ارسالها: 14491
#731
Posted: 21 Jun 2013 21:02
تَركَه اَيْشون، گُردَه اَ اَما
تركه از ايشان و گرده از ما.
يعني سرنوشت ما هميشه تحمل زحمت بوده است.
تَنيرَ گَرم ديد، نونشَه پُخت
تنور را گرم ديد نانش را پخت.
يعني شخص زرنگي بود واز فرصت كه پيش آمده بود استفاده (يا سوء استفاده) كرد.
تَلَّه نَه چَنيدِن سَرِش
تله را سرش چكانيدند. (چه نيدن= چكانيدن در اينجا به معني كشيدن ماشه و به كار انداختن است مانند كشيدن ماشه تفنگ)
اين اصطلاح وقتي گفته مي شود كه كليه مسئوليت (ويا تقصيرات) يك واقه را برگردن كسي (كه غالباً خيلي كمتر از ديگرا مقصر بوده)، بياندازند.
تَكُلي دارُم پُرِش اِنار، اَي تَري دوني دِرار
محفظه گلي دارم كه پر از انار است. اگر مي تواني يك دانه از آن بيرون بياور.
اين مثل يكي از چيستانها هم هست و از آن منقل پر آتش قصد مي شود. ولي وقتي به كار مي رود كه جنسي سخت مورد احتياج است و در حال اينكه در دسترس مي باشد، به علل مختلفي نمي توان از آن استفاده كرد.
تيري مين تيَش نَمدُونُم
)حتي حيف است) تيري در چشم او فرو كنم.
در مقابل كينه و دشمني زياد گفته مي شود .(مصدر دونيدن= دوانيدن =يعني فرو كردن.(
تيري كه اَ خُودُم رَد بو، سي هَمسام گُلِّه پَمبِيَه
تيري كه خودم رد بشود (و به من نخورد) براي همسايه ام همچون گلوله پنبه اي است.
تيَه ني ني، دنيانَه بيني، تيَه گَپ گَپ، كُنَه تَپ تَپ
)با) چشم ريز دنيا را مي بيند، (ولي با) چشمان درشت كورمال كورمال مي كند.
كنايه از اين است كه برخي اشخاص با چشمان خرد چون دقت دارند ، بسياري از چيزها را ديده واز مطالب آ گاهي پيدا مي كنند. در حاليكه برخي ديگر چون دقت ندارند ، با داشتن چشمان درشت بسياري از چيزهاي نزديك خودشان را هم نمي بينند، يا متوجه نمي شوند.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#732
Posted: 21 Jun 2013 21:13
لقمه اي كمتر بخور و كلفتي استخدام كن.
حالي، نه مالي
رفتار شخص مهم است نه مال او.
حَسني دوما بوَه چيِش به مُن؟
)اگر) حسنك داماد بشود چه چيزي به من (ميرسد)؟
زبان حال كسي كه از هر اقدام ديگران سهمي مي خواهد.
حَموم بي عَرَقِش نَمبو
حمام (عمومي رفتن) بدون عرق كردن نمي شود.
يعني هر كار خوب يك نوع سختي هم دارد.
حَكيم مَرو،اِزمودَه رُو
نزد پزشك مرو (ولي اگر رفتي) نزد آنكه آزموده اي برو.
که کانه باد دهه
کاه کهنه را باد می زند . کنایه از کار بیهوده انجام دادن
مولی گژدم زیر دولی
آدم آب زیر کاه مانند کژدمی است که در زیر دلو آب پنهان شده باشد .
کنایه از اینکه باید همیشه مواظب آدم آب زیر کاه بود
ای پیاز انجنی عرس هم وا ریزی
اگر پیاز خرد بکنی اشک هم باید بریزی . کنایه از اینکه
هرکاری سختی و زحمت دارد
پخشه مین دونش میره
مگس توی دهانش می میرد . کنایه از افراد بی عرضه
ِخنده دل خوش مخو گریوه دل تنگ مخو
خنده دل خوش می خواهد و گریه دل تنگ می خواهد . کنایه از اینکه هر کاری حالتی و زمینه ی قبلی می خواهد و هر کاری وقتی دارد.
خودم اتوب میرم دشمنونم ا در
خودم از درون می میرم دشمنانم از بیرون . این ضرب المثل
هنگامی گفته می شود که شخصی ظاهر بسیار خوبی دارد تا حدی که زندگی او مورد حسادت دیگران است ولی در واقع این شخص از درون گرفتار است .
لاف در غریبی گوز در بازار مسکرون
کارهای بی اثر کردن
مسجد هنی نساخته کوری نشسه دمش
کردش بخچه وندش تخچه
قونش هم تیه داره
در باسنش هم چشم دارد
کنایه به افراد فضول
کار دختر نکردنش بختر
مسجد هنوز ساخته نشده کوری در آن نشسته کنایه از کسانی که پیش از موعد مقرر خواسته خود را اعلام می کنند.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#733
Posted: 21 Jun 2013 21:17
ضرب المثل های بختیاری
آدمي که مالس اِره، ايمونس هم اِره.
"کسي که مالش مي رود، ايمانش هم مي رود." کنايه از اينکه کسي که مالش به سرقت برود، ممکن است با مظنون شدن به اين و آن، ايمانش هم از دست برود.
آدميزاد، بونده بي باله.
"آدميزاد (همانند) پرنده اي است بدون بال". کنايه از اينکه هر آينه ممکن است هجران و دوري براي انسان پيش آيد.
ربيز به قيلون اگو، دو سيلا داري.
"الک به قليان مي گويد: دو سوراخ داري". اين مثل زماني بکار ميرود که کسي عيب و ايراد خود را نبيند و به دنبال عيب جويي از ديگران باشد. (تير را در چشم خودش نمي بيند، مو را در چشم ديگري مي بيند.)
آردم بختم، آربيزم آوختم.
"آردم را الک کردم، (و) الکم را هم آويزان کردم". کنايه از اينکه همه کارهايم را انجام داده ام و ديگر کاري براي انجام دادن باقي نمانده است.
آسيو دراره، لوينه کپنه.
"آسياب در مي آورد (توليد مي کند)، آسيابان (لوينه) مي بلعد. (مصرف مي کند)". اين مثل را بيشتر در مورد توليد کنندگان و نان آوران خانه بکار مي برند، زمانيکه مصرف کنندگان، رعايت اندازه و اعتدال را ننمايند.
ار اِخوي خاک کني من سرت، برو سر يه تل بلندي.
"اگر (حتي) ميخواهي خاک هم بر سر خودت بريزي، برو بالاي يک تپه بلند". کنايه از بزرگ منشي و بلند همتي است.
ار بو خونه نيدي، اِدا شاهي ايکرد.
"اگر پدر خود را نمي ديد، ادعاي پادشاهي مي کرد". اين ضرب المثل در مورد افرادي که خيلي زود اصل و نصب خود را فراموش کرده و به ديگران تفاخر مي کنند، بکار مي رود.
ار جووم دهرست، السم نه پهرست.
"اگر پيراهنم پاره شد. اصلم نپريد (از بين نرفت)". اين ضرب المثل بيانگر اين نکته است که فقر و تنگدستي، اصالت خانوادگي و ارزشهاي اصيل را از بين نمي برد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#734
Posted: 21 Jun 2013 21:18
ار خومه نيديه، گو رشيد خوي دارم.
"اگر خودم را نديده اي، برادر رشيد خوبي دارم". اين ضرب المثل درباره کساني به کار ميرود که بيش از آنچه به توانائي هاي خود تکيه کنند، متکي به توانايي ديگران مي شوند.
ار دنيانه او بو وره، فلونينه خو ابره.
"اگر دنيا را آب ببرد، فلاني را خواب مي برد". در مورد بي تفاوتي برخي افراد بکار مي رود که کاري به مسائل پيرامون خود ندارند.
ار کوگ نکنه قهقه بيجا، کي دونه کوگ کيه کرده جا؟
"اگر کبک قهقه بيجا نکند، چه کسي ميداند که کجا جاي گرفته است"؟ در مورد افرادي به کار ميرود که با طرح مسائلشان باعث افشاي راز و رمز خود مي شوند و به اصطلاح عسس مرا بگير راه مي اندازند.
ار ليشم، گوشت ميشم.
"اگر زشت هستم، گوشت ميش هستم". يعني ماهيتم خوب است، هر چند که ظاهرم بد باشد. اصل هم ماهيت هر چيز است.
ار نبو امري ز حق، نيفته بلگي ز درخت.
"اگر امر حضرت حق نباشد، برگي از درخت نمي افتد". اين مثل بيانگر آن است که هيچ امري در جهان حادث نميشود، مگر به خواست خداوند يکتا.
ار نخرديم نون گندم، اما ديديم دست مردم.
"اگر نخورديم نان گندم، اما ديدم دست مردم". يعني اگر خودمان کاري را تجربه نکرده ايم، ولي با توجه به تجربيات ديگران با آن آشنايي داريم.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#735
Posted: 21 Jun 2013 21:19
افتو زي همو چو که دُز دلس خواست.
"آفتاب همان جايي تابيد که دلخواه دزد بود". فراهم شدن شرايط براي فرد خطاکار، کمال آرزوي اوست.
الس کار پدره، که مادر رهگذره.
"اصل کار پدره، که مادر رهگذره". اين ضرب المثل "اصل" و "ريشه" انتقال صفات را، "پدر" ميداند. اصلي که نظام قبيله اي پدر سالار بر آن متکي است.
امساله نه هر ساله.
"امسال، مثل هر سال نيست". در فارسي: اين تو بميري، آن تو بميري نيست.
اورشم که خوار ابو، پيوند هر و گا ابو.
"ابريشم که خوار و بي ارزش ميشود، به خر و گاو آويزان ميشود". هر گاه ارزش واقعي چيزي درک نشود، مورد بي اعتنايي قرار ميگيرد.
او سرد رهدم سر دستس.
"آب سرد روي دستش ريختم". در مقام نا اميد کردن افراد به کار مي رود. در فارسي: آب پاکي روي دست کسي ريختن.
اولاد کابهلي، چنسون و پانالن، چنسون ز پهلي.
"اولاد کابهلي (کاکا بهلول)، تعداديشان از پا مي نالند، تعداديشان از پهلو". در مورد افراد خانواده يا فاميلي به کار ميرود که هر يک از دردي و بيماريي شکوه داشته باشند.
ايبيزيس و ايبينيس.
"الکش مي کني و آنرا مي بيني". يعني پس از تجربه کردن به حرف من خواهي رسيد.
ايما که سالنه پائيديم، ماهنم پائيم.
"ما که سال را پائيديم، ماه را هم مي پائيم". ما که در انتظار انجام کاري، سالي را به انتظار نشسته و صبر کرده ايم ماهي ديگر را هم منتظر مي مانيم.
اي نوني مو مهمونم، يو چو و يو همبونم.
"اگر نمي داني من مهمانم، اين چوب و اين هم انبانم". يعني از لوازم و بار و بنه ام بدان که من مهمان هستم. يعني ميتوان از آثار و شواهد چيزي پي به نيات و اهداف بوجود آورنده آن برد.
اي هوسه، يه دفه بسه.
"اگر هوسه، يکدفعه بسه". اگر از روي هوي و هوس کاري صورت بگيرد، همان يکبار کافي است.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#736
Posted: 21 Jun 2013 21:21
باد بسکه خوهه، بادبزن هم اوفته گلس.
"باد از بس خوب است، بادبزن هم همراهيش مي کند". در خصوص حمايت فردي شرور و ناباب از فردي شرورتر و نابابتر بکار مي رود.
بالا جام ني، دو من ني نشينم.
"بالا جايم نيست، پائين (هم) نمي نشينم". اينکه اگر نتوانم بالا بنشينم، پائين هم نخواهم نشست.
بجور جاته، بنه پاته.
"(اول) جايت را پيدا کن، (سپس) پايت را بگذار". اين ضرب المثل در مورد افرادي بکار ميرود که دست به کارهاي نسنجيده اي مي زنند. بيشتر در زمينه دقت کردن در امر ازدواج بکار ميرود.
بچه يا واريش بووس بجهمه يا ترنه دا.
"بچه يا بايد از ريش پدر حساب ببرد يا از گيس مادر". اين ضرب المثل در زمينه تربيت کودکان است، و بيانگر اين نکته است که به هر حال کودک بايد حرف شنوي از يکي از والدين داشته باشد، تا در تربيت او خللي وارد نشود.
بد الس وفا نکرد، الس دار خطا نکرد.
"بد اصل وفا نکرد، اصل دار خطا نکرد". اين ضرب المثل در مورد تأثير اصالت خانوادگي افراد در عدم انجام کارهاي خلاف بکار ميرود. يعني افراد با اصالت خطا نمي کنند و افراد بد اصالت نيز وفا نخواهند کرد.
برد سر جا خوس سنگينه.
"سنگ سر جايش سنگين است". کنايه از اينکه افراد در مقام واقعي خود، داراي وقار و ارزش مي باشند.
برد گهپ نشونه نزيدنه.
"سنگ بزرگ نشانه نزدن است".
اين مثل بيانگر آن است که دادن وعده هاي غير معقول و اغراق آميز به معناي عملي نشدن آنهاست.
)
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#737
Posted: 21 Jun 2013 21:24
برديم به آسماري، دست زدينم ني ورداري. (آسماري نام کوهي است به ارتفاع تقريبي 2000 متر در جنوب شرقي مسجد سليمان.)
"مرا بردي (تا کوه) آسماري، دست از دنبال کردنم برنميداري". در مورد کينه توزي برخي از افراد بکار ميرود، که بيش از حد انتقامجويي مي کنند.
برزگر که وامهنه، داس کل و تيز اکنه.
"برزگر که خسته مي شود، داس را کند و تيز مي کند". (داس را مقصر مي داند) در مورد بهانه جويي و دليل تراشي بي مورد بکار ميرود.
برو يه جا که بخوننت، نه چو وردارن بروننت.
"برو جايي که بخوانندت (پذيرايت باشند) نه (جايي که) چوب بردارند و برانندت (بيرونت کنند)". يعني برو جايي که حرمتت را بجا آورند، نه مورد بي اعتنايي قرار گيري.
بره نر و کله ني خوسه.
"بره نر در آغل نمي خوابد". اين ضرب المثل در مورد اهميت داشتن فرزندان پسر بکار ميرود و بيانگر آن است که به هر حال آنان به کاري مشغول شده و در خانه نمي مانند.
بز که اجل گهرس، نونا شونه خوره.
"بزي که اجلش برسد، نانهاي چوپان را مي خورد". انجام کارهاي غير منطقي، موجب هلاکت خواهد شد.
.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#738
Posted: 21 Jun 2013 21:27
بونده بد سر درخت بد انشينه.
"پرنده بد، بر روي درخت بد مي نشيند". در فارسي: کند همجنس با همجنس با پرواز.
بونه و دل، جنگ کردن آسون.
"بهانه به دل، جنگ کردن آسان". يعني چنانچه بهانه اي در دل وجود داشته باشد، به دنبال آن جنگ کردن و ايجاد بحران و درگيري آسان خواهد بود.
بنگشته بردن باغ بهشت، گهد ولات ولات.
"گنجشک را بردند به باغ بهشت، گفت: ولايت ولايت (وطن)". اين ضرب المثل علاقه به وطن را بيان مي کند، هر چند که نسبت به ديگر مناطق موقعيت بهتر و برتري نداشته باشد.
به بنگشت گهدن سوکي يا سنگين؟ گهد: سوک، سنگينيم دس خمه.
"به گنجشک گفتند: سبکي يا سنگين؟ گفت: سبک، سنگينم دست خودم هست". بيانگر اين نکته است که حفظ وقار و ارزش افراد به اراده و عملکرد خودشان بستگي دارد.
به توشمال گهدن ساز بزه، گو تنگه پام خاره.
"به نوازنده گفتند: ساز بزن. گفت: کف پايم ميخارد". اين ضرب المثل زماني به کار ميرود که کسي جهت عدم انجام کاري بهانه جويي کند.
به خرس گهدن، حرف بزن، گهد: پمبلاپف.
"به خرس گفتند حرف بزن. گفت: پملاپف". به افرادي که قادر به بيان سنجيده و متين مطالبشان نيستند، اطلاق مي شود.
به شيطون گهدن خدا بوته بيامرزه، گهد چي که نيبو.
"به شيطان گفتند خدا پدرت را بيامرزد. گفت: چيزي که نمي شود". درباره افرادي به کار ميرود که کمتر اميدي به هدايت و آمرزش آنان مي رود.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#739
Posted: 21 Jun 2013 21:32
به کور گهدن چه اخي؟ گهد دو تيه روشن.
"به کور گفتند چه ميخواني؟ گفت: دو چشم روشن". اين ضرب المثل در بيان آرزوهاي بديهي بکار مي رود.
به ميش اگو بجه، به گرگ اگو بگهرس.
"به ميش مي گويد: بدو، به گرگ مي گويد: بگيرش". در مورد افرادي به کار ميرود که دو دوزه بازي مي کنند و به اصطلاح هم رفيق دزدند، هم شريک قافله.
بهودارو بي بهو، هي ايکنن بهو، بهو.
"پدر دار و بي پدر، هي فرياد مي زنند: پدر، پدر". نظير: دارا و ندار، هر دو مي نالند.
بهيگ ز هونه بو تي نداشت، گهدن من ره قلاتيسه درورد.
"عروس از خانه پدر چشم نداشت. گفتند: بين راه کلاغ چشمش را در آورد". اين ضرب المثل در مورد افرادي به کار ميرود که با دلايل واهي سعي در پنهان کردن نقايص دارند.
بهيگ که بونه و دله، اگه خروس پام تلني.
"عروس که بهانه به دل دارد، مي گويد خروس پايم را له کرد". در مقام بهانه در دل داشتن و دنبال دست آويز بودن براي بروز آن بکار مي رود.
بهيگ وقتي گشنس ابو، آش عروسيس يا يادس.
"عروس وقتي گرسنه اش مي شود، آش عروسي اش يادش مي آيد". کنايه از اين است که انسان در سختي ها، ياد ايام خوش گذشته مي افتد.
بهيگه و هونه بيوزما، بعداً بفشنس که.
"عروس را در خانه آزمايش کن، سپس او را به کوه بفرست". پس از حصول اطمينان از توانايي و استعداد افراد بايد آنان را به کار گمارد.
بيد اي تهله، سايه س شرينه.
"بيد اگر (خودش) تلخ است، سايه اش شيرين است". اين ضرب المثل بيانگر آن است که بايد در مقام قضاوت به خصوصيات نيک و بد هر دو توجه داشت.
بيو كولم پات پتيه.
بيا روي پشتم سوار شو كه پايت برهنه است.
مقصود آدمهائي است كه زياد پرتوقع مي باشند و هميشه انتظار دارند كه ديگران خود را فداي آنها بكنند.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#740
Posted: 21 Jun 2013 21:33
يكي گهد يه روز ديت بخير، گهدم مو امروزم خوب نيد تو از يه روزدي حرف ايزني.
يكي گفت يك روز ديگرت بخير باشد گفتم من امروزم خوب نيست تو از يك روز ديگر سخن مي گوئي.
اشاره به كساني است كه نمي خواهند براي كسي كاري انجام بدهند و طفره مي روند.
آدم دروگو دشمن خدايه.
آدم دروغگو دشمن خداست.
( اين مثل در مكالمات روزمره فارسي نيز به همين صورت وجود دارد).
آشپز كه دو تا بو يا سور اي بو يا بي نمك.
آشپز كه دوتا باشد غذا يا شور ميشود يا بي نمك.
درباره كارهائي است كه بصورت نامنظم بدست چند نفر انجام گيرد كه درست از آب در نيايد.
زهرا نبو سكينه ، مكه نبو مدينه.
زهرا نباشد بجايش سكينه ، مكه نباشد بجايش مدينه.
اگر زهرا نبود سكينه بچايش ، اگر مكه نباشد مدينه بجايش.
كنايه از مثل معروف اگر بلال مرد مگر ديگر اذان گو نيست.
مرغي كه انجير ايخوره نوكس كجه .
مرغي كه انجير ميخورد نوكش كج است.
اشاره به اين شعر:
كار هر بز نيست خرمن كوفتن گاو نر مي خواهد و مرد كهن
يه سگي بيد آسيونه اي لست ، يه سگ دي ويد او سگنه اي لست.
يك سگي بود آسيا را مي ليسيد. سگ ديگري آمد آن سگ را مي ليسيد.
مصداق گدا به گدا رحمت به خدا.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟