انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 37 از 53:  « پیشین  1  ...  36  37  38  ...  52  53  پسین »

Robaey & 2 Beity | رباعی و دو بیتی


مرد

 
*****

نشسته بر دلم گرد غم امشب، همآغوش عروس دردم امشب، هوای گریه دارد طبع من باز، دوبیتی می سرایم نم نم امشب// مرا از چشمه ی خون آب دادند، غمی بی حد دلی بی تاب دادند، چو بستم من دخیل عشق با نور، به من تن پوشی از مهتاب دادند// دلی دارم خمار باده ی عشق، اسیر خال تو آزاده ی عشق، بده توفیق تا امشب بخوانم، دو رکعت وصل بر سجاده ی عشق// دلی در سینه دارم صاف و ساده، که طوق عشق بر گردن نهاده، به جز عشق و جنون در سر ندارد، به پای عشق بی سر ایستاده... (رضا اسماعیلی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

غروب است و دل من داغداره، ز داغ لاله رویان بیقراره، دوباره آسمان دیده ابری است، به سوگ لاله ها میخواد بباره// تو از شور و شرار دل چه دانی، ز حال و روزگار دل چه دانی، تو غافل از غم عشق و جنونی، ز داغ انتظار دل چه دانی... (رضا اسماعیلی)// بساط دشت ها آلاله دارد، نی از افسون دنیا ناله دارد، رخ از مردم نپوشان آخر امشب، به روی ماه ابری هاله دارد// دو چشمت سبز کم رنگه گل من، دلم از دوریت تنگه گل من، نشستی با رقیبانم به صحبت، وفا با دشمنان ننگه گل من... (مینا اسدی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

تو روزم را شکوه آفتابی،
شبم را چلچراغ ماهتابی،
درون ساغر رنگین عشقم،
سرود دلکش شط شرابم


نفس هایت به کام نسترن ریخت،
شمیم ات از گلوی شبنم آویخت،
شراب جذبه ی لبهای داغت،
مرا تا مرز گمراهی برانگیخت


شراب بوسه بر لبهای من ریز،
ز شهد بوسه ها هرگز مپرهیز،
مرا با دست سرد بی وفایی،
به دار شوم ناکامی میاویز


خیالت خواب از چشمم سترده،
مرا بر تندباد شب سپرده،
هجوم لشکر غم را بنازم،
که در خلوت مرا از خویش برده.

.. (حسن اسدی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****
برافشان خرمن زلف سیاهت،
که تابان تر شود رخسار ماهت،
بگردان چشم و در آیینه
بنگر، که دل بندد نگاهت بر نگاهت


چه سنگین است ای چرخ اثیری،
در ایام جوانی درد پیری،
بهارم را خزان تاراج کردی
، مرا آتش زدی آتش بگیری


فسون موج گلرنگ شرابم،
ز خاطر شست رنگ اضطرابم،
به چشم انداز جامم میدرخشد،
عروس نقره فام ماهتابم


تو آهو بودی و از من رمیدی،
درون سینه ام آتش دمیدی،
مرا آخر تو ای افسونگر ناز،
به زنجیر طلسم غم کشیدی
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

سپاس ای تیشه ی صورتگر من، کشیدی نقش شیرین در بر من، عطا کردی مرا سلطانی عشق، نهادی تاجی از خون بر سر من// بنازم ناز تو ای نازنینم، که نازت کرد خاکسترنشینم، به یادت سر به بستر می گذارم، که شاید خواب چشمانت ببینم// رخت در ساغرم زیبا نشسته، چو مهتابی که در دریا نشسته، بگیر ای ماه من دست دلم را، که از دست غمت از پا نشسته// چراغ حسن تابان کردی ای دوست، جهان را نور باران کردی ای دوست، حریر زلف خود بر باد دادی، دلم را خانه ویران کردی ای دوست... (حسن اسدی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

چه پایان غم آگین داری ای عشق، عجب تاوان سنگین داری ای عشق، شکستی تاجدار و کوهکن را، چه بازی های شیرین داری ای عشق// دلم از طالع وارون گرفته، نگاهم را سرشک خون گرفته، گل مهتاب امشب درنیاید، که آهم دامن گردون گرفته// چنان با غمزه افکندی ز پایم، که سنگ خاره می گرید برایم، بگیرد سیل آتش دامنت را، از آتش بازی شب گریه هایم// بیا ای شوخ با شوری دل انگیز، شراب عشق در پیمانه ام ریز، اگر بدمستی ام را برنتابی، مرا از دار گیسویت بیاویز... (حسن اسدی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

تو روزم را شکوه آفتابی، شبم را چلچراغ ماهتابی، مرا حسرت چو آتش می گدازد، اگر یک لحظه بر جانم نتابی// تو مثل حوریان نیکوسرشتی، گلی از گلشن باغ بهشتی، منم بازیچه ی چنگال تقدیر، تو رمزی از کلید سرنوشتی، غریبی خسته ام در سنگر غم، به خون غلتیده ام از خنجر غم، چه خوش خاکسترم را داده بر باد، فغان از آتش ویرانگر غم// بلورین جام آبم را شکستند، شکستند آفتابم را شکستند، سیه رویان به جرم رو سپیدی، سبوی ماهتابم را شکستند... (حسن اسدی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

سراغت را گرفتم از چمن ها، تو را جویا شدم از نسترن ها، به گلشن هر گلی بو کرده دیدم، که هر گل میدهد بوی تو تنها// بهار من بهار بی بهاری ست، قرار دل قرار بی قراری ست، نسازد دلبرم با من چه سازم، چه کیفیت در این ناسازگاری ست// مرا حاصل ز سودای تو غم بود، قد من از غمت همواره خم بود، غمت همبازی طفل دلم شد، غمت بسیار بود اما چه کم بود// نشستم تا که یارم از در آید، بود چشمم به در تا دلبر آید، ندارم تاب درد انتظارش، خدایا انتظارم کی سر آید؟... (حسن اسدی)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

فغان از چرخ گردون دارم ای دل، هوای دشت و هامون دارم ای دل، من از یاران بی انصاف دایم، دلی آغشته در خون دارم ای دل// به جانم آرزو در دل امیدی، مرا در گلشن حسرت نویدی، مرا پایان هر شام و سیاهی، مرا آغاز هر صبح سپیدی// شدم عمری به شهر عشق راهی، ندیدم جز سیاهی در سیاهی، به دل حاصل نشد جز ناامیدی، پناه من نشد جز بی پناهی// مرا فصل بهار آرزویی، مرا فریاد پنهان در گلویی، به دل داغی مرا در سینه آهی، به چشمم اشک و بر لب گفتگویی... (قربان علی اجلی واثق)
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

بهار من بهاری بی بهاری است
قرار دل قرار بی قراری است
نسازد دلبرم با من چه سازم
چه کیفیت در این ناسازگاری است
************************

مرا حاصل ز سودای تو غم بود
قد من از غمت همواره خم بود
غمت همبازی طفل دلم شد
غمت بسیار بود اما چه کم بود
(قربان علی اجلی واثق)
************************

مرا ای غم چو آهن آب دادی
دلی روشن تر از مهتاب دادی
سرانگشت تو نازم ای شب تار
که تار موی خود را تاب دادی
************************

چنان از جور گلرویان غمینم
که بر انگشتر حرمان نگینم
شدم بیزار از این گلهای ساحل
کجایی لاله ی تنها نشینم
************************

هنوزم دل پی دستان سرایی ست
شرر بر دامن جان از خدایی ست
تو را در چشم بیم و خشم و نیرنگ
مرا بر لب سرود آشنایی ست
************************

نگارم را چو آتش آفریدند
چو آتش گرم و سرکش آفریدند
مرا هم در دیار آشنایی
چو خاکستر ستمکش آفریدند
************************

نگارم لاله رو می آید امشب
امید و آرزو می آید امشب
نسیم آهسته تر بگذر که از دور
صدای پای او می آید امشب
************************

تو که چشمان سحرآمیز داری
ز پندار گنه پرهیز داری
ز رنج انتظار و حسرت وصل
چرا جام مرا لبریز داری
************************

شب فصل بهار و ماهتابه
به هر کس بنگری مست و خرابه
مکن اندیشه ی فردا عزیزم
به آغوشم بیا فردا سرابه
************************

لبش در کام شهد و شکرستی
نگاهش همچو می سکرآروستی
صدای دلبرم در خلوت ناز
ز هر سازی به گوشم خوشترستی
(امان الله احسانی)
************************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
صفحه  صفحه 37 از 53:  « پیشین  1  ...  36  37  38  ...  52  53  پسین » 
شعر و ادبیات

Robaey & 2 Beity | رباعی و دو بیتی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA