انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 43 از 53:  « پیشین  1  ...  42  43  44  ...  52  53  پسین »

Robaey & 2 Beity | رباعی و دو بیتی


مرد

 
*****

بيا تا با شقايق خو بگيريم
ز عطر لاله زاران بو بگيريم
به همراه نسيم تازه ي صبح
سراغ از داغ عشق او بگيريم
(محمد حسين پورمند)
*********************

گلي بودم كه پروردي به باغم
به شبگير آمدي روزي سراغم
گلابم را سر آتش كشيدي
رها كردي ميان درد و داغم
*********************

به روي پنجره برگرد شيشه
نوشتم: دوستت دارم هميشه
نوشتي: خار ناكامي نوشتم:
به غم تا استخوانم كزده ريشه
(محمد پيمان)
*********************

نگاهت خنده ي صبح بهاره
لبت گلواژه ي شعر اناره
شكنج گيسوان دل فريبت
فراز قله هاي انتظاره
********************

نگاهت امتداد نور خورشيد
طنين گام هايت شعر جاويد
نويدت لحظه هاي رقص اميد
دريغا در نگاهت غم درخشيد
(اردشير پرهيزگار)
********************

لبم خاموش و در دل بي شكيبم
تنم تبدار و دور از آن طبيبم
دريغا اي عزيز بي محبت
ز عشق تو فقط غم شد نصيبم
********************

سحر آمد كه بي تابم كند باز
ز اشك ديده سيرابم كند باز
نسيم كوي تو آمد سبكبال
كه با ياد تو در خوابم كند باز
********************

رخت باغي پر از عطرگل ياس
دو چشم تو درخشان همچو الماس
تن تو چشمه ي عريان خورشيد
صداي گرم تو موجي ز احساس
(حسينعلي تاجيك)
********************

نخواهم بي گل رويت بهاري
نگردم بي تو گرد سبزه زاري
قسم بر قطره ي گلرنگ ديده
كه بعد از تو نگيرم گلعذاري
********************

مي مهر و محبت گوش كردم
ز مستي سينه را پر جوش كردم
نشستم در كنار چشمه ي دل
شرار كينه را خاموش كردم
********************

نشستم انتظار يار دارم
دو ديده بر در و ديوار دارم
چه از درگه براند چه بخواند
سر و جان در رهش ايثار دارم
(علي تركي)
********************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

بلا بالا ول گيسو طلايي
چرا در كشتي بي ناخدايي
خدا را ناخدايي دست و پا كن
اگر خواهي از اين دريا رهايي
**********************

نمي گويم چه شوري در سرم هست
چه شوقي در دل خوش باورم هست
براي آن كه ريزم در قدومش
دري در گوشه ي چشم ترم هست
**********************

سرم در كوي دل پي جوي ياره
دلم آشفته چون زلف نگاره
ز پيچ و تاب بي تابي هميشه
نه آرامه نه آرامم گذاره
**********************

به طاق جفت ابروي تو سوگند
به پيچ و تاب گيسوي تو سوگند
كه جز تو دلبري هرگز نگيرم
به صبح ديدن روي تو سوگند
*********************

به روزن مانده چشم انتظارم
بيا كه برده اي صبر و قرارم
همه روزم شبه بي مهر رويت
بيا روشنگر شب هاي تارم
*********************

مكوچ اي ترك طناز از ديارم
كه مي كوچد روان بي قرارم
از آن ترسم كه فردا باز گردي
نبيني جز گل و سنگ مزارم
*********************

نه رويش ديدم و نه نقش پايش
نه از نزديك و دور آمد صدايش
اگرچه در دلم پيچيده عشقش
نمي دانم كجا گرديده جايش
*********************

بگردم خوش به گرد سرو نازي
كه كرده پيشه خوي بي نيازي
نگردد خم به زير چرخ گردون
به گردون سركشد از سرفرازي
*********************

تو كه رويي چنان آلاله داري
طراوت از نسيم و ژاله داري
مگر از طرف داغستان گذشتي
كه در دل سوز و بر لب ناله داري
*********************

شب است امشب و يا صبح بهاره
فضا لبريز از مشك تتاره
مگر دلبر نقاب از رخ گرفته
كه بي رونق شده ماه و ستاره
*********************

نگارا رفتي و بردي دلم را
سراي غصه كردي منزلم را
سري دارم به دنبالت بيايم
اگر عشقت ببندد محملم را
(علي تركي)
*********************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

به چشم پرفروغ يار سوگند
به صبح گلشن بي خار سوگند
كه دست از دامن گل برندارم
به پاكي دل بيدار سوگند
*******************

بيا كه ديده ام در انتظاره
مكن دوري ز ما جانا دوباره
بيا و شانه كن زلف سخن را
كه تا خورشيد دل آيينه داره
*******************

تويي آسوده دل در بستر خواب
منم بيدار و ديده بركه ي آب
درين تاريكي شب تا سحرگه
به كف دارم چراغي همچو مهتاب
********************

هنوزم گوش داره گفتگويم
هنوزم بازه چشمي روبرويم
بنازم تابش برق نگاهش
كه چون تابنده خورشيده به رويم
********************

محبت رويد از باغ نگاهش
عطوفت آفرين چشم سياهش
ز بس در پرده ي حجب و حيايه
نديدن آسمان رخسار ماهش
********************

بر آنم تا گذارم سر به پايش
شوم قربان آن بالا بلايش
نهادم گوش جان در كعبه ي دل
كه تا از كعبه كي آيد صدايش
********************

دلم آشفته چون زلف نگاره
خيالم تا ابد پي جوي ياره
زماني شد كه از شيدايي من
قلم ديوانه دفتر بي قراره
*******************

نبود هرگز كسي چشم انتظارم
نه ياري باخبر از حال زارم
به جز آن مهربان يار وفادار
نزد پروانه اي پر در كنارم
*******************

قسم بر تابش روي نكويت
به صبح بي پسين مهر رويت
نپيچم سر ز فرمان تو هرگز
براني گر دو صد بارم ز كويت
*******************

بهار آمد كه تا لب را كنم باز
كشم ناز بنفشه در بر ناز
ببافم زلف پر تاب بنفشه
گهي با دست دل گاهي به آواز
*******************

دلم سر روي زانوي توداره
قرار از تاب گيسوي تو داره
تو لالا گوي دل دل طفل مجنون
جنون خواب در كوي تو داره
*******************

نگار نازنين گلروي نازم
بلند اندام سرو بي نيازم
درين روز خوش و اوقات شيرين
مگردون روز من رويت بنازم
(علي تركي)
*******************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

از آن جامي كه در دستي نباشه
شرابي ده كه جز مستي نباشه
از آن راهي به سرمنزل رسانم
كه در آن مانع و پستي نباشه
*********************

دريغا همزباني داشتم كو
رفيق خوش بياني داشتم كو
بلند قامتش سر سايه ام بود
به سر چتر اماني داشتم كو
*********************

به كهسار و بيابان سر گذارم
دلم را در ره دلبر گذارم
بروبم خار و خاشاك از ره او
به جايش برگ سيمين بر گذارم
*********************

منم چون آتش و تو چشمه ي آب
منم مجنون شب گرد و تو مهتاب
براي عاشقي مانند تركي
كجا بستر كجا راحت كجا خواب
*********************

نگارا چشم مستت ناز داره
صفاي نرگس شيراز داره
بلند قامتت در باغ ديده
نشاني ها ز سرو ناز داره
*********************

تو جاني جوهري تو بي نيازي
سراپا چاره اي و چاره سازي
سر و جانم به قربان وفايت
كه در تن جاني و دل مي نوازي
*********************

تو صاحب خرمني من خوشه چينم
تو مهر آسماني من زمينم
به زير آفتاب گرم عشقت
به اميد وصالت مي نشينم
*********************

محبت برگ و بار و سايه داره
ز باغستان ايمان مايه داره
عجب دارم كزين لطف خدايي
دريغ از ما و تو همسايه داره
*********************

ز جوي ديده ام آبي روانه
روان تا مرزهاي بيكرانه
بيفشان اي عزيزم برگ گل را
كه آب جوي چشمم جاودانه
(علي تركي)
*********************

نمي خواهم كه بي تابت ببينم
اميدم هست شادابت ببينم
نديدم من به بيداري رخت را
دلم خواهد كه در خوابت ببينم
(پري توانگر)
*********************

بهار آمد گل خورشيد سر زد
دل من بهر ديدار تو پر زد
دوباره شعله ي خوشرنگ لاله
شررها در دل كوه و كمر زد
(بدري ترويج)
*********************

چه بنويسم قلم در بند آه است
گل يوسف وشم در قهر چاه است
چه گويم از نگاه حسرت آميز
هزاران آه در پشت نگاه است
(سيد محمد تهران پور)
*********************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

ميون ما جدايي قد علم كرد
دلاي پاكمون رو غرق غم كرد
تورا از من گرفت و قامتم را
مث چوب كمون يكباره خم كرد
**********************

دل من كوره ي سوزان عشق است
به لب سوگند پاكش جان عشق است
دلم اين عاشق شوريده ي مست
نمك پرورده ي دامان عشق است
**********************

نسيم جعد موهات دلپذيره
نگات خورشيد سوزان كويره
حالا قدرم نمي دوني دريغا
يه روز مي فهمي اما خيلي ديره
**********************

نگاه گرم تو باغ نوازش
دو چشمت پر هوس لبريز خواهش
صدات آواي عشق انگير دريا
تن نرم و لطيفت همچو آتش
**********************

نگاه دلفريبت آتشينه
كلامت مهربان و دلنشينه
بذار لبهاتو رو لبهاي داغم
كه لطف زندگي كردن همينه
(محمود تابنده)
**********************

نشستم همچو غنچه با دل تنگ
به ياد آن لبان آتشيت رنگ
نسيم آهسته چنگ عشق مي زد
غم او هم گهي مي زد به دل چنگ
**********************

چو بلبل آن ز پا بنشسته ي گل
منم دلبسته و دلخسته ي گل
نشيند خار در چشمم كه هرگز
نبينم شاخه ي بشكسته ي گل
**********************

دلم در سينه فرياد از تو دارد
چه شيرين قصه ها ياد از تو دارد
زند تيشه غمت بر ريشه ي من
دل فرهاد تو داد از تو دارد
**********************

ز گردون ماه روي خويش بنهفت
ز كهساران گل خورشيد بشكفت
هنوزم شهرزاد قصه پرداز
حديث ناتمام عشق مي گفت
**********************

بديدم چون سر زلف بلندت
غزالي گشتم افتادم به بندت
نشستم زير سروي ناله كردم
به ياد قد و بالاي بلندت
(بيژن ترقي)
**********************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

نه سروی چون قدش در بوستان است
نه ماهی چون رخش در آسمان است
به قصد کشتن توران ببینید
به دستی تیر و در دستی کمان است
*************************

دمی که فتنه ی دوران بپا شد
بسی فتنه ز خوبان بر ملا شد
همان تیر نگاه و چشم و ابرو
به عالم خورد و آن گه بر شما شد
************************

ز گلرنگ رخت گل رنگ ریزد
چو قدت سرو بستان برنخیزد
نه توران هر که بیند شمع رویت
شود پروانه پرها را بریزد
************************

ز هجر رویت ای ماه پریوش
چو زلفت خاطری دارم مشوش
شبان تا روز از تاب فراقت
سمندروار جا دارم در آتش
***********************

شبی با دلبرم بودم همآغوش
ببوییدم دو زلف و عنبرین موش
گرفته عطرش آنسان جان توران
که از خاکم پس از مردن دمد بوش
***********************

مسلسل زلف عنبرسا گشاده
و یا هندو به جنت پا نهاده
بت توران شفق در جیب کرده
در اطرافش شب یلدا فتاده
***********************

بتا نور رخت عالم گرفته
ز خوبان جهان خاتم گرفته
شمیم روی تو ای یار توران
سراسر کشور جانم گرفته
(افراسیاب تورانی)
***********************

چرا عشق مرا افسانه کردی
دلت را با دلم بیگانه کردی
اگر بشکسته ساغر از چه رو باز
شراب عشق در پیمانه کردی
**********************

شوم اشک و ز چشمان تو ریزم
ز گریه در به دامان تو ریزم
بهاری گردم و از گوشه ی بام
هزاران گل در ایوان تو ریزم
**********************

بیا از مهر خود آکنده ام کن
ز الطافت دمی شرمنده ام کن
بیا پیش از غروب زندگانی
به امید وصالت زنده ام کن
**********************

ز جورش خون ز چشمم خونفشانتر
که خون آن ز اشک این روانتر
بهای بوسه دادم جان و شادم
که جان از بوسه اش نبود گرانتر
**********************
شبی از تو اگر کامی بگیرم
ز ناآرامی آرامی بگیرم
مرا خود نام و ننگ عشق کافیست
نمی خواهم جز این نامی بگیرم
(عباسقلی ترابی)
*********************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

شدم من ناامید از آشنایی
برفتم تا بسازم با جدایی
بسوزم بی تو من اما تو هم زود
پشیمان می شوی از بی وفایی
(جهانگیر تفضلی)
*******************

دلی دارم ولی همرنگ ماتم
مرو تا رفته باشم جنگ ماتم
مکن زاری مکن زاری عزیزم
که ریزد بر سر من سنگ ماتم
(م. تلاج)
*******************

می دونم شب میره آفتاب میشه
گل پژمرده ام شاداب میشه
می شینه رو لبا شعر تبسم
دیگه غم تو دلا نایاب میشه
********************

چشات دریا لبات شیرینه شیرین
موهات خوشبوتره از نافه ی چین
طلوع قامتت در این شب غم
دهد درد مرا یکباره تسکین
********************

درون شهر شب چشمات چراغه
لبات خونین تر از گیلاس باغه
نگاهت پرتوی از قصر مهتاب
تنت چون باغ آتش داغ داغه
(تیمور ترنج)
********************

به پیشت از من و از ما نگویم
ز کاش و شاید و الا نگویم
دلت چون آیینه شفاف و صاف است
به نزدت آه هم حتی نگویم
********************

شود پر سینه هر آدینه از آه
نشد فارغ دمی از سینه از آه
نگویم پیش تو افسانه ی غم
مکدر می شود آیینه از آه
********************

گریبان چاکی آیینه و آب
بود غمناکی آیینه و آب
شبی پیوند خواهم زد دلم را
به صدق و پاکی آیینه و آب
(سید حسن ثابت محمودی)
********************

گل نرگس عروس نوبهار ست
نگاهش راز گوی چشم یار ست
به سر تاجی نهاده از زر ناب
میان باغ گلها شهریار ست
********************

بهار آمد جهان از نو جوان شد
گلستان همچو روی دلبران شد
زمستان طی شد و بلبل ز شادی
میانت باغ و بستان نغمه خوان شد
(۱پروانه ثمالی)
********************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

شبی غم پاسداری کرد از دل
پیام اشک جاری کرد از دل
نگاهم تا به باغ عشق افتاد
شقایق خواستگاری کرد از دل
(ناصر ثاقبی فرد)
********************

هرآن سنبل کزو گل جان گرفته
سزد گر نافه بر دامان گرفته
تو عطر گل مزن بر تن که چون من
ز پیری بوی الرحمان گرفته
********************

مرا از دادن جان نیست پروا
که یکدم دیده بر رویش کنم وا
کنون کز دلستان دورم امان ده
دهن شیرین کنم با یاد حلوا
********************

اگر خواهم چو باد صبحگاهی
به گلها رو کنم از بی پناهی
تو چشم سرمه سا گیرنده تر کن
که رنگی نیست بالای سیاهی
********************

قلندرها کنندت مست ای گل
برندت چون قدح بر دست ای گل
تو شیرین لب مرو با شوربختان
ترش منشین که حق تلخ است ای گل
(محمود ثنایی)
*********************

فلک در حق ما جور و جفا کرد
مرا از آن پری پیکر جدا کرد
چه می دانی که ای آسوده از جان
که درد عاشقی با ما چها کرد
(رضا جمالی)
*********************

تو را دیشب دوباره خواب دیدم
ز رخسارت گل مهتاب چیدم
ولی افسوس با چشمان پر آب
تک و تنها ز خواب خوش پریدم
(سید احمد جلالی)
*********************

خدا افسانه ای جاوید می ساخت
به تاریکی گل خورشید می ساخت
تو را ای زن تو را ای چشمه ی نوش
ز مهتابی که می تابید می ساخت
**********************

گل ناز منی ناز منی تو
بهار فتنه پرداز منی تو
میان ساغر گل در بر ماه
شراب سرخ شیراز منی تو
(صادق جلالی)
**********************

دلت را با دلم همراز خواندی
برایم قصه ی پرواز خواندی
براین نغمه چه بندم دل نگارا
که این افسانه را تو باز خواندی
(پروین جزایری)
*************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

گل عشقم شکفت و چیدنی شد
همه راز دلم فهمیدنی شد
به خود پیچیدم اما عقده گل کرد
هوار گریه ام خندیدنی شد
*********************

گذر کردی ز کویم این مرا بس
خریدی آبرویم این مرا بس
مرا دل زنده کردی کم نبود این
برآمد آرزویم این مرا بس
*********************

تن بیمار عشق از تاب و تب سوخت
یم غیرت به صحرا تشنه لب سوخت
دگرگون شد جهان آفرینش
دل خورشید روشن نیمه شب سوخت
*********************

دلم زندان تنگ درد و غم شد
فضای سینه ام پر دود و دم شد
ستم بر من رسید آنجا که هرگز
نگفتم از کجا بر من ستم شد
*********************

خدایا تاب ره پیمودنم نی
درین وادی توان بودنم نی
اجل بفرست تا جونم بگیرد
که جان هم در پی آسودنم نی
*********************

به نام ساقی میخانه دل
صفا بخش روان و خانه ی دل
به نام آن که جان بخشید ما را
منور شد ازو کاشانه ی دل
*********************

بیا سر در گریبانم کن ای اشک
علاج درد پنهانم کن ای اشک
خسیسان در به رویم باز بستند
به شور گریه مهمانم کن ای اشک
*********************

سحر آمد چراغ گلشنم کرد
شعاع مهر روشن روشنم کرد
نسیم از روی چشمم پلک برداشت
سپیده سر درون روزنم کرد
*********************

مرا عشق تو در پیری جوان کرد
تو را با من محبت مهربان کرد
رخت از تاب شیدایی گل انداخت
مرا چون کوره ی آتش فشان کرد
*********************

طراوت تازه و تر نیست بی تو
گلاب و گل معطر نیست بی تو
تو روح گل تو مفهوم بهاری
شکوفایی میسر نیست بی تو
*********************

تو که جوش بهارستان هوشی
تو که سنبل به دوش و گل فروشی
چرا با آن همه سوزن زبانی
نمی گویی جواب من خموشی
*********************

تو را من پیر عشقم تو جوانی
مرا تو زندگی بخشی تو جانی
دلم پیوند بودن با تو دارد
که عشقی عشق پاکی جاودانی
(محمد خلیل جمالی)
*********************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
مرد

 
*****

شبی که مهربانی انجمن داشت
نگاهی زیر چشمی دل به من داشت
مرا با عشق تا قرب خدا برد
مهی که آسمان در پیرهن داشت
***********************

ز بوی یاس پر شد خانه ی من
نشد کس همدل دیوانه ی من
نزد لبخند در خلوت چراغی
که تا سوزد پر پروانه ی من
***********************

دلم پیوسته در تاب و تب عشق
همه شب مست یارب یارب عشق
لبم پیوسته از داغ لبی سوخت
شدم پیر و نبوسیدم لب عشق
(محمد خلیل جمالی)
***********************

دلم چون قیس سودا دارد امشب
هوای کوی لیلا دارد امشب
پریشان گر بسوزد چون سمندر
ز هجر دوریت جا دارد امشب
***********************

چو من دور لبت لب قندم امشب
به زنجیر بلا در بندم امشب
اگر پرسند احوال پریشان
بگو در بندر نابندم امشب
***********************

به سر دارم هوای کویت ای دوست
ندارم پا که آیم سویت ای دوست
پریشان با همه سیمین عذاران
فدای طره ی گیسویت ای دوست
***********************

عبث دامانت ای شمشاد قامت
ز کف دادم ولی دارم ندامت
شب وصل تو از یاد پریشان
نخواهد رفت تا صبح قیامت
**********************

به ایوان سرو نازی نسترن پوش
برون آمد چو ترکان مست و مدهوش
به تیغ ابروان خون پریشان
به ناحق ریخت چون خون سیاووش
**********************

به تنهایی بتا تا چند سازم
دل شیدا به کی خرسند سازم
پریشان در کجا زنجیر زلفی
که این دیوانه را در بند سازم
**********************

کمند زلف از تو گردن از من
خدنگ ناز از تو خوردن از من
به بالین پریشان مویه از تو
به زیر خام ماوا کردن از من
(محمد علیخان جمی)
***********************
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
     
  
صفحه  صفحه 43 از 53:  « پیشین  1  ...  42  43  44  ...  52  53  پسین » 
شعر و ادبیات

Robaey & 2 Beity | رباعی و دو بیتی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA