ارسالها: 1615
#291
Posted: 8 Jul 2011 11:07
م
مهمون ، اول شو طلا ، دوم شو نقره ، سوم شو مرس ، چهارم شو خرس
مهمان در اول شب مانند طلا عزیز است ، در شب دوم مانند نقره گرامی ، در شب سوم مانند مس کم بها و در شب چهارم مانند خرس پرزحمت است.
ماهی دِریو دله، جفتی چنِ؟
ماهی در دریا جفتی چند؟( در توصیف برخی معاملات میآید).
اگر کسی بخواهد جنسی را ندیده بخرد یا به کسی بفر وشد، طرف، این مثل را به کار میبرد که: چگونه میشود ماهی صید نشده را قیمت گذاشت؟
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#292
Posted: 8 Jul 2011 11:07
ن
نه در سر کلای و نه در پای کش در عقب درم خایای بنفش
کنایه از فلاکت و بی چیزی و در عین حال بی خیالی گوینده است
نمک ره نشند بنه به خاطر این که آب چشم حضرت زهرا هسته
نمک را زمین نریز به خاطر این که آب چشم حضرت زهرا است
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#293
Posted: 8 Jul 2011 11:08
و
وَشنا ره خورش نِوَنه خوره بالش نِوَنه
آدم گرسنه اهمیتی به خورشت غذا نمیدهد آدم خواب آلود بهانه بالشت نمیگیرد.
این ضرب المثل زمانی بکار میرود که فردی برای انجام یک عمل بهانههای بیمورد میآورد.
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#294
Posted: 8 Jul 2011 11:08
ضربالمثلهای مالایا
«کار سخت از هندیها، اقتصاد از چینیها و سود همه برای مالایاها!»
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#295
Posted: 8 Jul 2011 11:11
ضربالمثلهای هلندیA
Als twee honden vechten om een been, loopt de derde er mee heen.
ترجمه: «تا دوسگ بر سر استخوانی نزاع میکردند، سومی دوید و آنرا برد.»
مترادف فارسی: «دونفر دزد خری دزدیدند// سر تقسیم به هم جنگیدند// آندو بودند چوگرم زدوخورد// دزد سوم خرشان را زد و برد» ایرجمیرزا
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#296
Posted: 8 Jul 2011 11:12
B
Beter één vogel in de hand dan tien in de lucht.
ترجمه: «پرندهای در دست بهتر از ده در هوا است.»
مترادف فارسی: «گنجشک نقد بهاز طاووس نسیه.» قابوسنامه
Blaffende honden bijten niet.
ترجمه: «سگهای پارس کننده گاز نمیگیرند.»
مترادف فارسی: «سگ لاینده گیرنده نباشد.»
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#297
Posted: 8 Jul 2011 11:13
D
Daar is geen rook zonder vuur.
ترجمه: «هیچ دودی بدون آتش نیست.»
مترادف فارسی: «هیچ دودی بی آتشی نیست.» (چیزی پنهان نمیماند)
Dat is de doos van Pandora.
ترجمه: «آن صندوق پاندورا است.»
مترادف فارسی: «اندرین صندوق جز لعنت نبود.»
De appel valt niet ver van de boom.
ترجمه: «سیب از درخت بدور نیفتد.»
مترادف فارسی: «میوه از درخت دور نمیافتد.»
مترادف فارسی: «خوشه از خرمن دور نمیافتد.»
De berg heeft een muis gebaard.
ترجمه: «کوه موشی زایید.»
مترادف فارسی: «کوهکندن و موش برآوردن.»
De een z'n dood is een ander z'n brood.
ترجمه: «مرگ یکی، نان دیگری است.»
مترادف فارسی: «مرگ خر عروسی سگ است.»
مترادف فارسی: «تا نمیرد یکی بهناکامی// دیگری شادکام ننشیند» سعدی
De ezel geboren is, most ezel sterven /zal geen paard sterven.
ترجمه: «آنکه خر زاده شده، باید خر هم بمیرد/ نباید اسب بمیرد.»
مترادف فارسی: «خری زاد و خری زید و خری مرد.»
De morgenstond heeft goud in de mond.
ترجمه: «صبحگاهان زر در دهان دارد.»
مترادف فارسی: «سحرخیز باش تا کامروا باشی!»
De pen is machtiger dan het zwaard.
ترجمه: «قلم قدرتمندتر از شمشیر است.»
مترادف فارسی: «قلم از شمشیر تیز برندهتر است.»
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#298
Posted: 8 Jul 2011 11:14
De schepen achter zich verbranden.
ترجمه: «کشتیهای پشت سر را سوزاندن.»
مترادف فارسی: «پل پشتسر را خراب کردن.»
Die het eerst komt, die het eerst maalt.
ترجمه: «آنکه اول آید، اول هم آسیا کند.»
مترادف فارسی: «آسیا بهنوبت.»
Door dick en dun.
ترجمه: «از میان کلفت و نازک (سخت و نرم) گذشتن.»
مترادف فارسی: «خود را به آب و آتش زدن.»
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#299
Posted: 8 Jul 2011 11:14
E
Een appeltje voor de dorst.
ترجمه: «سیبی برای تشنگی.»
مترادف فارسی: «پول سفید برای روز سیاه خوب است.»
Een ezel stoot sich geen twee malen aan een’ steen.
ترجمه: «خر هرگز پایش دوبار به یک سنگ نمیخورد.»
مترادف فارسی: «خر که یکبار پایش به چاله رفت، دیگر از آن راه نمیرود.»
Een rotte appel in de mand, // maakt al het gave fruit te schand
ترجمه: «یک سیب فاسد، بقیه میوههای همجوار خود را هم خراب میکند.»
مترادف فارسی: «یک بز گر گله را گـَرگین کند.»
Één zwaluw maakt nog geen zomer.
ترجمه: «یک پرستو تابستان نیاورد.»
مترادف فارسی: «از یک پرستو تابستان نشود/ با یک گل بهار نمی آید.»
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 1615
#300
Posted: 8 Jul 2011 11:15
G
Geen twee katten aan eén muis // Geen twee vrouwen in een huis
ترجمه: «مبادا یکی موش و دو گربه تنها// مبادا دو زن در یکی خانه باهم.»
مترادف فارسی: «خانهای را که دو کدبانو است، خاک تا زانو است.»
مترادف فارسی: «خانه به دو کدبانو نارفته بماند.» قابوسنامه
Geen vlieg kwaad doen kunnen.
ترجمه: «به مگس هم آزارش نرسد.»
مترادف فارسی: «آزارش به مورچه نمیرسد.»
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد