ارسالها: 889
#301
Posted: 7 Nov 2012 14:40
*****
طبیبی کز ضمیر شخص آگاست،
مداوا گر نماید عین دلخواست،
فقیه راه عدم خوفت نباشد،
وفور قافله امنیت راست
====================
مخور غم شام هجران بر سر آید،
فلک آخر به رنگ دیگر آید
درخت صبر اگر تلخ است لیکن،
ثمر شیرین دهد هر گه بر آید
====================
فلک روزی که کلک صنع دم زد،
غم عالم به نام من رقم زد،
به بختم هر چه زحمت بود بنوشت،
جوی راحت اگر بودی قلم زد
====================
نه خوابستم نه بیدارم نه هشیار،
نه دل دارم نه دولت و نه دلدار
غم دنیا مرا پامال کرده
که مرده زنده می سازد دگر بار؟
(احمد فقیه)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#302
Posted: 7 Nov 2012 14:49
*****
به عارض داده جا ترکان خونخوار،
به گردن هشته یک فوجی سیه مار
هر آنکس بیم جان دارد نباید
شود همسایه با این زلف و رخسار
======================
شما تازه جوان و مست و مغرور،
فقیه افسرده حال و خالی از شور،
رسوم و وضع و طرح عشقبازی،
به تو زیبد ولی از من بود دور
====================
عزیزان! یار من بربست محمل،
مرا بار گران افتاده بر دل،
ز جان ببریدن آسان است لیکن
دل از دلبر بریدن هست مشکل
====================
کشیدم محنت و اندوه و حرمان
چشیدم زهر هجر خوبرویان
به امیدی که بعد از هجر وصلی است
ندانستم ندارد هجر پایان...
(احمد فقیه)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#303
Posted: 7 Nov 2012 15:12
*****
نفس در سینه ی سردم اسیر است،
دلم در عزلت بی عشق پیر است،
همین امشب غرور خسته ام را،
بیا بردار فردا دیر دیر است
====================
دو زلفونت بود تار ربابم،
دو چشمونت بود جام شرابم،
شب و روز انتظارم تا بیایی،
ببینی کرده ای خونه خرابم
====================
سراسر شور و غوغایی دل من،
یک امشب در سکوت آیی دل من؟،
تو باید در سفر باشی شب و روز،
چه میخواهی که اینجایی دل من
====================
صدای خوب دشتستونه شروه،
نشون قلب پر از خونه شروه،
بخون فایز تو ای شاه دوبیتی،
دو بیتیت لاله ی گلدونه شروه
====================
بگو امشو به دیدارم نیایه،
میون شط خین یارم نیایه
غمم چندون میشه این غم ببینه،
دلی خین از دسش دارم نیایه
(شهرام قلی زاده)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#304
Posted: 7 Nov 2012 15:20
*****
به کین پر سنگ کردی دامن ای دوست،
اول قصد سر من کردی ای دوست،
مکن بد نام بیجا دشمنان را،
که تو بدتر ز دشمن کردی ای دوست
=======================
عقیقی چون لبت اندر یمن نیست،
چو روی دلفریبت یاسمن نیست،
رقیبان را کنی نفرین و از غم
بمیرم من چرا رویت به من نیست
=======================
تو را از خاره چون آتش به تاب است،
مرا دل از چه رو هر دم کباب است؟،
نمک در چشم مست تو است دائم،
روان از چشم من آب از چه باب است؟
=======================
کجا جنت چو مأوای تو باشد؟،
کجا حورش به سیمای تو باشد؟
بهشت از آتش دوزخ بسوزد،
درون دوزخ ار جای تو باشد
(ملا حسن کبگانی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#305
Posted: 7 Nov 2012 15:30
*****
عزیزانی که اندر مرغزارید،
ز یاران گذشته یاد آرید،
سوی نرگس روید آهسته ترسم،
که پا بر چشم دلداری گذارید
====================
گل روی تو را هر گه کنم یاد،
چو بلبل برکشم از سینه فریاد،
ز من مجنون تری نادیده لیلی،
ز تو شیرین تری کی نشنیده فرهاد
=======================
بدین خوبی خرامی گر به گلزار،
شود از معنی حسن تو گل خوار،
ز پا تا فرق داری فرق با گل،
بسان گل که دارد فرق با خار
====================
بر روی تو ای فرخنده اختر،
بود خورشید و مه از ذره کمتر،
بپوشان روی زیبا را که ترسم،
دگر خورشید برناید ز خاور
====================
الا ای سرو قدت نخله ی طور،
ز روی آتشینت دهر پر نور،
بسوزد هر که شد نزدیک آتش،
بسوزم گر از این آتش شوم دور
(ملا حسن کبگانی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#306
Posted: 7 Nov 2012 15:41
*****
مرا صد سنگ از این کوه است بر دل،
که شد بین من و دلدار حایل،
از این اشک روان و آب دیده،
مدامم بر لب دریاست منزل
====================
بکش با تیر غمزه خوار و زارم،
بکش نقش کمان پس بر مزارم،
که تا هر شاهدی داند که من هم،
شهید شیوه ی ابروی یارم
====================
نخستین جامه بشکافد دگر تن،
پس آنگه بر دل آید تیر دشمن،
ز جسم و جامه تیر غمزه ی دوست،
گذر ناکرده بشکافد دل من
====================
نه رخ شمع شبستان من است این،
نه قامت سرو بستان من است این،
مسوز ای برق خار تربتم را،
که دامنگیر جانان من است این
====================
بهار من گل اردیبهشتی،
غلط گفتم گل باغ بهشتی،
تو خود رفتی بسوی جنت وصل،
مرا در دوزخ هجران بهشتی
(ملا حسن کبگانی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#307
Posted: 7 Nov 2012 15:50
*****
ز هجرانت گهی در تاب و در تب،
ندانم روز من کی باشد و شب،
خبر از حال محزون کس ندارد،
به غیر از خالق قدرت نما رب
====================
مرا در دل بسی مطلب امید است،
اگر عمرم وفا سازد نوید است،
بپرسید ای رفیقان حال محزون،
که دلدارش چرا از وی رمید است
====================
تو ماهی جایت اندر آسمان است،
منور از تو روشن این جهان است،
نقاب از رخ برافکن پرده در شو،
چرا در ظلمتت اکنون مکان است
====================
عزیزان را همی گردون کند خوار،
دهد بی غیرتان را گنج بسیار،
همیشه رسم و آئینش چنین است،
یکی عزت یکی ذلت سزاوار
(عبدالرضا کردوانی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#308
Posted: 7 Nov 2012 15:59
*****
امان از درد بی درمان عاشق،
فغان از هجر بی پایان عاشق،
ز دست خوبرویان زمانه،
بسوزد تا به محشر جان عاشق
====================
فغان از دست مهرویان ایام،
که دلها خون کنند از صبح تا شام،
بسر شد روزگار عمر محزون،
نیامد نازنینی زیر این بام
====================
ز دست گردش دوران به تنگم،
به بخت خویشتن دائم به جنگم،
کنم با بخت خود چندان ستیزه،
که ذلت گشته اکنون پالهنگم
====================
تویی سرچشمه ی آب حیاتم،
به دستت هم حیاتم هم مماتم،
رسیدی گر دم دیگر رسیدی،
وگرنه میرسی بعد از وفاتم...
(عبدالرضا کردوانی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#309
Posted: 7 Nov 2012 16:08
*****
خوش از امشب که در خلد برینم،
به جنت همنشین با حور عینم،
ز خوشحالی سرش بر چرخ محزون،
که شد شیرین دوران همنشینم
====================
شده لعنت چو زنجیری به گردن،
که تا محشر بود در گردن من،
فکندی آتشی در خرمن عمر،
که سوزد تا ابد جان و تن من
====================
خلافم چیست تقصیرم چه بوده؟،
عنان طاقتم جانان ربوده،
شب من بگذرد همچون شب کور،
غمم ساعت به ساعت زین فزوده
====================
ز بهر قتل از هر سو کمینی،
بلای جسم و جان نازنینی،
تو محزون بی سبب مقتول منما،
مسلمانی و یا خارج ز دینی
(عبدالرضا کردوانی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#310
Posted: 8 Nov 2012 07:00
*****
بتی دیدم دو گیسو عنبرین داشت،
درخشان همچو مه روی جبین داشت،
دو چشم مست و جماشش کفایی،
به غمازی مگر سحرآفرین داشت
====================
مکن باور ز وصلت سیرم ای دوست،
و یا از تو جوی دلگیرم ای دوست،
ولیکن گردش و رفتار افلاک،
نگردد جفت با تدبیرم ای دوست
====================
مکش شانه به گیسوی سمن سات،
کحل کمتر بکش در چشم شهلات،
اگر مقصود تو قتل کفایی است،
مرا کافی است جانا قد و بالات
====================
همه عالم به یک مویت نیرزد،
تمام مشک چین بویت نیرزد،
سهیل و آفتاب و ماه تابان،
به یک نظاره ی رویت نیرزد
====================
فلک دورم ز یاران وطن کرد،
به گردن چون اسیرانم رسن کرد،
بریده از همه عالم امیدم،
مرا چون بلبلان دور از چمن کرد...
(کاووس کفایی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....