انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 13 از 53:  « پیشین  1  ...  12  13  14  ...  52  53  پسین »

Robaey & 2 Beity | رباعی و دو بیتی


مرد

 
*****

به دور چرخ گفتم که چیست این همه جور
بگفت نیست جز این رسم و کیش وآیینم- حسین مصاحب
×××
در عطش زندگانی به سر شد
گل که پژمرد چیدن ندارد
همسفر راه بی راهه رفتیم
مقصد ما رسیدن ندارد- مرام
×××
×××
سوزلریم یازدیم داغا سیل تک آخدیگوزی
موج ویردی ساحله دریا کی بیلدی او سوزی
دوشدی طوفان عالمه بیلدی اورکدهدردمی
عالم دوشدی بوران گوردی ناله های سردمی
؟
×××
دویموری چرخ فلک جور و جفادان چوخ شوکور
چکمیر ال مدتدی بیز بختی قارادن چوخ شوکور
الده توتموش بیر تیکه شور زیغچؤره ک ظالیم فلک
قارشیلیق بیر یکه جان ایستیر گدادان چوخ شوکور
معجز شبستری
×××
ای فلک چک دالییا گونلری رحم ایله منه
ممکن اولسا او کوچن بولبولو قایتارچمنه
بو گونون باش یازیسیندان خبریم اولسایدی
یالواراردیم گونشه باتمادایان قال دونه نه
محمد هاتفی عین الدین
***
قویمادی بیر کیمسه نین یانسین چــراغی روزگار
چوخلو طویلاریاس اولوب الده ن حنالرگئتدیلر
سنده ایی دل اولگیلان آماده بیر گون گئتمگه
بی وفا دنیانی بوشلا باوفــــــــالر گئتدیلر
شهودی بستان آبادی
×××
فله‌گین داد الینده‌ن
اوْلمادێم شاد الینده‌ن
یامان یئرده یێخێلدێم
تۇتمادێ یاد الیمده‌ن
؟

روزگار غریبی ست نازنین ...
     
  
مرد

 
*****

خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی
چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی
سعدی
×××
ابر می بارد و من می شوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا
ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا
امیرخسرو دهلوی
×××
همی کردم حدیث ابرو و مژگان او هر دم
چو طفلان سوره ی نون و القلم خوانان به مکتبها
امیرخسرو دهلوی
×××
رفتی و دل ربودی یک شهر مبتلا را
تا کی کنیم بی تو صبری که نیست ما را
بازآ که عاشقانت جامه سیاه کردند
چون ناخن عروسان از هجر تو نگارا
سیف فرغانی
×××
هر تیر که در جعبه ی افلاک بود
آماجگهش این دل غمناک بود
تا چرخ چنین ظالم و بیباک بود
آسوده وخوش، کسی که در خاک بود
ابوالفرج رونی
×××
به ملک هستی من رو نهاده سلطانی
که ما به صلح دهیم، او به جنگ می گردد
عرفی شیرازی
×××
نور وحدت را نگردد پرده ی کثرت حجاب
بوی مشک معنوی بیرون رود از هر نقاب
بیدل
×××
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الا بر آن که دارد با دلبری وصالی
دانی کدام دولت در وصف می‌نیاید
چشمی که باز باشد هر لحظه برجمالی
سعدی
×××
خانه ی شرع خرابست که ارباب صلاح
در عمارتگری گنبد دستار خودند
طالب آملی
×××
سر سودای تو را سینه ی ما محرم نیست
سینه ی ما چه که ارواح ملایک هم نیست
کالبد کیست که بیند حرم وصل تو را
کانکه جان است به درگاه تو هممحرم نیست
خاقانی
×××
دو لب خواهم : یکی در می پرستی
یکی در عذرخواهی های مستی
طالب آملی
×××
این همه فرق میان خط یک کتاب چیست
سرنوشت همه گر از قلم تقدیر است
کلیم کاشانی
×××
شراب کهنه می نوشم به بزم او چو بنشینم
به من تا نوبت آید دختر رز پیر می گردد
کلیم کاشانی
×××
محالست این که بعد از مرگ هم دست از تو بردارم
که چون من خاک گردم گرد دامان تو خواهم شد
سرخوش
×××
به خمار نگه باده فروشت سوگند
نیست مست می چشم تو به ساغرمحتاج
آزاد
×××
شدم تلخکام تو در دهر لیکن
من از شور بختان شیرین کلامم
ظهوری

روزگار غریبی ست نازنین ...
     
  
مرد

 
*****

چه می شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم
تمام روز و شب زلف خدا را شانه می کردم
نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم
اگر می شد همه محراب را میخانه می کردم- عیلرضا قزوه
×××غنچه ای بودم و پرپر شدم از باد بهار
شادم از بخت که فرصت به خزانم نرسید
عشق پاک من و تو قصه ی خورشید و گل است
که به گلبرگ تو ای غنچه لبانم نرسید- شفیعی کدکنی
×××
کیستی ای که ز یک جلوه ببردی زبرم
دل و دین از طرفی، تاب و توان از طرفی- صفیر انقلاب
×××
از من گذشت، اما تو را می ترسم،ای سرسبز
پاییز، با خشمی جنون آمیز، در راه است
با غنچه های عطرگون، دیر آمدی در باغ
این باغ را، بی رحمی گلریز، در راه است- طبایی
×××
آمد بهار و رفت و من از کنج آشیان
وقتی برآمدم که گلی در چمن نماند- عاشق اصفهانی
×××
جز خون دل نریخت به پیمانه ام فلک
در این دو روز عمر که مهمان هستیام
نقاش دهر گرچه نزد رنگم از نخست
با رنگ زرد، نقش بر ایوان هستی ام-محمدعلی سالاری
×××
در قیامت به رهش باز فرو ریزمجان
افتد آنجا چو گذار من و جانانه به هم- صغیر اصفهانی
×××
به جام فلک خون دل بود و بس
می ارغوانی که من دیده ام
همان قصه ی قاف و سیمرغ بود
ز شادی نشانی که من دیده ام- ذبیح الله صاحبکار

روزگار غریبی ست نازنین ...
     
  
مرد

 
*****

پای امیدم، بیابان طلب گم کرده ام
شوق موسایم، سر کوی ادب گم کرده ام
باد گلزار خلیلم، شعله دارم در بغل
ناله ی ایوب دردم، راه لب گم کرده ام- شیخ بهایی
×××
گردبادی شود و دامن صحرا گیرد
گر به دیوار فتد، سایه ی دیوانه یما- صائب تبریزی
×××
روی بنمایی و دل از من شوریده ربایی
تو چه شوخی که دل از مردم بی دیده ربایی
تو که خود فاش توانی دل یک شهر ربودن
دل شوریده روا نیست که دزدیده ربایی- شوریده شیرازی
×××
کی چون غزال با غزلی صید ما شوی
ای ببر تیزپنجه که آهو رمی هنوز-شهرآشوب
×××
ای دل! ز دوستان وفادار روزگار
جز ساز نبود کسی سازگار دل
در گوشه ی غمی که فراموش عالمی است
من غمگسار سازم و او غمگسار من- شهریار
×××
عقاب پهنه سبزم فتاده در برهوت
شکسته بال و پر و ناگزیر آمده ام
ز خیل آهوی مشکین کوهسارانم
به دام زلف سیاهت اسیر آمده ام- محمدرضا قدیمی
×××
دهید شیشه ی صهبای سالخورده به دستم
کنون که شیشه ی تقوای چند ساله شکستم- ملاهادی سبزواری
×××
دور از تو فغان من به نی می ماند
خون در قدحم به رنگ می ماند
تا چند به حال ما نمی پردازی
این دولت حسن تا به کی می ماند؟- صابر شیرازی
×××
دم پیر مغان کرد آگهم از رمز هشیاری
پس از عمری که خون اندر دل جان و سبو کردم
اگر اهل دلی دیدی سلام من رسان بر وی
که کمتر یافتم هرجا فزونتر جستجو کردم- صابر همدانی
×××
دردی که از ملامت یاران به ما رسید
درمان به آه و دیده ی تر کردیم ما- مرتضی دولت آبادی
×××
به بی قراری زلفت قسم قرار نبود
که بی خبر ز دل بی قرار من باشی- منصوره اتابکی
×××
تنم زیر بار گران ماند و چرخ
عجب داد از این گرانجانی ام
ولی یک سخن دارم ای همنشین
عذابم دهد رنج پنهانی ام- محمدعلیسالاری
×××
شوق جوانه رفت ز یاد درخت پیر
ای باد نوبهار! ز عهد کهن بگو
آن آب رفته باز نیاید به جوی خشک
با چشم تر ز تشنگی یاسمن بگو
سرو شکسته نقش دل ما بر آب زد
این ماجرا به آینه ی دلشکن بگو- ه.ا. سایه

روزگار غریبی ست نازنین ...
     
  
مرد

 
*****


اگرچه هستی پروانه نیست جز دو ورق
ولی چو سوخت کتابی به یادگار گذاشت- وحید قزوینی
×××
بسکه بر روی هم افتاد ز مژگان تو زخم
«یاد مرهم» ز دل ما به «جراحت»گذرد- وحشت اردستانی
×××
ملول از ناله ی بلبل مباش ای باغبان رفتم
حلالم کن اگر وقتی گلی در غنچه بو کردم- شهریا ر
×××
تا کجاها می رسد فریادهامان تا کجا؟
در نی پوسیده ی خود می دمیم اینروزها
بچگی کردیم، دنیا هم به بازیمان گرفت
دست هایت را بده...گم می شویم این روزها ؟
×××
من دانم و دردمند بیدار
آهنگ شب دراز دیجور- سعدی
×××
از من بگریـــزیــد كه می خـورده ام امـــروز
با مـن منشــینید كه دیوانـه ام امشب
بی حاصـلم از عــــمر گرانمایه فروغی
گر جــان نــرود در پی جانانه ام امشب - فروغی بسطامی
×××
وقتی تو گریه می کنی ، ای دوست در دلم
انگار که ابرهای جهان گریه می کنند- حسین منزوی
×××
ترسم که در روز جزا گیرند خلقی دامنت
با دیگران باری مکن جوری که با ما کرده‌ای - نظیری نیشابوری
***
نسیم! آهسته آهسته سحرگاه
روان شو سوی یار از راه و بیراه
بجنبان حلقه‌ی زنجیر زلفش
ز حال زار فایز سازش آگاه
×××
گفتم:شب مهتاب بیا،نازکنان،گفت
آنجا که منم،حاجت مهتاب نباشد -مهدی سهیلی
×××
شرمنده نیستیم ز هم در گرفت و داد
چندان که می خورم غم تو، می خورد مرا- حسین منزوی
×××
گونه ام گلرنگ و چشمم پرده پرده غرق اشک
لب فرو بستم ولی در سینه ام فریادهاست - مهدی سهیلی
×××
پیر هرچند شود بیشترش می خواهند
دختر تاک، عجب بخت جوانی دارد- شوکت بخارایی
×××
گفته بودید دعاتان کنم ای مردم شهر
آه ! شرمنده که من ـ خود ـ به دعا محتاجم- نجمه زارع

روزگار غریبی ست نازنین ...
     
  
مرد

 
*****

آن طفل یتیمم که ز بس بی کسم، از باد
دریوزه کنم جنبش گهواره ی خود را- طالب آملی
×××
شبی كه زلف را بر باد می داد
دل مغرور من در دامش افتاد
نمی دانم چه عیبی داشت ، صد بار
فرستادم دلم را ، پس فرستاد- ؟
×××
خبر این است که: من نیز کمی بد شده ام
اعتراف این که: در این شیوه سرآمد شده ام- محمدعلی بهمنی
×××
یک روز دیگر کم شد از عمرت! مبارک باد
امروز قدری کمتر از دیروز دلتنگی - فاضل نظری
×××
ملال آورتر از تکرار رنجی نیست در عالم
نخستین روز خلقت غنچه را خمیازه می گیرد- فاضل نظری
×××
هیهات... نمی دانم این شعله که بر من زد
از آتش «تائیس» است یا بارقه ی«چنگیز»
خاکستر من دیگر ققنوس نخواهد زاد؟
و آن هلهله پایان یافت این گونه ملال انگیز ! - محمدعلی بهمنی
×××
اضطراب روز محشر را شبي ديدم به خواب
چون به ياد آمد غمت محشر نمي‌دانم چه شد- مجذوب تبریزی
×××
بگو هر آنچه دلت خواست را به حضرت عشق
چرا که سنگ صبور است و محرم راز است
ولی بدان که شکار عقاب خواهد شد
کبوتری که زیادی بلند پرواز است - سعید بیابانکی

روزگار غریبی ست نازنین ...
     
  
مرد

 
*****

روزه
من محتویات کوزه ام را بخـــورم
این حاصل چند روزه ام را بخورم
تا با لب تشنه ام نگویم نا حق
مجبور شدم که روزه ام را بخورم!
در راستای این که گفته می شود کسب مدال مهم نیست!فقط حضور در المپیک مهم است!
المپیک
اگر داری شدیدن ضعف تکنیک ،
شکم را کرده ای مانند یک خیک،
مدال و رتبه هم اصلن مهم نیست
مهم است این که هستی در المپیک!
برق
اگه هشتت بشه تبدیل بر هفت،
نیاد توو سفره هاتون قطره ای نفت،
یقینا بهتر از اینه بگن که:
توو این گرمای بندر برقتون رفت!
المپیک قبلی
نه تیمی مطمئن روی چمن رفت
نه دست پهلوانی سوی فن رفت
تمام آبروی ورزشی مان،
چه زیبا در المپیک پکن رفت!

روزگار غریبی ست نازنین ...
     
  
مرد

 
*****

بلا گردان چشمان تو سرنا، فدای برق دندان تو سرنا، اگر صد گوهر جان داشت میکرد، نثار لعل خندان تو سرنا// فدای چشم جادوی تو سرنا، فدای طره ی موی تو سرنا، شبی گر بگذری در خوابم از کوی، فشاند جان هم از بوی تو سرنا// چه دادست این چه دادست این چه دادست، که نیکی ورد سحر بدنهادست، تهمتن خفته در گودال خنجر، پر سیمرغ در دست شغادست// کمر نرگس ز نخوت تنگ بسته ست، بنفشه شرمگین کنجی نشسته ست، به هر شاخی به نغمه عندلیبی، به جز سرنا که مرغ پر شکسته ست... (منوچهر آتشی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****


گلی مثل تو در باغ خدا نیست، عزیزی مثل تو در عصر ما نیست، ولی با این همه حسن خداداد، چرا مهرت نصیب سورنا نیست// سحر شاخ سمن با ارغوان گفت:، فلق را با شفق نشنید کس جفت، به جز برگ دل سرنا که شد سنگ، ز هر سنگی گلی امروز بشکفت// شهابی از میان شب گذر کرد، شیاری تیرگی را خون جگر کرد، تو پنداری که زین ظلمات نامرد، یکی جان آذرین مردی خطر کرد// یکی بر سنگ خارا تیشه میزد، یکی در بزم شیرین شیشه میزد، به کوه و کاخ کار از تیشه میرفت، یکی بر سر یکی بر ریشه میزد... (منوچهر آتشی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

شبی دلدار اگر با ما نشیند، دلم پیرانه سر برنا نشیند، نیرزد گندمی گلزار فردوس، اگر نه یار با سرنا نشیند// سراسر عمر من آه و اسف بود، رفیق اندک عدویم صف به صف بود، تمام عمر سرنا غوص کردم، نه بهرم از صدف غیر از خزف بود// سبکبارم سبکبارم سبکبار، همین یک دانه جان دارم به منقار، به بام دوست پرانم که آن را، ببخشایم به مور کوچه ی یار// مخور سرنا غم آن شوخ خودسر، مگر از راه با انکار دلبر، شکیبا باش کان سیب رسیده، به پای طالبش می افتد آخر... (منوچهر آتشی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
صفحه  صفحه 13 از 53:  « پیشین  1  ...  12  13  14  ...  52  53  پسین » 
شعر و ادبیات

Robaey & 2 Beity | رباعی و دو بیتی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA