ارسالها: 889
#411
Posted: 24 Dec 2013 19:10
*****
غمت در سینه ام بیداد میکرد
بلایت فتنه ها ایجاد میکرد
اگر با من نگاهت مهربان بود
مرا از بند غم آزاد میکرد
********************
ز مستی خون پاکم می تراود
ز چاک سینه تاکم می تراود
اگر روزی به خاکم پا گذاری
شقایقها ز خاکم می تراود
********************
ز دود سینه آهم می تراود
غم دیرین ز چاهم می تراود
چو بینم قامت دلجوی او را
تمنا از نگاهم می تراود
********************
بیا جانا که با خود شیشه دارم
به ناخن آیه های تیشه دارم
مرا در آتش هجرت بسوزان
خلاف عشق اگر اندیشه دارم
********************
دو بیتی های بارونه دل من
حدیث زلف کارونه دل من
ز بس گوهر به دامن پروریدم
تو گویی گنج قارونه دل من
********************
بهارست و دمی خوش با تو بودن
غبار غصه را از دل زدودن
مرا این آرزو باشد همیشه
که با شعرم جمالت را ستودن
(عبدالرحمان بهزادمنش)
********************
چشات از باده ها آکنده گشته
لبونت آیت هر خنده گشته
رسول کشور اشعار بکری
مگر نیما دوباره زنده گشته
********************
دلم از ظلمت غم ها گرفته
از این بی مهری دنیا گرفته
درین دشت سترون بی تو دیگر
دلم اندازه ی دریا گرفته
********************
میگن توی چشات الماس داری
نگاهی مست و پر احساس داری
تو که نخل مرا می پرورانی
چرا در دست جورت داس داری
********************
دو چشم حیله بازش مست خوابه
نگاه چشم او گویی شرابه
ندارم آرزو زیرا که مردم
میگن که آرزو نقش سرابه
********************
حریر بسترت چون ماهتابه
نگاه پر فسونت چون شرابه
دل من در حصار تنگ عشقت
بسان سعد سلمان در عذابه
********************
میگن چشم تو چون جام شرابه
بنا گوشت نمود آفتابه
بلوغ کامل خوبی تویی تو
چه بنویسم؟ که حسنت بی حسابه
(اکبر بهداروند)
********************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#412
Posted: 24 Dec 2013 19:11
*****
تموم لحظه هام لبریزه درده
همیشه بر لبانم آه سرده
به باغ چشم غمگینم نگا کن
مث فصل خزون گلهاش زرده
*******************
چشات همچون شراب چاره سازه
واسه این دل ز باده بی نیازه
پس از تو از کدوم راهی برم من
فراموشی که راش خیلی درازه
*******************
دلم آبستن صدها خیال است
پریشان قصه ام بشنو ملال است
فروغ برکه های چشم سبزت
بسان چشمه ای پاک و زلال است
*******************
لبونت کندو و موهات طلایه
دو چشم شرقیت خیلی بلایه
چرا گلواژه های شهر شعرم
دلت مانند چشمات بی وفایه
*******************
غم گنگ و غریبی در صدامه
همیشه تلخی غم ها باهامه
کجا میتونم آرامش پذیرم
آخه زنجیر غمهایت به پامه
*******************
تو ای مطلوب دل خوب و نکویی
خیال انگیز و ناز و نغمه گویی
به چشن انداز چشمانت بهارا
تو تصویر هزاران آرزویی
*******************
ستاره آسمون ماهم تو هستی
نوید هر سحرگاهم تو هستی
دلم میخواد که از شهرت گریزم
ولی سد گذرگاهم تو هستی
*******************
تنت مرمر چشات همرنگ دریاس
لبت مویت نگاهت خیلی زیباس
بیا تا غم بره از خونه دل
ز غصه در دلم هنگامه برپاس
*******************
تو چشمات لشکر غم پایکوبه
واسه این جلوه اش مثل غروبه
بگو با من عروس شب دل تو
ز سنگه یا زآهن یا ز چوبه
*******************
شبی در چشمه ی مهتاب بنشین
پری سان بر پرند آب بنشین
چو جادوی سحر بر پرده ی چشم
سبک مانند نقش خواب بنشین
*******************
من آن کولی وش گم کرده راهم
که هر مخروبه ای باشد پناهم
چرا در اضطراب صامت شب
نیفروزد چراغ غم به راهم
*******************
غزل از چشم نازش می تراود
ز روی جلوه سازش می تراود
هزاران سکر و مستی همچو باده
ز چشم حیله بازش می تراود
(اکبر بهداروند)
*******************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#413
Posted: 24 Dec 2013 19:11
*****
اگر لب بر لبانم میگذاره
دوباره جان به جانم می سپاره
نگفته می نهد لب بر لب من
دل او با دل من راه داره
*******************
دلم چون کوچه ی شب سوت و کوره
دلم لزران ز چشمش پر غروره
به چشمی بر دلم آتش فکندی
زبانم لال چشمان تو شوره
********************
میگن دل ها به دل ها راه داره
گدا چشمی به لطف شاه داره
نشو عاشق دلت در خون میشینه
که راه عاشقی صد چاه داره
*********************
میگن خورشید چشمات بی غروبه
لبانت دفتری از شعر خوبه
تنت این سرزمین بکر رنگین
مث ظهر تابستون جنوبه
*********************
شب تاریک من اختر نداره
دلم جز آتشی بر سر نداره
نیومد دلبرم در را بکوبه
که میدونس که این دل در نداره
*********************
مرا با غصه ها دمساز کردی
به رویم شهر غم را باز کردی
نشستی ای پری بر طاق هشتی
ولی تا آمدم پرواز کردی
*********************
دو تا چشم سیاهش غرق نازه
نگاه چشم مستش فتنه سازه
طلب کردم از او یک بوسه اما
بهانه کرد و گفت وقت نمازه
*********************
اگر دل در غم غربت اسیره
پریش و بی قرار و ناگزیره
به تلخی هستی ام پایان پذیرفت
غم دل کی کجا پایان پذیره
*********************
شمیم بوی گیسویت گلابه
بناگوشت مثال آفتابه
بیا بشنو وصیت های دل را
سر بیچاره در پای طنابه
*********************
خلیج سینه هات مثل حریره
تو دامت مرغ احساست اسیره
نگاه چشم سبز و دلفریبت
خدا میدونه و من بی نظیره
*********************
غزل می بارد از زلف درازش
ز عمق دیدگان پر ز نازش
ستاره می چکد در دامن شب
ز ژرفای نگاه فتنه سازش
*********************
طنینی تلخ و پر اندوه می داد
صدای نعره ی من همره باد
دلم بگرفت از این زندگانی
ز دست زندگی فریاد فریاد
(اکبر بهداروند)
*********************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#414
Posted: 24 Dec 2013 19:12
*****
تنت چون مرمر کرمان سپیده
نگاهت آیت عشق و امیده
بگو خاتون شهر آرزوها
خدا مثل تو هرگز آفریده؟
*******************
بنا گوشش مث یه چشمه نوره
سپید و پر جلا همچون بلوره
همه میگن صبوری کن به نازش
نمی دونن که او کوه غروره
*******************
دلم بشکسته از طوفان اندوه
غمت در سینه ام انبوه انبوه
نشسته در میان ما دریغا
بلندای هزاران قله ی کوه
*******************
دل در خون نشسته خسته خوشتر
غمی در سینه ام بنشسته خوشتر
کسی حرف دل ما را نفهمید
کتاب سینه ی ما بسته خوشتر
*******************
خدایا خاطری ناشاد دارم
درون سینه صد فریاد دارم
ز بهر دلبر شیرین نگارم
دلی آشفته چون فرهاد دارم
*******************
بلا گردان چشمان سیاهت
فدای عشوه های گاه گاهت
غم از دل می رود ای شور هستی
چو افتد بر نگاه من نگاهت
*******************
دلم بی تاب چشمی سرمه دارست
درون سینه هر دم بیقرارست
ز طوفان بلا کی می گریزم
زمین تا آسمان آغوش یارست
*******************
به مطبوعی چو عطر ناب یاسی
به خوبی فارغ از حد و قیاسی
تمام هستی ام ارزانی تو
ولی ای نازنین حق ناشناسی
*******************
دل غمدیده در سوز و گدازه
غمم چون چنگ بر دل می نوازه
مرا روی نکویی این چنین کرد
وگرنه دل چرا با غم بسازه
*******************
الهی بخت من چون شب سیاهه
چسان گویم که ایامم تباهه
شدم عاشق تو کردی تیره روزم
مگر عاشق شدن یا رب گناهه
********************
نمی خواهم دلم تنها بسوزد
نمی خواهم ز غم دنیا بسوزد
فقط خواهم ز حسرت همچو لاله
رقیبم در دل صحرا بسوزد
********************
تنم از هجر تو گردیده خسته
دل افسرده ام را غم شکسته
نمی دانم چسان گویم غم دل
که یارم با رقیبانم نشسته
(اکبر بهداروند)
********************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#415
Posted: 26 Dec 2013 16:16
*****
نویسم نامه ای جانا به سویت
که خواهم بوسه ای از خال رویت
خدا لعنت کند بر قاصدم چون
نمی آرد پیام من به کویت
*********************
بتا! چشم سیاهت کشت ما را
نگاه گاه گاهت کشت ما را
دلم شد جان به سر از وعده هایت
لبان بوسه خواهت کشت ما را
*********************
قدت سرو و رخت چون آفتاب است
شراب جام چشمانت چه ناب است
شب گیسوی تو چون شام یلدا
بنا گوشت چو قرص ماهتاب است
*********************
ز چشمت فتنه می بارد عزیزم
به جانم غصه انبارد عزیزم
سپاه مست مژگانت گمانم
خیال کشتنم دارد عزیزم
*********************
می پیمانه ام بودی چه می شد
گل کاشانه ام بودی چه می شد
درین شام سیه ای کاش گاهی
فروغ خانه ام بودی چه می شد
*********************
قدح نوشت اگر بودم چه می شد
غزل جوشت اگر بودم چه می شد
نگار مه جبین و دل فریبم!
در آغوشت اگر بودم چه می شد
*********************
شب من گر سحر می شد چه می شد
غم من گر به سر می شد چه می شد
از آن چشمان سحرانگیز و زیبا
به رویم یک نظر می شد چه می شد
**********************
بنازم مستی چشمانت ای گل
چو نرگس می شوم حیرانت ای گل
اگر بر من کنی ای جان نگاهی
سراپا می شوم قربانت ای گل
**********************
به چشمان سیاه یار سوگند
به لب های شکر گفتار سوگند
که دل از روی زیبا بر نگیرم
به نام پاک هشت و چار سوگند
**********************
پرستو جان تو بر من ناز کردی
ز روی بام من پرواز کردی
تو که در قلب من کاشانه داری
چرا با غم مرا دمساز کردی
**********************
اگر دریای غم ساحل ندارد
غمت غیر از دلم محمل ندارد
سرابستان طرز تازه ی عشق
شکرلحنی چنان بیدل ندارد
**********************
دلیس نازک ز جنس شیشه داری
وفا و مهربانی پیشه داری
به چشمت مهر و در دل کینه افسوس
نمی دانم چه در اندیشه داری
(اکبر بهداروند)
**********************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#416
Posted: 29 Dec 2013 14:11
*****
اگر ياد جواني كشت ما را
خزان زندگاني كشت ما را
به فريادم برس اي دل كه ديگر
غم بي همزباني كشت ما را
*********************
دل ديوانه اي دارم دگر هيچ
غم جانانه اي دارم دگر هيچ
به جاي دل درون سينه ام آه
فقط غمخانه اي دارم دگر هيچ
*********************
پريش و خسته و شيدا دل من
هميشه بي كس و تنها دل من
ز جانم ناله مي خيزد به هر دم
اسير آن قد و بالا دل من
*********************
اسير چشم مخمورت دل من
هميشه مست و مسحورت دل من
دل بشكسته ام را مي پسندي
مگر گرديده منظورت دل من
*********************
دل دلخسته ام را خسته تر كرد
به شيدايي مرا تا جان به سر كرد
خزان تا خيمه زد بر سينه ي من
بهار از كوچه باغ دل سفر كرد
*********************
كسي چون تو دو چشمي مست دارد؟
دو ابرويي كج و پيوست دارد؟
به تير تيز مژگانت هلاكم
دگر اين كار ناز شست دارد؟
*********************
غريب و بي كس و بي همزبان دل
پريش و بي نوا و خسته جان دل
الهي تا ابد در سينه ي من
بماند همچو باغي بي خزان دل
*********************
به حال زار من تا يك نظر كرد
دل آشفته ام را پر شرر كرد
ز راه دوستي و مهرباني
ز دشمن با دل من او بتر كرد
*********************
چو لاله تا دلي پر داغ دارم
شب و روزي به رنگ زاغ دارم
به غير از ديدن رخسار دلبر
كجا چشمي به راغ و باغ دارم
*********************
فريب چشم جادويش مرا كشت
پريشاني گيسويش مرا كشت
عجب حسني خدايش داده چون ماه
چه گويم خال هندويش مرا كشت
**********************
اگر چه بي قرار و نا شكيبم
دل حسرت نصيبي شد نصيبم
دلم مي سوزد از اين درد جان سوز
به شهر آشنايي هم غريبم
**********************
غم عالم نشسته در وجودم
كه ماتم مي تراود از سرودم
بسوزم تا قيامت از غم دل
غريبي زد شرر بر تار و پودم
(اكبر بهداروند)
**********************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#417
Posted: 29 Dec 2013 14:13
*****
دعا بشكفته شد تا بر لب من
سحر گل كرد در باغ شب من
دلم ماهي دور از آب ماند
شب قدرم نگر تاب و تب من
**********************
شب قدري كه دل بي تاب مي شد
دو چشم خسته ام در خواب مي شد
پلنگ پر غرور بي قرارم
به شوق تو سوي مهتاب مي شد
**********************
دلم بي تو ز دنيا خسته مي شد
سرودم در گلو بشكسته مي شد
ز بس تلخ است و غمگين قصه ي دل
كتاب دل نخوانده بسته مي شد
(اكبر بهداروند)
**********************
شب و تنهايي و چشمان بي خواب
شكيب انتظار و جان بيتاب
شناي اختران در چشمه ي صبح
هزاران آرزوي نقش بر آب
**********************
هوا تشنه زمين بي سايه تبدار
درختان خشك لاغر پوك بيمار
سواد قلعه اي متروك از دور
اميد خواب شيرين هول آوار
**********************
رخي چون روز و گيسويي چو شب داشت
به مه مي ماند و چون خورشيد تب داشت
لبش با بوسه اي بستم وليكن
هزاران راز با من زير لب داشت
***********************
زمستون اومد و گلگشت خشكيد
درخت سايه ساز دشت خشكيد
به گلدان طلاي آرزويم
گل روئيده پرپر گشت خشكيد
***********************
شب مهتاب و ياران گرد هم جور
من افسرده بي روي تو رنجور
به يادت همچو حافظ امشب اي ماه
رخ مهتاب را مي بوسم از دور
***********************
قناري از نفس مي ماند و مي خواند
به همراه قفس مي راند و مي خواند
به دور كوچه ها مي گشت و مي گشت
براي هر هوس مي خواند و مي خواند
***********************
من و تو بي قرار بي قراري
براي هم هميشه يادگاري
تمام روز را بيدار بيدار
به اميد شب و شب زنده داري
***********************
من و تو آدم و حوا نبوديم
جدا از مردم دنيا نبوديم
من و تو با همين مردم نشستيم
ولي انگار با اينها نبوديم
**********************
من و تو تا نفس باشد من و تو
من و تو در قفس باشد من و تو
من و تو حرفمان حرف هوس نيست
اگر هم يك هوس باشد من و تو
(محمد علي بهمني)
**********************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#418
Posted: 29 Dec 2013 14:15
*****
من و تو نيمه اي از روحمان كم
دو تنها ودو سرگردان عالم
غريبي بيشتر از اين كه يك عمر
من و تو زندگي كرديم با هم
*********************
من و تو ما شدن را ياد داديم
به شب فردا شدن را ياد داديم
من و تو جو به جو قطره به قطره
ره دريا شدن را ياد داديم
*********************
من و تو اين هجا را مي شناسيم
زبان واژه ها را مي شناسيم
سكوت از جنس فرياد است اينجا
چه خوب اين هم صدا را مي شناسيم
(محمد علي بهمني)
***********************
به كرمانشاه ما گاهي سفر كن
ز شيرين شيوه اي كسب نظر كن
بخواه از چشم او فيض نگاهي
وليك از چين ابرويش حذر كن
***********************
هواي زندگي سردست بهزاد
به خود لرزان چو بيدم از دم باد
فراغي نيست چشم و گوش ما را
ز بانگ مرگ و از ديدار بيداد
***********************
اگر بيني ز درد سر خطرها
مجو دفع خطر از چاره گرها
به گرد سر بگردان بوسه اي چند
مرا ده با تمام دردسرها
(يدالله بهزاد كرمانشاهي)
***********************
به شوق بوي تو گل را ببويم
ز شبنم صافي دل را بجويم
اگر روزي رسد دستم به زلفت
به وي بي تابي دل را بگويم
(ناهيد بهزادمنش)
***********************
در آن شب ها كه چشمانم نمي داشت
به پايت گريه كردن عالمي داشت
به گرماي نوازش هاي چشمي
دل من احتياج مبرمي داشت
***********************
مگر مي آيد آن چشم و چراغم
كه بوي گل گرفته كوچه باغم
گمانم عشق آمد اين طرف ها
كه دارد باز مي گيرد سراغم
(بهادر باقري)
***********************
تو در دل پاكي آيينه داري
صفاي صبح يك آدينه داري
تو مفهوم بلند آفتابي
دو صد آتشفشان در سينه داري
(حشمت الله بكايي كرماني)
***********************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#419
Posted: 29 Dec 2013 14:17
*****
دلم تو مونسم تو دلبرم تو
سرم تو سرور و تاج سرم تو
به لب دارم هميشه اين ترانه
عزيزم هم دم و هم بسترم تو
********************
غم و رنج زمان مانند تيشه
تراشد استخوانم را هميشه
درين شهر بلاخيز غم افزا
نمي دانم سرانجامم چي ميشه
(محمد بهروزي فجر)
********************
گل ابريشم برفي عزيزم
شميم بوسه و حرفي عزيزم
محبت وامدار شيوه ي توست
دعاي خلوت ژرفي عزيزم
*******************
دو چشمت شعر گيراي شرابه
نگاهت همنشين آفتابه
بيا تا قصه ي دلبستگي را
بخوانيم زندگي رقص حبابه
*******************
تو چون باغ سپيده دل نوازي
عروس ماهتابي خواب نازي
تو را مي خوانم اي آيات هستي
كه محراب نيازم را نمازي
*******************
تو تن پوش حرير ماهتابي
غزال دشت صبح آفتابي
سفر كن در شب بي خوابي من
كه آواز قناري هاي خوابي
*******************
يكي آمد گل خواب مرا چيد
به دست باد پرپر كرد و خنديد
ز سر وا كرد گيسوي طلا را
دلم را بست و با خود برد و كوچيد
********************
شقايق! شعرم از تو دل نشان شد
سكوتم اين چنين شيرين زبان شد
من و تو از تبار عشق و درديم
از اين سان نام تو سوگند جان شد
********************
خيالم كودكي مي گيرد از سر
كليد يادها وا مي كند در
سوار قايق جادوي مهتاب
طنين خنده ي آغوش مادر
********************
به زير پر سرم فكرم پريشان
صدا مي پيچد از فوج كلاغان
تمام باغ مي سوزد ز حسرت
پرنده جان بخوان با ناي باران
********************
من و تنهايي و دلتنگي ماه
شكفته نغمه بي ني در گل آه
مگر آتش گرفته جنگل دل
كه مي سوزد افق را در سحرگاه
(فتاح پادياب)
********************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 889
#420
Posted: 29 Dec 2013 14:21
*****
عروس سبزه و باغ چمن تو
لباس عاطفه داري به تن تو
من آن خلوت نشين شهر دردم
به هر خلوتكده خلوت شكن تو
(فرهاد پاك سرشت)
********************
بهار آمد هواي دل بهاري ست
چراغ لاله گرم جان نثاري ست
نسيم عشق سرشار اميد ست
هواي عاشقي در كوچه جاري ست
********************
شميم لاله زاران مي دهد خاك
نويد نوبهاران مي دهد خاك
بيا اين خاك را با جان ببوييم
كه بوي عطر ياران مي دهد خاك
********************
بهار آمد نسيم عشق آمد
شقايق با شميم عشق آمد
به امداد دل پائيزي من
خداوند رحيم عشق آمد
(علي اكبر پورمند)
********************
مگر با من سر ناساز داري
نگاهي با هزاران راز داري
بخوان تو شعر ماندن را برايم
صدايي بهتر از آواز داري
(عباس پوربخش)
********************
شقايق بوسه بر مهتاب مي داد
نسيمي زلف شب را تاب مي داد
ز من پرسيد: هستي؟ گفتم: آري
لبش طعم شراب ناب مي داد
********************
مه امشب گوشوار آسمونه
ستاره سينه ريز كهكشونه
بيا بار سفر بستم كجايي
تو مي گفتي دهاتي مهربونه
(نوذر پرنگ)
********************
سپيدستان رويت ماهتابي
دو چشمت همچو دريا سبز و آبي
در آفاق بلورين نگاهت
چراغي مي درخشد آفتابي
********************
گل سوري گل نرگس گل ناز
نسيم دور و شوق گرم پرواز
عزيزم شهر ما عاشق ندارد
بيا همراه من تا شهر شيراز
(سياوش پرواز)
********************
لباني همچو غنچه باز داري
نگاهي با هزاران راز داري
بخوان اي نازنين شعري برايم
صدايي بهتر از آواز داري
(اسماعيل پيامني)
********************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....