ارسالها: 401
#441
Posted: 21 Mar 2012 07:37
ضرب المثل رومی
مردم همان دینی را كه دارند می پذیرند.
فیلسوفان هیچ دینی را نمی پذیرند
و سیاستمداران همه ادیان را مفید می دانند.
· فرزند دانا جانشین پدر است ولی از فرزند ابله توقع کمک نداشته باش.
· دوران کودکی ایام طلائیست، ایام خواب و خوراک و استراحت است.
(روسی)
Roma non fu fatta in un giorno.
رم یه روزه ساخته نشده یعنی هر کاری به تدریج انجام میگیره.
Chi cerca trova
هرکس میجوید میابد یا جوینده یابنده است.
Chi rompe paga.
کسیکه بشکند میپردازد یا به عبارتی هر کی خربزه بخوره پای لرزشم میشینه.
Chi ca piano va sano.
کسی که آرام میرود، سالم میرود یا موفقیت در آهسته و پیوسته رفتن است.
Battere il ferro quand' è caldo.
آهن را وقتیکه گرم است کوبیدن یا تا تنور داغه نونو بچسبون.
Tra il dire e il fare cè di mezzo il mare.
از حرف تا عمل خیلی راهه (نصف دریا).
Tutte le vie conducono a Roma.
همه راهها به رم ختم میشه یعنی راهها مختلف اما مقصد یکی است.
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#442
Posted: 21 Mar 2012 07:39
· پسر خوب عزیز همهی جهان است.
· هر کسی فرزند خویش را عزیزتر دارد.
· اگر بچه گریه نکند مادر هم خواست او را درک نمیکند.
· چه خوبست اگر بچه بهرچه دلش میخواهد سرگرم باشد اما فقط گریه نکند.
· اگر فرزند دیگری ابله باشد موجب نشاط و تفریح است ولی اگر فرزند خودت ابله باشد مایهی عذاب است.
· زمانی که صاحب فرزند شوی پی به نیکخواهی والدین میبری.
· خدمتکار بدخوی موجب بداخلاقی کودک میشود نه اساب بازی.
· کودکان و ابلهان همیشه راستگو هستند.
· اگر به بچه آزادی زیاده از حد بدهی بعد خودت خواهی گریست.
· هرکس فرزند ندارد عمر به گناه سپری میکند ( برای اینکه خدا او را ببخشد باید از بچهی سرراهی نگهدای کند )
· فرزند، هم مایهی نشاط است و هم موجب اندوه.
· هرکسی که فرزند ندارد غم دارد.
· نخستین فرزندان شاهینند و فرزندان آخر کلاغ.
· وقتی فرزندان کوچکند فرصت خواب نداری و وقتی بزرگ شدند دیگر فرصت نفس کشیدن هم نخواهی داشت.
· خداوندا فرزند بده، آنهم فرزند سربراه!
· فرزندان کاری برای پدر نان آورند.
· کودک خدارا نمیشناسد ولی خدا او را دوست دارد.
· پسر، خورشید درخشان و دختر، ماه تابان است.
· دختر و پسر در خانهی پدر مهمان هستند.
· پسر مهمان خانه است ولی دختر به منزل مردم خواهد رفت.
· پسر در مرگ پدر گریه و زاری میکند که چرا کم پول به جا گذاشته است.
· دختر گنج بیگانه است، او را بزرگ کن، تربیت کن و پرورش داده تسلیم مردم بکن.
· به پسر ابله ارث و میراث هم کمکی نخواهد کرد.
· خداوند کسی را که فرزندان بسیار دارد فراموش نمیکند.
· خداوند که به کودک یتیم دهان داده، لقمهی نانی هم خواهد داد.
· کلیسا نساز، بلکه برای یتیمی وسیله بساز.
· شیرمرغ را در افسانه میتوان یافت لیکن پدر و مادر از دست رفته را در افسانه هم نتوان یافت.
· طفل بیپدر نیم یتیم است ولی کودک بیمادر یتیم یتیم است.
· والدین وقتی زندهاند باید مورد احترام باشند و زمانی که فوت کردند باید آنها را یاد نمود.
· هرکسی به والدین احترام نماید هرگز نمیمیرد.ضرب المثل های روسی
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#443
Posted: 21 Mar 2012 07:45
Il meglio è nemico del bene.
دشمن خوب بهتر است. منظور اینه که دستکاری و ور رفتن مکرر کار رو بدتر میکنه.
Parlare a suocera perche nuora intenda.
برای اینکه عروس بشنوه به مادر زن گفتن یا به در میگن که دیوار بشنوه.
Ride bene chi ride l'ultimo.
اونی که آخر میخنده، خوب میخنده به عبارتی جوجه رو آخر پاییز میشمرن.
A caval donato non si guarda in bacca.
به دهن اسب پیشکشی نگاه نمیکنن، یا دندونای اسب پیشکشی رو نمیشمرند.
Lontan dagli occhi, lontan dal cuore.
دور از چشمها، دور از قلب به عبارتی از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
Dal frutto si conosce l'albero.
درخت از میوه اش شناخته میشود. یا مردو با کارش میشناسن
Non vedere più lontano del proprio.
از بینی خود دورتر ندیدن، یعنی فقط جلو دماغشو میبینه و عاقبت اندیش نیست
Nessuno è profeta in patria.
هیچکس تو وطنش خود پیغمبر نیست.
L'uomo propone e Dio dispone.
انسان قصد میکند و خدا مقدر میکند یا خدا میگه از تو حرکت از من یرکت.
Chi Trova un amico, trova un tesoro.
کسی که یه دوست پیدا کنه، یه گنج پیدا کرده.
ضرب المثل های ایتالیایی
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#444
Posted: 21 Mar 2012 07:49
Buona incudine non teme martello.
ترجمه: «یک سندان خوب از پتک هراسی ندارد.»
مترادف فارسی: «شتر نقارهخانهاست، از صدای طشتک و طبلک رم نمیکند.»
مترادف فارسی: «اشتر که چهاردندان شود از آواز جرس نترسد.»
مترادف فارسی: «قاطر قصابخانه کاردخونی زیاددیده.»
مترادف فارسی: ««طلا که پاکه چه حاجتش به خاکه»
تمثیل: «نترسم من از کبک یافهسرای// که اشتر نترسد زبانگ درای» اسدی طوسی
Chi va al mulino s"infarina.
ترجمه: «هرکه بهآسیاب میرود، خود را آردی میکند.»
مترادف فارسی: «همنشین بد چون آهنگر است، اگر جامه نسوزد، دود در تو نشاند.»
Chi va diritto non fallisce strada.
ترجمه: «هرکه بهراه راست رفت، گمراه نخواهد شد.»
مترادف فارسی: «راه راست برو اگرچه دور است.»
مترادف فارسی: «راه راست، گمشدن ندارد.»
تمثیل: «راستی موجب رضای خداست// کس ندیدم که گم شد از ره راست» سعدی
Chi va piano va sano e lontano.
ترجمه: «هرکه آهسته رفت، راه بیشتری را بهتندرستی طی میکند.»
مترادف فارسی: «شتر آهسته میرود شب و روز (اسب تازی دو تک رود به شتاب...)» سعدی
مترادف: <رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود>
E" bello ci? che piace.
ترجمه: «قشنگ آنست که بهدل نشیند.»
Se non è vero, è ben trovato.
ترجمه: «اگر حقیقی نباشد، مصنوع خوبی است.»
Una mano lava l"altra.
ترجمه: «یک دست، دگر دست را شوید.»
مترادف فارسی:«دست، دست را میشوید.»
مترادف فارسی: «دست، دست را میشوید، دست هم برمیگردد صورت را میشوید.»
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#445
Posted: 21 Mar 2012 07:51
Vedi Napoli e poi muori.
ترجمه: «اول «ناپل» را ببین بعد «بمیر».»
توضیح: «ترجمه این مثل بهزبانهای دیگر، طنز نهفته درآن را که نوعی بازی با کلمات است، بیان نمیکند. "muori" نام شهری است که پس از گذشتن از ناپل پدیدار میشود. از سویی دیگر این لغت به معنی «تو میمیری» هم میباشد.»
«خداوند، گوشت را به ما ارزانی داشت، شیطان آشپزخانه را.»
«وقتی که بازی بهپایان میرسد، شاه و سربازان دوباره داخل یک جعبه قرار میگیرند.»
مترادف فارسی: «مرگ به فقیر و غنی نگاه نکند.»
مترادف فارسی: «مرگ پیر و جوان نمیشناسد.»
تمثیل: «فرق شاهی وبندگی برخاست// چون قضای نبشته آید پیش// گر کسی خاک مـرده باز کند// ننماید توانگر و درویش» سعدی
تمثیل: «اگر تاج داری و گر درد و رنج// همان بگذری زین سرای سپنج// اگر شهریاری و گر زیردست// جز از خاک تیره نیابی نشست» فردوسی
«هرکس، هرکاری را فقط بهخاطر پول انجام بدهد، چیزی نخواهد گذشت که به خاطر پول هرکاری را انجام دهد.»
ضربالمثل سیسیلی
«هرکه خواهان خوب سخنگفتن است، اول باید خوب فکر کند.»
«هرکه وقت نداشته باشد، از هر گدایی گداتر است.»
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#446
Posted: 21 Mar 2012 07:56
ضرب المثل های عربی :
أباد الله خضراءهم
ابدء بِنَفسک
ترجمه: «از خود آغاز کن!»
مترادف: «اول خویش سپس درویش.»
ابذل لصدیقک دمک ومالک
ترجمه: «خونت و اموالت را برای دوستت بده»
إبرة فی کومة قش
ترجمه: «سوزن در کوهی از کاه»
أبرد من الثلج
ترجمه: «سردتر از یخ»
أبصر من الوطواط
أبصر من زرقاء الیمامة
ترجمه: «دوربینتر از زرقاء.»
تمثیل: «ای خداوندی که گر روی تو اعمی بنگرد// از فروغ روی تو بیناتر از زرقا شود.» قطران تبریزی
شرح: «زرقاء نام زنی از عرب است که از مسافتی بعید میدیدهاست.» امثال و حکم - دهخدا
أبصر من غراب
ترجمه: «دوربینتر از کلاغ.»
أبطأ من سلحفاة
ترجمه: «کندتر از لاکپشت»
أبعد من الثریا
ترجمه: «دورتر از ثریا»
اَبقضالاَشیا عندیالطلاق
مترادف: «تو برای وصل کردن آمدی// نی برای فصل کردن آمدی» جلالالدین محمد بلخی
مشابه: «بود سوزن بهاز تیغ برنده// که این دوزنده آمد آن درنده»
أبکى من یتیم
ترجمه: «گریان تر از یتیم»
أبلغ من قس بن ساعدة
أبیع من إخوة یوسف
أتب من أبی لهب
أتبع من الظل
اتق شَر مِن اَحسنت اِلیه
ترجمه: «از زیان و آسیب آنکه بدو نیکویی کردهای پرهیز کن.» امثال و حکم - دهخدا
تمثیل: «گفت حق است این ولی ای سیبویه// اتق شر من احسنت الیه» جلالالدین محمد بلخی
مشابه: «سزای نیکی بدی است.»
مشابه: «با هرکه دوستی خود اظهار میکنم// خوابیدهدشمنی است که بیدار میکنم»
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#447
Posted: 21 Mar 2012 08:21
اتقوا فِراسَةالمؤمِن
ترجمه: «بپرهیزید از تیزمغزی مؤمنان» امثال و حکم - دهخدا
تمثل: «تو اگر مؤمنی فراست کو// ور شدی مؤتمن حراست کو// فال مؤمن فراست نظر است// وین
ببخشید قسمت تمثل نصفه اومد اینم ادامش :
داند// دل مؤمن بسان آینه است// همه نقشی در آن معاینه است» اوحدی
اتقوا مِن غَضَب الحَلیم
ترجمه: «از خشم بردباران پرهیز کنید.»
مترادف: «از آن مترس که های و هو دارد// از آن بترس که سر بتو دارد»
تمثیل: «بگاه صلح سبکروحتر زحلم شجاع// بهروز حرب گرانمایهتر زخشم حلیم» رونی
اتقو مِن مَواضِع التهم
ترجمه: «از بهتانگاهها اجتناب ورزید» امثال و حکم - دهخدا
مترادف: «جایی منشین که چون نهی پای// تهمتزده خیزی از چنان جای// صوفی که رود بهمجلس می// وقتی بچکد پیاله بر وی// چون شهره شود عروس معصوم// پاکی و پلیدیش چهمعلوم» امیر خسرو
مترادف: «چو من خلوتنشین باشم تو مخمور// زتهمت، رأی مردم که شود دور» نظامی
اتَّکَلْنا منه على خُصٍّ
الاتحاد قوة
اترک الشر یترکک
اتسع الخرق على الراقع
اتق الأحمق أن تصحبه إنما الأحمق کالثوب الخلق کلما رقعت منه جانبا صفقته الریح وهنا فانخرق
أثبت من الوشم
أثقل من جبل
أجبن من نعامة
اجتنب مصاحبة الکذاب فإن اضطررت إلیه فلا تُصَدِّقْهُ
اجع کَلبَک یتعبک
ترجمه: «سگ خویش گرسنه دار تا از دنبال تو آید» امثال و حکم - دهخدا
مشابه: «اسب فربه شود، شود سرکش» سنائی
تمثل: «آلت اِشکار جز سگ را مدان// کمترک انداز سگ را استخوان// زانکه سگ چون سیر شد سرکش شود// کی سوی صید و شکاری خوش رود» جلالالدین محمد بلخی
اجلس حیث یُؤْخَذُ بیدک وَتُبَرُّ ولا تجلس حیث یؤخذ برجلک وتُجَرُّ
أجهل الناس من کان على السلطان مدلا وللإخوان مذلا
أجود من حاتم
احذر الأحمق واحذر وُدَّهُ (إنما الأحمق کالثوب الْخَلَق)
احذر عدوک مرة وصدیقک ألف مرة فإن انقلب الصدیق فهو أعلم بالمضرة
احذر مباسطةالملوک
ترجمه: «از بساط پادشاهان دوری کن»
مترادف: «از صحبت پادشه بپرهیز// چون پنبهٔ نرم زآتش تیز» نظامی
أحذر من غراب
ترجمه: «ترسندهتر از کلاغ» امثال و حکم - دهخدا
تمثل: «بودم حذور همچو غرابی برای آنک// همچون غراب جای گرفتم در این خراب» مسعود سعد سلمان
احذروا من لا یرجى خیره ولا یؤمن شره
أحر من الجمر
إحراق طیبا
أحرس من کلب
أحرص من نملة
أحزن من الخنساء على صخر
اَحسَنالشعر، یا اعذبالشعر اکذبه
ترجمه: «شعر هرچه بهدروغ نزدیکتر زیباتر»
تمثل: «در شعر مپیچ و در فن او// چون اکذب اوست احسن او» نظامی
أَحْسِنْ إلی الناس تستعبد قلوبهم
اُحْسِن اٍلی مِن اساء
ترجمه: «با آنکه بدی کرده نکویی میکن» امثال و حکم - دهخدا
مشابه: «بَدانرا نیک دارید ای عزیزان// که خوبان خود عزیز و نیکروزند» سعدی
تمثل: «بدی را بدی سهل باشد جزا// اگر مردی احسن الی من اسا» سعدی
أحضر الناس جوابا من لم یغضب
احفر بئرا وَطُمَّ بئرا ولا تُعَطِّلْ أجیرا
احفظ قرشک الأبیض لیومک الأسود
أحکم من لقمان
أحمد البلاغة الصمت حین لا یَحْسُنُ الکلام
احمق من هبنقه
ترجمه: «احمقتر از هبنقه»
شرح: هبنقه از حمقای مشهور عرب است که وقتی گردنبندی بهخود آویخت. پرسیدند: این تورا بهچهکار است؟ گفت: تا با دیگران عوض نشوم.»
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#448
Posted: 21 Mar 2012 08:25
أحن من الأم على أولادها
آخ الأْکْفاءَ وداه الأعداءأخوک من صَدَقک لا من صدّقک
أخاک أخاک إن مَنْ لا أخا له کَساعٍ إلى الهیجا بغیر سلاح
اختر أهون الشرین
اختلط حابلهم بنابلهم
آخر الحیاة الموت
آخر العنقود
اخطب لابنتک ولا تخطب لابنک
أَخْفَقَ حالب التیس
أخوک من صدقک النصیحة
ترجمه: «برادر تو آنکس باشد که تورا پند دهد»
مترادف: «برادر تو آنکس باشد که عیب تو از تو نپوشد» امثال و حکم - دهخدا
أخون من ذئب
ادبالنفس خیر من ادبالدرس
ترجمه: «ادبی که در نهاد مرد باشد نیکوتر از ادبی است که از راه درسخواندن کسب شود.»
مشابه: «بربسته دگر باشد و بررسته دگر»
تمثل: «ملک بربسته چنان باشد ضعیف// ملک بررسته چنان باشد شریف» جلالالدین محمد بلخی
معنی: فطری و طبیعی از مصنوعی بهتر است.
ادخلوالبیوت من ابوابها
ترجمه: «از در خانهها وارد منازل شوید»
مشابه: «کار را از راه درست انجام دهید»
تمثل: «گر همی جویید دُر بیبها// ادخلوالابیات من ابوابها» جلالالدین محمد بلخی
معنی: هرکاری را باید از راه و طریق مخصوص بهخود آغاز نمود.
أَدّى قدراً مستعیرها
أدنى من حبل الورید
إذا أتاک أحد الخصمین وقد فُقِئَتْ عینه فلا تقض له حتى یأتیک خصمه .فلعله قد فُقِئَتْ عیناه
إذا أردت أن تطاع فأمر بما یستطاع
إذا الشعب یوما أراد الحیاة فلا بد أن یستجیب القدر
إذا المرء لم یدنس من اللؤم عرضه فکل رداء یرتدیه جمیل
إذا أنت أکرمت الکریم ملکته وإن أنت أکرمت اللئیم تمردا
إذا أنت لم تشرب مرارا على القذى ظمئت وأی الناس تصفو مشاربه
إذا بلغ الرأی المشورة فاستعن بحزم ناصح أو نصیحة حازم
إذا تخاصم اللصان ظهر المسروق
إذا تفرقت الغنم قادتها العنز الجرباء
إذا تکلمت بالکلمة ملکتک وإذا لم تتکلم بها ملکتها
إذا تم العقل نقص الکلام
إذا تمنیت فاستکثر
إذا تولى عقداً أحکمه
إذا جاء الحین حارت العین
إذا حان القضاء ضاق الفضاء
إذا حضر الماء بطل التیمم
إذا دببت على المنسأة من هرم فقد تباعد عنک اللهو والغزل
إذا ذکرت الذئب فأعد له العصا
إذا ذکرت الذئب فخذ الحذر
إذاذل مولى فهو ذلیل
إذا رأیت نیوب اللیث بارزة فلا تظنن أن اللیث یبتسم
إذازل العالِمُ زل بزلته العالَمٌ
ترجمه: «پایلغز دانشمندان پایلغز جهان است» امثال و حکم - دهخدا
مشابه: «هرچه بگندد نمکش می زنند// وای بهوقتی که بگندد نمک»
إذا ساء فعل المرء ساءت ظنونه
ترجمه: «تبهکاران بدگمان باشند» امثال و حکم - دهخدا
أضیق من ثقب الإبرة
اطلب تظفر
اطلب من العلوم علماً ینفعک ینفی الأذى والعیب ثم یرفعک
اطلبوا العلم من المهد إلىاللحد
مترادف فارسی: «زگهواره تا گور دانش بجوی»
اطلبوا العلم ولو بالصین
ترجمه: «دانش را اگرچند در چین باشد بجویید»
اقتباس: «در پی علم دین بباید رفت// اگرت تا به چین بباید رفت» اوحدی
تمثیل: «هست آن پر در نگارستان چین// اطلبوا العلم ولو بالصین ببین» عطار نیشابوریاعطنی عمر وارمینی بالبحر
اعف عما أغضبک لما أرضاک
أَعقَلُ الناس أَعْذَرُهُمْ للناس
اعقلها وتوکل
ترجمه: «بههوش باش و توکل کن»
اقتباس: «گفت پیغمبر بهآواز بلند// با توکل زانوی اشتر ببند» جلالالدین محمد بلخی
أعلمه الرمایة کل یوم// فلما أستد ساعِدُهُ رمانی
مشابه: «کس نیاموخت علم تیر از من// که مرا عاقبت نشانه نکرد» سعدی
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#449
Posted: 21 Mar 2012 08:27
إذا سأل ألحف وإن سئل سوّف
إذا سلمت من الأسد فلا تطمع فی صیده
إذا سمعت الرجل یقول فیک من الخیر ما لیس فیک فلا تأمن أن یقول فیک من الشر ما لیس فیک
إذا صدأ الرأی أصقلته المشورة
إذا صُنْتَ المودة کان باطنها أحسن من ظاهرها
إذا ضربت فأوجع فإن الملامة واحدة
إذا ظلمت من دونک فلا تأمن عقاب من فوقک
إذا عُرِفَ السبب بطل العجب
إذا غامَرْتَ فی شرف مروم فلا تقنع بما دون النجوم
إذا فرغ الفؤاد ذهب الرقاد
إذا قصرت یدک عن المکافأة فلیصل لسانک بالشکر
إذا قل ماء الوجه قل حیاؤه (ولا خیر فی وجه إذا قل ماؤه)
إذا کان الصبر مُرًّا فعاقبته حلوة
إذا کان الکلام من فضة فالسکوت من ذهب
إذا کنت تدری فتلک مصیبة وإن کنت لا تدری فالمصیبة أعظم
إذا کنت ذا رأی فکن ذا عزیمة
إذا کنتَ ذا رأىٍ فکن ذا مشورة فإن فساد الرأی أن تترددا
إذا کنت سنداناً فاصبر وإذا کنت مطرقة فأوجع
إذا کنت فی کل الأمور معاتبا صدیقک لم تلق الذی لا تعاتبه
إذا لم یکن إلا الأَسِنَّةُ مرکبا فلا رأی للمضطر إلا رکوبها
إذا لم ینفعک البازی فانتف ریشه
إذا نُصِرَ الرأی بطل الهوى
إذا هَبَّتْ ریاحک فاغتنمها
اذالم تستحی فأفعل ما تشاء
أذل البخل أعناق الرجال
أراق ماء وجهه
أرخص من التمر فی البصرة
أرسل حکیما ولا توصه
مترادف: «حکیم را بهوصیتکردن حاجت نیست» قرةالعین
أرفع من السماء
أرق من النسیم
أرى کل إنسان یرى عیب غیره ویعمى عن العیب الذی هو فیه
أریق من ماء شبابه
ازرع کل یوم تأکل
أزهى من طاووس
أساء سمعا فأساء إجابة
أسبق من الأجل
أسبق من الأفکار
استر عورة أخیک لما یعلمه فیک
استقبال الموت خیر من استدباره
استندت إلى خصٍ مائلٍ
استنوق الجمل
أسد علیَّ وفی الحروب نعامة
أسرع من البرق
أسرع من الریح
أسرع من الطرف
أسرع من سهم
أسقط فی یده
أسمع جعجعة ولا أرى طحنا
الإشارات تُغْنی اللبیب عن العبارات
أشأم من البسوس
أشأم من طویس
ترجمه: «بدشگونتر از طویس»
تمثل: «بلی شومتر از طویسی که فعلت// همی رخنه در حکم فرقان نماید» ادیب پیشاوری
شرح: «طویس نام مخنثی از عرب است که بهشومی و نافرخندگی مشهور بوده و او خود میگفتهاست، ای مردمان مدینه تا من زنده باشم خروج دجال و دابه را چشم دارید و چون بمیرم دل آسوده کنید... ساعتی که مادر مرا بزاد پیامبر خدای از جهان بشد و گاهی که از شیر بازگرفت ابیبکر فرمان یافت. و بدان روز که به حد مردان رسیدم عمر را بکشتند. و در شب کدخدایی من عثمان به قتل رسید.» امثال و حکم - دهخدا
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#450
Posted: 21 Mar 2012 08:27
اشتدی یا أزمة تنفرجی
أشجع من دیک
أشجى من حمامة
أشد الجهاد مجاهدة الغیظ
أشد الفاقة عدم العقل
اشکر من أَنْعَمَ علیک وأَنْعِمْ على من شکرک
أشم من نعامة
أشهر من النار على الْعَلَمِ
اصبر تنل
اصبر قلیلا فبعد العسر تیسیر وکل أمر له وقت وتدبیر
اصبر لکل مُصِیبةٍ وتجلًّدِ واعلم بأن الدهر غیر مُخَلَّدِ
أصبر من حمار
أصحاب العقول فی نعیم
أصحابی کالنجوم بأیهم اقتدیتم اهتدیتم
أصفى من الدمعة
إصلاح الموجود خیر من انتظار المفقود
أصنع من دود القز
اضحک یضحک العالم معک وابک تبک وحدک
اِضْرِبْ ما دام الحدید حامیاً
أضعت شاة جعلت الذئب حارسها أما علمت بأن الذئب حراس
أضیع من قمر الشتاء
أضیقالأمر أدناه الیالفرج
ترجمه: «هرچند کار تنگتر بهگشایش نزدیکتر»
مترادف: «تا پریشان نشود کار بهسامان نشود»
مشابه: «کی شود بستان و کشت و برگ و بر// تا نگردد نظم آن زیر و زبر» جلالالدین محمد بلخی
مشابه: «نروید هیچ تخمی تا نگندد// نهکاری برگشاید تا نبندد» نظامی
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *