ارسالها: 889
#241
Posted: 30 Oct 2012 23:05
*****
بت قدسی مآب و حور آداب، به قد طوبا به خد خورشید و مهتاب، بلور اندام باد و ضیمران مو، به لب مرجان و دندان در خوشاب// ترا بر شاخ طوبا ضیمران است، چرا زاغ تو گلگشت جنان است، بگفت ای فیض زین ریحان که بینی، بهر عالم شمیم عطر جان است// ز هر عضوش چو چشمش با وفا نیست، ز رویش همچو ابر و پر جفا نیست، به سر ماری چو زلفش نیست پر زهر، که باکش هیچ از شاه و گدا نیست// بهار نوجوانی خوش بهاری است، که در بر هر زمانت گلعذاری است، چو آید دوزخ پیری فرا پیش، دگر جا در کناری یا مزاری است... (رئیس محمد زیررودی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#242
Posted: 30 Oct 2012 23:15
*****
مده این چارگیسو صف به رخسار، منه بر گنج افعی های جرار، بت فیض اندرون شهر کشمیر، مکن مأوای هندوهای خونخوار// تو دیوی کرده ای همخوابه ی حور، نشاندی باغی اندر ظلمت کور، بت فیض این نه شرط کاروانیست، که سازی جمع خور با شام دیجور// از این گیسوی مشکین سیه قیر، چرا کردی شبه گون بیضه و شیر، ز یلدای سلاسل های گیسو، جهان کردی به غم یکسر سرازیر// اجل آنگه شود بر من فراموش، که گیرم نار پستانی در آغوش، نهم لب بر لبش تا جان سپارم، درافتم همچو گیسویش به پهلوش... (رئیس محمد زیررودی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#243
Posted: 30 Oct 2012 23:28
*****
جوانی و شب ماه و بت شنگ، کنار آب و سبزه با دف و چنگ، میسر گر شود این شش تو را فیض، به از جاه و کلاه و تاج و اورنگ// تو حق جانا همی پوشی به باطل، به چنگ زاغ اندازی حواصل، ز قندس هاله اندازی به قاقم، چه می باشد تو زین مقصود حاصل؟// بت خوش قامت و خوشروی و خوشگل، مه شیرین لب و سلمی شمایل، زلیخای صبا و یوسف گل، ز هجرت دست بر سر سنگ بر دل// مده جا بر جنان هندوی عریان، مکن همخوابه با هم دیو و پریان، میفشان دلبرا بر نور ظلمت، مده بر گنج جا افعی پیچان... (رئیس محمد زیررودی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#244
Posted: 30 Oct 2012 23:44
*****
به رخ خو یا به خورشید انجم است این، و یا لؤلؤ بر جام جم است این، بر آتش نقره ریزان باز فیض است، و یا اختر به چرخ پنجم است این// چرا تو میدهی شب راه بر ماه، همیشه ماه در شب باشدش راه، شنیدم در دمان مه گرد عقرب، ندیدم عقرب اما در دهان مه// ز تاب خور ز خور ریزد ستاره، به زیر برق نور گوشواره، ز بادام سیه ریزد بت فیض، ستاره در کناره بیشماره... (رئیس محمد زیررودی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#245
Posted: 31 Oct 2012 08:45
*****
سلیمانا بگو دلدار ما را، بدور انداز این شرم و حیا را، چرا از دور شیدا را ببیند، به پیش آور دمی صلح و صفا را// تو لیلی من چو مجنونم نگارا، و یا من وامقم جانا تو عذرا، که میباید تحمل کردن از چرخ، غم هجران و سختی و جفا را// رفیقان طبع سرشارم به کام است، شراب ارغوانی پر به جام است، چرا شیدا نگوید شعر شیرین، که از عشاق دشتستان به نام است// بتا این راه و رسم دلبری نیست، حیا هرگز سزاوار پری نیست، مپوش از دیده ی شیدا تو رویی، که مانندش سهیل و مشتری نیست... (فتح الله سعدآبادی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#246
Posted: 31 Oct 2012 08:54
*****
جوانی طی نمودم با مذلت، که پیری نیست خود جز رنج و زحمت، نگو گردی تو ای اقبال شیدا، که تنهایی بد و یک جو محبت// قسم جانا به طاق ابروانت، قسم بر پیچ و تاب گیسوانت، قسم بر روی ماه و سرو بالات، که شیدا دوست میدارد چو جانت// نکردی هرگر از یاری مرا یاد، نه از شادی دلم را کردی آباد، ولی کردی ز راه بی وفایی، به شیدا هر زمان صد گونه بیداد// جهان بی روی دلداری نیرزد، شکر بی خنده ی یاری نیرزد، بهشت جاودان بی یار شیدا!، مخواه از حق که دیناری نیرزد... (فتح الله سعد آبادی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#247
Posted: 31 Oct 2012 09:01
*****
نسیمی گر ز کوی یارم آید، مرا خوشتر که از گلزارم آید، خوش آن ساعت اگر دلدار شیدا، کند رحمت پی دیدارم آید// شبی دهقان مجنون ناله سر داد، به درگاه عدالت برد بیداد، که رنج و زحمت یکساله ام را، ز روی ظلم مالک داد بر باد// که را باور که شیدا پیر گردد، به گیسوی بتان زنجیر گردد، ز دست خوبرویان جفاجو، اسیر ناله شبگیر گردد// جوانی مفت از دستم به در شد، کنون با پیری ام عزم سفر شد، دو یار ناموافق داشت شیدا، جوانی کجرو پیری بی ثمر شد... (فتح الله سعدآبادی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#248
Posted: 31 Oct 2012 09:09
*****
سلیمانا بر آن دلدار دلبند، به صوت خوش بخوان اشعار ما چند، که شاید دیده ی شیدا رود خواب، به خواب آید نگار تازه پیوند// غمی از دوریت بر جان ما شد، کز آن بر نه فلک افغان ما شد، بتا از اولین دیدار رویت، ز کف یکسو همه ایمان ما شد// نگارم بیوفایی کرده آغاز، فتاده جملگی از پرده ام راز، شدم آماج تیر و طعن دشمن، چو دلبر با رقیبان گشت دمساز// خوشم از دیدن روی چو ماهش، خوشم از تیر دلدوز نگاهش، بود شیدا چو بیژن او منیژه، نوازد یا که اندازد به چاهش... (فتح الله سعدآبادی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#249
Posted: 31 Oct 2012 09:17
*****
بت لیلی وش شیرین شمایل، منم مجنون دل و خسرو حمایل، به پیمان وفاداری به عالم، به شیدا کس نمیگردد مقابل// نگارا تا به کی محرومی از وصل، نه از ما بهتری جانا تو در اصل، تو و شیدا و لعل این جهان پاک، همه گردیده ایم از یک پدر فصل// منم که از جفایت سینه چاکم، تویی کز غصه بنمودی هلاکم، ز هجران ستمهای پیاپی، نمودی خون دل دائم خوراکم// نه بردم سودی از عشقت به عالم، نه کردی خود جویی رحمت به حالم، امید وصل رویت چون به دل نیست، چرا چون نای و نی هر دم ننالم... (فتح الله سعدآبادی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#250
Posted: 31 Oct 2012 09:26
*****
نگاری سرو قد گل روی و گل نام، قمر طلعت پری پیکر گل اندام، کبوترسا دلم را صید خود کرد، که عشقش دانه بود و زلف او دام// بدت ای دوست با دشمن نگفتم، شبان از هجر تو از غم نخفتم، نیامد قاصدی از جانب تو، که خاک راهش از مژگان نرفتم// بتا عشقت زده آتش به جانم، فراقت میگدازد استخوانم، همی ترسم نمائی بی وفایی، زنی بر هم اساس خانمانم// نظر بر صورت زیبا نمودن، در آغوش پریرویان غنودن، نباشد بهتر از نام نکویی، که بتوانی در این عالم ربودن... (فتح الله سعدآبادی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
صفحه 25 از 53