ارسالها: 889
#351
Posted: 13 Nov 2012 08:49
*****
خداوندا تنم را تو گرفته، همه آفاق عمرم شو گرفته، حلا که او ببرده هر دو چشمم، دل بی صاحبم را خو گرفته// دل من سخت پا بست تو گشته، اسیر دیده ی مست تو گشته، درون شهر غم ای عشق چندی است، دلم بازیچه ی دست تو گشته// رفیق و همدم و همراز آبی، هم آواز و دعاگوی سحابی، یقین از شدت درد جدایی است، که چون نیلوفر اندر پیچ و تابی... (علی هوشمند)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#352
Posted: 13 Nov 2012 13:28
*****
به پاسخ گفت کای مهجور و رنجور، به بی مهری مرا از خود مکن دور، منم پیک گل خوشرنگ و بویی، که از عشقش تو را در دل بود شور// همان گلچهر مهرآیین که دانی، فرستاده مرا امشب نهانی، که غمخوار و پرستار تو باشم، به عطر افشانی و شیرین زبانی// چو بشنیدم سخن هایی که گل گفت، در اول خاطرم چون غنچه بشکفت، ولی گل را چو در جای تو دیدم، دل آشفته ام با درد شد جفت// تنم در کوره ی تب سوزد امشب، روانم درد و رنج اندوزد امشب، ز رویت بخت در غمخانه ی من، چرا شمعی نمی افروزد امشب... (رعدی آذرخشی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#353
Posted: 13 Nov 2012 13:37
*****
مرا از تب نباشد ناله و درد، نترسم از لب خشک و رخ زرد، از آن نالم که تب در روز دیدار، مرا زان ماه مهرافزا جدا کرد// گشودم چشم و دیدم دسته ای گل، کمر بربسته و بشکفته کاکل، به من گوید که من پیش تو هستم، چرا خاموش ای دلداده بلبل// گر امشب می رسیدی بر سر من، وگر می آرمیدی در بر من، به جای دوزخ هجران و حسرت، بهشتی می دمید از بستر من// در آغاز شبم بگرفت خوابی، رخت شد جلوه گر چون آفتابی، سپس شد چون گلی شاداب و از دور، بزد بر روی و بر مویم گلابی... (رعدی آذرخشی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#354
Posted: 13 Nov 2012 13:47
*****
بگفتم ای گل بیگانه برخیز، تو را ره نیست در این خانه برخیز، گل من خفته اندر بستر ناز، برو با من مخوان افسانه برخیز// کشیدم سر به خشم از دامن گل، ز غیرت چاک سد پیراهن گل، به گل گفتم مده چندین به خود رنج، نگیرد جای او صد خرمن گل// همان بستر که در هنگامه ی عشق، مدد جویم دمی از خامه ی عشق، بیفزایم ز هجر تو حدیثی، بر اوراق مصیبت نامه ی عشق// پس آنگه با دلی پر آتش تب، بنالیدم به زاری در دل شب، در آن زاری همه یاد تو در دل، در آن ناله همه نام تو بر لب... (رعدی آذرخشی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#355
Posted: 13 Nov 2012 13:55
*****
نشسته ابری از غم روی چشمم، شکفته باغ شبنم توی چشمم، من و یک پنجره چشم انتظاری، تمومه دیگه کم کم سوی چشمم// مث برگی که شب شبنم می گیره، نگات غم ها رو از آدم می گیره، تا خنده روی لبهات پا میذاره، هوا بوی گل مریم می گیره// شب پیمان گلها برمیگردم، میرم پایان گلها برمیگردم، به جان تو قسم نه نازنینم، ولیکن جان گلها برمیگردم// میرم تنهاییمو از سر بگیرم، سراغ از خاک و خاکستر بگیرم، ولی از شوق دام و دون چشمات، میترسم تا رسیدم پر بگیرم... (کوروش آقامجیدی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#356
Posted: 13 Nov 2012 14:03
*****
نگارم آرزوی دلنشینم، چرا خواندی چرا راندی چنینم، برآوردی به اوج آسمانها، که تا بهتر کنی نقش زمینم// جهان گردیده ام جانان کجا بود، برای درد من درمان کجا بود، نشستم بس که شب آید به پایان، شب ناکام را پایان کجا بود// ز خوبان هیچ جز خواری نبینم، نشان از مهر و دلداری نبینم، نمیدانم چه بد آمد ز یاری، که دیگر در کسی یاری نبینم// ز جانان هیچ پیغامی ندارم، نشان از باده در جامی ندارم، دلی آشفته دارم همچو دریا، به شورم سخت و آرامی ندارم... (اسدالله آل بویه)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#357
Posted: 13 Nov 2012 14:12
*****
نگاری مست و آهوخو تویی تو، بهاری تازه و خوشبو تویی تو، چرا پنهان کنی خود را ز دیده، مرا پیوسته رویارو توی تو// چو من بیچاره بیماری نباشد، جدا افتاده از یاری نباشد، به شیدایی سخن از یار گویم، جز این گویی مرا کاری نباشد... (اسدالله آل بویه)// نگاهت گر چه دور است از نگاهم، تو ای تنهاترین پشت و پناهم، قسم بر مستی چشم سیاهت، نباشد غیر عشق تو گناهم// تو را چون جان هستی دوست دارم، تو را تا اوج مستی دوست دارم، تو را ای شهد شیرین دل آرا، به دور از خودپرستی دوست دارم... (پریسا آقایی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#358
Posted: 13 Nov 2012 14:21
*****
شب و فریاد یاران است اینجا، کویری سخت و سوزان است اینجا، نه ابر آرزو نه موج آبی، بیابان در بیابان است اینجا// دلا اندوه تنهایی مرا کشت، شکیب بی هماوایی مرا کشت، اسیر این سیه کارانم ای مرگ، شبابی کن که رسوایی مرا کشت// هنوز ای دل به زنجیر جنونی، پریزادی در بند فسونی، هنوز ای سینه می سوزی به داغش، هنوز ای دل هنوز ای دیده خونی... (حسین آهی)// ز دل مهر تو بیرون رفتنی نیست، غم عشقت به هر کس گفتنی نیست، دریغا شعله ی شمع شب افروز، در این شام سیه بنهفتنی نیست... (نصرالله آبیاری)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 1484
#359
Posted: 15 Nov 2012 01:42
ترسم آخر زغم عشق تو دیوانه شوم،
بیخود از خود شوم و راهی میخانه شوم،
آنقدر باده بنوشم که شوم مست و خراب،
نه دگر دوست شناسم نه دگر جام شراب.
............................................................................
............................................................................
تقدیم به او که پیشم نبود ولی حس بودنش بر من شوق زیستن داد
دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به مهمانی گلهای باغ می آورد
گیسوان بلندش را به باد می دهد دست های سپیدش را به آب می بخشد
شعر های خوشی چون پرنده ها می خواند
YEMARD
ز چشمت چشم آن دارم ، که از چشمم نیاندازد
به چشمانی که چشمانم ، به چشمان تو مینازد
زکات چشم ، چشمی سوی چشم ما کن
که چشمم را بجز چشمت ، دگر چشمی نمی سازد . . .
ارسالها: 889
#360
Posted: 16 Nov 2012 06:51
*****
ترنم های ذهن شاعری تو، به افسون دو چشمت ساحری تو، بدین گیرایی و شور و طراوت، دوبیتی های باباطاهری تو// صدات عطر گل آلاله داره، چشات فصل گلو یادم میاره، چه زیبا میشوی وقتی می بندی، رو سینه سینه ریزی از ستاره// دو چشم روشنت دریای نوره، نگاه دل فریبت پرغروره، بذار حرف دلم را با تو گویم، دل پاکت برام سنگ صبوره// به شعرم رنگ و بوی تازه دادی، کتاب عشق را شیرازه دادی، مرا بردی به شهر آرزوها، دلم را شوق بی اندازه دادی// تو با جان و دل من همنوایی، تو در مهر و محبت بی ریایی، رهایی ده مرا از بند غم ها، تو پایان تمام قصه هایی... (وحید آرمین)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....