ارسالها: 2470
#11
Posted: 3 Aug 2011 14:17
alireza6311: شاعر داریم به نام محمد كاظم كاظمی كه ایشون افغانی هستند.
در کنارشون می تونیم از سید ابوطالب مظفری هم نام ببریم که هموطنشون هستند و شعرهای بسیار زیبایی دارند.
خواهم تو را اي ماه و مي آرم به چنگ امشب
شورشكاري تازه دارد اين پلنگ امشب
با همت غوكان آبي همسفر بوديم
دريا نمي زايد دگر غير از نهنگ امشب
ديشب ربود از آخورش رخش غرورم را
بايد بگردم كوهها را با تفنگ امشب
فردا بر اين ويرانه ها بيم از حرامي نيست
از چشم اين آيينه افتاده است سنگ امشب
از هفت خوان خوف هم بگذشت پور زال
ديگر مخواب آسوده اي پور پشنگ امشب
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 8724
#12
Posted: 3 Aug 2011 14:36
هلاچین
کو ستارا فاندرم تي چومان سويا نده کو زمينا سر بنم عطر تي زانويا نده
مي پاتان آپيله سوغات مي پابرندگيه کويتا کوچه دوارم مي کوچيکي بويا نده
هلاچین به زبان گیلکی به معنی تاب است تابی که معمولا کودکان از آن برای بازی استفاده می کنند
هلاچین همچنین نام آلبوم آواز ناصر مسعودی می باشد که از اشعار زیبای شیون خوانده شده است
در این آلبوم از ترانه قطعات بسیار زیبایی از شیون لذت خواهید برد که صدای گرم ناصر مسعودی به آن طراوت زیبایی بخشیده است
همچنین حامد فومنی دو دکلمه بسیار زیبا از اشعار شیون را در این آلبوم ترانه اجرا نموده است که بسیار دلنشین می باشد
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 12930
#13
Posted: 8 Nov 2012 21:40
گروس عبدالملکیانمتولد۱۳۵۹درتهراناست و رشتهمهندسی صنایعخوانده است. تا به حال مجموعه شعرهای زیادی را منتشر کرده است. اگر چه گروس عبدالملکیان از شاعران جوان کشور محسوب میشود و سابقه شاعریاش هنوز به دهسال نرسیده است ، اما در همین مدت اندک به موفقیتهای قابل توجهی دست یافته است.عشق و جنگ، دو مضمون محوری شعرهای اوست که در بیشتر کارهایش به چشم میخورد ، دو مضمومنی که به نوعی دیگر در شعرهای پدرش (محمدرضا عبدالملکیان) نیز وجود داشتهاند. او همچنین جایزه شعرکارنامهبه خاطر مجموعه شعرپرنده پنهان، جایزه کتاب سال جوان به خاطررنگهای رفته دنیاو به عنوان یکی از برگزیدگان جشنواره شعر فجر معرفی شده است
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#14
Posted: 13 Nov 2012 02:52
عرفان نظرآهاری نویسنده و شاعر کودکان و نوجوانان، سال ۱۳۵۳ در تهران زاده شد. او کارشناس ادبیات انگلیسی است. مدرک دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی دریافت کرده و هم اکنون دانشجوی دوره دکترای تاریخ فلسفه است.نظرآهاری نگارش پنج عنوان کتاب پژوهشی در ادبیات فارسی با موضوع هایی همچون: عشق، قناعت، عدالت طلبی و ستم ستیزی ارزش زندگی و مرگ و هستی را در پیشینهٔ خود دارد و آثار متعددی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان از او منتشر شده است، از جمله: راز مرواریدهای شهرزاد، در سینه ات نهنگی می تپد، پیامبری از کنار خانه ما رد شد، لیلی نام تمام دختران زمین است، جوانمرد نام دیگر تو، من هشتمین آن هفت نفرم، پرنده ماهی. اودرسال ۲۰۰۱ برگزیده نخست کنگره شعر زنان شد و پشت کوچ *های ابر اثر این نویسنده به عنوان برگزیده جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انتخاب شد. نظرآهاری هم اکنون به تدریس در دانشگاه ها و مراکز علمی و آموزشی مشغول است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#15
Posted: 15 Nov 2012 23:41
فاضل نظری سال ۵۸ در شهر خمین واقع در استان مرکزی متولد شد. تحصیلات اولیه خود را در شهر خوانسار گذرانده است. او دارای مدرک كارشناسی ارشد در رشته مدیریت صنعتی است و تا به حال علاوه بر چندین مجموعه شعری که منتشر کرده ، مسئولیت هایی هم در حوزه شعر فارسی داشته است. مشاور علمی جشنواره بین المللی شعر فجر شاید مهمترین این مسئولیتها باشد.او هم اکنون رئیس حوزه هنری استان تهران می باشد. تا کنون از این شاعر جوان اما با تجربه کشورمان سه مجموعه شعر « اقلیت » ، « گریه های امپراطور » و « آن ها » توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده که هر کدام از این مجموعه ها به دلیل استقبال چندین بار تجدید چاپ شده اند. مجموعه های شعری او توسط سوره مهر در یک بسته بندی مجزا تحت عنوان « سه گانه شعری فاضل نظری » ارائه شده است. نظری علاوه بر ریاست حوزه هنری استان تهران ، عضو شورای عالی شعر مركز موسیقی و سرود نیز هست و در دانشگاه نیز تدریس می كند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 24568
#16
Posted: 16 Mar 2014 21:33
محمد حسین کامیار
تاریخ تولد : سال ۶۵ دانشجو
دفاتر شعر محمد حسین کامکار
دفتر حدیث غمزه
دفتر فصلی از دل
دفتر منظره چشمهای تو
دفتر نیروانا
دفتر چتر و باران
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#17
Posted: 16 Mar 2014 21:39
آئینه دل ...
فهمیدن درد دل
یا درد دل کامل
هر دفعه که گشتم من ،
از درک همین کاهل
یک لحظه نظر کردم
در آئینه تا شد دل
محرم به همه سرها
پنهانی و در حائل
هر کس که بشد آگه
عاشق بشد و فاعل
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#18
Posted: 16 Mar 2014 22:20
جمعیت ...
جمعیتی به می خنده آغاز کردند
روز از نو ، مستی و شادی ساز کردند
آنقدر کز خود مست و بیخود گشته بودند
در روز روشن روزه ی خود باز کردند
در این میان جمعی دگر یاران خود را
از دست داده با خدا نیاز کردند
خیلی به خونخواهی هوای ظلم کردند
جمعی قلیل اندر مصاف اعجاز کردند
وان خیل دارا و توانگر هم بدان سان
خصت همی از روی حرص و آز کردند
جمعی شکار جمع مه رویان برفتند
جمعی نیایش با خدا را " راز" کردند
هر شب صدا کردند آنها عشق خود را
فریاد یارب یارب ای فیاض کردند
اما هنوز آن جمع مست و می خور ما
نوروز خود را مست و شاد آغاز کردند
...
همسایه ای با مرگ و اما و دریغا
و گوش جان ، آنها هوا ساز کردند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#19
Posted: 16 Mar 2014 22:27
حدیث غمزه ...
حدیث غمزه ات را هم شنیدم
گل نی گفتنت را هم بچیدم
مگر نشنیدی از هجر تو هر دم
چه سختیها و مرارتها کشیدم
تو خود دانی که دل بر کس ندارم
دگر از غیر تو من دل بریدم
تو از من رو بگردانی و هر بار
چو برگ از شاخه ها من می تکیدم
من آنم کز پی عشقت همیشه
به پا نه بلکه با دل می دویدم
گذر کردم دگر از کوچه دل
سر وی تو را منزل گزیدم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#20
Posted: 16 Mar 2014 22:34
غم عاشقانه ...
تمام شد ترانه تمام شد بهانه
تمام شد همه اضطراب شبانه
شب و اشک و هق هق به رسم شبانه
دلم خون شد از داغی این فسانه
دلم پر ز عشق و سرم پر ز سودا
مگر کی شود بازگردی به خانه
تمام شد ترانه قلم را شکستم
به پایان رسید این غم عاشقانه
تمام شد ترانه تمام شد بهانه
برو ای که عشقت بود جاودانه
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند