ارسالها: 889
#291
Posted: 7 Nov 2012 09:06
*****
دریغا گشت ویران منزل من،
بشد خاموش شمع محفل من
بر احوال من برگشته اقبال
نسوزد هیچکس الا دل من
======================
مجو عهد و وفا از نازنینان
مشو غافل ز مکر خوبرویان
حذر کن ای رجایی تا توانی
ز حسن صورت و گفتار آنان
======================
جفا و جور مهرویان کشیدن
شراب تلخ هجرانشان چشیدن
بود لازم وگرنه ای رجایی
به وصل دوست کی خواهی رسیدن؟
======================
نظر کن ای بت مه پیکر من
به سوز سینه و چشم تر من
رجایی بی تو آرامی ندارد
بیا بنشین زمانی در بر من
(سیدعبدالله علوی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#292
Posted: 7 Nov 2012 09:19
*****
اسیر روی دلدارم خدایا
هواخواه رخ یارم خدایا
به تیغ ابروان و دام زلفش
گرفتارم گرفتارم خدایا
======================
تو خورشیدی و من چون ذره بی تاب
تو مهتابی و من مشتاق مهتاب
تو همچون باغ دریا پر غروری
من اندر دشت هجران تشنه ی آب
======================
کسی کاو یار با او همنشین است
همیشه دولت بختش قرین است
دمی با یار خوشتر از بهشت است
دریغا عمر صبحی تا پسین است
======================
قد است یا سرو ابرو یا کمان است
مژه یا تیر نقطه یا دهان است
لب است یا لعل چشم است یا که نرگس
رخ است یا ماه شب یا گیسوان است
(محمد غلامی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#293
Posted: 7 Nov 2012 09:29
*****
جهان بگذشت و ایام صفا رفت،
نگارین نازنین بی وفا رفت،
نچیدم میوه ای از شاخه ی عشق،
دریغا عمر با واحسرتا رفت
======================
قسم بر دیدگان دلربایت،
قسم بر گیسوان مشک زایت
به تیغ ابرویت سوگند ای یار،
که سر می افکنم در زیر پایت
======================
در عالم هر که بیند روی ماهت
بسوزد تا که گردد خاک راهت
امان از ابروان چون کمانت
فغان از چشم و فریاد از نگاهت
======================
چو فایز داغم از عشق پریزاد
چو مفتون برده صبرم سروی آزاد
به دل هر لحظه می نالد غلامی
ز دست گلرخان فریاد فریاد
(محمد غلامی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#294
Posted: 7 Nov 2012 09:40
*****
غروبی تنگ مجنون گریه میکرد،
ز سوزش کوه و هامون گریه میکرد،
یقین با آسمان از عشق میگفت،
که آن هم در غمش خون گریه میکرد
======================
تو سر تا پا گلی من بلبل زار،
تو همچون غنچه ای من در برت خار،
تو همچون چشمه ای من تشنه ی آب،
تو صیادی و من صید گرفتار
======================
دریغا بسته آمد دفتر عمر،
گل غم ریشه زد در باور عمر،
هنوز از عشق مطلع را نخواندم
که دیدم بر سرم خاکستر عمر
======================
ز دست دیدگانت داد دارم
ز قوس ابرویت فریاد دارم
به یاد گیسوانت ای پریروی
دل و دین هر دو را بر باد دارم
(محمد غلامی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#295
Posted: 7 Nov 2012 09:50
*****
نمانده طاقت و صبر و قرارم
به یادت روز و شب دیوانه وارم
از آن روزی که هجران شد نصیبم
نمی دانم به نارم یا بنارم
=================
شکارم کرده ای با تیر مژگان،
اسیرم کرده ای ای خوشتر از جان،
نه آن صیدم که کوشم تا رهایی،
به دامت میزخم هر لحظه پنهان
=================
بیا فایز نوای عشق سر کن،
بیا سوز درونم بیشتر کن،
بیا با کوله باری از دوبیتی،
جهانی را ز عشقم با خبر کن
=================
کویر خشک دل را روح آبی،
کتاب زندگی را شعر نابی،
به گوش خاطرم فریاد عشقی،
تو تفسیر شعاع آفتابی
(محمد غلامی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#296
Posted: 7 Nov 2012 10:01
*****
تو جان بیقراران را قراری،
نسیم صبحگاهان در بهاری،
تو سر تا پا همه نوری بلوری،
زلال نقره فام آبشاری
=================
تو اندر سینه ی من خانه داری،
تو چون من عاشقی دیوانه داری،
رهای جستن از بند تو هیهات،
شراب عشق در پیمانه داری
===================
تو در شام دلم خوشتر ز روزی،
تو همچون شمع سر تا پا بسوزی،
چسان در آتش عشقت نسوزم،
که آتش چهره ای عشاق سوزی
=======================
نگارینا تو نخل نقره فامی،
تو تلخ و شادی آور همچو جامی،
نه کس را با رطب یادی نمودی،
نه دادی جرعه ای بر تشنه کامی
(محمد غلامی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#297
Posted: 7 Nov 2012 12:11
*****
ز عشقت اشک چشمم چون حباب است،
ز هجرت دیده خون و دل کباب است،
تن رستم وش و فولاد فتحی،
گدازان از غم هجر رباب است
====================
در اول خوبرویان خوش نمایند،
به پیش چشم تو جلوه گر آیند،
چو بیند پای در زنجیر فتحی،
به قصد جان شیرینت در آیند
====================
دو ابرویت یکی چون تیغ جلاد،
ز بهر قتل آهو همچو صیاد،
به فتحی یکدمی صد حمله کردی،
تنم صد چاک چون میرت دو صد یاد
====================
ز هجر مهوشان حور منظر،
بسوزد جان من تا روز محشر
اگر فتحی به وصلت کام یابد
خلیل آسا شود بیرون ز اخگر
(نوروز فتحی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#298
Posted: 7 Nov 2012 12:21
*****
نگار مه جبین ای شوخ طناز،
بیا بنشین برم با عشوه و ناز،
که شاید این دل رفته ز دستم،
به لطف خلق و خویت آیدم باز
====================
نگارا چون برفتی رفتم از هوش،
گرفتم خاک خاموشی در آغوش،
به فتحی محشری بر پا نمودی،
به تشتم سر بریدی چون سیاووش
====================
سر زلفت بتا شد مسکن دل،
صفا هرگز ندارد بی تو محفل،
دل فتحی ز عشقت ای پریرو،
به سان کشتی گم کرده ساحل
====================
به زلفت ای نگارا در کمندم،
گرفتار دلی زار و نژندم،
ز هجر روی همچون ماه فتحی،
تهمتن وار در جنگ پشنگم
(نوروز فتحی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#299
Posted: 7 Nov 2012 12:31
*****
دو چشمانت زده آتش به جانم،
ز مرگ خویش جانا در گمانم،
چنان تابید بر گلزار فتحی،
که گویا زد خزان بر گلستانم
====================
لبش چون برگ گل در زیر شبنم،
نسیمی گر وزد می پاشد از هم،
از آن لب گر دهد بوسی به فتحی،
به آسانی در آن دم جان سپارم
====================
دو زلف دلبر ترسایی من،
شده سرمایه ی رسوایی من،
رخش بربود آرامش ز فتحی،
خیالش مونس تنهایی من
====================
ز چشمان سراسر فتنه ی تو،
خلایق سر به سر دیوانه ی تو،
به هر جا سینه ای بینم مصفا،
نشان دارد ز تیر غمزه ی تو
(نوروز فتحی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#300
Posted: 7 Nov 2012 12:38
*****
لبش چون غنچه ی شبنم ندیده،
نسیم صبح بر وی ناوزیده،
به جای شبنم اشک چشم فتحی،
به روی لعل می گونش چکیده
====================
دل آزرده به باغ چون بهشتی،
لب آن حوض پاکیزه سرشتی،
نشسته با دلی صد آه فتحی،
به شهر خویشتن نامه نوشتی
====================
گهی با دل نمودم گفتگویی،
چرا در بند زلف ماهرویی،
بنگذاری به حال خویش فتحی،
همه دنبال زلف مشک بویی
(نوروز فتحی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....