ارسالها: 401
#521
Posted: 15 Aug 2012 08:07
Man muss es nehmen wie es kommt.
ترجمه: «به هر طریق که آید، باید پذیرفت.»
مترادف فارسی: «هرچه پيش آيد خوش آيد.»
Man muss sich mit Mondschein begnügen, wenn man keinen Sonnenschein hat.
ترجمه: «باید به نور مهتاب کفایت کرد، هرگاه که از آفتاب محروم هستی.»
مترادف فارسی: «چون عشق بود به دل، صواب است // مه در شب تيـره آفتاب است» امیر خسرو
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#522
Posted: 15 Aug 2012 08:07
Man soll die Bärenhaut nicht verkaufen‚ ehe der Bär gestochen ist.
Man muss den Pelz nicht verteilen‚ ehe der Bär geschossen (erlegen) ist.
ترجمه: «پوست خرسی را که هنوز شکار نکردهای، نفروش.»
ترجمه: «خرسی که هنوز کشته نشده، نباید پوستش را تقسیم کرد.»
مترادف فارسی: «خرس را شكار نكرده پوستش را نفروش.»
Man muss den Vogel erst im Käfig (Käficht) haben‚ ehe man ihn singen lehrt.
ترجمه: «پرنده را اول در قفس اسیرکن، سپس چهچه زدن را بدو بیاموز.»
مترادف فارسی: «مرغی را كه در هواست نبايد بهسيخ كشيد.»
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#523
Posted: 15 Aug 2012 08:08
Man muss den Wolf erst fangen‚ ehe man ihm das Fell abziehen kann.
ترجمه: «گرگ را اول بگیر، بعد پوستش را بکن.»
مترادف فارسی: «فرستاده گفت ای خداوند رخش // بهدشت آهوی ناگرفته مبخش» فردوسی
Man wird eher von einem Mistkarren überfahren als von einem Wagen.
ترجمه: «تصادف با یک گاری کودکش امکان بیشتری دارد تا با یک درشکه.»
مترادف فارسی: «همه را برق میگيرد، ما را چراغ نفتی.»
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#524
Posted: 15 Aug 2012 08:08
Mein Mutter Kuh Bruder, war ein Ochs.
ترجمه: «برادر مادرم، گاو، یک گاومیش است.»
مترادف فارسی: «به قاطر گفتند پدرت كيست؟ گفت: اسب آقادائيم است.»
Menschen und Zugvögel bleiben nicht an einem Ort.
ترجمه: «انسانها و پرندگان در یک محل ماندگار نیستند.»
مترادف فارسی: «انسان پرنده بی پر و بال است.»
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#525
Posted: 15 Aug 2012 08:08
Mit gespaltener Zunge reden (oder mit zwei Zungen reden).
ترجمه: «دو زبانه حرف میزند.»
مترادف فارسی: «دودستماله میرقصد.»
مترادف فارسی: «بهيك روی در دو محراب است.»
مترادف فارسی: «دودوزه میبازد.»
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#526
Posted: 15 Aug 2012 08:08
Morgenstunde hat Gold im Mund.
ترجمه: «صیبحگاهان، زر در کام دارد.»
مترادف فارسی: «سحرخيز باش تا كامروا باشي.»
مترادف فارسی: «صبحخيزی دليل فيروزی است.» جامی
Müßiggang hat Armut im Gefolge.
Müßiggang ist aller Laster Anfang.
ترجمه: «کاهلی، فقر به دنبال دارد.»
ترجمه: «کاهلی، آعاز اعتیاد است.»
مترادف فارسی: «تنآسانی و كاهلی منجر بهفقر و پريشانی گردد.»
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#527
Posted: 15 Aug 2012 08:15
- Heureux au jeu, malheureux en amour.
ترجمه تحتالفظي: در ورق خوشاقبال، در عشق بداقبال.
ترجمه ادبي:
قماري را که بردی نيست در پي، باختن دارد. (مضرات قمار)
Heureux au jeu, malheureux en amour.
ترجمه تحتالفظي: چيزي بهنام نميتوانم وجود ندارد. (غير ممکن در فرانسه نيست.)
ترجمه ادبي:
هرگز نگو هرگز.
Tourner sept fois sa langue dans sa bouche.
ترجمه تحتالفظي: قبل از سخن گفتن به ميزان طولاني فکر کردن.
ترجمه ادبي (از سعدي):
زبان در دهان، ای خردمند چيست؟ کليد درِ گنجِ صاحب هنر.
چو در بسته باشد چه داند کسی که جوهر فروش است يا پيله ور.
و يا (از سعدي):
تا ندانی که سخن عينِ صواب است مگوي و آنچه داني که نه نيکوش جواب است، مگوی.
Un tiens vaut mieux que deux tu l'auras.
ترجمه تحتالفظي: يک پرنده در دست، بهتر از دو پرنده در شاخ و برگ.
ترجمه ادبي (خيام):
اين نقد بگير و دست از آن نسيه بدار کهآواز دهل شنيدن از دور خوش است.
ويا:
سرکه نقد به از حلواي نسيه.
Tout ce qui brille n'est pas or.
ترجمه تحتالفظي: آنچه برق ميزند الزاما طلا نيست.
ترجمه ادبي: (عطار)
گرچه سيم و زر ز سنگ آيد برون در همه سنگي نباشد زر و سيم.
و يا (از سعدي):
زر آن زمان عزيزتر آيدکه ناقدي بگدازدش به بوته و بگذاردش به قال.
Faire d'une pierre deux coups.
ترجمه تحتالفظي: دو پرنده را با يک سنگ شکار کردن.
ترجمه ادبي:
با يک تير دو نشان زدن.
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#528
Posted: 15 Aug 2012 08:16
Vendre la peau de l'ours (avant de l'avoir tué).
ترجمه تحتالفظي: قبل از تخم گذاشتن مرغ، جوجههايش را شمردن.
ترجمه ادبي:
جوجهها را آخر پاييز ميشمارند.
9- Vendre la peau de l'ours (avant de l'avoir tué).
ترجمه تحتالفظي: اسم شيطان را آوردن و بلافاصله ظاهر شدن.
ترجمه ادبي:
موی کسی را آتش زده بودن و يا حلال زاده بودن.
10. Mieux vaut plier que rompre.
ترجمه تحتالفظي: تطبيق بده و نجات پيدا کن.
ترجمه ادبي:
در کف شير نر خونخوارهاي غير تسليم و رضا کو چارهاي.
11- Chat échaudé craint l'eau froide.
ترجمه تحتالفظي: يک بار نيشخورده، دوبار ترسيده.
ترجمه ادبي:
مارگزيده از ريسمان سياه و سفيد (ريسمان دو رنگ) ميترسد.
12- Les petits ruisseaux font les grandes rivières.
ترجمه تحتالفظي: جويبارهاي کوچک رودخانههاي بزرگ را ميسازند.
ترجمه ادبي:
قطره قطره جمع گردد، وانگهي دريا شود.
13- À bon entendeur, salut.
ترجمه تحتالفظي: براي شخص حرف گوش کن يک حرف کافي است.
ترجمه ادبي: العاقل يکفي به الاشاره
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#529
Posted: 15 Aug 2012 10:29
ضرب المثل سوئدی:دوست کنار بطری شراب،دشمن بزرگ جیب است.
ضرب المثل ترکی:دوست به سر می نگرد و دشمن به پا
ضرب المثل یونانی:دوست در جهنم هم که باشد،نیکوست.
ضرب المثل روسی:دوست همه دوست هیچ کس نیست.
ضرب المثل انگلیسی:دوست آیینه موفقیت دوست است.
ضرب المثل پاکستانی:دوست حقیقی غایب هم که باشد در حکم حاضر است.
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *
ارسالها: 401
#530
Posted: 15 Aug 2012 10:29
ضرب المثل انگلیسی:دوست زمان احتیاج دوست حقیقی است.
ضرب المثل حبشه ای:دوست نیرومند دشمنی نیرومند می شود.
ضرب المثل پاکستانی:دوست من صبرکن بهار خواهد رسید.
ضرب المثل هندی:دوستان،نزدیکان خویشاوندانند.
ضرب المثل بلژیکی:دوستان دوستان من هم ،دوستان من هستند.
ضرب المثل اسکاتلندی:دوستان را با تانی انتخاب کن و با تانی هم عوضشان کن.
ضرب المثل ماداگاسکاری:دوستان مانند کسانی هستند که دارای یک پدرند و عاشقان هم مانند کسانی هستند که دارای یک مادرند.
* رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند *