری بوده و در انجام این خدمت بزرگ به اشعار و سایر انواع سخن کمک می نماید.»
احمد بهمنیار
«امثال مواعظ بالغهای هستند که در نتیجه تجربههای طولانی و از فکرهای متین پیدا میشوند.»
جرجی زیدان
«امثال نه تنها وقایع، حکایات و افسانهها را ضبط مینماید، بلکه مانند اشعار عهدهدار ضبط و نگهداری بعضی از لغات و اصطلاحات زبان و معانی اصلیهٔ آنها نیز هستند.»
احمد بهمنیار
«امثال و حکم بخش مهمی از گنجینهٔ زبان است. ضربالمثل خزانهای است مملو از جهانبینی، آرا و عقاید، قوانین و احکام، آموختهها و تجارب، ادیان و آداب و رسوم تمام انسانها و مبین ذکاوت و درایت آنهاست.»
کارل فریدریش ویلهلم واندر
«امثال و حکمی که در سدههای گذشته در زبان عام سایر بودهاند در حال حاضر بدون واسطه قابل استخراج نیستند، ما میتوانیم فقط ضربالمثلهایی را جمعآوری کنیم که وارد ادبیات شدهاند.»
کارل فریدریش ویلهلم واندر
«امروزه حقیقت را فقط میتوان به زبان شیرین ضربالمثل گسترش داد.»
گرهارد اولنبروک
«این مثل اندر جهان از همه شهرهتر است// رشته اگرچه دراز، سر سوی چنبر برد»
ادیب پیشاوری
«اینک هرکه مثل میآورد این مثل را بر تو آورده خواهد گفت که مادر مثل دخترش میباشد.»
انجیل عهد عتیق، حزقیال نبی - ۱۶، ۴۴
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#213
Posted: 8 Jul 2011 09:51
ب
«برای کسی که بهپژوهش و جمعآوری امثال و حکم میپردازد، شناخت منشأ و منبع مقدم بر هرچیزی است.»
کارل فریدریش ویلهلم واندر
«برای مثال، امثال زبان آلمانی به طوری که دایرةالمعارف انگلیسی (Everyman Encyclopaedia / جلد دهم، ص. ۵۳۴، ستون دوم) تصریح مینماید، بالغ به صدوچهلوپنجهزار مثل است. این عده تقریبأ بیستبرابر امثال فارسی است و اگر لغات آلمانی را بدقت بشمریم خواهیم دید که شماره آنها نیز تقریبأ بیستبرابر شماره کلمات ما است و اگر تعصب جاهلانه را کنار بگذاریم انصاف میدهیم که آلمانها در ادبیات هم بیست مرحله از ما جلو افتادهاند و ما هنوز در خم یک کوچهایم.»
احمد بهمنیار
«برتری امثال بر سخنان دیگر به این است که معنی مثل روشنتر، تأثیرش در مغز شنونده شدیدتر و مورداستعمالش وسیعتر است.»
عبدالله مقفع
«بلی، «مثل» حکمت است. «مثل» معرفت است. «مثل» کیسه های مملو از عرفان و تجربه است که پدرها برای اولاد خود بهارث میگذارند. چیزی که هست همانطور که ملت ما برگزیده خداست و خداوند تبارک و تعالی تمام کوهها، بیابانها، دریاها، سیارات و ثوابت و بالاخره موجودات نامتناهی را برای ما خلق فرموده است، همان طور هم کیسههای «امثال» ما از معرفت پرتر و از تجربه و حکمت مملوتر است، و از اینجهت هم در اعمال و افکار ما مؤثر واقع میشوند!!»
علیاکبر دهخدا
[ویرایش] پ
«پارهای خرافات و موهومات در عوام هر ملت جای دارد که عمومأ معتقد بوده و آن ها را در زندگی روزانه خود منشأ آثار میپندارند. این قبیل وقایع، حکایات و خرافات اغلب منشأ امثال سایره واقع میشوند و هر مثلی به یکی از آنها اشاره مینماید.»
احمد بهمنیار
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#214
Posted: 8 Jul 2011 09:51
ت
«تا جایی که به خاطر میآورم همیشه با علاقهای وافر و اشتیاقی پویا به امثال و حکم نگریستهام.»
کارل فریدریش ویلهلم واندر
[ویرایش] چ
«چنان چون بگویند اندر مثلها// که پهلوی هر گل نهادست خاری»
فرخی سیستانی
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#215
Posted: 8 Jul 2011 09:52
خ
«خلایق را میتوان بهپذیرفتن قانون و مقررات، بهپرداخت مالیات و اطاعت از برنامه یا اساسنامه نمود اما هیچگاه و هیچکس نمیتواند ضربالمثل را بهخلق تحمیل کند.»
کارل فریدریش ویلهلم واندر
[ویرایش] د
«دانایی در قالب سکههای کوچک، هدیهای است که ضربالمثلها به ما ارزانی میدارند.»
گئورگ مردیت
«در زبان عامیانه آلمانیها هنوز هزاران هزار ضربالمثل رایج است که بهچاپ نرسیده.»
کارل فریدریش ویلهلم واندر
«در میان تمامی امتهایی که خداوند شما را به آنجا خواهد برد عبرت و مثل و سخریه خواهی شد.»
انجیل عهد عتیق، سفر تثنیه - ۲۸، ۳۷
عنوان پیوند== ض ==
«ضربالمثل،دختر کفش مادرش را میپوشه.»
ضرب المثل اراکی
«ضربالمثل زینت سخن است.»
ضربالمثل فارسی
«ضربالمثلهای یک ملت بازتابی از هوش، ذکاوت، فهم و دانش اوست.»
فرانسیس بیکن
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#216
Posted: 8 Jul 2011 09:53
ک
«کردهٔ ِ قصار، پس عقوبت حداد// این مثل است آن ِ اولیای ِ صفاهان»
خاقانی
[ویرایش] ل
«لوتر در جایی مینویسد، او شوق دیدار رم را با هزار سکه زر معاوضه نخواهد کرد؛ منهم بهاین مصداق شوربخت خواهم بود اگر ضربالمثل تازهای را از قلم انداخته باشم.»
کارل فریدریش ویلهلم واندر
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#217
Posted: 8 Jul 2011 09:53
م
«مثل اثری از بنای درهمشکسته فلسفه قدیم است که درمیان خرابههای بیحد و شمار باقی و برجای مانده و به واسطه اختصار لفظ، وضوح معنی و سهولت استعمال از بین نرفته است.»
سینهزیوس
«مثل: «به این امید بنشین که قائممقام از باغ درآید!» اشاره به واقعه قتل قائممقام فراهانی به امر محمدشاه قاجار که یکی از جنایات تاریخی است مینماید و این دو مثل: «حرفهای شاهطهماسبی میزند»، «کارهای شاهسلطانحسینی میکند» یک سلسله وقایع و حوادث ایران را در ایام سلطنت آخرین پادشاه صفوی به خاطرها میآورد.»
احمد بهمنیار
«مثل صدایی است که از تجربه منعکس شده.»
آبه دو سن پیر
«مثل قدیمیترین ادبیات بشر است. انسان پیش از آنکه شعر بگوید و قبل از آنکه خط بنویسد اختراع امثال نموده و در محاورات خود به کار برده است. مبدأ پیدایش این نوع سخن بکلی مجهول و تعیین آن محال است.»
احمد بهمنیار
«مثل نتیجه عقل یک جمع و نادرهگویی یک فرد است.»
لرد راسل
«مثل، یک شعبه مهم از ادبیات هر زبان و نماینده ذوق فطری، قریحهٔ ادبی، افکار، عادات، اخلاق و احساسات اهل زبان است.»
احمد بهمنیار
«مرا نزد امتها مثل ساخته است.»
انجیل عهد عتیق، ایوب - ۱۷، ۶
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#218
Posted: 8 Jul 2011 09:55
ضربالمثلهای عراقی
أ
ابد سخانة
کنایه از توالت،معرب آب دست خانه
إبليس
آدم زرنگ
ابن أوادم
کنایه از خوشپوشی
ابن البارحة
تازه بدوران رسیده
ابن حلال
حلال زاده
ابن ملجم
کنایه ازخائن بدقول،کسی که احسان را با بدی پاسخ دهد
ابن نص (نصف) الدنيا، ابن نص بغداد
كنايه از کسی که در قومش آبرومند است.
ابن نعمة
کنایه از کسی که بخشنده،خوش برخورد،شاد،شکیبا باشد
أبو اسماعيل
یک کنایه ای است که اهالی بغداد به پلیس عراقی می گویند.
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#219
Posted: 8 Jul 2011 09:57
أبو بيدنجانه (باذنجانه)
کنایه از کُرد و اهالی محله کراده در بغداد،
ابو جاسم لر
کنایه ای است که به کسی که صفاتی چون مروت وشهامت و یاری رساندن و شجاعت:
أبن الحلال بذكره
أنطي الخبزه للخباز
إيطلّع من الحافي نعال
أشتغل باره وحاسب البطاله
أذا كبر أبنك خاويه
أضربج بحجاره وأسمعج ياجاره
اسمه بلحصاد ومنجله مكسور
أحبك وانت لابسني
أِتعِب أجدامك ولا تتعب ألسانك
أمّن شحمه للبزّون
إذا هذه مثل ذيج لا خوش بطه وخوش ديج
أذا جان صاحبك حلو لا تاكله كله
أحترك الأخضر بسعر اليابس
أمكدي كركوك عليجته قديفه
أنطي الخبزه للخباز
امشي ورا اليبجيك لتمشي ورا ليضحكك
إيطلّع من الحافي نعال
أضربج يابنتي وأسمعج ياجنتي
اكل و نوم يا مال الكوم
ايسوي الشط مرك و الزور اخواشيك
امشي شهر ولا تعبر نهر
أتعلّم الواوي على أكل الدجاج
ابرد من طيز السقا
أنا وأخوي على إبن عمي وأنا وإبن عمي عالغريب
اذا جان صاحبك حلو لا تاكله كله
أكل ومرعى وقلة صنعى
أحترك الأخضر بسعر اليابس
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#220
Posted: 8 Jul 2011 10:00
ضربالمثلهای موصلی
الما يعرف يرقص يقول الارض عوجا
نمی تواند برقصد می گوید زمین کج است
حبي حبي يصير كبي
الحمي اذا حبت الكني ابليس يدخل الجني
تيتي تيتي مثل ما رحتي جيتي
اقلك يابنتي اسمعي يا كنتي
الي ما يفتح زنبيلو محد ما يعبيلو
اعطي الخبز للخباز حتى لو ياكل نصو
اسمو بالحصاد ومنجلو مكسور
امشي شهر ولا تعبر نهر
يامن تعب يامن شقى يا من على الحاضر لقى
القرد بعين امو غزال
میمون در پشم مادرش آهوست.
جا العصر بنالوا قصر
ابوي ما يقدر الا على امي
پدرم فقط بر مادرم تونانست.
واتكندر الدست لقالو قبر
و يا حمي ما كنتي كني!
أحد يطيق يحصل من الاقع شعراي ؟
اش معلّم الجحش بأكل النعناع
اش ما تمسك اتطير بركتو
اشتعل بيت الكذاب محد صدّقو
خانه ی دروغگو آتش گرفت ،کسی باور نکرد.!
اشقد ما يموت من الشويطين تستريح الملائكه
اصبر عالحصرم تاكلو عنب
الزواج اولو عسل وتالينو بصل
ازدواج اولش عسل است و بعد پیاز می شود!
أعور ببلاد العميين ملك
يقرط علينو حمص
جا ديكحلا عماها
خواست که سرمه بکشد،اما چشمانش را کور کرد.
الما يعرف تدابيرا حنطتا تاكل شعيرا
الي يعمل بيدهُ الله يزيدهُ
کسی که با دستان خویش کار می کند ،خداوند روزی او را زیاد می کند
يشكلا العنزي طغف
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد